لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 38 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه:
تصویری که هر فرد از خود در ذهن دارد، از کودکی شکل میگیرد و واکنشها و رفتارهای اطرافیان در شکلگیری این تصویر نقش مهمی دارند.
تصویری که هر فرد از خود در ذهن دارد، از کودکی شکل میگیرد و واکنشها و رفتارهای اطرافیان در شکلگیری این تصویر نقش مهمی دارند.
علاوه بر این، هر فرد تصویری دلخواه از خود در نظر دارد که هرچقدر تصویر خویشتن وی به آن نزدیکتر باشد، اعتماد به نفس بیشتری کسب خواهد کرد. عزتنفس یا احساس ارزش به خویشتن درواقع تایید و پذیرشی است که شخص نسبت به خود احساس میکند.
اکنون با این تعاریف به نکاتی اشاره خواهد شد که برای افزایش اعتماد به نفس فرزندانمان، هرگز نباید آنها را به زبان بیاوریم. این متن را بخوانید و چند بار آن را مرور کنید. به طور یقین در تربیت کودکتان موثر خواهد افتاد.
● نامگذاری بد
نامگذاری روی فرزندان یکی از شایعترین رفتارهای والدین است که تاثیرات فراوانی روی شخصیت آنها به جای میگذارد. واژههای <بچه بد>، <احمق>، <تنبل> و <لال> کاربردیترین مثالهایی هستند که میتوان به آن اشاره کرد. والدین باید بدانند استفاده از چنین کلماتی، به کودک میآموزد که دارای چنین خصیصههایی است و در نتیجه اعتماد به نفس فرزندتان را از بین میبرد. اگر کودکی به صفت <زشت> نامگذاری شود، ممکن است از حضور در جمع و بازی با دیگران خودداری کند.
همچنین کاربرد واژه <کمرو> نه تنها باعث اجتماعیتر شدن کودک نمیشود بلکه کودک را تشویق میکند تا از ارتباط با همسالان و بزرگترها خودداری کند. اکنون ممکن است بپرسید برای تغییر رفتار کودکمان چه بگوییم. شما میتوانید با گفتن جملات مثبت، توجه کودک را معطوف به رفتاری کنید که باید تغییر کند. به طور مثال بگوییم: <این اتاق نامرتب و به هم ریخته است> یا <کاغذ و مدادهایت روی زمین پخش شده و باید جمع شود.>
● از خود راندن
به این جملات منفی که به وسیله برخی والدین به کار میرود توجه کنید: <ای کاش به دنیا نمیآمدی> یا <هیچکس تو را دوست ندارد.>
این دو جمله نمونه بارزی از جملات منفی برای طرد کردن کودکان است. طرد کردن بچهها، نشان دادن نفرت یا تمایل به جدایی از آنهاست. دقت کنید برای یک کودک دوست داشته نشدن از طرف فردی که او را به دنیا آورده به معنی دوست داشته نشدن از طرف همه افراد است. آنچه یک کودک باید بداند این است که پدر و مادرش بدون هیچ قید و شرطی دوستش دارند. بنابراین پیشنهاد میکنیم که با کودکانتان هر روز گفتگو کنید. کودکتان را در آغوش بگیرید و از کاربرد جمله <دوستت دارم> اجتناب نکنید.
● منفیبافی
لیاقت چیزی را نداری یا جات تو زندونه
جملات بالا را خواندید. پس این نکته را بدانید که کودکان با کلمات و جملاتی که به آنها گفته میشود، بزرگ میشوند. بنابراین از به کار بردن چنین جملاتی که آینده کودک را میسازد خودداری کنیم. ذکر نتایج پژوهشی در زندان خالی از لطف نیست. در این تحقیق، پژوهشگری با شماری از زندانیان مصاحبه کرد و از آنها پرسید که به چند نفر از آنها هنگام کودکی گفته شده که زندانی خواهند شد؟ و با کمال تعجب دریافت که بهطورتقریبی پاسخ همه آنها به این سوال مثبت بود. بازهم تکرار میکنیم، والدین باید آینده خوبی را برای کودکان ترسیم و پیشبینی کنند، بنابراین باید سعی کنیم جملات مثبت به کار ببریم.
