لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
اعتیاد
مقدمه
اعتیاد یکی از معضلات اساسی جامعة ماست و مهار و تهدید آن نیازمند توجه به وجوه گوناگون آن است. غیر از اینکه در سطح کلان از این معضل، جامعه زیانهای انسانی و مادی بسیار می بیند، به طوری که بخشی از نیروی فعال و یا در معرض خطر فعالیت با مصرف مواد مخدر، اسیر آن میشوند و برخی برای مقابله با آن (جلوگیری از توزیع و شیوع مواد و مبارزه با قاچاقچیان و بازپروری معتادان) زمان و هزینه بسیاری صرف میکنند و در نتیجه بخشی از سرمایة ملی این گونه هدر میرود، در سطح خرد نیز، هم فرد معتاد و هم اعضای خانوادة وی با مشکلات بسیاری مواجه میشوند، علاوه بر این که اعتیاد، معتادان را به انحراف و ناهنجاریهای دیگر نیز سوق میدهد.قطعاً برای کاهش اعتیاد در جامعه راههای بسیاری وجود دارد: برخورد با باندهای بزرگ قاچاق، برخورد با قاچاقچیان و توزیع کنندگان خرد، برخورد با معتادان، افزایش آگاهی مردم و ایمنسازی افراد و خانوادهها از این جملهاند. در این میان، با توجه به این که تظاهر اجتماعی اعتیاد، وجود فرد معتاد است، نحوة برخورد با آن اهمیت ویژهای مییابد.نحوة برخورد با معتادان را میتوان در چهر گروه جای داد:الف) آنان را بازپروری کرد.ب) آنان را زندانی کرد.ج) آنان را اعدام کرد.د) آنان را آزاد گذاشت و به حال خود رها کرد.این چهار طریق خود متکی بر سه پیشفرض است: اول آنکه معتاد، فردی بیمار و اعتیاد نوعی بیماری قابل درمان است. از اینرو، باید معتادان را مورد بازپروری قرار داد. دوم آنکه معتاد مجرم است و اعتیاد نوعی جرم. از این جهت باید با معتادان برخوردهای تنبیهی شکل گیرد. این برخوردها به اشکال گوناگون خواهد بود، از جمله زندانی کردن و اعدام. منتها اعدام نوعی مجازات است که جامعه، بیشتر از شخص معتاد از آن تأثیر میپذیرد و سوم آنکه معتادان بیچارگانی هستند که دیگر اصلاحناپذیرند و باید آنان را آزاد گذاشت و به حال خود رها کرد تا زمان مرگشان فرا رسد.در رویکرد اول نظر بر این که جامعه، خود نیز مسوول اعتیاد است و باید از طریق بازپروری معتادان هزینة این مسؤولیت را بپذیرد. ولی در رویکرد دوم نظر بر این است که فرد معتاد مقصر است و خود او باید هزینة اعتیادش را بپردازد.در پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان (1382) پرسشی با این چهار شیوه برخورد طراحی شد که در این گزارش یافتههای آن ارائه میشود.
تعریف اختلالات مربوط به اعتیاد یا مبتنی بر کمیت، فراوانی و یا شدت رفتارهای مواد جویانه از طرف بیمار میباشد و یا اینکه اصطلاح ”مصرف غیر قانونی مواد“ مبنای تعریف اختلالات مربوط به اعتیاد قرار میگیرد.امروزه در محافل دانشگاهی به جای اعتیاد از وابستگی به مواد (substance dependence) نام برده میشود، هر چند که در میان مردم این بیماری ”اعتیاد“ و خود بیمار به عنوان معتاد شناخته شده است.بیمار وابسته به مواد علیرغم تجربه مشکلات متعدد ناشی از مصرف مواد قادر بر قطع مصرف آن نیست. مصرف مواد یک الگوی رفتاری ناسازگارانه و بیمار گونه است که بروز علائم رفتاری، روانی، شناختی و جسمی به اختلالهای بالینی در فرد مصرف کننده منجر میشود. این اختلالها عبارتند از:1-ایجاد تحمل: بیمار در دفعات بعدی مصرف مواد برای رسیدن به سطح قبلی روانی و جسمانی ناشی از اثر مواد باید مقادیر بیشتری از آن را مصرف کند.2-بروز علائم ترک: عدم مصرف مواد علائم جسمانی و روانی ترک مانند بیقراری، اضطراب، بیخوابی، درد عضلات، اسهال و استفراغ ظاهر میشود. 3-تمایل بعدی: هوس، در بیشتر بیماران پس از قطع مصرف مواد وجود دارد ولی بیمار قادر به کنترل هوس و ترک مصرف این کار نمیباشد
