لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
مقدمه
بهائیت در ایران
بهائى گرى به عنوان یک جنبش اجتماعى در قرن سیزده هجرى (نوزده میلادى) در ایران پا به عرصه وجود گذاشت و به عنوان حرکتى علیه سنتهاى دینى و اجتماعى حاکم بر جامعه به حیات خویش ادامه داد. این جنبش در کنار حکومتهاى استعمارى و در مقابل فرهنگ اصیل ملى - اسلامى قرار گرفت و به عنوان ابزار استعمارگران به کار رفت. از نظر اجتماعى، بروز این جنبش در ایران زمانى بود که پس از جنگهاى ایران و روس به علت افزایش تماس با فرهنگ اروپایى، نوگرایى افکار بسیارى از متفکران و نیز عوام را به خود مشغول کرده بود و در نتیجه مخالفت با سنتهاى غلطى نظیر استبداد شاهان، زمینه براى ظهور حرکتهاى اجتماعى فراهم شده بود. در چنین شرایطى جنبشهاى اصلاحى چندى در ایران شکل گرفتند و در این فضا برخى به فکر تغییر فرهنگ ملى حاکم و ایجاد نوآوریهاى مذهبى افتادند. در نتیجه این طرز تفکر بود که فرقه هایى چون شیخیه و بهائیه در کنار مکاتب سکولار در ایران ظاهر شدند و همواره در مقابل حرکتهاى احیاگر سنتهاى ملى - دینى ایستادند و حرکتهاى سنت شکن را تأیید کردند. با این طرز فکر کلى، این فرقه ها - حتى اگر به قول بعضى به وسیله همان استعمارگران به وجود نیامده باشند - آلت دست استعمارگران قرار گرفتند.
به نظر شما زمینه ها، عوامل و مراحل شکل گیرى جریان بهائیت در ایران چه بود؟
بسیارى را باور بر این است که علت ظهور بهائیت فقر و مشکلات اقتصادى بعد از ورشکستگى در جنگهاى ایران و روس بود. اما عقیده بنده بر این است که بیشتر علل سیاسى و فرهنگى عامل پیدایش بابیت و بهائیت بوده است. شکست در جنگهاى ایران و روس، شکاف عمیقى بین دولت و ملت به واسطه جدا شدن روحانیت از دولت فتحعلى شاه ایجاد نمود. این جدائى تا آخر دوره قاجار دوام داشت و نهضت تنباکو و بعد از آن، انقلاب مشروطه را رقم زد. با جدا شدن روحانیت و ملت از دولت، دربار تحت سیطره روسها و رقیب دیرین آنان، انگلیسها، درآمد. اما ملت اقتدار خویش را حفظ نمود و با کشتن »گریبایدف« نشان داد که ترس و واهمه اى از روسها ندارد. از همینجا بود که روسها به فکر شکستن اقتدار ملت افتادند. به تشخیص درست آنان، نقطه قوت ملت ایران پیروى از نایب امام زمان(عج) بود. بنابراین اگر مى توانستند در اعتقاد به آن امام همام شک و تردید ایجاد کنند مى توانستند کمر ملت را بشکنند. از این رو به فکر فرقه سازى پیرامون اندیشه مهدویت افتادند.
فرقه شیخیه به علت پیشرفتى که در آغاز دوره قاجار در حوزه هاى علمیه ایجاد شد و روش اصولیین بر شیوه اجتهادى اخباریین غلبه نمود، شکل گرفت. اصولیین با استفاده از روش تعلیم داده شده توسط امام جعفر صادق(ع) توانستند شیوه استخراج احکام مربوط به مسائل جدید و مستحدثه را به خوبى بیابند و پى بگیرند. شیخى هاى اخبارى مسلک براى عقب نماندن در داشتن پاسخ براى مسائل جدید به خیالات متوسل شدند و طرح ایجاد ارتباط با معصومین در خواب و رویا و غیره را مطرح نمودند. این شیوه که به عقیده آنان با استناد به تقوى و تهذیب نفس، رکن رابع عملى مى شد؛ راه را براى ادعاهاى اتصال به معصومین باز نمود و نسل سوم رکن رابع به تحریک و حمایت روسها ادعاى ارتباط با امام زمان(ع) نمود. به این ترتیب »سیدعلى محمد باب« خود را باب امام زمان(ع) قلمداد کرد. پس از این ادعا پیروان او در یک گردهمائى در دشت »به دشت« به طور کلى دین را منسوخ اعلام نمودند و براى او قدرت تشریع و ابداع دین جدید قائل شدند. پس از این حادثه سیدعلى محمد باب، در زندان شروع به تدوین کتاب بیان نمود و ادعاى پیغمبرى کرد. ادعاى الهیت او به بعد از این ادعا باز مى گردد که نام خویش را با استناد به حروف ابجد معادل »ربّ اعلى« توجیه نمود. بعد از سیدعلى محمد، جانشینانش به دو فرقه »ازلیه« و »بهائیه« تقسیم شدند. ازلیه بیشتر تابع احکام و دستورات باب بودند اما بهائیان به رهبرى حسینعلى نورى کتاب جدید نوشتند و دین جدید ساختند. دینى که خشک اندیشیهاى کاملاً غیر منطقى باب را تا حدى کنار زد و با الهام از تمدن روز اروپا احکامى ساخت که بتواند افراد بیشترى را به خود جلب کند.
