لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
استفاده از موسیقی در قرائت قرآن
/
قرائت قرآن، یک فن یا به بیانی جامعتر یک هنر است؛ شاید بتوان گفت نقطه اوج تلاقی هنر و مذهب و برای آنکه بشود از آن لذت برد، باید کمی دربارهاش دانست. در واقع فراگیری فنون موسیقی آوازی، پیشوازی است برای فراگیری تلاوت رنگارنگ قرآن.
از یک نظر، قرآن لحنی موسیقایی است و از نظری دیگر، الحان موسیقی در ذات آیات قرآنی و حتی واژگان آن نهفته است که خودبهخود ما را وادار میکند آن را آهنگین و با وزن بخوانیم.
آنچه در این سالها از قرائت قاریان ایرانی شاهد بودهایم تقلید بوده است و بس. همواره قاریانی پرورش داده میشوند که کمتر به موسیقی و مبانی آن آشنایی دارند و با آهنگهای نامناسب و نغمههای ناموزون قرائت میکنند و این اعجاز بیان الهی را با شیوههای تقلیدی و ناپسند عرضه میدارند.
اینکه شیوههای امروزی در قرائت قرآن از کجا آمده، چه ربطی به هنر موسیقی دارد، چه کسانی در پیشرفتش مؤثر بودهاند و ما ایرانیها که هم در موسیقی، سابقه درخشانی داریم و هم در علوم قرآنی، چه نقشی در اعتلای این هنر داریم و جایمان در این عرصه کجاست، خود موضوعاتی قابل تأمل و بحثاند.
پرداختن به این سؤال که اساساً موسیقی دستگاهی ایران در تلاوت قرآن به کار گرفته میشود یا نه، قبل از همه پرسشها، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهویژه آنکه تا کنون به این مقوله مهم پرداخته نشده است.
مشروعیت هنر قرائت
در اکثر کتب روایی شیعی، بخشی وجود دارد، به نام «بابالقرآن» یا «کتابالقرآن» که در آن روایاتی درباره فضل قرآن، فضیلت قاری قرآن، ثواب قرائت سورهها و نکات دیگر مطرح شده است. اما یکی از این نکات، مسئله تحریم غنا و استحباب تحسین صوت در قرائت قرآن است.
محدثان بزرگوار ما، در توجیه بعضی روایات فرمودهاند: «قرآن را با صوت زیبا تا آن حدی که غنا نباشد، باید قرائت کرد، البته بدون آنکه حدود حسن صوت و غنا را مطرح کنند.»
بسیاری تصور میکنند که قرائت و تلاوت قرآن تنها آن چیزی است که شنیدهاند و فقط و فقط باید در این خصوص از تلاوت قاریان عربزبان تقلید کرد و به همین هم بسنده میکنند. اما برخی از قاریان با استناد به اینکه آهنگهای عربی تلفیقی از آهنگهای غیرعربی (مثلاً ایرانی) است، استفاده از آهنگهای غیرعربی را در قرائت جایز میدانند. مثلاً یکی از گوشههای دستگاه ایرانی را عیناً در قرائت قرآن به کار میبرند.
با توجه به روایات شریفه، قرائت قرآن با صوت و لحن زیبا و ترجیع حلال (هنر قرائت)، ممدوح و مورد رضایت حضرت حق، رسول اکرم و ائمه اطهار، علیهم السلام، میباشد. نظر بسیاری از فقها در مورد قرائت قرآن، طبق دستگاه موسیقایی، این است که در اخبار وارده نسبت به قرائت قرآن، با صدای خوب تأکید شده است؛ و از حضرت امام باقر (ع) نقل شده: «رجع بالقرآن صوتک، فان الله عزوجل یحب الصوت الحسن یرجع فیه ترجیعا» یعنی قرآن را با گرداندن صدا در حلق بخوان؛ زیرا خداوند صدای خوب را دوست دارد.
بنابراین باید قرآن با صدای مهذب مناسب معنویت و هدایت قلوب خوانده شود، نه با صداهای مناسب با مجالس لهو؛ و برای یاد گرفتن تنظیم صدا و پیداکردن صوت یا نت مناسب اگر از آلات تنظیم صدا استفاده شود مانعی ندارد؛ ولی نواختن آلات در وقت خواندن قرآن (نظیر نواختن موسیقی درسرودهای معمولی) ممکن است بیاحترامی به شأن قرآن تلقی شود.
موسیقی شرقی و ویژگیهای آن
وجه تمایز موسیقی شرقی نسبت به موسیقی غربی وجود پردههایی1 است که موسیقی غربی به طور کل از وجود این فواصل بیبهره است. فواصلی که در موسیقی شرقی استفاده میشود فاصله یک پرده (پرده کامل)، نیمپرده و ربعپرده (4/3 پرده) است در صورتی که موسیقی غربی از فاصله ربع پرده استفاده نمیکند. همین موضوع دامنه و تنوع بسیاری را برای موسیقی شرقی ایجاد کرده و بر همین اساس در موسیقی ایرانی، عربی و ترکی دستگاهها و مقامهای بسیاری وجود دارند، اما در موسیقی غربی چنین نیست.
