لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
پایان ازدواج در اسکاندیناوی (19/3/1386) استنلی کرتز، دکترای انسان شناسی اجتماعی از دانشگاه هاروارد(1990) دارد و در حال حاضر پژوهشگر موسسه هوور دانشگاه استانفورد است.کارهای پژوهشی وی پیرامون تاثیر متقابل فرهنگ و زندگی خانوادگی است. دانشگاه کلمبیا در سال 1992 کتابی از وی با عنوان "همه مادران یکی هستند" به چاپ رساند که درباره خانواده مشترک هندو بود. کرتز در مقالهای که پیش رو دارید و ویکی لی استاندارد در فوریه 2004 آن را منتشر نموده است؛ تاثیر قانونیسازی ازدواج همجنسگرایان را بر جدایی مفهوم ازدواج و والدینی به ویژه در منطقه اسکاندیناوی بررسی میکند.
سایت مرکز امور زنان و خانواده - ازدواج در اسکاندیناوی به آرامی در حال مرگ است. اکثر کودکان در نروژ و سوئد نامشروع متولد میشوند. شصت درصد فرزندان اول در دانمارک، والدین ازدواج نکرده دارند . این کشورها به مدت یک دهه یا بیشتر مفهومی معادل ازدواج همجنسگرایان را نه به طور کاملا یکسان داشتهاند. ازدواج همجنسگرایان، روند موجود در اسکاندیناوی برای جدایی مفهوم ازدواج و والدینی را تشدید و تقویت کرده است. الگوی خانواده نوردیک - همراه با ازدواج همجنسگرایان- در سراسر اروپا گسترش یافته است. میتوانیم با نگاهی نزدیک به آن، به پرسش تجربی مهمی در بحث همجنسگرایی پاسخ دهیم . آیا ازدواج همجنسگرایان باعث تضعیف نهاد ازدواج میشود؟ تاکنون که چنین بوده است.به طور دقیق باید گفت این نوع ازدواج، باعث تضعیف هر چه بیشتر این نهاد گردیده است. در گذشته جدایی ازدواج از والدینی رو به افزایش بود، اما ازدواج همجنسگرایان این شکاف را عمیقتر نموده است. نرخ تولد کودکان نامشروع رو به افزایش بود، ولی ازدواج همجنسگرایان بر عوامل صعود این نرخها افزوده است. به جای تشویق آن که کل جامعه به ازدواج رو بیاورند، ازدواج همجنسگرایان در اسکاندیناوی، این پیغام را به خانهها رسانده است که ازدواج، مفهومی منسوخ است و این عملا هر شکل دیگری از خانواده، شامل والدینی نامشروع را قابل قبول میسازد.اندرو سالیوان ،روزنامه نگار و ویلیام اسکریج ، استاد حقوق دانشگاه ییل، دو مدافع برجسته ازدواج همجنسگرایان هستند که در نظرات خود به مطالعه منتشر نشدهای از دارن اسپدال در دانمارک(1996 )استناد میکنند. در سال 1989، دولت دانمارک، ازدواج همجنسگرایان را قانونی کرد. (بعدها نروژ در سال 1993 و سوئد در سال 1994 این کار را انجام دادند).اسکریج و سالیوان بر طبق مطالعه اسپدال، شواهدی آوردند که از آن پس ازدواج در این کشورها تقویت شده است. اسپدال گزارش کرده بود که طی گذشت سه سال پس از ایجاد والدینی ثبت شده در دانمارک (1990-1996 )، نرخ ازدواج دگر جنس خواهان تا ده درصد بالا رفته و نرخ طلاق آنها دوازده درصد کاهش داشته است. اسکریج مدعی بود، مطالعه اسپدال"تعصب و بی مسؤولیتی " افرادی را فاش میساخت که پیش بینی میکردند ازدواج همجنسها باعث تضعیف ازدواج خواهد شد. آندرو سالیوان عنوان مقاله خود را با الهام از گفتههای اسپدال " بطلان پرونده ضد همجنسگرایی" گذاشته بود.با این وجود، نیم صفحه تحلیل آماری درباره ازدواج دگر جنس خواهان در مقاله منتشر نشده دارن اسپدال، به حقیقت انحطاط ازدواج در اسکاندیناوی سالهای دهه نود دسترسی پیدا نمیکند. اکنون ازدواج در اسکاندیناوی چنان ضعیف شده است که دیگر آمارهای ازدواج و طلاق، معنایی را که در گذشته داشتند، نمیدهند .این درست است که در دانمارک، همانند هر جای دیگری در اسکاندیناوی، میزان طلاق در دهه نود بهتر به نظر میرسد اما دلیلش آن است که حوزه افراد ازدواج کرده در این مدت کوچک گردیده است. شما نمیتوانید طلاق بگیرید، مگر پیش از آن ازدواج کرده باشید. علاوه بر آن، نگاهی دقیق تر به طلاق در دانمارک در دو دهه قبل از ازدواج همجنسگرایان، روند نگران کنندهای را نشان میدهد. بسیاری از دانمارکیها طلاق خود را به تعویق انداخته بودند تا بچههایشان بزرگ شوند. دانمارک در دهه نود، بیست و پنج درصد افزایش در شمار زوج هایی داشت که زندگی مشترک بدون ازدواج و با بچهها داشتند. با تعداد کم والدین ازدواج کرده که قبلا در جدولهای آماری خود را به شکل طلاق های زود هنگام نشان میداد، اکنون جدایی زندگی میان دو نفری که بدون ازدواج زندگی مشترک و بچه دارند، در جایی ثبت نمیشود.درباره گزارش اسپدال از افزایش ده درصدی نرخ ازدواج در دانمارک از سال 1990تا 1996چه باید گفت. به نظر میرسد، دوباره خبرهای خوشی شنیده میشود. نخست آن که، نرخ نمایشی ازدواج در کشورهای اروپایی در سال 2001 ، در سوئد و دانمارک کاهش داشته است (نروژ گزارش نشده است). دوم، آمار ازدواج در جوامعی با نرخ بسیار پایین(سوئد در سال 1997، پایین ترین نرخ ازدواج ثبت شده در تاریخ را داشته است)،باید به دقت تجزیه و تحلیل شوند. برای مثال،کریستر هیگن ، در مطالعهاش روی خانواده نروژی در دهه نود، نشان می دهد که افزایش کوچک نرخ ازدواج در نروژ، بیش از هر رنسانسی، انحطاط این نهاد را در دهه گذشته به همراه داشته است. بخش عمده افزایش نرخ ازدواج در نروژ مربوط به " شروع مجدد زندگی" زوج های پیرتر است. این زوجها، متعلق به اولین نسلی هستند که پرورش نخستین کودک نامشروع را میپذیرند. اما بالاخره پس از تولد دومین بچه، برخی از آنها ازدواج میکنند (و با این وجود گرایش به ازدواج پس از تولد بچه دوم نیز در حال تضعیف است). بقیه افزایش نرخ ازدواج در نروژ، اغلب مربوط به ازدواج مجدد شمار بسیاری از افراد طلاق گرفته است.