انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

پروژه معماری در آینده

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 78

 

معماری در آینده

مفهوم توسعه پایدار تصویر 1

مفهوم « توسعه پایدار » به معنی ارایه به راه حل های درمقابل الگوهای سنتی کالبدی یا اجتماعی و اقتصادی توسعه می باشد که بتواند از بروز مسایلی همچون نابودی منابع طبیعی ، تخریب اکوسیستم ها ، آلودگی ، افزایش بی رویه جمعیت ، رواج بی عدالتی وپائین آمدن کیفیت زندگی انسان ها جلوگیری کند .

فصل Sustain از سال 1290 میلادی درزبان انگلیسی به کار گرفته شده واز ریشه لاتین Tenere , sob به معنی « نگهداشتن» ویا « نگهداری کردن » است . لغت نامه آکسفورد مسابقه صفت sostenable را به حدود 1400 می رساند و آنرا به اشکال مختلف معنی می کند . اما تنها دراین چند دهه اخیر این واژه با معنای کنونی آن یعنی « آنچه که میتواند درآینده تداوم یابد » یا « پایداری » کاربرد پیدا کرده است . ودرفارسی به « پایا » ، « دائم » ، « با ثبات » ، « باقی » ، « استوار » ، « با دوام » ، « جاویدان » و ..... ترجمه شده است . پایداری به معنای با دوام ، ماندنی واز همه متداول تر کلمه پایدارو پایداری است .

مفهوم پایداری در دهه 1970 رامی توان نتیجه رشد منطقی اگاهی تازه ای نسبت به مسایل جهانی محیط زیست و توسعه دانست که به نوبه خود تحت تاثیر عواملی چون نهضت های زیست محیطی دهه 60 ، انتشار کتاب هایی نظیر محدودیت های رشد و اولین کنفرانس سازمان ملل در مورد محیط زیست وتوسعه که درسال 1972 در استکهام برگزار شده بود .

تعریف توسعه پایدار

متاسفانه تاکنون تعریف جامعی از توسعه پایدار ارایه نشده است تعریفی که بیش ازهمه مورد استفاده قرارگرفته است تعریف کمیسیون براندتلند است : آن نوع توسعه ای که بتواند نیازهای کنونی را بدون از دست دادن توانایی های نسل های آینده درتامین نیازهایشان تامین کند « لیکن این تعریف ازسه جهت مورد انتقاد قرار گرفته است . یکی از جهت « انسان محوری » بودن آن و دیگری به خاطر مشکل تعریف کردن نیازها وبالاخره ارایه راه حل های عملی واجرایی جهت تحقیق آن .

تعریف دیگری که توسط اتحادیه حفاظت محیط زیست درسال 1991 ارایه شده است : « بهبود کیفیت زندگی انسان در چارچوب ظرفیت برد اکوسیستم های حامی » را مورد تاکید قرار داده است . شاید بتوان به تعریفی نسبتا ساده و فرایندگرا اکتفا کرد :

« توسعه پایدار آن نوع توسعه ای است که سلامت انسان ونظام های اکولوژیکی را در بلند مدت بهبود بخشد » .

اهداف توسعه پایدار :

هدف اصلی توسعه پایدار ، تامین نیازهای اساسی ، بهبود وارتقای سطح زندگی برای همه ، حفظ واراده بهتر اکوسیستم ها و آینده ای امن تر وسعادتمند تر ذکر شده است .

توسعه پایدار فرایندی است که در ان سیاست های اقتصادی ، مالی ، تجاری ، انرژی ، کشاورزی ، صنعت وسایر سیاست ها به نحوی طراحی می شوند که منجر به توسعه ای شوند که از لحاظ اقتصادی ، اجتماعی ، اکولوژیکی پایدار باشد ومفهوم ان انجام سرمایه گذاری به قدر کافی درزمینه آموزش ، بهداشت ، جمعیت وانرژی است به طوری که بدهی اجتماعی برای نسل های آینده به وجود نیاید .

ودرنهایت میتوان گفت که توسعه پایدار یک مفهوم جامع دارد و به تمام جنبه های زندگی انسان مربوط می شود واجرای مدل های توسعه پایدار نیاز به تغییرات اساسی درسیاست های ملی وبین المللی دارد .

توسعه پایدار ومعماری :

در این جهان ،معماران نیز همسو باسایر دانشمندان درپی یافتن راهکارهای جدید برای تامین زندگی مطلوب انسان بوده اند . بدیهی است که زندگی ، کار ، تفریح ، استراحت ، و.... همه وهمه فعالیت هایی می باشند که در فضاهای طراحی شده توسط معماران صورت پذیرفته واز آنجا که نقاط ضعف وقوت یک ساختمان ، بر زیست بوم جهان تاثیر مستقیم خواهد داشت . وظیفه ای بس حساس در این خصوص بر عهده معماران می باشد . کاربرد مفاهیم پایداری در معماری مبحثی تازه را به نام « معماری پایدار » با « معماری اکولوژیکی » یا « معماری سبز » ویا « معماری زیست محیطی » با ز کرده است که همگی اینها دارای مفهوم یکسانی هستند وبر معماری سازگاربا محیط زیست دلالت دارند .

پیشینه معماری پایدار

در گذشته اعتقاد بر این بود که تمام جهان هستی ازترکیب چهارعنصر ، آب ، خاک ، آتش و هوا به وجود آمده است با وجود اینکه امروزه مشخص شده که به وجود آمدن جهان روند بسیار پیچیده ای داشته ، ولی هنوز هم این چهار عنصر راه حل های مناسبی را برای این نگرش وارتباط متقابل ساختمان و محیط اطراف فراهم می کند .

