لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 85 صفحه
قسمتی از متن .doc :
موضوع:
تهیه کننده:
سکینه میر
بهار 88
فهـــرســت
فصل اول : تعاریف و دیدگاهها 3
فصل دوم : انواع حرکت درمانی 13
فصل سوم : دستگاه عصبی انسان و عملکردهای نادرست آن 24
فصل چهارم : عوامل روانی – اجتماعی و ناهنجاریهای حرکتی 45
فصل پنجم : روشهای حرکت درمانی 52
فصل ششم : شرایط استفاده از حمامهای ســــونا 72
فصل اول
تعاریف و دیدگاهها
تصاویر و مدارکی در چین پیدا شده که نشان می دهد سه هزار سال قبل از میلاد مسیح انواعی از ورزش درمانی وجود داشته است.
در قرون اخیر پرهنریک لینگ، سیستمی طبی برای ورزشهای سبک بوجود آورد که در سال 1884 در ایالات متحده آمریکا معرفی و با استقبال بسیاری روبرو شد.
سیستم پرهنریک لینگ شامل یک سری حرکات موزون، هماهنگ و دقیق بود.
در یونان اولین فردی که موضوع ژیمناستیک و تأثیر آن را مورد توجه قرار داد هرودوت بود.
او در حدود 480 سال قبل از میلاد مسیح مطالب ارزشمندی نوشت و به عنوان یک معلم مجموعه ای از تمرینهایی که مبتنی بر اصول و قواعد هندسه بود به منظور از بین بردن ضعف بدنی شاگردان تدوین کرد.
سقراط در یکی از نوشته های خود به نام ” گفتار استادانه “ که پروفسور لیخت آن را مورد بررسی قرار داده است، مفاهیم مربوط به عضله ها و حرکتهای آنها را بدین نحو بیان می کند:
بیشترین خطر از بین رفتن بخشهایی از عضله ها هنگامی صورت می گیرد که بیماران از عضله ها استفاده نکرده باشند و آنها را تقریباً به حالت غیرفعال نگه داشته باشند.
سقراط راه رفتن را موجب کاهش چاقی و جلوگیری از اضافه وزن می شود توصیه می کند.او تأکید می کند که تمرینهای سخت پس از یک دوره استراحت طولانی باید با احتیاط صورت بگیرد تا سلامتی فرد را تأمین نماید.
ابن خلدون و جرجانی از اندیشمندان اسلامی هستند که عقیده داشتند تحرکات و فعالیتهای بدنی برای موجود زنده از ضروریات می باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .docx :
تعریف طبیعت:
چیزی که انسان در پدید آوردن آن دخالت نداشته باشد را طبیعت گویند. طبیعت محصول دیالکتیک ذهنی انسان و جهان ابژهها است. انسان، پیش از زندگی در شهرها، در طبیعت میزیستهاست.
تغییر و دگرگونی از ویژگیهای طبیعت است.
گرایش به طبیعت در فلسفه
گرایش بشر به تغییر و دگرگونی در طبیعت باعث ایجاد دیدگاهی در فلسفه به نام طبیعت گرایی شد. از فیلسوفانی که دیدگاه خود را بر اساس تغییر پذیری طبیعت قرار دادهاند میتوان از دنیس دیدرو و مارکی دوساد نام برد.
کلمات کلیدی : حرکت، حرکت ذاتی، حرکت طبیعی، طبیعت، حرکت قسری
رابطه حرکت و طبیعت
در بحث رابطه بین حرکت و طبیعت ابن سینا به کلی ترین بحث درباره تغییر و تحول پرداخته است. همه اشیاء این عالم یا باید به وسیله یک نیروی خارجی به حرکت درآید (حرکت در نظر ابن سینا مانند ارسطو فقط انتقال از یک مکان به مکان دیگر نیست چنانکه امروزه نزد عامه معروف است بلکه در چهار مقوله کم و کیف و وضع و این انجام می پذیرد. «طبیعیات شفا ص 31») مانند گرم شدن آب، و یا به وسیله نیروئی که در درون آنها نهاده شده است مانند تحول یک هسته به گیاه یا یک نطفه به حیوان. نیروهائی را که باعث حرکت اشیا می شود می توان به نحو زیر تقسیم بندی کرد:
1) حرکت بسیط:
الف – بدون اراده (مانند سقوط یک سنگ)
ب – با اراده (مانند حرکت شمس)
2) حرکت مرکب
ج – بدون اراده (مانند حرکت نباتات)
د – با اراده (مانند حرکت حیوانات)
در این تقسیم بندی ابن سینا نیروی «الف» را طبیعت و «ب» را نفس فلکی و «ج» را نفس نباتی و «د» را نفس حیوانی نامیده است (فن سماع طبیعی، ص 40-39). بنابراین طبق این نظر طبیعت مانند نفوس مختلف یکی از قوائی است که باعث حرکت در این عالم می شود. وانگهی وظیفه آن نه فقط تحریک است بلکه تدبیر و تنظیم نیز هست به این نحو که طبیعت نه تنها علت تغییرات و حرکات کیفی و کمی هر شیء است بلکه همچنین نیروئی است که شیء را در سکون و ثبات حفظ می کند و باعث می شود که آنچه که هست باشد و بماند.
