لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
انقلاب اسلامی ایران
انقلاب ۱۳۵۷ (خورشیدی) ایران که به آن انقلاب اسلامی نیز گفته میشود، قیامی بود به رهبری سید روح الله خمینی و با شرکت اکثر مردم، احزاب و روشنفکران ایران، که نظام پادشاهی این کشور را سرنگون، و پیشزمینهٔ روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی در ایران را فراهم کرد. انقلاب در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ به پیروزی رسید.
هرچند میتوان این طور استدلال کرد که انقلاب همچنان در حال پیشرفت است ولی محدوده زمانی آن از ژانویه ۱۹۷۸ (میلادی) با اولین راهپیمایی عظیم مردمی شروع میشود و با تصویب قانون اساسی جدید به پایان میرسد و سید روح الله خمینی به پرنفوذترین رهبر کشور تبدیل میشود.
در این میان پس از آنکه تظاهرات و اعتصابات مردم کشور را فلج کرده بود محمدرضا پهلوی به اجبار کشور را ترک کرد (ژانویه ۱۹۷۹) و پس از مدت کوتاهی از اعلام بیطرفی نظامیان نسبت به درگیریهای خیابانی غیرنظامیان و نظامیان وفادار به شاه ، آیت الله سید روح الله خمینی برای دیدار چند میلیون ایرانی وارد تهران شد و این آخرین ضربهای بود که سلسله پهلوی را متلاشی کرد.
اول آوریل ۱۹۷۹ زمانی که ایرانیان با اکثریتی قاطع (٪۹۸٫۲) در غالب یک همه پرسی ملی با نوع حکومتی جمهوری اسلامی (به عنوان نظام حکومتی آینده) موافقت کردند ، پادشاهی ایران رسما به جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد.
این انقلاب برای شگفت زده کردن سراسر دنیا منحصر به فرد بود و همچنین فاقد بسیاری از رسوم و عادات انقلابی مثل شکست در جنگ ، بحرانهای اقتصادی ، شورش کشاورزان و روستائیان و یا بدرفتاری نظامیان بود ، این انقلاب تحولی عمیق و سریع ایجاد کرد ، سلطنت معتقد به حفظ رژیم با ولخرجیهای مالی در ارتش و سرویسهای امنیتی بود ولی انقلاب حکومت سلتنطی باستانی را با حکومتی خدایی برپایه حقوقدانان مسلمان (ولی فقیه) جابجا کرد.
درباره نتایج انقلاب مباحثات جدی و شدیدی مطرح است ، برای برخی این مسئله مبدا شجاعت و فداکاری بود که نیروی اسلام به ارمغان آورده بود ، نمونهای باشکوه ، انسانی و الهی برای همه انسانها در دنیا به ولی برخی از ایرانیان انقلاب را اینگونه شرح میدهند ، تحول در چند سالی که عقل خود را از دست داده بودیم و سالهایی که به اقتصاد و اعتبار ایرانیان ضربه خورد
انقلاب شکوهمند اسلامی ایران در سال 1357 تأثیرات زیادی بر حوزههای گوناگون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشته است. با پیروزی انقلاب اسلامی، نوعی بیداری اسلامی در بین ملتها بوجود آمد که شاهد آن رشد و شکلگیری چشمگیر جنبشهای اسلامی در نقاط مختلف دنیا با اهدافی نسبتاً نزدیک به آرمانهای انقلاب ایران میباشند.
بهمخوردن معادلات بلوک غرب مخصوصاً آمریکا در منطقه خاورمیانه در این دوره از جنگ سرد نیز تأثیر انقلاب ایران در عرصه سیاسی میباشد. این معادلات به گونهای طراحی شده بود که ایران بعنوان یکی از حامیان منافع غرب در منطقه خاورمیانه در برابر زیاده طلبیهای اتحاد جماهیر شوروی، ایستادگی کند و عنوان ژاندارمی منطقه برای شاه ایران نیز در پی دکترین نیکسون در این راستا بود. اما با پیروزی انقلاب، دولتی انقلابی در منطقه ظهور یافت که علاوه بر ترویج افکار ضد امپریالیستی، از مخالفان سرسخت غرب و آمریکا به شمار میرفت و در شعارهای خود نیز تا حدی (البته در ظاهر) به بلوک شرق نزدیکتر بود. در جریان مطالعات راجعبه انقلاب اسلامی و بازتاب آن،درباره تأثیرات این انقلاب عظیم بر عرصههای گوناگون بحث و مطالبی تقریر شده است
سیره و سرشت انقلاب ایران
انقلاب اسلامی مردم ایران از آغاز پیروزی اعجاب صاحب نظران را برانگیخت. زیرا انقلاب اسلامی برخلاف سایر جنبش ها، نهضت ها، قیام ها، بدون تکیه بر اسلحه و کشتار و با اتکا به حضور میلیونی توده ها و رهبری یک رهبر روحانی به پیروزی رسید. پیروزی سریع و شگفت انگیزی که باعث سرنگونی سلسله پادشاهی در ایران شد تاکنون توجه و اعتنای بسیاری از صاحب نظران جهان را برانگیخته است. این نوشتار می کوشد برخی از مهم ترین برداشت های صاحب نظران مطرح را که پیرامون انقلاب شکوهمند اسلامی ایران کند و کاو کرده اند، عرضه نماید.
