لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
انواع اتصالات :
در جوشکاری پنج نوع اتصال اساسی وجود دارد.
مراحل اجرایی جوشکاری قوس _ الکترود دستی
1-برطرف کردن کلیه مواد زائد، ناخالصی ها، آلودگی ها از قبیل چربی، کثافات، رنگ، اکسیدها و پوسته ها از لبه های مورد جوش حداقل تا فاصله 15mm از هر طرف قطعه. اصولاً کار به کمک سنگ زنی، برس زنی و سمباده انجام می گیرد. روش شیمیایی بیشتر برای زدودن چربی ها می باشد.
2- یخ زدن لبه های مورد جوشکاری (Beveling): متناسب با ضخامت ورق و شرایط کار و نهایتاً به کمک استانداردها لبه سازی انجام می شود. برای ورق های ضخیم از لبه سازی (Beveling) دو طرفه و برای ورق های با ضخامت متوسط از لبه سازی یک طرفه استفاده می شود. مسلماً شیار (Groove) نیز می تواند برای قطعات با ضخامت متوسط از یکطرف و برای قطعات ضخیم در دو طرف قطعه ایجاد شود.
زاویه یخ و شعاع انحناء تحتانی لبه ها بر حسب حساسیت به ترک، پیچیدگی، وزن قطعه در هنگام جوشکاری، نوع الکترود، مهارت جوشکار و هزینه یخ سازی انجام می گیرد. مثلاً لبه سازی به صورت لاله فلز جوش متری نسبت به لبه سازی به صورت V نیاز دارد. یا لبه سازی به شکل V به بعضی ترک خوردگی ها نسبت به شکل لاله (U) حساس تر است و یا قطعات لبه سازی شده از دو طرف نسبت به قطعات لبه سازی شده از یک طرف حساسیت کمتری به پیچیدگی دارند.
البته بعضی اوقات از شکل ظاهری قطعات می توان استفاده کرده و لبه سازی انجام نمی دهند.
لبه سازی معمولاً به کمک سنگ زنی، ماشین کاری و یا با استفاده از Totch و یا قوس انجام می گیرد که هر یک مستلزم هزینه می باشد و به هزینه جوشکاری افزوده می گردد. در شکل 17 بعضی از علائم اختصاری که در جوشکاری بکار می روند آمده است .
3- استقرار اجزاء در کنار یکدیگر برای عملیات جوشکاری:
ترجیحاً استقرار قطعات را طوری کنار یکدیگر فراهم می سازند که راحت ترین موقعیت (Position) برای جوشکاری آنها تامین گردد. در این راستا می توان از گیره، نگهدارنده و وضعیت دهند ها استفاده نمود که اکثراً شرایط کار را خیلی ساده می کنند.
4- تک بندی (Tack Weld): قطعات در فواصل مناسب بطوریکه از پیچیدگی آنها جلوگیری به عمل آید و پیچیدگی آنها به حداقل برسد نسبت به یکدیگر با خال جوش کنار هم استقرار می یابند.
5- عملیات جوشکاری
انتخاب الکترود و تنظیم آمپر و قراردادن کار در موقعیتی که جوشکار احساس راحتی کند. تنظیم آمپر اصولاً روی تکه قراضه ای انجام می گیرد.
پس از راه اندازی قوس و تنظیم آمپر، قوس را به داخل محل اتصال جهت می دهند تا فلز جوش در محل اتصال رسوب داده می شود. لذا جوشکار حرکت های زیر را بایستی همزمان به طور یکنواخت و قابل کنترل انجام دهد این حرکت ها عبارتند از:
الف) تثبیت فاصله نوک الکترود با سطح مذاب حوضچه. در حقیقت الکترود را باید به سمت حوضچه در اثر مصرف پایین آورد.
ب) حرکت الکترود و قوس در سرتاسر مسیر جوش که در اصل تعیین کننده سرعت جوشکاری است. این حرکت توام با حرکت های زیگزاگی یاموجی شکل است که هر جوشکار بر حسب عادت یک نوع حرکت را انجام می دهد.
حرکت موجی الکترود سبب می گردد تا سرباره به کناره ها جارو گردد، البته این حرکت بایستی طوری انجام گیرد که سرباره در جوش حبس نشود و زاویه الکترود نسبت به قطعه و زاویه کار درست انتخاب شود.
