انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تعلیم و تربیت گام به گام در مهد خانواده

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

تعلیم و تربیت گام به گام در مهد خانواده

از نظر اسلام، تعلیم و تربیت کودک، گام به گام انجام مى گیرد و اگر چه معلم و مدرسه و امکانات دیگر به کمک خانواده ها مى شتابند، لیکن اولین گام را خانواده ها بر مى دارند و تا آخرین گام نیز به همراه کودکان و نوجوانان خواهند بود.

خانواده، مأمن و مأوا و مهدِ کودکان است و تنها نهادى است که تا روزى که به مرحله استقلال مى رسند و به تشکیل خانواده جدید مى پردازند با آنهاست. بعد نیز این پناهگاه همچنان موقعیت خود را از لحاظ عاطفى و ارشادى و حمایت هاى مادى و معنوى حفظ مى کند و خانواده جدید را با چندین خانواده، ارتباط مى دهد.

نکته مهمى که تذکر آن را به همه خانواده هاى مسلمان و علاقه مند به رهنمودهاى تربیتى این دین مبین، لازم مى بیند این است که: روش هاى جدید تعلیم و تربیت موجود، خانواده را از لحاظ تربیتى در حاشیه قرار مى دهد و وظیفه اصلى را به دست مهدهاى کودک و کودکستان ها و پانسیون ها مى سپارد؛ اما در روش تربیتى اسلام، خانواده در متن است و در حقیقت، مسؤول اصلى خانواده است و در عین حال، هیچ مانعى نیست که اشخاص یا مؤسسات در اداى این وظیفه بزرگ، پشتیبان و حامى خانواده ها باشند.

امروز، به شکل بسیار گسترده اى دولت ها جاى خانواده ها را گرفته اند. دولت همچون خانواده بزرگى است که کودک را از روز تولد، گام به گام همراهى مى کند و مسؤولیت هاى او را در کودکستان ها و مدرسه ها و دانشگاه ها و سربازخانه ها و سرانجام ادارات و مراکز و مؤسسات دولتى مى پذیرد.

مى توان گفت: هر چه نقش دولت ها گسترش بیشترى پیدا مى کند، نقش خانواده ها محدودتر مى شود و در حقیقت، خانواده را در حد یک ماشین تولید کودک، تنزل مى دهند!.

ما مدعى دولت ها نیستیم و زحمات آنها را در این راه ناسپاسى نمى کنیم، ولى از عواقب سوء و ناگوار بریدن کودکان از خانواده ها و سست شدن روابط عاطفى والدین و جگر گوشه هاى آنها نگرانیم.

صرف نظر از این که پیشرفت روز افزون و چشمگیر این رویه، موجب محرومیت کودکان از شهد گواراى محبت مى شود و آنها را - همچون گله اى که زیر نظر یک چوپان چماق به دست، صبح به صحرا و کوهستان و کنار چشمه و رودخانه مى روند و شب سر به زیر و آرام و چشم و گوش بسته به آغل بر مى گردند! - به یک زندگى یک نواخت و دور از فراز و نشیب و بسیار تصنعى معتاد مى سازند، براى خود خانواده ها نیز بى ضرر و زیان نیست.

کودکان هر چه به خانواده نزدیک تر باشند، بر استحکام پیوند والدین خود مى افزایند و چه بسیار رنجش ها و گلایه ها را که آنها به لبخند نشاط بخش ثمره هستى خویش، از جان و دل مى زدایند!.

در خانواده هاى سنتى طلاق کمتر است - اگر نگویم صفر است! - و در خانواده هاى غرب زده و شرق زده و شیفته روش هاى تربیتى شرق و غرب، آمار طلاق روز افزون است.

در خانواده هاى - واقعاً - اسلامى، از آن جا که زن و شوهر، پس از رسیدن به یکى از هدف هاى زندگى (عروس شدن و داماد شدن!) به فکر جهش و ارتقا به سوى هدف بعدى (پدر شدن و مادر شدن!) هستند و مى خواهند براى فرزند دلبند خود واقعاً پدر و واقعاً مادر باشند، هر چه انسان فکر مى کند دلیلى براى جدایى و طلاق نمى یابد.

با دیدى که نگارنده به مسأله مى نگرد و توضیحات مفصلى که داده است، طلاق به معناى درجا زدن و خراب نمودن سنگر مقدس پدرى و مادرى و سرنوشت کودکى را به بازى گرفتن است.

البته گاهى به حکم ضرورت باید قدرى عقب گرد کرد. کسى که مى خواهد پرش کند، ناگزیر است چند قدمى به عقب برگردد تا بتواند فاصله مورد نظر خود را که سقوط در آن بى خطر هم نیست، طى کند. ما هم این ضرورت را به ناچار مى پذیریم و به همین دلیل، راه را براى طلاق و جدایى باز مى گذاریم و طلاق را به عنوان یک حلال منفور مى پذیریم، اما توصیه مى کنیم که: طلاق براى یک انسان مسلمان، کمال نیست، بلکه نقص و عقب گرد است!.