●ماهیت انقلاب اسلامی از دیدگاه تحلیل گران
انقلاب اسلامی با توجه به ابعاد متفاوتی که دارد به شکل های متفاوتی نظیر: انقلاب آزادیبخش ملی، مردم گرا، اجتماعی، بورژوا و اسلامی تبیین شده است.
گروهی که انقلاب ایران را آزادیبخش می دانند به این نکته متوسل شده اند که رژیم شاه دست نشانده امپریالیسم آمریکا بوده است و انقلاب مردم نوعی واکنش به سرسپردگی رژیم و طرد اجانب از کشور بوده است. اما از آنجا که انقلاب آزادیبخش به جنبش هایی اطلاق می شود که به طور مستقیم با استعمار خارجی به نبرد می پردازند به کار بردن این عنوان برای انقلاب ایران چندان راهگشا نیست. به کار بردن اصطلاح انقلاب بورژوایی که بعضاً از سوی گروه های چپ و مارکسیست به کار می رفت نیز در مورد انقلاب ایران مصداق ندارد زیرا قدرت بورژوازی پس از انقلاب نسبت به قبل از انقلاب افزایش نیافته است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
انقلاب اسلامی ایران و نظریه اسکاچپل
مقدمه
یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی فرو شکستن قالبهای فکری نظریهپردازی درمورد انقلابهاست. ازجمله نظریههای مطرح در محافل علمی جهان، نظریه خانم تدا اسکاچپل درکتاب دولتها و انقلابهای اجتماعی است که همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی درسال 1979م به چاپ رسید.
انقلاب اسلامی ایران که مبتنی بر آموزههای شیعی است، درسال 1357 (1979م) به پیروزی رسید. ماهیت انقلابی اندیشه شیعی، اعتقاد به ظهور منجی موعود(عج) و برپایی حکومتی بر محور عدل و عدالت موجب پویایی تفکر شیعی بوده و سبب گردیده است تا شیعیان از وضع موجود ناراضی بوده و همواره به سوی وضعی مطلوبتر گام بر دارند.
بر این اساس، سیر تاریخی تفکر شیعه حاکی از آن است که اندیشه سیاسی شیعه با توجه به وضع و شرایط هر زمان در قالبی خاص ظهور نموده و موجب بقای سازمان خویش گردیده است. اگر چه شیعه در طول حیات خویش در دورانهای مختلف در قالب مفاهیمی همچون تقیه موجودیتش را حفظ نموده است؛ اما وجود مفاهیمی همچون امر به معروف و نهی از منکر، جهاد، ظلمستیزی و دفاع از مبانی و اصول اسلام دایره تقیه را محدود ساخته و شیعه را به اقدام عملی ملزم میسازد. بنابراین نارضایتی و خشم از وضع موجود و آرمان وضع مطلوب آن گاه که در کنار حس پرخاشگری و ظلمستیزی قرار گیرد، منجر به وقوع تحولی در راستای نفی وضع موجود و جایگزینی وضعیت مطلوب خواهد شد. در این میان آنچه محرک اصلی خواهد بود مکتبی است که این اندیشه بر اساس آن شکل گرفته است.
برای وقوع چنین تحولی در کنار شاخصههای فوق، وجود رهبری آگاه و عالم که نمونهای از انسان ایدهآل اسلام باشد ضروری مینماید؛ چراکه در هر مرحله از این حرکت تحولآفرین امکان انحراف از مسیر حقیقت و موجسواری شخصیتهای فرصتطلب دور از ذهن نمیباشد و تاریخ گواه این مطلب است که حرکتهای آزادیبخش شیعی همچون نهضت مشروطیت و نهضت ملیشدن صنعت نفت چگونه از مسیر اصلی به بیراهه کشانده شد.