بنابراین،گزارش اسپدال از نرخ پایین طلاق و نرخ بالای ازدواج بعد از ازدواج همجنسگرایان گمراه کننده است. اکنون ازدواج در اسکاندیناوی چنان رو به افول است که جابهجایی این نرخ ها دیگر همان معنایی را که در آمریکا دارد، نمیدهد. آن چه در جمعیت شناسی اسکاندیناوی شمارش میشود، نرخ تولد فرزندان نامشروع و نرخ فروپاشی خانواده است.نرخ فروپاشی خانواده با نرخ طلاق تفاوت دارد. از آن جا که اکنون بسیاری از مردم اسکاندیناوی، فرزندان را خارج از چارچوب ازدواج بزرگ میکنند، نرخ طلاق معیاری فاقد اطمینان برای انحطاط خانواده به شمار میرود. در عوض لازم است نرخی را بدانیم که در آن والدین (اعم از ازدواج کرده یا نکرده) از هم جدا میشوند. متاسفانه آمار موجود در خصوص فروپاشی خانواده،کم است. با این وجود، مطالعات انجام شده نشان میدهند که در سراسر اسکاندیناوی ( و غرب ) زوجهای بچه داری که ازدواج نکرده و زندگی مشترک دارند، دو یا سه برابر والدین ازدواج کرده از هم جدا میشوند. بنابراین نرخ تصاعدی زندگی مشترک بدون ازدواج و تولدهای خارج از چارچوب ازدواج، تقریبی از نرخهای فزاینده فروپاشی خانوادهها محسوب میشوند .با این اندازهگیری، مقدار فروپاشی خانواده در اسکاندیناوی فقط بدتر گردیده است. از سال 1990 تا 2000م، نرخ تولد نامشروع درخانوادههای نروژی، از 39 درصد به 55درصد و در سوئد از 47 درصد به 55 درصد رسیده است. طی دهه نود، نرخ تولدهای نامشروع در دانمارک، در یک سطح ثابت باقی ماند( در آغاز 46 درصد و در پایان 45 درصد ). اما به نظر میرسد این ثبات ناشی از افزایش آرام باروری میان زوج های مسن تری باشد، که فقط پس از چند فرزند ازدواج میکنند(در صورتی که آن ها پس از تولد اولین کودک از هم جدا نشده باشند). این دگرگونی، 25 درصد افزایش زندگی مشترک بدون ازدواج و والدینی ازدواج نکرده میان زوج های دانمارکی (تعداد زیادی از جوانان شان ) در دهه نود را پنهان میکند.اکنون حدود 60 درصد بچههای اول در دانمارک، والدین ازدواج نکرده دارند. افزایش خانوادههای آسیب پذیری که بر پایه زندگی مشترک بدون ازدواج و پرورش فرزندان نامشروع بنا میشوند، به معنای آن است که طی دهه نود، نرخ کلی فروپاشی خانواده در اسکاندیناوی به طرز چشمگیری افزایش یافته است .وقتی آمار ازدواج در دهه هفتاد شروع به کاهش کرد، نرخ تولد فرزندان نامشروع سریعتر افزایش یافت. اما عبور از نرخ 50 درصدی در دهه نود، از بسیاری جنبهها نگران کننده است. نرخ افزایش تولد کودکان نامشروع از طریق گرایش والدین به ازدواج بعد از تولد فرزند اول و نیز با تلاش حوزههای مذهبی و محافظه کار محدود می شود. بنابراین همان طور که نرخ تولد فرزندان نامشروع از مرز 50 درصد میگذرد، به دشوارترین منطقه مقاومت فرهنگی نزدیک میگردد. یک دهه پس از ازدواج همجنسها، مهمترین روند را میتوان افول گرایش به ازدواج بعد از تولد دومین فرزند دانست. زمانی که حتی همین نشانه هم محو شود، راه برای انقراض کامل ازدواج باز است.و حالا که والدینی ازدواج کرده پدیده حداقلی شده است، اعتبار لازم برای آن که قدرت یک هنجار اجتماعی را داشته باشد، از دست داده است. همانطور که ونر ، کامبسکارد ، و آبراهامسون ، جامعه شناسان دانمارکی، آن را توصیف کردند؛ در پی تغییرات دهه نود، "دیگر ازدواج، پیش شرط تشکیل خانواده - نه از نظر قانونی و نه از نظر هنجاری- نیست، آن چه بنیان خانواده دانمارکی را تعریف کرده و میسازد میتوان حرکت از ازدواج به سوی والدینی نامید."بنابراین، تحلیل نیم صفحهای و مشتری جمع کن مقالهای منتشر نشده، که گمان میرود به اعتبار بخشی "پرونده محافظه کاران" در ازدواج همجنسگرایان کمک کند- یعنی، تشویق یکسان انجام ازدواج پایدار چه برای همجنسخواهان و چه دگر جنسخواهان- حرف چندانی برای گفتن ندارد. ازدواج در اسکاندیناوی انحطاط وحشتناکی یافته است؛ با کودکانی که بار سنگین نرخهای تصاعدی فروپاشی خانواده را به دوش میکشند و شاه کلید انحطاط -جدایی فزاینده ی والدینی و ازدواج - را میتوان با ازدواج همجنس گرایان مرتبط دانست. برای درک این موضوع، ابتدا لازم است بفهمیم چرا ازدواج در اسکاندیناوی دچار اشکال شد.اسکاندیناوی برای مدت زمانی بس طولانی پیشاهنگ تغییر خانواده بوده است. پژوهشگران تجربه سوئد را نمونه اولیه تحولات خانواده میدانند که می خواهد و یا می تواند در سراسر جهان گسترش پیدا کند. بنابراین اجازه دهید نگاهی به انحطاط خانواده در سوئد داشته باشیم.