چه عواملى از خارج در شکل گیرى و هدایت جریان بهائیت در ایران نقش داشتند؟
ابتدا همانطور که گفته شد؛ روسها عامل اصلى زمینه سازى و رشد بابیت بر پایه فرقه شیخیه در ایران بودند. اما بعد از تبعید بابیان از ایران و ایجاد فرقه بهائیه در سرزمین عثمانى، دولت انگلیس به میدان آمد و از وجود آنان براى تضعیف اسلام در منطقه خاورمیانه سود جست. خدمت بهائیان به انگلستان تا حدى پیش رفت که به یکى از رهبران آنان؛ یعنى »عباس افندى« که جانشین »حسنعلى نورى« بود لقب »سر« عطا نمودند. به هر صورت بابیان و بهائیان مقیم ایران همواره از حمایت دولت انگلستان، اسرائیل و آمریکا برخوردار بوده اند.
وجوه تشابه بهائیت و جریان »صهیونیسم« و »ماسونیت« چیست و این جریانها چه قرابت نظرى و عملى با یکدیگر دارند؟
بهائیت بعد از عباس افندى؛ یعنى در دوره »شوقى افندى«، سازمان دهى تازه اى یافت و به صورت یک حزب تمام عیار درآمد. مرکز آن اسرائیل شد و شاخه هاى آن در سراسر جهان گسترش یافت. در چنین حالتى این فرقه کاملاً تحت مدیریت جریانهاى ضد اسلام در منطقه خاورمیانه قرار گرفت و عملکردى همانند صهیونیزم یافت. با توجه به اینکه مرکزیت این گروه در اسرائیل قرار دارد؛ هماهنگى و همسانى آنان با جریان صهیونیزم بسیار زیاد است. از آنجا که فراماسونرى نیز در خدمت پیاده کردن سیاستهاى استعمارى غرب در ایران و دیگر کشورهاى خاورمیانه قرار دارد عملکرد آنان نیز با عملکرد بهائیت یکسان است. این گروهها ممکن است از لحاظ نظرى با یکدیگر اختلاف داشته باشند اما از حیث عملکرد کاملاً مشابه هم عمل مى نمایند.
نقش بهائیت در تحولات فرهنگى، اجتماعى و سیاسى یکصد سال اخیر ایران را چگونه ارزیابى مى کنید؟
همانطور که گفته شد؛ بهائیت از ابتدا براى ایجاد تفرقه در بین شیعیان به وجود آمد و به یک جریان ضد اسلام مبدل گردید. سیاست ضد اسلامى آن همواره ادامه یافته و با هر جریان اسلام خواهى اعم از فرهنگى و سیاسى، در ایران به مقابله پرداخته و هر جریان سنت شکن ضد اسلامى را همراهى نموده است.
این فرقه در حال حاضر در ایران و جهان از چه موقعیت و جایگاهى برخوردار است و چه اهدافى را دنبال مى کند؟
این فرقه هم اکنون کاملاً مورد حمایت آمریکا و اسرائیل است و از آن براى مقابله با اسلام استفاده مى شود. بیشترین پیروان آنان در آمریکا قرار دارند و در کشورهایى همچون هند و اندونزى و برخى از کشورهاى آمریکاى لاتین طرفدارانى دارند. اصولاً آنان به وطن اعتقادى ندارند و به اصطلاح »جهان وطنى« اختیار نموده اند. هر چند ادعاى عدم دخالت در سیاست دارند، اما به نظر مى رسد هدف آنان تشکیل حکومت جهانى بهائى است.