● محکوم کردن
به این جمله با دقت فکر کنید <تو دلیل دعوای من و پدرت هستی.>
مقصر دانستن کودک هنگام مشکلات به این معنی است که او به دلیل کاری که دیگران انجام دادهاند، سرزنش شود. متاسفانه کوکان، هدف آسان و در دسترس برای به گردن گرفتن تقصیر دیگر اعضای خانواده هستند. اگر بچهها باید یاد بگیرند که مسوولیت کارهایشان را به عهده بگیرند، ما باید نمونهای از مسولیتپذیری در برابر اشتباهات و ضعفهایمان باشیم. بنابراین اگر عصبانی شدید، پس از خونسردی، از فرزندتان معذرت بخواهید و به طور مثال بگویید: <ببخشید دعوات کردم، امروز خسته بودم.>
● انتظارات نابجا
دانشآموز شما اگر در درسی ۱۷ بگیرد چه میگویید. یکی از این نوع واکنشها این است <نمرهات ۱۷ شده، پس ۳ نمره دیگر چی شد؟ تو فقط باید ۲۰ بگیری.> توجه کنیم که والدینی که از فرزندان خود انتظارات بیجا دارند، آنها را مجبور میکنند که بهترین بازیکن باشند یا در مدرسه نمره ۲۰ بگیرند. پیامی که پشت این عمل پنهان شده، این است که تو در مدرسه به اندازه کافی خوب نیستی. در حالی که داشتن انتظار بیجا، اعتماد به نفس دانشآموز را سلب میکند. بهطور قطع میپرسید هنگامی که دانشآموزمان ۱۷ میگیرد چه بگوییم؟ شما میتوانید با تاکید بر نکات مثبت بگویید: <خیلی عالی است که نمرههای ۲۰ زیادی در کارنامهات داری، اشکالی ندارد که نمره ۱۷ گرفتی چون تو تمام سعی خود را کردی و هر انسانی ممکن است اشتباه کند، سعی کن اشتباهاتت در آینده کمتر شود، تازه لزومی ندارد همیشه ۲۰ بگیری.>
● مقایسه کردن
<به پسر خالهات نگاه کن> یا <وقتی به سن تو بودم، دو کیلومتر پیاده تا مدرسه میرفتم.> اینها دو جمله مقایسهای است اما این نکته را باید بدانیم که هنگامی که به کودکان میگوییم که رفتارشان مانند پسرخاله یا خواهرشان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
مقدمه:
اگر در خانواده دچار مشکل هستید، اگر در محیط کار آنچنان که باید و شاید موفق نیستید اگر برای جامعه خود یک شهروند مثبت و مفید نیستید. اگر در انتشار افکارتان، یا استفاده از حمایت های دیگران(همکاران، همکلاسی ها، خویشاوندان، همسایگان، دوستان و نزدیکان) خود کامیاب و برخوردار نیستید همه و همه ناشی از ضعف اعتماد به نفس است و بس! اعتماد به نفس یعنی اضافه شده، یعنی آرام شدن، یعنی پشتیبانی دیدن یعنی ترمیم و تکمیل گردیدن. فکرهای غلط، ترس و پرهیز از ارتباطات مثبت، اجتناب از گفت و گوهای منطقی، عاقلانه و در عین حال دوستانه و تنهایی، عامل استثنایی برای عدم موفقیت و شکست خوردن است. اعتماد به نفس کلید طلایی برای برخورداری از روابط سالم و لذتبخش خانوادگی و اجتماعی، اسباب رسیدن به موقعیت مناسب و درآمد و پس انداز مکفی و اساس دوست داشتن و برقراری ارتباطات سودمند و موثر است.
شما نیز می توانید برای رسیدن به خواسته ها و شرایط مطلوب دست به تغییر باور و ایجاد زمینه های روانی لازم برای تقویت اعتماد به نفس در خود بزنید. اصول اساسی اعتماد به نفس به شما می آموزد که چگونه نشاط را، اشتغال را، امنیت روانی و اجتماعی راه رهایی از مشکلات و خلاصی از ناملایمات را از خویش و نه از دیگران و نه از جامعه انتظار داشته باشید.