ریشه اصلی نهضت حفظ محیط زیست و معماری پایدار در قرن 19 برمی گردد . جان راسکین ، ویلیام موریس ، ریچارد لتابی از پیشگامان نهضت معماری پایدار محسوب می شوند . راسکین در کتاب « هفت چراغ معماری » خودمی گوید که برای دستیابی به رشد و پیشرفت می توان نظم ها رمونیک موجود درطبیعت را الگو قرار داد . موریس بازگشت به فضای سبز حومه شهر وخود کفایی و احیای صنایع محلی را توصیه می کرد . لتابی دریکی از اعلامیه های بلیغ خود از معماران خواسته که قدر نظم و زیبایی طبیعت را بدانند .



خرید و دانلود پروژه  معماری در آینده


آینده خانواده در غرب 5ص (تحقیق)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

آینده خانواده در غرب

مک دانولد در مقاله خود به نقد تئوری همگرایی ساختار خانواده می پردازد. ویلیام گود، ارائه دهنده این تئوری در کتابش به نام انقلاب جهانی و الگوهای خانواده، پیش بینی کرده بود که همگرایی اجتناب ناپذیری در سیستم خانواده وجود دارد و تمام اشکال خانواده به شکل خانواده زن وشوهری غرب در خواهند آمد.

 

مک دانولد در مقاله خود به نقد تئوری همگرایی ساختار خانواده می پردازد. ویلیام گود، ارائه دهنده این تئوری در کتابش به نام انقلاب جهانی و الگوهای خانواده، پیش بینی کرده بود که همگرایی اجتناب ناپذیری در سیستم خانواده وجود دارد و تمام اشکال خانواده به شکل خانواده زن وشوهری غرب در خواهند آمد.

از نظر گود یک هماهنگی تئوریکی بین سیستم خانواده زن و شوهری و جهان مدرن وجود داشت. او از این نظر دنباله رو پارسونز بود و زمان این تغییر را نیز ده تا بیست سال آینده می دانست، (زمانی که اکنون دیگر سپری شده است). طبق این نظر فرایند مدرن شدن جوامع اصلی بدیهی در نظر گرفته می شود و برای تبیین رشد خانواده هسته ای نیز از همین اصل استفاده می شود.

خانواده هسته ای مدرن همان طور که پارسونز و میلز گفته اند، به وسیله جدایی (انزوای ساختاری ) و تفکیک خشک نقش های زن و شوهر توصیف می شود. این مشخصات، خانواده هسته ای را برای عمل در جهان مدرن بهتر تجهیز می کند.

در مقاله آمده، گود و پارسونز هر دو به مارکس و وبر مدیونند چرا که آنها می گویند جامعه و ساختارهای آن از طریق دوره انقلابی در مراحل پیشرفته سرمایه داری تغییر می کنند. شهری شدن، صنعتی شدن، فرد گرایی و... عوامل تسلط خانواده هسته ای هستند. در ادامه مک دانولد هر چهار نفر یعنی گود، پارسونز، مارکس و وبر را مرهون اطلاعات نادرست تاریخ خانواده در اروپای غربی می داند.

نویسنده بین خانواده زن و شوهری و خانواده هسته ای با وجود هم مرز بودنشان فرق می گذارد، ((واژه هسته ای توسط پارسونز استفاده می شده اما غیر قابل پذیرش است زیرا معنی ضمنی آن این است که واحد زن و شوهر و فرزندانشان، کوچکترین خانواده ممکن یا گروه خویشاوندی را به وجودمیآورد)).

او اصطلاح گود یعنی خانواده زن وشوهری را ترجیح داده و می نویسد: گود خانواده زن وشوهری چند زنی را نادیده گرفت و تئوری همگرایی را فراتر از بعد ساختاری، و به ابعاد کارکردی گسترش داد. گود و پارسونز به خانواده زناشویی غربی دهه ۱۹۵۰ مراجعه کردند و آن را مستقل از دیگر خانواده ها، متمرکز و دارای نقش های تفکیک شده خشک زن وشوهر دیدند. بنابراین اثبات تئوری همگرایی به پیدایش این شکل از خانواده بستگی دارد.

این تئوری متکی بر این نظر است که تغییر سیستم خانواده به عنوان نتیجه اجتناب ناپذیر تغییرات ساختاری و ایدئولوژیکی است، تغییرات ساختاری مانند صنعتی شدن، شهری شدن، پرولتاریزه شدن و تمرکز قدرت. تغییرات ایدئولوژیکی اجتناب ناپذیر نیز، پذیرش ارزشهای خانواده غربی دهه ۱۹۵۰ است. اصل موضوع تئوری این است که تغییرات کلان ساختاری غربی بوده بنابراین تغییرات خرد نیز لزوما غربی است.

نویسنده ۴ فرض در ارتباط با رد یا قبول این تئوری مطرح می کند:

۱) مدل درست است اما فرایند تغییرات کندتر از آن است که دیده شود.

۲) تغییرات کلان از فرایند تکامل پیش بینی شده توسط طرفداران این نظریه پیروی نمی کند.

۳) تغییر اجتماعی یک جهتی و از کلان به خرد نیست.

۴) سیستم خرد وکلان به طور انعطاف ناپذیری، آن طور که طرفداران این نظریه پافشاری می کنند، به هم متصل نمی شوند.

حال اگر نظر اول درست باشد، نظریه همگرایی درست است، اگر نظر دوم صحیح باشد قابل بخشش است و اگر نظرات سوم یا چهارم درست باشد تئوری همگرایی رد می شود.

نویسنده معتقد است رد این نظریه به سادگی صورت می گیرد زیرا تنها کافی است نمونه های خلاف آنچه انگاره تئوری است، یعنی جهان شمولی، ذکر شود.