آگاهی شیخ از معانی مختلف طبیعت
شیخ الرئیس از معانی مختلفی که کلمه طبیعت در مکتبهای گوناگون فلسفی بدست آورده بود آگاه بود چنانکه می نویسد:
«اما لفظ طبیعت به معنی بسیار استعمال می شود و آنچه بیشتر قابل ذکر است سه معنی است یکی طبیعت به معنائی که ذکر کردیم (یعنی صورت بسائط) دوم طبیعت به معنی آنچه جوهر هر چیز از آن ساخته می شود و دیگر اینکه ذات هر چیز را طبیعت می گوید.» (فن سماع طبیعی ص 48)
طبیعت کلی؛ اصل حافظ جهان
سپس شیخ قدم از مفهوم ارسطوئی طبیعت فراتر نهاده و طبیعت را همچنین به معنی اصل حافظ نظام جهان بکار برده است:
«طبیعت به وجه جزئی و به وجه کلی هر دو گفته می شود. آنکه به وجه جزئی است طبیعت مخصوص به هر فرد است و آنکه به وجه کلی است گاهی به حسب نوع است و گاهی بطور مطلق... لیکن اگر طبیعت کلی واحدی از این جنس باشد به این وجه نیست که طبیعت باشد بلکه امری است معقول در نزد عقول مجرد که تدبیر کل از آن فایض می شود و اگر طبیعت کلی واحدی قائل باشیم همانا طبیعت نخستین جرم از اجرام آسمانی است که نظام به توسط او محفوظ است.» (فن سماع طبیعی ص 52-51)
با در نظر گرفتن این معانی گوناگون شناخت «طبیعت» هدف و غایت فلسفه طبیعی بوعلی است و باید تحقیق درباره زمان و مکان و صورت و ماده که شرایط اولیه و اساس هستی در عالم جسمانی است با توجه به آن مورد بررسی قرار گیرد. درک مفهوم حرکت با نظر به اینکه در فلسفه قدیم مسأله حرکت و تغییر و تبدیل با توسل به اصول لایتغیر مورد بررسی قرار گرفته است و تحولات و تغیرات این جهان در پرتو عالم ثابت عقلانی مشاهده شده و اصول علوم طبیعی در حکمت مابعدالطبیعة تبیین و توجیه گردیده است.
حرکت طبیعی یکی از اقسام حرکت ذاتی است. حرکت ذاتی حرکتی است که عارض بر ذات جسم میشود و بر سه قسم است؛ حرکت قسری، ارادی و طبیعی.[1] حرکت طبیعی مقابل حرکت قسری و ارادی است که مبدأ آن میل طبیعی است؛ مثل حرکت آتش به سمت بالا.[2]این حرکت، حرکتی است که نه مانند حرکت قسری، معلول انگیزه خارجی است و نه مانند حرکت ارادی، با شعور و اراده انجام شده است. ابن سینا در کتاب "نجات" مینویسد: حرکت طبیعی حرکتی است که از حالت ملایم به حالت ناملایم میرسد.[3]
در مورد اینکه چه چیزی موجب حرکت سنگ به طرف پایین میشود، دو نظریه وجود دارد. قدما معتقد بودهاند طبیعت جسم ثبات دارد، اما این ثباتش از همه جهات نیست. یعنی به این علت که اگر طبیعت یک حالت ثباتی از همه جهت داشته باشد، دیگر نمیتوانست علت و منشأ حرکات عرضی در اجسام بشود. پس برای توجیه اینکه با وجود ثبات طبیعت، چطور طبیعت میتواند علت امر متحرکی باشد، گفتهاند آنگاه که طبیعت منشأ حرکات عرضی میشود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 42 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فصل اول
حرکت در فیزیک
مقدمه
آخرین فردی که اندیشه هایش بر نیوتن و فرمول بندی مکانیک کلاسیک تاثیر عمیق داشت، دکارت بود. با این وجود نظرات و کارهای دکارت در زمینه فیزیک حالت توصیفی داشت. اما همین مسائل توصیفی نیز به شدت با فیزیک ارسطویی در تضاد بود. اما از دیدگاه منطقی قوانین نیوتن شکل ریاضی نظریه های گالیله است. به همین دلیل نخست فیزیک دکارتی آورده شده و سپس مکانیک گالیله ای تا با مقایسه ی آنها با کارهای نیوتن، ارزش و اهمیت کار هر یک بهتر مشخص شود.
