لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی در یکی از روستاهای ناحیة کوهستانی رودک سمرقند زاده شد. تولد او را میانة سالهای 250 تا 260 هجری قمری (865 تا 875 میلادی) تخمین زده اند. امروز قریب به هزار و صد سال از تولد این شاعر نامور زبان فارسی می گذرد.
رودکی در دورانی می زیست که پادشاهان سامانی به شاعران و نویسندگان و دانشمندان ارج می گذاشتند. و در دورۀ امیر اسماعیل سامانی بود که بخارا مرکزیت علمی و ادبی مهمتری یافت و شاعران بسیاری مجال سخن پروری یافتند. به این جهات است که دورۀ سامانیان را دورۀ اوج شکوفایی زبان فارسی می دانند.
عوفی از دانشمندان سدۀ ششم و هفتم در لباب الالباب دربارۀ رودکی چنین می نویسد : «... چنان ذکی و تیز قلم بود که در هشت سالگی قرآن تمامت حفظ کرد و قرآن بیاموخت و شعر گفتن گرفت و معانی دقیق می گفت، چنانکه خلق بر وی اقبال نمودند و رغبت او زیادت شد و او را آفریدگار تعالی آوازی خوش و صوتی دلکش داده بود ...»
در شعرهای باقی مانده از رودکی سی و پنج وزن متفاوت و گوناگون دیده می شود. پیچیدگی در شعر او وجود ندارد. خردگرایی، دانش دوستی، بی اعتبار دانستن جهان از مضامین سروده های رودکی است.
به اعتقاد دکتر شفیعی کدکنی :« رودکی نمایندۀ کامل و تمام عیار دورۀ سامانی و بر روی هم اسلوب شاعری قرن چهارم است. خیال شاعرانه در دیوان او بیش و کم در قلمرو عناصر طبیعت سیر می کند و آنگاه که از نفس طبیعت سخن می گوید او را بیشتر با انسان و طبیعت جاندار می سنجد و از این روی... تصویرهای شعر او متحرک و جاندار و زنده است.»
در مورد آثار باقی مانده از رودکی هنوز بحث است. رشیدی سمرقندی، از شاعران نامدار قرن ششم گفته است :
شعر او را برشمردم سیزده ره صد هزار
هم فزون آید اگر چونانکه باید بشمری
به استناد یان بیت مجموعه اشعار رودکی به صد هزار یا یک میلیون و سیصد هزار می رسد. عوفی هم در لباب الالباب می گوید که : «اشعار او به صد دفتر برآمده است.» دریغا که از آثار ماندگار این شاعر برجسته شعر فارسی تا امروز بیش از پانصد و پنجاه بیت بدست نیامده است.
در مورد نابینایی رودکی بسیار گفته و نوشته اند. دانشمندان روسیه گور رودکی را یافته و از بقایای بجا مانده از رودکی به این نتیجه رسیده اند که : 1- رودکی در سنین بالای هشتاد در گذشته 2- کور مادرزاده نبوده بلکه در پایان عمر او را کور کرده اند. 3- برخی از استخوانهای بدن او را شکسته بودند. محققان حدس می زنند که شاید یکی از علتهای کور شدن او در روزگار پیری گرایش وی به مذهب اسماعیلی باشد.
مجموعۀ مقالاتی را که در پیش روی دارید از میان صدها مقاله و کتاب دربارۀ رودکی انتخاب کرده ایم. که سیری است در زندگی و سروده های این شاعر بزرگ زبان فارسی. در بخش آخر کتاب مجموعۀ اشعار رودکی که به تصحیح مرحوم سعید نفیسی منتشر شده بود آمده است.