قطع قوس به منظور تعویض الکترود بایستی به آرامی انجام گیرد یعنی الکترود به آهستگی به عقب کشیده شود تا عیب دهانه آتش فشان در جوش بوجود نباید بایستی الکترود را به طرف عقب حرکت داد و همزمان فاصله قوس را زیاد کرد تا قوس خاموش شود. الکترود بعدی که مورد استفاده قرار گیرد ابتدا بایستی انتهای حوضچه سنگ بخورد و جوش از جلو شروع شود و به طرف عقب برگردد و مجدداً ادامه یابد. محل تعویض الکترود منبع جدی برای بوجود آمدن عیوب جوش از قبیل سرباره، حباب گاز و فقدان ذوب کامل می باشد.
در جوشکاری چند پاسه بایستی سرباره از روی هر پاس بطور کامل تمیز گردد و سپس جوشکاری در پاس های بعدی انجام گیرد. هر پاس حداقل 3/1 پاس زیری را می پوشاند.
زاویه کار (Work Angle)
زاویه بین الکترود با خط عمود بر جوش در صفحه عرضی را زاویه کار می گویند.
زاویه راهنما (Lead Angle)
زاویه الکترود با خط عمود بر جوش در صفحه طولی را زاویه راهنما می گویند. زاویه الکترود سبب می گردد تا جوشکار بتواند حفره کاسه ای شکل قوس را مشاهده نماید، علاوه بر آن نیروی قوس سبب می گردد تا سرباره بطور ناخواسته بطرف جلو حرکت کند و همچنین از بروز گودافتادگی کنار جوش (Undercut) جلوگیری می کند. جوشکار بایستی در انتخاب زاویه کار و زاویه راهنما انتخاب صحیحی انجام دهد.
دسترسی به ماشین جوشکاری: سعی میشود ماشین جوشکاری تا حد امکان در دسترس جوشکار قرار گیرد تا از مزاحمت کابل ها و تداخل آنها اجتناب شود. که به تازگی با استفاده از کنترل از راه دور جوشکار می تواند شدت جریان جوشکاری را خود از محل جوشکاری تنظیم نماید.فضای کارگاه: جوشکاری در فضای بسته انجام نمی گیرد مگر آنکه تهویه کافی و پرقدرت بر روی فضا تعبیه شده باشد.
نحوه بسته بندی و نگهداری الکترود: معمولاً الکترودها را در بسته های به صورت Hermetically airtight به بازار عرضه می کنند.
بایستی در نگهداری الکترودها در انبار دقت لازم به عمل آید و آنها را در محلی دور از رطوبت، آب، باران، گرد و خاک، دود، گریس و چربی نگهداری نمود. (جای خشک بهترین محل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 76 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پیش مقدمه:
تاریخ هوانوردی
در12 نوامبر 1894 لورنس هارگریو مخترع استرایهای کایتهای مربعی با اتصال چهار کایت به یکدیگر و نصب یک صندلی به آنها توانست تا ارتفاع 16 پایی پرواز کند او به افراد شکاک ثابت نمود که می توان یک پرنده ایمن و با ثبات ساخت و راه را برای دیگر مخترعان و پیشگامان باز کرد.
کایت طراحی شده توسط هارگریو با نسبت به پسا بهبود یافته اش نمونه تئوریکی از یک بال را فراهم آورد و راه را برای نخستین هواپیماهای آمریکایی و اروپائی هموار کرد. در دهه 1890 شمار کمی از مخترعان و دانشمندان در حال آزمایش نظریه ها و علم نو پای هوانوردی بر روی هواپیماها بودند پیشگام این افراد هارگریو بودکه یک محقق و ستاره شناس با استعداد و مخترعی کار آزموده بود.
بیشتر زندگی خود را در راه ساختن ماشینی صرف کرد که بتواند پرواز کند او به ارتباط آزاد در جامعه علمی معتقد بود واختراعاتش را ثبت نکرد در عوض نتایج آزمایشهایش را به طور گسترده ای منتشر نمود.
نخستین وسیله پرنده موفق سه مفهوم هوایی را با هم ترکیب می کرد که توسط هارگریوتوسعه داده شده بود . (قسمت مرکزی بال سلولی شکل ،سطح و یک لبه حمله ضخیم ماهیواره) برادران رایت از طریق سالنامه های هوانوردی به آزمایشهای هارگریو دست یافتند .
