لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
جهانی شدن
طوفانی به نام جهانی شدن به پا خواسته است ، طوفانی که هیچ سدی در برابر هجوم آن نمی توان ایجاد کرد و از آن نمی توان گریخت . طوفانی که به همراه خود گردبادی را به همراه دارد که خواسته یا ناخواسته تمامی کشورها را با خود در می نوردد . این طوفان خود را در ابعاد مختلف سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی نشان می دهد و آن نتیجه آن از بعد سیاسی ظهور دمکراسی ، از بعد فرهنگی پدیده دهکده جهانی و در بعد اقتصادی حاکمیت سازمان جهانی تجارت است و ما امروز باهم جمع شده ایم تا بعد اقتصادی این طوفان جهانی شدن یعنی عضویت کشورمان در سازمان جهانی تجارت و مزیتهای کیفی خود را در این مسیر بررسی نماییم.
برای مقابله با این طوفان فقط یک گزینه وجود دارد که مورد توافق تمامی مدیران و کارشناسان و تمامی جناحهای سیاسی است و آن تقویت بنیه اقتصادی کشور است . بنیه ای که هیچ طوفانی نتواند آن را ازجا برکند . بنیه ای که بر پایه دانش و علم باشد .
امروزه در ادبیات اقتصادی درخصوص عضویت ایران در سازمان جهانی تجارت سمینارها ، سخنرانی ها و مقالات متعددی ارائه می شود و نقطه مشترک آنها عضویت ناگزیر ایران در این سازمان است .
امروز دیگر با نفس جهانی شدن مخالفت نمی شود بلکه صحبت از همگانی کردن مزایا و کاستن مضرات آن است . جهانی شدن امیدهای فراوانی را برای جهانیان ایجاد کرده است اما تحقق این امیدها در گرو مدیریت صحیح فرآیند جهانی شدن و به عضویت در آمدن در سازمان جهانی تجارت است.
- عضویت در سازمان جهانی تجارت یعنی پذیرش
- عدم تبعیض بین اتباع داخل و اتباع سایر کشورهای غیر عضو WTO
- اصل آزادسازی تدریجی تجارت یا اصل کاهش یا حذف موانع تجاری اصل شفافیت و پیش بینی پذیری که مسائلی چون تعیین تعهدات کشورها از جمله تعیین و تثبیت نرخ های تعرفه آنها، انتشار قوانین و مقررات کشورها و اعلام آنها به WTO و بررسی سیاست تجاری کشورها به طور منظم
- توجه به سطح توسعه کشورها یا رعایت رفتاری ویژه و متفاوت با کشورهای در حال توسعه و کم توسعه یافته ترین کشورها
با توجه با اصول بالا الحاق به WTO می تواند آثار مثبت زیر را در بر داشته باشد: • قانونمندی، پیش بینی پذیری، ثبات و شفافیت در روابط و فعالیت های اقتصادی و تجاری در داخل و خارج • تسهیل دسترسی به بازار کشورهای دیگر و تسهیل تحقق سیاست جهش صادراتی و توسعه برونگرا• تسهیل جذب سرمایه گذاری خارجی و انتقال تکنولوژی و ایجاد اشتغال • از میان رفتن حمایت های اقتصادی و رانت ها و ایجاد محیط رقابتی و آمادگی برای رقابت در بازار جهانی • دستیابی مصرف کنندگان به کالاهای مرغوب تر و ارزان تر • مشارکت در تصمیم گیری های جهان درباره قواعد و مقررات تجاری • دسترسی به یک مکانیسم حل اختلاف مطمئن برای رسیدگی به تخلف سایر کشورها از تعهدات خود.اما الحاق به WTO نیز یکسری آثار منفی و دغدغه هایی در پی دارد. • کاهش استقلال عمل در تصمیم گیری های اقتصادی و تجاری و آسیب پذیری بیشتر در مقابل تحولات خارجی که البته این امر از تبعات اجتناب ناپذیر زندگی در یک دنیای به هم پیوسته در عصر جهانی شدن است. • تحت فشار قرار گرفتن یا حتی ورشکستگی صنایعی که تا یک دوره زمانی نتوانند به قدرت رقابت دست یابند. آمار بیانگر این مطلب است که شاخص جهانی شدن ایران در سال 2001 برابر 50 ( رتبه ) در سال 2002 و 2003 برابر 63 بوده و این کاهش توان اقتصادی ایران را در جهانی سازی نشان می دهد.