علت این که درخانواده هاى اسلامى، طلاق از نظر آمارى، درصد بسیار ضعیفى دارد، همین است که با تولد کودک، بلافاصله عروس و داماد دیروز، پدر و مادر امروز مى شوند و به همراه مفتخر شدن به این دو عنوان، وظیفه هاى سنگینى بر دوش آنها گذارده مى شود که چون در انجام آنها گام به گام باید پیش روند، به طور مستمر، با همیارى و همکارى و همفکرى باید تلاش کنند و در این صورت، فرصتى هم براى جر و دعوا و طلاق نخواهند داشت!.

بگذارید دولت هاى غربى و شرقى و ملت هاى غرب و شرق، چوب فاصله گرفتن از خدا و انبیاى او را بخورند و در مسأله مهم خانواده، روز به روز گرفتار فجایع و مصایب بزرگ تر بشوند؛ باشد که روزى پیشانى آنها به سنگ بخورد و پشیمان و نادم از گذشته اسف بار خود، به سوى خدا و پیامبران بازگردند.

دولت ها وظیفه دارند حامى خانواده ها باشند و تعلیم و تربیت را بر عهده خود خانواده ها بگذارند و این مسؤولیت سنگین را بر دوش نگیرند و عواقب شوم آن را متوجه خانواده ها و نسل هاى نوخاسته نسازند.

اسلام، طرفدار و پشتیبان این رویه است و پدرها و مادرها را از مسؤولیت، رها نمى سازد.

قرآن مى فرماید:.

وَأمُرْ أهْلَکَ بِالصَّلوةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْها؛(1).

خانواده خود را به نماز فرمان بده و بر نماز آنها شکیبا باش.

مى گویند: هنگامى که این آیه بر پیامبر گرامى اسلامْ نازل شد، روزى پنج نوبت به درخانه على و زهرا مى رفت و این خانواده الگوى اسلامى را توصیه مى کرد که:.

الصَّلاةَ، الصَّلاةَ، یَرْحمُکُمُ اللّهُ؛(2).

نماز را به پاى دارید، خدا شما را رحمت کند.



خرید و دانلود  تعلیم و تربیت گام به گام در مهد خانواده


تعلیم و تربیت کودکان ( اصول و مبانی آموزش و پرورش )

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

تعلیم و تربیت کودکان ( اصول و مبانی آموزش و پرورش )

اصل فعالیت :

اولین و مهمترین اصل در تعلیم و تربیت، اصل فعالیت است. دانش آموز ، باید در تمام مراحل یادگیری فعال باشد و هیچگاه منفعل و منزوی باقی نماند. بلکه در تمام زمینه ها مشارکت فعال داشته باشد تا موجب یادگیری بیشتر او گردد . بنابراین ، اصل فعالیت به نشاط فعلی دانش آموز می پردازد.

اصل کمال :

ما باید دانش آموز را از آنچه که هست ، به حد کمال برسانیم. اصل کمال به آینده کودک توجه دارد و رسیدن از نقصان به کمال است. در اینجا ، زمان حال کودک نادیده گرفته می شود و برای رسیدن به کمال، باید سختی ها را تحمل کند.

اصل آزادی :

دانش آموز باید به ویژه در دوره پیش دبستانی و دبستان ، در برخی از زمینه ها به فعالیت آزاد بپردازد . او نباید همیشه به فعالیتهای هدایت شده بپردازد، بلکه باید فرصت فعالیتهای آزاد را نیز داشته باشد ، تا از طریق آزادی ، به کمال و پیشرفت نائل گردد .

اصل سندیت :

اصل سندیت ، در برابر اصل آزادی قرار دارد و بیانگر این است که دانش آموز باید در مقاطع مختلف تحصیلی ، بر اساس برنامه درسی از پیش طراحی شده، آموزش ببیند . سندیت، یعنی تعلیم و تربیت دارای نظام ساختاری می باشد. مثال های سندیت برنامه درسی ، سندیت معلم و سندیت علم می باشد.

اصل تناسب وضع و عمل :

بر مبنای این اصل ، فعالیتهای مربیان باید متناسب با میزان رشد فکری، عاطفی ، ذهنی ، اجتماعی و نیازهای فراگیران باشد .

یکی از مربیان معروف آلمانی به نام استنبرگ گفته است :

فعالیتهای مربیان باید منطبق بر وضعیت عقلانی، عاطفی، اجتماعی، درجه رشد ذهنی و میزان درک و تجارب گذشته دانش آموز باشد و نیازها و علائق دانش آموز، اساس عمل مربی قرار گیرد .

اصل تفرد :

در آموزش باید به تفاوتهای فردی و وضعیت دانش آموز توجه کرد و نباید نسبت به همه فراگیران یک نگاه کلی داشت. همه باید در جهت رشد همگام با وضع موجود خود، تشویق شوند. در تعلیم و تربیت، دانش آموز باید منفرد و مشخص بوده، با دیگری تفاوت داشته باشد و در نتیجه، آموزش و پرورش فردی و تفرد مدنظر می می باشد.

