انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق در مورد دژى در دامنه البرز (مرورى بر جنبش حسن صباح) (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

دژى در دامنه البرز (مرورى بر جنبش حسن صباح)

نیمه دوم سده دوم هجرى، شرایط را براى جهت گیرى نهضت هاى انقلابى فراهم آورد. عباسیان که در سال ۱۳۲ / ۷۵۰ توانستند به قدرت برسند موجب تحولات مهمى در جهان اسلام به ویژه در منطقه شرق شدند. پیشتر در همان اوان قدرت گیرى عباسیان قیام هایى رخ نموده بود اما با تبدیل تدریجى خلافت به نوعى امپراتورى، بستر براى شکل گیرى این نهضت ها هموارتر گشت. با رشد تجارت و صنعت در امپراتورى عباسى در اواخر قرن سوم و سرتاسر قرن چهارم هجرى، مسائل اجتماعى از اهمیتى خاص برخوردار شد و نهضت هایى که نماینده بى نظمى و آرمان گرایى اجتماعى بودند، اهمیت بسیارى یافت. نخستین شورش هشدارآمیز، شورش زنج - بردگان سیاه - بود که در نمکزارهاى باتلاقى بین النهرین کار مى کردند و سپس در سال ۲۷۹ / ۸۹۲ نخستین اخبار از قیام قرامطه به گوش رسید. اصطلاح قرامطه به معناى خاص کلمه به گروه هاى متمردى از اعراب و «نبطیان» اطلاق مى شد که پس از جنگ بردگى زنج از سال ۲۶۴ / ۸۷۷ در بین النهرین سفلى براساس نوعى سیستم اشتراکى پا گرفت، این جامعه سرى با تبلیغات شدیدى که راه انداخت پایگاه گسترده اى بین توده هاى مردم، دهقانان و پیشه وران به دست آورد. اما قرامطه در مفهوم عام خود نهضت عظیم اصلاحات اجتماعى بود که عدالت را براساس برابرى دنبال مى کرد. این نهضت تحت نظر خاندان سلسله اسماعیلى که در سال ۲۹۷ / ۹۱۰ خلافت فاطمى ضدعباسى را تشکیل دادند، درآمد و در جهان اسلام از قرن سوم تا ششم هجرى (نهم تا دوازدهم میلادى) تحولات مهمى را سبب شد. پس از روى کار آمدن عباسیان، دیگر فرصتى براى به دست گیرى قدرت براى شیعیان نمانده بود به ویژه اینکه در فاصله سقوط نهایى امویان و قدرت گیرى آل عباس، جعفر بن محمد (ع) - متوفى در ۱۴۸ / ۷۶۵ - ششمین امام شیعى تمام تبلیغات براى رسیدن به قدرت و برقرارى یک حکومت اسلامى که مقام خلیفه و امام (از نظر شیعه) را ترکیب کند، مسکوت گذاشته بود. پس از جعفر بن محمد(ع)، عده اى بر فراز فرزندش موسى الکاظم(ع) گرد آمده و او را به عنوان امام پذیرفتند و عده اى پیرامون اسماعیل فرزند ارشد وى جمع آمدند. پیروان موسى الکاظم(ع) به عنوان شیعیان اثنى عشرى شناخته مى شوند اما افرادى که به دنبال اعلام امامت اسماعیل یا فرزند او محمد بودند، اسماعیلیه نام گرفتند. گروهى که از اسماعیل پس از جعفر بن محمد(ع) تبعیت کردند به دو گروه تقسیم مى شوند: آنهایى که مرگ اسماعیل را در زمان حیات پدرش انکار مى کردند و مى گفتند که او به وسیله خود امام جعفر(ع) مخفى شده است. ایشان تبلیغ مى کردند که اسماعیل امام قائم است و غیبت کرده و روزى رجعت خواهد کرد. این افراد به اسماعیلیان خالص ( الاسماعیلیه الخالصه) معروف شده اند و عده اى که امامت محمد بن اسماعیل را پذیرفته اند، معتقدند که اسماعیل در زمان حیات پدرش به امامت رسید و پس از مرگ وى امامت به پسرش محمد منتقل شد. ایشان را اعتقاد بر این است که امامت غیر از امام حسن و امام حسین، از برادر به برادر به ارث نمى رسد. مجلسى در بحارالانوار که از آثار متاخر است از سه گروه نام مى برد، الف - گروهى که معتقد بودند اسماعیل القائم المنتظر است و مرگ او دروغ است. ب - گروهى که مى گفتند اسماعیل در زمان حیات پدر فوت شد لیکن پسر او محمد به عنوان جانشین او انتخاب شد. اینها قرامطه یا مبارکیه «القرامطه و هم المبارکیه» بودند. نام قرامطه از اسم یک نفر از اهالى سواد به نام قرمطویه و نام مبارکیه از اسم یکى از موالى اسماعیل سرچشمه گرفته است. وى عنوان مى دارد که قرامطه جانشین مبارکیه بودند «و القرامطه اخلف المبارکیه سلفهون». ج - گروهى که اعتقاد داشتند محمد توسط خود امام صادق انتخاب شده است. این سه گروه اسماعیلیه را تشکیل مى دادند. (مجلسى، ج نهم، ص ۱۷۵) عده اى که براى گسترش مذهب اسماعیلى فعالیت مى کردند به عنوان داعیان اسماعیلى خوانده مى شدند. ایشان به مردم اطمینان مى دادند که مهدى موعود یکى از اخلاف اسماعیل خواهد بود که اینک در خفا به سر مى برد اما به زودى با فتح و پیروزى در عالم ظاهر خواهد شد. اکنون مومنان مى بایست در حال تقیه به سر برند و دوستى و بیعت خود را نسبت به امام موعود از حکمرانان زمان بپوشانند. لیکن در آفریقا امام موعود اسماعیلى از پرده خفا بیرون آمد و نیروى عظیمى را بنیاد نهاد طورى که اخلافش طى کمتر از یک قرن مصر را فتح کردند و قاهره را براى نشان دادن عظمت و شوکت خود بنیاد نهادند. سلسله اسماعیلى مصر به مناسبت آنکه فاطمه زهرا(س) دختر پیغمبر را جده خود مى شمردند، به فاطمى شهرت یافتند. امیدها و آرمان هاى اسماعیلیان پس از اینکه قدرت آنها در سال ۳۵۷ / ۹۶۹ در مصر به پیروزى رسید و سلسله خلفاى فاطمى ایجاد شد، اعتلا یافت. چندى نگذشت که تمام اسماعیلیان حول محور فاطمیان گرد آمدند. آنان در سراسر ایران فاطمیان را ائمه واقعى علوى اعلام کردند که از اعقاب اسماعیل هستند و اظهار داشتند که تمام مسلمین باید از آنها به دلیل اینکه جانشین روحانى پیامبرند، اطاعت کنند. در این زمان کل نهضت اسماعیلیان در قاهره، در دربار فاطمیان متمرکز شده بودند که تحت رهبرى داعى کبیر آنجا قرار داشت. تلاش هایى نیز براى جلب اظهار اطاعت حکام محلى که شیعه بودند، انجام شد تا از حمایت آنها براى عملیات نظامى به نفع امام بهره گیرند. با ظهور سلجوقیان در صحنه سیاسى جهان اسلام به ویژه ایران، اطمینان از سوى قاهره رو به تقلیل رفت. در ایران برخى از حکام محلى که در ایام آل بویه ایجاد شده بودند جاى خود را به یک قدرت مرکزى قوى دادند که از مذهب تسنن هوادارى مى کرد و به شدت نسبت به خلیفه بغداد اظهار اطاعت مى نمود. در زمان خلافت مستنصر (۴۸۷ - ۴۲۷) بود که اسماعیلیه بزرگترین انشقاق درونى خود را تجربه کرد. خلافت فاطمى در ایام اوج خود به وسیله یک دیوان سالارى کشورى که در راس آن وزیر قرار داشت، تحت نظارت عالى امام روحانى و مذهبى اداره مى شد. با ورود بدر الجمالى فرمانده ارمنى که از سوى سوریه براى کنترل امور مصر آمده بود، تمام قدرت در قاهره به دست او و سپاهیانش افتاد. در آن سو در بغداد خلفاى عباسى به دست ترکان به صورت ملعبه اى درآمده بودند و در سویى دیگر فاطمیان نیز آلت دست عده اى از امراى نظامى شده بودند. با مرگ مستنصر گمان مى رفت استیلاى نظامیان در قاهره از میان برود اما فوت او بحران جانشینى وى را به میان آورد. در سویى «نزار» قرار داشت که قبلاً از سوى مستنصر جانشین اعلام شده بود و رهبران اسماعیلى نیز خلافت وى را پذیرفته بودند و در سویى دیگر برادر او «مستعلى» قرار داشت که به دلیل نبود هواداران و حامیانى در گرد او، بر افضل پسر بدر جمالى متکى شد. بدر به منظور دستیابى به قدرتى فزونتر، مقدمات ازدواج دختر خود با مستعلى را فراهم کرد و بدین ترتیب آن اطاعت و فرمانبردارى پیشین اسماعیلیان سرزمین هاى شرقى از خلافت فاطمى مصر، از میان رفت به طورى که اسماعیلیان ایران تحت رهبرى «حسن صباح» از شناسایى خلافت مستعلى سرباز زدند و وفادارى خود را نسبت به نزار و جناح او اعلام کردند و