انقلاب اسلامی در ایران که شالودههای خود را بر مکتب اسلام و مبنای خویش را حرکت تحولآفرین حسین بن علی(ع) در عقبة تاریخیاش قرار داده بود، با وجود رهبری آگاه، فقیه و مجاهد و حضور مردمی پرشور با عزمی راسخ به وقوع پیوست. این انقلاب در شرایطی رخ داد که نظریهپردازان انقلاب نقش دین و مکتب را در وقوع انقلابها منکر شده یا به حداقل رسانده بودند.
از سوی دیگر کشور ایران دارای وضعیتی بود که هیچ کدام از نظریهپردازان و صاحبنظران سیاسی دنیا وقوع انقلاب را در آن نه تنها پیشبینی نمیکردند، بلکه به طور کلی احتمال آن را هم ناممکن میشمردند. جیمی کارتر درباره ایران گفت:"ایران همچون جزیرهای با ثبات در یکی از بحرانیترین مناطق جهان میباشد." تحلیلگران سازمان سیا نیز یک سال قبل از انقلاب ادعا کردند: "ایران نه تنها در وضع انقلابی نیست، بلکه در حالت پیش از انقلاب هم به سر نمیبرد."
به هر حال انقلاب رخ داد، به پیروزی رسید و حدود 30سال است که به حاکمیت خود ادامه میدهد. امروز آنچه فراروی ماست کارنامه 30 ساله انقلاب اسلامی در حوزههای مختلف است. درباره دستاوردهای انقلاب اسلامی، کتابها و مقالات فراوانی نوشته شده است و این مسئله را از جهات مختلف علمی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... میتوان مورد توجه قرار داد. آنچه در این نوشتار به شکل مختصر و گذرا مورد بحث قرار میگیرد تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر تئوریهای انقلاب از سوی جامعهشناسان غربی میباشد. که در اینجا نظریه یکی از این جامعهشناسان سیاسی یعنی خانم تدا اسکاچپل مورد توجه میباشد.
اسکاچپل متولد 1947 در میشگان آمریکاست و دکتری خود را در سال 1976 از دانشگاه هاروارد اخذ کرده است و هم اکنون از استادان برجسته دانشگاه کمبریج انگلستان میباشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 39
انقلاب ایران و جهان امروز
انقلاب ایران پایان نیافته است . بازماندگان متفق انقلابی که در فوریه 1979 قدرت را به دست آوردند ، ناظر بر انحلال نظام سیاسی سلسله پهلوی و ساختار اقتصادی ایران بودند ، اما نه تنها نتوانستند قابلیتهای هماهنگی در اداره امور از خود نسان بدهند ، بلکه حتی یک دولت لایق که به تلاشهای انقلابی جهت دهد و جنگ را بطور موثر علیه عراق اداره کند ایجاد نکردند . نهادهای متزلزل جوشیده از انقلاب ، گروگانگیری ، جنگ و برخوردهای پایان ناپذیر چپگرایان و افراطیون اسلامی را در هم آمیخت . بدین سان بیشتر گروههای مجاهدین افراطی ( حدود یک سوم از کل مجاهدین ) برای به بن بست کشاندن استقرار هر ن.ع رابطه مجدد بین ایالات متحده و رژیم خمینی ، صلاح خود را در همکاری با فداییان دیدند . حتی تا آن جا که دهها تن از دیپلماتهای امریکا را بیش از یک سال در اسارت نگاهداشتند .
رفتار خارج از عرف کسانی که پس از انقلاب به قدرت رسیدند تقریباً در همه پایتختهای جهان امواجی تکان دهنده پدید آورد . پس از آن ، بحران گروگانگیری وسیعاً موجب تشدید انزوای ایران گردید . اگر چه این مانع بزرگ از سر راه شده است ،سیاست خارجی کشور همچنان با آشفتگی کامل دست به گریبان است .
این غیر ممکن است که بتوان فراز و نشیبهایی که ایران هنوز باید طی کند پیش بینی نمد ، اما مسیر تکاملی آینده ، مطمئناً بر مبنای حوادث گذشته و عکس و العمل در مفابل این حوادث شکل خواهد گرفت . آنچه در ایران اتفاق افتاد دور نماهای جالبی از عملکرد جوامع در تغییرات بزرگ اجتماعی و پی آمدهایی که برای نظام جهانی می تواند داشته باشد ارائه داد .