دکارت و مفهوم حرکت
در باب فیزک دکارت و مفهوم حرکت از دیدگاه او کمتر سخن گفته اند . گویی فیزیک دکارت با آنهمه اهمیت و تاثیرش بر آراء اندیشمندان بزرگی , همچون ایزاک نیوتن , در مقابل دیگر افکار او همچون تصورات فطری و دوگانه انگاری ذهن – کمتر مورد توجه بوده است.
فیزیک و شالوده های آن نزد دکارت نقشی محوری داشتند . هر چند امروزه احتمالاً او را بیشتر با مابعدالطبیعه ذهن و بدن یا برنامه و روش معرفت شناسی اش میشناسند. در قرن هفدهم میلادی لااقل به یک اندازه , فیزیک مکانیکی و مکانیک جهان هندسی در حرکت که نقش بسیاری در مقبولیت او نزد اندیشمندان معاصرش داشت , شاخته شده بود.
پیش زمینه های تاریخی
دکارت در جریان مخالفت با فلسفه مدرسی به هیچ وجه تنها نبود . آنزمان که دکارت در مدرسه فیزیک می آموخت حملات متعددی اندیشه های مختلف فلسفه طبیعی ارسطو را هدف قرار می داد . اما مهمترین امر در فهم فیزیک دکارت مسئله احیاء اتمیسم سنتی بود . در برابر دیدگاه ارسطویی، اتمیستهای سنتی از جمله , دموکریتوس , اپیکور , لوکرسیوس سعی می کردند تا رفتار ویژه اجسام را نه بر حسب صورتهای جوهری , بلکه بر حسب اندازه , شکل و حرکت اجسام کوچکتری بنام اتم تبیین نمایند. اتمهایی که در فضای خالی به حرکت واداشته شده اند . در قرن شانزدهم در باب اندیشه اتمیستی به طور گسترده ای بحث می شد. بطوریکه در اوایل قرن هفدهم می توان تعداد قابل توجهی از طرفداران آن از جمله نیکولاس هیل , سباستین باسو , فرانسیس بیکن , و گالیلو گالیله را نام برد . پس از تمام اینها , فیزیک دکارت نقطه پایانی بر این مباحث گذاشت که کاملا با جهان اتمیستها بیگانه بود . دکارت اعتقاد به وجود اتمهای جدا از هم و فضاهای خالی را که مشخصه فیزیک اتمیستی بود کنار گذاشت.