نفوذ موسیقی کلاسهشده غربی در ممالک شرقی بهخصوص در دو سده اخیر دانشمندان و موسیقیدانان شرقی را بر آن داشت که نظم خاصی برای مقامهای خود بدهند و در نتیجه یک گام پایهای برای موسیقی خود بیابند و پس از آن بود که برای مقامهای شرقی گام ثابتی مشخص شد.
دستگاههای موسیقی ایران و مقامهای موسیقی عرب
هفت دستگاه و پنج آواز حاصل فواصل و گامهای متفاوت در موسیقی ایرانی است. بسیاری از گوشهها نیز در این آوازها و دستگاهها قرار میگیرند. ماهور، شور، سهگاه، چهارگاه، راست و پنجگاه، همایون و نوا، هفت دستگاه و بیات اصفهان، افشاری، ابوعطا، دشتی و بیات ترک آوازهای موسیقی ایرانی را شکل میدهند. همانطور که گفته شد ربعپرده در موسیقی ما نقشی مهم ایفا میکند و موجبات فراهم آمدن گوشهها و دستگاههایی با رنگ و فضای متنوع را فراهم میآورد.
مقام راست، بیات، صبا، سهگاه، عجم، نهاوند، کرد، حجاز مقامهای عربی را تشکیل میدهند که هر یک از این مقامها در دل خود دارای مقامهای فرعی نیز هستند؛ مطابق با آنچه در موسیقی ایرانی نسبت به دستگاهها و گوشهها اتفاق میافتد.
وجه تشابه موسیقی عربی و ایرانی
عقیده اکثر مورخان بر این است که منشأ موسیقی عرب، آهنگها و ترانههای ایرانی بوده. اکثر خوانندگان و نوازندگان مشهور عرب در قرون اول هجری، توسط خنیاگران و نوازندگان پارسیتبار تعلیم یافته یا اینکه خود اصالتاً ایرانی بودهاند.
آنان از الحان و آهنگهایی که قابلیت تطبیق و تلفیق با اشعار عربی را داشت، در سرودها و آوازهای خود استفاده کردند و پس از مدتی موسیقی عرب با تکیه بر همین دانستهها، که رفتهرفته رو به تکامل میرفت، شکل گرفت.
به عنوان مثال در موسیقی ایرانی (و شرق) فاصله هشتم یا «هنگام»2 را به هشت گاه تقسیم میکردند. بعد از حمله اعراب به ایران در صدر اسلام و همچنین در دوران سلطنت عثمانی، این فواصل و پردهها به طور کامل به کشورهای عربی و اسلامی منتقل گردید و تا کنون نیز همان فواصل و پردهها با نامهای ایرانی (اکثراً) در فرهنگ موسیقی این کشورها به چشم میخورد.
پرداختن به این موضوع که عربها تداخلات و تصرفاتی در این مقامها داشتهاند بحثهای تاریخی و فرهنگی است که در این فرصت نمیگنجد و فقط به ذکر همین نکته مهم بسته میکنیم که مطمئناً دخل و تصرفاتی در موسیقی ایرانی توسط عربها صورت پذیرفته است.
با وجود شواهد و دلایل بسیار زیاد به جرئت میتوان ادعا کرد که این اسلوب و روش موسیقی ایران بوده که به کشورهای عربی منتقل شده و اگر موسیقی بدوی و یا قومی در این کشورها نیز بوده یا در این فواصل وجود داشته و یا اینکه از بین رفته است. بنابراین در حال حاضر موسیقی عربی که موجودیت مستقل از موسیقی ایرانی و غرب داشته باشد وجود ندارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اسب
اسب یا اسپ پستانداری است از خانواده ی اکوئیدا است که از دیرباز در زمینههای کشاورزی، ترابری و همچنین در جنگها بسان ابزاری برای حرکت تند و ضربه زدن به سیستمهای دفاعی دشمن بهره گیری میشده است.
نام اسب همواره با واژههایی مانند چابکی همراه بوده است. پیشینیان برای اسبهای خود احترام بسیاری قائل بودند به گونهای که صاحب اسب، نیاکان اسب نژادین خود را تا ۱۲ نسل پشت میدانست و به هنگام مرگ اسبش به شدت غمگین میشد.[نیازمند منبع] همچنین اسب را جانوری نجیب نیز میشناسند. ولی در هنگام خشم اسب نزدیکی به او بسیار خطرناک است .
نام اسبهای گوناگون در زبان فارسی
سر یک اسب در یکی از مینیاتورهای ایرانی مربوط به یکی از دستنوشتههای مثنوی مولوی از سال ۸۹۱ق./۱۴۸۶م.
باره یا بارگی، به معنی مطلق اسب گفته میشود و ربطی به باربری ندارد.
بالاد و بالاده، به اسب تندرو یا اسب یدکی گفته میشود.
بوز، به اسب نیله (کبودرنگ) گفته میشود.
توسن، اسب سرکش را میگویند.
جُرده، به اسب اخته میگویند.
