لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 106
انقلاب ایران و جهان امروز
انقلاب ایران پایان نیافته است . بازماندگان متفق انقلابی که در فوریه 1979 قدرت را به دست آوردند ، ناظر بر انحلال نظام سیاسی سلسله پهلوی و ساختار اقتصادی ایران بودند ، اما نه تنها نتوانستند قابلیتهای هماهنگی در اداره امور از خود نسان بدهند ، بلکه حتی یک دولت لایق که به تلاشهای انقلابی جهت دهد و جنگ را بطور موثر علیه عراق اداره کند ایجاد نکردند . نهادهای متزلزل جوشیده از انقلاب ، گروگانگیری ، جنگ و برخوردهای پایان ناپذیر چپگرایان و افراطیون اسلامی را در هم آمیخت . بدین سان بیشتر گروههای مجاهدین افراطی ( حدود یک سوم از کل مجاهدین ) برای به بن بست کشاندن استقرار هر ن.ع رابطه مجدد بین ایالات متحده و رژیم خمینی ، صلاح خود را در همکاری با فداییان دیدند . حتی تا آن جا که دهها تن از دیپلماتهای امریکا را بیش از یک سال در اسارت نگاهداشتند .
رفتار خارج از عرف کسانی که پس از انقلاب به قدرت رسیدند تقریباً در همه پایتختهای جهان امواجی تکان دهنده پدید آورد . پس از آن ، بحران گروگانگیری وسیعاً موجب تشدید انزوای ایران گردید . اگر چه این مانع بزرگ از سر راه شده است ،سیاست خارجی کشور همچنان با آشفتگی کامل دست به گریبان است .
این غیر ممکن است که بتوان فراز و نشیبهایی که ایران هنوز باید طی کند پیش بینی نمد ، اما مسیر تکاملی آینده ، مطمئناً بر مبنای حوادث گذشته و عکس و العمل در مفابل این حوادث شکل خواهد گرفت . آنچه در ایران اتفاق افتاد دور نماهای جالبی از عملکرد جوامع در تغییرات بزرگ اجتماعی و پی آمدهایی که برای نظام جهانی می تواند داشته باشد ارائه داد .
ایران بر حسب تئوری و عمل انقلاب
از نظر تئوری مهمترین پرسش این است که اگر توسط کسانی که درگیر وقایع بودند ، سیاست و تدبیر دیگری اتخاذ می گردید ، آیا انقلاب ایران قابل پیش گیری بود و یا حداقل امکان داشت به راهی که کمتر افراطی و ویران کننده باشد سمت داده شود . از سال 1963 تا 1978 طی 15 سال توسعه و پیشرفت در ایران ، همه کس از نظر مادی منتفع گردید ، برخی کمتر و برخی بیشتر .
هر چند که توده های مردم از نظر روانی با ساختار حکومت بیگانه شدند . مردم متوجه گردیدند که از داشتن حق اظهار عقیده موثر در امور سیاسی مملکت محروم شده اند و یا نسبت به دیگران به صورت اتباع درجه دوم در آمده اند . چیزی که در ایران اتفاق افتاد موید این نظر است که انقلاب زمانی به وقوع نمی پیوندد که شرائط زندگی در بدترین وضع باشد ، بلکه هنگامی حادث می شود که وضع رو به بهبودی می رود اما با انتظارات هماهنگ نگاهداشته نمی شود . اگرچه شاه قولهای زیادی داد اما دولت در اجرای آن سرعت کافی به خرج نداد ، و مهم نبود که اوضاع چقدر بهبود یافته. بدین ترتیب هنگامی که سیاست توسعه اقتصادی با دوران متلاطم سالهای1977و1978مواجه گردید،هر کس از هر قشر وطبقه اجتماعی بیشتر به سویی گرایش پیدا کرد که با پرسیدن"برای من چه کاری انجام دادهاید؟" شاه را برای کمبودهای درمان ناپذیر مقصر بداند.
یک نظریه ساده پیش پا افتاده باید دور ریخته شود.این صحت نداردکه مردم همیشه از دولتی پشتیبانی می کنند که معیارهای زندگی آنها رابهبود بخشیده است.شاه به دلیل پیشرفتهای اقتصادی که خود موجب شده بود،تصور کرد که مردم حمایت خو د از رژیم او ادامه خواهند داد.همچنان که اوضاع بهتر شد،توجه مردم بیش از پیشاز مسایل مربوط به خود معطوف گردید.