خرید و دانلود تحقیق در مورد دژى در دامنه البرز (مرورى بر جنبش حسن صباح) (word)


تحقیق در مورد دژى در دامنه البرز (مرورى بر جنبش حسن صباح)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

دژى در دامنه البرز (مرورى بر جنبش حسن صباح)

نیمه دوم سده دوم هجرى، شرایط را براى جهت گیرى نهضت هاى انقلابى فراهم آورد. عباسیان که در سال ۱۳۲ / ۷۵۰ توانستند به قدرت برسند موجب تحولات مهمى در جهان اسلام به ویژه در منطقه شرق شدند. پیشتر در همان اوان قدرت گیرى عباسیان قیام هایى رخ نموده بود اما با تبدیل تدریجى خلافت به نوعى امپراتورى، بستر براى شکل گیرى این نهضت ها هموارتر گشت. با رشد تجارت و صنعت در امپراتورى عباسى در اواخر قرن سوم و سرتاسر قرن چهارم هجرى، مسائل اجتماعى از اهمیتى خاص برخوردار شد و نهضت هایى که نماینده بى نظمى و آرمان گرایى اجتماعى بودند، اهمیت بسیارى یافت. نخستین شورش هشدارآمیز، شورش زنج - بردگان سیاه - بود که در نمکزارهاى باتلاقى بین النهرین کار مى کردند و سپس در سال ۲۷۹ / ۸۹۲ نخستین اخبار از قیام قرامطه به گوش رسید. اصطلاح قرامطه به معناى خاص کلمه به گروه هاى متمردى از اعراب و «نبطیان» اطلاق مى شد که پس از جنگ بردگى زنج از سال ۲۶۴ / ۸۷۷ در بین النهرین سفلى براساس نوعى سیستم اشتراکى پا گرفت، این جامعه سرى با تبلیغات شدیدى که راه انداخت پایگاه گسترده اى بین توده هاى مردم، دهقانان و پیشه وران به دست آورد. اما قرامطه در مفهوم عام خود نهضت عظیم اصلاحات اجتماعى بود که عدالت را براساس برابرى دنبال مى کرد. این نهضت تحت نظر خاندان سلسله اسماعیلى که در سال ۲۹۷ / ۹۱۰ خلافت فاطمى ضدعباسى را تشکیل دادند، درآمد و در جهان اسلام از قرن سوم تا ششم هجرى (نهم تا دوازدهم میلادى) تحولات مهمى را سبب شد. پس از روى کار آمدن عباسیان، دیگر فرصتى براى به دست گیرى قدرت براى شیعیان نمانده بود به ویژه اینکه در فاصله سقوط نهایى امویان و قدرت گیرى آل عباس، جعفر بن محمد (ع) - متوفى در ۱۴۸ / ۷۶۵ - ششمین امام شیعى تمام تبلیغات براى رسیدن به قدرت و برقرارى یک حکومت اسلامى که مقام خلیفه و امام (از نظر شیعه) را ترکیب کند، مسکوت گذاشته بود. پس از جعفر بن محمد(ع)، عده اى بر فراز فرزندش موسى الکاظم(ع) گرد آمده و او را به عنوان امام پذیرفتند و عده اى پیرامون اسماعیل فرزند ارشد وى جمع آمدند. پیروان موسى الکاظم(ع) به عنوان شیعیان اثنى عشرى شناخته مى شوند اما افرادى که به دنبال اعلام امامت اسماعیل یا فرزند او محمد بودند، اسماعیلیه نام گرفتند. گروهى که از اسماعیل پس از جعفر بن محمد(ع) تبعیت کردند به دو گروه تقسیم مى شوند: آنهایى که مرگ اسماعیل را در زمان حیات پدرش انکار مى کردند و مى گفتند که او به وسیله خود امام جعفر(ع) مخفى شده است. ایشان تبلیغ مى کردند که اسماعیل امام قائم است و غیبت کرده و روزى رجعت خواهد کرد. این افراد به اسماعیلیان خالص ( الاسماعیلیه الخالصه) معروف شده اند و عده اى که امامت محمد بن اسماعیل را پذیرفته اند، معتقدند که اسماعیل در زمان حیات پدرش به امامت رسید و پس از مرگ وى امامت به پسرش محمد منتقل شد. ایشان را اعتقاد بر این است که امامت غیر از امام حسن و امام حسین، از برادر به برادر به ارث نمى رسد. مجلسى در بحارالانوار که از آثار متاخر است از سه گروه نام مى برد، الف - گروهى که معتقد بودند اسماعیل القائم المنتظر است و مرگ او دروغ است. ب - گروهى که مى گفتند اسماعیل در زمان حیات پدر فوت شد لیکن پسر او محمد به عنوان جانشین او انتخاب شد. اینها قرامطه یا مبارکیه «القرامطه و هم المبارکیه» بودند. نام