با عمل کردن به این اصول و اعتماد به نفس در شما تقویت شده و شهامت ابراز نظر در مقابل دیگران و جرات رد کردن اشتباه های منفی در وجودتان شکل می گیرد. با تقویت اعتماد به نفس تقویت مبانی جامعه پذیری و آداب شهروندی، قبول مسوولیت های پدر و مادر بودن، فرزند بودن، دانشجو بودن، شهروند بودن، همسایه بودن و … امکان پدیر خواهد بود.
از طرفی رهایی از محدودیت ها و ناتوانی های تحمیلی به انسان زمانی میسر خواهد شد که انسان خود بدین باور برسد که دارای توانمندی های درونی بسیار است. در حقیقت باید ارزش خویش را بشناسید و با اعتماد به نفس کامل برای رفع نواقص و حل مشکلات گام بردارید. همیشه به یاد داشته باشید«شما همانی هستید که تصمیم گرفتید بشوید»
تعریف اعتماد به نفس
«اعتماد به نفس عبارت است از احساس اطمینان نسبتی به خود، به عبارت دیگر اعتماد به نفس یک فرد به نحوه ی احساس او درباره ی«من» خویش بستگی دارد»
«شما در مورد خودتان چگونه فکر می کنید؟ آیا نظر مساعدی نسبت به خودتان دارید و به خودتان احترام می گذارید؟ اگر پاسخ شما به این سوالات مثبت باشد در این صورت می توان گفت که شما از یک من قوی و ایده آن برخودار هستید اما اگر شما نظر مساعدی نسبت به خودتان ندارید و برای خودتان احترام قائل نمی شوید، می توان گفت که شما دارای من ضعیفی هستید. مع الوصف، باید گفت که نظر فرد نسبت به خودش در موقعیتهای مختلف زندگی یکسان نیست و ممکن است که او در یک موقعیت خودش را خوب و قوی بیندازد ولی دیگری خودپنداری ضعیفی داشته باشد.
اما چیزی که ناصف آور است این است که اغلب ما معمولا بیشتر به جنبه های ضعیف خودمان اهمیت می دهیم و تمام توجه مان را بر روی نکته های ضعف هایمان متمرکز می کنیم و نه بر روی امتیازاتمان پس چاره کار چیست؟
نخستین قدم شما برای تقویت و بالا بودن اعتماد به نفس خود درک و فهم این حقیقت باید باشد که اعتماد به نفس، در واقع همان نظر و عقیده ای است که شما راجع به خودتان دارید آگاهی از این امر منجر به این خواهد شد که در تقویت اعتماد به نفستان در مسیر صحیحی گام بردارید. در مرحله ی بعدی باید از خودتان بپرسید که چرا در برخی از جنبه های زندگی دارای اعتماد به نفس کافی نیستید؟ یک دلیل آن شاید مورد مقایسه قرار دادن خودتان با افراد دیگر باشد.
به این ترتیب اگر در این مقایسه شما خودتان را کمتر از دیگران بدانید مسلما خودپنداریتان رو به نقصان خواهد بود به طور کلی هنگامی که شما خودتان را با فرد دیگری مقایسه می کنید این فرد چه یم هنرمند باشد و چه یک ورزشکار و چه یک وکیل، یک پزشک، یک تاجر و یک دانشجو اگر آن فرد را در بعضی خصوصیتها بهتر از خودتان بدانید خودپنداری شما تضعیف خواهد شد اما جهت مقابله با این وضعیت و جهت مقابله با این که خودپنداری صحیح و مناسبی از خود داشته باشیم بهترین شیوه نگریستن به سایر افراد داشتن یک نگرش کلی است که در آن همه ی انسان ها با هم برابر در نظر گرفته شوند به عبارت بهتر به هنگام مقایسه خود با دیگران باید به این نکته توجه داشته باشید که هر انسانی درباره ی منابع مختلفی است هیچ کس یک مرد یا یک زن نیست، بلکه بیش از هر چیز دیگری شما یک انسان هستید.