مثل هر جای دیگری، دهه شصت در سوئد روشهای پیشگیری از بارداری، سقط جنین و رشد فردگرایی را به همراه داشت. جدایی رابطه جنسی از تولید مثل، ضرورت "ازدواج اجباری "را کاهش داد. این تغییرات همراه با جنبش زنان در نیروی کار، امکان ازدواج در سنین بالا را فراهم ساخت و افراد را به آن تشویق کرد. با زوجهای ازدواج کردهای که پدر و مادرشدن را به تعویق می انداختند، طلاق زود هنگام پیامدهای کمتری برای بچهها داشت. این موضوع تابوی طلاق را کمرنگ کرد. وقتی زوجهای جوان، بچهداری را به تاخیر می انداختند، گام بعدی ابطال ازدواج و داشتن زندگی مشترک-بدون ازدواج- بود تا زمانی که بچه میخواستند. آمریکاییها تجربه این دگرگونی را در زندگی خود داشتهاند.سوئدیها به سادگی نتیجه نهایی را ترسیم کردهاند : اگر ما تا اینجا بدون ازدواج آمدهایم، اصلاً چرا باید ازدواج کرد؟چیزی که اهمیت دارد، عشق ماست نه یک تکه کاغذ. چرا وجود بچهها باید آن را تغییر دهد؟دو چیز سوئد را به برداشتن این گام اضافی بر انگیخت؛ دولت رفاه و نگرشهای فرهنگی. هیچ سیستم اقتصادی غربی، درصد بالاتری از کارمندان دولتی و مخارج عمومی سوئد- یا نرخهای بالای مالیاتی- را ندارد. جایگاه دولت عظیم رفاهی سوئد به طور عمده با نقش خانواده به عنوان یک تامین کننده جابهجا شده است. دولت رفاهی با تامین شغل و درآمد برای هر شهروند(حتی بچهها) موجب استقلال هر فرد گردیده است. وقتی بدانید دولت حامی شما است، طلاق از همسرتان آسانتر خواهد بود.مالیاتهای لازم برای پشتیبانی از دولت رفاه، تاثیر بسیاری بر نقش خانواده داشته است. با چنین مالیاتهای سنگینی، زنان مجبور به کارهستند. این موضوع، زمان موجود برای بچهداری را کاهش میدهد، بنابراین گسترش سیستم مراقبت روزانه کودک تشویق میشود که بخش بزرگ دوره رشد همه بچههای سوئدی را به خود اختصاص میدهد. دستکم در این جا، تحقق واقعی اما ناقصی از رویای سیمون دوبوار در مورد خنثی سازی اجباری جنسیتی وجود دارد؛ که زنان را با واگذاری بچهها به دولت از خانه بیرون میکشد.هنوز دولت رفاهی سوئد سنت گرایی را در یک جنبه ترغیب میکند. حاملگی نوجوانان تنها که در طبقه پایین بریتانیا و آمریکا عادی است، به ندرت در سوئد وجود دارد؛که هیچ طبقه فقیری مشاهده نمیشود. حتی وقتی زوجهای سوئدی بچه نامشروعی را به دنیا میآورند، تمایل دارند پس از تولد کودک با هم زندگی کنند. پشتیبانی قوی دولتی برای حمایت از بچه،عامل دیگری برای انصراف نوجوانان از مادری تنها است. هر کدام از این دلایل که درست باشند، انصراف از مادری تنها، اثری کوتاه مدت است. در نهایت، مادران و پدران میتوانند به تنهایی پیشرفت مالی داشته باشند. بنابراین شمار بچههای نامشروع بالا میرود به وسیله دو والدی که در ابتدا بدون ازدواج زندگی مشترک دارند و بعد بسیاری از آنها از هم جدا میشوند.علتهای ایدئولوژیکی - فرهنگی نیز برای انحطاط خانواده سوئدی وجود دارد. حتی بیش از ایالات متحده، ایدههای جامعهشناسی و فمنیستی رادیکال در دانشگاهها و رسانههای سوئد نفوذ دارند. بسیاری از محققان علوم اجتماعی اسکاندیناوی، ازدواج را مانع برابری جنسها میدانند و به خاطر جایگزینی آن با زندگی مشترک بدون ازدواج افسوس نمیخورند. سکولاریسم، عامل فرهنگی ایدئولوژیکی مرتبط با انحطاط زناشویی است. سوئد احتمالا سکولارترین کشور جهان به شمار میرود. غالبا جامعه شناسان سکولار سوئدی(اکثر آنها کاملا رادیکال )، به عنوان داوران اخلاق عمومی، جانشین رهبران مذهبی شدهاند. سوئدیها خودشان انحطاط ازدواج را با سکولاریسم مرتبط میدانند و بسیاری از مطالعات در سراسر غرب تاکید میکنند که مذهب به طور نهادینه با ازدواج مستحکم همراه است، در حالی که تقویت سکولاریسم با تضعیف ازدواج همبستگی دارد. محققان مدتهای مدید بر این باور بودهاند که وجود لایه نسبتا نازک مسیحیت در کشورهای نوردیک، تا حد زیادی توضیح میدهد که چرا انحطاط ازدواج در اسکاندیناوی یک دهه جلوتر از بقیه غرب است.آیا منطقه اسکاندیناوی نگرانی در مورد افزایش تولد فرزندان نامشروع، انحطاط ازدواج و نرخ کنونی تصاعدی فروپاشی خانواده دارد؟ نه و بله. برای مدت پانزده سال، دیوید پوپنو جامعهشناس آمریکایی دانشگاه راتچرز در این مسایل نقش کاساندرا را ایفا کرده است. هنوز هم کتاب پوپنو، تحت عنوان"آشفتگی آشیانه " در سال 1988 ، برخورد صریح اسکاندیناوی در قبال دگرگونی خانواده و اهمیت آن برای جهان غرب به شمار میرود. پوپنو، یک محافظهکار دنبالهرو نیست. او دولت رفاهی سوئد را تحسین و از آمریکاییهای مخالف با برخی برنامههای رفاهی کودکان انتقاد میکند. با این وجود، اضمحلال تدریجی خانوادههای سوئدی را به طور مستند نشان داده و بر ارتباط میان انحطاط خانواده در سوئد و خطمشی رفاهی دولت تاکید نموده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
«ازدواج در اسلام»
حضرت محمّد(ص)فرمود: هیچ کانونی در اسلام بر پا نشده است که نزد خداوند از کانون ازدواج محبوب تر و عزیزتر باشد.در بینش اسلامی، مقصود از «ازدواج»، پیوند زناشویی رسمی میان دو جنس مخالف است که معمولا بالغ بوده و طبق شرایط شرعی و قانونی لازم انجام گرفته است.