تمایل مردم به داشتن یک نقش سیاسی واقعی و یا دست کم داشتن تصوری از یک نقش سیاسی بطور وسیع افزایش یافت. در لحظه سرنوشت ساز، که وفاداری به سلطنت پهلوی در تعادل بود، شاه به شیطانی که خود می شناخت- دیکتاتوری- روی آورد، و نه به شیطانی که نمی شناخت- مشارکت سیاسی غیر انحصاری.
یک عقیده عمومی پذیرفته شده درباره منشاء و گسترش انقلاب، به وسیله حوادث ایران نفی گردید. چیزی اتفاق نیفتاد که بنابر تئوریهای جا افتاده مارکسیستی با نظریه های غربی مؤید این باشد که در دست داشتن جوامع روستایی کلیدی است که می تواند تلاطمات انقلابی را برانگیزد. [ 2 ] کشاورزان از معرکه برکنار ماندند، تصور کردند که کشمکش، جدال و ستیز بین مردم شهرنشین است. سه ماه پس از این که نیروهای خمینی قدرت را بدست گرفتند، اکثریت عظیمی از کشاورزان روستاهای نزدیک تهران عقیده داشتند که شاه پس از معامله با رهبری اسلامی به سلطنت بازخواهد گشت! زارعین انعطاف پذیر بودند. روستائیانی که به شهرها مهاجرت کرده بودند و از بحران اقتصادی صدمه دیده بودند، مشتاق به پیروی از ملاهای ناراضی بودند. تا نوامبر 1978 که دورنمای سقوط رژیم شاه پدیدار گردید، روستائیانی که در روستاها بودند، همه بطور یکسان خواستار شرکت در راهپیماییهای دولتی بودند.
اگر سازمانهای گسترده انقلابی مخفی تشکیل نمی گردیدند، با وجود همه مشکلات، انقلاب اتفاق نمی افتاد و یا می توانست به مسیری کشانده شود که اساسا متفاوت باشد. البته با وجود شبکه مسجد به روحانیون افراطی امکان داد تا بر اوضاع تسلط یابند و سپس تحول نهضت را کنترل کنند. برای خمینی آسان بود که با بسیج یک گروه فعال و موثر به رهبر پیامبر گونه متعصبین مذهبی تبدیل شود. در دوران حکومت شاه در ایران، روحانیون از سال 1963 تا 1977 یک نیروی حاشیه ای بودند که بطور فزاینده ای منزوی می شدند. بنابراین جای تعجب نیست که بنیادگرایان، نظام سیاسی سلطنتی را رد کرده و سیاستهای افراطی ضد دولتی را در پیش گیرند. [ 3 ] از نظر تاریخی، مهمترین پی آمد انقلاب، ممکن است اثبات ظهور مذهب به عنوان یک نیروی مهم سیاسی باشد. با درهم آمیختن ایدئولوژی حکومت الهی و قدرت انبوه مردم بر مبنایی درست، شق دیگری از انقلاب ارایه میشود که مارکسیسم و دیگر نمونه ها را تکامل می بخشد. این طریقی است که قدرتی دیگر مبتنی بر توجیهی متفاوت جانشین قدرت و مشروعیت شاه و یا هر رهبر غیر مذهبی دیگر می شود، و از نظر موضعی هدف خود را بدون توسل به خشونت به انجام می رساند. در این حالت بنیادگرایان اثبات کردند که حتی یک نیروی مسلح قدرتمند می تواند از دوران متلاشی شود. مهترین عامل مضطرب کننده در مورد جنبش اسلامی خمینی، دکترین جنبش نیست بلکه بسیج موثر آن بود که گروههای مختلف اجتماعی را برای حمایت از یک حکومت اسلامی در یک سازمان سیاسی متشکل کرد. برتری روحانیت، آنچنان که خمینی ادعا کرد، نشان ضمنی به مبارزه طلبی دولتهای غیر مذهبی در همه جاست. اگر این پدیده به موجودیت و مقاصد خود ادامه دهد، روش دیرین غرب را مبنی بر جدایی حکومت و کلیسا تغییر خواهد داد.