بیمار برای تهیه مواد، هزینه، وقت و سرمایههای دیگران و خانواده را مصرف میکند.4- 5-درپی استمرار مصرف مواد با تغییرات روانی و رفتاری در بیمار، مشارکت وی در فعالیتهای خانوادگی، اجتماعی، تفریحی و شغلی کاسته میشود.6-علیرغم آگاهی بیمار از عوارض جسمانی و روانی مصرف مواد، بیمار قادر به عدم استفاده از آن نمیباشد. در تعریف علمی برای اینکه فردی را بیمار وابسته به مواد بدانیم لازم است حداقل 12 ماه الگوی مستمر مصرف مواد را داشته باشد.موضوعات مطرحشده در بالا نکات آموزشی برای بیماران، خانواده آنان و همه افراد جامعه بهویژه جوانان است. همه باید این نکات را بدانند، و بدانند که حتی یکبار مصرف هم ممکن است فرد را بهسوی این همه مشکل بکشاند.سوء مصرف مواد (substance abuse)در مقابل بیماران ”وابسته“ کسانی هستند که اقدام به مصرف میکنند ولی با مشخصاتی که در بالا برای بیماران وابسته به مواد ذکر شد مطابقت ندارند. در این گروه شدت مصرف به حدی نمیباشد که وابسته تلقی شوند. این گروه از بیماران بارها و به طور متناوب مواد مصرف میکنند. الگوی مصرف این دسته بر خلاف گروه بالا مقاومت ناپذیر نبوده و جنبه اجباری ندارد. اما بهرحال نتایج مصرف و مخرب مواد را در پی دارد. از این موارد میتوان غیبت از مدرسه، محل کار، درگیری با همکاران و دوستان، عدم انجام تعهدات اجتماعی و خانوادگی، بی توجهی به فرزندان و خانواده و... را نام برد. الگوی مصرف به هر گونهای که باشد میتواند با مخاطرات فیزیکی مانند مصرف مواد هنگام رانندگی و خطرهای فراوان به دنبال آن همراه گردد. بهخاطر داشته باشیم یکبار مصرف ممکن است موجب سوءمصرف یا مصرف تفریحی شود و مصرف تفریحی موجب مصرف دائم و اعتیاد شده و خطر بعدی اعتیاد مصرف تزریقی و ایدز است.
علل و عوامل مؤثر بر اعتیاداعتیاد یک بیماری زیست شناختی، روانشناختی و اجتماعی است. عوامل متعددی در سبب شناسی سوء مصرف و اعتیاد مؤثر هستند که در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد میشوند. عوامل مؤثر بر فرد، محیط فرد و عوامل اجتماعی، عوامل در هم بافتهای هستند که بر یکدیگر تأثیر میگذارند. آشنایی با عوامل زمینه ساز مستعد کننده بروز اعتیاد و نیز عوامل محافظت کننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد 1- شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد و اقدامهای پیشگیرانه لازم برای آنان2- انتخاب نوع درمان و اقدامهای خدماتی، حمایتی و مشاورهای لازم برای معتادان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
اعتیاد عبارت است از وابستگی به عوامل یا موادی که تکرار مصرف آنها با کم و کیف مشخص و در زمان معین از دیدگاه معتاد ضروری مینماید. یعنی تداوم بخشیدن به مصرف مواد و عوامل مخدر درمانی عامیانه ، غیرمعمول ، دور از موازین علمی و معتاد کسی است که نیازمند و وابسته روانی- جسمانی به مواد و عوامل مخدر و عادتزا میباشد که به منظور برآوردن آن بایستی از این مواد بطور مداوم و در فواصل مشخص استفاده کند.
مقدمه
افزایش سرسام آور مصرف مواد مخدر در جهان و قاچاق روز افزون این مواد پیامدهای وحشتناکی خواهد داشت که مستقیما نسل جوان و بشریت را تهدید میکند. گسترش شبکه قاچاق بینالمللی و دام اعتیاد ، میلیونها نفر جوان را به فساد و کام مرگ میکشاند و سوداگران مرگ را به ثروت و قدرت میرساند. اعتیاد یک مسئله بزرگ بهداشتی و بلایی اجتماعی و دارای جنبههای متعدد اقتصادی، سیاسی ، فرهنگی ، روانی ، اخلاقی و حقوقی است. از اینرو آگاهی خانوادهها درباره سرانجام نکبتبار اعتیاد در پیشگیری و مهار آن کمکی موثر به شمار میآید.