چرمه، به اسب سپید یا اسبی که دست و پایش سپید باشد گفته میشود.
خنگ، اسب سپید را میگویند.
سمند، اسب زرد را میگویند.
نَوَند، اسب تندرو را میگویند.
یَکران، اسب نژاده و نجیب را گویند.
عمر خیام در کتاب نوروزنامه نام گونههای اسب را چنین بیان می کند:
الوس چرمه، سرخ چرمه، تازی چرمه، خنگ، بادخنگ، مگسخنگ، سبزخنگ، پیسهٔ کمیت، کمیت، شبدیز، خورشید، گور سرخ، زردرخش، سیارخش، خرماگون، چشینه، شولک، پیسه، ابرگون، خاکرنگ، دیزه، بهگون، میگون، بادروی، گلگون، ارغون، بهارگون، آبگون، نیلگون، ابرکاس، باوبار، سپیدزرده، بورسار، بنفشهگون، ادس، زاغچشم، سبزپوست، سیمگون، ابلق، سپید، سمند.[۱]
/
اسب سفی
/
اسب
واژهشناسی
اسب را در پارسی میانه و اوستایی نیز اَسپ (asp)میگفتند. نامهای بسیاری از بزرگان ایرانی در روزگار باستان دارای پسوند -اسپ بوده است (مانند گشتاسپ، ارجاسپ، گرشاسپ، گشتاسپ، جاماسپ، لهراسپ، ویشتاسپ، هیدراسپ، بیوراسپ، ساتاسپ، سیاوش و...)که نشان از اهمیت این جانور در میان ایرانیان است.[نیازمند منبع] در زبان سانسکریت این واژه به ریخت azva بوده که واژه سوار و اسوار نیز در زبان پارسی کنونی از همین ریشهاند. اسب برای اولین بار در آسیای میانه که بعدها تورکستان نام گرفت اهلی شده است سپس به دشتهای ایران و راه یافته است. در ایران باستان بویژه دوره هخامنشی اسب نقش بسیار زیادی داشت به اسبهای تربیت یافته پارس می گفتند عرب ها این کلمه را به فارس معرب کرده اند و آن را برای به معنی تیزرو و سوار کار ماهر به کار می برند. اسب حیوانی است که با سرما و شرایط سخت کوهستانی سازگار است بر خلاف شتر که با شرایط گرم و شن زار و سرزمین عربی سازگار بوده است. عربها برای اولین بار در دوره تجارت معروف به رحله شتا و صیف با اسب آشنا شدند و آن را بکار گرفتند. [نیازمند منبع]
تاریخچه
تاریخ تکامل اسب ها هنوز به طور دقیق مشخص نمی باشد. به طور مثال, زمان جدا شدن گونه های الاغ (اکووس آسینوس), اسب های وحشی (اکووس فروس) و گورخر ها و اسب های اهلی (اکووس کابالوس) معلوم نیست. همچنین مشخص نیست گونه ی اسب های اهلی حاصل انتخاب طبیعی هستند یا انتخاب مصنوعی توسط انسان. قدیمی ترین فسیل های مربوط به این گونه به هفت هزار سال پیش از میلاد باز می گردند. ابتدا اسب به منظور تهیه ی غذا شکار می شده است, ولی به مرور زمان انسان آن را به فرمان خود در آورد و برای تهیه ی شیر و گوشت, و نیز حمل و نقل, آن را پرورش داد. قدیمی ترین آثار رام کردن اسب ها در اروپای شرقی، شمال قفقاز و آسیای مرکزی یافت شده اند. پرورش و تربیت اسب ها به مرور زمان اهمیت ویژه ای یافت و انسان به درساژ و اصلاح نژاد پرداخت.
/
نژاد های مختلف
نژاد های اسب بسیار فراوان و متفاوت است. این فراوانی حاصل آمیختگی اسب ها توسط انسان, و نیز انتخاب طبیعی می باشد. به طور کلی اساس جدا کردن اسب ها از پونی ها, قد آن ها می باشد. قد اسب (بلندی جدوگاه) باید از ۱٫۴۸ متر بیش تر باشد. با این وجود استثنا نیز داریم (مثلاً فالابلا).
در اینجا لیست بعضی از نژاد های اسب را مشاهده می کنید.
اصیل عرب
/
/
اصیل عربی
/
/
اصیل عربی
/
/
اصیل عربی
گذشته ی این نژاد هنوز به درستی شناخته نشده است, ولی بی تردید این نژاد بسیار بسیار قدیمی است و از خاور میانه و نواحی بیابانی یا نیمه بیابانی این منطقه ریشه گرفته است. طی تلاش ساسانیان در پرورش و اصلاح این نژاد, اسب های اصیلی به وجود آمدند که به خاطر چابکی و مقاومتشان مایه حیرت شدند. این نژاد در تاریخ برای اصلاح نژاد و مقاوم کردن اسب ها بسیار مورد آمیزش قرار گرفت. نژاد اسب های اصیل انگلیسی از آمیزش اسب های عرب با اسب های محلی (انگلیسی) ریشه می گیرد. خون این نژاد امروزه تقریباً در رگ های همه ی نژاد های سبک وزن جاری است.