تسلط روحانیت در ایران، جنبش خمینی را از شورش ساندینیستها در نیکاراگوئه، گروهی که در بسیاری موارد مشابه ایرن است، متمایز می سازد. سال 1979 در نیکاراگوئه، یک جنبش انقلابی در اصولی مبهم توسط یک گروه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
آشنایی با معماری جهان
عنوان:
مجموعه شهر پکن
استاد:
مهندس قلیچخانی
گردآورندگان:
میلاد کریمی ـ حامد محرمعلیان ـ مهدی معروفی
بهار 85
شهر ممنوعه بیجینگ
در مرکز بجینگ پایتخت چین مجموعه معماریهای باستانی درخشان و سحرآمیزی به نام شهر ممنوعه چشمنوازی میکند. اثری که د رجهان نیز صاحب شهرت است. شهر ممنوعه درمعماریهای خاندان باستانی چین یک مروارید است و در جهان پردامنهترین و کاملترین مجموعه معماریهای چوبی باستانی است. سال ۱۹۸۷ شهر ممنوعه بیجینگ در " فهرست میراث جهانی "ثبت شد. شهر ممنوعه در سال ۱۴۰۶ میلادی با دستور " جو دی " دومین امپراتور سلسله مینگ ظرف ۱۴ سال ساخته شد. تا سال ۱۹۱۱ میلادی نابودی سلسله چینگ ظرف ۵۰۰ سال جمعا۲۴ امپراتور در این شهر ممنوعه اقامت و امور کشور را سر و سامان میدادند به لحاظ دامنه وسیع ، زیبایی سبک ،درخشش معماری ، جلال و شکوه تزیینات در جهان اثری نادر است. مساحت شهر ممنوعه بیجینگ ۷۲۰ هزار متر مربع ، طول آن از جنوب تا شمال یک هزار متر و عرض آن از شرق تا غر ب ۸۰۰ متر است. در اطراف دیوار ۱۰ متری و در خارج از شهر رود حفاظتی به عرض ۵۰ متر دیده میشود. شهر ممنوعه به طور جدی طبق نظام تشریفاتی سلسلههای فئودالی و استاندارد سیاسی و روحیه اصول اخلاقی ساخته شده است. طرح کلی، دامنه ،شیوه معماری، رنگ و تزیینات همه نمایانگر امتیازات خاندان و درجه بندی است.
سه قصر این ممنوعه یعنی قصر تای حه،قصر جون حه و قصر بایو حه که توجه گردشگران را بیشتر جلب میکند، محل اعمال قدرت امپراتوری امپرتوران و بر پایی مراسم پرشکوه است. قصر تای حه ،مرکز تمامی شهر ممنوعه و تخت سلطنت طلایی رنگ امپراتور در این قصر دیده میشود.
این قصر نیز مجللترین معماری در شهر ممنوعه محسوب میشود. در شمال میدان به مساحت۳۰ هزار متر مربع، این قصر در سکوی مرمری سفید رنگ به بلندای ۸ متر ساخته شده است. ارتفاع آن۴۰ متر است که به لحاظ ارتفاع، بلندترین معماری شهر ممنوعه است. در فرهنگ چین، اژدها نماینده قدرت امپراتوری است و امپراتور "پسر آسمانی " اژدهای حقیقی" نامیده میشود. در درون قصر تای حه در بالا و پایین حدود ۱۳ هزار شکل اژدها تزیین شده است. قصرها و اتاقها در این شهر ممنوعه بسیار زیاد است. میگویند جمعا ۵/۹۹۹۹ اتاق در آن وجود دارد. به اعتقاد پیشنیان ، اقامتگاه امپراتوران آسمانی دارای ۱۰ هزار اتاق است و امپراتورانی که پسر امپراتور آسمانی دانسته میشدند باید خویشتندار بوده و نمیتوانستند از شمار اتاقهای امپراتور آسمانی تجاوز کنند از این رو شمار اتاقهای شهر ممنوعه نیم اتاقها یعنی کمتر ازشمار اتاقهای کاخ آسمانی است.