تحقیقات جدید بر شبکه های حمایتی خانواده در کشورهای غربی مشارکت بالاو متفاوتی را بین خانوارهای وابسته نشان می دهد که هرگز منزوی نبوده اند. ارث بری و کمکهای پدربزرگ و مادر بزرگ در نگهداری از فرزندان، کمک والدین به فرزندان تازه ازدواج کرده، حمایت از سالخوردگان، حرفه های مشارکتی خویشاوندی، برگشت فرزندان به خانواده ها در صورت از هم پاشیده شدن ازدواج، کمک های خویشاوندان به یکدیگر در صورت بروز بحران و حمایت عاطفی اعضا از یکدیگر، همه نشان دهنده عدم انزوای خانواده ها در غرب است. علاوه بر این تکرار این مشارکت های خویشاوندی درشکل و شدت، در بین جوامع غیر غربی هم خود تایید دیگری بر این استدلال است. مثلا اپونگ برخی نمونه ها را نشان داد که اقتصاد خارج از چارچوب خانواده زن و شوهری داشتند و مراقبت از کودکان بوسیله افراد خارج از خانوار زن و شوهری صورت می گرفت. آرنولد هم در ۱۹۸۴ تفاوت های قابل توجهی در درجه مشارکت میان گروههای به رسمیت شناخته شده خانواده های وابسته در انجام وظایف میان خانوار گزارش داد. کمپبل نیز قدرت احساس وظیفه فرزندان ژاپنی در حمایت از والدین پیرشان را نشان داد.

نویسنده می نویسد شواهدی برای نظریه همگرایی ارائه می شود که از آنها می توان زادروگای یوگوسلاوی را مثال زد، کمرنگ شدن این شکل از خانواده را طرفداران نظریه همگرایی به عواملی چون عدم وجود زمین، پول محوری اقتصاد، شهر نشینی و پذیرش ایدئولوژی های مدرن نسبت دادند. به طور کلی پرولتاریزه شدن و نقش دولت در آن (لوین)، تجاری شدن کشاورزی، جنبه های جمعیتی پرولتاریزه شدن (تیلی) رشد تمرکز اقتصادی، نظم خشک و پلیسی به وسیله قدرت مرکزی، کمیابی منابع، عوامل از بین رفتن خانواده گسترده ذکر شدند.

اما در مقابل محققان، با نمونه هایی از کشورهای چین، نیجریه، هند، سنگال، مکزیک، فیلیپین، آفریقای شمالی، آمریکای لاتین،... نظریه همگرایی را رد کردند و وجود خانواده های گسترده را در این مناطق حتی با وجود تغییرات کلان ساختاری اثبات کردند.



خرید و دانلود  آینده خانواده در غرب 5ص (تحقیق)


آینده کار وشغل در دنیای مدرن چه می شود (تحقیق)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

آینده کار وشغل در دنیای مدرن چه می شود؟

در حالیکه کشورهای جهان سوم و از جمله ایران از بحران بیکاری رنج می برند شاید نوشتن درباره آینده کار و تحول آن در جوامع صنعتی پیشرفته کمی نامربوط بنظر آید اما ممکن است قرابتهایی حداقل در آینده نه چندان دور در این زمینه بتوان یافت.

بویژه اینکه در برنامه ریزی توسعه در ایران هدف اصلی برنامه چهارم تغییر ساخت اقتصادی و حرکت به طرف اقتصاد دانش محور است. حال باید دید اگر این امر تحقق یابد تاثیرات این نوع ساخت اقتصادی بر بازار کار چیست؟ بدون شک می توان گفت که رشد فرد گرایی بر تمام حوزه های زندگی از جمله کار و عوامل آن در بازار کار تاثیر گذاشته است. در دهه 1960 در اوج پیشرفت اقتصاد جهانی کسانی پیش بینی می کردند که جامعه صنعتی روزی به جامعه ای فراغتی تبدیل شود. تعداد ساعات کار بتدریج کاهش می یافت در حالیکه بهره وری حتی افزایش هم می یافت. اما دیگر آن نوع پیش بینی ها محلی از اعراب ندارد. کار در زندگی مردم اهمیت بیشتری یافته است. حتی با توجه به اینکه نسبت زنان در نیروی کار حتی در بعضی از کشورها از مردان هم پیشی گرفته است. در این میان آینده کار هم تغییرات زیادی کرده است. شاید این مساله امری عادی بنظر رسد که بسیاری هستند که در دنیای جدید از کار و شغل خود احساس نارضایتی می کنند. اما اگر به عمق نارضایتی ها نگاه شود می توان دید که اتقاقاتی در دینای شغل در حال وقوع است؟ علت اصلی عدم رضایت مردم از کارشان چیست ؟ چه تغییراتی در شغل و کار رخ داده است واثر این تغییرات بر آدمیان چیست؟بیشتر کسانی که کارهای سطح بالایی داشته اند و با شرکتهای بزرگ کار می کردند و همه نوع امکانات در اختیار داشتند از نظم سلسله مراتبی سازمان یعنی مرتب به جلسات اداری رفتن و گزارش های بودجه ای خواندن و شنیدن دستورات مافوق و بررسی شکایت ها و گله های کارمندان خسته شدند و همه را رها کرده اند. در حال حاضر خانه دیگر مفهوم سنتی خود را از دست داده است و محل کار هم شده است. آنها نیز خانه هایشان را پایگاه کار و کامپیوترهاشان را ابزار کرده اند. حالا خلاق تر ، مولد ترو سرحال تر شده اند. اما آیا همه می توانند این کار را کنند یا تنها طبقات متوسط و جوانان این کار را می کنند؟

براد لی استاد جامعه شناسی دانشگاه بریستول که روی طرحی بنام کار و نیروی جوان کار می کند می گوید ما جوانان زیادی را مصاحبه کرده ایم که می خواهند کارشان را عوض کنند. جوانی که در یک روزنامه محلی کار می کرد آرزو داشت رمان نویس شود. این چشم اندازها در افق نظر آدم ها کم نیستند. آدم های زیادی هستند که می خواهند کارشان را عوض کنند. این باعث می شود که آنها به کارهای موقت تن دهند و چند شغل عوض کنند و کارهای موقتی زیادی داشته باشند.