ایران بر حسب تئوری و عمل انقلاب
از نظر تئوری مهمترین پرسش این است که اگر توسط کسانی که درگیر وقایع بودند ، سیاست و تدبیر دیگری اتخاذ می گردید ، آیا انقلاب ایران قابل پیش گیری بود و یا حداقل امکان داشت به راهی که کمتر افراطی و ویران کننده باشد سمت داده شود . از سال 1963 تا 1978 طی 15 سال توسعه و پیشرفت در ایران ، همه کس از نظر مادی منتفع گردید ، برخی کمتر و برخی بیشتر .
هر چند که توده های مردم از نظر روانی با ساختار حکومت بیگانه شدند . مردم متوجه گردیدند که از داشتن حق اظهار عقیده موثر در امور سیاسی مملکت محروم شده اند و یا نسبت به دیگران به صورت اتباع درجه دوم در آمده اند . چیزی که در ایران اتفاق افتاد موید این نظر است که انقلاب زمانی به وقوع نمی پیوندد که شرائط زندگی در بدترین وضع باشد ، بلکه هنگامی حادث می شود که وضع رو به بهبودی می رود اما با انتظارات هماهنگ نگاهداشته نمی شود . اگرچه شاه قولهای زیادی داد اما دولت در اجرای آن سرعت کافی به خرج نداد ، و مهم نبود که اوضاع چقدر بهبود یافته. بدین ترتیب هنگامی که سیاست توسعه اقتصادی با دوران متلاطم سالهای1977و1978مواجه گردید،هر کس از هر قشر وطبقه اجتماعی بیشتر به سویی گرایش پیدا کرد که با پرسیدن"برای من چه کاری انجام دادهاید؟" شاه را برای کمبودهای درمان ناپذیر مقصر بداند.
یک نظریه ساده پیش پا افتاده باید دور ریخته شود.این صحت نداردکه مردم همیشه از دولتی پشتیبانی می کنند که معیارهای زندگی آنها رابهبود بخشیده است.شاه به دلیل پیشرفتهای اقتصادی که خود موجب شده بود،تصور کرد که مردم حمایت خو د از رژیم او ادامه خواهند داد.همچنان که اوضاع بهتر شد،توجه مردم بیش از پیشاز مسایل مربوط به خود معطوف گردید.
تمایل مردم به داشتن یک نقش سیاسی واقعی و یا دست کم داشتن تصوری از یک نقش سیاسی بطور وسیع افزایش یافت. در لحظه سرنوشت ساز، که وفاداری به سلطنت پهلوی در تعادل بود، شاه به شیطانی که خود می شناخت- دیکتاتوری- روی آورد، و نه به شیطانی که نمی شناخت- مشارکت سیاسی غیر انحصاری.
یک عقیده عمومی پذیرفته شده درباره منشاء و گسترش انقلاب، به وسیله حوادث ایران نفی گردید. چیزی اتفاق نیفتاد که بنابر تئوریهای جا افتاده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 39
انقلاب ایران و جهان امروز
انقلاب ایران پایان نیافته است . بازماندگان متفق انقلابی که در فوریه 1979 قدرت را به دست آوردند ، ناظر بر انحلال نظام سیاسی سلسله پهلوی و ساختار اقتصادی ایران بودند ، اما نه تنها نتوانستند قابلیتهای هماهنگی در اداره امور از خود نسان بدهند ، بلکه حتی یک دولت لایق که به تلاشهای انقلابی جهت دهد و جنگ را بطور موثر علیه عراق اداره کند ایجاد نکردند . نهادهای متزلزل جوشیده از انقلاب ، گروگانگیری ، جنگ و برخوردهای پایان ناپذیر چپگرایان و افراطیون اسلامی را در هم آمیخت . بدین سان بیشتر گروههای مجاهدین افراطی ( حدود یک سوم از کل مجاهدین ) برای به بن بست کشاندن استقرار هر ن.ع رابطه مجدد بین ایالات متحده و رژیم خمینی ، صلاح خود را در همکاری با فداییان دیدند . حتی تا آن جا که دهها تن از دیپلماتهای امریکا را بیش از یک سال در اسارت نگاهداشتند .