شما با یک اسب برابر نیستید زیرا یک اسب بسیار قوی تر از شماست. اما شما در مور قدرت خودتان نسبت به آن اسب هیچ نقصی در خودتان احساس نمی کنید سرعت یک سگ و هیکل یک فیل بسیار بیشتر از شماست اما شما اینگونه موارد نیز هیچ گونه کمبودی در خودتان احساس نخواهید کرد زیرا این حیوان خارج از دایره تعمیم شما به عنوان یک انسان قرار دارد برخی از ما افراد دیگر را دارای خصلتهایی می بینیم که خود فاقد آنها هستیم و لذا در خودمان احساس کمبود می کنیم این احساس کمبود و عدم کفایت حتی اگر در مورد یک جنبه ی جزئی و کوچک باشد سریعا در سرتاسر وجود و در کلیت خودپنداری ما گسترش می یابد. ولی اگر ما همه ی مردم را به چشم یک انسان بگیریم در آن صورت دیگر همه کس با هم برابر خواهند بود. بلند و کوتاه، ثروتمند و فقیر، دانا و نادان، چاق و لاغر و… همگی بی معنا هستند. هر کس دارای امتیازی نسبت به دیگران است شما دارای چه توانایی هستید که دیگران
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
اعتماد به نفس چیست؟ خیلی مشکل است اعتماد به نفس یا خودباوری را تعریف کرد. اعتماد به نفس خیلی بیشتر از احساس خود درمود خودداشتن است, اگر به کارهایتان افتخار کنید یا وقتی در آینه نگاه می کنید از خودتان خوشتان بیاید , اون هم اعتماد به نفس نیست. خودباوری یا اعتماد به نفس به این ربط دارد که ما چطور در مورد خودمان و ارزشی که داریم قضاوت می کنیم. ما همیشه متمایلیم که خودمان را دست کم بگیریم, فکر می کنیم اونطوری که به نظر می آئیم درجه اعتماد به نفس ما را مشخص می کند, درحالیکه حقیقت امر چیزی دیگر است. این اعتماد به نفس و خودباوری مااست توانایی دیدن خود به عنوان موجودی ارزشمند – که عکس العمل ما را وقتی در آینه نگاه می کنیم مشخص می کند.
اعتماد به نفس به میزان علاقه، اطمینان و غروری که نسبت به خود دارید می گویند. اما همیشه افراد زیادی وجود داشته اند که به دلایل بسیاری زندگی را دو بعدی میبینند و به همین دلیل پیدا کردن توانایی های خودشان برایشان مشکل شده و زندگی برایشان بی معنی شده است.
هر چند ممکن است افرادی باشند که در هیچ زمینه ای اعتماد به نفس ندارند اما معمولاً کمبود اعتماد به نفس افراد در جنبه های بخصوص هر فرد است. به طور مثال، آنها که از لحاظ ظاهر اعتماد به نفس ندارند، زندگی اجتماعی برایشان بسیار دشوار خواهد شد. این افراد تصور خواهند کرد که در مجامع عمومی کسی به آنها توجه نخواهد کرد و مجبور خواهند شد که از اول تا آخر مجلس در گوشه ای تنها بنشینند.
در زندگی زناشویی هم ممکن است کمبود اعتماد به نفس مشکلات زیادی ایجاد کند. ممکن است فرد همچنان در رابطه ای که خود می داند بسیار برای وی مسموم و ناسالم است باقی بماند در حالیکه آگهی کامل دارد که اصلاً از این رابطه خوشحال نیست. این به این دلیل است که فرد تصور می کند که قادر نیست این وضعیت را بهبود بخشد.
این مسئله می تواند در زندگی کاری افراد هم تاثیر منفی بگذارد. کمبود اعتماد به نفس منجر به فقدان انگیزه و علاقه در فرد برای پیشرفت خواهد شد.