قرامطه از اسم یک نفر از اهالى سواد به نام قرمطویه و نام مبارکیه از اسم یکى از موالى اسماعیل سرچشمه گرفته است. وى عنوان مى دارد که قرامطه جانشین مبارکیه بودند «و القرامطه اخلف المبارکیه سلفهون». ج - گروهى که اعتقاد داشتند محمد توسط خود امام صادق انتخاب شده است. این سه گروه اسماعیلیه را تشکیل مى دادند. (مجلسى، ج نهم، ص ۱۷۵) عده اى که براى گسترش مذهب اسماعیلى فعالیت مى کردند به عنوان داعیان اسماعیلى خوانده مى شدند. ایشان به مردم اطمینان مى دادند که مهدى موعود یکى از اخلاف اسماعیل خواهد بود که اینک در خفا به سر مى برد اما به زودى با فتح و پیروزى در عالم ظاهر خواهد شد. اکنون مومنان مى بایست در حال تقیه به سر برند و دوستى و بیعت خود را نسبت به امام موعود از حکمرانان زمان بپوشانند. لیکن در آفریقا امام موعود اسماعیلى از پرده خفا بیرون آمد و نیروى عظیمى را بنیاد نهاد طورى که اخلافش طى کمتر از یک قرن مصر را فتح کردند و قاهره را براى نشان دادن عظمت و شوکت خود بنیاد نهادند. سلسله اسماعیلى مصر به مناسبت آنکه فاطمه زهرا(س) دختر پیغمبر را جده خود مى شمردند، به فاطمى شهرت یافتند. امیدها و آرمان هاى اسماعیلیان پس از اینکه قدرت آنها در سال ۳۵۷ / ۹۶۹ در مصر به پیروزى رسید و سلسله خلفاى فاطمى ایجاد شد، اعتلا یافت. چندى نگذشت که تمام اسماعیلیان حول محور فاطمیان گرد آمدند. آنان در سراسر ایران فاطمیان را ائمه واقعى علوى اعلام کردند که از اعقاب اسماعیل هستند و اظهار داشتند که تمام مسلمین باید از آنها به دلیل اینکه جانشین روحانى پیامبرند، اطاعت کنند. در این زمان کل نهضت اسماعیلیان در قاهره، در دربار فاطمیان متمرکز شده بودند که تحت رهبرى داعى کبیر آنجا قرار داشت. تلاش هایى نیز براى جلب اظهار اطاعت حکام محلى که شیعه بودند، انجام شد تا از حمایت آنها براى عملیات نظامى به نفع امام بهره گیرند. با ظهور سلجوقیان در صحنه سیاسى جهان اسلام به ویژه ایران، اطمینان از سوى قاهره رو به تقلیل رفت. در ایران برخى از حکام محلى که در ایام آل بویه ایجاد شده بودند جاى خود را به یک قدرت مرکزى قوى دادند که از مذهب تسنن هوادارى مى کرد و به شدت نسبت به خلیفه بغداد اظهار اطاعت مى نمود. در زمان خلافت مستنصر (۴۸۷ - ۴۲۷) بود که اسماعیلیه بزرگترین انشقاق درونى خود را تجربه کرد. خلافت فاطمى در ایام اوج خود به وسیله یک دیوان سالارى کشورى که در راس آن وزیر قرار داشت، تحت نظارت عالى امام روحانى و مذهبى اداره مى شد. با ورود بدر الجمالى فرمانده ارمنى که از سوى سوریه براى کنترل امور مصر آمده بود، تمام قدرت در قاهره به دست او و سپاهیانش افتاد. در آن سو در بغداد خلفاى عباسى به دست ترکان به صورت ملعبه اى درآمده بودند و در سویى دیگر فاطمیان نیز آلت دست عده اى از امراى نظامى شده بودند. با مرگ مستنصر گمان مى رفت استیلاى نظامیان در قاهره از میان برود اما فوت او بحران جانشینى وى را به میان آورد. در سویى «نزار» قرار داشت که قبلاً از سوى مستنصر جانشین اعلام شده بود و رهبران اسماعیلى نیز خلافت وى را پذیرفته بودند و در سویى دیگر برادر او «مستعلى» قرار داشت که به دلیل نبود هواداران و حامیانى در گرد او، بر افضل پسر بدر جمالى متکى شد. بدر به منظور دستیابى به قدرتى فزونتر، مقدمات ازدواج دختر خود با مستعلى را فراهم کرد و بدین ترتیب آن اطاعت و فرمانبردارى پیشین اسماعیلیان سرزمین هاى شرقى از خلافت فاطمى مصر، از میان رفت به طورى که اسماعیلیان ایران تحت رهبرى «حسن صباح» از شناسایى خلافت مستعلى سرباز زدند و وفادارى خود را نسبت به نزار و جناح او اعلام کردند و