حرکتهاى شکل گرفته طى چند دهه اخیر جهت مقابله با این جریان (از جمله انجمن حجتیه) را چگونه ارزیابى مى کنید و آنها را تا چه حد در این زمینه موفق مى دانید؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
مقدمه
فلات ایران سرزمینی است که تقریباً در مرکز کمربند خشک و بزرگ دنیای قدیم قرار گرفته و در فاصله ای یکسان از نواحی بیابانی و استپی دارای زمستان سرد آسیای مرکزی و مناطق خشک و همیشه گرم شمال آفریقا سر برافراشته است.
این توده مرتفع ، که بطور متوسط 800 تا 1000 متر ارتفاع دارد و از نظر همبستگی ناهمواریها و شبکه آبها بخش وسیعی از همسایه شرقی یعنی کشور افغانستان را نیز در بر میگیرد ، از تمام جهات به وسیله رشته کوههای مرتفعی احاطه شده است.
وجود این چنین انتظام و شواهدی در فلات ایران، که از طرفی سیمای جغرافیای طبیعی و تنوع آن و از سوی دیگر تاریخ و چگونگی منظر زیستی را تحت تاثیر قرار داده ، بیانگر دو ویژگی اساسی موقع طبیعی می باشد. ویژگی نخست آن به سیستم بزرگ کوههای چین خورده اوراسیا است : بدین ترتیب که دیواره کوهستانی البرز و رشته کوههای خراسان در شمال ایران ، تحت تاثیر گره های کوهستانی عظیم فلات ارمنستان و آذربایجان از طرف غرب وهندوکش از شرق تا ارتفاع 5670 متر (قله دماوند) سر بر افراشته اند.کوههای زاگرس در جنوبغرب و جنوب با ارتفاعی در حدود 4550 متر (زردکوه) و نیز امتداد آن ، یعنی کوههای ساحلی جنوبغرب ایران (کوههای مکران) ، تا به امروز نیز مانع بزرگی برای ارتباط با فلات داخلی ایران بشمار می آیند. مشکلات ارتباطی ناشی از وضع کوهستانی با فلات داخلی ایران همواره بعنوان مانعی اساسی در راه نفوذ اثرات بسیار زیاد طبیعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی از خارج خود نمائی کرده است. این مشکل ارتباطی بدون تردید در شکل گیری برخی روندهای تکاملی و ویژگیهای ایران در مقایسه با سرزمینهای مجاور ، تاثیر بسزائی داشته است (ن.ک.فصل 6).
دومین ویژگی موقع طبیعی فلات ایران تعلق آن به کمربند خشک دنیای قدیم است. موقع فلات ایران در حوزه نفوذ کمربند نیمه حاره پاسات ، بهمراه دیگر عوامل ، بطور بارزی در بوجود آمدن خصوصیات بیابانی و استپی کشور اثر می گذارد. بویژه آنجا که بعلت عوارض کوهستانی تغییراتی در فشار هوا و جریانهای هوائی حاصل می شود ، رژیم بارش و دما دگرگون گشته و بنوبه خود موجد تغییر و تنوع اکولوژیکی طبیعت می گردد. بدین ترتیب خصوصیاتی از قبیل جبهه دریافت بارش ، تابش نور خورشید یا کاهش دما بازای ارتفاع ، شرایط اصلی دگرگونی اشکال جغرافیایی را در ابعاد و بزرگ و کوچک به زعم «لاوتن زاخ» فراهم می سازند.
فلات ایرذان و حواشی آن بویژه استان امروزی فارس ، نه تنها مرکز جغرافیایی بلکه کانون تاریخی ایران محسوب می شوند. مروری بر تاریخ گذشته نشان می دهد ، که در فراز ونشیب تاریخی از دوره باستان ، این قسمت پیوسته کانون جنبشهای وحدت طلبانه و مرکز تشکیل حکومت ها و امپراطوری های بزرگ بوده است. در دوره های ضعف سیاسی یا نظامی سلسله های ایرانی و تسلط بیگانگان نیز فلات ایران پیوسته یکپارچگی سیاسی یا نظامی سلسله های ایرانی و تسلط بیگانگان نیز فلات ایران پیوسته یکپارچگی سیاسی و فرهنگی خود را حفظ کرده است. بدیگر سخن چه در دوره های توسعه و شکوفایی قدرت حکومتی و چه در مراحل فروپاشی سیاسی کشور ، فلات ایران به عنوان کانون تبلور و مرکز هویت اقوام ایرانی و حاکمیت ارضی آنان محسوب می شده است.