اما اگر این مسئله را در مقیاس کلی تر بررسی کنیم، فرد فاقد اعتماد به نفس ممکن است از انجام همه کارها سر باز زند و بی هدف باشد فقط به این دلیل که تصور میکند که توانایی انجام کاری را ندارد. اما الان دیگر زمانش رسیده است که این رویه را تغییر داده و این را باور کنید که شما قادر به انجام هر کاری که می خواهید هستید
اعتماد به نفس ، عبارت است از احساس اطمینان نسبت به خود. به عبارت دیگر ، اعتماد به نفس یک فرد به نحوه ی احساس اودرباره ی (( من )) خویش بستگی دارد .شما در مورد خودتان چگونه فکر می کنید ؟ آیا نظر مساعدی نسبت به خودتان دارید و به خودتان احترام می گذاریم ؟ اگرپاسخ شما به سوالات اخیر مثبت باشد ، در این صورت می توان گفت که شما از یک من قوی و ایده آل ، برخوردار هستید ، اما اگرشما نظر مساعدی نسبت به خودتان نداشته باشید و برای خودتان احترام قایل نشوید ، می تون گفت که شما دارای من ضعیفی هستید .مع الو صف ، باید گفت که نظر فرد نسبت به خودش در موقعیتهای مختلف زندگی یکسان نیست و ممکن است که او دریک موقعیت خودش را خوب و قوی بپندارد ، ولی در موقعیت دیگری خود پنداری ضعیفی داشته باشد .
اما ، چیزی که تاصف آور است ، این است که اغلب ما ، معمولا" بیشتر به جنبه های ضعیف خودمان اهمیت می دهیم و تمام توجه امان را بر روی نکته ضعفهایمان متمرکز می کنیم نه بر وی امتیاز اتمان . پس ، چاره کار چیست ؟ نخستین قدم شما برای تقویت و بالا بردن اعتماد به نفستان ،درک و فهم این حقیقت باید باشد که اعتماد به نفس ، در واقع همان نظر و عقیده ای است که شما راجع به خودتان دارید. آگاهی از این امر منجر به این خواهد شد که در تقویت اعتماد به نفستان در مسیر صحیحی گام بردارید . در مرحله’ بعدی ، باید از خودتان بپرسید که چرا در برخی از جنبه های زندگی دارای اعتماد به نفس کافی نیستند ؟ یک دلیل آن ، شاید مورد مقایسه قرار دادن خودتان با افراد دیگر باشد .
به این ترتیب ، اگر در این مقایسه شما خودتان را کمتر از دیگران بدانید، مسلما" خود پنداریتان رو به نقصان خواهد نهاد. به طور کلی ، هنگامی که شما خودتان را با فرد دیگری مقایسه می کنید ، این فرد ، چه یک هنرمند باشد ، و چه یک ورزشکار ، یک وکیل ، یک پزشک ، یک تاجر ، و یک دانشجو ، اگر آن فرد را در برخی خصوصیتها بهتر از خودتان بدانید ، خود پنداری شما تضعیف خواهد گشت . اما ، جهت مقابله با این وضعیت و جهت این که خود پنداری صحیح و مناسبی از خود داشته باشید ، بهترین شیوه نگریستن به سایر افراد، داشتن یک نگرش کلی است – نگرشی که در آن ، همه’ انسان ها با هم برابر در نظر گرفته می شوند . به عبارت بهتر ، به هنگام مقایسه خود با دیگران باید به این نکته توجه داشته باشید که هر انسانی دارای منابع مختلفی است . هیچ کس یک مرد یا یک زن نیست . بلکه پیش از هر چیز دیگری همه یک انسان هستید .
شما با یک اسب برابر نیستید ، زیرا یک اسب بسیار قوی تر از شماست .، اما شما در مورد قدرت خودتان نسبت به آن اسب ، هیچ نقصی در خودتان احساس نمی کنید . سرعت یک سگ بسیار سریعتر و هیکل یک فیل ، بسیار تنومندتر از شماست اما شما در این گونه موارد نیز هیچگونه کمبودی در خودتان احساس نخواهید کرد ، زیرا این حیوانات خارج از دایره ی تعمیم شما به عنوان یک انسان ، قرار دارد . برخی از ما ، افراد دیگر را دارای خصلتهایی می بینیم که خود فاقد آن ها هستیم و لذا در خودمان احساس کمبود می کنیم . این احساس کمبود و عدم کفایت – حتی اگر در مورد یک جنبه’ جزئی و کوچک باشد – سریعا" در سرتاسر وجود و در کلیت خودپنداری ما ، گسترش می یابد . ولی اگر ما همه ی مردم را به چشم یک انسان بنگیرم ، در آن صورت ، دیگر همه کس با هم برابر خواهند بود . بلند و کوتاه ، ثروتمند و فقیر ، دانا و نادان ، چاق و لاغر و . . . همگی بی معنا هستند .