خرید و دانلود تحقیق در مورد دژى در دامنه البرز (مرورى بر جنبش حسن صباح)


تحقیق در مورد دژى در دامنه البرز (مرورى بر جنبش حسن صباح) (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

دژى در دامنه البرز (مرورى بر جنبش حسن صباح)

نیمه دوم سده دوم هجرى، شرایط را براى جهت گیرى نهضت هاى انقلابى فراهم آورد. عباسیان که در سال ۱۳۲ / ۷۵۰ توانستند به قدرت برسند موجب تحولات مهمى در جهان اسلام به ویژه در منطقه شرق شدند. پیشتر در همان اوان قدرت گیرى عباسیان قیام هایى رخ نموده بود اما با تبدیل تدریجى خلافت به نوعى امپراتورى، بستر براى شکل گیرى این نهضت ها هموارتر گشت. با رشد تجارت و صنعت در امپراتورى عباسى در اواخر قرن سوم و سرتاسر قرن چهارم هجرى، مسائل اجتماعى از اهمیتى خاص برخوردار شد و نهضت هایى که نماینده بى نظمى و آرمان گرایى اجتماعى بودند، اهمیت بسیارى یافت. نخستین شورش هشدارآمیز، شورش زنج - بردگان سیاه - بود که در نمکزارهاى باتلاقى بین النهرین کار مى کردند و سپس در سال ۲۷۹ / ۸۹۲ نخستین اخبار از قیام قرامطه به گوش رسید. اصطلاح قرامطه به معناى خاص کلمه به گروه هاى متمردى از اعراب و «نبطیان» اطلاق مى شد که پس از جنگ بردگى زنج از سال ۲۶۴ / ۸۷۷ در بین النهرین سفلى براساس نوعى سیستم اشتراکى پا گرفت، این جامعه سرى با تبلیغات شدیدى که راه انداخت پایگاه گسترده اى بین توده هاى مردم، دهقانان و پیشه وران به دست آورد. اما قرامطه در مفهوم عام خود نهضت عظیم اصلاحات اجتماعى بود که عدالت را براساس برابرى دنبال مى کرد. این نهضت تحت نظر خاندان سلسله اسماعیلى که در سال ۲۹۷ / ۹۱۰ خلافت فاطمى ضدعباسى را تشکیل دادند، درآمد و در جهان اسلام از قرن سوم تا ششم هجرى (نهم تا دوازدهم میلادى) تحولات مهمى را سبب شد. پس از روى کار آمدن عباسیان، دیگر فرصتى براى به دست گیرى قدرت براى شیعیان نمانده بود به ویژه اینکه در فاصله سقوط نهایى امویان و قدرت گیرى آل عباس، جعفر بن محمد (ع) - متوفى در ۱۴۸ / ۷۶۵ - ششمین امام شیعى تمام تبلیغات براى رسیدن به قدرت و برقرارى یک حکومت اسلامى که مقام خلیفه و امام (از نظر شیعه) را ترکیب کند، مسکوت گذاشته بود. پس از جعفر بن محمد(ع)، عده اى بر فراز فرزندش موسى الکاظم(ع) گرد آمده و او را به عنوان امام پذیرفتند و عده اى پیرامون اسماعیل فرزند ارشد وى جمع آمدند. پیروان موسى الکاظم(ع) به عنوان شیعیان اثنى عشرى شناخته مى شوند اما افرادى که به دنبال اعلام امامت اسماعیل یا فرزند او محمد بودند، اسماعیلیه نام گرفتند. گروهى که از اسماعیل پس از جعفر بن محمد(ع) تبعیت کردند به دو گروه تقسیم مى شوند: آنهایى که مرگ اسماعیل را در زمان حیات پدرش انکار مى کردند و مى گفتند که او به وسیله خود امام جعفر(ع) مخفى شده است. ایشان تبلیغ مى کردند که اسماعیل امام قائم است و غیبت کرده و روزى رجعت خواهد کرد. این افراد به اسماعیلیان خالص ( الاسماعیلیه الخالصه) معروف شده اند و عده اى که امامت محمد بن اسماعیل را پذیرفته اند، معتقدند که اسماعیل در زمان حیات پدرش به امامت رسید و پس از مرگ وى امامت به پسرش محمد منتقل شد. ایشان را اعتقاد بر این است که امامت غیر از امام حسن و امام حسین، از برادر به برادر به ارث نمى رسد. مجلسى در بحارالانوار که از آثار متاخر است از سه گروه نام مى برد، الف - گروهى که معتقد بودند اسماعیل القائم المنتظر است و مرگ او دروغ است. ب - گروهى که مى گفتند اسماعیل در زمان حیات پدر فوت شد لیکن پسر او محمد به عنوان جانشین او انتخاب شد. اینها قرامطه یا مبارکیه «القرامطه و هم المبارکیه» بودند. نام قرامطه از اسم یک نفر از اهالى سواد به نام قرمطویه و نام مبارکیه از اسم یکى از موالى اسماعیل سرچشمه گرفته است. وى عنوان مى دارد که قرامطه جانشین مبارکیه بودند «و القرامطه اخلف المبارکیه سلفهون». ج - گروهى که اعتقاد داشتند محمد توسط خود امام صادق انتخاب شده است. این سه گروه اسماعیلیه را تشکیل مى دادند. (مجلسى، ج نهم، ص ۱۷۵) عده اى که براى گسترش مذهب اسماعیلى فعالیت مى کردند به عنوان داعیان اسماعیلى خوانده مى شدند. ایشان به مردم اطمینان مى دادند که مهدى موعود یکى از اخلاف اسماعیل خواهد بود که اینک در خفا به سر مى برد اما به زودى با فتح و پیروزى در عالم ظاهر خواهد شد. اکنون مومنان مى بایست در حال تقیه به سر برند و دوستى و بیعت خود را نسبت به امام موعود از حکمرانان زمان بپوشانند. لیکن در آفریقا امام موعود اسماعیلى از پرده خفا بیرون آمد و نیروى عظیمى را بنیاد نهاد طورى که اخلافش طى کمتر از یک قرن مصر را فتح کردند و قاهره را براى نشان دادن عظمت و شوکت خود بنیاد نهادند. سلسله اسماعیلى مصر به مناسبت آنکه فاطمه زهرا(س) دختر پیغمبر را جده خود مى شمردند، به فاطمى شهرت یافتند. امیدها و آرمان هاى اسماعیلیان پس از اینکه قدرت آنها در سال ۳۵۷ / ۹۶۹ در مصر به پیروزى رسید و سلسله خلفاى فاطمى ایجاد شد، اعتلا یافت. چندى نگذشت که تمام اسماعیلیان حول محور فاطمیان گرد آمدند. آنان در سراسر ایران فاطمیان را ائمه واقعى علوى اعلام کردند که از اعقاب اسماعیل هستند و اظهار داشتند که تمام مسلمین باید از آنها به دلیل اینکه جانشین روحانى پیامبرند، اطاعت کنند. در این زمان کل نهضت اسماعیلیان در قاهره، در دربار فاطمیان متمرکز شده بودند که تحت رهبرى داعى کبیر آنجا قرار داشت. تلاش هایى نیز براى جلب اظهار اطاعت حکام محلى که شیعه بودند، انجام شد تا از حمایت آنها براى عملیات نظامى به نفع امام بهره گیرند. با ظهور سلجوقیان در صحنه سیاسى جهان اسلام به ویژه ایران، اطمینان از سوى قاهره رو به تقلیل رفت. در ایران برخى از حکام محلى که در ایام آل بویه ایجاد شده بودند جاى خود را به یک قدرت مرکزى قوى دادند که از مذهب تسنن هوادارى مى کرد و به شدت نسبت به خلیفه بغداد اظهار اطاعت مى نمود. در زمان خلافت مستنصر (۴۸۷ - ۴۲۷) بود که اسماعیلیه بزرگترین انشقاق درونى خود را تجربه کرد. خلافت فاطمى در ایام اوج خود به وسیله یک دیوان سالارى کشورى که در راس آن وزیر قرار داشت، تحت نظارت عالى امام روحانى و مذهبى اداره مى شد. با ورود بدر الجمالى فرمانده ارمنى که از سوى سوریه براى کنترل امور مصر آمده بود، تمام قدرت در قاهره به دست او و سپاهیانش افتاد. در آن سو در بغداد خلفاى عباسى به دست ترکان به صورت ملعبه اى درآمده بودند و در سویى دیگر فاطمیان نیز آلت دست عده اى از امراى نظامى شده بودند. با مرگ مستنصر گمان مى رفت استیلاى نظامیان در قاهره از میان برود اما فوت او بحران جانشینى وى را به میان آورد. در سویى «نزار» قرار داشت که قبلاً از سوى مستنصر جانشین اعلام شده بود و رهبران اسماعیلى نیز خلافت وى را پذیرفته بودند و در سویى دیگر برادر او «مستعلى» قرار داشت که به دلیل نبود هواداران و حامیانى در گرد او، بر افضل پسر بدر جمالى متکى شد. بدر به منظور دستیابى به قدرتى فزونتر، مقدمات ازدواج دختر خود با مستعلى را فراهم کرد و بدین ترتیب آن اطاعت و فرمانبردارى پیشین اسماعیلیان سرزمین هاى شرقى از خلافت فاطمى مصر، از میان رفت به طورى که اسماعیلیان ایران تحت رهبرى «حسن صباح» از شناسایى خلافت مستعلى سرباز زدند و وفادارى خود را نسبت به نزار و جناح او اعلام کردند و