آلبرتوسانتوس دو مونت نخستین اروپایی بود که یک وسیله سنگین تر از هواپیما راپرواز داد. این وسیله از کایتهای هارگریو گرفته شده بود زمانی که گابریل ویژن نخستین دسترسی برای مصارف تجاری را بر پایه سطوح بر ازای کایتهای هارگریو نامید.
اکتا و چانوت در سال 1983 نوشت: اگر تنها یک نفر باشد که بیشتر از دیگران شایستگی کسب موفقیت در پرواز را داشته باشد، اولورنس هارگریو است.
ولی هارگریو هرگز مساله نسبت توان به وزن را حل نکرد . طرح سال 1902 او را از روی طرح الی بازسازی کردند و موتور انتخابی هارگریو را با یک موتور جدید جانشین نمودند هواپیما پرواز کرد.
گذری بر طراحی هواپیما ی ارباس هواپیما ی ارباس نسل جدیدی از هواپیما های جهت توربوپراپ چهار موتوره ترابری هوایی نظامی به شمار می آید .
گمان می رود موسسه جنگ افزاری بین دولتی اروپایی که به نمایندگی از 9کشور سهیم در این برنامه بزرگ (کشورهای آلمان ، فرانسه ،اسپانیا ،ایتالیا ،انگلیس ،ترکیه،لوکزامبورگ ،بلژیکو پرتغال )اداره آن را به عهده خواهد داشت . در پی دریافت سفارش قطعی 229 فروند هواپیما به پیمانکار اصلی خود یعنی شرکت جدید نظامی ارباس چراغ سبز نشان بدهد. بخش هواگردهای ترابری نظامی مسوولیت صنعتی آن را به عهده خواهد داشت .
در حالی که سن پابلو ،نزدیک سویل در اسپانیا محل مونتاژ ،آزمایش و تحویل این هواپیما ی جدید ترابری هوایی 130 تنی خواهد بود که می تواند 25 تن باررادر یک مسافت 5500 کیلوگرمی با سرعت 72/0 مایل حمل کند.
به گفته یکی از مهندسان دست اندرکار برنامه سامانه پرواز با فرامین الکتریکی وسامانه بارگیری پیشرفته این هواپیما توانایی انجام گسترده وسیعی از عملیات رابرای ان فراهم کرده اند که پشتیبانی لجستیکی اهداف انسان دوستانه و حمل و نقل سربازان از جمله انها هستند وزن برخاست بیشینه برابر5/116 تن در شکل ترابری و 130 تن در شکل پشتیبانی لجستگی آن است بنابراین می توان آن راهواپیمایی بزرگتر و توانمندتر از 130 و کوچکتر و کم هزینه تر 17 دانست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
اصولاً در ترانسفورماتورها بین ولتاژ اولیه و ثانویه ، اختلاف فازی حاصل می شود که مقدار آن ، بستگی به طریقه اتصال بین سیم پیچ های مختلف داخل ترانسفورماتور دارد . پس ابتدا باید نحوه اتصالات سیم پیچ های اولیه و ثانویه را مشخص نمود . برای مشخص نمودن اتصالات سیم پیچ های ترانسفورماتور از حروف اختصاری استفاده می شود . به این ترتیب که اتصال ستاره با Y ، اتصال مثلث با D و اتصال زیگزاگ را با Z نشان می دهند . در ضمن اگر اتصال مورد نظر در طرف فشار قوی باشد ، با حروف بزرگ و اگر در طرف فشار ضعیف باشد ، با حروف کوچک نمایش می دهند . مثلاً اتصال ستاره – ستاره با Yy و یا اتصال مثلث – زیگزاگ با Dz مشخص می شود ( لازم به ذکر است که حروف معرف اتصال طرف ولتاژ بالا یا فشار قوی ، در ابتدا ، و حروف معرف اتصال طرف ولتاژ پایین ، بعد از آن قرار می گیرد ) . حال اگر در طرف ستاره یا زیگزاگ ، مرکز ستاره یا زیگزاگ ، زمین شده باشد ، متناسب با اینکه اتصال مربوطه در طرف ولتاژ بالا یا پایین باشد ، به ترتیب از حروف N یا n استفاده می شود ؛ مثلاً Yzn یعنی اتصال ستاره – زیگزاگ که مرکز زیگزاگ ، زمین شده است و اتصال ستاره در طرف ولتاژ بالا ، و زیگزاگ در طرف ولتاژ پایین است . بعلاوه در ترانسفورماتورها ، هر فاز اولیه با فاز مشابه اش در ثانویه ، اختلاف فاز مشخصی دارد که جزء خصوصیات آن ترانسفورماتور به شمار می آید ؛ مثلاً ممکن است این زاویه ۰، ۳۰ ، ۱۵۰ ، ۱۸۰ و ... باشد .