با توجه به موارد فوق براستی آیا اقتصاد ما توان حضور و رقابت در صحنه بین المللی وپذیرش مزایا و معایب حضور در بازارهای جهانی و سازمان جهانی تجارت را دارد ؟ کدام بخش از اقتصاد ما مزیت اقتصادی دارد و بدلیل آن مزیت ها بدنبال عضویت در سازمان جهانی تجارت هستیم . آیا مزیت های اقتصادی ما در منطقه بحدی کافی است که بتوانیم مرزهای خود را برروی محصولات باز کنیم ؟ آیا بدنبال حضور اثربخش در سازمان جهانی تجارت هستیم و یا صرفا بدنبال یک اسم . آیا کیفیت مداوم محصولات ایرانی در بازارهای جهانی می تواند حضور ما را در این بازارها پشتیبانی نماید ؟ آیا استراتژی ها و برنامه ها و اهداف تداوم بخش در صحنه جهانی تدوین کرده ایم و آیا با توجه به منابعی که داریم می توانیم از عامل افزایش بهره وری و کاهش قیمت محصولات در اقتصاد رقابتی جهانی حرفی برای گفتن داشته باشیم . آیا مدیریت اقتصاد و صنعت و کشاورزی ما می تواند با وضعیت فعلی و با استفاده از ابزارهای سنتی تصمیم گیری و نگرش های قدیمی و مدیریتی و عدم شایسته سالاری ( شعاری که هیچ وقت تحقق پیدا نکرد ) می تواند امید بخش حمایت بخش خصوصی باشد . آیا رویکرد ما به بخش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
انجمن جهانی هستهای (WNA)
چرا جهان فردا به انرژی هستهای نیاز دارد؟
به اتو اسی(AutoEssay) انجمن جهانی هسته ای (WNA) در باره نقش نیروی هستهای خوش آمدید.
این اتواسی 50 «صفحه» کوتاه را عرضه میکند که برای ارایه واقعیتها، شایعات و نهایتا تنویر افکار عمومی نسبت به انرژی هستهای طراحی شده است.
میتوانید اطلاعات بیشتری را در باره صنعت هستهای در صفحه اول سایت WNA ملاحظه کنید.
هدف ما ارتقاء اطلاعات دقیق اذهان عمومی در باره سیاست جهانی هستهای است ما از بازدیدکنندگان این سایت دعوت مینمائیم که ما را راهنمائی کنند.
روند بشریت
بشریت برای چندین هزار سال با کمترین اثرگذاری بر روی کره زمین زندگی کرد.
حتی پنج قرن پیش در زمان وقوع رنسانس در اروپا، خاندان مینگ در چین و اولین حکمران مغول در هند، جهان هنوز جمعیت کمی داشت.
از آن زمان، جمعیت جهان که بر اثر انقلابهای پیش آمده در زمینة کشاورزی، صنعت و دارو، رشد شتابزدهای پیدا کرده و در حدود 15 برابر شده است.
از شش میلیارد جمعیت امروز جهان، چندین میلیون آن در سطوح بسیار بالائی از استانداردها زندگی کرده و از زندگی خود لذت میبرند.
اما یک سوم از انسانها به برق دسترسی ندارند و یکسوم دیگر نیز دسترسی محدودی به آن دارند.
جمعیتهای زیادی نیز در فقر ملالتباری زندگی میکنند. بیش از یک میلیارد نفر آب پاکیزه در اختیار ندارند و دو میلیارد و 400 میلیون نفر از سیستم مناسب تخلیه فاضلاب محرومند.
همه روزه 40 هزار نفر – یعنی هر دقیقه 25 نفر – بر اثر بیماریها میمیرند که به سادگی با پیشرفت اولیه اقتصادی میتوان از آن پیشگیری کرد.
طی 50 سال آینده زمانی که جمعیت جهان به 9 میلیارد نفر برسد، نیازهای برآورده نشده امروزه بشری به شدت چند برابر خواهد شد.
برای کاهش مصیبتهای بشر نه تنها توسعه اقتصادی ضروری است بلکه ایجاد شرایط لازم نیز برای تثبیت جمعیت جهان لازم است.
امروزه تلاش روبهرشد برای رفع این نیازها در اکثر کشورهای در حال توسعه جهان، تقاضای بسیار زیادی برای استفاده از انرژی ایجاد کرده است.
تا سال 2050 مصرف جهانی انرژی دو برابر خواهد شد.
بیوسفر(موجودات کره زمین) در خطر
در روی کره زمین تاثیر گرم شدن «گازهای گلخانهای» یک پدیدة غیرقابل بحث است که بدون آن جهان از یخ پوشیده خواهد شد.