زندگی دشوار در بیابان های خشک باعث شجاعت و مقاومت حیرت برانگیز و تند پایی و صبوری این نژاد شده است. زندگی او در کنار یا حتی داخل چادر با بادیه نشینان نیز باعث خو گرفتن آن با انسان و دلبستگی و اعتماد به او شده است.
قد این اسب ها بین ۱.۴۵ تا ۱.۵۵ متر است. آن ها می توانند هر رنگی داشته باشند ولی ابلق نیستند. رنگ مشکی نیز در آنان بسیار نادر است. مو های اسب عرب نرم و ابریشم مانند است. یکی از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
استرس چیست ؟
استرس( فشار عصبی) از نظر لغوی از کلمه لاتین استرینجر به مفهوم به هم رفتن، قبض شدن و... گرفته شده است و در زبان فارسی معادل های تکانه عصبی، فشار روانی، تنیدگی، نگرانی و... برای آن عنوان گردیده است. «استرس» را فشار عصبی هم ترجمه کرده اند که این اصطلاح هم معادل دقیقی برای «استرس» نیست. زیرا استرس از «فشار» ناشی می شود و خود فشار نیست، اگر چه به رغم دو نفر از محققان به نام های «مورهد» و «گریفین» با اندک اغماضی می توان «استرس» را همان «فشار عصبی» معنی کرد و آن را عکس العملی دانست که انسان در مقابل محرک های ناسازگار از خود بروز می دهد. در این مقاله نیز این معادل به کار گرفته شده است.
استرس پدیده تازه ای نیست و در طول تاریخ بشر وجود داشته و به صورت های مختلفی بر انسان عارض شده است از جمله:نگرانی از بلایای طبیعی، جنگ ها، قتل عام ها، ستمکاری های حکام جابر و... با انقلاب صنعتی و به دلیل تحولات عمیق اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی ناشی از آن در کلیه جوامع و ضرورت تطابق مداوم با شرایط جدید و در عین حال در تحول و تغییر، استرس، دامنه، شدت و وسعت بیشتری گرفت به طوری که می توان آن را فرزند ناخلف انقلاب صنعتی و یک قاتل بی سروصدا نامید.
استرس در دنیای امروز تقریباً همه گیر شده و از پیر و جوان، زن و مرد، تحصیل کرده و بی سواد همه و همه به گونه و با نوعی از آن دست به گریبانند و فقط افراد معدودی که شناخت کافی از آن داشته و ابزار مقابله با آن را در اختیار دارند از آثار مخرب آن برکنار هستند.
تحقیقات علمی مؤید این واقعیت است که استرس بر سلامت جسم و روان فرد تأثیر می گذارد و انرژی های بالقوه و بالفعل او را هدر داده و باطل می سازد. امروزه مردم اغلب کلمه استرس را به صورت موضوعی متداول و یا به شکل بیماری «اپیدمی» به کار می برند و این کلمه مدتها است که در ادبیات محاوره ای جا باز کرده و به همان گونه که از کار، غذا، مسکن، مسافرت، تحصیل و... صحبت می کنیم، از استرس هم صحبت می کنیم.
با تمام جنبه های منفی که در فرهنگ عامه برای استرس وجود دارد، معهذا این پدیده دارای جنبه های مثبت نیز است. جنبه های منفی استرس را «استرس مخرب» می گویند که از شنیدن خبر ناگوار بر شخص دست می دهد و جنبه های مثبت استرس، «استرس سازنده» است، که هنگام دریافت خبرهای شاد و خوشحال کننده عارض فرد می شود.
تعاریف علمی استرس
محققان برای استرس تعاریف مختلفی ارائه داده اند. این تعاریف اگر چه دارای تفاوت هایی ظاهری و شکلی هستند، ولی از نظر محتوائی تقریباً عقیده واحدی را منعکس می کنند. «دنیس جیف» استرس را حالتی می داند که از دخالت متغیرات «روانی- فیزیولوژیکی» بر دو عامل محیط و سلامتی جسمانی فرد بروز می کند. محقق دیگری به نام «کری کوپر» آن را عکس العمل بیوشیمیائی و رفتاری فرد می داند که در مواجهه با خطر به انسان دست می دهد. به رغم «سوزان کارترایت» استرس مجموعه ای از واکنش های عمومی فرد به عوامل ناسازگار و غیرمنتظره محیط است که او را وادار می کند با اتخاذ روش «جنگ یا گریز» با خطر مقابله کرده و یا راه فرار را انتخاب کند. «کاکس» می گوید استرس پاسخ فرد به فرآیندهای درونی و بیرونی است که بر ظرفیت ادغام نیروهای جسمی و روانی، فشار وارد می سازد.
به عقیده وی، استرس بخشی از مجموعه سیستم پویای برخورد و تعامل فرد و محیط و به عبارت دیگر تطابق بین «خود دیگر» و یا «خود درون» که با «خود برون» در توافق نیست، می باشد. از طرفی کارل البرشت، استرس را بخش طبیعی عملکرد انسان دانسته و عقیده دارد که باید اختلاف بین استرس منطقی و استرس مخرب را آموخت و حساسیت خود را تجربه کرد تا توانائی مقاومت در ما ایجاد شود.