سالشمار حوادث عصر رودکی
251 هـ ق / 865 م تولد زکریای رازی، مرگ مستعین خلیفۀ عباسی، خلافت معتیز
254 مرگ شاپور بن سهل گندیشاپوری پزشک، خلافت مهتدی، مرگ جاحظ، مرگ ابوحاتم سجستانی
256 خلافت معتمد خلیفه عباسی
258 مرگ یعقوب بن اسحاق کندی دانشمند، مرگ یحیی بن معاذ صوفی
259 پایان حکومت طاهریان، مرگ محمد بن موسی بن شاکر ریاضی دان
260 تولد رودکی – تولد ابونصر فارابی
261 مرگ بایزید بسطامی عارف نامدار
262 مرگ احمد بن عبدالله خجستانی از امرای طاهریان
264 مرگ حنین بن اسحاق مترجم کتابهای پزشکی، مرگ ابوحفص حداد نیشابوری صوفی
271 مرگ حدون قصار صوفی، مرگ ابوعثمان نیشابوری صوفی
کتابشناسی رودکی
نام و یاد رودکی در اغلب تذکره های قدیم و تواریخ آمده است. آنچه در این بخش می آوریم نام و نشان این قبیل کتابها، نیز نام و نشان مقاله ها و کتابهای جدیدی است که پژوهندگان معاصر نوشته اند. برای آگاهی بیشتر و پژوهش دربارۀ رودکی به این کتابها می توان مراجعه کرد. این فهرست برحسب تاریخ تألیف ترتیب یافته، و در تهیۀ آن از کتاب فرهنگ سخنوران دکتر عبدالرسول خیامپور (تبریز 1340) و فهرست مقالات فارسی ایرج افشار سود جسته ایم.
نظامی عروضی، احمد بن عمر : چهار مقاله، تصحیح محمد معین، تهران، 1364 ش. (تألیف در 551 هـ ق)، صص 44 و 49 – 54.
عوفی، محمد: لباب الالباب ، لیدن، 1903 – 1906 (تألیف در اوایل قرن هفتم)، ج 2، صص 6-9.
رازی، شمس قیس: المعجم فی معاییر اشعار العجم، تصحیح مدرس رضوی، تهران، 1335، (تألیف در اوایل قرن هفتم)، ص 83-84.
مستوفی، حمدالله: تاریخ گزیده، لیدن 1328 هـ . ق ) ص 819.
جامی، عبدالرحمن: بهارستان، تهران، 1311 (تألیف در 829 هـ ق ) ، صص 91 – 93.
سمرقندی، دولتشاه: تذکره الشعراء ، لیدن، 1900 (تألیف در 896 هـ ق) ، صص 31-33.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
عید غدیر از دیدگاهعلامه جعفر مرتضى العاملى
عید غدیر خم (1)
عید غدیر، یک عید اصیل اسلامى است. چرا که روز هجدهم ذى الحجه را مسلمانان در سه قرن اول، به این عنوان جشن مىگرفتهاند. گفتار مقریزى که مىگوید: «اولین بارى که این عید در اسلام معروف شد، در زمان فرمانروایى معزلدوله على بنبویه، در عراق بود، وى آن را به سال سیصد و پنجاه و دو هجرى، بوجود آورد و از آن پس، شیعیان این روز را عید قرار دادند، (2) غیر صحیح و قابل قبول نیست. زیرا مسعودى گفته است: «فرزندان و شیعیان على رضى الله عنه، این روز را گرامى مىداشتند.» (3) و این در حالى است که مسعودى شش سال قبل از تاریخى که مقریزى مىگوید، یعنى به سال سیصد و چهل و شش هجرى، فوت کرده است.
فرات بنابراهیم از دانشمندان قرن سوم، حدیثى را از امام صادق(ع) روایت مىکند که حضرت در آن از آباء طاهرینش - علیهم السلام - نقل مىکند: رسول اکرم(ص) فرمود:
«یوم غدیر خم افضل اعیاد امتى...»
(روز غدیر از بهترین اعیاد امت من است...) (4) امام على(ع) در سالى که روز جمعه و روز غدیر با هم مصادف شده بود، براى مردم خطبه خواند و در آن فرمود:
«ان الله عز و جل جمع لکم معشر المؤمنین فى هذا الیوم عیدین عظیمین کبیرین...»