جسم و امتداد
فلسفه طبیعی دکارت با مفهوم جسم آغاز می شود . البته امتداد , ذاتی جسم یا جوهر جسمانی است . یا آنگونه که در " اصول " اصطلاح فنی آنرا بکار میگیرد , امتداد صفت اصلی جوهر جسمانی است . از نگاه دکارت , همچون دیگر بزرگان , علم ما به جواهر نه بصورت مستقیم بلکه از طریق عوارض , صفات و کیفیات , و . . . آنها ست . به همین دلیل در " اصول " مینویسد : " گرچه هر صفتی برای اینکه شناختی از جوهر به ما بدهد به تنهایی کافی است , اما همین یک صفت در جوهر هست که طبیعت و ذات جوهر را تشکیل میدهد و همه صفات دیگر تابع آن است . مقصود من امتداد در طول و عرض و عمق است که تشکیل دهنده طبیعت جوهر جسمانی است یا اندیشه که تشکیل دهنده طبیعت جوهر اندیشنده است . زیرا همه صفات دیگری که به جسم نسبت دارد منوط به امتداد و تابعی از آن است . و نیز . . . " این ویژگی خاص , امتداد برای جسم و اندیشه برای نفس است . همه دیگر تصورات و مفاهیم به این صفت خاص باز میگردند .تا آنجا که بواسطه صور امتداد است که ما اندازه , شکل و حرکت و دیگر صفات جسم را درک میکنیم . و همینطور به واسطه مفهوم اندیشه یا فکر است که قادر به درک اندیشه های خاص خود هستیم . تصور امتداد بسیار نزدیک به تصور جوهر جسمانی است , بطوریکه دکارت اذعان میدارد که ما قادر به درک مفهوم این جوهر فارغ از صفت اصلی آن نیستیم . دکارت در" اصول " اینگونه مینویسد : " تصور جوهر جسمانی بصورتی متمایز از کمیت خویش , تصوری مبهم از یک چیز غیر جسمانی است . گرچه بعضی این موضوع را به نحو دیگری بیان میکنند , اما من در هر حال فکر می کنم که نحوه تلقی آنها غیر از آن چیزی باشد که هم اکنون گفتم . زیرا وقتی جوهر را از امتداد و کمیت انتزاع میکنند , یا مقصودشان از جوهر لفظی است که دلالت بر چیزی ندارد یا تقریباً تصور مبهمی از جوهری غیرجسمانی در ذهن خود دارند که آن را بغلط به جسم نسبت می دهند و تصور حقیقی خود را از آن جوهر جسمانی به امتداد معطوف می کنند که در عین حال از نظر آنان عرض نامیده میشود . بنابراین می توان بسهولت دریافت که الفاظ آنها با افکارشان مطابقت ندارد . "
دکارت به حرکات , حالات و اشکال که اجسام می توانند دارای آنها باشند , قائل میگردد . بدین ترتیب , رنگها , مزه ها , گرما و سرما در واقع در اجسام وجود ندارند بلکه آنها تنها در ذهنی که آنها را ادراک میکند موجود اند . البته مهم است که بدانیم آن هنگام که دکارت ذات یا جوهر جسم را امتداد انگاشت , قائل به جوهر به آن دقتی که مدرسیان معاصرش قائل بودند , نبود.
خلاصه اینکه تمایز میان یک جوهر و عوارض آن در مابعدالطبیعه مدرسی یک اصل است . ( مثلاً , انسان ذاتاً یک حیوان ناطق است که با از دست دادن هرکدام از صفات حیوان یا ناطق دیگر انسان نیست ) ؛ اما عوارض غیر ذاتی – نسبت کاملاً متفاوتی با جوهر دارند , بطوریکه با از بین رفتن آنها تغییری در طبیعت جوهر رخ نمیدهد . حال , بعضی از آن عوارض مجموعه ای از آن چیزهایی هستند که تنها در انسان یافت میشود
نزد دکارت تمام عوارض یک جوهر جسمانی باید بوسیله ذاتشان که همان امتداد است فهمیده شوند . هیچ چیز در جسم وجود ندارد که توسط ویژگی ذاتی امتداد قابل درک نباشد . بدین ترتیب اجسام دکارتی , اجسامی هندسی هستند که در خارج از ذهنی که آنها را ادراک می کند وجود دارند.
حرکت
حرکت در فیزیک دکارت امری کاملاً تعیین کننده است . همه آنچه درجسم وجود دارد امتداد است , و تنها طریق برای اینکه جسمی از جسم دگر قابل تفکیک جلوه کند , حرکت است . بدین ترتیب , آنچه باعث تعیّن اندازه و شکل اجسام منفرد می گردد حرکت است و بدینسان حرکت , محوری ترین اصل تبیینی در فیزیک دکارت است .
باید توجه داشت که نظریه هندسی جسم به عنوان امتداد , ذاتاً جهانی ایستا را بر ما عرضه می دارد . اما واضح است که حرکت یک واقعیت است , و ماهیت آن را باید بررسی کرد . با این همه , ما باید فقط حرکت مکانی را بررسی کنیم . زیرا دکارت تصریح می کند که هیچ نوع دیگری از حرکت برای او قابل تصور نیست
در عرف عام , حرکت " عملی است که با آن جسمی ازمکانی به مکانی دیگر عبور میکند " و در مورد یک جسم مفروض می توانیم بگوییم که این جسم , بر حسب نقاط مرجعی که اختیار میکنیم , در عین حال هم متحرک است و هم غیر متحرک . کسی که کشتی متحرکی سوار است نسبت به ساحلی که آن را ترک گفته است متحرک است , ولی در عین حال نسبت به اجزاء کشتی در حالت سکون است ."