برای مدت هزاران سال، عدم تغییر تراکم گازهای گلخانهای محیط زیست معقولی را ایجاد کرد که تمدن توانست در آن رشد یابد.
در قرن بیست و یکم، فعالیت انسان موجب میگردد این گازهای گرماگیر دو برابر شوند.
این تغییر در عصر زمینشناسی ناگهانی و کمسابقه است.
امروزه بیشتر انرژی که برای تولید برق، کار کارخانهها، راهاندازی وسایل نقلیه و گرم کردن منازل مصرف میشود، از سوزاندن سوختهای فسیلی تأمین میشود.
منابع فسیلی، از جمله زغال، نفت و گاز طبیعی، آنچنان به سرعت مصرف میشوند که طی قرن آینده تا اندازه گستردهای از بین میروند.
ضایعات تمام سوختهای فسیلی به طور مستقیم در هوا پراکنده میشود. بخش اعظم این ضایعات به شکل گازهای گلخانههای مانند دیاکسید کربن است.
در هر سال ضایعات ناشی از سوختهای فسیلی 25 میلیارد تن دیاکسید کربن به جو زمین اضافه میکند. این مقدار برابر است با 70 میلیون تن در هر روز و یا 800 تن در هر ثانیه.
کارشناسان جهان به منظور تجزیه و تحلیل تأثیرات ناشی از تشکیل سریع گازهای گرماگیر، از طریق هیأتهای بین دول سازمان ملل در امر تغییر آب و هوا با یکدیگر همکاری میکنند.
مطالعه تغییرات آب و هوا، پیچیده و تابع تئوریهای رقابتی است. اما دانشمندان در این زمینه توافق دارند که افزایش گازهای گلخانهای باعث جذب بیشتر گرمای خورشیدی توسط کره زمین میشود.
بعقیده بیشتر دانشمندان علم هواشناسی، گازهای گلخانهای تولید شده بوسیله انسان موجب شده است که گرمترین 10 سال طول تاریخ در 15 سال اخیر رخ دهد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
چشمانداز جهانی جامعهی اطلاعاتی
از اوایل دههی 1990، با پیشرفت و گسترش شبکهها و بزرگراههای اطلاعاتی جدید الکترونی و افزایش کاربرد تکنولوژیهای نوین ارتباطی در سراسر جهان، مسائل بینالمللی ناشی از آنها، اهمیت خاصی پیدا کردهاند. به همین جهت، در سالهای اخیر، به موازات توسعهی استفاده از شبکههای اطلاعاتی و به ویژه شبکهی «اینترنت» ، توجه به این مسائل بیشتر شده است. به طوری که علاوه بر تصمیمها و اقدامهای تازهای که در بعضی از کشورهای پیشرفتهی صنعتی دربارهی چگونگی کاربرد ارتباطات و اطلاعات الکترونی و ایجاد جامعهی اطلاعاتی صورت گرفتهاند، برخی سازمانهای بینالمللی و منطقهای، مانند «سازمان همکاری و توسعهی اقتصادی»، «شورای اروپا»، «اتحادیهی اروپایی» و گروه «8 کشور بزرگ صنعتی» نیز به ارزیابی و تصمیمگیری در زمینههای مختلف کاربرد این گونه ارتباطات و اطلاعات و مسائل جامعهی اطلاعاتی آینده، پرداختهاند. برای شناخت عوامل و شرایط زمینهساز فعالیتها و برنامههای جدید کشورها، سازمانها و نهادهای مذکور، یادآوری چگونگی پیدائی و پیشرفت تکنولوژی شبکهی اطلاعاتی «اینترنت» در ایالات متحدهی آمریکا و سیاستها و برنامههای مهم این کشور و سایر کشورهای بزرگ غربی دربارهی بزرگراهها و زیرساختهای اطلاعاتی و جامعهی اطلاعاتی طرف توجه آنها، ضروری است. 1- «اینترنت» و «جامعهی اطلاعاتی» پیدائی و پیشرفت «اینترنت»، در ایجاد شرایط گذر از «جامعهی صنعتی»، به «جامعهی اطلاعاتی» جایگاه برجستهای پیدا کرده است. شبکهی «اینترنت»، که اکنون به قول برخی از محققان ارتباطی ، ستون فقرات ارتباطات اطلاعاتی سراسری کرهی زمین و به عبارت