شروع اعتیاد
اعتیاد با وابستگی جسمانی و روانی همراه است. بعضی از داروها نیز ممکن است با ایجاد وابستگی روانی در بیمار موجب افزایش مصرف شوند و اعتیاد بدهند. فرد معتاد با دریافت مواد اعتیادآور سرخوش و راضی میشود و با توقف مصرف دارو دجار خماری و اختلال شدید جسمانی میگردد. مواد اعتیادآور سبب پیدایش پدیده تحمل نیز میشوند. به موجب این پدیده فرد معتاد برای دسترسی به اثر اولیه این مواد که در ابتدا با مقدار کم حاصل میشود مصرف خود را افزایش میدهد. شدت و نوع وابستگی نسبت به مواد اعتیادآور برحسب نوع و اثر آن متفاوت است. برخی از این مواد مانند تریاک و مشتقات آن وابستگی شدید ایجاد میکنند و برخی دیگر با وجود تاثیری که بر روان و ذهن فرد میگذارند اعتیاد دهنده به شمار نمیآیند.
انواع اعتیاد
اعتیادات مجاز
اعتیادات مجاز عبارتند از: وابستگی و تداوم در مصرف موادی که به عنوان دارو شناخته شده بطور طبیعی یا صناعی بدست میآید. و شامل بسیاری از مواد دارویی بویژه آرام بخشها و خواب آورها میشوند که این مواد با تجویز پزشک و یا اغلب خود سرانه مصرف میشوند. اعتیادات مجاز خود به دو دسته تقسیم میشوند. اعتیاد به مواد مخدر طبیعی و صناعی به عنوان دارو شناخته میشوند. و اعتیاد به موادی که تنها از دیدگاه روانی عادتزا هستند و تداوم مصرف را ایجاب میکنند همانند تنباکو و مشابهین آنها. اعتیادات به این مواد از ساده ترین تا خطرناکترین عوارض را در معتاد و بطور غیر مستقیم در خانواده و جامعه موجب میگردد. مثل عوارض قلب و عروق ، سرطان در دستگاه تنفس.
اعتیادات غیر مجاز
اعتیادات غیر مجاز عبارتند از: وابستگی افراد به مصرف همیشگی مواد و بهره گیری از عواملی که بنابر قوانین کشوری یا بینالمللی غیر مجاز شناخته میشوند این امر در نتیجه ناپسند بودن مظاهر اعتیاد از دیدگاه پزشکی ، بهداشتی ، روانی و اجتماعی میباشد. علل مختلف اعتیاد عبارتند از: ارضاء هوسها ، زیاده طلبی ، گرفتن انگیزههای احساسی ، احساس یکنواختی ، بیکارگی و وقت گذرانی- فقر ، عدم عدالت اجتماعی و ناهنجاریهای مالی و اقتصادی و بسیار رفاه و عوامل درونی مثل نوسانات فیزیولوژیک و پاتوفیزیولوژیک یعنی بیماریهای جسمی و روانی بویژه در اشکال مزمن و رنجور کننده و نارسایی اصول پزشکی در مورد تامین بهداشت جامعه و عدم توان درمان کلیه بیماریهای موجود ، یکی از دلایل اصلی اعتیاد میباشد.
ویژگیهای افراد معتاد
فرد معتاد کسی است که اساسا یا از خود و یا از محیط خود و یا هر دو احساس ناخشنودی ، نارضایتی و ناراحتی دارد و در چنین حالت نامطلوبی ناگزیر از مصاحبت و موانست با افرادی که برخلاف او دنیا را محل مناسبی برای زیستن یافتهاند و علی رغم مسائل و مشکلات آن بگونهای خود را با شرایط زندگی وفق دادهاند آن را عقل میکنند. معتاددان در توهمات خود یک دنیای صنایی نسبتا رضایتبخش برای خویش متصورند که نه تنها بر هیچگونه تغییری یا در خود و یا در محیط مبتنی نیست بلکه دنیای خیالی آنان تنها بر اساس حضور مواد در بدنشان و نیاز به آن و رفع آن نیاز استوار است و غالبا آنان از احساس ناامنی ، احساس بی کفایتی ، احساس تنهایی ، نفرت ، نوسانهای افسردگی ، اضطراب شدید و بویژه کششها و تعارضات درون فردی بگونهای رنج میبرند. به هر حال اعتیاد و یک پدیده مخرب اجتماعی است زیرا اثرات نامطلوب و عواقب وخیم آنها تنها دامنگیر شخص معتاد نمیشود بلکه همه افراد را که بگونهای با آنان وابستگی و ارتباط نزدیک دارند فرا میگیرد مخصوصا که فرد معتاد مسئول اداره یک خانواده و در نقش هم پایه نیز باشد.