ضوابط اساسی موثر در کلیت پیکر بندی ناهمواریها و شرایط طبیعی را بخوبی روشن می سازد.
بر اساس تکوین وضع زمین شناسی فلات ایران و تفاوتهای ژئومورفولوژیکی حاصل از آن ، ابتدا می توان در ایران سه تیپ عمده از چشم انداز طبیعی مشخص کرد:
نواحی مرکزی ایران شامل فلاتها و حوضه های گسترده که در بسیاری جاها به وسیله توده های کوهستانی مرتفع و موههای منفرد و یا مخروطهای آتشفشانی از یکدیگر جدا می شوند.
رشته کوههای عظیم البرز در شمال و زاگرس در غرب و جنوبغرب که فلات وحوضه ها را به ترتیب از آسیای مرکزی و بین النهرین جدا می کنند.
و سرانجام نوار باریک ساحلی و پست دریای خزر در شمال و همچنین جلگه های آبرفتی پست نواحی خلیج فارس در جنوب کشور.
با توجه به ساخت متقارن فلات ایران می توان این سه تیپ منظر طبیعی را به پنج ناحیه بزرگ طبیعی تقسیم نمود:
زمینهای پست جنوب دریای خزر به طول بیش از 500 کیلومتر و گاه به عرض فقط چند کیلومتر متشکل از رسوبات آبرفتی ، که سواحل دریای خزر را بشکل نعل در برگرفته اند. بخش اعظم این زمینها که ارتفاعی کمتر از سطح دریای آزاد دارند. بوسیله تعداد زیادی از جوبها و رودخانه های بزرگ و کوچک مشروب می شوند.این رودخانه ها با رسوبات خود از یک طرف حاصلخیزی طبیعی خاک را در سواحل دریای خزر موجب شده ، و از سوی دیگر در گذشته نقش موثری در پیدایش شرایط (آبی و خشکی) در سواحل بعهده داشته اند. در قسمتهای دلتای سفید رود در گیلان و با نواحی مجاور دهانه رودخانه های هراز ، بابل ، تالار و تجن رود در مازندران مرکزی عرض زمینهای پست ساحلی ، که روزگاری پوشیده از جنگل های انبوه بوده اند ، به 30 تا 50 کیلومتر می رسد. در اسپهای ترکمن بخش گذار به استپهای پست و بیابانی آسیای مرکزی شروع می شود.
دیواره عظیم کوهستانی البرز ، که از گره کوهستانی ارمنستان و آذربایجان شرقی شروع می شود ، با امتداد شرقی آن یعنی رشته کوههای خراسان دومین واحد بزرگ طبیعی را تشکیل می دهند. کوههای البرز به عنوان یکی از چین خوردگی های دوران سوم زمین شناسی ، در بخشهای مرکزی خود قلل بسیاری با ارتفاع بیش از 4800 متر و آتشفشان دماوند با ارتفاع 5670 متر از بلندترین ارتفاعات آنرا تشکیل می دهند. مشکل ارتباطی و غیر قابل نفوذ بودن ، که از وجوه مخصه البرز مرکزی بشمار می آید ، در بخشهای غربی و شرقی آن نیز صادق است.
چرا که هم در نواحی تالش و هم در نواحی کوهستانی خراسان (آلاداغ ، کوه بینالود ، پشتکوه) که در حدود 3000 متر ارتفاع دارند ، اثرات جدائی های طبیعی و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
مقدمه
از آنجایی که ایران در کمربند زلزلة آلپ-هیمالیا قرار دارد از نظر خطر زمینلرزه از جمله کشورهای آسیب پذیر جهان به شمار می رود. از این رو، هرگونه کوشش برای ارزیابی خطر دارای اهمیت زیادی است و می تواند موجب جلوگیری از تلفات جانی و خسارات مالی فراوان شود. با دخالت دادن عامل زلزله خیزی نواحی گوناگون در توزیع فضای سکونتگاههای انسانی، یا دست کم با وضع مقررات ایمنی متناسب با خطر زمینلرزه در پهنه های گوناگون، می توان از تلفات و خسارات ناشی از این گونه سوانح اجتناب ناپذیر کاست.