اصل اجتماع :

در تعلیم و تربیت ، فراگیران باید اجتماعی و اجتماع پذیر شوند و با ارزشها و هنجارهای اجتماعی آشنا گردند. بر اساس این اصل، دانش آموز باید از اهداف فردی چشم پوشی کرده، به اهداف گروهی بیندیشد و به دنبال منافع اجتماعی باشد. به همین دلیل، این اصل در مقابل اصل تفرد قرار می گیرد.

اصول تعلیم و تربیت، اصول موضوعه هستند. این اصول، در علوم دیگر شکل می گیرند و در تعلیم و تربیت به کار گرفته می شوند.

مبانی اصول تعلیم و تربیت، روانشناسی رشد، روانشناسی یادگیری (قوانین و قواعد یادگیری )، جامعه شناسی فرهنگی و مباحث دینی می باشد.

تعلیم و تربیت به عنوان یک علم ( علوم تربیتی ) دارای مبانی و علوم پایه است . مبانی آن به دو قسمت تقسیم می شود :

1-مبانی علم که مشتمل بر سه شاخه است :

الف ) مبانی زیست شناختی

ب ) مبانی جامعه شناختی

ج ) مبانی روانشناختی

2-مبانی فلسفی که شامل فلسفه و اخلاق می باشد

مبانی زیست شناختی، به اندام داشن آموز بر می گردد. برای مثال، پرورش ماهیچه ها و عضلات بزرگ و کوچک دانش آموز را مورد توجه قرار می دهد.

در مبانی جامعه شناختی، به مطالعه تأثیر گروهها، فرهنگ، عوامل اجتماعی و تشخیص رفتار دانش آموز در دوره پیش دبستانی و دبستان پرداخته می شود.

در مبانی روانشناختی، به مطالعه ماهیت انسان، انگیزه خواهی، انگیزه یادگیری، نیازها، علائق فرد و ارتباط روانشناختی آنها پرداخته می شود. در اینجا، هر چه ما خودپردازنده مثبت دانش آموز را بیشتر تقویت کنیم، به همان نسبت، انگیزه یادگیری وی قوی تر می گردد.

مبانی فلسفی، در مورد ارزش ها و اهداف تعلیم و تربیت به مطالعه می پردازد. برخی معتقدند که مبانی فلسفی، از سایر مبانی علمی مهمتر می باشند، زیرا اهداف، فقط در فلسفه تعلیم و تربیت مورد بررسی قرار می گیرند و تعلیم و تربیت بدون غایت ، ممکن نیست . در تعلیم و تربیت، انتقال ارزشها از اهمیت بسزایی برخوردار است و هدف ، تشکیل یک نظام ارزشی در فرد می باشد . اما بحث درباره اینکه ارزشها کدامند ؟ چه منابعی دارند ؟ چگونه شکل می گیرند ؟ چگونه انتقال داده می شوند ؟ و ... ، در مبانی فلسفی مورد مطالعه و پژوهش قرار می گیرد.



خرید و دانلود  تعلیم و تربیت کودکان ( اصول و مبانی آموزش و پرورش )


تاملی در مفهوم تعلیم و تربیت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

تاملی در مفهوم تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت یکی از اساسیترین فعالیتهایی است که در طی یک فرایند نسل اول می‌کوشد تا قدرت آگاهی نسل بعد از خود را در همهٔ زمینه‌ها پرورش داده و آنها را برای برخورد با مسائل گوناگون آماده سازد.

تعلیم و تربیت یکی از اساسی ترین فعالیتهایی است که در طی یک فرایند نسل اول می‌کوشد تا قدرت آگاهی نسل بعد از خود را در همهٔ زمینه‌ها پرورش داده و آنها را برای برخورد با مسائل گوناگون آماده سازد. تعلیم و تربیت به مثابهٔ جریانی است که باید در کنار آموزش دانش، قدرت تفکر را در فرد رشد دهد و تسلط او را بر محیط زندگی افزون کند. در آموزش و پرورش هم از علم صحبت می‌شود و هم از تفکر. هم پرورش عقلانیت مورد توجه است و هم از جنبه اجتماعی بودن انسان سخن به میان آمده است .

اهمیت تعلیم و تربیت تا بدانجا است که در جای جای قرآن مجید سخن از آن آمده است و متعالی‌ترین تربیت که همان تربیت الهی است بارها مورد تأکید قرار گرفته است.

در طول تاریخ تغییر و تحولات بسیای در نحوهٔ تعلیم و تربیت در جوامع متمدن صورت گرفته و تحت شرایط مختلف روشهای متفاوتی اتخّاذ شده است. با سیر تکاملی تمدنها و تغییرات آرام فرهنگها بسته به شرایط خاص جامعه روشهای تعلیم و تربیت نیز تغییر یافته است.

