لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
نقش رسانههای آموزشی در فرآیند یادگیری دانش آموزان
مراحل اجرای طرح همیاری در امر آموزش یادگیری فراگیران ، آموزگار هدف مشخصی را برای درسی که می دهد در نظر می گیرد. تدریس را با صحبت راجع به هدف درسی و ایجاد انگیزه شروع می کند. توضیح هدف درس در ابتدای تدریس باعث برانگیختن حس کنجکاوی و توجه در شاگردان شده و بی صبرانه منتظر تمرین آن در گروههای کوچک خود می باشد. پس از اینکه هدف درس برای شاگردان توضیح داده شد معلم می تواند با توجه به جَو کلاس ، تدریس خود را در حین یا در پایان کارگروهی انجام دهد. اعضای گروه مطلب مشخص شده از سوی معلم را به طور انفرادی در گروه مورد مطالعه قرار می دهند .معلم دراین مرحله در زمینه موضوع تدریس سوالهایی را در اختیار دانش آموزان قرار می دهد و آنها به صورت فردی پاسخ می دهند. معمولاً وظیفه معلم است که زمان پاسخگویی به سؤالات را برای دانش آموزان مشخص نموده و در صورت نیاز این زمان را افزایش می دهد. افراد گروه با بحث و دلیل تراشی برای رسیدن به یک پاسخ مشترک جوابهای انفرادی خود را مورد مقایسه قرار می دهند که نقش معلم سرکشی به گروهها و راهنمایی آنان برای رسیدن به جواب مشترک می باشد. آموزگار راهنمایی تصحیح سؤالات یا تمرینها را در اختیار مدیر گروه قرار می دهد تا پاسخهای تیمی یا گروهی دانش آموزان در گروه مورد ارزشیابی قرار گیرد. نتیجة کار گروهها در کلاس نشان داده می شود و گروههایی که کار خود را به نحو احسن انجام داده اند مورد تشویق قرار می گیرند. در این مرحله معلم نقش فعال به عهده می گیرد و از حالت تسهیل کننده خارج شده و به صورت یک مدیر در می آید. در انتهای فعالیت گروهی دانش آموزان نتیجه گیری کلی را که همان تکرار هدف درسی است از سوی آموزگار انجام می گیرد. در پایان معلم به شاگردان تکلیف مربوط به همان درس را می دهد تا به طور مستقل و انفرادی تمرین بیشتری داشته باشند. یادگیری دانش آموزان به وسیله همیاری و کمک به یکدیگر انجام می پذیرد. دانش آموزان می آموزند به بحث و تبادل نظر و قضاوت در مورد فعالیتهای یکدیگر بپردازند. با توجه به اینکه یادگیری دانش آموزان از گروه همسالان به مراتب بیشتر از معلم می باشد، این روش باعث افزایش یادگیری فراگیران می گردد. اجرای این طرح منجر به یادگیری مثبت اهداف کلی در رابطه با فرآیند یادگیری فراگیران ایجاد زمینه مناسب جهت رشد و شکوفایی دانش آموزان ایجاد فضای مناسب در جهت فعال نمودن بیشتر دانش آموزان در امر آموزش دید مثبت نسبت به توانائیهای بالقوه شاگردان و اشتیاق آنان به یادگیری تقویت روحیه اعتماد به نفس ایجاد ارتباط بین کلاس و دنیای واقعی تقویت روحیة همکاری و تعادل در دانش آموزان . در گروه بندی دانش آموزان در کلاس باید به مواردی توجه شود به طور کلی گروهها دو دسته هستند گروههای همگن (جور- یکسان ) و گروههای ناهمگن ( غیریکسان ، ناجور ) که ممکن و ناممکن بودن در دو زمینه مورد بررسی است. 1- از لحاظ جسمی 2- از لحاظ درسی .
بهترین نوع گروه گروهی است که ناممکن درسی و ممکن جسمی باشد و بدترین نوع گروه ناممکن جسمی و ممکن درسی است.
استاندارد افراد گروه در ایران سه تا پنج نفر و استاندارد تعداد افراد گروه درجهان چهار تا شش نفر می باشد.در امر گروه بندی تغییر موقعیت نشستن دانش آموزان می باشد. آرایش صندلیها باید به گونهای باشد که شاگردان در گروههای کوچک چهار تا پنج نفری روبروی یکدیگر قرار بگیرند. برای گروه بندی دانش آموزان لازم است که معلم با توجه به وضعیت درسی و جسمی شاگردان یک گروه مناسب درست کند.