حرکت به معنای اخص عبارت است از " انتقال یک جزء ماده یا یک جسم از مجاورت اجسامی که در تماس مستقیم با آن اند . و ما آنها را در حال سکون تلقی میکنیم , به مجاورت اجسام دیگر " . در این تعریف تعبیرات " جزء ماده " و " جسم " را باید به معنای چیزی گرفت که در معرض حرکت انتقالی واقع می شود , ولو اینکه مرکب از اجزاء کثیری باشد که دارای حرکات خاص خویش اند و کلمه " حرکت انتقالی " را باید مبین این معنی دانست که حرکت در جسم مادی است و نه در فاعلی که آن را حرکت می دهد . حرکت و سکون صرفاً حالات مختلف یک جسم اند . به علاوه تعریف حرکت به عنوان حرکت انتقالی جسمی از مجاورت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
دینامیک حرکت
(MOtion Dynamics)
دینامیک از واژه لاتین به معنی حرکت شناسی گرفته شده است. و در مکانیک کلاسیک بررسی دلایل حرکت و به بیانی دقیق بررسی حرکت به کمک نیروها و قوانین مربویه میباشد
دید کلی
در حالت کلی حرکت یک ذره از دو دیدگاه مختلف میتواند مورد بررسی قرار گیرد به بیان دیگر میتوان گفت، بطور کلی مکانیک کلاسیک که در آن حرکت اجسام مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد، شامل دو قسمت سینماتیک و دینامیک است . در بخش سینماتیک از علت حرکت بخشی به میان نمیآید و حرکت بدون توجه به عامل ایجاد کننده آن بررسی میشود. بنابراین در سینماتیک حرکت بحث بیشتر جنبه هندسی دارد.اما در دینامیک علتهای حرکت مورد توجه قرار میگیرند. یعنی هر ذره یا جسم همواره در ارتباط با محیط اطراف خود و متاثر از آنها فرض میشود محیط اطراف حرکت را تحت تأثیر قرار میدهد. به عنوان مثال فرض کنید، جسمی با جرم معین بر روی یک سطح افقی در حال لغزش است. در این مثال سطح افقی به عنوان یکی از محیطهای اطراف جسم با اعمال نیروی اصطکاک در مقابل حرکت جسم مقاومت میکند.
عوامل مؤثر بر حرکت
حرکت یک ذره معین را ماهیت و آرایش اجسام دیگری که محیط ذره را تشکیل میدهند، مشخص میکند. تأثیر محیط اطراف بر حرکت ذره با اعمال نیرو صورت میگیرد. بنابراین مهمترین عاملی که در حرکت ذره باید مورد توجه قرار گیرد، نیروهای وارد بر ذره و قوانین حاکم بر این نیروها میباشد.
قوانین حرکت
در قلمرو مکانیک کلاسیک ، یعنی در سرعتهای کوچکتر از سرعت نور حرکت اجسام مختلف بر اساس قوانین حرکت نیوتن بطور کامل قابل تشریح است . این قوانین عبارتند از :
قانون اول
این قانون که در واقع بیانی در مورد چارچوبهای مرجع میباشد، به این صورت بیان میشود هر جسم که در حال سکون ، یا در حالت حرکت یکنواخت در امتداد خط مستقیم باشد، به همان حال باقی میماند مگر آنکه در اثر نیروهای خارجی مجبور به تغییر آن حالت شود
قانون دوم
این قانون به صورتهای مختلف بیان میشود که یکی از آنها بر اساس تعریف اندازه حرکت خطی و دیگری برای تعریف شتاب حرکت میباشد. در حالت اول چنین گفته میشود که میزان تغییر اندازه حرکت خطی یک جسم ، با نیروی وارد بر آن متناسب و هم جهت میباشد. اما بر اساس تعریف شتاب گفته میشود که هر گاه بر جسمی نیرویی وارد شود جسم در راستای آن نیرو ، شتاب میگیرد که اندازه آن نیرو متناسب است.