مجموعه معماریهای شهر ممنوعه تمرکز تبلور درایت مردم چین است. از ساختار مجموعه معماریها تا تزیینات هر اتاق و هر دیوار سرشار از اندیشههای عجیب و غریب است مثلا سکوی سفید رنگ قصر تای حه، این قصر را پر جلالتر کرده و در ضمن قصر ضد رطوبت است . در تاسیسات زهکشی در این سکو از مجسمه سازی سر حیوان (نوعی از اژدها) استفاده شده است به گونهای که در سه طبقه این سکو جمعا بیش از یک هزار مجسمه سر این نوع حیوان ساخته شده است وهنگام زهکشی در بارش باران همانند فوران اب از دهان اژدها میباشد. شهر ممنوعه مجموعه معماریهای چوبی است و در پیشگیری از آتش سوزی موثر بوده است. در شهر ممنوعه چهار ردیف اتاق وجود دارد از بیرون اتاق به نظر میرسد اما در درون ان تماما سنگ است این دیوار برای پیشگیری از آتش سوزی است. در میان حیاط این شهر جمعا ۳۰۸ ظرف مسی بزرگ برای ذخیره آب دیده میشود که سالانه برای پیشگیری از آتش سوزی بکار میرود و در زمستان افراد مخصوصی زیر این ظرفها اتش را روشن میکردند تا ابهای داخل آن یخ نبندد. طبق یاد داشت تاریخی، در سلسله مینگ ۱۰۰ هزار صنعتگر و یک میلیون خدمتکار در ساخت بزرگترین و کاملترین مجموعه معماریهای موجود باستانی شرکت کردند مصالح ساختمانی از مناطق سراسرکشور حتی استان یونن در فاصله چند هزار کیلومتری جمع آوری شده است . اشیا و کشفیات گرانمایه درشهر ممنوعه حفظ شده و شمار آن جمعا به یک میلیون میرسد و یک ششم شمار کل کشفیات چین را شامل میشود. در دهه ۸۰ قرن گذشته دولت چین بیش از یکصد انبار زیر زمینی ساخته که اکثر گنجینههای شهر ممنوعه در این کاخ زیر زمینی نگهداری شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
به نام ختم تمامی ادیان
دانشگاه آزاد اسلامی – واحد گنبد کاووس
کارشناسی ناپیوسته ی معماری
آشنائی با معماری جهان
موضوع:
Saint-Gilles
استاد: خانم مهندس خانلری
محقق: زهرا بیگم عرفانی
خرداد ماه 1387
معرفی
این کلیسای زیارتی در Via Tolosa معروف قرار داشت، مسیری که از Arleo تا(saint sernin) Toulouoe با مقصد نهائی آن در Santiago de Compostela کشیده می شد. این جاده توسط زائرانی که از ایتالیا ، سوئد یا اروپای مرکزی می آمدند استفاده می شد ، همچون “Romieux” که بعد از روم ، به Compostela یا برعکس ، می رفتند. آنها بعد از عبور از آلپ در گذرگاه Montgenvere یااز جاده ای در طول ساحل Ligarian آمده بودند. این مسیر اگر چه به نام Via Aegidiana نیز شناخته می شد. نشانه ای از اهمیت معبد Seint Gilleo (Aegidiuo به لاتین)بوده است .
در 1116 میلادی ، برای ساخت سرداب در کلیسای تحتانی ، یک سری ساختمان سازی عمده آغاز شد. این قسمت با معبد Saint Gilleo ، مکان مهمی برای زائرین بود، اگر چه سر در که ساخت آن بعدها شروع شد، به علت تماشایی ترین مجموع کنده کاری قابل ملاحظه است. Carra Fergusan Omeara ادعا می کند که سنگینی در پیچیدگی ترکیب معماری و کنده کاری آن با دروازه های غربی کلیسای جامع Chartreo و صومعه ی Saint Denis برابری می کند ... متاسفانه ، اکثر این تزیینات ، در طول جنگ های مذهبی قرن 16 ناقص شدند. شماری از سنگ تراشان و دستیاران آنها بدون شک این مجموع را بر سردر کنده کاری کرده اند، تا حدودی به این علت که سبک های آنها بسیار متفاوت است. stoddard این پروژه ، از اواخر دهه 1120 زمانبندی می کند، اگر چه دیگر دانشمندان تاریخ آن را از اواخر قرون 12 و اوایل قرن 13 قرار داده اند.
این کلیسا ، تحت تاثیر معماری و سنگ تراش رومی در منطقه به خوبی سنگ تراشی مسیحیان اولیه (که تعدادی از آنها در حوزه Arleo موجود است) ساخته شده ، بر دیگر بناها نیز تاثیر داشته که قابل ملاحظه ترین آنها Trophime Saint ، توقف گاه قبل از saint – Gilleo در Via Tolosa می باشد.
همه تصاویر سردر جلویی و داخل ، در سال 2007 گرفته شده است
منظره هایی از 3 قوس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
نگاهی به معماری جهان اسلام
واژه " بنا نهادن" به معنای بن بخشیدن ، پی نهادن و آفرینش دوباره بر اساس طرح واندیشه از قبل تعیین شده است. واژه آرشه تخنائومه یونانی که لاتینی شده آن آرشیتکت است خود ترکیب جالب توجهی از دو واژه " آرشه" ، به معنای بُن و منشا (وهمچنین پی افکندن بر اساس مبنا و اصلی مشخص و معلوم) و کلمه " تخنه " به معنی هنر می باشد.