برای آنکه زاویۀ مذکور ، اختلاف فاز را برای هر ترانسفورماتور مشخص نمایند به صورت مضربی از عدد ۳۰ تبدیل می کنند و مضرب مشخص شده را در جلوی حروف معرف اتصالات طرفین ترانسفورماتور می آورند . مثلاً مشخصه YNd۱۱ بیانگر اتصال اولیه ستاره با مرکز ستاره زمین شده و ثانویه ، مثلث است که اختلاف زاویه بین اولیه و ثانویه برابر ۳۳۰ می باشد . به این عدد گروه ترانسفورماتور می گویند . به طور کلی مطابق استاندارد IEC۷۶-۴ ، نوع اتصالات ترانسفورماتورها می تواند مطابق یکی از اعداد ۱۱،۱۰،۸،۷،۶،۵،۴،۲،۱،۰ باشد . اصولاً اتصالات ترانسفورماتورها به چهار دستۀ مجزا تقسیم می شوند که عبارتند از : ۱) دستۀ یک : به ترانسفورماتورهایی گفته می شود که دارای گروه ۰،۴ یا ۸ هستند . ۲) دستۀ دوم : به ترانسفورماتورهایی گفته می شود که دارای گروه ۲،۶ یا ۱۰ هستند . ۳) دستۀ سوم : به ترانسفورماتورهایی گفته می شود که دارای گروه ۱ یا ۵ هستند . ۴) دستۀ چهارم : به ترانسفورماتورهایی گفته می شود که دارای گروه ۷ یا ۱۱ هستند .
اما دو موضوع مهم در گروه و اتصال ترانسفورماتورها ، تعیین گروه آنها با توجه به نوع اتصال ، و یا یافتن نوع
اتصال سیم پیچ ها با توجه به دانستن گروه ترانسفورماتور می باشد . الف ) تعیین گروه ترانسفورماتور با توجه به معلوم بودن اتصالات سیم پیچ ها این موضوع را با شرح یک مثال بیان می کنیم . فرض کنید که اتصالات سیم پیچ های ترانسفورماتور ، به صورت ستاره – مثلث و مطابق با شکل زیر باشد . ابتدا بر روی این اتصالات ، سرهای ورودی و خروجی سیم پیچ ها با U,V,W (برای سیم پیچ اولیه) و u,v,w (برای سیم پیچ ثانویه) مشخص می شوند . سپس بردار نیروی محرکه تمام سیم پیچ ها را از انتهای هر فاز به سمت ابتدای هر فاز رسم می نماییم . لازم به ذکر است که سر سیم پیچ ها به معنای ابتدای فاز خواهد بود و طبعاً سر دیگر سیم پیچ ها به معنای انتهای فاز می باشد .برای یافتن گروه ترانسفورماتور ، دو دایره متحدالمرکز با قطرهای متفاوت رسم می کنیم و ساعت های ۱ تا ۱۲ را بر روی آن مشخص می سازیم . ابتدا بر روی دایره بزرگتر ، بردارهای ولتاژ سیم پیچ های اولیه رسم می شود . در اینجا با توجه به اتصال اولیه به صورت ستاره ، بردارهای OU ، OV و OW بر رویساعت های ۱۲ (یا صفر) ، ۴ و ۸ رسم می گردد . توجه شود که بین سرهای خروجی ، ۴ ساعت یا ۱۲۰ درجه اختلاف فاز می باشد .