برای ارزیابی خطر در مکانیابی سکونتگاهها و فعالیتها باید پیشاپیش نواحی مختلف از نظر خطر زمینلرزه مشخص شوند. در پاسخ به همین نیاز، در طرح کالبدی ملی ایران، مطالعات زمینلرزه در دستور کار قرار گرفت و در دو گروه – گروه «لرزه زمینساخت» و گروه «برآورد خطر زمینلرزه» - سازمان یافت.
در گروه نخست، کارشناسان «لرزه زمینساخت» با بررسی منابع داخلی و خارجی، سودجستن از عکسهای هوایی و تصاویر ماهواره ای، ارزیابی داده های زمینلرزه ای ایران زمین از منابع معتبر داخلی و خارجی، بازدیدهای صحرایی برای گردآوری اطلاعات تکمیلی و برداشتهای منظم از گسله های بنیادی کشور، دو نقشه هر یک در مقیاس 000/000/1:1 تهیه کردند.
نقشة نخست نمایانگر گسله ها یعنی شکستهای پوستة جامد زمین است. احتمال دارد گسله های جنبا در اینده نیز دچار جابجایی شوند و در سازه هایی که برروی آنها و یا در فاصله هایی از آنها ساخته می شوند، اثر بگذارند. از این رو، شناسایی هرچه دقیقتر و کاملتر گسله ها به ویژه گسله های کواترنر گام نخست در بررسی لرزه زمینساخت و خطر زمینلرزه – گسلش در پهنه هاست.
در نقشة دوم همان گروه با بررسی داده های لرزه خیزی – خواه زمینلرزه های تاریخی خواه زمینلرزه های ثبت شدة دستگاهی – مراکز زمینلرزه های گذشته را مشخص کرد.
گروه دوم یعنی گروه «برآورد خطر زمینلرزه» با بررسی موقعیت گسله ها و خطواره ها و بر مبنای نتایج مطالعات گروه نخست و ژرف نگری در بانک داده های زمینلرزه ای و زمینلرزه های تاریخی، با تحلیل خطر زمینلرزه، نقشه های خمهای هم شتاب را برای بیشنة شتاب افقی حرکت زمین برای دورهای بازگشت 500، 1000 و 2000 ساله تهیه کرد. این نقشه ها با سطوح گوناگونی طراحی و پایداری سازه ها در برابر خطر زمینلرزه مطابقت دارد. نقشة نخست برای «سطح مبنای طراحی» است که طی آن احتمال رویداد زمینلرزه دست کم یک بار در طول عمر مفید سازه وجود دارد. نقشة دوم برای «سطح بالای طراحی» است. در این حالت احتمال رویداد زمینلرزه در طول عمر مفید سازه کم است. نقشة سوم برای «سطح حداکثر قابل پیش بینی» است که بیانگر بیشترین میزان حرکت زمین می باشد. احتمال رویداد چنین زمینلرزه ای در طول عمر مفید سازه بسیار کم است.
پهنه بندی خطر زمینلرزه از درهم آمیختن نقشه خمهای بیشینة شتاب افقی حرکت زمین به دست آمده است.
- مطالعات لرزه زمینساخت
آنچه تحت این عنوان در زیر می آید چکیده ای از بخش نخست (بررسیهای لرزه زمینساختی) مجلدهای یک مجموعه شش جلدی است که با عنوان «مطالعات لرزه خیزی» در چهارچوب طرح کالبدی ملی تهیه شده و برای نخستین بار با توجه به پراکندگی و محدودیتهای زیاد اطلاعاتی موجود و بزرگی گسترة مورد مطالعه (یعنی سراسر ایران زمین) در زمان کوتاهی انجام گرفته است.
شایان ذکر است که در این چکیده، نحوة ارائه و توصیف مطالب با «مجموعه گزارشها» کمی متفاوت است و در عمل اطلاعات موجود در گزارشهای شش جلدی، در محدودة 10 منطقه مطرح برای اجرای «طرحهای کالبدی منطقه ای» قالب بندی شده اند. به همین دلیل برای آگاهی بیشتر باید به گزارشهای مطالعات تفصیلی رجوع شود.