تخنه ، ریشه ای هند و اروپایی دارد و از فعل " تیکتو" و" تخنائومه " به معنی آفرینش ِساختمند و ماهرانه است. هرچه بیشتر به وارسی واژه آرشی تکتونیکی یا آرشیتکت بپردازیم بیشتر به جامعیت معماری و پیوند های عمیق و نا گسستنی آن با هنر پی خواهیم برد: معماری با معنای آفریدن (وطبعا هنر) ، ساختن و پروردن خویشاونداست.
مارتین هیدگر[1]با تکیه بر همین معنای کهن هلنی ِ" پوئزی " poesy، واژه هنر را از جنس آفریدن ، فراآوردن ، فرآوردن ، فروردن و پروردن دانسته و گفته است که معماری از سنخ هنرهایی است که استعداد پروردن (نیروی آفرینشگری) انسان در آن به اوج جامعیت خود می رسد[2]. براین اساس می توان گفت که معماری ، بیشتر از هر هنری با فرهنگ انسانی مرتبط بوده و خواهدبود.
درتمدن اسلامی ما نیز واژه " بیت "علاوه بر اینکه به معنای شعراست به معنای برجهای فلکی نیز می باشد؛این همه مبین این حقیقت است که معماری از جامع ترین استعدادهای انسان در حسن ترکیب بخشی است.
/
مصالح مادی، ضرورتهای مرتبط با حیات انسانی وتدبیرهای هنری فنی، سه مولفه مهمی است که در کیفیت ایجاد ، آرایش و تشکل انداموار معماری سهم تعیین کننده دارد ؛ و " فضا "، "حجم " و"ایستایی " از عناصر بنیادین آن به شمار می رود.
معماری ؛ اجتماعیترین هنربشری است. به غیر از دوران گردآوری خوراک، حضور فضا، بنا و شهر از گذشته تا امروز و در آینده، لحظهای از زندگی روزمره آدمیان غایب نبوده و نخواهد بود. بشر، نیازمند فضایی است که او را در مقابل تأثیرات محیط محافظت نماید. این نیاز از ابتدای زندگی تا به امروز تغییر چندانی نداشته است. این فضای محافظ یا همان فضای معماری، مرکزی است که بر مبنای آن تمامی ارتباطات فضایی شکل می یابند و سنجیده میشوند. فضای معماری به بیانی ، مکان یا ظرفی است که در آن بخشی از فعالیتهای مربوط به زندگی بشر صورت میپذیرد. بنابراین فضای معماری با زندگی رابطهای ناگسستنی دارد. انسان ازهمان دمی که از رحم مادر جدا میشود، در فضایی جدید قرار می گیرد که همان فضای معماری است. انسان در فضای معماری زندگی میکند، به فضا فکر میکند و فضا را خلق مینماید. معماری هنر به نظم درآوردن فضاست وانسان تازمانی که افعال خود را منظم نکند و به زندگی خود نوعی سازمان نبخشد نمیتواند فضا را به نظم درآورد.
رابطه انسان با فضای معماری رابطهای روزمره است که بخش مهمی از زندگی او را در بر میگیرد. این رابطه پیچیدهتر از رابطه انسان با فضای هنری نقاشی و مجسمه سازی است، زیرا وی این فضا را از درون نیز تجربه میکند. از این رو بعد از قرنها، هنوز مسأله اصلی معماری، فضا ، زندگی و شیوه ارتباط بین این دو است. فضای معماری که اصلیترین وجه معماری است، از طریق اصلیترین جنبه زندگی یعنی " خلاقیت " ایجاد می شود. با اینکه فضای معماری به فضای زندگی انسانها مربوط است، ولی این ارتباط از قالب خاصی نتیجه نمیشود. فضای زندگی به صورت الگویی از پیش تعیین شده، در جهان ایدهآلها وجود ندارد، بلکه باید ایجاد شود و معمار مسؤول ایجاد آن است.