مساله از اینجا ناشی می شود که شما هر روز به سر کارتان که می روید در پایان روز این احساس را دارید که چه بیهوده آن روز را سر کرده اید. این احساس بدی است. این احساسی است مشترک در تمام دنیای مدرن و حتی سایر کشورها . این احساس که در کار شما چیزی نبوده که شما را خوشحال کند عدم رضایت شغلی می دهد.

نولان استاد اقتصاد در دانشگاه لیدز نظر دیگری دارد. او می گوید اگر به تحرکات نیروی کار نگاه کنید تعداد کسانی که شغل های مدیریتی گرفته اند و کسانی که به دستمزدهای بالا رسیده اند رو به افزایش بوده است. او می گوید در بریتانیا همان نحوه قدیمی کار یعنی کار در سازمان و شرکت هنوز طرفدار دارد و روبه افزایش است.

او می گوید آمارها نشان می دهند که تعداد کسانی که در شرکتها کار دائمی دارند روبه افزایش است ؛ تعداد کسانی که چند کار می کنند رو به کاهش است؛ تعداد کسانی که از کار های دائمی خارج می شوند رو به کاهش است؛ تعداد کسانی که کارهای آزاد می گیرند رو به کاهش است. همه اینها نشان می دهد که اتفاقی چندان مهمی نیفتاده است.

اما داستان اینطور نیست و این حرف مخالفان زیادی دارد. در امریکا تعداد کسانی که در جوانی چند شغل عوض کرده اند روبه افزایش است. موارد زیادی بوده است که مثلا فرد در 30 سالگی 7 تا 8 شغل طول دوران کارش عوض کرده است.

جوانان بیشتر به این واقعیت پی برده اند که نمی توان یک کار برای همه عمر داشت.

البته ممکن است که این آمارهای متفاوت تصویر مختلطی از اوضاع بدست دهد. اما چه می شود کرد پدیده ای جدید در سازمانهای ادرای و سازمان کار در جریان است.

چه چیزی آدمها را از کارهایشان می رماند؟ بسیاری معتقدند که ظهور فردگرایی و پدیده انتخاب باعث می شود که بشر از بسیاری مزایای کاری در شغل های دائمی دست بکشند تا آن حق را لمس کنند.جان گری استاد فلسفه مدرسه اقتصادی لندن می گوید بلی ظهور این حس که آدمها به دنبال حرفه های مختلف هستند به این دلیل است که این کار کنترل انتخاب شغل را بدست آدم ها می دهد.شغل در سازمان کار سنتی مزیت های زیادی دارد اما معایب آنها این است که فرد در سازمان بورکراتیک گم می شود و قدرت خلاقیت خود را از دست می دهد. هر چه فرد گرایی افزایش یابد این حس در آدمیان بیشتر پدید می آید که از این دام بورکراسی درآید.ریچار سنت استاد جامعه شناسی می گوید که طبیعت نیروی کار و و دوره کار در امریکا کوتاه مدت تر شده است. متوسط عمر شرکتها به 6 سال سقوط کرده است. رقابت های گروهی در شرکتها مانند ماکروسافت جای سلسله مراتب سازمانی را گرفته است. و رقابت شدید تولید و کارایی را افزایش داده است. در شرکتهایی ماند ماکروسافت گروه های کاری تشکیل می شوند و روی این طرح کار می کنند و در نهایت یک گروه برنده می شود. تمام محصولاتی که از این شرکت می بینید اینطور بدست امده است. سازمان کار تغییر کرده است. این درست بر خلاف آنچیزی است که ماکس وبر در آغاز قرن می گفت که مدرنتیته در چنگال بوراکراسی گرفتار می شود. البته آسیب شناسی این مساله هم این است که بسیار سخت است که در سازمانی کار کرد که آینده ای در آن نداشته باشید. و یا عضو گروه کاری حرفه ای باشید اما بعد از مدتها کار نتیجه کارتان دود شود چون کسی دیگری طرح بهتری داده است.همچنین اگر به گردش کار در شرکت گوگل نگاه کنید دیگر آن نظم سازمانی وبری را نمی بینید چون دیگر نمی شود کارائی سازمانی را با شیوه های قدیمی افزایش داد و کارکنان حرفه ای را با انگیزه ها ی مختلف جز با طرح های جدید نمی توان در سازمان نگاه داشت.سنت می گوید اگر ساخت بازار کار را در سه دهه گذشته نظر کنیم می توان گفت که سازمان تجارت در حال سقوط است. متوسط عمر شرکتهای امریکایی به 6 سال نزول کرده است. یکی از دلایل این سقوط شاید این باشد که هم شرکتها و هم کارگران در حال باز نگری مجدد از خود هستند. او می گوید این تغییری مهم است چون انسانها با این وجود این تغییرات در کار و حرفه دیگر نمی توانند هویت کاری داشته باشند:

بطور مثال به وضعیت زنان نگاه کنید آنها وقتی کار خود را برای نگهداری بچه ترک می کنند در هنگام برگشت چه می کشند. اگر در بخش خدمات باشند باید به بخش های پایین تر بروند؛ اگر پرستار باشند از این بیمارستان به بیمارستان دیگر منتقل می شوند؛ اگر معلم باشند هم همینطور ؛ اگر منشی باشند شرکتها در حال باز نگری و ترکیب و تغییر هستند و ممکن است کار سابق را نداشته باشند. دیگر حافظه سازمانی در این اوضاع وجود ندارد. البته در میان مردان هم بویژه طبقات پایین وضع همین است. تغییرات در سازمان ها و شرکتها اوضاع کارهای دائمی را برای آنها برهم می زند و نابودی حافظه سازمانی به نوعی بحران هویت کاری یا حرفه ای می انجامد . از منظر دیگری هم اگر نگاه کنیم بویژه در کارهای حرفه ای و مدیریتی اقتصاد اطلاعاتی ستمی برابر ستم بیکاری را بر دوش صاحبان این حرفه ها گذاشته است. وقت آنان می گویند ما وقت نداریم به این معنی است که آنها هیچ وقتی ندارند که در آن بتواند کار نکنند درست در مقابل ستمی که به بیکاران می رود آنها هم وقت زیادی دارند که کار نمی کنند. وضع اساتید دانشگاه هم همین طور است . اگرچه آنها کمتر با موانع بورکراسی روبرویند. جامعه مدرن دانشگاهش محیط ”منتشر کن یا بمیر است “(publish or Perish) . رشد کامپیوتر و سرعت گردش اطلاعات باعث شده است که این روند شدیدا افزایش یابد. بجرات می توان گفت که از دوره زمانی مرحله ”مرور تحقیقات گذشته” در هر طرح تحقیقاتی چندین برابر کاسته شده است. این ستمی به محققان است، تا بیشتر منتشر کنند، البته اگر آنها از شغلشان رضایت نداشته باشند. در این شرایط بنظر می رسد که انسان مدرنیته قفس آهنین بورکراسی را شکسته است اما اوضاع بیرون قفس هم چندان پایدار نیست. برادلی که در بریستول بیش از هزار جوان را مصاحبه کرده است چیزهای جالبی می گوید . او معتقد است که اولا جوانان نسبت به مساله بیکاری خوب آگاهی دارند و از آن ترس هم دارند اما نسبت به تغییر کارشان هم بسیار خوش بین هستند. آدمهای زیادی هستند که در 30 و 40 سالگی هستند و همین احساس خوشبینی را دارند. البته ریچارد سنت معتقد است که مهاجران شاید از این شکاف در سازمانها بیشترین استفاده را کنند. مثلا در بریتانیا پاکستانی ها توانستند شغل های موقتی و کوچکی با احداث مغازه های کوچک تسخیر کنند. هندوستانی ها الان تقریبا در کار تکنولوژی نرم افزار خیلی سرامد شده اند و بازاری های خوبی در اروپا دارند. کره ای ها در بخش خدمات امریکا نفوذ کرده اند. چینی ها تقریبا کافه ها و سرویس های خدماتی هتل ها را در بریتانیا در دست دارند.البته تمام اینها رابسیار بستگی به پایگاه طبقاتی آدمها دارد. فرزندان طبقات کارگر معمولا آموزش عالی را طی نکرده اند و دوره ها بیکاری بیشتری را طی کرده اند. طبقات متوسط بیشتر نفوذ و قوم و خویش دارند تا آنها را در یافتن شغل مورد علاقه کمک کنند. بهر حال می توان گفت که اوضاع بسیار تغییر کرده است. تامین شغلی دیگر وجود ندارد. البته خیلی ها معتقدند در سرمایه داری هیچگاه تامین شغلی نبوده است. اما رضایت شغلی هم در سلسله مراتب سازمانی سنتی کم شده است. ماهیت اقتصاد تغییراتی کرده است. بخش های جدید کامپیوتری و اینترنتی به اصطلاح تجارت الکترونیکی به اقتصاد فیزیکی افزوده شده است و سازمان الکترونیکی را ایجاد کرده است. الان بیشتر سازمانها به کارمندان خود وسایل تماس الکرونیکی می دهند و از آنها می خواهند در خانه بمانند و کارها را انجام دهند.رقابت درون سازمانها گروهی شده است.البته می توان گفت که بازار کار در جهان سرمایه داری خیلی انعطاف پذیر شده است. اگر این انعطاف پذیری به طور مثبت بکار رود می تواند نقش موثری در افزایش رضایت شغلی داشته



خرید و دانلود  آینده کار وشغل در دنیای مدرن چه می شود (تحقیق)


آینده کار وشغل در دنیای مدرن چه می شود (تحقیق)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

آینده کار وشغل در دنیای مدرن چه می شود؟

در حالیکه کشورهای جهان سوم و از جمله ایران از بحران بیکاری رنج می برند شاید نوشتن درباره آینده کار و تحول آن در جوامع صنعتی پیشرفته کمی نامربوط بنظر آید اما ممکن است قرابتهایی حداقل در آینده نه چندان دور در این زمینه بتوان یافت.