ضروری است که معلم به کمک دانش آموزان قوانینی تدوین نماید که در تمام مدت استفاده از روشهای آموزش مشارکتی به آن توجه کنند بهتر است تعداد قوانین محدود باشد. تعیین مسئولیت شخصی برای تک تک افراد گروه لازم است یکی از شاگردان را مدیر گروه و یکی دگیر را وقت نگه دار و دیگری را یادداشت بردار و کسی را هم مسئول گرفتن و برگرداندن وسایل لازم مثل لوازم آزمایشگاهی ، مداد، کاغذ و… در نظر بگیرند.
اعضای گروه از یکدیگر می آموزند و در آن هر فراگیری از دستهای یاریگر دوستانش برخوردار است.
در مقایسه با روش مطالعه جدا از دیگران ، ایجاد شناخت و ترکیبات بیشتر اجتماعی و خلق فعالیت بیشتر عقلی میکند که سبب افزایش یادگیری می شود. احساسات مثبت نسبت به یکدیگر را افزایش می دهد از جدایی و تنهایی می کاهد، روابط ایجاد می کند و نگرش مثبتی نسبت به افراد دیگر فراهم میآورد بر خود شکوفایی از طریق یادگیری و از طریق احساسی می افزاید که به شخص از اینکه مورد احترام و توجه افراد دیگر در محیط قرار گرفته دست میدهد. هر قدر دانش آموزان فرصت کار با یکدیگر را بیشتر بیابند آن کار را بهتر انجام داده و از مهارتهای کلی اجتماعی بیشتری برخوردار میشوند . دانش آموزان از جمله کودکان دبستانی میتوانند از طریق آموزش یاد بگیرند توان خود را برای کار با یکدیگر افزایش دهند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 211
سیاست های آموزشی
ساختار آموزشی
آموزش پیش دبستانی
آموزش پیش دانشگاهی
آموزش پایه
آموزش ابتدایی
آموزش متوسطه
نظام آموزش عالی
پژوهش و تحقیقات
آموزش غیر رسمی
آموزش فنی و حرفه ای
آموزش استثنایی
آموزش معلمان
اصول و اهداف آموزشی
اولویت های آموزشی
دستاوردهای آموزشی
طرح های آموزشی
معظلات آموزشی
اصلاحات آموزشی
ارزیابی تحصیلی
مشاوره تحصیلی
قوانین آموزشی
مدیریت آموزشی
نظارت آموزشی
سیاستهای آموزشی
از جمله مهمترین سیاستهای آموزشی دولت فرانسه طی سالهای اخیر میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
1. احداث مراکز پژوهشی در مراکز آموزشی سراسرکشور
درحال حاضر، پرداختن به7حوزه پژوهشی اعم از صنایع الکترونیک و فنآوری اطلاعاتی و آموزشی، حمل و نقل زمینی و هوایی، صنایع شیمیایی، صنایع غذایی- کشاورزی، علوم مربوط به نوآوری محصولات، پژوهش پزشکی وفنآوریهای محیط زیست ، از جمله مهمترین اولویتهای دولت فرانسه درحوزه پژوهش محسوب میگردد.بهمنظور نیل به تحقق سیاست مذکور،وزارت پژوهش فرانسه به استخدام پژوهشگران جوان و گسترش تحرک همگانی جوانان فرانسوی طی سالهای اخیرمبادرت نموده است.