ما به عنوان یک انسان همگی یکی هستیم و تفاوت و رقابتی بین ما وجود ندارد . بنابراین ، از آن جا که رقابت بین انسانها بی معناست ، ما نه می توانیم موقعیت خودمان را به عنوان یک انسان بالاتر ببریم و نه می توانیم آن را پایینتر آوریم . ما همیشه یک انسان بوده ایم ، هستیم و خواهیم بود و این یک واقعیت انکار ناپذیر است . اگر ما دیگران را به عنوان یک انسان بنگریم ، متوجه خواهیم شد که هر انسانی در روی زمین ، توانایی انجام کارهایی را دارد که ما نداریم . از طرف دیگر ، ما هم می توانیم کارهایی انجام دهیم که دیگران نمی توانند ، اما این امتیازات ، ما را از دیگران کوچکتر یا بزرگتر نمی سازد ، بلکه فقط باعث تفاوتهایی بین ما و دیگران در برخی از زمینه های خاص زندگی می گردد . بنابراین ، اگر کسی خصلتی داشته باشد که ما نداشته باشیم ، و این مسئله ممکن است از نظر آن کس نوعی برتری به حساب آید ، ولی از نظر ما ، آن خصلت ، تنها تفاوت ساده ای بین ما و او خواهد بود .
بر دو درخت نظری اندازید . یکی از این درختان ، ماموت تنومندی با عمری بیش از هزار سال است ، آن دیگری ، درخت کاج کوچکی است که در بیشه زارها روئیده است . آیا از نظر شما ، درخت ماموت تنومند از درخت کوچک کاج برتر است ؟ مسلما" این طور نیست . از نظر شما ، آنها هردو فقط یک درخت هستند ، یکی کوچک و یکی بزرگ . به این ترتیب ، زمانی هم که بر دو نفر انسان می نگرید ، چه یکی از آنها استعداد بیشتری نسبت به دیگران داشته باشد ، چه نه ، آنچه که شما خواید دید فقط دو نفر آدم خواهد بود ، نه بیشتر و نه کمتر . اگر شما موفق شوید که عملا" مردم دیگر را در شکل واقعی خودشان ، بدون اصرار در برتر دانستن یکی بر دیگری و رقابت بین آنها ، ببینید ، در آن صورت می توان گفت که شما به درجه’ بالایی از اعتماد به نفس دست یافته اید و خودتان را آنچه که هستید – یعنی به یک انسان- می بینید .
هرکس دارای امتیازی نسبت به دیگران است ، شما دارای چه توانائی هستید که دیگران ندارند ؟ مسلما" شما می توانید کارهایی انجا دهید که افراد دور و برتان قادر انجام آن کارها نیستند . آیا داشتن این توانائیها ، شما را برتر از دیگران می سازد ؟ یا این که فقط به این معناست که شما می توانید کاری را بهتر از برخی از افراد دیگر ، انجام دهید ؟ اگر در زندگی شما ، شخصی وجود داشته باشد که که شما با نگاهی از پایین به بالا ، او را برتر از خودتان می پرداند در این صورت لازم است که برروی اعتماد به نفستان اندکی کار کنید .
از طرف دیگر،اگر در زندگی شما کس دیگری وجود داشته باشد که شما با نگاهی از بالا به پایین ، او را کمتر از خودتان می پندارید ، باز هم لازم است به تقویت اعتماد به نفستان مشغول شوید . اما اگر شما همه’ انسانها را – چه آنهایی را که قبلا" برترین برترینها و چه آنهایی را که کم ترین کمترینها هستید – با خودتان برابر بدانید ، در این صورت می توان گفت که سطح اعتماد به نفس شما خوب و طبیعی است . شما ، در صورتی از اعتماد به نفس بالایی برخوردار خواهید شد که در رقابت دائم با تنها چیزی که احساس رقابت را در شما تحریک می کند – یعنی خودتان – قرار داشته باشید . در این صورت ، زندگی از نظر شما چیزی همانند یک بازی جلوه گر خواهد شد – یعنی ، موقعیتهای دشوار زندگی را در حکم قوانین یک بازی در نظر خواهید گرفت. (ماجرای مارتین نمونه ی خوبی از قضیه ی ((رقابت با خود)) است . مارتین که در یک مغازه ی موکت بری مشغول به کار بود . مشکل او این بود که دائما" سعی کرد در کار خودش سریعتر و بهتر از دیگران باشد ، اما هرگز موفق به این کار نشده بود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
مقدمه:
تصویری که هر فرد از خود در ذهن دارد، از کودکی شکل میگیرد و واکنشها و رفتارهای اطرافیان در شکلگیری این تصویر نقش مهمی دارند.