اثرات دارویی مواد مخدر
مصرف مواد مخدر و دیگر ترکیبات اعتیادآور بعلت اثرات دارویی ویژه خود تغییراتی در سطح فیزیولوژی و بیولوژی شخص بوجود میآورد که قسمت مهم این تغییرات بر روی سلسله اعصاب مرکزی و محیطی انجام میگیرد و نتیجتا بر روی حالات جسمانی- روانی فرد اثر میگذارد و شخص مواجه با تجاربی در تداوم از اهمیتی خاص برخوردار خواهد بود. و مهمترین این تغییرات عبارتند از: تسکین موقت آلام روحی مانند اضطراب ، افسردگی و بیقراری و تسکین موقت دردهای جسمانی و احساس رضایت و آرامش درونی موقت و تشدید موقت و میزان هوشیاری بگونههای غیر قطبی و چون اغلب معتادین قبل از اینکه به اعتیاد روی آورند با مشکلاتی متعدد مانند اضطراب ، افسردگی ، بی قراری و تضادهای گوناگون مواجه بودهاند لذا مصارف اولیه مواد مخدر ممکن است در کوتاه مدت سبب تسکین ناراحتیهای فوق گردد و ترک ناگهانی و یا کاهش مصرف مواد مخدر پس از ایجاد وابستگی بدنی نسبت به دارو سبب اختلالاتی میگردد مانند بیقراری ، اضطراب ، خستگی مفرط ، گیجی ، حالات تهوع ، استفراغ و اسهال عدم تمرکز شدید و پاشیدگی افکار. در چنین مرحلهای فرد معتاد با چنین حالاتی روبرو میگردد و بنابراین تنها راه فرار از آن را استفاده مجدد دارو بداند. وابستگی فرد معتاد نسبت به ماده مخدر صرفا بدنی نیست و جنبههای وابستگی روانی آن به دارو در رابطه با مشکلات شخصیتی فرد در جریان تداوم اعتیاد از اهمیت اولیه برخوردار است.
ریشههای روانی اعتیاد
از نقطه نظر روانشناسی عقیده بر این است که اعتیاد به مواد مخدر بگونهای غیر مستقیم واکنش و پاسخی است مخرب در مقابل کنشهای غیر قابل تحمل بیرونی و درونی که بدان وسیله فرد سعی میکند آلام و مشکلات درونی خود ، مانند اضطراب، افسردگی و محرومیتها را کاهش داده و یا تسکین بخشد که در واقع انتخاب شیوهایست ناسالم به منظور فرار از واقعیتهای موجود. در واقع معتاد همانند دیگر افراد ، انسانی است که نیاز دارد عشق بورزد و مورد عشق قرار گیرد (عشق سازنده و حقیقی) او میخواهد به دیگران محبت کند و مورد مهر و محبت قرار گیرد وجودش برای دیگران موثر و با ارزش باشد و متقابلا وجود دیگران برای وی مفید و با اهمیت باشد، سرانجام ندای درونش از او میخواهد که او بایستی تغییر کند تغییری که او را از تمامی این مصائب و مشکلات برهاند و در تبادل خود و جامعهاش قبول مسولیت نماید متاسفانه بر اثر نارساییها و انحرافات خانوادگی و اجتماعی و همچنین عدم یک نظام تربیتی صحیح فرد به تدریج از مسیر حقیق دور میشود و با انتخاب شیوه و معیارهای مخرب از خود و جامعهاش بیگانه میگردد و این گریز از خویشتن خویش و بیگانگی وی را به انزوا و فرار هرچه بیشتر از واقعیتها میکشاند.
آسیب پذیری جوانان در دوران بلوغ
دوران بلوغ دورهایست که فرد با تضادها و کشمکشهای متعدد درونی مواجه میگردد. در این زمان او بخوبی احساس میکند که به مرحلهای جدید از زندگی میبایستی وارد شود و مسولیتی در قبال خود و جامعهاش اتخاذ نماید. مرحلهای که او را با نگرانی ، اضطراب و مشکل تصمیم گیری روبرو میسازد و او سعی میکند بگونهای بر مشکلات خویش فائق آید. عدم توجه به اعضای خانوداه توقعات بیجا و بیمورد اطرافیان ، بدون در نظر گرفتن حساسیت این دوره و توقعات و ارزشهای متضاد اجتماعی اختلالات تطابقی در خانواده و زمینههای نامطلوب شخصیتی فرد بسهولت وی را در این دوره در مقابل انحرافات مختلف آسیب پذیر میسازد.