مأموریت آژانس ملی پژوهش(Anvar)، ارتقاء فرهنگ پژوهش، برقراری ارتباط میان پژوهشگران و موسسات پژوهشی و نیز اجرای پژوهشهای کاربردی است.شایان ذکر است که دراین راستا، تشکلهایی تحت عنوان(GIP) درجهت تحقق برنامهها و طرحهای پژوهشی مصوب، ایجاد شده که به سازماندهی مراکز پژوهشی و دانشگاهها میپردازند.ازجمله مهمترین این تشکلها میتوان به سازمان Sophia Antipolis درمونپلیه، سازمانSaint-Quentin-en-yvelines و سازمان Cergy-Pontois درپاریس اشاره نمود.هدف دولت از ایجاد چنین تشکلهایی برقراری مشارکت واقعی میان مؤسسات بزرگ علمیو دانشگاهها بهمنظور برنامهریزیهای کلان درجهت تطابق با دانش مدرن میباشد.کشورفرانسه پس از ایالات متحده امریکا، ژاپن و آلمان درردیف چهارم کشورهای پیشرفته جهان قرار داشته و 4/2% تولید ناخالص داخلی(PIB) را به مقوله پژوهش و توسعه اختصاص داده است.کشورفرانسه همچنین به تولید 7/4% انتشارات علمیجهان و 8/16% انتشارات اتحادیه اروپا مبادرت مینماید.با وجودیکه اغلب موسسات پژوهشی به تامین اعتبار بالغ بر50 درصد فعالیتهای پژوهشی و توسعه ملی مبادرت مینمایند، با این حال ، این رقم درکشور فرانسه بر53%، در آمریکای شمالی بر 57% و در ژاپن بر 68% بالغ میگردد.مرکز ملی پژوهشهای علمیفرانسه(CNRS) با تعداد 18 هزار محقق و پژوهشگر، بزرگترین مرکز پژوهشی اروپا محسوب میگردد.گفتنی است که مرکزمذکور به تولید، مدیریت و ارتقاء راندمان فعالیتهای پژوهشی مبادرت مینماید.مرکز فوق ازتعداد 300 گروه تخصصی ـ پژوهشی و 1000 گروه پژوهشی عمومی مستقر در دانشگاههای سراسر کشور برخوردار میباشد. مرکز ملی پژوهشهای علمیفرانسه(CNRS) ، علاوه براجرای پژوهشهای تخصصی خود به اجرای برنامههای مشترکی با برخی موسسات پژوهشی دیگر نیز مبادرت مینماید.
2. ترویج زبان فرانسه به عنوان زبان ملی و آموزشی
ترویج زبان فرانسه به عنوان زبان ملی و آموزشی اصلی ترین سیاست آموزشی دولت فرانسه محسوب میگردد.باوجودیکه زبان فرانسه هیچگاه از رواج حال حاضر خود برخوردار نبوده است، با اینحال هیچگاه تا به امروز درمقابل اوجگیری توقف ناپذیر زبان انگلیسی که میرود تا به عنوان زبان ارتباطات جهانی مطرح گردد،مورد تهدید واقع نشده است. هدف از اجرای چنین سیاستی مبارزه با زبان انگلیسی نبوده، بلکه مقصود اصلی، حفظ سیستم چندزبانی و چندفرهنگی جهانی درکشور فرانسه میباشد.از جمله مهمترین اقدامات دولت فرانسه در جهت نیل به چنین هدفی میتوان به گسترش همکاریهای میان مدارسفرانسوی مستقر درخارج از کشور و مدارس تحت نظارت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 44
مقدمه:
امروزه اهمیت فرآیند مدیریت بر کسی پوشیده نیست. کشورهای صنعتی پیشرفته از دهها سال قبل به این مقوله توجه داشته اند و عملاً توسعه خویش را مدیون بهبود شیوه های قبل مدیریت می دانند. در حالیکه کشورهای در حال توسعه هنوز درگیر مسایل و مشکلاتی از قبیل فقر و رشد نرخ جمعیت، نرخ بالای بیکاری، تورم، افسار گسیخته اتلاف، استقرار یافته و بر اساس داده می شوند. طبق این دیدگاه مؤسسات آموزشی خود را تغییر می دهند تا به افرادی که آمادگی تغییر در خود دارند کمک کنند و معترفند قصور در ایجاد شرایط مناسب برای موفقیت افراد جامعه باعث خسارت عظیم در بهره وری اجتماعی و عدم رضایت منابع انسانی خواهد شد.
از اینرو سیستم آموزشی کشورهای در حال توسعه ایستی برنامه های آموزی خود را با روند تغییرات هماهنگ کنند. تدریس یک فعالیت پیچیدة پویا، تعاملی هوشمندانه است و اگر قرار یباشد معلمین دانش آموزان مختلف جدید آشنا نمایند. مستلزم شیوه خاص مدیریتی است تا از این طریق بتوانند اثر بخشی بیشتری به امر آموزش بپردازند.
مسأله و موضوع تحقیق
مدیریت با شروع زندگی اجتماعی بشر آغاز گردیده است زیرا انسان برای آنکه بتواند به زندگی خود سر و سامان بدهد و نیازهای خود را برآورده سازد احتیاج به افرادی می داشته که آنها را هدایت و رهبری نماید تا مشکلات و نیازهای خود را با استفاده از امکانات، منابع موجود انسانی و مادی مرتفع سازد.
بنابراین مدیریت به معنی و مفهوم اعم آن که اداره کردن یک گروه، یک سازمان و ... است فکری جدید نیست و از زمانهای بسیار قدیم از زمانی که انسان زندگی اجتماعی خود را شروع کرده مطرح و مورد توجه بوده است.