خرید و دانلود تحقیق در مورد دژى در دامنه البرز (مرورى بر جنبش حسن صباح) (word)


تحقیق در مورد دژى در دامنه البرز (مرورى بر جنبش حسن صباح) (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

دژى در دامنه البرز (مرورى بر جنبش حسن صباح)

نیمه دوم سده دوم هجرى، شرایط را براى جهت گیرى نهضت هاى انقلابى فراهم آورد. عباسیان که در سال ۱۳۲ / ۷۵۰ توانستند به قدرت برسند موجب تحولات مهمى در جهان اسلام به ویژه در منطقه شرق شدند. پیشتر در همان اوان قدرت گیرى عباسیان قیام هایى رخ نموده بود اما با تبدیل تدریجى خلافت به نوعى امپراتورى، بستر براى شکل گیرى این نهضت ها هموارتر گشت. با رشد تجارت و صنعت در امپراتورى عباسى در اواخر قرن سوم و سرتاسر قرن چهارم هجرى، مسائل اجتماعى از اهمیتى خاص برخوردار شد و نهضت هایى که نماینده بى نظمى و آرمان گرایى اجتماعى بودند، اهمیت بسیارى یافت. نخستین شورش هشدارآمیز، شورش زنج - بردگان سیاه - بود که در نمکزارهاى باتلاقى بین النهرین کار مى کردند و سپس در سال ۲۷۹ / ۸۹۲ نخستین اخبار از قیام قرامطه به گوش رسید. اصطلاح قرامطه به معناى خاص کلمه به گروه هاى متمردى از اعراب و «نبطیان» اطلاق مى شد که پس از جنگ بردگى زنج از سال ۲۶۴ / ۸۷۷ در بین النهرین سفلى براساس نوعى سیستم اشتراکى پا گرفت، این جامعه سرى با تبلیغات شدیدى که راه انداخت پایگاه گسترده اى بین توده هاى مردم، دهقانان و پیشه وران به دست آورد. اما قرامطه در مفهوم عام خود نهضت عظیم اصلاحات اجتماعى بود که عدالت را براساس برابرى دنبال مى کرد. این نهضت تحت نظر خاندان سلسله اسماعیلى که در سال ۲۹۷ / ۹۱۰ خلافت فاطمى ضدعباسى را تشکیل دادند، درآمد و در جهان اسلام از قرن سوم تا ششم هجرى (نهم تا دوازدهم میلادى) تحولات مهمى را سبب شد. پس از روى کار آمدن عباسیان، دیگر فرصتى براى به دست گیرى قدرت براى شیعیان نمانده بود به ویژه اینکه در فاصله سقوط نهایى امویان و قدرت گیرى آل عباس، جعفر بن محمد (ع) - متوفى در ۱۴۸ / ۷۶۵ - ششمین امام شیعى تمام تبلیغات براى رسیدن به قدرت و برقرارى یک حکومت اسلامى که مقام خلیفه و امام (از نظر شیعه) را ترکیب کند، مسکوت گذاشته بود. پس از جعفر بن محمد(ع)، عده اى بر فراز فرزندش موسى الکاظم(ع) گرد آمده و او را به عنوان امام پذیرفتند و عده اى پیرامون اسماعیل فرزند ارشد وى جمع آمدند. پیروان موسى الکاظم(ع) به عنوان شیعیان اثنى عشرى شناخته مى شوند اما افرادى که به دنبال اعلام امامت اسماعیل یا فرزند او محمد بودند، اسماعیلیه نام گرفتند. گروهى که از اسماعیل پس از جعفر بن محمد(ع) تبعیت کردند به دو گروه تقسیم مى شوند: آنهایى که مرگ اسماعیل را در زمان حیات پدرش انکار مى کردند و مى گفتند که او به وسیله خود امام جعفر(ع) مخفى شده است. ایشان تبلیغ مى کردند که اسماعیل امام قائم است و غیبت کرده و روزى رجعت خواهد کرد. این افراد به اسماعیلیان خالص ( الاسماعیلیه الخالصه) معروف شده اند و عده اى که امامت محمد بن اسماعیل را پذیرفته اند، معتقدند که اسماعیل در زمان حیات پدرش به امامت رسید و پس از مرگ وى امامت به پسرش محمد منتقل شد. ایشان را اعتقاد بر این است که امامت غیر از امام حسن و امام حسین، از برادر به برادر به ارث نمى رسد. مجلسى در بحارالانوار که از آثار متاخر است از سه گروه نام مى برد، الف - گروهى که معتقد بودند اسماعیل القائم المنتظر است و مرگ او دروغ است. ب - گروهى که مى گفتند اسماعیل در زمان حیات پدر فوت شد لیکن پسر او محمد به عنوان جانشین او انتخاب شد. اینها قرامطه یا مبارکیه «القرامطه و هم المبارکیه» بودند. نام