سپس نوبت به ترسیم بردارهای ولتاژ سیم پیچ های ثانویه می رسد . با توجه به اتصال مثلث سیم پیچ های ثانویه ، باید بردار ولتاژ vu در راستای بردار ولتاژ OU اولیه ، بردار ولتاژ wv ثانویه هم راستا با بردار ولتاژ OV اولیه ، و بردار ولتاژ uw ثانویه در راستای بردار ولتاژ OW اولیه رسم گردد . البته بردارهای هم راستا باید به گونه ای رسم شوند که اولاً بین سرهای خروجی ، معادل ۴ ساعت اختلاف فاز داشته باشد ، و ثانیاً توالی فاز uvw (در جهت عقربه های ساعت) در ثانویه رعایت شود . حال با توجه به موقعیت ولتاژ u ثانویه که بر روی عدد ۱ قرار گرفته است ، در می یابیم که گروه این نوع اتصال ، معادل ۱ می باشد . به عبارت دیگر ، بین ولتاژ اولیه و ثانویه ، ۳۰ درجه اختلاف فاز وجود دارد .ب) تعیین اتصال سیم پیچ های ترانسفورماتور با توجه به معلوم بودن گروه آن مشابه قسمت قبل ، این موضوع را با مثالی بیان می کنیم . فرض کنید که می خواهیم اتصال ترانسفورماتور Yd۱۱ را رسم نماییم . در شکل زیر نحوه یافتن اتصالات یک ترانسفورماتور Yd۱۱ نشان داده شده است .در این روشبر روی نمودار دایره ای ، و با توجه به اتصال سیم پیچ اولیه ، بردارهای ولتاژ OU ، OV و OW رسم می شود . سپس با توجه به گروه ۱۱ ترانسفورماتور ، بردارهای uv ، vw و wu (با در نظر گرفتن این نکته که سر u روی عدد ۱۱ ، سر v روی عدد ۳ ، و سر w بر روی عدد ۷ قرار گیرد) رسممی شود .پس از رسم نمودار دایره ای ، سیم پیچ اولیه و اتصالات آن رسم می شود و بر روی آن ، بردارهای ولتاژ مشخص می گردد . حال با توجه به مطالب گفته شده ، کافی است که سرهای خروجی را در ثانویه ترانسفورماتور تعیین نماییم .
/انتخاب سرهای خروجی باید به گونه ای صورت گیرد تا بردارهای ولتاژ سیم پیچ های اولیه و ثانویه با بردارهای ولتاژ اولیه و ثانویه بر روی نمودار ، یکسان باشد . در نهایت باید سرهای همنام u ، v و w ثانویه به هم متصل گردند تا اتصال مثلث کامل گردد که این روند در شکل نشان داده شده است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
انواع اتصالات :
در جوشکاری پنج نوع اتصال اساسی وجود دارد.
مراحل اجرایی جوشکاری قوس _ الکترود دستی
1-برطرف کردن کلیه مواد زائد، ناخالصی ها، آلودگی ها از قبیل چربی، کثافات، رنگ، اکسیدها و پوسته ها از لبه های مورد جوش حداقل تا فاصله 15mm از هر طرف قطعه. اصولاً کار به کمک سنگ زنی، برس زنی و سمباده انجام می گیرد. روش شیمیایی بیشتر برای زدودن چربی ها می باشد.
2- یخ زدن لبه های مورد جوشکاری (Beveling): متناسب با ضخامت ورق و شرایط کار و نهایتاً به کمک استانداردها لبه سازی انجام می شود. برای ورق های ضخیم از لبه سازی (Beveling) دو طرفه و برای ورق های با ضخامت متوسط از لبه سازی یک طرفه استفاده می شود. مسلماً شیار (Groove) نیز می تواند برای قطعات با ضخامت متوسط از یکطرف و برای قطعات ضخیم در دو طرف قطعه ایجاد شود.
زاویه یخ و شعاع انحناء تحتانی لبه ها بر حسب حساسیت به ترک، پیچیدگی، وزن قطعه در هنگام جوشکاری، نوع الکترود، مهارت جوشکار و هزینه یخ سازی انجام می گیرد. مثلاً لبه سازی به صورت لاله فلز جوش متری نسبت به لبه سازی به صورت V نیاز دارد. یا لبه سازی به شکل V به بعضی ترک خوردگی ها نسبت به شکل لاله (U) حساس تر است و یا قطعات لبه سازی شده از دو طرف نسبت به قطعات لبه سازی شده از یک طرف حساسیت کمتری به پیچیدگی دارند.