روح انسان تجربه هبوط و استقرار و سکونت را بیش از هر هنر دیگری در معماری احساس کرده است. این معماری است که در طول تاریخ همچون نمادی مادرانه انسان را در بر گرفته است و بنابراین با معنوی ترین عر صه های وجود بشر پیوند و قرابتی تمام عیار داشته است. همین جنبه های معنوی وشهودی معماری است که آن را با مدنیت انسان مرتبط و همداستان کرده است.
به نظر می رسد معماری در تعین بخشیدن جامع به روحیات مردم یک عصرو بیان نسبت انسان با عالم درون و بیرونش (هرچند نمادین و انتزاعی) تواناتر از هنرهای دیگر بوده و همچون آینه ای علاوه بر تجلی دادن نیازهای معنوی و مادی انسانها ، کیفیت و کمیت زیست آنها را با زبانی خاص نمایانده است.
شایدبارزترین جلوه معمارانه بشر، خانه وخانه سازی باشد: انسان پس از این که از غارها بیرون آمد و به زراعتگری پرداخت و از شکارچی سرگردان به کشاورزِمستقر تبدیل شد، به ایجاد خانه اندیشید. خانه برای آدمیان درطول عصرها و نسلهای متمادی، همیشه دربردارنده مفاهیمی بس والا و برین بوده است.
امامهمترازخانه متعارف ومعمول برای انسان، " خانه اعتقادات جمعی" وی بوده است که درقالب معابد ومساجد درطول تاریخ هنرخودنمایی می کند: همان خانه ای که بافطرت انسان تکلم می کند وخاطرات ازلی اش رابه اومتذکرمی شود. برای همین است که معماری درادیان همیشه جایگاه ارزشمندی داشته است. ازآنجاکه دین برآن است تامؤمنان وگروندگان خودرابه عبادتگری فراخواندوعبادت راازاساسی ترین ابعادوجودی هرانسانی تلقی می کند ساختن معابد به نحوی که متناسب بادرونمایه های آن دین باشد بسیاربااهمیت تلقی شده است. این مهم دردین اسلام بسیاربااهمیت ترشمارده شده است.
معماری اسلامی به حکم آن که ازهمه تجربه های معماری دینی پیش ازخودحداکثربهره ممکن رااندوخت وحقیقت دینی رادرکامل ترین گونه ممکن اعلام داشت شاخص ترین جلوه معماری دینی به شمارمی رود. ماهیت این معماری سازگارباماهیت دین اسلام وعناصرساختاری وتزیینی آن پیوسته ازارزشهای مستتردرنهاداسلام پیروی کرده است.
نکته در خوراهمیت اینکه معمار متدین مسلمان ، نه تنها فهم ِ والایی ازنیات توحیدی خود داشت بلکه درک ژرفی هم از سرشت مصالحی که با آن کار می کرد داشت.او با سنگ چون سنگ و با آجر چون آجر رفتار می کرد؛ واین ناشی ازادراک حِکمی اوازهستی و بی شک متاثرازمعرفت دینی اوست. او نه تنها با به کاربستن فنونی که سنگ را سبک ودر حال پرواز به سمت بالانشان دهد ، بلکه با استفاده از نقوش هندسی و اسلیمی ؛ نقوشی که سبب می شود تا اجسام مادی ، ضمن حفظ سرشت خود ،در برابر نمونه های مثالی شان جلا نیزیابند ، به ماده شرافت و شأن می بخشد.
نقشهای ِاسلیمی این مجال را بدست می دهند تا به قلب ماده سرایت و رسوخ کنند ، تیرگی را ازآن بزدایند وآن را در برابرانوار الهی چشم نواز سازند. اسلیمی ها به گونه های مختلف ، فضای خالی را در هنر اسلامی رقم می زنند و اشیای مادی را از آن سنگینی ِنفس گیرشان آزاد می سازند و به روح مخاطب فرصت و فراست و رخصت پرواز می بخشند. توسعه و تکرار موسیقیایی این نقوش است که از ثابت ماندن نگاه در یک نقطه جلوگیری می کنند و به نگاه و نظر ، مجال حرکت می دهند.
معماری اسلامی ، فراتراز صرف ِتجربه ای زیباشناختی یا فضایی است ؛ این معماری جلوه ای نمادین از حقیقتی والاتراست.
دین اسلام در همه وجوه انسان جاری و ساری است ؛ در این دین هیچ چیز نیست که متأثر از امر مقدس نباشد. فقط سلسله مراتبی از " وجود" درکاراست که ریشه در توحید الهی دارد.