تصویری که هر فرد از خود در ذهن دارد، از کودکی شکل میگیرد و واکنشها و رفتارهای اطرافیان در شکلگیری این تصویر نقش مهمی دارند.
علاوه بر این، هر فرد تصویری دلخواه از خود در نظر دارد که هرچقدر تصویر خویشتن وی به آن نزدیکتر باشد، اعتماد به نفس بیشتری کسب خواهد کرد. عزتنفس یا احساس ارزش به خویشتن درواقع تایید و پذیرشی است که شخص نسبت به خود احساس میکند.
اکنون با این تعاریف به نکاتی اشاره خواهد شد که برای افزایش اعتماد به نفس فرزندانمان، هرگز نباید آنها را به زبان بیاوریم. این متن را بخوانید و چند بار آن را مرور کنید. به طور یقین در تربیت کودکتان موثر خواهد افتاد.
● نامگذاری بد
نامگذاری روی فرزندان یکی از شایعترین رفتارهای والدین است که تاثیرات فراوانی روی شخصیت آنها به جای میگذارد. واژههای <بچه بد>، <احمق>، <تنبل> و <لال> کاربردیترین مثالهایی هستند که میتوان به آن اشاره کرد. والدین باید بدانند استفاده از چنین کلماتی، به کودک میآموزد که دارای چنین خصیصههایی است و در نتیجه اعتماد به نفس فرزندتان را از بین میبرد. اگر کودکی به صفت <زشت> نامگذاری شود، ممکن است از حضور در جمع و بازی با دیگران خودداری کند.
همچنین کاربرد واژه <کمرو> نه تنها باعث اجتماعیتر شدن کودک نمیشود بلکه کودک را تشویق میکند تا از ارتباط با همسالان و بزرگترها خودداری کند. اکنون ممکن است بپرسید برای تغییر رفتار کودکمان چه بگوییم. شما میتوانید با گفتن جملات مثبت، توجه کودک را معطوف به رفتاری کنید که باید تغییر کند. به طور مثال بگوییم: <این اتاق نامرتب و به هم ریخته است> یا <کاغذ و مدادهایت روی زمین پخش شده و باید جمع شود.>
● از خود راندن
به این جملات منفی که به وسیله برخی والدین به کار میرود توجه کنید: <ای کاش به دنیا نمیآمدی> یا <هیچکس تو را دوست ندارد.>
این دو جمله نمونه بارزی از جملات منفی برای طرد کردن کودکان است. طرد کردن بچهها، نشان دادن نفرت یا تمایل به جدایی از آنهاست. دقت کنید برای یک کودک دوست داشته نشدن از طرف فردی که او را به دنیا آورده به معنی دوست داشته نشدن از طرف همه افراد است. آنچه یک کودک باید بداند این است که پدر و مادرش بدون هیچ قید و شرطی دوستش دارند. بنابراین پیشنهاد میکنیم که با کودکانتان هر روز گفتگو کنید. کودکتان را در آغوش بگیرید و از کاربرد جمله <دوستت دارم> اجتناب نکنید.
● منفیبافی
لیاقت چیزی را نداری یا جات تو زندونه
جملات بالا را خواندید. پس این نکته را بدانید که کودکان با کلمات و جملاتی که به آنها گفته میشود، بزرگ میشوند. بنابراین از به کار بردن چنین جملاتی که آینده کودک را میسازد خودداری کنیم. ذکر نتایج پژوهشی در زندان خالی از لطف نیست. در این تحقیق، پژوهشگری با شماری از زندانیان مصاحبه کرد و از آنها پرسید که به چند نفر از آنها هنگام کودکی گفته شده که زندانی خواهند شد؟ و با کمال تعجب دریافت که بهطورتقریبی پاسخ همه آنها به این سوال مثبت بود. بازهم تکرار میکنیم، والدین باید آینده خوبی را برای کودکان ترسیم و پیشبینی کنند، بنابراین باید سعی کنیم جملات مثبت به کار ببریم.