اهمیت مدیریت در سیر تاریخ مدون بشری بگونه بوده است که اکثر صاحب نظران عقیده دارند که اجتماع بدون رهبری و مدیریت نمی تواند وجود داشته باشد.
در کشورما نیز اخیراً در پس گسترش روزافزون نظام آموزشی ضرورت بهسازی کیفیت نتایج آموزی مسئله مدیریت و رهبری آموزشی در آموزش و پرورش بازندگی و رشد و توسعه اقتصادی و توجه چندانی نداشته است. اکنون با تغییرات و تحولات جهانی و اجتماعی دریافته است که مدیریت آموزشی است پویا که باید همه وظایف مربوط به آن مانند: برنامه ریزی تعیین هدفها، سازماندهی، هماهنگی، مدیریت و رهبری، نوآوری و ایجاد انگیزه و ... را کاملاً در نظر گرفت.
از این رو شناخت و بکارگیری جهانی علمی سبکهای مدیریتی از ضروریات مهم و حیاتی در نظام آموزش و پرورش می باشد.
اثرات مثبت و منفی هر کدام از سبکها باید شناخته شود تا شیوه های مؤثرتر غیب و شیوه های نامناسب کنار گذارده شود.
در این تحقیق سعی خواهد شد که سبکهای مدیریتی هرکدام توضیح داده شوند و رابطه بین هرکدام از این سبکها که نوع مدیریت آموزشی می باشد با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع دبیرستان بررسی شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 48 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تاثیر وسایل کمک آموزشی
درعصری که دوران انفجاردانش واطلاعات لقب گرفته است و توسعه علم ودانش وتکنولوژی رشد شتابانی یافته است، آموزش و پرورش این عصرنمی تواند نسبت به این تحولات بی تفاوت مانده و رویکرد مناسبی نداشته باشد. متأسفانه نظام آموزشی بیشتر مدارس ما سنتی و ناکارآمد است وبا این پیشرفت علم بشری، که درهر ثانیه مطالبی به اطلاعات قبلی آن افزوده می شود، طولی نمی کشد که اطلاعات پرزرق وبرق دیروز را باید در موزه های کهنه ی امروز جستجو کرد . حال برای بهتر وپویا تر شدن نظام آموزش بویژه روشهای تدریس باید نظام سنتی را کنار بگذاریم و نظام آموزشی نوین را جایگزین آن کنیم . در نظام سنتی مطالب به صورت کلیشه ای و یک سویه از طرف معلم به شاگرد منتقل می شود, در این روش هیچ زمینه ای برای خلاقیت فراگیروجود ندارد، قدرت فکر او محدود می گردد، تنهامنبع یادگیری، معلم است, دانش آموز در جریان یادگیری مشارکت نمی کند واعتماد به نفس از او سلب می گردد . ولی در آموزش نوین، فراگیر، به مدرسه می رود تا مهارتهاوتواناییهای بالقوه خود را به فعلیت درآورد و در این نوع یادگیری، فعال ودرگیر است .
تجربه نشان داده است که از سنین کودکی گرفته تا کهولت و پیری هر گاه آموختن با عمل توأم باشد منجربه یادگیری عمیق، مؤثر و پایدار می گردد به عنوان مثال هرچقدر که کودکی شناکردن دیگران را تماشا کند، شنا را نمی آموزد مگراین که در آب بیفتد، دست وپا بزند و در حالی که مربی نیز کنار او بوده و دست و پا زدن اوراجهت صحیح هدایت می کند، شناکردن را بیاموزد . همین گونه است یادگرفتن هرمطلب درسی، تا زمانی که معلم آزمایش می کند ویا این که توضیح می دهد، ودرکل تنهاخود درفرایندتدریس فعال است و فراگیر فقط یک نظاره گر است، بازدهی آموزشی مطلوب ومؤثری نخواهیم داشت. اما وقتی دانش آموز خودش آزمایش می کند دست به آزمون و خطا می زند ودر یادگیری مشارکت مداوم دارد، دقیق تر و عمیق تر یاد می گیرد .