پیشگیری به عنوان بهترین شیوه مقابله با اعتیاد
اساس پیشگیری تعلیم و تربیت ، راهنمایی ، مشورت و ارشاد خانوادههاست این آموزش باید در یک طیف گسترده اعم از رسمی و غیر رسمی صورت پذیرد و بویژه از رسانههای گروهی در جهت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
اعتیاد
مقدمه
اعتیاد یکی از معضلات اساسی جامعة ماست و مهار و تهدید آن نیازمند توجه به وجوه گوناگون آن است. غیر از اینکه در سطح کلان از این معضل، جامعه زیانهای انسانی و مادی بسیار می بیند، به طوری که بخشی از نیروی فعال و یا در معرض خطر فعالیت با مصرف مواد مخدر، اسیر آن میشوند و برخی برای مقابله با آن (جلوگیری از توزیع و شیوع مواد و مبارزه با قاچاقچیان و بازپروری معتادان) زمان و هزینه بسیاری صرف میکنند و در نتیجه بخشی از سرمایة ملی این گونه هدر میرود، در سطح خرد نیز، هم فرد معتاد و هم اعضای خانوادة وی با مشکلات بسیاری مواجه میشوند، علاوه بر این که اعتیاد، معتادان را به انحراف و ناهنجاریهای دیگر نیز سوق میدهد.قطعاً برای کاهش اعتیاد در جامعه راههای بسیاری وجود دارد: برخورد با باندهای بزرگ قاچاق، برخورد با قاچاقچیان و توزیع کنندگان خرد، برخورد با معتادان، افزایش آگاهی مردم و ایمنسازی افراد و خانوادهها از این جملهاند. در این میان، با توجه به این که تظاهر اجتماعی اعتیاد، وجود فرد معتاد است، نحوة برخورد با آن اهمیت ویژهای مییابد.نحوة برخورد با معتادان را میتوان در چهر گروه جای داد:الف) آنان را بازپروری کرد.ب) آنان را زندانی کرد.ج) آنان را اعدام کرد.د) آنان را آزاد گذاشت و به حال خود رها کرد.این چهار طریق خود متکی بر سه پیشفرض است: اول آنکه معتاد، فردی بیمار و اعتیاد نوعی بیماری قابل درمان است. از اینرو، باید معتادان را مورد بازپروری قرار داد. دوم آنکه معتاد مجرم است و اعتیاد نوعی جرم. از این جهت باید با معتادان برخوردهای تنبیهی شکل گیرد. این برخوردها به اشکال گوناگون خواهد بود، از جمله زندانی کردن و اعدام. منتها اعدام نوعی مجازات است که جامعه، بیشتر از شخص معتاد از آن تأثیر میپذیرد و سوم آنکه معتادان بیچارگانی هستند که دیگر اصلاحناپذیرند و باید آنان را آزاد گذاشت و به حال خود رها کرد تا زمان مرگشان فرا رسد.در رویکرد اول نظر بر این که جامعه، خود نیز مسوول اعتیاد است و باید از طریق بازپروری معتادان هزینة این مسؤولیت را بپذیرد. ولی در رویکرد دوم نظر بر این است که فرد معتاد مقصر است و خود او باید هزینة اعتیادش را بپردازد.در پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان (1382) پرسشی با این چهار شیوه برخورد طراحی شد که در این گزارش یافتههای آن ارائه میشود.