عوامل استرس زا
به طور کلی پاره ای از استرس ها می توانند کل جامعه را آزار دهند که شامل کلیه اقشار و طبقات جامعه می شود. علی رغم وجود استرس های عمومی و کلی، اقشار مختلفی که در متن جامعه فعالیت دارند؛ از دیگر انواع استرس نیز رنج می برند که هر یک شیوه برخورد خاص خود را ایجاب می کند. در این بحث بدواً منشأ فشارزاهای عمومی و نتایج فشارهای عصبی و همچنین نقش تعدیل کننده ها که مکانیزم های طبیعی و غریزی انسان در برخورد با عوامل استرس زاست، مطرح و سپس فشارزاهای طبقه دانشجو عنوان شده و نهایتاً راه حل هائی ارائه خواهد شد.
فشارزاهای عمومی (استرس زاها) به قرار زیر است:
1 -فشارزاهای محیطی شامل: تغییرات اقتصادی، تغییرات سیاسی و اجتماعی، تغییرات تکنولوژیکی و تقسیم کار در خانواده.
2- فشارزاهای سازمانی شامل: ساختار سازمان، فرهنگ و فضای سازمانی، سیاست ها و خط مشی های سازمان.
3- فشارزاهای اجتماعی شامل: رابطه با سرپرست، ماهیت کار گروهی، رابطه با دوستان.
4- فشارزاهای فردی شامل: شرایط جسمی، طرح شغل، حجم زیادکار، تضاد نقش، ابهام نقش.
این فشارزاها موجب بروز فشار عصبی و یا استرس شده و نتایج بسیار منفی به شرح زیر را موجب می شوند:
نتایج فشار عصبی عبارتند از:
1- اثرات فیزیولوژیکی شامل: حساسیت به بیماری های معمولی، مرض قلبی، زخم معده، سرطان...
2- اثرات روانی شامل: محرومیت و تهاجم، اضطراب، افسردگی، فرسودگی، پریشانی.
3- اثرات شناختی شامل: تقلیل نیروی تمرکز، حافظه ضعیف، اغتشاش فکری.
4- اثرات رفتاری شامل: انجام کار نامناسب، غیبت، خروج از خدمت، مصرف الکل.
از طرفی سیستم مقاومت طبیعی انسان و تجربیات به دست آمده به عنوان عوامل تعدیل کننده استرس همواره در جهت حفظ تعادل انسان به صورت خودکار عمل می کنند.
راههای مقابله با فشار عصبی (استرس(
طبقه دانشجو و دانش آموز اگر چه دچار فشارهای عصبی مقطعی در دوران امتحانات می شوند، ولی مقابله با آن هنگامی سهل و آسان می شود که دانشجویان اولاً در ارتباط با فشارهای عصبی سطح جامعه به تعادل رسیده باشند و ثانیاً با تهیه برنامه های کوتاه مدت، امواج فشار عصبی در برهه زمانی امتحانات را از سر رد کنند. در اینجا به دو روش کوتاه مدت و یا تاکتیکی برای برخورد با فشار عصبی مقطعی که در زمان امتحانات برای دانشجو ضروری است؛ و روش بلندمدت و یا استراتژیکی که به نحوه رسیدن به آرامش، حفظ تعادل، عدم شتابزدگی، تمرکز و اتخاذ حالات رفتاری مناسب و در نهایت مقابله با فشارهای عصبی می پردازد، اشاره می شود.
اقدامات کوتاه مدت در مقابله با فشار عصبی (استرس) این اقدامات شامل برخورد مقطعی با مسائل و فشارهای ناشی از امتحانات به شرح زیر است:
- برنامه ریزی تحصیلی: این مورد از مهم ترین عوامل تخفیف فشار عصبی است. چنانچه برنامه ریزی بلند مدت (مثلا ? سال برای دریافت درجه کارشناسی) با دقت و به نحو سنجیده انجام شود، بدون تردید برنامه های میان مدت و کوتاه مدت در مسیر مطلوب حرکت خواهند کرد. برعکس اگر برنامه ریزی بلندمدت به طور صحیح انجام نشود کلیه برنامه های میان مدت و کوتاه مدت دچار اغتشاش شده و نتیجه مسلم آن بروز استرس شدید در دانشجو است.
- مدیریت زمان: در این رابطه باید گفت که انسان به طور کلی دارای محدودیت زمانی است یعنی ?? ساعت که هر شخصی آن را به نحوی می گذراند.بدون تردید اگر برنامه ریزی زمانی درستی وجود داشته باشد و هرچیزی در جای خود انجام شود اختلاط و تداخل مسائل در اداره یا امور زندگی و تحصیلی به وجود نخواهد آمد و از بروز هرج و مرج در کارها جلوگیری خواهد شد. با اجرای مدیریت زمان علاوه بر این که «برنامه های پرشتاب» از بین خواهند رفت، هرگونه کار و برنامه ای در آرامش کامل اجرا خواهد شد.