قرامطه از اسم یک نفر از اهالى سواد به نام قرمطویه و نام مبارکیه از اسم یکى از موالى اسماعیل سرچشمه گرفته است. وى عنوان مى دارد که قرامطه جانشین مبارکیه بودند «و القرامطه اخلف المبارکیه سلفهون». ج - گروهى که اعتقاد داشتند محمد توسط خود امام صادق انتخاب شده است. این سه گروه اسماعیلیه را تشکیل مى دادند. (مجلسى، ج نهم، ص ۱۷۵) عده اى که براى گسترش مذهب اسماعیلى فعالیت مى کردند به عنوان داعیان اسماعیلى خوانده مى شدند. ایشان به مردم اطمینان مى دادند که مهدى موعود یکى از اخلاف اسماعیل خواهد بود که اینک در خفا به سر مى برد اما به زودى با فتح و پیروزى در عالم ظاهر خواهد شد. اکنون مومنان مى بایست در حال تقیه به سر برند و دوستى و بیعت خود را نسبت به امام موعود از حکمرانان زمان بپوشانند. لیکن در آفریقا امام موعود اسماعیلى از پرده خفا بیرون آمد و نیروى عظیمى را بنیاد نهاد طورى که اخلافش طى کمتر از یک قرن مصر را فتح کردند و قاهره را براى نشان دادن عظمت و شوکت خود بنیاد نهادند. سلسله اسماعیلى مصر به مناسبت آنکه فاطمه زهرا(س) دختر پیغمبر را جده خود مى شمردند، به فاطمى شهرت یافتند. امیدها و آرمان هاى اسماعیلیان پس از اینکه قدرت آنها در سال ۳۵۷ / ۹۶۹ در مصر به پیروزى رسید و سلسله خلفاى فاطمى ایجاد شد، اعتلا یافت. چندى نگذشت که تمام اسماعیلیان حول محور فاطمیان گرد آمدند. آنان در سراسر ایران فاطمیان را ائمه واقعى علوى اعلام کردند که از اعقاب اسماعیل هستند و اظهار داشتند که تمام مسلمین باید از آنها به دلیل اینکه جانشین روحانى پیامبرند، اطاعت کنند. در این زمان کل نهضت اسماعیلیان در قاهره، در دربار فاطمیان متمرکز شده بودند که تحت رهبرى داعى کبیر آنجا قرار داشت. تلاش هایى نیز براى جلب اظهار اطاعت حکام محلى که شیعه بودند، انجام شد تا از حمایت آنها براى عملیات نظامى به نفع امام بهره گیرند. با ظهور سلجوقیان در صحنه سیاسى جهان اسلام به ویژه ایران، اطمینان از سوى قاهره رو به تقلیل رفت. در ایران برخى از حکام محلى که در ایام آل بویه ایجاد شده بودند جاى خود را به یک قدرت مرکزى قوى دادند که از مذهب تسنن هوادارى مى کرد و به شدت نسبت به خلیفه بغداد اظهار اطاعت مى نمود. در زمان خلافت مستنصر (۴۸۷ - ۴۲۷) بود که اسماعیلیه بزرگترین انشقاق درونى خود را تجربه کرد. خلافت فاطمى در ایام اوج خود به وسیله یک دیوان سالارى کشورى که در راس آن وزیر قرار داشت، تحت نظارت عالى امام روحانى و مذهبى اداره مى شد. با ورود بدر الجمالى فرمانده ارمنى که از سوى سوریه براى کنترل امور مصر آمده بود، تمام قدرت در قاهره به دست او و سپاهیانش افتاد. در آن سو در بغداد خلفاى عباسى به دست ترکان به صورت ملعبه اى درآمده بودند و در سویى دیگر فاطمیان نیز آلت دست عده اى از امراى نظامى شده بودند. با مرگ مستنصر گمان مى رفت استیلاى نظامیان در قاهره از میان برود اما فوت او بحران جانشینى وى را به میان آورد. در سویى «نزار» قرار داشت که قبلاً از سوى مستنصر جانشین اعلام شده بود و رهبران اسماعیلى نیز خلافت وى را پذیرفته بودند و در سویى دیگر برادر او «مستعلى» قرار داشت که به دلیل نبود هواداران و حامیانى در گرد او، بر افضل پسر بدر جمالى متکى شد. بدر به منظور دستیابى به قدرتى فزونتر، مقدمات ازدواج دختر خود با مستعلى را فراهم کرد و بدین ترتیب آن اطاعت و فرمانبردارى پیشین اسماعیلیان سرزمین هاى شرقى از خلافت فاطمى مصر، از میان رفت به طورى که اسماعیلیان ایران تحت رهبرى «حسن صباح» از شناسایى خلافت مستعلى سرباز زدند و وفادارى خود را نسبت به نزار و جناح او اعلام کردند و