- تعریف مبنایی
شکستهای پوستة جامد زمین که در راستای آنها جابه جایی نسبی روی می دهد گسله نامیده می شوند. جنبش برشی در هر دو سوی گسله که از روی زمین تا ژرفای زیاد (گاهی تا 30 کیلومتر و یا بیشتر) ادامه می یابد، به سبب انباشتگی تنشهای ناشی از جنبش قاره ها نسبت به یکدیگر و جنبشهای درون گوشتة بالایی روی می دهد. بسیاری از گسله های شناخته شده در طی سالیان دور گذشته جنبشی داشته اند و ممکن است امروز جنبا نباشند، در حالی که دسته دیگر از گسله ها در کواترنر نیز جنبش دارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
مقدمه
تفاوت آب و هوا و اختلاف درجه گرما در نقاط مختلف کشور ، انتشار درختان جنگلی و تقسیمات جغرافیایی ویژه گیاهی را سبب شده است. در شمال ایران جنگلهای انبوه و مرطوب پایگاه ویژه خود را بوجود آوردهاند. آب و هوای مناطق شمالی کشور تقریبا مشابه آب و هوای نواحی اطراف دریای مدیترانه میباشد. بخشهای شرقی و غربی کشور ، حوزه پخش جنگلهای خشک و تنک و سواحل جنوبی ایران که جزء نواحی گرمسیری و حاره محسوب میشود، دارای جنگلهای تنک از گونه درختان نواحی گرمسیری است و با جنگلهای سایر نقاط کشور کاملا متمایز میباشد.
/
جنلگهای شمال
از کوههای ارسباران و آستارا شروع شده و به جنگلهای خشک مشرق منتهی میشود. این جنگلها دامنه شمالی سلسله جبال البرز را میپوشانند. آستارا که مبدا جنگلهای مرز محسوب میشود. دارای آب و هوای خیلی مرطوب و معتدل میباشد. مقدار بارندگی در این منطقه در سال به یک متر بالغ میشود. آب و هوای نقاطی که دور از دریای شمال واقع هستند از قبیل کوهستانهای آذربایجان و نواحی شرقی گرگان دارای آب و هوای خشکتری است.پخش و انتشار درختان جنگلی نیز به علت اختلاف آب و هوای و اختلاف بارندگی سالیانه ، در نواحی مختلف متغیر میباشد. درختان جنگلی نیز در صورت تغییر ارتفاع نقاط تغییر مییابد. درختانی که در نقاط ساحلی آستارا و تالش وجود دارند در سواحل مازندران وسایر نقاط و کرانههای دریای شمال دیده نمیشوند. از درختان جنگلهای شمال میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
راش: این درخت بیشتر در نقاط کوهستانی دیده میشود و چوب آنها در مصارف صنعتی مورد استفاده قرار میگیرد.
سرخدار: بیشتر در ارتفاعات متوسط جنگلهای شمال دیده میشود. چوب سرخدار سخت و سنگین و دارای الیاف یکنواخت و رشد آن نامنظم است و نسبت به آفات گیاهی بادوام است.
بلند مازو: از سایر گونه ها فراوانتر است. چوب درختان جوان سختتر از درختان مسن است.
کلهو (Diosperos): در کلیه جنگلهای مرطوب شمال وجود دارد.
آزاد: این درخت صنعتی در تمام جنگلهای شمال وجود دارد.
توسکا: در ایران دارای دو گونه ییلاقی و قشلاقی است. نوع ییلاقی این درخت در بیشترین نقاط جنگلهای شمال وجود دارد.
نمدار (زیرفون): پایگاه انتشار این درخت در جنگلهای شمال از آستارا تا مینودشت است.
جنگلهای نواحی خشک و استپی
ترکیب درختان نواحی خشک و استپی با ترکیب درختان نقاط مرطوب متفاوت است. بعضی از درختان در حد فاصل جنگل و استپ واقع شدهاند و بعضی نیز تا مرز فوقانی و خاتمه جنگل بالا میروند.
جنگلهای جنوب ایران و گرمسیری
درختان جنگلی این نواحی اغلب با محیط سازش نموده و منظره خاصی را به خود گرفتهاند. برخی از آنها مانند افوربیا فاقد برگ هستند و بعضی دارای برگهای گوشتی هستند. بعضی دیگر دارای ساختمان داخلی مشخص هستند مثلا برگ خرزهره دارای فرورفتگیهای ویژه با کرکهای فراوان است که از تبخیر آب گیاه جلوگیری میکند.