- تغذیه صحیح و ورزش: آنچه که در فصل امتحانات برای طبقه در حال تحصیل بسیار مورد تأکید قرار دارد، تغذیه صحیح و ورزش کردن است. افرادی که ورزش می کنند در بالا بردن «تحمل فشار عصبی» موفق هستند و این کار باید طبق برنامه و به طور مرتب انجام شود تا بتوان با دفع سموم بدن به تعادل و آرامش رسید.
- تمدد اعصاب و مراقبه: آموزش تمدد اعصاب (آرمیدگی و یا آرام بخشی عضلانی) و مراقبه و تمرکز، تکنیک های بسیار مفیدی برای جایگزین کردن هیجانات عصبی و تنشی و احساسات با وضعیت آرام و ملایم هستند که باید توسط متخصصان و با شیوه های اصولی و صحیح به کار گرفته شود تا اثرات خود را ظاهر سازند.
- تغییر تدریجی عکس العمل های رفتاری - شناختی به فشار عصبی:این روش بر این نکته تأکید دارد که وقتی نمی توانیم دنیای اطراف خود را عوض کنیم، لااقل می توانیم عکس العمل های خود را تغییر داده و آنها را اصلاح کنیم و توانایی خود را در برخورد با فشار عصبی افزایش دهیم. در فصل امتحانات، ایجاد جو ساکت و آرام اهمیت دارد . و در عوض از شرکت در مهمانی ها و دیدن و شنیدن برنامه های تلویزیونی و رادیویی -که از عوامل اغتشاش آرامش دانشجو و دانش آموز هستند- باید تا حد امکان پرهیز کرد و حالات رفتاری مناسب والدین باعث می شود که فرزندان در حال تحصیل آنها در فصل امتحانات از آسودگی فکری بیشتری برخوردار شوند.
اقدامات بلندمدت در مقابله با فشار عصبی(استرس(
رعایت اقدامات کوتاه مدت اگر چه برای دانشجویان و دانش آموزان بویژه هنگام فصل امتحانات ضروری و لازم است ولی کافی نیست زیرا تأثیر آن موقتی است و جنبه مسکن دارد.
فردی که دچار حمله استرس شده برای نجات خود به هر توصیه ای عمل می کند. او داروهای مختلف مصرف می کند، به ورزش و تفریح می پردازد، کتابهای مختلف در این زمینه مطالعه می کند، به کلاس های «یوگا» و «مدیتیشن و مراقبه» و امثالهم می رود. مفتون آگهی های پرزرق و برق این گونه کلاس ها که اکثرآً از شرایط عصبی فرد استفاده تجاری و در واقع سوء استفاده انسانی می کنند، می شود و پس از مدتها تلاش متوجه می شود که در نقطه شروع قرار دارد و ریشه استرس خشک نشده است و از مخصمه بیرون نیامده است.
برای برخورد ریشه ای با معضل استرس راههای زیر توصیه شده است:
- تقویت مبانی دینی: دورکیم می گوید: انسان موجودی «دین ورز» است و انسان «دین ورز» قدمتی بیشتر از انسان «هوش ورز» دارد. تحقیقات ثابت کرده که ایمان راسخ و داشتن اعتقادات دینی در حفاظت فرد در مقابل تنش ها و وسوسه های شیطانی و ... بیشترین تأثیر را دارد. امروزه پزشکان برای معالجه بیماران روان نژند و روان پریش، تلاش در استحکام استوانه های دینی فرد را در مرحله اول اهمیت قرار می دهند و به کار بردن دارو را به عنوان روشی مکمل می دانند که به بیمار کمکی سطحی و موقتی می کند.
اجرا کردن دستورات الهی و سنت های نبوی در دفع فشار عصبی اهمیتی بسزا دارد به طوری که فرد در برابر شدیدترین ضربات عصبی چون درخت تناوری استوار می ایستد. خدامحوری که به جای خودمحوری، تقویت ایمان و تلقین این موضوع که «... انسان خسران پذیر است مگر این که ایمان، عمل صالح و کشف سنت های الهی و در نهایت صبر چون سپری او را از گزند بلیات و نوسانات روحی حفظ نماید...»(سوره والعصر)
- معتدل بودن: به عقیده «فردریک پرلز» انسان معتدل انسان این مکان و این زمان است. به عقیده او انسان با احساس ایمنی در لحظه هستی زندگی می کند و در می یابد که تنها واقعیت همین لحظه است و نیازی به نگریستن به پس و پیش ندارد. انسان معتدل زندانی رویدادها و اوهام نیست، بلکه نقاط ضعف و قدرتش را می شناسد و می پذیرد.