در قدیم مفهوم تعلیم و تربیت انتقال مهارتها و معلومات بود و روش عمده در تدریس آنها سخنرانی یا مطالعهٔ کتابهای درسی به شمار می‌رفت و بعلت پیشرفت علوم مراکز دانشگاهی تمرکز خود را بر انتقال معلومات و اطلاعات معطوف کرده بودند. روش آموزش انتقال یکطرفهٔ استاد به شاگرد بود و کاوشگری در این سیستم جایی نداشت اما امروزه تحولات چشمگیری در روشهای تعلیم و تربیت در جهان مشاهده می‌شود. جهت این تحولات بسوی پژوهشگری و تحقیق خود کودک به پیش می‌رود. در روشهای نوین از انتقال صرف خودداری شده و پیشنهاد می‌شود ساعتهای بیشتری را در دروس مختلف به کاوشگری اختصاص بدهند. این کار علاقهٔ دانش‌آموز را به فراگیری مطالب افزون می‌کند و به پرورش مهارتهای فکری او نیز کمک خواهد کرد. باید گفت پرورش تفکر خلاق و نقاد در کودکان اساس تعلیم وتربیت جدید است.

در طی فرایند پژوهش دانش از تحقیقات خود کودک بدست می‌آید و خلاقیتهای او ظاهر می‌گردد. به تعبیر دکتر علی شریعتمداری «تعلیم و تربیت خود، تحقیق است». در این فرایند نقش معلم هدایت جریان تحقیق است و مستقیماً در پژوهش دخالت نخواهد کرد.

محور کار در آموزش و پرورش جدید تفکر است و تفکر محور یادگیری قلمداد می‌شود. در آموزش و پرورش نوین به مسائل ظاهراً کم اهمیتی توجه می‌شود که می‌تواند در نهایت اثرات بزرگ و مهمی در یادگیری و ازدیاد علاقه کودکان داشته باشد. بطور مثال در مدرسهٔ اریبیا در انگلستان بچه‌ها کفش‌های خود را در بدو ورود به مدرسه در می‌آورند تا مانند خانه احساس راحتی کنند و یا در بعضی مدارس دانش‌آموزان بدون کیف بمدرسه می‌روند و رنج هر روزهٔ حمل کیفهای سنگین را متحمل نمی‌شوند. در برخی از مدارس هم کلیهٔ دروس بصورت داستانی به کودکان عرضه می‌شود تا با برانگیختن علاقه دانش‌آموز به جریان ارائه درس کمک شود و مطالب بهتر در ذهن کودک جای بگیرد. علاوه بر اینها تشویش و اضطراب دانش‌آموز به حداقل می‌رسد و میزان همدلی میان معلم و شاگرد به درجهٔ بالایی افزایش می‌یابد. این موارد و موارد دیگر با پرورش قوهٔ تفکر و ایجاد انگیزه و علاقه، یادگیری فعالانه را در دانش‌آموزان افزایش می‌دهد و حس جمعی گروه را نیز بالا می‌برد.

باید توجه داشت که تعلیم و تربیت فعلی کودک اساس کار آیندهٔ او را تشکیل خواهد داد. کودکان در جریان رشد روحی و جسمی خود دچار تغییرات تدریجی در رفتار، افکار، عادات، تمایلات و احساسات خود می‌شوند و این تغییرات می‌تواند مسائل و مشکلات خاصی را برای آنها فراهم سازد که گاه از حل آنها ناتوان است و عدم توجه به این نیازها و تغییرات می تواند سعادت آتی او را به مخاطره بیندازد. مربی باید با توجه به سن کودک، نیازهای او را تشخیص دهد با توجه به محیط اجتماعی و خصوصیات فرهنگی جامعه و جنبه‌های تربیتی به پرورش او بپردازد.

در این زمینه ذکر چند نکته به نظر مهم می‌رسد:

۱) برای رشد فکری و اخلاقی در کودکان می‌توان از بازیها و کارهای جمعی استفاده کرد.

۲) نقش معلم باید نقش راهنما و سرپرست باشد تا بچه‌ها فرصتهای بیشتری برای ارتقای اعتماد به نفس و قبول مسئولیت در همه زمینه‌ها را داشته باشند.

۳) اساس کار در دبستان بهتر است براساس تجربیات حسی باشد و تصورات و مفاهیمی که به ذهن کودک داخل می‌شود با واقعیت تطبیق کند.

۴) مربی باید توجه داشته باشد که رشد جریانی دائمی است و تجربیات قبلی دانش‌آموزان اساس تفکرات و درک آنها را تشکیل می‌دهد و در رفتار آینده آنها مؤثر است.

۵) کودکان باید نسبت به موضوع مورد یادگیری علاقه‌مند باشند و نسبت به یادگیری مطلب خاصی احساس نیاز کنند تا به فعالیت و تحقیق دست بزنند.