این توحید ِنهفته در متن هستی ، بیش از همه در هنرهای جهان اسلام مشهود است ؛ هنرهایی که در آن هیچ تمایزی میان هنرهای ظریف و صنایع کاربردی وجود ندارد؛ تکنیک و زیبایی وجوه مکمل خلاقیت هنری است.
به طورکلی درادیان ، هنر، از صنعتگری و کار صنعتگر از بقیه وجوه زندگی ، مخصوصاً زندگی اعتقادی او جدانیست. اعتقادات ِهنرمنددرهمه اندام وجوارح حیات او جریان دارد ومایه نشاط واسباب شعف مدام اوست.هنرمنددراین ساحت به حضورهماره دربرابرذات باریتعالی اعتقادی راسخ داردواوراازرگ ِگردن به خویشتن نزدیکترمی بیندومی داند[3]. این جنبه خاص بیش از همه در رابطه میان برادرمآبی های اصناف صنعتی دیده می شود ؛ در اینجا روند ِرازآشنایی و مهارت و ظرافت ِ کاری که در هر مرحله از شاگردی صورت می گیرد با تهذیب تدریجی در سلوک روحانی مطابقت دارد.
مؤمنان ومتفکران مسیحی[4] هم آثار هنری را تجسم لاهوت درناسوت می دانستند وبراساس این باور ، هنر را ، ودیعه ای مقدس معرفی می کردند و برای آن منزلتی خاص قایل بودند؛ آنان تصویرهایی را که هنرمندان بر اساس روایات و قصص انجیل پدید می آوردند محق ِاحترام می دانستند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 83
انجمن علمی مدیریت اطلاعات بهداشتی و درمانی ایران و جهان
در دنیای پیشرفته امروز که عصر ارتباطات و اطلاعات نام گرفته است. اطلاع رسانی از جایگاه رفیع و ارزشمندی برخودار است و با توجه به این مهم که اطلاع رسانی می بایست دقیق، صحیح و مطابق با آخرین پیشرفتهای فن آوری و با تکیه بر ابزار و امکانات ارتباطی مدرن و به روز و با سهولت هرچه تمام تر انجام پذیرد و نیز دسترسی به آنها در هر زمان و مکان به سادگی امکان پذیر باشد، لذا وجود مجامعی قوی که توانایی ایجاد بستر اطلاع رسانی صحیح، بهینه، به روز و همگام با پیشرفتهای فن آوری در سطح جهان را فراهم آورد امری بدیهی و ضروری به نظر می رسد.
از جمله علومی که می تواند نقش ارزنده و بسزایی در امر اطلاع رسانی پزشکی ایفا نماید، علم مدارک پزشکی است و متخصصان این رشته در کشورهای مختلف جهان جهت نیل به اهداف مذکور با تشکیل انجمنهای علمی و حرفه ای مربوطه به این مهم مبادرت می ورزند. در این بخش ضمن معرفی اجمالی مهمترین انجمن های مدارک پزشکی جهان و ایران به بررسی فعالیتهای فدراسیون بین المللی سازمانهای مدارک پزشکی (IFHRO ) می پردازیم.
تاریخچه انجمن های علمی مدیریت اطلاعات بهداشتی و درمان جهان
اولین انجمن رسمی مدارک پزشکی در سال 1928 در آمریکا سازمان یافت. با وجودی که بسیاری از مسئولان و متصدیان مدارک پزشکی در کانادا در این انجمن عضویت داشتند، معذالک بمنظور استفاده بیشتر از یک سازمان با اهداف ملی در سال 1942 انجمن متصدیان و کتابداران مدارک پزشکی را در کانادا بنیاد نهادند.
پرسنل مدارک پزشکی انگلستان نیز درصدد تشکیل و ایجاد سازمانی مشابه بودند، لیکن این امر مهم در اثر جنگ جهانی دوم به تعویق افتاد و در سال 1948 انجمن متصدیان مدارک پزشکی بریتانیای کبیر جمعیت واحدی را ایجاد کردند.
به زودی در سال 1949 انجمن بیمارستانهای استرالیا با آگاهی به ارزش کادر کارآزموده مدارک پزشکی، مبادرت به تشکیل سازمان جدیدی نمود و این عمل باعث تشکیل دو سازمان، یکی انجمن متصدیان اسناد و مدارک پزشکی ولز و دیگری انجمن کتابداران اسناد و مدارک پزشکی ویکتوریا شد.