رفتار خارج از عرف کسانی که پس از انقلاب به قدرت رسیدند تقریباً در همه پایتختهای جهان امواجی تکان دهنده پدید آورد . پس از آن ، بحران گروگانگیری وسیعاً موجب تشدید انزوای ایران گردید . اگر چه این مانع بزرگ از سر راه شده است ،سیاست خارجی کشور همچنان با آشفتگی کامل دست به گریبان است .
این غیر ممکن است که بتوان فراز و نشیبهایی که ایران هنوز باید طی کند پیش بینی نمد ، اما مسیر تکاملی آینده ، مطمئناً بر مبنای حوادث گذشته و عکس و العمل در مفابل این حوادث شکل خواهد گرفت . آنچه در ایران اتفاق افتاد دور نماهای جالبی از عملکرد جوامع در تغییرات بزرگ اجتماعی و پی آمدهایی که برای نظام جهانی می تواند داشته باشد ارائه داد .
ایران بر حسب تئوری و عمل انقلاب
از نظر تئوری مهمترین پرسش این است که اگر توسط کسانی که درگیر وقایع بودند ، سیاست و تدبیر دیگری اتخاذ می گردید ، آیا انقلاب ایران قابل پیش گیری بود و یا حداقل امکان داشت به راهی که کمتر افراطی و ویران کننده باشد سمت داده شود . از سال 1963 تا 1978 طی 15 سال توسعه و پیشرفت در ایران ، همه کس از نظر مادی منتفع گردید ، برخی کمتر و برخی بیشتر .
هر چند که توده های مردم از نظر روانی با ساختار حکومت بیگانه شدند . مردم متوجه گردیدند که از داشتن حق اظهار عقیده موثر در امور سیاسی مملکت محروم شده اند و یا نسبت به دیگران به صورت اتباع درجه دوم در آمده اند . چیزی که در ایران اتفاق افتاد موید این نظر است که انقلاب زمانی به وقوع نمی پیوندد که شرائط زندگی در بدترین وضع باشد ، بلکه هنگامی حادث می شود که وضع رو به بهبودی می رود اما با انتظارات هماهنگ نگاهداشته نمی شود . اگرچه شاه قولهای زیادی داد اما دولت در اجرای آن سرعت کافی به خرج نداد ، و مهم نبود که اوضاع چقدر بهبود یافته. بدین ترتیب هنگامی که سیاست توسعه اقتصادی با دوران متلاطم سالهای1977و1978مواجه گردید،هر کس از هر قشر وطبقه اجتماعی بیشتر به سویی گرایش پیدا کرد که با پرسیدن"برای من چه کاری انجام دادهاید؟" شاه را برای کمبودهای درمان ناپذیر مقصر بداند.
یک نظریه ساده پیش پا افتاده باید دور ریخته شود.این صحت نداردکه مردم همیشه از دولتی پشتیبانی می کنند که معیارهای زندگی آنها رابهبود بخشیده است.شاه به دلیل پیشرفتهای اقتصادی که خود موجب شده بود،تصور کرد که مردم حمایت خو د از رژیم او ادامه خواهند داد.همچنان که اوضاع بهتر شد،توجه مردم بیش از پیشاز مسایل مربوط به خود معطوف گردید.
تمایل مردم به داشتن یک نقش سیاسی واقعی و یا دست کم داشتن تصوری از یک نقش سیاسی بطور وسیع افزایش یافت. در لحظه سرنوشت ساز، که وفاداری به سلطنت پهلوی در تعادل بود، شاه به شیطانی که خود می شناخت- دیکتاتوری- روی آورد، و نه به شیطانی که نمی شناخت- مشارکت سیاسی غیر انحصاری.
یک عقیده عمومی پذیرفته شده درباره منشاء و گسترش انقلاب، به وسیله حوادث ایران نفی گردید. چیزی اتفاق نیفتاد که بنابر تئوریهای جا افتاده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 39
انقلاب ایران و جهان امروز
انقلاب ایران پایان نیافته است . بازماندگان متفق انقلابی که در فوریه 1979 قدرت را به دست آوردند ، ناظر بر انحلال نظام سیاسی سلسله پهلوی و ساختار اقتصادی ایران بودند ، اما نه تنها نتوانستند قابلیتهای هماهنگی در اداره امور از خود نسان بدهند ، بلکه حتی یک دولت لایق که به تلاشهای انقلابی جهت دهد و جنگ را بطور موثر علیه عراق اداره کند ایجاد نکردند . نهادهای متزلزل جوشیده از انقلاب ، گروگانگیری ، جنگ و برخوردهای پایان ناپذیر چپگرایان و افراطیون اسلامی را در هم آمیخت . بدین سان بیشتر گروههای مجاهدین افراطی ( حدود یک سوم از کل مجاهدین ) برای به بن بست کشاندن استقرار هر ن.ع رابطه مجدد بین ایالات متحده و رژیم خمینی ، صلاح خود را در همکاری با فداییان دیدند . حتی تا آن جا که دهها تن از دیپلماتهای امریکا را بیش از یک سال در اسارت نگاهداشتند .