البته بعضی اوقات از شکل ظاهری قطعات می توان استفاده کرده و لبه سازی انجام نمی دهند.
لبه سازی معمولاً به کمک سنگ زنی، ماشین کاری و یا با استفاده از Totch و یا قوس انجام می گیرد که هر یک مستلزم هزینه می باشد و به هزینه جوشکاری افزوده می گردد. در شکل 17 بعضی از علائم اختصاری که در جوشکاری بکار می روند آمده است .
3- استقرار اجزاء در کنار یکدیگر برای عملیات جوشکاری:
ترجیحاً استقرار قطعات را طوری کنار یکدیگر فراهم می سازند که راحت ترین موقعیت (Position) برای جوشکاری آنها تامین گردد. در این راستا می توان از گیره، نگهدارنده و وضعیت دهند ها استفاده نمود که اکثراً شرایط کار را خیلی ساده می کنند.
4- تک بندی (Tack Weld): قطعات در فواصل مناسب بطوریکه از پیچیدگی آنها جلوگیری به عمل آید و پیچیدگی آنها به حداقل برسد نسبت به یکدیگر با خال جوش کنار هم استقرار می یابند.
5- عملیات جوشکاری
انتخاب الکترود و تنظیم آمپر و قراردادن کار در موقعیتی که جوشکار احساس راحتی کند. تنظیم آمپر اصولاً روی تکه قراضه ای انجام می گیرد.
پس از راه اندازی قوس و تنظیم آمپر، قوس را به داخل محل اتصال جهت می دهند تا فلز جوش در محل اتصال رسوب داده می شود. لذا جوشکار حرکت های زیر را بایستی همزمان به طور یکنواخت و قابل کنترل انجام دهد این حرکت ها عبارتند از:
الف) تثبیت فاصله نوک الکترود با سطح مذاب حوضچه. در حقیقت الکترود را باید به سمت حوضچه در اثر مصرف پایین آورد.
ب) حرکت الکترود و قوس در سرتاسر مسیر جوش که در اصل تعیین کننده سرعت جوشکاری است. این حرکت توام با حرکت های زیگزاگی یاموجی شکل است که هر جوشکار بر حسب عادت یک نوع حرکت را انجام می دهد.
حرکت موجی الکترود سبب می گردد تا سرباره به کناره ها جارو گردد، البته این حرکت بایستی طوری انجام گیرد که سرباره در جوش حبس نشود و زاویه الکترود نسبت به قطعه و زاویه کار درست انتخاب شود.
قطع قوس به منظور تعویض الکترود بایستی به آرامی انجام گیرد یعنی الکترود به آهستگی به عقب کشیده شود تا عیب دهانه آتش فشان در جوش بوجود نباید بایستی الکترود را به طرف عقب حرکت داد و همزمان فاصله قوس را زیاد کرد تا قوس خاموش شود. الکترود بعدی که مورد استفاده قرار گیرد ابتدا بایستی انتهای حوضچه سنگ بخورد و جوش از جلو شروع شود و به طرف عقب برگردد و مجدداً ادامه یابد. محل تعویض الکترود منبع جدی برای بوجود آمدن عیوب جوش از قبیل سرباره، حباب گاز و فقدان ذوب کامل می باشد.
در جوشکاری چند پاسه بایستی سرباره از روی هر پاس بطور کامل تمیز گردد و سپس جوشکاری در پاس های بعدی انجام گیرد. هر پاس حداقل 3/1 پاس زیری را می پوشاند.
زاویه کار (Work Angle)
زاویه بین الکترود با خط عمود بر جوش در صفحه عرضی را زاویه کار می گویند.
زاویه راهنما (Lead Angle)
زاویه الکترود با خط عمود بر جوش در صفحه طولی را زاویه راهنما می گویند. زاویه الکترود سبب می گردد تا جوشکار بتواند حفره کاسه ای شکل قوس را مشاهده نماید، علاوه بر آن نیروی قوس سبب می گردد تا سرباره بطور ناخواسته بطرف جلو حرکت کند و همچنین از بروز گودافتادگی کنار جوش (Undercut) جلوگیری می کند. جوشکار بایستی در انتخاب زاویه کار و زاویه راهنما انتخاب صحیحی انجام دهد.