بویژه اینکه در برنامه ریزی توسعه در ایران هدف اصلی برنامه چهارم تغییر ساخت اقتصادی و حرکت به طرف اقتصاد دانش محور است. حال باید دید اگر این امر تحقق یابد تاثیرات این نوع ساخت اقتصادی بر بازار کار چیست؟ بدون شک می توان گفت که رشد فرد گرایی بر تمام حوزه های زندگی از جمله کار و عوامل آن در بازار کار تاثیر گذاشته است. در دهه 1960 در اوج پیشرفت اقتصاد جهانی کسانی پیش بینی می کردند که جامعه صنعتی روزی به جامعه ای فراغتی تبدیل شود. تعداد ساعات کار بتدریج کاهش می یافت در حالیکه بهره وری حتی افزایش هم می یافت. اما دیگر آن نوع پیش بینی ها محلی از اعراب ندارد. کار در زندگی مردم اهمیت بیشتری یافته است. حتی با توجه به اینکه نسبت زنان در نیروی کار حتی در بعضی از کشورها از مردان هم پیشی گرفته است. در این میان آینده کار هم تغییرات زیادی کرده است. شاید این مساله امری عادی بنظر رسد که بسیاری هستند که در دنیای جدید از کار و شغل خود احساس نارضایتی می کنند. اما اگر به عمق نارضایتی ها نگاه شود می توان دید که اتقاقاتی در دینای شغل در حال وقوع است؟ علت اصلی عدم رضایت مردم از کارشان چیست ؟ چه تغییراتی در شغل و کار رخ داده است واثر این تغییرات بر آدمیان چیست؟بیشتر کسانی که کارهای سطح بالایی داشته اند و با شرکتهای بزرگ کار می کردند و همه نوع امکانات در اختیار داشتند از نظم سلسله مراتبی سازمان یعنی مرتب به جلسات اداری رفتن و گزارش های بودجه ای خواندن و شنیدن دستورات مافوق و بررسی شکایت ها و گله های کارمندان خسته شدند و همه را رها کرده اند. در حال حاضر خانه دیگر مفهوم سنتی خود را از دست داده است و محل کار هم شده است. آنها نیز خانه هایشان را پایگاه کار و کامپیوترهاشان را ابزار کرده اند. حالا خلاق تر ، مولد ترو سرحال تر شده اند. اما آیا همه می توانند این کار را کنند یا تنها طبقات متوسط و جوانان این کار را می کنند؟

براد لی استاد جامعه شناسی دانشگاه بریستول که روی طرحی بنام کار و نیروی جوان کار می کند می گوید ما جوانان زیادی را مصاحبه کرده ایم که می خواهند کارشان را عوض کنند. جوانی که در یک روزنامه محلی کار می کرد آرزو داشت رمان نویس شود. این چشم اندازها در افق نظر آدم ها کم نیستند. آدم های زیادی هستند که می خواهند کارشان را عوض کنند. این باعث می شود که آنها به کارهای موقت تن دهند و چند شغل عوض کنند و کارهای موقتی زیادی داشته باشند.

مساله از اینجا ناشی می شود که شما هر روز به سر کارتان که می روید در پایان روز این احساس را دارید که چه بیهوده آن روز را سر کرده اید. این احساس بدی است. این احساسی است مشترک در تمام دنیای مدرن و حتی سایر کشورها . این احساس که در کار شما چیزی نبوده که شما را خوشحال کند عدم رضایت شغلی می دهد.

نولان استاد اقتصاد در دانشگاه لیدز نظر دیگری دارد. او می گوید اگر به تحرکات نیروی کار نگاه کنید تعداد کسانی که شغل های مدیریتی گرفته اند و کسانی که به دستمزدهای بالا رسیده اند رو به افزایش بوده است. او می گوید در بریتانیا همان نحوه قدیمی کار یعنی کار در سازمان و شرکت هنوز طرفدار دارد و روبه افزایش است.

او می گوید آمارها نشان می دهند که تعداد کسانی که در شرکتها کار دائمی دارند روبه افزایش است ؛ تعداد کسانی که چند کار می کنند رو به کاهش است؛ تعداد کسانی که از کار های دائمی خارج می شوند رو به کاهش است؛ تعداد کسانی که کارهای آزاد می گیرند رو به کاهش است. همه اینها نشان می دهد که اتفاقی چندان مهمی نیفتاده است.

اما داستان اینطور نیست و این حرف مخالفان زیادی دارد. در امریکا تعداد کسانی که در جوانی چند شغل عوض کرده اند روبه افزایش است. موارد زیادی بوده است که مثلا فرد در 30 سالگی 7 تا 8 شغل طول دوران کارش عوض کرده است.

جوانان بیشتر به این واقعیت پی برده اند که نمی توان یک کار برای همه عمر داشت.

البته ممکن است که این آمارهای متفاوت تصویر مختلطی از اوضاع بدست دهد. اما چه می شود کرد پدیده ای جدید در سازمانهای ادرای و سازمان کار در جریان است.

چه چیزی آدمها را از کارهایشان می رماند؟ بسیاری معتقدند که ظهور فردگرایی و پدیده انتخاب باعث می شود که بشر از بسیاری مزایای کاری در شغل های دائمی دست بکشند تا آن حق را لمس کنند.جان گری استاد فلسفه مدرسه اقتصادی لندن می گوید بلی ظهور این حس که آدمها به دنبال حرفه های مختلف هستند به این دلیل است که این کار کنترل انتخاب شغل را بدست آدم ها می دهد.شغل در سازمان کار سنتی مزیت های زیادی دارد اما معایب آنها این است که فرد در سازمان بورکراتیک گم می شود و قدرت خلاقیت خود را از دست می دهد. هر چه فرد گرایی افزایش یابد این حس در آدمیان بیشتر پدید می آید که از این دام بورکراسی درآید.ریچار سنت استاد جامعه شناسی می گوید که طبیعت نیروی کار و و دوره کار در امریکا کوتاه مدت تر شده است. متوسط عمر شرکتها به 6 سال سقوط کرده است. رقابت های گروهی در شرکتها مانند ماکروسافت جای سلسله مراتب سازمانی را گرفته است. و رقابت شدید تولید و کارایی را افزایش داده است. در شرکتهایی ماند ماکروسافت گروه های کاری تشکیل می شوند و روی این طرح کار می کنند و در نهایت یک گروه برنده می شود. تمام محصولاتی که از این شرکت می بینید اینطور بدست امده است. سازمان کار تغییر کرده است. این درست بر خلاف آنچیزی است که ماکس وبر در آغاز قرن می گفت که مدرنتیته در چنگال بوراکراسی گرفتار می شود. البته آسیب شناسی این مساله هم این است که بسیار سخت است که در سازمانی کار کرد که آینده ای در آن نداشته باشید. و یا عضو گروه کاری حرفه ای باشید اما بعد از مدتها کار نتیجه کارتان دود شود چون کسی دیگری طرح بهتری داده است.همچنین اگر به گردش کار در شرکت گوگل نگاه کنید دیگر آن نظم سازمانی وبری را نمی بینید چون دیگر نمی شود کارائی سازمانی را با شیوه های قدیمی افزایش داد و کارکنان حرفه ای را با انگیزه ها ی مختلف جز با طرح های جدید نمی توان در سازمان نگاه داشت.سنت می گوید اگر ساخت بازار کار را در سه دهه گذشته نظر کنیم می توان گفت که سازمان تجارت در حال سقوط است. متوسط عمر شرکتهای امریکایی به 6 سال نزول کرده است. یکی از دلایل این سقوط شاید این باشد که هم شرکتها و هم کارگران در حال باز نگری مجدد از خود هستند. او می گوید این تغییری مهم است چون انسانها با این وجود این تغییرات در کار و حرفه دیگر نمی توانند هویت کاری داشته باشند:

بطور مثال به وضعیت زنان نگاه کنید آنها وقتی کار خود را برای نگهداری بچه ترک می کنند در هنگام برگشت چه می کشند. اگر در بخش خدمات باشند باید به بخش های پایین تر بروند؛ اگر پرستار باشند از این بیمارستان به بیمارستان دیگر منتقل می شوند؛ اگر معلم باشند هم همینطور ؛ اگر منشی باشند شرکتها در حال باز نگری و ترکیب و تغییر هستند و ممکن است کار سابق را نداشته باشند. دیگر حافظه سازمانی در این اوضاع وجود ندارد. البته در میان مردان هم بویژه طبقات پایین وضع همین است. تغییرات در سازمان ها و شرکتها اوضاع کارهای دائمی را برای آنها برهم می زند و نابودی حافظه سازمانی به نوعی بحران هویت کاری یا حرفه ای می انجامد . از منظر دیگری هم اگر نگاه کنیم بویژه در کارهای حرفه ای و مدیریتی اقتصاد اطلاعاتی ستمی برابر ستم بیکاری را بر دوش صاحبان این حرفه ها گذاشته است. وقت آنان می گویند ما وقت نداریم به این معنی است که آنها هیچ وقتی ندارند که در آن بتواند کار نکنند درست در مقابل ستمی که به بیکاران می رود آنها هم وقت زیادی دارند که کار نمی کنند. وضع اساتید دانشگاه هم همین طور است . اگرچه آنها کمتر با موانع بورکراسی روبرویند. جامعه مدرن دانشگاهش محیط ”منتشر کن یا بمیر است “(publish or Perish) . رشد کامپیوتر و سرعت گردش اطلاعات باعث شده است که این روند شدیدا افزایش یابد. بجرات می توان گفت که از دوره زمانی مرحله ”مرور تحقیقات گذشته” در هر طرح تحقیقاتی چندین برابر کاسته شده است. این ستمی به محققان است، تا بیشتر منتشر کنند، البته اگر آنها از شغلشان رضایت نداشته باشند. در این شرایط بنظر می رسد که انسان مدرنیته قفس آهنین بورکراسی را شکسته است اما اوضاع بیرون قفس هم چندان پایدار نیست. برادلی که در بریستول بیش از هزار جوان را مصاحبه کرده است چیزهای جالبی می گوید . او معتقد است که اولا جوانان نسبت به مساله بیکاری خوب آگاهی دارند و از آن ترس هم دارند اما نسبت به تغییر کارشان هم بسیار خوش بین هستند. آدمهای زیادی هستند که در 30 و 40 سالگی هستند و همین احساس خوشبینی را دارند. البته ریچارد سنت معتقد است که مهاجران شاید از این شکاف در سازمانها بیشترین استفاده را کنند. مثلا در بریتانیا پاکستانی ها توانستند شغل های موقتی و کوچکی با احداث مغازه های کوچک تسخیر کنند. هندوستانی ها الان تقریبا در کار تکنولوژی نرم افزار خیلی سرامد شده اند و بازاری های خوبی در اروپا دارند. کره ای ها در بخش خدمات امریکا نفوذ کرده اند. چینی ها تقریبا کافه ها و سرویس های خدماتی هتل ها را در بریتانیا در دست دارند.البته تمام اینها رابسیار بستگی به پایگاه طبقاتی آدمها دارد. فرزندان طبقات کارگر معمولا آموزش عالی را طی نکرده اند و دوره ها بیکاری بیشتری را طی کرده اند. طبقات متوسط بیشتر نفوذ و قوم و خویش دارند تا آنها را در یافتن شغل مورد علاقه کمک کنند. بهر حال می توان گفت که اوضاع بسیار تغییر کرده است. تامین شغلی دیگر وجود ندارد. البته خیلی ها معتقدند در سرمایه داری هیچگاه تامین شغلی نبوده است. اما رضایت شغلی هم در سلسله مراتب سازمانی سنتی کم شده است. ماهیت اقتصاد تغییراتی کرده است. بخش های جدید کامپیوتری و اینترنتی به اصطلاح تجارت الکترونیکی به اقتصاد فیزیکی افزوده شده است و سازمان الکترونیکی را ایجاد کرده است. الان بیشتر سازمانها به کارمندان خود وسایل تماس الکرونیکی می دهند و از آنها می خواهند در خانه بمانند و کارها را انجام دهند.رقابت درون سازمانها گروهی شده است.البته می توان گفت که بازار کار در جهان سرمایه داری خیلی انعطاف پذیر شده است. اگر این انعطاف پذیری به طور مثبت بکار رود می تواند نقش موثری در افزایش رضایت شغلی داشته