دیگر، «شبکه شبکههای اطلاعرسانی» جهان شناخته میشود، معرف ساختار تحول یافتهی یک شبکهی اطلاعاتی نظامی است. این شبکه، در اوایل دههی 1960 به دنبال پرتاب نخستین قمرهای مصنوعی اتحاد جماهیر شوروی به فضای ماوراء جو زمین و افزایش نگرانی ایالات متحدهی آمریکا از خطرات حملات هستهای آن کشور، به منظور حفظ و حراست اسرار نظامی ارتش آمریکا در شرایط بسیار مخوف جنگ هستهای، از طرف «آژانس طرحهای پژوهشی پیشرفته» (آرپا)1، در وزارت دفاع ایالات متحده، پایهگذاری شد. شبکهی یاد شده، که بر اساس سیستم تکنولوژی کلیدهای ارتباطی مستقل و مرتبط به بستههای اطلاعاتی جداگانه، استوار گردیده بود، به منظور جلوگیری از هدف قرار گرفتن آنها در یک جنگ هستهای احتمالی، از دسترسی مراکز فرماندهی و کنترل نظامی برکنار گذاشته شده بود. به گونهای که هر مجموعهی اطلاعاتی، مسیر خاص خود را در میان مدارهای ارتباطی مختلف شبکهی موردنظر، به صورت افقی طرح میکرد و در عین حال، امکان گردآوری تمام آنها، از هر واحد خاص نیز وجود داشت. مدتی بعد، تحت تأثیر پیشرفت تکنولوژی دیجیتال، امکان جمعآوری و بستهبندی هرگونه پیام و از جمله اصوات، تصویرها و دادهها و ایجاد شبکههای اطلاعاتی منتقلکنندهی انواع نمادها، بدون نیاز به هرگونه مزکر کنترل، پدید آمد و به این ترتیب، با استفاده از فراگیری بسیار گستردهی زبان دیجیتال و شبکهبندی نظام ارتباطی، شالودهی تکنولوژیک ارتباطات افقی جهانی، فراهم شد. نخستین شبکهی اطلاعاتی از این نوع، که به عنوان قدردانی از مؤسسهی بنیانگذار آن، «آرپانت»2 نامگذاری گردید، در سال 1969، به روی مراکز تحقیقاتی همکاری کننده با وزارت دفاع ایالات متحدهی آمریکا و از جمله دانشگاه کالیفرنیا و دانشگاه هاروارد، گشوده شد و در پی آن، پژوهشگران برای برقراری ارتباط علمی متقابل با یکدیگر، از این شبکه به بهرهبرداری پرداختند. در سال 1983، برای جدا ساختن کامل کاربردهای نظامی و غیرنظامی شبکهی مذکور، در کنار «آرپانت»، که از آن پس منحصراً به وسیلهی محققان دانشگاهی و مراکز علمی مورد استفاده قرار میگرفت، شبکهی مستقلی موسوم به «میلنت»3، برای پژوهشگران نظامی، تأسیس گردید. در طول سالهای بعد دههی 1980، «بنیاد ملّی علوم» ایالات متحده نیز به تقـویت و توسعهی شبکهی «آرپانت» کمک کرد و علاوه بر ایجاد یک شبکهی خاص علمی4، شبکهی دیگری با همکاری کمپانی مشهور «ای. بی. ام»5 ، به نام «بیت نت»6 ، برای استفادهی محققان زمینههای غیرعلمی، تأسیس نمود. با توجه به آن که تمام شبکههای مذکور، در فعالیتها و تماسهای ارتباطی خود، از سیستم اطلاعات «آرپانت» بهرهمند میشدند، مدتی نام این شبکهی میان شبکهای، ( آرپا ـ اینترنت)7 گفته میشد و سرانجام، به «اینترنت» 8، موسوم گردید. به موازات این تحولات و برای پاسخگوئی به رشد فعالیتهای ارتباطی از طریق شبکههای اطلاعاتی و به ویژه «اینترنت»، تکنولوژی کامپیوتری نیز رو به تکامل و توسعه گذاشت. به این معنا، که از یک طرف، دستگاههای «کامپیوتر شخصی»9 ، به بازار آمدند و امکان گسترش شبکهها را افرایش دادند و از طرف دیگر، توانائیهای فنی کامپیوتری نیز بالا رفتند. شبکهی «آرپانت» در سالهای دههی 1970 ، از ارتباطهای دارای 56 هزار بیت10 در ثانیه استفاده میکرد. در