تعریف اختلالات مربوط به اعتیاد یا مبتنی بر کمیت، فراوانی و یا شدت رفتارهای مواد جویانه از طرف بیمار میباشد و یا اینکه اصطلاح ”مصرف غیر قانونی مواد“ مبنای تعریف اختلالات مربوط به اعتیاد قرار میگیرد.امروزه در محافل دانشگاهی به جای اعتیاد از وابستگی به مواد (substance dependence) نام برده میشود، هر چند که در میان مردم این بیماری ”اعتیاد“ و خود بیمار به عنوان معتاد شناخته شده است.بیمار وابسته به مواد علیرغم تجربه مشکلات متعدد ناشی از مصرف مواد قادر بر قطع مصرف آن نیست. مصرف مواد یک الگوی رفتاری ناسازگارانه و بیمار گونه است که بروز علائم رفتاری، روانی، شناختی و جسمی به اختلالهای بالینی در فرد مصرف کننده منجر میشود. این اختلالها عبارتند از:1-ایجاد تحمل: بیمار در دفعات بعدی مصرف مواد برای رسیدن به سطح قبلی روانی و جسمانی ناشی از اثر مواد باید مقادیر بیشتری از آن را مصرف کند.2-بروز علائم ترک: عدم مصرف مواد علائم جسمانی و روانی ترک مانند بیقراری، اضطراب، بیخوابی، درد عضلات، اسهال و استفراغ ظاهر میشود. 3-تمایل بعدی: هوس، در بیشتر بیماران پس از قطع مصرف مواد وجود دارد ولی بیمار قادر به کنترل هوس و ترک مصرف این کار نمیباشد
بیمار برای تهیه مواد، هزینه، وقت و سرمایههای دیگران و خانواده را مصرف میکند.4- 5-درپی استمرار مصرف مواد با تغییرات روانی و رفتاری در بیمار، مشارکت وی در فعالیتهای خانوادگی، اجتماعی، تفریحی و شغلی کاسته میشود.6-علیرغم آگاهی بیمار از عوارض جسمانی و روانی مصرف مواد، بیمار قادر به عدم استفاده از آن نمیباشد. در تعریف علمی برای اینکه فردی را بیمار وابسته به مواد بدانیم لازم است حداقل 12 ماه الگوی مستمر مصرف مواد را داشته باشد.موضوعات مطرحشده در بالا نکات آموزشی برای بیماران، خانواده آنان و همه افراد جامعه بهویژه جوانان است. همه باید این نکات را بدانند، و بدانند که حتی یکبار مصرف هم ممکن است فرد را بهسوی این همه مشکل بکشاند.سوء مصرف مواد (substance abuse)در مقابل بیماران ”وابسته“ کسانی هستند که اقدام به مصرف میکنند ولی با مشخصاتی که در بالا برای بیماران وابسته به مواد ذکر شد مطابقت ندارند. در این گروه شدت مصرف به حدی نمیباشد که وابسته تلقی شوند. این گروه از بیماران بارها و به طور متناوب مواد مصرف میکنند. الگوی مصرف این دسته بر خلاف گروه بالا مقاومت ناپذیر نبوده و جنبه اجباری ندارد. اما بهرحال نتایج مصرف و مخرب مواد را در پی دارد. از این موارد میتوان غیبت از مدرسه، محل کار، درگیری با همکاران و دوستان، عدم انجام تعهدات اجتماعی و خانوادگی، بی توجهی به فرزندان و خانواده و... را نام برد. الگوی مصرف به هر گونهای که باشد میتواند با مخاطرات فیزیکی مانند مصرف مواد هنگام رانندگی و خطرهای فراوان به دنبال آن همراه گردد. بهخاطر داشته باشیم یکبار مصرف ممکن است موجب سوءمصرف یا مصرف تفریحی شود و مصرف تفریحی موجب مصرف دائم و اعتیاد شده و خطر بعدی اعتیاد مصرف تزریقی و ایدز است.
علل و عوامل مؤثر بر اعتیاداعتیاد یک بیماری زیست شناختی، روانشناختی و اجتماعی است. عوامل متعددی در سبب شناسی سوء مصرف و اعتیاد مؤثر هستند که در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد میشوند. عوامل مؤثر بر فرد، محیط فرد و عوامل اجتماعی، عوامل در هم بافتهای هستند که بر یکدیگر تأثیر میگذارند. آشنایی با عوامل زمینه ساز مستعد کننده بروز اعتیاد و نیز عوامل محافظت کننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد 1- شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد و اقدامهای پیشگیرانه لازم برای آنان2- انتخاب نوع درمان و اقدامهای خدماتی، حمایتی و مشاورهای لازم برای معتادان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اعتیاد
اعتیاد وابستگی جسمی و روانی فرد است به یک ماده دارویی، مخدر یا محرک طبیعی یا صناعی (ساخته شده)، مانند داروهای خواب آور و تسکین بخش، دخانیات، الکل، تریاک و مشتقات آن هروئیین و مرفین.فردی که به مصرف این گونه مواد وابسته شده است معتاد نام دارد. ویژگیهای فرد معتاد عبارتند از: نیاز و میل و وابستگی دائمی به مصرف دارو یا ماده مخدر، افزودن به مقدار مصرف آن در طی زمان، بروز اختلالهای جسمی و روانی پس از کاستن از مقدار مصرف یا ترک آن. اعتیاد برای سلامت جسمانی و روانی زیانهای گوناگون دارد. شخص را کج خلق و پریشان حال، عصبی و نامتعادل می کند. این حالتها در بسیاری موارد سبب یدا شدن نابسامانی شغلی و خانوادگی و اختلال در روابط و موقعیت اجتماعی شخص معتاد می شود.