مشکل چه بود؟
وقتی بعنوان دبیر منطق و فلسفه، در یکی از مدارس دخترانه خرمشهر مشغول به تدریس شدم، با توجه به انتزاعی بودن مفاهیم درس منطق و همچنین عدم بکارگیری محتوای تصویری ، نموداری و .... در این کتاب که درک و یادگیری آن را صرفاً در قالب ذهنی ممکن می سازد، مشاهده کردم در انتقال موضوعات و مفاهیم منطقی توفیق چندانی ندارم و تدریسم فاقد کارایی و اثربخشی مطلوب است. اگر تدریس معلم موفقیّت آمیز نباشد در اعمال و رفتار دانش آموزان پدیدار می گردد، و من این عدم موفقیت را بخوبی دریافته بودم . هر روز بر شمار غایبین ذهنیِ کلاس افزوده می شد، برخی پنهانی درس ساعت بعد را حاضر می کردند، تعدادی سر بر روی میز گذاشته و چرت می زدند،چند نفری هم با بغل دستی هایشان پچ پچ می کردند. نگاه های پی در پی آنها به ساعت هم، نشان از ملال آور بودن کلاس داشت. گذشته از این مورد، اغلب برای ارائه مطالب وقت کم می آوردم به طوری که مجبور بودم از زنگ تفریح استفاده کنم . گاهی برای تفهیم یک مطلب آنقدر توضیح می دادم که حنجره ام درد می گرفت و صدایم دورگه می شد، اما چه فایده, هر چه بیشتر انرژی مصرف می کردم کمتر نتیجه می گرفتم زیرا نمرات دلسرد کننده اولین امتحان کلاسی این را ثابت می کرد.
حسابی دلخور و خسته بودم، می دانستم این وضعیت برای دانش آموزان هم خوشایند نیست.روزی خیلی دوستانه دلیل بی توجهی وعدم پیشرفت در درس منطق را پرسیدم از آنان خواستم خوب راجع به آن فکر کنند و نظراتشان را روی کاغذ بنویسند, خلاصه نظرات آنها به این شرح بود: 1- منطق درس جدیدی است و ما هیچ آشنایی قبلی با این کتاب نداریم ما با اکثر دروس از زمان ابتدایی و راهنمایی همراه بوده ایم ولی مطالب این درس خیلی نا آشناست. 2- موضوعات آن ذهنی و غیر قابل فهم هستند 3- کتاب درسی منطق هیچ گونه تنوع و جذابیتی ندارد 4- حفظ کردن مطالب واقعاً وقت زیادی می برد و در عین حال بسیار فرّار هستند 5- کلاس درس خشک و کسالت آور است. 6- در مقایسه با دروس دیگر،( مثل زبان, ریاضی,....) منطق، اهمیت و کاربرد چندانی در زندگی ندارد.
برای پیدا کردن راه حل مناسب، موضوع را در زنگ تفریح در دفتر دبیران مطرح کردم. چند تن از همکاران مشکل مشابه مرا داشتند، و از پایین بودن سطح نمرات بچه ها و اینکه برای تدریس انرژی زیادی را صرف می کردند، بدون این که نتیجه دلخواه را بدست آورند، می نالیدند, برخی، نظرشان این بود که چون امروزه شاگردسالاری مرسوم شده است و نقش ترس وتنبیه کمرنگ گردیده، دیگر بچه ها از معلم حساب نمی برند و بی خیال درس و مدرسه شدند, باید سخت گیری بیشتری کرد( همانند قدیم) تا آنان وادار به درس خواندن شوند. یکی دو نفر معتقد بودند که باید بر سؤالهای اصلی که در رسیدن به هدف درس کمک می کنند تأکید بیشتری شود، و به طور مستمردر هر جلسه پرسیده و تکرار و تمرین شود تا ملکه ی ذهنشان شود. عده ای بر این باور بودند که با تشکیل کلاسهای جبرانی و فوق العاده می توان برخی نواقص و کمبودها را رفع کرد. در این بین حرفهای یکی از دبیران با سابقه زیست شناسی خیلی به دلم نشست او گفت:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
برنامه ریزی آموزشی
= اصول برنامه ریزی به تدریج معلوم شده و سیر تکاملی داشته است. برنامه ریزی های اولیه بیشتر صورت تخیلی و آرزوئی داشته است. این نوع برنامه فهرستی از توقعات و خواسته ها است، که اغلب فاقد عناصر تصمیم گیری بوده و اغلب فقط روی کاغذ می ماندند.
= اصول برنامه رزی نسبتاً کامل شده امروزی، به سه گروه تقسیم می شود:
1-اصول مقدماتی که خود شامل سه اصل می باشد:
الف= هماهنگی توسعه کمّی بار شد و بهبود کیفی آموزش
ب= همبستگی سطوح مختلف و انواع آموزش و پرورش، یعنی از دیدگاه وسیع و جامع به موضوع بنگریم
ج= انطباق برنامه های آموزش و پرورش با نیازهای توسعه ملّی اعم از اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.