سال 1987، خطوط ارتباطی این شبکه، از توانائی انتقال، 5/1 میلیون بیت در ثانیه برخوردار شدند. سرعت انتقال پیامهای «اینترنت»، در سال 1992، به 45 میلیون بیت در ثانیه ـ معادل 5 هزار صفحه در ثانیه ـ افزایش یافت و درسال 1995، تکنولوژی کامپیوتری مورد استفادهی «اینترنت»، به حد بسیار فوقالعادهای از پیشرفت رسید. به طوری که برای آن، امکان انتقال اطلاعاتی معادل مجموعهی دهها میلیون کتابها و نشریات کتابخانهی کنگرهی ایالات متحدهی آمریکا در هر دقیقه، فراهم گردید. درعین حال، افزایش توانائی فنی انتقال پیامهای ارتباطی از طریق «اینترنت»، به تنهائی برای گسترش شبکههای اطلاعرسانی در سطح جهانی کافی نبود و به این منظور، ارتباط متقابل رایانهها نیز ضرورت داشت. به همین لحاظ، برای از میان بردن این مانع، از سیستم ارتباطی ویژهای معروف به «یونیکس»11، که در سال 1969در آزمایشگاههای کمپانی معروف «بل»12 اختراع گردیده بود، کمک گرفته شد. کاربرد سیستم «یونیکس»، از سال 1983، که کوششهای محققان دانشگاه کالیفرنیا در «برکلی»، با مساعدت مالی «آژانس طرحهای پژوهشی پیشرفته» وزارت دفاع آمریکا، برای انطباق مجموعهای از پروتکلهای علمی، موسوم به «پروتکل کنترل انتقال بر پروتکل ارتباط متقابل»13 با این سیستم، به موفقیت رسیدند، رو به گسترش گذاشت و به این ترتیب، رایانهها امکان یافتند که علاوه برایجاد ارتباط متقابل با یکدیگر، به رمزگذاری و رمزگشائی مجموعههای دادههای مورد انتقال بسیار سریع در شبکهی «اینترنت» نیز اقدام کنند. از آن زمان، شبکههای اطلاعاتی محلی و منطقهای، توانائی پیدا کردند با هم ارتباط متقابل برقرار سازند و دادهها و پیامهای خود را به هر کجا که خطوط تلفنی و رایانههای مجهز به دستگاه «مودم»14 ـ برای اتصال رایانه به تلفن ـ وجود دارند، انتقال دهند. به این گونه، شبکهسازیهای اطلاعاتی در سراسر جهان توسعه یافتند و مقدمات استفاده از «بزرگراههای اطلاعاتی» نیز فراهم گردیدند. باید یادآور شد که از اوایل دههی 1990، همراه با پیشرفت و گسترش تکنولوژی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 55
مقدمه :
انتظار ظهور یک مصلح بزرگ آسمانى، و امید به آینده و استقرار صلح و عدل جاویدان، امرى فطرى و طبیعى است که با ذات و وجود آدمى سر و کار داشته و با آفرینش هر انسانى همراه است و زمان و مکان نمى شناسد و به هیچ قوم و ملّتى اختصاص ندارد.
از این رو، همه افراد طبق فطرت ذاتى خود مایلند روزى فرا رسد که جهان بشریّت در پرتو ظهور رهبرى الهى و آسمانى و با تأیید و عنایت پروردگار، از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات یافته، شور و بلوا در جهان پایان پذیرد و انسانها از وضع فلاکت بار موجود نجات یابند و از نابسامانى و نا امنى و تیره روزى خلاص شوند و سرانجام به کمال مطلوب و زندگى شرافتمندانه اى نایل آیند.
به همین دلیل، در تمام ادیان و مذاهب مختلف جهان، از مصلحى _ که در آخر الزمان ظهور خواهد نمود و به جنایتها و خیانتهاى ضد انسانی خاتمه خواهد داد و شالوده حکومت واحد جهانى را بر اساس عدالت و آزادى واقعى بنیان خواهد نهاد _ سخن به میان آمده و تمام پیامبران و سفیران الهى در این زمینه به مردم با ایمان جهان، نویدهایى داده اند.