●مقدّمه
بشر از نخستین روزهای حضور خود بر عرصه خاک و شکوفایی جوانه های تأمّل و تدبیر بر شاخسار حیات، به خوبی دریافته است که خانواده بهترین مأمن انسان و شایسته ترین کانون برای تبلور سکون و اطمینان است. این امر نشان می دهد که خانواده یکی از اساسی ترین و طبیعی ترین نیازهای انسان به شمار می آید. بسیاری از مشکلات روانی حاصل از تنش های زندگی روزمرّه توسط یک خانواده سالم و بهنجار التیام یافته، جبران می شود. به همین دلیل است که تحقیقات انجام شده در زمینه مسائل خانواده، در مجموع نشان می دهد که افراد ازدواج کرده به طور متوسط، سالم تر و خوشحال تر از آنهایی هستند که ازدواج نکرده اند.۱ البته خانواده می تواند به شکلی کاملا معکوس، به عنوان منبع مهم ایجاد تنش در زندگی فرد باشد، ولی اگر معیارهای زندگی سالم در خانواده رعایت گردد، می توان جلوی تنش ها را سد کرد و خانواده را به تعادل و سلامتی رساند. ازدواج و موفقیت در آن به عنوان یک واقعه اجتماعی، زیستی و فرهنگی، به دلیل نقش بنیادین آن در تشکیل خانواده از اهمیتی بسیار برخوردار است، به گونه ای که می توان گفت: بدون ازدواج، خانواده مفهوم چندان روشن و واضحی ندارد.۲
ازدواج به عنوان سنگ بنای اولیه خانواده و به عنوان عاملی اساسی برای زوجیت و همدلی دو جوان و زمینه بالندگی و پیشرفت همسران به شمار می آید و انسان ها می توانند در سایه اندیشه و ایمان واقعی و در پناه زوجیتی شایسته، با اطمینان و صلابت، بر ناکامی ها و فراز و نشیب های زندگی چیره شوند و از وادی های شکست، مصمّم و استوار عبور نمایند و بتوانند از گذرگاه اسفل السافلین به سوی اعلا علّیین، که همان مقصود خلقت است، راهی بگشایند. به همین دلیل، متفکران اخلاقی و حقوقی جوامع بشری درصدد برآمده اند تا بر استحکام این کانون بیفزایند و ازدواج، این سنّت تغییرناپذیر الهی را در جامعه، هر چه بیشتر تقویت کنند تا انسان ها ازدواج را، که یک نیاز فطری و طبیعی نه تنها برای انسان ها، بلکه حتی در میان دیگر موجودات نیز به شکل های گوناگون وجود دارد، زمینه کسب کمال خویشتن بیابند، و به قول جلال الدین رومی:
بهر آن میل است از ماده ز نر *** تا بود تکمیل کار همدگر
میل اندر مرد و زن حق زان نهاد *** تا بقا یابد جهان زین اتحاد
ساختار ازدواج و سن آن در جوامع با همدیگر متفاوت است و در واقع، هر جامعه ای با توجه به سبک زندگی و نظام فرهنگی خود، شیوه ها و روش های خاصی در زوجیت به وجود آورده است. این امر در فرهنگ اسلامی نیز موردتوجه ویژه بوده است، بخصوص توصیه گردیده است ازدواج در زمان مناسب آن انجام گیرد تا برکات معنوی، روانی، تربیتی و اجتماعی بیشتری نصیب همسران جوان گردد.
●تعریف «ازدواج»
تعریف های متعددی برای واژه «ازدواج» ارائه شده است که به یکی از آنها اشاره می شود: «ازدواج فرایندی است از کنش متقابل بین دو فرد، یک مرد و یک زن، که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود برپا داشته اند و به طور کلی، عمل آنان مورد پذیرش قانون قرار گرفته و به آن ازدواج اطلاق شده است.»۳
در بینش اسلامی، مقصود از «ازدواج»، پیوند زناشویی رسمی میان دو جنس مخالف است که معمولا بالغ بوده و طبق شرایط شرعی و قانونی لازم انجام گرفته است.