خرید و دانلود تحقیق در مورد دژى در دامنه البرز (مرورى بر جنبش حسن صباح) (word)


تحقیق در مورد البرز جنوبی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

مقدمه:

کشور پهناور ایران از لحاظ مظاهر طبیعی و منابع خدادادی دارای جاذبه ها و قابلیت های منحصر به فردی است. به علت دارا بودن چین خوردگیها، بیابانها، ارتفاعات و شرایط اقلیمی و جغرافیایی خاص، زیستگاههای مختلف با گونه های متنوع گیاهی و جانوری در این کشور شکل گرفته که توصیف و شناساندن هر یک جهت آشنایی دوستداران و علاقمندان به محیط طبیعی و زیست بومهای این گستره خاکی نقش بسزایی ایفا می کند.

یکی از نواحی بسیار زیبا، دیدنی و نسبتا بکر ایران، منطقه حفاظت شده البرز جنوبی است که با مساحت تقریبی 000/91 هکتار قسمتی از محدوده 000/399 هکتاری منطقه البرز مرکزی می باشد که در شمال شرق شهرستان کرج و در بین شهرهای تهران، کرج، چالوس، نور و نوشهر قرار گرفته و بواسطه برخورداری از تنوع ارزشمند بوم شناختی و گونه های غنی گیاهی و جانوری در نوع خود کم نظیر است. این منطقه با داشتن بیش از 30 سال سابقه حفاظتی، به جهت تنوع فون و فلور از جایگاه ویژه ای برخوردار است. تاکنون بیش از 182 گونه گیاهی و 25 گونه پستاندار در آن شناسایی گردیده است. همچنین علاوه بر دو شهر بزرگ تهران و کرج و روستاهای اطراف، تعداد 29 روستا در داخل منطقه حفاظت شده واقع گردیده که ضریب آسیب پذیری منطقه را بالا برده و بازده مامورین حفاظتی را تقلیل می دهد. در این منطقه ناحیه ای وجود دارد که در بطن منطقه حفاظت شده البرز جنوبی واقع شده است. این منطقه که تحت عنوان منطقه امن سوتک شناخته شده جلوه ای از صنع و الطاف بی کران خالق هستی را به نمایش می گذارد.