دسترسی به ماشین جوشکاری: سعی میشود ماشین جوشکاری تا حد امکان در دسترس جوشکار قرار گیرد تا از مزاحمت کابل ها و تداخل آنها اجتناب شود. که به تازگی با استفاده از کنترل از راه دور جوشکار می تواند شدت جریان جوشکاری را خود از محل جوشکاری تنظیم نماید.فضای کارگاه: جوشکاری در فضای بسته انجام نمی گیرد مگر آنکه تهویه کافی و پرقدرت بر روی فضا تعبیه شده باشد.
نحوه بسته بندی و نگهداری الکترود: معمولاً الکترودها را در بسته های به صورت Hermetically airtight به بازار عرضه می کنند.
بایستی در نگهداری الکترودها در انبار دقت لازم به عمل آید و آنها را در محلی دور از رطوبت، آب، باران، گرد و خاک، دود، گریس و چربی نگهداری نمود. (جای خشک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
اتصالات موقت
1 ـ پیچ ها
تعریف پیچ : پیچ قطعه استوانه ای است که بر سطح استوانه آن شیاری مارپیچ ایجاد شده است. و از آن برای اتصال قطعات به کمک مهره استفاده می شود البته برخی اوقات با حدیده کردن قطعه بدون کمک مهره نیز می توان اتصال را عملی کرد. به طور کلی از پیچ برای بستن قطعاتی استفاده می شود که بتوان به سهولت از هم جدا کرد. از پیچ همچنین برای ایجاد نیروی طولی زیاد در پرسها و گیره ها و برای تبدیل حرکت دورانی به حرکت مستقیم در ماشین تراش و … استفاده می گردد.
2 ـ معرفی قسمتهای مختلف پیچ : پیچ شامل دو قسمت اصلی سر و بدنه می باشد. سرپیچ به اشکال مختلف از قبیل شش گوش ، گرد ، عدسی ، خزینه ای ، استوانه ای و شش گوش و چهارگوش داخلی (آلن) تولید می شود که آچارها می توانند با آن درگیر شوند. قسمت بدنه پیچ استوانه أی شکل است و روی سطح جانبی آن دنده کاری شده است. دنده کاری نیز عبارت از ایجاد شیارهایی به صورت مارپیچی است . شیارها به صورت مثلث ، مربع ، ذوذنقه و نیم دایره بر روی سطح جانبی بدنه ایجاد می شوند.
یک دنده پیچ عبارت است از مسیر مارپیچی که بر روی استوانه پیچ قرار دارد که اگر استوانه را گسترش دهیم متوجه می شویم که یک دنده یا مارپیچ عبارت از وتر مثلث قائم الزاویه ای است با قاعده برابر محیط دایره و ارتفاعی معادل گام است . این ارتفاع عبارت از فاصله ای است که در یک دور کامل بر روی سطح جانبی استوانه بوجود می آید و گام پیچ نامیده می شود.
در مثلث قائم الزاویه ی بالا زاویه قاعده و وتر مثلث زاویه مارپیچ نامیده می شود و تانژانت این زاویه را شیب مارپیچ می گویند.
چنانچه جهت صعود مارپیچ روی قسمت مرئی استوانه با محور قائم از چپ به راست باشد پیچ راست گرد است و اگر از راست به چپ باشد پیچ چپ گرد است.
در پیچ راست گرد برای باز کردن مهره لازم است آن را در جهت خلاف عقربه های ساعت بچرخانیم . دنده کاری در پیچها ممکن است یک راهه و یا چند راهه باشد پیچی را که مارپیچهای آن فقط از تراش یک مارپیچ ساخته شده باشد پیچ یک راهه گویند. در صورتی که پیچ چند راهه عبارت از پیچی است که مارپیچ های آن از تراش چندین مارپیچ به موازات هم به وجود آمده باشد. در پیچهای چند راهه چون معمولاً شیب دنده ها زیاد است از آنها برای کورس زیاد و نیروی کم استفاده می شود.
مشخصات پیچها ، معمولاً با ابعاد و گام پیچ تعیین می شوند.
الف) پیچها به کمک ابعادشان که عبارت از قطر بزرگتر ، قطر کوچکتر ، گام پیچ و طول قسمت دنده کاری است مشخص می شوند.