خرید و دانلود  آینده کار وشغل در دنیای مدرن چه می شود (تحقیق)


تحقیق روانشناسی ورزشی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 43

 

اندیشه های روبرو در روانشناسی ورزشی و آینده آن

اکثر روانشناسان که در زمینه های ورزشی کار می کنند درباره محتوای روانشناسی ورزش اموزش ناچیزی دیده اند. این امر دلیل روشنی دارد : در این زمینه دوره های آموزشی رسمی کمی وجود دارد. در برنامه آموزش روانشناسان مطالعه مشکلات روانشناختی که ورزشکاران با آن روبرو هستند تقریباً وجود ندارد.

در اولین ساهای ایجاد روانشناسی مدرسه ، شاغلین در این رشته در تخصص های دیگر مانند روانشناسی بالینی یا روانشناسی مشاوره تحصیل و تمرین کرده بودند. به موازات افزایش نیاز به روانشناسی در مدارس ، برنامه های آموزشی مناسبی به وجود آمد که دانشجویان رشته روانشناسی را برای کار در مدرسه آماده کند. حال باید ببینم رشد مشابهی در روانشناسی ورزشی به وجود خواهد آمد یا خیر ؟

 دومین دیدگاه روانشناسی ورزشی که با دیدگاه اول بسیار متفاوت است وقتی جلوه گر می شود که تکامل یک رشته تحصیلی بنام روانشناسی ورزشی را که معمولاً  در گروه های علوم ورزشی ، حرکت انسان ، یا تربیت بدنی دانشگاهها تدریس می شود در نظر می گیریم. در اینجا مطالعه روانشناسی ورزشی هم درباره عوامل روانشناختی است که مشارکت در ورزش و تمرین را تحت تاثیر قرار می دهد و هم درباره اثرهای روانشناختی ناشی از شرکت در ورزش ( ویلیامزوا استراب ، 1986، ص 1).

بسیاری از دانشگاههای آمریکا دوره هایی را تحت عنوان روانشناسی ورزشی ارائه می کنند و بسیاری از اساتید این دانشگاهها خود را روانشناس ورزشی می نامند . با این حال آموزشها و علائق این گروه از روانشناسان ورزشی تفاوت زیادی با گروه اول دارد. شاید بتوان اداعا کرد تفاوت اساسی بین دو گروه این است که اولین گروه روانشناسی را در زمینه ورزش به کار می برد در حالیکه گروه دوم با ریشه ای آکادامیک در موارد پژوهش ، تکامل نظریه ها ، و آموزش کار می کند. هر چند این ادعا در گذشته صحیح بود اما اکنون صحیح نیست. در طول یک دهه گذشته علائق زیادی در بکارگیری دانسته های ناشی از روانشناسی ورزشی آکادامیک در زمینه های علمی ورزش به وجود آمده است. نوشته شدن کتابهای روانشناسی کاربردی ورزش و روان افزایی برای ورزش این علاقه در حال رشد را نشان می دهد.

در بستر سریعاً متغیر روانشناسی ورزشی به سادگی نمی توان تقسیم بندی و تعمیم دهی کرد. اما برای شناخت روانشناسی ورزشی نیازمندیم به تکامل تاریخی هر دو شاخه نگاه نزدیکتری کنیم.

تاریخچه روانشناسی ورزشی

مطالعه تاریخچه روانشناسانی که با ورزشکاران کار کرده اند از تعقیب تاریخچه تکامل روانشناسی ورزشی آکادامیک  دشوارتر است زیرا این گروه نسبت به گروه دیگر معمولاً کمتر مجبور میشوند که مطلبی را بنویسند و منتشر کنند. معمولاً مطالعه چگونگی تکامل کار روانشناسی با ورزشکاران از طریق دنبال کردن سخنرانیها، نشریات تخصصی، مصاحبه های خصوصی و گاهی نیز کتابچه ها امکان پذیر است. اما مطالعه تکامل رشته تحصیلی روانشناسی ورزشی که جوانترین علم ورزش شناخته شده است ( ویلیمز و استراب 1986، ص 11)  به شیوه آسانتری امکانپذیر است.

روانشناسان در دنیای ورزش

به نظر میرسد که قبل از دهه 60 روانشناسان کمی با ورزشکاران کار کرده بودند. آنها کسانی بودند که ظاهراً منزوی بوده و بدون آموزش شناخته شده و توجیه قانع کننده ای ، فنونی مانند هیپنوتیزم را در ورزش به کار می بردند (نیدفر 1987 ، ص 2) . در دهه های 60 و 70 تعدادی روانشناس به کاربرد روانشناسی روی ورزشکاران علاقه مند شدند. انتشار کتابهائی مانند ورزشکاران و چگونگی کنترل آنها و دیوانگی در ورزش و مقالاتی مانند کمک روانشناسان به ورزشکاران و سازمانها ورزشی نشان می دهد که در طول این دوره توجه روانشناسی به ورزش جدی بوده است.

یک عامل مهم در افزایش درگیری روانشناسان ورزشی توسعه حرفه ای گری بوده است. دو پدیده بزرگ در دهه 60 و 70 چهره ورزشی آمریکا را عوض کرد این دو پدیده عبارت بودند از تلویزیون ورزشی  و حمایت ورزشی پول ، عنصر مشترک هر دو بود.



خرید و دانلود تحقیق روانشناسی ورزشی