در سال 1952 فدراسیون کتابداران مدارک پزشکی تشکیل شد. از آنجا که مسئولیتهای متصدیان مدارک پزشکی استرالیا بسیار شبیه مسئولیتهای همکارانش در کانادا و آمریکا بود، وجود این جریان در استرالیا موجبات علاقه بیشتر در امور تحقیقی مدارک پزشکی را فراهم کرد و این امر باعث پیشرفت قابل توجهی در کیفیت مراقبتهای پزشکی شد.
به زودی کانالهای ارتباطی بین اعضای سازمان یافته برقرار گردید و همچنین برقراری روابط و متصدیان مدارک پزشکی در کشورهایی که هنوز دارای سیستم منسجم و متشکل نبودند، آغاز شد. عقیده عمومی بر این اصل استوار بود که تشریک مساعی بین کارکنان مدارک پزشکی در سطح جهان موجب پیشرفتهای سریع در ایجاد استانداردهای بین المللی در مسائلی مانند جمع آوری اطلاعات و تدوین آمارها برای بررسی و مطالعه و مقیاس های بین المللی، همچنین طبقه بندی بین المللی و اعمال جراحی بیماریها در سطح جهان را فراهم خواهد آورد.
انجمن مدیریت اطلاعات بهداشتی درمانی آمریکا (AHMA)
در آمریکا تاریخچه مدارک پزشکی را می توان از بیمارستانها شروع نمود. یکی از اولین مراکزی که در تکمیل مدارک پزشکی نقش داشت «بیمارستان پنسیلوانیا» است (1752 م)، که شخصی به نام «بنجامین فرانکلین» پرونده ها را به خط خود می نوشت. آمار به جا مانده از این بیمارستان در سالهای (1773 – 1752) نشان می دهد هر سال تقریباً 400 نفر در این بیمارستان پذیرش می شدند و میزان مرگ و میر 10% پذیرشها بود. اطلاعات ثبت شده از پرونده آنها شامل : نام بیمار، اختلالات، تاریخ پذیرش، تاریخ ترخیص و شرایط بیمار در زمان ترخیص بود. این بیمارستان همچنین دفتر ثبتی داشت که راهنمایی برای یافتن پرونده بیمار بود.در سال 1803 این پرونده ها کاملتر شد و 70 سال طول کشید تا سال 1873 از پزشکان خواسته شد پرونده ها را به طور سیستماتیک و منظم بنویسند. در همین سال بود که ایندکس بیماران به صورت رسمی به وجود آمد.
در سال 1889 این بیمارستان 2 نفر را استخدام کرد که جداول آماری را تنظیم می کردند و تمام اموری را که طی سال با آن مواجه می شوند طبقه بندی می نمودند. در این جداول حتی «علت ترخیص» نیز ثبت می شد. بیمارستان نیویورک نیز در سال 1771 شروع به کار کرد دفتر ثبت خود را در سال 1793 به کار گرفت. جالب این که ثبت اطلاعات در این دفتر آنقدر کامل بود که آنها توانستند سیستم را کامپیوتری کنند. در این بیمارستان در سال 1866 برنامه ای جهت تهیه دقیق ایندکس بیماریها طراحی شد و در سال 1877 ایندکس بیماران را به وجود آورد که شبیه ایندکسهای الفبایی بیماران و بر اساس «نام بیمارستان» بود.از دیگر مسائل مهم بیمارستان «نیویورک» این بود که از سال 1879 برای اولین بار ثبت تاریخچه فامیلی رایج شد و از سال 1886 نوشتن تاریخچه و نتایج معاینه جزء فعالیتهای معمول و روتین در آمد و از سال 1932 سیستم شماره گذاری واحد (Unit ) نیز مورد استفاده قرار گرفت.
بیمارستان دیگری که اهمیت تاریخی دارد بیمارستان چاریتی است که در «نیواورلند» در سال 1736 تأسیس شد و ویژگی خاص آن این است که بین سالهای 1937 – 1900 پرونده ها را بر اساس سیستم بلوبو (Belleuue) کد گذاری کردند یعنی پرونده ها را هم بر اساس «تشخیص» مشخص می کردند و هم بر اساس «شماره» هر موضوع مشخص می شد. بدین ترتیب که ابتدا بر اساس «موضوع» و بعد در هر موضوع پرونده راکد می دادند و آنها را بر اساس شماره پرونده طبقه بندی می کردند. از دیگر نکات جالب در این بیمارستان این بود که در سال 1937 برای کدگذاری پرونده ها از مرجع SNDo استفاده می شد.