●اهمیت ازدواج
ازدواج هسته اول ایجاد خانواده و به نوبه خود، واحدی در سنگ بنای جامعه انسانی است. ازدواج زمینه ساز مطلوب ترین فرصت برای زیباترین تلاقی چشم ها، گیراترین تبادل کلام ها، استوارترین گام ها، تجلّی متعالی ترین ارزش ها و محبوب ترین کانون نزد خالق متعال است.۴ حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله)فرمود: هیچ کانونی در اسلام بر پا نشده است که نزد خداوند از کانون ازدواج محبوب تر و عزیزتر باشد.۵
ازدواج و گزینش همسر، انتخاب مطلوب ترین همراه و ترسیم روشن ترین طریق سعادت و پاسخی مناسب به عالی ترین نیاز فطری انسان یعنی وصول به کمال و سعادت است، و به این معنا حضرت علی(علیه السلام)اشاره فرمود: هیچ یک از یاران رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ازدواج نکرد، مگر اینکه ایشان پس از ازدواج آنان فرمود: ایمانش کامل شد.۶
ازدواج در منطق قرآن کریم، به وجودآورنده مطمئن ترین و آرام بخش ترین رابطه ها و آغازگر زندگی همراه با طراوت، مودّت و ایثار است. از آیات و نشانه های قدرت خداوند این است که برای انسان از نوع خود، همسرانی آفرید تا در کنار آنان، به آرامش و سکون نایل آیند و بین آنان دوستی و رحمت قرار داد.۷ در تفسیر این آیه، گفته شده است: منشأ گرایش مرد به زن و آرمیدن مرد در سایه انس به زن مودّت و رحمتی است که خداوند بین آنها برقرار کرده و این مودّت الهی و رحمت خدایی غیر از گرایش غریزی نر به ماده است که در حیوانات هم وجود دارد; و از این رهگذر است که زن محبوب رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)واقع شده است; فرمود: من از دنیای شما، سه چیز را دوست دارم: زن، بوی خوش و نور چشم من در نماز است.۸ چیزی که مایه سکون است همان مودّت و رحمت الهی است که جاذبه ای معنوی بین زن و مرد ایجاد می کند، وگرنه شهوات نمی تواند نشانه ای از نشانه های خدا باشد و موجب آرامش گردد.۹ این پیوند مقدّس، روان پرالتهاب و مضطرب جوان را به ساحل آرامش نزدیک می کند و او را در دریایی از صفا و مودّت غوطهور می سازد و موجب می شود تا این دو همسر جوان در کنار همدیگر، با نشاط زندگی مشترک را آغاز کنند. البته این نتیجه وقتی حاصل می گردد که در انتخاب همسر و تشکیل خانواده، معیارهای شرعی و اخلاقی رعایت شود.
ازدواج علاوه بر آرامش روانی و ارضای غریزه جنسی، تعهّد و تکامل اجتماعی را در پی داشته و زمینه ساز بروز استعدادها و توانمندی های نهفته درونی می گردد. شهید مطهّری درباره نقش ارزنده ازدواج می گوید: «... یک پختگی و پویایی وجود دارد که جز در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمی شود، در مدرسه پیدا نمی شود، در جهاد با نفس پیدا نمی شود، در نماز شب پیدا نمی شود; این کمالات را فقط باید در ازدواج و تشکیل خانواده به دست آورد. و لذا، هیچ وقت نمی شود که یک کشیش، یک کاردینال به صورت یک انسان کامل در بیاید، اگر واقعاً در کاردینالی خودش صادق باشد.»۱۰
آیهٔ اللّه مکارم شیرازی در این زمینه می نویسد: «بعد از ازدواج، شخصیت انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعی می شود و خود را مسئول حفظ همسر و آبروی خانواده و تأمین وسایل زندگی فرزندان آینده می بیند. به همین دلیل،تمام ابتکار و استعداد خود را به کار می گیرد و از ظرفیت هایوجودی خود کمال استفاده را می برد و به بالندگی بیشتری نایل می شود.»۱۱
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 169
پودمان آداب و معاشرت و آئین همسرداری
اخلاق در خانواده موضوع : ازدواج و تشکیل خانواده
پروردگار لایزال بر اساس تعالیم آسمانی به بشر این مسئله را آموخته و نشان داده است که موجودات عالم از جفت آفریده شده اند.• قرآن کریم درباره موجودات عالم می فرمایند : از هر چیزی جفتی آفریدیم شاید متذکر شوید. سوره ذاریات آیه 49این آیه نشان می دهد که موجودات زنده همگی به صورت جفت وجود دارند و این مسئله توسط دانشمندان نیز اثبات شده است.مسئله جفت بودن موجودات عالم درباره گیاهان نیز به اثبات رسیده به طوریک در قرآن کریم آمده است: آیا آنان به زمین نگاه نکردند که چقدر از انواع گیاهان، جفت پر ارزش در آنان رویاندیم ؟ سوره شعرا آیه 7 قرآن درباره جفت آفرینی انسان نیز می فرماید : از جنس شما همسرانی برای شما قرارداد. سوره مبارکه شوری آیه 11به طور کلی اولین قدم برای ازدواج انسان را بر روی زمین خود خداوند عالم برداشته است.بنا به روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که وقتی خداوند آدم وحوا را روی زمین قرار داد و آدم، حوا را مشاهده کرد به خداوند فرمود : خدایا این موجود چه چهره زیبا و جذابی دارد، من به او تمایل دارم.خداوند فرمود : این بنده من، حوا است. دوست داری مطیع تر شود و مونس و همراه تو شود؟ عرض کرد پروردگاران اگر چنین شود من بسیار سپاسگزار خواهم شد. خداوند فرمود : اشکالی ندارد ، ولی برای کسب رضای من باید قدمی برداری ؟آن قدم این است که حتماً مهریه ای را برای وی قرار دهی و آن مهریه این است که آئین دین من را به او تعلیم وآموزش دهی ! انسان قبول کرد و خداوند حوا را به عقد آدم درآورد.در مسیر فطرت نیز مشاهده می کنیم که خداوند به سه طریق در دلبستگی انسانها این ویژگی را قرار داده است :1 – انسان چه مرد و چه زن در وجود خود نیاز به همسر را حس می کند.2 – انسان چه مرد و چه زن در وجود خود نیاز به پیوستگی را حس می کند.3- انسان چه مرد و چه زن برای تداوم و بقای نسل نیاز به همسر را در خود حس می کند. علاوه بر این موارد مشاهده می شود که ازدواج انسان را از کامجویی های فاسد و انحرافات زشت دوری می کند. • پیامبر اکرم (ص) فرموده اند : هر کس دوست دارد بر فطرت من باشد باید به سنت و روش ، رفتار کند و یکی ازسنتهای من ازدواج است.