(خداى عزوجل در این روز، دو عید عظیم بزرگ را براى شما گروه مؤمنان جمع کرده است.)در این خطبه طولانى امام مردم را به انجام کارهایى که شایسته است در اعیاد انجام گردد و اظهار شادى و سرور در این گونه ایام - بطور تفصیل - امر مىکند. طالبین به این خطبه مراجعه کنند. (5)
فرات به سند خود از فرات بناحنف و او از امام صادق(ع) روایت مىکند که: به امام عرض کردم: فدایتشوم، آیا عیدى بهتر از عید فطر، و عید قربان، و روز جمعه، و روز عرفه براى مسلمین وجود دارد؟ حضرت به من فرمود:
«نعم، افضلها و اعظمها و اشرفها عندالله منزلة، هو الیوم الذى اکمل الله فیه الدین، و انزل على نبیه محمد: الیوم اکملت لکم دینکم الخ...» (6)
(بلى، افضل و اعظم و اشرف اعیاد از نظر قدر و منزلت در نزد خدا، روزى است که در آن خدا دینش را کامل کرد و آیه شریفه: الیوم اکملت لکم دینکم... را بر پیامبرش نازل کرد.)
در کتاب شریف کافى آمده است: حسن بنراشد از امام صادق(ع) نقل مىکند که حضرت روز غدیر را عید خواند و در آخر کلام خود فرمود:
«فان الانبیاء صلوات الله علیهم کانت تامر الاوصیاء بالیوم الذى کان یقام فیه الوصی ان یتخذ عیدا»(انبیاء الهى صلوات الله علیهم به جانشینان خود دستور مىدادند که روز انتخاب و برگزیدن وصى را جشن بگیرند)
حسن مىگوید: عرض کردم: اگر کسى آن را روزه بگیرد چه وضعى دارد؟
حضرت فرمود: «صیام ستین شهرا» (7)
مؤید این مطلب روایتى است که خطیب بغدادى از ابوهریره، با سندى که راویان آن همگى از ثقات مىباشند، نقل مىکند. در این روایت ابوهریره نقل مىکند:
هر کس روز هجدهم ذىالحجه را روزه بگیرد، ثواب روزه شصت ماه برایش نوشته مىشود. (8) و این روز، روز غدیر خم است.
و در روایت دیگرى آمده است که: رسول اکرم(ص) به حضرت على(ع) سفارش کرد که مسلمین این روز را عید بگیرند. (9) در این باره به روایات ذیل مراجعه کنید:
روایت مفضل بن عمر از امام صادق(ع)، (10) روایت عمار بنحریز عبدى از امام صادق(ع) (11) و روایت ابوالحسن لیثى از امام صادق(ع) (12) و نیز روایت زیاد بنمحمد از آن حضرت(ع). (13)
«فیاض بنعمر محمد بنطوسى در سال دویست و پنجاه و نه، در حالى که بیش از نود سال از عمرش مىگذشت گفت: ابوالحسن على بنموسىالرضا - علیه السلام - را در روز غدیر خم دیدم که گروهى از خواصش، در حضور آن بزرگوار نشسته بودند. حضرت(ع) آنان را براى صرف افطار دعوت کرده بود و طعام و خیرات و عطایابى از قبیل پوشاک و حتى انگشتر و کفش به منازل آنان فرستاد و وضع آنان و حواشى خود را تغییر داد و در آن روز وسائلى را دیدم بکار گرفتند که سابقه نداشت. و در این حال حضرت(ع) فضایل این روز بزرگ را براى آنان ذکر مىکرد. الخ...» (14)
در کتاب مختصر بصائر الدرجات، به اسناد از محمد بنعلاء همدانى واسطى و یجبى بنجریح بغدادى آمده است که گفتند: «با هم، به قصد دیدار احمد بناسحاق قمى، از