- خروج از محدودیت: نفی همیشگی استرس امکان ندارد مگر این که فرد از محدودیت های خود بیرون آید. این محدودیت ها می توانند شامل بینش های محدود، خودخواهی ها، رقابت های مادی بی مورد، ستیز مداوم با خود و اطرافیان باشد. با خروج از محدودیت، فرد در مدار دیگری قرار می گیرد و عرفان و مسائل عرفانی را مورد توجه قرار می دهد. آمیختن با عرفان اسلامی و آنچه در دین اسلام آمده از جمله دستورات زندگی و شیوه های رفتاری و .. . مؤثرترین عوامل دفع کننده استرس هستند و انسان را «روئین روان» می سازند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 60
به نام خداوند جان و خرد
و
دوستداران گل و زیبایی
مقدمه
در میان کرات منظومه شمسی کره ای وجود دارد که قدرت خداوند در قالب حیات آشکار نموده است یک کره ای خاکی بستر حیات را برای فراهم آورد و گیاهان سبز را برای ادامة زندگی در قلب خود رویانید . به انسان به عنوان موجودی متفکر منادی بخشیدین پس از آغاز حیات از زمین شکل گرفت انسان های غارنشین بفکر ساختن خانه افتادند. آنان بار دیگر نیاز به سوی زمین دراز کردند و زمین نیز، به محبت آنها پاسخ داد و این چنین تمدن از دل زمین آغاز شد.
دیوارهای بلند و قطور «منع» و «مانع» شهرهای قدیم که کوچکتر از روستاهای امروز بودند فروریخت و درهای بزرگ و کوچک که باز شد و باز ماند و از اندیشه پدرانمان گذشت که:
به دنیایی بی در و دیوار و خانه های یکی شده و آدمهای بیگانه با مرز و در و دیوار می توان رسید.
اندیشه بی راهی نداشتند. پرچین های ساده و کوتاه و سبز و پرگل و گیاه و میوه، با مهربانی هرچه بیشتر و درست تر بگویم با شرمی لطیف و انسانی میان املاکشان خط انداخته بود تا اختلافی هرچند کوچک هم پیش نیاید.
سال و سالیانی گذشت، اما آن دیوار بزرگ گرد شهر را که تکه تکه کرده بودند تا مرزها از میان برود، به میان شهر کشیدند و بندریج پرچین های پرگل و گیاه به دیوار، و باغهای پر درخت به خانه های چند طبقه بدل شد.
هنوز مادربزرگها و پدربزرگها داشتند از درختهای سیب و انار و گردو و گلدانهای شمعدانی کنار حوض های بزرگ می گفتند که نه از درخت نشانی ماند و نه از حوضها و شمعدانی ها.
با پیشرفت علوم پزشکی و آموزش بهداشت و نطفه کشتن بسیاری از بیمتاریها و به واپس راندن مرگ و افزودن بر فرصت های زندگی و رشد جمعیت نیازهای جدیدی پدید آمد و زمینها از گل و گیاه خالی شد.
و همه ماتم گرفتیم که پس از این باید در دنیایی سنگی و سیمانی و بیگانه با گل و گیاه زندگی کنیم.
اگر ماشین ها به جنگلها هجوم برده و طبیعت را با جاده و آسمان خراشهایش ویران کرده است و استخراج نفت و ساختن پالایشگاهها و ایجاد کارخانه ها بسیار و بارها کردن مقدار فراوانی سرب و سم و دودهای خفه کننده در فضای شهرها باید راهی برای آشتی کردن با طبیعت – طبیعتی که انسان بخش بزرگی از آنست و هرچه کرده به امید آسان کردن زندگی بوده نه ویران کردنش – یافت. ناچار است که از طبیعت استفاده کند اما تا نهایت ویرانیش نرود، چون دیگر چیزی برای سودآوری و سودبخشی نمی ماند.
این است که مهندسین طبیعت به یاری زمین آمدند و به جای گردو و بن های چنان عظیم که فرو افتاده است و آسمان خراش های عظیم تری که به آسمان سرکشیده، گل و گیاه را و فضای سبز را جانشین بخشهای ویران شده جنگلها و باغها کردند و به یاری آنان گلستانهای تکه تکه شده جمع آؤری شد و هر تکه در گلدان و گلدانهایی جای گرفت و به آپارتمانها برده شد تا چون همیشه گل و گیاه و انسان به هم برسند و در برابر سنگ و سیمان و آهن تنها نمانند و این نیاز انسان شهرنشین برای بازگرداندن طبیعت سبز به محیط زندگی است، آن طبیعت سبزی که بر اثر گسترش سطوح شخت و خشک شهرها و بزرگراهها و نفوذ تمدن در مناظر آن از میان رفته است.فارسی اصیل: ندارد
فارسی رایج: آرالیا
نام انگلیسی: False castor oil plant
گیاهی مقاوم به تغییرات درجه حرارت، متعلق به خانواده «آرالیاسه» برگها شبیه پاپیتال و پنجه ای با هفت بریدگی عمیق، همیشه سبز، با رنگ سبز روشن و براق، سریع الرشد و ارزان و نگهداری آن ساده است، در بعضی کتب، آن را به نام «فاتسیاژایونیکا» می شناسند، برگها نسبت به ماده براق کنندة شیمیای خساس هستند، در اواسط تابستان گلهای سفید به صورت خوشه ظاهر می گردند، احتیاج به نور بیشتری دارد.