در این زمینه، یکى از نویسندگان معروف چنین مى نویسد:
«موضوع ظهور و علایم ظهور، موضوعى است که در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهمیّت خاصّى است. صَرفِ نظر از عقیده و ایمان که پایه این آرزو را تشکیل مى دهد، هر فرد علاقه مند به سرنوشت بشریّت، و طالب تکامل معنوى وقتى که از همه نا امید مى شود، و مى بیند که با وجود این همه ترقّیات فکرى و علمى شگفت انگیز، باز متأسّفانه، بشریّت غافل و بى خبر، روز به روز خود را به سوى فساد و تباهى مى کشاند و از خداوند بزرگ بیشتر دورى مى جوید، و از اوامر او بیشتر سرپیچى مى کند; بنا به فطرت ذاتى خود متوجّه درگاه خداوند بزرگ مى شود، و از او براى رفع ظلم و فساد یارى مى جوید.
از این رو در همه قرون و اعصار، آرزوى یک مصلح بزرگ جهانى در دلهاى خداپرستان وجود داشته است. و این آرزو نه تنها در میان پیروان مذاهب بزرگ، مانند: زرتشتى و یهودى و مسیحى و مسلمان، سابقه دارد، بلکه آثار آن را در کتاب هاى قدیم چینیان و در عقاید هندیان، و در بین اهالى اسکاندیناوى و حتّى در میان مصریان قدیم و بومیان و حتّى مکزیک و نظایر آنها نیز مى توان یافت».
آرى! عقیده به ظهور یک مصلح بزرگ آسمانى در پایان جهان، یکى از مسایل بسیار مهمّ و حسّاسى است که نه تنها در آیین مبین اسلام، بلکه در همه ادیان آسمانى، و نه تنها در میان پیروان ادیان و مذاهب بلکه در نزد بسیارى از مکاتب مختلف جهان سابقه دیرین دارد، و تمامى پیروان ادیان بزرگ عالم از مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان گرفته تا پیروان مکتب هاى الحادى، همه و همه بدان عقیده دارند.
ناگفته نماند که پیروان ادیان و مذاهب گوناگون، و دیگر ملل و اقوام گذشته و مکاتب مختلف جهان درباره نام آن بزرگوار باهم اختلاف نظر دارند، مسلمانان او را «مهدى موعود منتظر(علیه السلام)»، و پیروان سایر ادیان ومکتبها و ملّتها و توده هاى محروم، وى را «مصلح جهانى» یا «مصلح غیبى»، یا «رهاننده بزرگ» یا «نجات بخش آسمانى» و یا «منجى اعظم» مى نامند; ولى در باره اوصاف کلّى، برنامه هاى اصلاحى، تشکیل حکومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى، و ظهور او در آخرالزمان اتّفاق نظر دارند.
جالب توجّه این که حتّى در این اواخر نیز، این عقیده در بین گروهى از دانشمندان و فلاسفه بزرگ جهان به عنوان: «لزوم تشکیل حکومت واحدجهانى» درسطح وسیعى مطرح گردیده است: «در عصر اخیر دوشادوش پیشرفت همه جانبه اى که در تمام مسایل علمى نصیب بشریّت شده، این ایده و عقیده نیز از مرز ادیان و مذاهب قدم فراتر نهاده و به عنوان یکى از مهمترین مسایل حیاتى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است».
آرى ! امروز بسیارى از اندیشمندان و فلاسفه مشهور جهان نیز عقیده دارند که با پیشرفت سریع صنعت و تکنولوژى، زندگى ماشینى، رقابت هاى نا سالم نظامى، بازیهاى خطرناک سیاسى، و احساس یأس و نا امیدى در بین جوامع بشرى براى رهایى از اوضاع نا بسامان کنونى، تشکیل حکومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى لازم و ضرورى است.
بنابراین، برغم افکار بیمارگونه کوته نظران کج اندیش که مى پندارند مسأله مهدویّت و انتظار ظهور یک رهبر بزرگ آسمانى در پایان جهان، از مختصّات مسلمانان و یا از عقاید خاص شیعیان است و مى کوشند تا با تلاش مذبوحانه خود آن را در یک مکتب خاصّ محصور کنند، این مسأله اختصاص به مسلمانان و شیعیان ندارد; بلکه یک اعتقاد عمومى مشترک است که همه اُمّتها و ملّتها و پیروان ادیان ـ و حتّى مکاتب مختلف، فلاسفه، دانشمندان و اندیشمندان واقع بین جهان نیز ـ در این عقیده و مرام باهم شریک اند.
اصالت اعتقاد به ظهور مُنجى
عقیده به ظهور یک نجات دهنده بزرگ آسمانى و امید به یک آینده روشن که در آن، نگرانیها و هراسها مرتفع گردد، و به برکت ظهور یک شخصیّت ممتاز الهى همه تاریکیها از پهنه گیتى برچیده شود، و ریشه ظلم و جهل و تباهى از روى کره زمین برکنده شود، یک اعتقاد عمومى ثابت است که همواره در همه وقت، در همه جا، و در همه زمانها بین تمام ملّتها شایع و رایج بوده است.