مواد اعتیاد آور را می توان به دو دسته طبیعی و صناعی (سنتتیک) تقسیم کرد:
مواد اعتیادآور طبیعی
مواد اعتیاد آور طبیعی عموماً از گیاهان به دست می آیند و بیشتر آنها آلکالوئیدهایی هستند که در گیاهان وجود دارند. مصرف مقدار کمی از آنها ممکن است در کوتاه مدت نشاط آور باشد ولی مصرف مقدار زیاد آنها زیان آور و مسموم کننده است. اثر بعضی از این مواد کم و تدریجی و اثر بعضی دیگر فوری و شدید است. چای، قهوه و دخانیات از مواد اعتیادآوری هستند که اثر تدریجی دارند. مواد اعتیادآوری که بلافاصله پس از مصرف و با شدت اثر می کنند، عبارتند از: تریاک و آلکالوئیدهای آن (هروئین و مرفین)، حشیش و کوکائین.
چای و قهوه آلکوئیدی به نام کافئین دارند. به کافئین موجود در چای تئین نیز گفته می شود. مصرف چای و قهوه، به میزان اندک و متعادل، سبب رفع خستگی می شود. ولی مصرف بیش از حد، ضربان قلب را تند می کند، فشار عصبی و بی خوابی به وجود می آورد و به دستگاه گوارش نیز آسیب می رساند.
دخانیات به صورت سیگار، چپق و قلیان، کم و بیش، در همه کشورها مصرف می شود. توتون سیگار و چپق و تنباکوی قلیان که از برگ گیاه توتون به دست می آید دارای آلکالوئیدی به نام نیکوتین است. نیکوتین ماده ای است زرد رنگ و سمی. تزریق یک قطره غلیظ آن به بدن سبب مرگ می شود. اعتیاد به دخانیات حس بویایی و چشایی را ضعیف می کند، رنگ لب و دندانها را تغییر می دهد، مینای دندان را فاسد می کند، در کار دستگاه تنفس و دستگاه گوارش اختلال به وجود می آورد و نیز، سبب بروز بیماریهای قلبی و اختلال در دستگاه گردش خون می شود. معتادان به سیگار بیشتر از افراد دیگر به سرطان مبتلا می شوند. دود سیگار و انواع دیگر دخانیات، تنها برای معتادان به آنها زیان آور نیست، بلکه سبب شدت یافتن بیماری کسانی می شود که ناراحتیهای قلبی دارند یا دچار آلرژی هستند. به همین سبب در بسیاری از کشورها کشیدن سیگار در مکانهای عمومی، مثل سینماها و فروشگاهها در وسایل نقلیه عمومی، ممنوع است.
تریاک از شیرابه حُقِه ی خشخاش، که در واقع میوه گیاه است به دست می آید و دارای آلکالوئیدهایی به نامهای مرفین و کدئین است. تریاک معمولاً از راه فروبردن دود آن به داخل ریه مصرف می شود. چرت زدن و خواب آلودگی در فردبه وجود می آید. تریاک به شدت سمی است و خوردن مقدار معینی از آن سبب مرگ می شود. اعتیاد به تریاک سبب فاسد شدن دندانها، تغییر رنگ پوست و حالت چهره، سستی در کار و فعالیت، بی ارادگی و بی حالی و سرانجام موجب مسومیت تدریجی می شود.
تاثیر زیانبخش مرفین، که از تریاک به دست می آید، و هروئین که با تغییر شیمیایی در مرفین حاصل می شود، شدیدتر از تریاک است. اعتیاد به مرفین و هروئین در انسان رخوت به وجود می آورد و او را نسبت به امور زندگی، فعالیت و تلاش بی علاقه می کند. ترک یا کاستن از مقدار مصرف آن نیز بروز علامتهای گوناگون مرضی را در انسان سبب می شود. از مرفین در مرکزهای درمانی برای کاهش درد استفاده می کنند.
حشیش از گیاه شاهدانه هندی به دست می آید. مصرف حشیش بیشتر وابستگی روانی پدید می آورد و استفاده زیاد از آن ممکن است سبب بیماریهای روانی، حمله های عصبی و تشنج شود. معتادان به حشیش برای پذیرش اعتیادهای دیگر آمادگی بیشتر دارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اعتیاد
اعتیاد وابستگی جسمی و روانی فرد است به یک ماده دارویی، مخدر یا محرک طبیعی یا صناعی (ساخته شده)، مانند داروهای خواب آور و تسکین بخش، دخانیات، الکل، تریاک و مشتقات آن هروئیین و مرفین.فردی که به مصرف این گونه مواد وابسته شده است معتاد نام دارد. ویژگیهای فرد معتاد عبارتند از: نیاز و میل و وابستگی دائمی به مصرف دارو یا ماده مخدر، افزودن به مقدار مصرف آن در طی زمان، بروز اختلالهای جسمی و روانی پس از کاستن از مقدار مصرف یا ترک آن. اعتیاد برای سلامت جسمانی و روانی زیانهای گوناگون دارد. شخص را کج خلق و پریشان حال، عصبی و نامتعادل می کند. این حالتها در بسیاری موارد سبب یدا شدن نابسامانی شغلی و خانوادگی و اختلال در روابط و موقعیت اجتماعی شخص معتاد می شود.