درختچههای کویر
ساختمان درختچههای اطراف کویر نیز از لحاظ آب و هوا و جنس خاک با رستنیهای سایر نقاط متفاوت و متمایز هستند مانند اسکنبیل که اغلب آنها یا فاقد برگ هستند و یا دارای برگهای گوشتی هستند.
درختان جنگلی میوه
فندق ، به ، کنار ، عناب ، انار ، سیب ، گلابی ، گوجه ، آلبالو ، انجیر ، انگور ، پسته ، بادام ، زرشک ، تمشک و ... از جمله این درختان هستند.
/
جنگلهای پسته
در میان درختان جنگلی میوه دار جنگلهای ایران ، جنگلهای پسته چه از لحاظ وسعت پایگاه و حوزه چخش و چه از لحاظ اقتصادی ، از اهمیت خاصی برخوردار هستند. در جنگلهای خراسان ، بلوچستان ، فارس ، لرستان و کرمان درختانی از خانواده پسته وجود دارند که به نام بنه یا پسته وحشی خوانده میشوند. جنگل پسته خواجه کلات یکی از خالصترین و بزرگترین جنگلهای پسته طبیعی ایران است. این جنگل در خط مرزی ایران و شوروی سابق در شمال خراسان و غرب سرخس و جنوب دشت قره قوم قرار دارد..0
جنگلهای شمال ایران کهن ترین جنگلهای جهان محسوب می شوند
دانشمندان جنگلهای شمال ایران را کهن ترین و منحصر فردترین جنگلها جهان می دانند که باید به عنوان میراث گرانبهای بشری حفاظت شوند . قدمت جنگلهای شمال کشور به دوران سوم زمین شناسی بر می گردد ، این جنگلها تقریبا" در دنیا بی نظیرند و از نظر ذخایر ژنتیکی و تنوع گیاهی دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند . در دوران چهارم زمین شناسی با وقوع عصر یخبندان و پیشروی یخ های قطبی به قسمت های جنوبی ، بخش اعظم نیم کره شمالی زمین زیر پوشش یخ و سرما قرار گرفت که بسیاری از گیاهان و گونه های
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 185
مقدمه : ملاحظات کلی
معماری در ایران بیش از 6000 سال تاریخ پیوسته ، دست کم از 5000 ق.م تا به امروز، با نمونه های اختصاصی که در ناحیه پهناوری از سوریه تا شمال هند و مرزهای چین ، قفاز تا زنگبار پراکنده است. بناهای ایرانی متنوع است، از کلبههای دهقانی ، قهوه خانه ها، کوشکها تا زیباترین و شاهانه ترین ساختمانهایی که جهان به خود دیده ، بگذریم از برخی پلهای عظیم و با شکوه ممیزه معماری ایران در طول تاریخ شکلهای ساده و موقری با آرایشهای غنی است.
معماری آثار تاریخی ایران در وهله اول دارای مفهوم و هدف دینی و خصلت جادویی و دعایی است. طرح راهنما و شکل دهنده نمادگرایی کیهانی بود که انسان به وسیله آن با نیروهای آسمانی انبازی و پیوند می یافت. این مایه ، که تمام آسیا در آن معناً شریک بود و حتی در عصر جدید هم دوام یافت، نه تنها به معماری ایران وحدت و استمرار بخشید، بلکه سرچشمه ماهیت عاطفی آن هم بود.
مصالح ساختمانی موجود شکلهای بزرگی را القا می کرد. خاک رس ، که در نقاط مختلف در دسترس بود، رشد ابتدایی ترین فنون ساختمانی را تشویق کرد- ساختن خشت خام ترا ، که از گل قالبی تهیه و در آفتاب خشکانده میشود.این شیوه از قدیم در ایران مرسوم بود و هرگز کاملاً متروک نشد. فراوانی گل کاملاً خمیری ، همراه با ملاط آهک هم به تکوین خشت کمک کرد. نخستین خشتها، با اینکه در آفتاب خشکانده می شدند، وقتی اندود می یافتند ، مصالح ساختمانی بادوامی بودند و در شکلهای ساختمانی متعدد و مهمی مورد استفاده قرار می گرفتند. بی شک ، سنگ و چوب هر دو گاهی به کار می رفت- در بناهای معروف هخامنشی و برای طبقات زیر زمین و پلها- ولی حتی در دوره های پارتی و ساسانی هم استفاده از لاشه سنگ رایجتر بود. چنین سنگی درست مانند آجر با سرعت و با سانی در ساختمان به کار می رود. ساختمانهای آجری فاقد نماهای تیز و گوشه دار است، حال آنکه ساختمان سنگی معمولاً دارای اثری حاکی از سختی و سنگینی است، ولی در عوض به جرمهای بزرگ و خوش طرح امکان میدهد که سطح صاف و وسیعشان آماده پذیرش آرایشهایی باشد که با سنگ مناسب نیست یا حتی غیر ممکن است. شیوه ها همانند مصالح متنوع است و از کلبه های کوچک و سست تا بناهای عالی همچون مقبره الجایتو در سلطانیه، گنبد شمالی مسجد جامع اصفهان و برخی طاقهای استادانه و بادوام را شامل میشود.