ارتباط انسانی :موضوع : چگونگی آفرینش انسان و عالم :
هیچ یک از مکاتب بشری نمی توانند درباره چگونگی آفرینش انسان و عالم، پاسخ دقیق و روشنی را ارائه بدهند. علت این است که نگاه و دید بشر محدود است و گذشته بسیار دور و آینده دور را نمی تواند، ببیند.به طوری که بشر می تواند پیرامون چیزی نظر بدهد که آن را در آزمایشگاه خود گرد آورد و پس از 1 الی 10 بار آزمایش و تست بتواند پیرامون آن نظر دقیق و قطعی علمی بدهد.انسان به تنهایی نمی تواند، بدون کمک وحی چگونگی آفرینش خود و عالم هستی را درک کند چون در این باره سخن، فراوان است. تنها جواب محکم و دقیقی را که ما می توانیم درباره چگونگی آفرینش انسان و عالم بگیریم فقط از طریق وحی و قرآن کریم و بیانات ائمه معصومین (علیهم السلام) است.• خداوند در قرآن کریم می فرمایند : ما به تحقیق آدم ابوالبشر را از خاک پاک آفریدیم . سوره مؤمنون آیه 12
فلسفه آفرینش :
به طور کل این فکر که عالم چگونه بوجود آمده و فلسفه آفرینش انسان چیست، همیشه فکر انسان را به خود مشغول کرده است. حال انسان اگر بخواهد فلسفه آفرینش انسان را بررسی کند، باید ابتدا فلسفه آفرینش عالم را برای او معلوم شود.اگر انسان به قرآن کریم و روایات ائمه معصومین (علیهم السلام) نیک بنگرد، می بیند که خدا در قرآن کریم و ائمه در روایات معتبر خود فرموده اند، عالم فلسفه وجودی و آفرینش آن تکامل است.به طور کل سیر عالم به سوی تکامل است که ما این سیر تکاملی را می توانیم در روی زمین از نباتات و گیاهان گرفته تا تمام موجودات، مشاهده کنیم. • عمل موجود ذی الشعور برای یکی از این سه هدف می باشد :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
ازدواج اینترنتیاخیراً شیوه ای به نام «ازدواج اینترنتی» رایج شده که افراد از طریق اینترنت با هم آشنا می شوند و پس از گذاشتن قرار و مدارهای لازم، تن به ازدواجی می دهند که براساس هیچگونه آشنایی دقیق و حساب شده استوار نیست. اما بسیاری از این قول و قرارهای نوشته شده یا گفته شده از طریق اینترنت خلاف واقع از آب درمی آید.البته در این میان افراد دیگری هم هستند که به دلایل گوناگون دست به ازدواج های صوری می زنند و فقط به خاطر رسیدن به موقعیت هایی خاص به ازدواج هایی ظاهری که شکلی قانونی دارد تن می دهند.«هادی ناصرپور» کارشناس ارشد حقوق و وکیل دعاوی و مشاوره حقوقی درباره پیامد و خسارت مادی و معنوی اینچنین ازدواج هایی به شهروندان هشدار می دهد و می گوید: «متاسفانه بیشتر ازدواج های صوری به علت نبود علاقه واقعی و رابطه عاطفی بین زوجین به طلاق منجر می شود و پیامدهای سنگین مادی و معنوی را برای دو طرف دارد.» وی با اشاره به یکی از پرونده هایی که وکالت زوجه را در آن برعهده دارد، می گوید: «خانمی که از طریق اینترنت، برنده روادید اقامت در آمریکا شده بود، برای تکمیل مدارک خود اقدام به ازدواج اینترنتی کرد، اما سرانجام موفق به اخذ روادید اقامت در آمریکا نشد و در حال حاضر این خانم که انگیزه ای برای زندگی مشترک ندارد، تقاضای صدور گواهی عدم سازش از دادگاه کرده است. این در حالی است که افراد باید برای اقامت در خارج از کشور از راه های قانونی و مشاوره با وکلای باتجربه استفاده کنند.»
واقعیت این است که ورود اینترنت به جوامع در حال توسعهای همچون ایران در کنار تمام محاسن و نوآوریهایی که به دنبال داشته است دارای جوانب منفی و آثار سویی نیز بر فرهنگ کشورمان بوده است. شاید بتوان تغییراتی در شیوه ازدواج جوانان را یکی از تبعات ورود این فناوری در ایران دانست که به «ازدواجهای اینترنتی» مرسوم شدهاند اما مساله مهم در این میان این است که آیا میتوان اشتراک سلیقه افراد در «چتروم» را نخستین گام برای ازدواج دانست؟
هرچند ضرورت ازدواج به هنگام از جمله موضوعاتی است که تاکیدات قرآنی متعددی درباره آن وجود دارد اما در کنار این موضوع، احکام اسلامیهمواره بر این ضرورت تاکید دارند که تشکیل خانواده باید با درایت و آگاهی صورت گیرد چرا که بیتوجهی به این امر از قوام این نهاد که اساس جامعه را تشکیل میدهد کاسته و زمینهساز بروز مشکلات متعددی میشود.