مواد اعتیاد آور را می توان به دو دسته طبیعی و صناعی (سنتتیک) تقسیم کرد:
مواد اعتیادآور طبیعی
مواد اعتیاد آور طبیعی عموماً از گیاهان به دست می آیند و بیشتر آنها آلکالوئیدهایی هستند که در گیاهان وجود دارند. مصرف مقدار کمی از آنها ممکن است در کوتاه مدت نشاط آور باشد ولی مصرف مقدار زیاد آنها زیان آور و مسموم کننده است. اثر بعضی از این مواد کم و تدریجی و اثر بعضی دیگر فوری و شدید است. چای، قهوه و دخانیات از مواد اعتیادآوری هستند که اثر تدریجی دارند. مواد اعتیادآوری که بلافاصله پس از مصرف و با شدت اثر می کنند، عبارتند از: تریاک و آلکالوئیدهای آن (هروئین و مرفین)، حشیش و کوکائین.
چای و قهوه آلکوئیدی به نام کافئین دارند. به کافئین موجود در چای تئین نیز گفته می شود. مصرف چای و قهوه، به میزان اندک و متعادل، سبب رفع خستگی می شود. ولی مصرف بیش از حد، ضربان قلب را تند می کند، فشار عصبی و بی خوابی به وجود می آورد و به دستگاه گوارش نیز آسیب می رساند.
دخانیات به صورت سیگار، چپق و قلیان، کم و بیش، در همه کشورها مصرف می شود. توتون سیگار و چپق و تنباکوی قلیان که از برگ گیاه توتون به دست می آید دارای آلکالوئیدی به نام نیکوتین است. نیکوتین ماده ای است زرد رنگ و سمی. تزریق یک قطره غلیظ آن به بدن سبب مرگ می شود. اعتیاد به دخانیات حس بویایی و چشایی را ضعیف می کند، رنگ لب و دندانها را تغییر می دهد، مینای دندان را فاسد می کند، در کار دستگاه تنفس و دستگاه گوارش اختلال به وجود می آورد و نیز، سبب بروز بیماریهای قلبی و اختلال در دستگاه گردش خون می شود. معتادان به سیگار بیشتر از افراد دیگر به سرطان مبتلا می شوند. دود سیگار و انواع دیگر دخانیات، تنها برای معتادان به آنها زیان آور نیست، بلکه سبب شدت یافتن بیماری کسانی می شود که ناراحتیهای قلبی دارند یا دچار آلرژی هستند. به همین سبب در بسیاری از کشورها کشیدن سیگار در مکانهای عمومی، مثل سینماها و فروشگاهها در وسایل نقلیه عمومی، ممنوع است.
تریاک از شیرابه حُقِه ی خشخاش، که در واقع میوه گیاه است به دست می آید و دارای آلکالوئیدهایی به نامهای مرفین و کدئین است. تریاک معمولاً از راه فروبردن دود آن به داخل ریه مصرف می شود. چرت زدن و خواب آلودگی در فردبه وجود می آید. تریاک به شدت سمی است و خوردن مقدار معینی از آن سبب مرگ می شود. اعتیاد به تریاک سبب فاسد شدن دندانها، تغییر رنگ پوست و حالت چهره، سستی در کار و فعالیت، بی ارادگی و بی حالی و سرانجام موجب مسومیت تدریجی می شود.
تاثیر زیانبخش مرفین، که از تریاک به دست می آید، و هروئین که با تغییر شیمیایی در مرفین حاصل می شود، شدیدتر از تریاک است. اعتیاد به مرفین و هروئین در انسان رخوت به وجود می آورد و او را نسبت به امور زندگی، فعالیت و تلاش بی علاقه می کند. ترک یا کاستن از مقدار مصرف آن نیز بروز علامتهای گوناگون مرضی را در انسان سبب می شود. از مرفین در مرکزهای درمانی برای کاهش درد استفاده می کنند.
حشیش از گیاه شاهدانه هندی به دست می آید. مصرف حشیش بیشتر وابستگی روانی پدید می آورد و استفاده زیاد از آن ممکن است سبب بیماریهای روانی، حمله های عصبی و تشنج شود. معتادان به حشیش برای پذیرش اعتیادهای دیگر آمادگی بیشتر دارند.