برخی عناصر طراحی در معماری ایران بیش از 3000 سال دوام یافت. تکان دهنده ترین جنبه این عناصر تمایل نمایانی به عظمت مقیاسها، بهره گیری هوشمندانه از شکلهای ساده و حجیم، پایداری کاملاً خیره کننده سلیقه های تزیینی، یعنی سردرهای باطاق بلند در فرورفتگی دیوارها، ستونهایی با سرستونهای مشتی و انواع تکراری نقشه و نما بود. در طی اعصار، این عناصر در اقسام بناهایی تکرار شد که برای منظورهای متفاوت و تحت حمایت سلسله های متعددی از فرمانروایان تکوین یافت. بی شک برخی از قدیمیترین سبکها هنوز باقی است. تالار، که که در گورهای صخره ای نزدیک تخت جمشید دیده میشود، در پرستششگاههای ساسانی دوباره پدیدار شد و در اعصار اسلامی اخیر به عنوان ایوان کاخ یا مسجد به کارگرفته شد. و حتی و معماری قهوه خانه های کنار جاده هم مورد اقتباس قرار گرفت.به همین ترتیب، سقف چهار طاقی که از ویژگیهای عصر ساسانی است، هنوز در بسیاری از گورستانها و امامزاده های کوچکی به چشم می خورد که در سراسر ایران پراکنده اند. حتی طاق عظیم تخممرغی تیسفون سرمشقی بود که اینک در شده بیستم هم ممکن است در یک بنای روستایی تکرار شود. صحن چهار ایوان که در عصر اشکانی پدید آمده بود، حتی پیش از سده دهم به صورت سبکی جا افتاده و مسلط در آمد. تصویر برجهای خاکی که سربه آسمان کشیده برای پیوستن با برجهای فلکی تا سده نوزدهم دوام یافت. درحالی که حیاط اندرون و حوض و مدخل گوشهدار و آرایشهای فراوان خصوصیاتی کهن، ولی هنوز متداول است.
معماری ایران دارای استمراری بوده، که هر چند بارها بر اثر کشمکشهای داخلی یا هجوم خارجی دستخوش فترت یا انحراف موقتی شده ، با این همه به سبکی دست یافته که با هیچ سبک دیگری قابل اشتباه نیست. این مطلب، حتی در مواردی هم که جزئیات براثر ضرورت یا اوضاع و احوال تغییر کرده ، باز درست است. مقیاس همیشه بخوبی درک شده و ماهرانه مورد بهره برداری قرار گرفته، ولو اینکه ایرانیان بر خلاف یونانیان ظاهراً هیچ تحقیق کاملی در مورد نسبتهای تألیفی نداشتند. نتیجه این که در آنجا ساختمانهای مبتذل وجود ندارد، حتی کلاه فرنگیهای باغها از وقار و عظمتی برخوردار است، اغلب بناهای ایرانی روشن- و حتی گویاست. ترکیب جدیت و سادگی شکل موجب ایجاد اندیشه ای آنی میشود، حال آنکه درک آرایش و اغلب نسبتهای دقیق مستلزم ملاحظات بیشتری است.
حجم و نمای اغلب بناها ساده است و از دور روح آرامش و اطمینان را القا میکند. این شیوه سخت مورد تحسن ایرانیان قرار گرفته، بویژه وقتی با هیجانی مهار شده و ناشی از محوطه های وسیع دارای رنگهای غنی و آرایش تودرتو ترکیب شده باشد که بیننده را به سیاحتی فارغ بال فرا می خواند. این ترکیب هیجان و آرامش از ویژگیهای تجارب زیبایی شناسی ایرانی است. کتیبه کاری معروف تخت جمشید و کاشیکاری عالی مشهد از لحاظ