۶) به علت پیشرفت و توسعه وسایل ارتباطی ضروری است که افراد جامعه از جمله معلمین خود را برای برخورد با افکار مخالف آماده کنند و قدرت تحمل افکار دیگران را داشته باشند و بدور از تعصب به بررسی آراء و عقاید بپردازند و این نکته را به دانش‌آموزان نیز یاد بدهند.

۷) برخلاف نظر برخی از کارشناسان تعلیم و تربیت که معتقدند هر تربیت صحیحی از راه تجربه بدست می‌آید این نکته حائز اهمیت است که تنها تجربیاتی منجر به تربیت صحیح می‌شود که آموزنده باشند و اثر سوء تربیتی نداشته باشد. تجربه باید مطبوع باشد و از طرفی باعث رشد تجربیات بعدی شود.

۸) برخی نیز معتقدند که تعلیم و تربیت همان رشد است در حالی که جهت رشد بسیار مؤثر است. اگر رشد در جهت منفی را در نظر بگیریم برخلاف اصول تعلیم و تربیت است.رشد باید در جهت مثبت و تکامل پذیر باشد و موجبات رشد بیشتری را فراهم کند.



خرید و دانلود  تاملی در مفهوم تعلیم و تربیت


دانلود پروژه راههای ایجاد تحول در نظام تعلیم وو تربیت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

 

 