منطقه حفاظت شده البرز جنوبی بواسطه برخورداری از تنوع ارزشمند بوم شناختی، جاذبه های تحسین برانگیز طبیعی، مناظر و چشم اندازهای جذاب، گونه های غنی گیاهی و جانوران بومی و همچنین ساختار ژنومورفولوژیکی در نوع خود بی نظیر است و بعنوان ذخیرگاه بسیار غنی بیولوژیکی کشور و یکی از بهترین الگوهای زیست محیطی محسوب می شود. همچنین ویژگی های برجسته علمی، آموزشی، معنوی، تفریحی و توریستی را باید به موارد فوق اضافه نمود و در واقع این منطقه سیستم زنده ای است که با ارزشهای ویژه حفاظتی و توان های اکولوژیکی عناصر زنده بسیار با ارزش دارد. یکی از این مناطق، منطقه شوتک می باشد.

منطقه سوتک از لحاظ زیبایی و طراوت وصف ناپذیر، بسان بهشتی گمگشته است که در پس ارتفاعات و کوههای سر به فلک کشیده و دره های محصور، از دید عموم مخفی مانده است. سوتک که اغلب برای بومیان منطقه و کوهنوردان نامی آشناست با دارا بودن چشم اندازهای جذاب، خیره کننده، ارتفاعات بلند، دره های زیبا، چشمه سارهای متعدد، انهار فصلی، تنوع گیاهی و حیات وحش جانوری که توصیف مختصری از آن ذکر خواهد شد، نظر هر بیننده ای را در منطقه به سوی خود جلب و محو شگفتیهای خویش می سازد. زمزمه روح نواز چشمه ها و نهرها، آواز خوش پرندگان، نسیم مفرح باد، عطر شامه نواز گیاهان به همراه لطافت و طراوت منطقه خصوصا در فصل بهار و تابستان، برای ساعاتی چند فکر و ذهن انسان را از زندگی کسالت بار ماشینی و غبار گرفته شهری به دنیای شگفت انگیز، بکر و سرزنده طبیعت سوق داده، موجب می شود خستگی روزمره به فراموشی سپرده شود و به عینه توصیفی از بهشت در ذهن متجلی گردد.

موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی منطقه سوتک:

منطقه سوتک که به نظر می رسد علت نامگذاری آن بواسطه وجود چشمه های آب و نهرهای کم نظیرش باشد (سو= آب و تک= بی همتا)، خود شامل دو قسمت سوتک کوچک و سوتک بزرگ می باشد. این منطقه با مساحتی معادل 000/5 هکتار در غرب استان تهران و 80 کیلومتری شمال شرقی شهر کرج بین طول جغرافیایی 27 و 51 شرقی و 9 و 36 شمالی قرار دارد. از آنجائیکه دسترسی به این ناحیه زیبا به لحاظ شرایط کوهستانی منطقه از چهار جهت جغرافیایی به سادگی امکان پذیر نیست، اصلی ترین راه ارتباطی منطقه از طریق روستای وارنگه رود می باشد. این روستا در نزدیکی محور کرج به سمت دیزین واقع شده و راهی که از این روستا به سوتک منتهی می شود، غیر ماشین رو و صعب العبور بوده که با گذر از روستا در امتداد رودخانه وارنگه رود به کوههای سرخاب، شرور هزارلا، زردکوه و در ادامه به ارتفاعات و دره سوتک کوچک و بزرگ می رسد. از روستاهای مهم ا طراف منطقه می توان به وارنگه رود، ولایت رود، کل ونگا و دونا، نسن و بلده اشاره کرد.

این منطقه از نظر تقسیم بندی اقلیمی از دو اقلیم ارتفاعات فوقانی و مرطوب و سرد تشکیل شده است و به دلیل ارتفاعات فراوان و اوضاع جوی متغیر، از ناحیه خزر، بارندگی زیادی در منطقه ایجاد می گردد که بیشتر بصورت برف می باشد و دمای هوای شبانه روز در حال حاضر در این منطقه حداقل بین (4-3) و حداکثر (20-18) در نوسان است.

در ضلع شمالی این منطقه (روستای کل ونگا) معدن و کارخانه سرب قرار گرفته است. جهت وزش باد از شمال شرق و شمال غرب می باشد که در تمام فصول سال می وزد و جهت وزش بادهای غالب در منطقه سوتک بیشتر از سمت شمالغرب می باشد.

این منطقه در محدوده امن طبیعی منطقه حفاظت شده البرز جنوبی واقع شده که البته محدوده امن هنوز از طرف منابع طبیعی به رسمیت شناخته نشده است. از ارتفاعات مهم این ناحیه و نواحی مجاور می توان به ارتفاعات سوتک کوچک و بزرگ، ارتفاعات هواشناسی، خشک دره، خرسلک، کمان کوه، کوه یخچال و سرخاب اشاره کرد.

منطقه امن سوتک از نظر ژئومورفولوژی دارای چهره ای کوهستانی و کوهپایه ای است و جزء مناطق مرتفع بوده که حداقل ارتفاع آن از سطح دریا 3200 متر و حداکثر 4000 متر



خرید و دانلود تحقیق در مورد البرز جنوبی