رفتار خارج از عرف کسانی که پس از انقلاب به قدرت رسیدند تقریباً در همه پایتختهای جهان امواجی تکان دهنده پدید آورد . پس از آن ، بحران گروگانگیری وسیعاً موجب تشدید انزوای ایران گردید . اگر چه این مانع بزرگ از سر راه شده است ،سیاست خارجی کشور همچنان با آشفتگی کامل دست به گریبان است .
این غیر ممکن است که بتوان فراز و نشیبهایی که ایران هنوز باید طی کند پیش بینی نمد ، اما مسیر تکاملی آینده ، مطمئناً بر مبنای حوادث گذشته و عکس و العمل در مفابل این حوادث شکل خواهد گرفت . آنچه در ایران اتفاق افتاد دور نماهای جالبی از عملکرد جوامع در تغییرات بزرگ اجتماعی و پی آمدهایی که برای نظام جهانی می تواند داشته باشد ارائه داد .
ایران بر حسب تئوری و عمل انقلاب
از نظر تئوری مهمترین پرسش این است که اگر توسط کسانی که درگیر وقایع بودند ، سیاست و تدبیر دیگری اتخاذ می گردید ، آیا انقلاب ایران قابل پیش گیری بود و یا حداقل امکان داشت به راهی که کمتر افراطی و ویران کننده باشد سمت داده شود . از سال 1963 تا 1978 طی 15 سال توسعه و پیشرفت در ایران ، همه کس از نظر مادی منتفع گردید ، برخی کمتر و برخی بیشتر .
هر چند که توده های مردم از نظر روانی با ساختار حکومت بیگانه شدند . مردم متوجه گردیدند که از داشتن حق اظهار عقیده موثر در امور سیاسی مملکت محروم شده اند و یا نسبت به دیگران به صورت اتباع درجه دوم در آمده اند . چیزی که در ایران اتفاق افتاد موید این نظر است که انقلاب زمانی به وقوع نمی پیوندد که شرائط زندگی در بدترین وضع باشد ، بلکه هنگامی حادث می شود که وضع رو به بهبودی می رود اما با انتظارات هماهنگ نگاهداشته نمی شود . اگرچه شاه قولهای زیادی داد اما دولت در اجرای آن سرعت کافی به خرج نداد ، و مهم نبود که اوضاع چقدر بهبود یافته. بدین ترتیب هنگامی که سیاست توسعه اقتصادی با دوران متلاطم سالهای1977و1978مواجه گردید،هر کس از هر قشر وطبقه اجتماعی بیشتر به سویی گرایش پیدا کرد که با پرسیدن"برای من چه کاری انجام دادهاید؟" شاه را برای کمبودهای درمان ناپذیر مقصر بداند.
یک نظریه ساده پیش پا افتاده باید دور ریخته شود.این صحت نداردکه مردم همیشه از دولتی پشتیبانی می کنند که معیارهای زندگی آنها رابهبود بخشیده است.شاه به دلیل پیشرفتهای اقتصادی که خود موجب شده بود،تصور کرد که مردم حمایت خو د از رژیم او ادامه خواهند داد.همچنان که اوضاع بهتر شد،توجه مردم بیش از پیشاز مسایل مربوط به خود معطوف گردید.
تمایل مردم به داشتن یک نقش سیاسی واقعی و یا دست کم داشتن تصوری از یک نقش سیاسی بطور وسیع افزایش یافت. در لحظه سرنوشت ساز، که وفاداری به سلطنت پهلوی در تعادل بود، شاه به شیطانی که خود می شناخت- دیکتاتوری- روی آورد، و نه به شیطانی که نمی شناخت- مشارکت سیاسی غیر انحصاری.
یک عقیده عمومی پذیرفته شده درباره منشاء و گسترش انقلاب، به وسیله حوادث ایران نفی گردید. چیزی اتفاق نیفتاد که بنابر تئوریهای جا افتاده