نیازها
نور: اگرچه مکانهای پرنور را ترجیح می دهد ولی در نیم سایه و نیم آفتاب قابل نگهداری است.
دما: قابلیت تحمل زیادی دارد و در درجه حرارت صفر تا 21 درجه سانتیگراد به رشد خود ادامه می دهد.
آبیاری: خاک را در تابستان همیشه مرطوب نگهدارید در تابستان هفته ای 2 بار و در زمستان هفته ای یکبار به آبیاری احتیاج دارد.
رطوبت: در تابستان هر روز و در زمستان دوبار در هفته احتیاج به غبارپاشی دارد، گیاه شدیداً رطوبت دوست است.
تغذیه: با کودهای مایع یا جامد محلول در آب مخصوص گیاهان زینتی هر 14 روز یکبار گیاه را تغذیه مصنوعی نمایید.
خاک مناسب: خاک لیمونی بهترین خاک است.
تعویض گلدان: هر سال با شروع فصل رشد گلدان را فقط با یک اندازه بزرگتر تعویض نمایید، گیاه دوست دارد ریشه هایش نزدیک بهم باشد از گلدان خیلی بزرگ استفاده نکنید. چنانچه شاخه ها دراز و منحرف و فاصله برگها زیاد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 67
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
تأثیر پوزولانها بر دوام بتن 4
بررسیعملکرد سازه های پیش ساخته بتنی 7
بررسی شمع و جک 8
علل خرابی ساختمانهای پیش ساخته 12
سیستم ساختمانی ترمومور 13
سیستم ساختمانی (LCH) 13
سیستم ساختمانهای مولادی 14
گزارشی از کارگاه کرج 15
فونداسیون 16
ستونها 16
تیرها 18
راه پله 18
بادبندها و دستک ها 18
دیوار 19
سقف 19
اتصالات 19
معماری 20
موقعیت محلی 20
نکات 21
واکنش قلیایی سنگدانها 22
جدول 1-1 اثرات انبساط ناشی از ASR بر خواص بتن 29
واکنشهای قلیایی دانه ها 34
فعالیت های گروه پیمان و رسیدگی 41
صنعت ساختمان 43
مسکن اجتماعی 44
مسکن استیجاری 45
بخش خصوصی در احداث مسکن استیجاری 50
مقدمه :
امروزه در اکثر نقاط دنیا ساخت و ساز ساختمان با روشهای گوناگون انجام می شود به ویژه در ساختمانهای کم طبقه استفاده از مصالحی غیر از فولاد و بتن بسیار رایج شده که این امر به دلایل مختلفی از جمله:صرفه جویی اقتصادی در هزینه و همچنین در منابع،سبک سازی ساختمان به خاطر مقاومت در برابر زلزله،صرفه جویی و استفاده بهینه از انرژی،استفاده راحت تر و مزایای بیشتر برای کاربر و …
در این جزوه به مقالات ارائه شده در سمینارهایی که در سالهای 80-81 برگزار شده و بیشتر به مسائل مطرح شده در مربوط است،اشاره ای خواهد شد.
در ابتدا نگاهی به متاوای با عنوان چالشهای مسکن و تراکم ساختمانی از مهندس مسعود معتمدی می اندازیم . «توسعه را فرایندی متعادل و پیوسته تعریف کرده اند که نیازمند دگرگونیهای ساختاری در مقاطع زمانی میان مدت و بلند مدت است.چنین فرایندی با رشدی پایدار مترادف است و هر نوع حرکت مقطعی و پرشتاب ضد توسعه محسوب می شود و زمینه ای برای برقراری رکودهای بعدی فراهم می کند«در واقع جمله فوق هدف نویسنده را از ارائه مقاله بیان می کند:رشد پرشتاب در بخش مسکن در سالهای اخیر در کشور تک محصولی مثل ایران که اغلب بخشهای تولیدی آن به دلیل نبود زیر ساختهای لازم برای سرمایه گذاری بی رونق می باشند می توانند سبب بی ثباتی و ناپایداری، نوعی وازدگی،کم کاری و بیماری هلندی (منظور مسائل ناشی از فراوانی بیش از حد ارز یا هر منبع دیگر در یک جامعه یا به بیان دیگر عرضة مازاد بر تقاضا است)شود – در کشور ما شتاب در سالهای 60-1359و 75-1374 و 80 – 1378 و رکود در سالهای 69-1367 و 77-1376 پیش آمده اند.
در ادامه مقاله رونق یافتن در سالهای 80-1378 مورد بررسی قرار گرفته:
طی سالهای 80-1378 بخش مسکن از رشدی 15 درصدی در سطح ملی برخوردار بوده که در مقایسه با رشد 2 تا 3 درصدی خانوارها در سطح ملی،طبعاً رشد بالایی است.دلیل این امر را می توان در رونق یافتن هر چه بیشتر فروش تراکم مازاد ساختمانی دانست.
همچنین سرمایه گذاری بیش از حد نیاز در تهران و تولید کمتر از تقاضای بازار در مناطق میان درآمد و کم درآمد مثل استان لرستان شده نیز نمی توان مفید باشد.