راههای ایجاد تحول در نظام تعلیم وو تربیت

اصل چیست و به چه معناست؟ و در قلمرو مختلف معرفتی چه مفهومی از آن مورد نظر است؟ اصل در لغت به معنای ریشه، اساس، پی، بنیان، و نیز به معنای سرشت و فطرت و گاهی به عنوان یک قاعده کلی است و این معنی لغوی و اصطلاحی در مفاهیم تعلیم و تربیت اسلامی بسیار به کار رفته است و در تربیت اسلامی مفهوم اصل قرآنی و اسلامی باید بیشتر شناخته شود. در یک کلام باید گفت که همه انبیای خدا و پیامبران صاحب شریعت الهی بر محور و اساس تعلیم و تربیت یا تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت مبعوث شده اند و اساس بعثت انبیا بر این قرار دارد و در سوره جمعه آیه 2 به همین نکته تصریح شده است که "هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعللمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین." این آیه گویای اساس بعثت انبیا براساس تزکیه و آموزش و تعلیم حکمت است. قرآن در سوره بقره (5)، افزون بر آن به نکته دیگری اشاره کرده است که انبیا علاوه بر این به اصطلاح ریشه و اساس، یک نکته ظریفتری را یادآور شده است که علاوه بر تعلیم و تربیت، حکمت و دانش و کتاب بر امتها، چیزهایی تعلیم می دهند که آن تعلیمات را نمی دانستند، ویعلمکم مالم تکونوا تعلمون یعنی آموزش چیزهایی که نمی دانند; بنابراین یک بحث فراگیر در مساله تعلیم و تربیت اسلامی از این آیه استفاده می شود و در این جا دو محور را باید در نظر گرفت: محور اول، به اصطلاح معلم و مربی، مزکی و ... که تعلیم دهنده است. محور دوم، متربی، تربیت شونده و تعلیم گیرنده و تزکیه شونده است و جالب توجه است که قرآن بر این اساس نخستین معلم را در آفرینش انسان ، خدا و سپس آدم را معرفی می کند و گروه تعلیم شونده را هم فرشتگان به حساب می آورد (جامعه و بشریت را چون گلستان و استاد و معلم را باغبان و گل پرور می داند) و لذا امتیازی که فرشتگان گرفتند و بعد از آن یادگیری، اعتراف کردند، ادعای قبلی را پس گرفتند و اعتراف کردند که در آموزش از حضرت آدم یک رتبه پایین تر هستیم و آن تعبیر صریح قرآن است که; خداوند آن اساس و ریشه و اسما علوم و دانشهای مختلف را به آدم آموخت (علم آدم الاسما کلها ثم عرضهم علی الملائکه) و وقتی که فرشته ها اعتراض کردند: که چرا ما را خلیفه الله قرار ندادی که از علم و دانش بی کران بهره مند شویم " خداوند به آدم فرمود : آن اسمائی که آموختی به اینها بگو : "آن اسمائی که یاد گرفته بود، آن دانشی که از طریق الهام و وحی آموخته بود به فرشتگان عرضه کرد. فرشتگان تسلیم شدند و اعتراف کردند به این که ما چیزهایی را نمی دانستیم و الان آموختیم. "لاعلم لنا الا ماعلمتنا" یعنی آن برتری خود را پس گرفتند و پذیرفتند که تنها آدم شایسته جانشینی و خلیفه الهی است آن هم به سبب دانش و علم سودمند الهی. در این جا نکته ای است که معلوم می شود، ما چیزی نداریم مگر آن چیزی که خدا به ما بیاموزد و یاد بدهد. به خدا گفتند که آدم بر ما افضل است و برهمین اساس، می بینیم که معلم و مربی بعدی، انبیا هستند. بعد متربی و تربیت شونده و تعلیم گیرنده، بطور کلی انسانها و امتها هستند. بنابراین دو محور، یکی تعلیم دهنده و دیگری تعلیم گیرنده، این دو مساله را باید بدانیم، مرحله اول فرشتگانند که زیر پوشش تعلیمات و تربیت حتی آدم و انبیا قرار می گیرند، که انسان را برتر از آنها هم می دانند و به اصطلاح فرشتگان، این است اولین آموزه قرآن! مرحله دوم، تعلیم همه انسانهاست. بنابراین اساس، نخستین معلمان بشری انبیا هستند واولین آنها حضرت آدم و آخرشان حضرت محمد(ص) خاتم پیامبران است و به تعبیر شیخ عرفان، شیخ محمود شبستری که می گوید: یکی خط است از اول تا به آخر در آن جمله بشر هم چون مسافر در این راه انبیا چون ساربانند دلیل و راهنمای کاروانند وزایشان سید ما گشته سالار هم او اول همو آخر در این کار و در این خط همه بندگان خدا و همه انسانها مسافر هستند و انبیا کاروان سالار و رهبری این کاروان را دارند. چون امتداد این کاروان تا پایان نظام هستی می رود و انبیا ساربانهای این کاروانها هستند. اصول تعلیم و تربیت یکی، حساب شده ای است که بهترین اصل است، که هم در قرآن و هم در دیگر مکاتب و هم در فلاسفه غربی، شرقی، جدید، قدیم، اسلامی، غیراسلامی اشاره به آن کرده اند. اصل فطری توجه انسان به کمال و کمال خواهی انسان است. آیه 30 سوره روم اشاره به فطرت استوار در وجود انسان می کند و خطبه اول امام علی (ع) به این نکته تصریح دارد(1). انبیا آمدند آن پیمانهای فطری را ادا کنند و از انسان بخواهند که به آن توجه کنند، نعمتهای فراموش شده را یادآوری می کند و گنجینه عقول و اندیشه و فکر انسانها را استخراج کنند و به ریشه ها و فنون تربیت انبیا و قسمتهای مختلفی هم اشاره شده است. سوالآیا مفهوم اصل در تربیت و تعلیم و قلمروهای معرفت یکسان است؟ یا ویژگی معینی در تعلیم و تربیت دارد اگر پاسخ مثبت است آن ویژگیها چیست؟ در پاسخ این سو ال باید گفت که قدر مسلم در همه انسانها این اصل یادگیری و تربیت پذیری مسلم است و یک اصل معرفتی مسلم و فراگیر عمومی است. قلمروهای مختلفی دارد، بلکه اصول مختلفی هم هست یعنی دیدگاه فلاسفه تعلیم و تربیت و فلاسفه انسان شناس و جامعه شناس و روانشناس خیلی وسیعتر و گسترده تر از آن است و هر کدام، این قلمروها را در انسان شناسی و تربیت انسان به نحوی دخیل می دانند. از زمان افلاطون و ارسطو تا دانشمندان غربی و فلاسفه اسلام مانند فارابی، بوعلی، غزالی، خواجه نصیر طوسی و امثال اینها...