بر اساس تحقیقات پژوهشگران مسایل اسلامى، این عقیده در طول دوران زندگى انسانها پیوسته در میان همه ملّتها و پیروان ادیان بزرگ موجود بوده، و حتّى اقوام مختلف جهان چون: اسلاوها، ژرمنها، اسنها و سلتها، نیز معتقدند که سرانجام باید پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، بى عدالتى ها را از بین برده، حکومت واحد جهانى تشکیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داورى کند.
آنچه از تاریخ اُمّتها استفاده مى شود این است که: مسأله عقیده به ظهور یک رهبر مقتدر الهى و آمدن مصلحى در آخر الزمان به نام مُنجى موعود جهانى به قدرى اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّتها و پیروان همه ادیان الهى، و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى که در طول تاریخ بشریّت، انسانها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و نا امیدى نجات داده، و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهانى در پایان جهان، لحظه شمارى مى کنند.
براى اثبات این مطلب، کافى است بدانیم که عقیده به ظهور یک «نجات دهنده» حتّى از نظر یهود و نصارى نیز قطعى است. و حتّى این که در میان همه طوایف یهود و همه شاخه هاى مسیحیّت وجود این عقیده قطعى و مسلّم است.
انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى
نویسنده آمریکایى کتاب «قاموس مقدّس»، درباره شیوع اعتقاد به ظهور، و انتظار پیدایش یک «منجى بزرگ جهانى» در میان قوم «یهود» چنین مى نویسد:
«عبرانیان منتظر قدوم مبارک «مسیح» نسلاً بعد نسل بودند، و وعده آن وجود مبارک . . . مکرّراً در «زبور» و کتب انبیا، على الخصوص، در کتاب «اشعیا» داده شده است. تا وقتى که «یحیاى تعمید دهنده» آمده، به قدوم مبارک وى بشارت داد، لیکن «یهود» آن نبوآت (پیشگوییها) را نفهمیده با خود همى اندیشیدند که «مسیح» (سلطان زمان) خواهد شد، و ایشان را از دست جور پیشگان و ظالمان رهایى خواهد داد، و به اعلا درجه مجد و جلال ترقّى خواهد کرد».
نویسنده کتاب «قاموس کتاب مقدّس» در کتاب خود ازیهودیان، زبان به شکایت مى گشاید که دعوت عیساى مسیح را بعد از آن همه اشتیاق و انتظار، سرانجام نپذیرفتند و او را مسیح واقعى نپنداشتند و او را با مسیح
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
گرایشهای جهانی اشتغال زنان
نگاهی به وضعیت اشتغال زنان ایرانی
مقدمه:
با وجودیکه زنان نیمی از جامعه انسانی را تشکیل میدهند اما حضور آنان در جامعه پررنگ به نظر نمیرسد. نادیده گرفتن زنان، نابرابری در دسترسی به منابع و امکانات موجود، وجود برخی تبعیضهای اجتماعی، عدم وجود یک نگرش همهجانبه درباره زنان و غیره از جمله دلایلی میباشند که نقش برجسته این قشر از جامعه را کمرنگ و کمرنگتر ساخته است. البته نباید این نکته را از نظر دور داشت که در حال حاضر زنان و مسائل مربوط به آنها برای حکومتها، سیاستگزاران، فعالان حقوقی و پژوهشگران اهمیت ویژهای یافته جهتگیری دولتها درباره توانمندیها و مشارکتهای اقتصادی و اجتماعی زنان دستخوش تغییر شده است.
همانطوریکه در شماره گذشته اشاره شد در صدد بر آمدیم در این برداشت تصویری از سیمای اشتغال زنان را ایران ارائه دهیم ...