● محکوم کردن
به این جمله با دقت فکر کنید <تو دلیل دعوای من و پدرت هستی.>
مقصر دانستن کودک هنگام مشکلات به این معنی است که او به دلیل کاری که دیگران انجام دادهاند، سرزنش شود. متاسفانه کوکان، هدف آسان و در دسترس برای به گردن گرفتن تقصیر دیگر اعضای خانواده هستند. اگر بچهها باید یاد بگیرند که مسوولیت کارهایشان را به عهده بگیرند، ما باید نمونهای از مسولیتپذیری در برابر اشتباهات و ضعفهایمان باشیم. بنابراین اگر عصبانی شدید، پس از خونسردی، از فرزندتان معذرت بخواهید و به طور مثال بگویید: <ببخشید دعوات کردم، امروز خسته بودم.>
● انتظارات نابجا
دانشآموز شما اگر در درسی ۱۷ بگیرد چه میگویید. یکی از این نوع واکنشها این است <نمرهات ۱۷ شده، پس ۳ نمره دیگر چی شد؟ تو فقط باید ۲۰ بگیری.> توجه کنیم که والدینی که از فرزندان خود انتظارات بیجا دارند، آنها را مجبور میکنند که بهترین بازیکن باشند یا در مدرسه نمره ۲۰ بگیرند. پیامی که پشت این عمل پنهان شده، این است که تو در مدرسه به اندازه کافی خوب نیستی. در حالی که داشتن انتظار بیجا، اعتماد به نفس دانشآموز را سلب میکند. بهطور قطع میپرسید هنگامی که دانشآموزمان ۱۷ میگیرد چه بگوییم؟ شما میتوانید با تاکید بر نکات مثبت بگویید: <خیلی عالی است که نمرههای ۲۰ زیادی در کارنامهات داری، اشکالی ندارد که نمره ۱۷ گرفتی چون تو تمام سعی خود را کردی و هر انسانی ممکن است اشتباه کند، سعی کن اشتباهاتت در آینده کمتر شود، تازه لزومی ندارد همیشه ۲۰ بگیری.>
● مقایسه کردن
<به پسر خالهات نگاه کن> یا <وقتی به سن تو بودم، دو کیلومتر پیاده تا مدرسه میرفتم.> اینها دو جمله مقایسهای است اما این نکته را باید بدانیم که هنگامی که به کودکان میگوییم که رفتارشان مانند پسرخاله یا خواهرشان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
ذهن آدمی مانند ساعتی است که مدام از کار می ایستد
ذهن را باید با اندیشه های وب کوک کرد
( اسقف فانتون یشن )
اعتماد به نفس اساس تمام موفقیتها و کامیابی های بزرگ است .
افراد معمولی امید و آرزو دارند ولی افراد جسور و خود ساخته ، هدف و برنامه .
آرزوهای بزرگ در سر بپروران تنها آرزهای بزرگ هستند که قدرت دارتد تو را به فکر کردن و الهام گرفتن و ادارند .
افرادی که اعتماد به نفس دارند خودشان را با دیگران مقایسه نمی کنند آنها تنها خودشان را با بهترین افرادی که می توانند باشد مقایسه می کننند .
رفتار و نگرش مثبت نسبت به خودتان یکی از روش های بزرگ ایجاد اعتماد به نفس است .
لازم نیست با آن چه که هستی فرق داشته باشی فقط لازم است بیشتر از شخصی اشی که قبلاً بوده ای .
اعتماد به نفس در بیرون با زندگی صادقانه در درون آغاز می شود .
طوری زندگی کن که احترام افرادی را که محترم می شماری به دست آوری وحفظ کنی .
پای بندی و تعهد به یک هدف واحد بینان گذار اعتماد به نفس شماست .
برای برداشتن اعتماد به نفس بالا لازم است که همیشه زندگی کردن با ارزش بالاتر رابه ارزش پایین ترجیح دهی