، پیداست که دیدگاههای مختلفی، حتی در اصول تربیتی خاص مکتب خویش هم دارند، بنابراین پاسخ این سو ال مثبت است و می توانیم از دیدگاههای آنها در تربیت صحیح انسانها، در معیار اسلامی بهره مند شویم، یعنی مربی و تعلیم دهنده و استاد می تواند از آن مایه ها، گلچین و برچین کند و معیار تعلیم و تربیتی خود را بر مبنای یافته های قرآنی و سنتی یعنی حدیث و سنت به تاریخ پیامبر اسلام و امامان معصوم، از آنها بهره بگیرد و اجرا کند ولی یک نکته قابل توجه این است که همه این دانشمندان به آن اصل کمال جویی فطری انسان اشاره کردند و این اصل کمال جویی را باید مدنظر قرار داد. این که این کمال، چگونه کمالی است؟ و کمال در چه زمینه ای است؟ کمال مادی، معنوی، جسمی، روحی، تکنیک و علوم انسانی؟ اختلاف نظر دارند. ولی در یک مساله اتفاق هست و آن فطری بودن کمال خواهی انسان است. و توجه به این که برای انسانها عقل سلیم و فطرت سلیم قائل هستیم و اساس دین بر اساس تعلیم و تربیت صحیح قرار دارد، بر مبنای فطرت که قیم و استوار و ثابت است، پس می توانیم برنامه ریزی کنیم و بر این برنامه ریزی در قلمرو تعلیم و تربیت به آن نکته هایی که در محور اول اشاره شد، خصوصا در بیان امیرالمو منین علی (ع) به آن نکته ها بپردازیم. یعنی گنجینه های پنهان فکر و فطرت انسان را بیدار و استخراج کنیم و استعدادها را شکوفا سازیم. حالا این استعدادها در بعضی از مکتبها، ممکن است استعدادهای مادی یا دنیایی باشد ولی در بسیاری از برنامه های حکمتی، قرآن، حدیث، همان محور اساسی توحید، خداشناسی و کمال جویی انسان دردنیا و آخرت و سعادت او بر محور سعادت دنیا وآخرت استوار می شود و روایات خوبی در این باره می باشد و البته نکته ای که باید به آن اشاره کرد، وسعت میدان تعلیم و تربیت در اسلام است که تنها به انسان و حتی نوجوان و کودک اکتفا نکرده است بلکه زمینه فراهم آوری تعلیم و تربیت را حتی پیش از تولد انسان، پیش از تکوین جنینی کودک، در نظر گرفته است و برای آن برنامه ریزی دارد.(2) اهمیت اصول در تعلیم و تربیت چیست؟ به عبارت دیگر اصول در نظریه های تربیتی چه جایگاهی دارند ودر عمل تعلیم و تربیت چه نقشهایی را ایفا می کند؟ در پاسخ به این سو ال باید گفت که منظور از اصول در این جا، همان اصول تعلیم و تربیت است. در هر صورت در جایگاه تعلیم و تربیت اصول نقش اساسی دارد به قدری که هم در خود قرآن، هم در کلام امیرالمو منین و ائمه به این اصول اشاره شده است. بنابراین جایگاه اساسی تعلیم و تربیت، مربوط به آن اصول هست، مخصوصا در ارتباط با اصولی که در اسلام وجود دارد به عنوان مثال وقتی اسلام، محور تربیت و تعلیم را بر مبنای انسان شناسی، آن هم به عنوان موجودی که باید تربیت شود، برای یک جامعه پیش از خلقت و دوران جنینی، دوران کودکی، دوران شیرخواری و دوران و مراحل بعدی حساب می کند، پیداست که دیدگاه این اصول چقدر وسیع می باشد. در نهج البلاغه که بعد از قرآن دومین دائره المعارف وسیع شیعه و اسلام است. نامه 53 مالک اشتر، نکته های بسیار زیبا و گویایی دارد و هم نامه 31 امام علی (ع) به فرزندش امام حسن، حدود 18 محور اساسی تربیت فردی و اجتماعی، اخلاقی، سیاسی، نظامی و محورهای دیگر در این وصیتنامه به کار گرفته شده است و با زبان تربیت به فرزند خویش، امام حسن(ع) امر فرموده است. که در واقع اصول تربیتی صحیح برای تمام انسانها به کار می رود. درباره نظرات مربوط به این که اهمیت اصول درتعلیم و تربیت چیست؟ امثال افلاطون و سپس فارابی و دیگران، براساس مدینه فاضله چنین تکیه می کنند، که این شیوه را به صورت دیگری فلاسفه اسلامی بعد از او دنبال می کنند و اساس تعلیم و تربیت را، تربیت انسانهای فاضل و جامه فاضل می دانند که شایستگی عضویت در جامعه و مدینه فاضله را داشته باشد، به اصطلاح بتواند در یک جامعه ای کار کند، که اساس و حکومت آن جامعه به دست نخبگانی است، که در فلسفه و حکمت و تعلیم و تربیت کار آزموده اند. پیداست که به طریق دیگری باید به تربیت نظر بیفکنیم. اکثریت انسانها چه باسواد یا بیسواد نظریه خوشبختی و اقتصاد و پولداری مثل مارکس و انگلس و نظام کمونیستی و نیز نظام کاپیتالیسم بر مبنای اقتصاد و برنامه های دیگر نظر دارند و تعلیمات حرفه ای و فنی را در این راستا مدنظر قرار می دهند. علاوه بر کارهای تخصصی که رشته های مختلف دارد، به مساله لذت گرایی، و بی بندوباری توجه زیادی شده است. ولی دین همواره جامعه و انسانها را به خداو قیامت و ترک لذایذ مبتذل شهوانی دنیا سوق داده است و سعی می کند تربیت شونده را با توجه به بهره گیری از لذائذ مشروع و طبیعی به ترک لذت های نامشروع و به این سو یعنی گرایش به معنویت و اخلاق توجه دهد. این نکته ای است که در تربیت اسلامی که محور "تزکیه مقدم بر تعلیم است" که، اساس بعثت انبیا می باشد قرار گرفته است. آیا در تعلیم و تربیت اسلامی، اصول مورد توجه قرار گرفته شده است؟ چگونه می توان در متون اسلامی به اصول تعلیم وتربیت دست یافت؟ پاسخ سو ال اول مثبت است.اصول تعلیم و تربیت در اسلام بخصوص محورهای کلی آن شناخته شده است، چون مبانی تعلیم و تربیت، مبانی انبیا و بعد ائمه هدی هستند و کاربرد تعلیماتی آن مشخص می باشد. اما این که چگونه به این اصول در متون اسلامی می توان دست یافت قابل بررسی است. برای روشن شدن، دو منبع اصیل معرفتی در اسلام وجود دارد، که یکی قرآن و در کنار قرآن تبیین آن و سنت پیامبر که دو منبعی هستند که منبع اول آن دو بخش است، 1- خود قرآن و آیات قرآن و زمینه های تربیتی انبیا گذشته که تا زمان پیغمبر به دست می دهد 2- سنت یعنی راه و رسم و گفتار و رفتار و تقریر (امضا پیامبر)، که مجموعه احادیث فراوانی است که از طریق مختلف، شیعه و سنی نقل شده است. شیعه در این زمینه گنجینه های فراوانی دارد. جوامع حدیثی اولیه کتب اربعه و جوامع ثانیه چون وافی، وسایل الشیعه، مستدرک الوسایل، بحارالانوار، دومین محور، نهج البلاغه امیرالمو منین است و متاسفانه نهج البلاغه در کنار قرار گرفته شد و خیلی روی آن تکیه و بحث نمی شد. ولی دانسته است که وقتی که انسان در کنار نهج البلاغه قرار می گیرد،