2-اصول عمومی که حاکی از اینست که برنامه ریزی آموزشی فرمول ویژه ای ندارد و تابع شرایط زمانی و مکانی است، ولی در عین حال اصول برنامه ریزی آموزشی در همه جا صادق و یکسان است. یوشکر، ضمن آنکه فرمول و روش خاصی را ترویج نمی کند، در این زمینه پنج اصل را به عنوان مشخصات عمومی برنامه آموزشی توصیه می کند:
الف= اصل جامعیت برنامه ریزی آموزش و پرورش، که علاوه بر مسائل آموزشی، از کودکستان تا دانشگاه، مسائل غیر آموزشی مربوط به آموزش و پرورش را هم در بر می گیرد.
ب= اصل همبستگی برنامه ریزی آموزش و پرورش با برنامه توسعه ملی، به این معنی که برنامه ریزی باید با توجه به نیازهای رشد اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی، و ... انجام شود.
ج= اصل مداومت برنامه ریزی آموزش و پرورش، یعنی باید دراز مدت و مداوم باشد. مثلاً یک دوره بیست ساله را، از دوره ابتدائی تا پایان دانشگاه را شامل شود.
د= اصل توجه به جنبه های کیفی برنامه ریزی آموزشی، به این معنی که برنامه ریزی آموزشی باید نه تنها به سمایل توسعه کمی، بلکه به بهبود کیفیت آموزش و پرورش نیز توجه داشته باشد.
هـ= اصل توجه به مدیریت و سرویس اطلاعات آموزش و پرورش. بدیهی است که بدون اطلاعات و آمار صحیح و کامل، و همچنین بدون مدیریت کارآمد و علاقه مند نمی توان برنامه ریزی درستی انجام داد.
3-اصول متمم برنامه ریزی آموزش و پرورش. در ادامه کار، کارشناسان برنامه ریزی به پنج اصل دیگر پی بردند که می توان آنها را متمم اصول پنج گانه فوق الذکر قلمداد کرد:
1-3: اصل واقع بینی : که می گوید برنامه ریزی آموزش و پرورش باید واقع بینانه باشد و برای اینکه برنامه ریزی واقع بینانه باشد به عوامل زیر باید توجه کرد:
الف= عوامل کمی عرضه و تقاضا: که تمامی نیروهای انسانی تعلیم دهنده و تعلیم گیرنده و هم چنین تمامی جنبه های فیزیکی مربوط به آموزش را در بر می گیرد.
ب= زمنیه اجتماعی: که شامل نگرش های اجتماعی به آموزش و پرورش و کلیه عوامل مرتبط با تغییر و تحول و دفرم آ»وزش و پرورش، می باشد.
ج= عوامل اجرائی: که شامل نحوه مدیریت و تمامی قواعد و ضوابط سازمانی و تشکیلاتی نظام آموزش و پرورش می شود.
د= مسایل سیاسی: که نگرش های سیاسی به نظام آموزشی و هم چنین مداودات و ارتباطات دستگاههای داخلی و خارجی را در برمی گیرد.
هـ= عوامل مالی: که شامل بودجه لازم جهت این کار و نظارت لازم بر نحوه خرج کردن این بودجه می شود.
و= مسائل اطلاعاتی: نقص اطلاعات به نقص برنامه ریزی منجر می شود. لذا در تمامی زمینه های مربوط به آموزش و پرورش باید اطلاعات درست و جامعی داشته باشیم.
2-3: اصل همکاری و مشارکت: این اصل مربوط به اجراء و عمل برنامه رزی است و در خور توجه خاص می باشد. در برنامه ریزی آموزش و پرورش، علاوه بر مقامات مسئول و متخصصان برنامه ریزی، باید معلمان و مدیران و شاگردان نیز، به نحو مقتضی مشارکت داشته باشند.
3-3: اصل استمرار و ارزیابی= این اصل می گوید که برنامه آموزشی باید به طور مداوم ارزیابی و تجدید نظر گردد و با پیشرفت زمان همگام شود. جهت تحقق این امر، برنامه ریزی باید بصورت مداوم و زنجیری باشد، و در عین حال هدف ها طوری انتخاب گردند که در عین هماهنگی و همبستگی، بعضی دقیق و مشخص باشند، و برخی دیگر انعطاف پذیر.