بیاعتمادی در بین زوجها، عمدهترین آسیب ازدواج اینترنتی
بابک سعیدی، روانشناس، از جمله منتقدان ازدواجهای اینترنتی است که در این خصوص معقتد است بیاعتمادی یکی از عمدهترین آسیبهایی است که زندگی زوجینی را که بهواسطه آشنایی در فضای مجازی با یکدیگر ازدواج میکنند، تهدید میکند چراکه همواره این دغدغه با آنهاست که «آیا همسرشان با افراد دیگری هم چت میکند.» وی محدودیتهای ارتباطی با جنس مخالف را مهمترین علت گرایش برخی جوانان به فضای مجازی میخواند و میگوید: «آشنایی در فضای چترومها بعدها در روابط زوجها تأثیرات عمیقی میگذارد چراکه آنها در مرحله نخست برای برقراری ارتباط با یکدیگر ناگزیرند در برخی از موارد خود را بسیار ایدهآل معرفی کنند اما این مساله زمان زیادی طول نخواهد کشید.»
به باور این روانشناس این نوع ارتباط زمانی میتواند به یک آشنایی سالم تبدیل شود که با بلوغ هیجانی هر دو فرد، نظارت موسسات ذیصلاح در این امر و مشاوره متخصصان فضای مجازی همراه شود. وی حمایت خانوادهها از فرزندانشان را راهکار مناسبی برای کنترل آسیبهای ناشی از همسریابی اینترنتی میداند و میگوید: «اگر والدین از دریچه منع به این وسیله ارتباطی نگاه کنند قطعا فرزندانشان به شکل دیگری آسیب خواهند دید چراکه اینترنت واقعیت روز جامعه ماست و نمیتوانیم این واقعیت را انکار کنیم اما این سخن نیز به آن معنا نیست که فرزندمان را در برابر ابزارهای جدید تنها رها کنیم بنابراین والدین مسوول، کسانی هستند که علاوه بر دلسوزی با بصیرت به این فناوری و خدمات آن نگاه کنند.»
نگاه پسران به مقوله همسریابی اینترنتی صرفا نوعی سرگرمیاست
فاطمه مذکوری، دکترای روانشناسی، از جمله منتقدان ازدواجهای اینترنتی است که معتقد است بیشتر دختران از شیوه همسریابی اینترنتی برای انتخاب همسر مناسب استفاده میکنند و این در حالیاست که پسران بیشتر با نگرش سرگرمیوارد «چتروم» میشوند. وی میگوید: «پیشرفت فناوری ما را ناگزیر میکند که فعالیتهای زندگیمان را با بهرهمندی از این امکانات تطبیق دهیم اما به عقیده من شرایط کنونی جامعه ما زمینهای را فراهم کرده است که نتایج بهدست آمده به نفع خانوادهها نبوده و رسیدن به نقطه مطلوب برای استفاده از اینترنت و خدمات آن نیازمند گذشت زمان است.»
این مدرس دانشگاه تربیت معلم در مورد نظر برخی کارشناسان مبنی بر تاثیر این نوع از ازدواجها در کاهش سن ازدواج در کشور میگوید: «شاید بتوان ادعا کرد که آشنایی در چترومها بتواند به کاهش سن ازدواج کمک کند زیرا اقبال به استفاده از اینترنت در جوانان بین 20 تا 25 سال است اما نمیتوانیم آن را به جامعه خودمان تعمیم دهیم.» وی اضافه میکند: «شاید این امر در جوامع رشدیافته محقق شود اما نمیتوان توقع داشت این الگو در جامعه ما نیز جوابگو باشد زیرا بیشتر تعاملات جوانان در فضای مجازی انتزاعی و دور از واقعیت است و همین موضوع زمینهای برای افزایش مشکلات و آسیبهای همسریابی اینترنتی در جامعه ما است.»
مذکوری تصریح میکند: «مشکل کنونی ما این است که پسران حاضر به قبول مسوولیت ازدواج نیستند و در نهایت این جامعه زنان هستند که از این شیوه ازدواج آسیب میبینند.» وی دخالت نهادهای دولتی در این راستا را راهکار حل مشکل نمیداند و براین باور است که دخالت دولت در امور شخصی مورد پذیرش جوانان نیست و بهترین راهکار برای رفع مشکلات ناشی از فضای مجازی فرهنگسازی است به این معنی که مسوولان فرهنگی جامعه با ارایه مشاوره به والدین و همچنین تولید برنامههای مختلف به آموزش خانوادهها و جوانان نسبت به نقاط قوت و ضعف استفاده از اینترنت و خدمات آن بپردازند.
نسرین حاجیزاده، رییس مرکز مشاوره «مهرگان» از دیگر صاحب نظرانی است که رواج ازدواجهای اینترنتی بین جوانان را خالی از تبعات منفی نمیداند.
وی با بیان این مطلب که نمیتوان ادعا کرد همه ازدواجهایی که از طریق اینترنت صورت گرفته، محکوم به جدایی است، میگوید: «آشنایی قبل از ازدواج مهمترین معیار تشکیل یک زندگی موفق است بنابراین صرفنظر از شیوه انتخاب همسر، جوانان باید مبنای خود برای آغاز زندگی مشترک را شناخت صحیح قرار دهند.» حاجیزاده در ادامه تصریح میکند: «به عقیده من ازدواجهای موفق که ریشه در آشنایی اینترنتی دارد نیز توسط افرادی صورت گرفته است که از شخصیتهای پختهای برخوردار بودهاند به این معنیکه بهطور تصادفی با هم در اینترنت آشنا شدهاند نه اینکه از این طریق با هم ازدواج کنند.» وی دختران را بیشترین متقاضیان این شیوه همسریابی میخواند و میگوید: «فارغ از جنس متقاضیان، بیشترین افرادی که از طریق همسریابی اینترنتی مبادرت به آغاز آشنایی میکنند شامل گروههایی هستند که محدودیتهایی دارند؛ حالا این محدودیتها ممکن است مربوط به مشکلات فردی، خانوادگی، ظاهری و فرهنگ حاکم بر محیط زندگی فرد باشد.» این کارشناس ارشد مشاوره با اشاره به نقاط ضعف این نوع از همسریابی میافزاید: «در فضای مجازی تضمینی وجود ندارد که اطلاعات ارایه شده توسط کاربران تا چه حد صحت دارد زیرا در بسیاری از موارد افراد ایدهآلهای خود را به طرف مقابل منعکس میکنند.»
حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا سالاریفر، عضو هیات علمیو گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه نیز در این باره معتقد است آشنایی خانوادهها با همسریابی اینترنتی نیازمند گذر زمان به نسبت طولانی است البته درصورت فراگیری آن نیز فرهنگ حاکم بر جامعه ایران زمینهای را فراهم میکند که خانوادهها از این شیوه استقبال نکنند و ترجیح دهند امر ازدواج را با شیوه سنتی آن پیگیری کنند. وی میافزاید: «فضای مجازی مجال خوبی برای افرادی است که به دلایلی منزوی شدهاند و قادر به برقراری ارتباط اجتماعی صحیحی نیستند. بسیاری از افراد در ارتباط چهره به چهره قادر به ارایه پرسشهای خود نیستند از همینرو فضای مجازی در این زمینه نیز راهگشاست. البته این نقاط مثبت به دلیل بیبرنامگی و نبود مدیریت به نقطه ضعف تبدیل شده است.»
سالاریفر اظهار میکند: «از آنجا که شناخت افراد در فضای مجازی نسبت به یکدیگر چهره به چهره نیست، بسیاری از کاربران درصدد فریب همدیگر برآمده و به ارایه اطلاعات غیرواقعی میپردازند که این روند نه تنها به ازدواج منجر نشده بلکه تبدیل به موضوعی سرگرمکننده میشود که بیتوجهی به آن آسیبهای زیادی را به دنبال دارد.» این کارشناس دینی درباره ارایه راهکار درباره کاهش آسیبهای همسریابی اینترنتی میگوید: «ایجاد محدودیت در برخی سایتها یکی از این راهکارهاست به این معنی که گزینه همسریابی در همه پایگاههای اینترنتی موجود نباشد و تنها برخی از سایتهای دینی و فرهنگی از این امکان برخوردار شوند همچنین پرهیز از ارتباط مجازی طولانیمدت را نیز باید دیگر راهکار دانست به طوری که پس از آنکه کاربران اطلاعات مقدماتی را از یکدیگر کسب کردند، شرایط آشنایی چهره به چهره آنها فراهم شود تا رابطه مجازی محدود به مدت کوتاهی شود.»
منبع : هفته نامه سلامت www.salamat.ir
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 52
مقدمه
سپاس و ستایش سزاوار خداوندی است که تمام جهان و از جمله انسان را آفرید و زن و مرد را زوج یکدیگر قرار داد و زن را موجب آرامش مرد ، و خانه یا محل زندگی را آرامشگاه آنان قرار داد .
درود بر پیامبرانش که هر یک برای هدایت و راهنمایی بشر کوشیدند ؛ به ویژه خاتم آنان که از هر جهت آدمیان را به سر منزل هدایت رهنمون ساخت ؛ گفتار و رفتنارش همه ادب بودو هدفش بر انگیختن و به حد نهایت رساندن مکارم اخلاق ؛ (بعثت لأتمم مکارم الاخلاق ) .
سلام بر اهل بیت او که بهترین شاگردان و درس آموختگان مکتب او هستند و اخلاق نیکوی پیامبر (ص) را سرمشق زندگی خود قرار دادند ، تا نشان دهند اخلاق و روش پیامبر اکرم (ص) قابل پیروی است و الگوی کاملی است که باید از آن درس زندگی اموخت : ( لکم فی رسول الله اسوه حسنه )
1- نخستین ازدواج
اولین همسری که پیامبر اکرم انتخاب کرد، خدیجه دختر خویلد بود. پیامبر(ص) در سن 25 سالگی با زنی چهل ساله و بیوه دو شوهر که از آنان فرزندانی داشت ،ازدواج کرد و از او صاحب شش فرزند شد.
پیامبر اکرم(ص) تا سن 52 سالگی که حضرت خدیجه فوت کرد، همسر دیگری اختیار نکرد و پانزده سال قبل از رسالت و دوازده سال بعد از رسالت را تنها با او بسر برد. وی بهترین زن پیامبر(ص) بود
اگر اموری نظیر شهوت ران بودن پیامبر اکرم(ص) که مغرضان یا ناآگاهان زمان ما مطرح می کنند ، وجود داشت، او به جای حضرت خدیجه که بیوه زنی دو شوهر کرده بود، با یک دختر ازدواج می کرد و یا در کنار او، همسران دیگری انتخاب می کرد، یا حداقل کلمه شهوانی بین او و خدیجه(س) رد و بدل می شد.
بله، د رآن زمان، پیامبر اکرم وقت زیادی از عمر خود را در غار حرا و به چله نشینی می گذراند و قبل از رسالت ، علاوه بر جوان بودن، وقت بیشتری داشت تا ازدواج های مجدد انجام دهد و حتی بعد از چهل سالگی که کوشش حضرت به تبلیغ رسالت معطوف بود، باز در مکه هنوز حکومت و جنگ و صلح و روابط تجاری و اقتصادی و نزاع های انصار و مهاجران و بسیاری مسایل دیگر مطرح نبود. بنابراین، راحت تر می توانست همسرهای متعدد انتخاب کند.
از نظر مادی نیز برای ازدواج های دیگر در مضیقه نبود ، زیرا سابقه، طایفه و کرامت او نشان می دهد که او هیچ مشکلی در راه ازدواج مجدد نداشته است و حضرت خدیجه نیز کاملاً تسلیم او بوده و مشکلی ایجاد نمی کرده است.
بنابراین مسایل مادی و شهوانی ، آنگونه که امروزه برای مردان ازدواج مجدد کننده مطرح است، اساساً برای آن حضرت مطرح نبوده است.
پس از فوت خدیجه، حضرت(ص) تا آخر عمر ، پیوسته به یاد خدیجه بود و او را هنگام شنیدن نام یا با یادآوری خاطره ای از او تکریم می کرد. پس از خدیجه(س) پیامبر اکرم(ص) باید همسری انتخاب می کرد تا هم از طرفی همسر وی باشد و هم زن خانه و هم مادر ویا هم نفسی برای فاطمه زهرا.