خرید و دانلود دانلود پروژه راههای ایجاد تحول در نظام تعلیم وو تربیت


تحقیق در مورد تعلیم و تربیت 40 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 39 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

عنوان مقاله:

تعلیم و تربیت

منطقه ده آموزش و پرورش

گردآورنده:

سعیده گلچه دوز اصفهانی

دبستان دخترانه شمس آبادی

سال تحصیلی 87-1386

فهرست مطالب

مقدمه

تعریف تعلیم و تربیت

تربیت اخلاقی

تربیت و رشد ذهنی کودک

تربیت عقلانی

رشد و تربیت روانی و اجتماعی کودک

تنگناها و بحرانهای تربیتی

نقش مطبوعات و سایر نهادهای اجتماعی در تعلیم و تربیت

انتخاب شغل

دوستی و رفاقت در نوجوانی و جوانی

عشق ها یا بیداری عواطف

بزهکاریهای دوران نوجوانی

نگرانیهای دائمی شخصی و مسائل مدرسه

سالهای پایانی دبیرستان و دغدغه های کنکور شغل و ازدواج

تجربه های موفق آموزشی و تربیتی

فهرست منابع و مآخذ 38مقدمه:

معلم بزرگترین نعمت و سرمایه‌ی جوامع بشری، انسان یعنی عالیترین تجلیگاه خلقت الهی است. انسان مستعد و متصف به همه‌ی صفات و کمالات الهی است و آفریده شده تا به مقام خلیفه‌ی الهی برسد و این سیر بدون تعلیم و تربیت او میسر نمی شود.

انبیاء بعنوان اسوه‌ی معلمین بشر آمده اند تا در سایه‌ی کتاب مقدس الهی او را به این مقام برسانند. بنابراین معلمی که ادامه دهنده‌ی راه تعلیم و تربیت انبیاء است چنین مسئولیت مهمی را به عهده دارد و این ممکن نیست مگر به نیت قرب الهی و اخلاص طریقت او.

پس از آن راه و روش تعلیم و تربیت است و هر آن کس که بی شناخت و از روش و راه در هر کار عمل نماید جزء در طریق بیهودگی نکوشیده است. چه آن که در تعلیم و تربیت این مسئله مهم تر و اساسی تر است. زیرا سروکار او با انسان است و انسان دارای قوای فطری و تفاوت استعدادی است و در اهمیت روش امام صادق (ع) فرمودند: «عمل کننده بی بصیرت به رهنوردی ماند که بیراهه رود. سرعت حرکت او را به هدف نمی رساند جزء آن که دورش می‌کند.»

امروزه روشها همراه با تحولات و رشد بشری رو به تکامل و پیشرفتگی است و معلم نیازمند است که به ابزار و روشهای نوین پا به عرصه تعلیم و تربیت گذارد.

وقتی سخن از تعلیم و تربیت به زبان می آید، لازم است ابتدا مفهوم روشنی از هر یک از این دو واژه بیان شود. تربیت، عبارتست از فراهم کردن زمینه ها و عوامل برای به فعلیت رساندن و شکوفا نمودن استعدادهای انسان در جهت مطلوب در حالی که تعلیم عبارتست از فراهم کردن زمینه ها و عوامل برای این که متعلم دانشی را واجد شود نکته حائز اهمیت در این تعریف آن است که معلم فقط زمینه را جهت فراگیری متعلم آماده می کند و این متعلم است که خود، فعالانه به یادگیری می پردازد.

بنابراین با توجه به واژه و تعریف تربیت نکات مهم زیر قابل توجه است:

1. از آن جایی که انسان دارای استعدادهای نهفته است تا تربیت صحیح نباشد این استعدادها هم مورد بهره برداری قرار نمی گیرد. 2. عبارت فراهم کردن زمینه ها و عوامل حاکی از این است که مربی فقط زمینه‌ی شکوفایی استعدادهای متربی را فراهم می کند و این متربی



خرید و دانلود تحقیق در مورد تعلیم و تربیت 40 ص