ـ قطر بزرگتر عبارت از قطر اصلی و قطر خارجی پیچ است که می توان آن را توسط کولیس اندازه گرفت . این قطر با حرف d نشان داده می شود.
ـ قطر کوچکتر عبارت از قطر داخلی یا هسته مرکزی پیچ می باشد که تحت تراش قرار نگرفته است . این قطر با حرف d1 نشان داده می شود.
ـ گام پیچ عبارت از مقدار طولی است که پیچ در یک دور گردش بالا یا پایین می رود. این طول مساوی فاصله دو دنده مجاور هم در پیچ یک راهه است و با حرف p نشان داده می شود.
ـ طول پیچ ، طول قسمت استوانه ای است که در زیر سر پیچ قرار دارد . طول پیچ با قطر آن تناسب دارد.
معرفی انواع پیچها :
پیچها را از نظر شکل و پروفیل دنده به انواع مختلفی تقسیم می کنند که عبارت اند از :
1ـ دنده مثلثی که بیشتر از انواع دیگر متداول است و دارای مقاومت خوب برای اتصالهای مکانیکی می باشد.
2ـ دنده مربع که برای اتصالات دایم و تحت فشار بکار می رود.
3ـ دنده ذوزنقه ای که برای انتقال حرکت و نیرو مورد استفاده واقع می شود.
4ـ دنده اره ای که شکل دنده های آن ذوزنقه قائم الزاویه است و برای انتقال حرکت و نیرو در یک جهت بکار می رود.
5ـ دنده گرد که برای قطعاتی که در معرض ضربه قرار می گیرند مورد استفاده قرار می گیرد.
انواع فرم و پروفیل دنده های پیچها در شکل زیر به منظور مقایسه نشان داده شده است. پیچها از نظر شکل و پروفیل دنده ها دارای استانداردهای مختلفی هستند که عبارت اند از: پیچهای بین المللی متری ، پیچهای اینچی ، پیچهای لوله اینچی و پیچهای مخصوص .
الف ـ پیچهای بین المللی متری: این رشته براساس دستگاه متری پایه گذاری شده است . دنده ها در این سیستم به شکل مثلث متساوی الاضلاع است که رأس دنده های آن در یک هشتم ارتفاع مثلث در پیچ و یک چهارم ارتفاع در مهره بریده شده اند. همچنین ته شیارهای آن در یک ششم ارتفاع مثلث در پیچ و یک دوازدهم ارتفاع در مهره گرد شده اند. به این ترتیب یک فضای خالی بین پیچ و مهره ایجاد می شود که مخزن خوبی برای روغن می باشد و در بازکردن و بستن پیچ و مهره از اصطکاک خشک جلوگیری می کند و در نتیجه دوام آن را افزایش می دهد. در این دسته ، پیچ را با قطر و گام به میلیمتر مشخص می کنند . مانند پیچ M20 که عدد 20 معرف قطر پیچ و حرف M معرف سیستم آن می باشد . در سیستم متری دو سری پیچ یا رزوه وجود دارد.
1ـ پیچ سری دنده ظریف که از قطر 1/0 تا 5/5 میلیمتر تولید می شوند.
2ـ پیچ سری دنده درشت که از قطر 6 میلیمتر به بالا ساخته می شوند.
قطر متوسط: برای کنترل سطوح مارپیچی دنده ها و رفع خطاهای تراش به هنگام پیچ سازی در این رشته از عاملی به نام قطر متوسط یا قطر میانی یا قطر گام که با d2 نشان داده می شود استفاده می کنند. این قطر از وسط ارتفاع مثلثهای دنده ها اندازه گرفته می شود.
پیچها و مهره ها از نظر ابعاد، استاندارد شده هستند.
ب ـ پیچهای اینچی : پیچهای به دو دسته انگلیسی ویت ورث و امریکایی سلزر تقسیم می شوند:
1ـ دسته پیچهای انگلیسی ویت ورث :این سیستم در انگلستان و برخی ممالک دیگر رایج است. دنده ها در این دسته به صورت مثلث متساوی الساقین با زاویه رأس 55 درجه است که رأس دنده ها و ته شیارهای آن در فاصله ارتفاع از رأس مثلث