در حالیکه در سالهای اخیر شاخصهای مربوط به اشتغال زنان در فعالیتهای اقتصادی تغییر چندانی نداشته است، اما تفاوت این شاخصها در میان زنان و مردان شاغل همواره قابل ملاحظه بوده است. بدین ترتیب مشاهده میشود که جامعه ما نتوانسته از نیروی کار بالقوه زنان به صورتی کارآمد استفاده و آنان را به عرصه تولید هدایت کند. آمار نشان میدهد که در بسیاری از کشورهای پیشرفته صنعتی، سهم زنان در فعالیتهای اقتصادی از 60 درصد هم بیشتر است. در حالیکه سهم زنان در کشورهای در حال توسعه از 30 درصد فراتر نرفته و این میزان در کشور ما حدود 12 درصد است. سرمایهگذاری در آموزش زنان از یک سو به افزایش مهارتها و آمادگی برای ورود این قشر از جامعه و به بازار کار و توسعه اقتصاد پایدار مبتنی بر دانش و کاربرد فناوری کمک میکند و از سوی دیگر تحولی قابل ملاحظه در جهانبینی و فرهنگ آنان در جایگاه مادر و تربیتکننده نسل فردا به وجود میآورد. هدف این مقاله تحلیل عوامل مؤثر در اشتغال زنان است و نشان داده خواهد شد که چگونه رشد جمعیت، رشد اقتصادی و افزایش تحصیلات زنان در میزان اشتغال آنان در بازار کار تأثیر میگذارد.
تمایل زنان به شرکت در بازار کار و دستیابی به موقعیتهای اجتماعی و اقتصادی بهتر، همراه با نبود فرصتهای شغلی کافی برای زنان دارای تحصیلات متوسطه و نرخ بالای بیکاری آنان، از جمله انگیزههایی بوده است که زنان را به سمت کسب تحصیلات عالی سوق داده است. با وجودی که رابطه تحصیل و اشتغال دو طرفه است اما تحصیل بیشتر و مشارکت جاری زنان در بازار کار رابطهای معکوس پیدا کرده است.
یافتهها:
براساس یافتههای پژوهشهای صورت گرفته، بین میزان موالید و میزان اشتغال زنان در ایران رابطهای منفی داشته به طوری که به ازای 1 درصد افزایش درنرخ باروری، اشتغال زنان ایران 23 درصد کاهش مییابد. در نیم قرن گذشته سطح باروری در کشور تغییرات قابل ملاحظهای داشته است. محاسباتی که بر پایه اطلاعات مربوط به سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1345 انجام شده نشان میدهد که در سالهای مزبور میزان باروری در کشور در سطح بالایی قرار داشته و در سالهای بعدی تا حدود 20 درصد و بیشتر کاهش یافته است. این تحولات حاکی از وجود زمینههای مناسب برای کاهش سطح باروری در کشور نشان میدهد که همگام با کاهش درصد باروری در زنان ایرانی میزان اشتغال آنان افزایش یافته است که این امر نشاندهنده آن است که بین این دو متغییر رابطه معکوس وجود دارد. از طرف دیگر، فرد فقط زمانی وارد بازار کار میشود که دستمزد بازار بیش از حداقل دستمزد مورد انتظار او باشد. عواملی نظیر خانهداری و نگهداری از فرزندان دستمزد کف زنان را افزایش میدهد و موجب کاهش احتمال شرکت آنان در بازار کار میشود. بنابراین افزایش تعداد فرزندان و داشتن فرزند کوچک مسئولیتهای خانگی زنان را، حتی در صورت استفاده از خدمات مهدکودک، افزایش میدهد و همانطور که گفته شد، این عامل موجب افزایش دستمزد کف و ایجاد محدودیت برای اشتغال زنان میشود.
افزایش قابل توجه تعداد دانشآموزان و دانشجویان دختر از جمله عواملی است که در سالهای اخیر در جهت کاهش حضور زنان در بازار کار عمل کرده است. اگر در آینده هم سهم جمعیت در حال تحصیل از کل جمعیت 10 ساله و بیشتر زنان رو به رشد باشد، این عامل در جهت کاهش نرخ مشارکت زنان در بازار کار عمل خواهد کرد. باید توجه داشت که تمایل زنان به شرکت در بازار کار و کسب موقعیتهای اجتماعی و اقتصادی بهتر، همرا با نبود فرصتهای شغلی برای زنان دارای تحصیلات متوسطه و نرخ بالای بیکاری آنان، از جمله انگیزههایی بوده است که زنان را به سمت کسب تحصیلات عالی سوق داده است. این در حالی است که با وجود رابطه دوطرفه میان تحصیل و اشتغال، تحصیلات بیشتر زنان، نرخ مشارکت آنان در بازار کار را کاهش داده است.
متغیر بعدی سرانه تولید ناخالص داخلی است. به طور کلی افزایش تولید ناخالص داخلی تأثیر مثبت بر اشتغال نیروی کار زنان میگذارد. به عبارت دیگر، رشد تولید ناخالص داخلی، از طریق ایجاد ظرفیتهای جدید اقتصادی،