قانون سوم
این قانون که تحت عنوان قانون عمل و عکسالعمل معروف است، حتی در بعضی از رفتارهای اجتماعی نیز مصداق دارد. بیان قانون سوم به این صورت است که هر عملی را عکسالعملی است که همواره با آن برابر بوده و در خلاف جهت آت قرار دارد. به عنوان مثال هنگام راه رفتن در روی زمین ، نیرویی از جانب و به طرف جلو بر ما وارد میشود که سبب حرکت ما به سمت جلو میشود، برعکس ما نیز بر زمین نیرو وارد کرده و آن را به سمت عقب میرانیم. ولی چون جرم زمین در مقایسه با جرم ما خیلی زیاد است، حرکت زمین به سمت عقب نامحسوس است.
قضیه کار و انرژی
در مکانیک برخلاف آنچه در بین عامه رایج است، واژۀ کار زمانی به کار میرود که بر روی جسمی نیرویی اعمال شده و آن را جابجا کند ، و یا موجب تغییر در حرکت آن شود. بنابراین در دینامیک حرکت کار مفهوم با ارزشی است. اما کار به دو صورت میتواند بر روی جسم انجام شود. فرض کنید، جسمی با سرعت معین در حال حرکت است، اگر بر روی جسم کار انجام شود، این کار یا میتواند سرعت حرکت جسم را افزایش دهد و یا اینکه مانع حرکت شده و سرعت جسم را کاهش دهد.در حالت اول که سرعت جسم افزایش پیدا میکند، اصطلاحا گفته میشود که کار انجام شده ، سبب ذخیره انرژی در جسم میشود. اما در حالت دوم ما با صرف انرژی و انجام کار ، سرعت جسم را کاهش میدهیم. از اینرو انرژیی که وابسته به سرعت جسم بوده و انرژی جنبشی نام دارد، تعریف میشود و قضیه کار و انرژی جنبشی بیان میکند که کار انجام شده بر روی جسم متناسب با تغییر انرژی جنبشی آن است.
مکانیک لاگرانژی و حرکت جسم صلب
حرکت ذره یک حالت تقریباً ایده آل و آرمانی از حرکت واقعی اجسام در فضای سه بعدی است. یعنی در بعضی موارد ، تقریب حرکت جسم به عنوان یک ذره نمی تواند مفید واقع باشد. بنابراین در حالت کلی جسم به صورت یک جسم صلب در فضا در نظر گرفته میشود و با تعریف مختصات تعمیم یافته (که متناسب با نوع حرکت بعد آن معین می شود ) و نیروهای تعمیم یافته و با استفاده از معادلات لاگرانژ حرکت جسم مورد بررسی قرار میگیرد. معادلات لاگرانژ و یا به بیان بهتر فرمولبندی مکانیک لاگرانژ نسبت به مکانیک نیوتنی (بر اساس قوانین نیوتن) حالت کلیتر و کاملتری میباشد.در مکانیک لاگرانژی ابتدا کمیتی به عنوان لاگرانژی (و یا هامیلتونین که برابر با تفاضل انرژی پتانسیل از انرژی جنبشی است) که به صورت مجموع انرژی جنبشی و انرژی پتانسیل جسم تعریف میشود، محاسبه میگردد. و با قرار دادن آن در معادلات لاگرانژ ، معادله حرکت جسم حاصل میشود
حرکت پرتابی
حرکت پرتابی یکی از انواع حرکت با شتاب ثابت است که در یک مسیر خمیده انجام میشود. در این حرکت جسم پرتاب شده پس از طی مسیری روی منحنی فرضی در فاصلهای دورتر از محل پرتاب به زمین میرسد
دید کلی
در حالت کلی هر حرکتی با شتاب و نوع مسیر حرکت مشخص میشود. به عنوان مثال ، در یک حرکت یکنواخت در امتداد خط راست که اصطلاحا حرکت مستقیمالخط یکنواخت گفته میشود، شتاب صفر بوده و مسیر حرکت یک خط راست میباشد. در تشریح انواع حرکتهای شتابدار ، به دلیل سادگی ، حرکت با شتاب ثابت بیشتر مورد توجه است. حرکت پرتابی یکی از انواع حرکت با شتاب ثابت است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
حرکت
تعریف حرکت
سرعت
تغییر جهت دادن حرکت
حرکت شتابدار
کاربردهای سطح محصور در حرکت
حرکت مستقیم الخط یکنواخت
حرکت مستقیم الخط با شتاب یکنواخت
حرکت تند شونده و کند شونده
حرکت سقوطی
دینامک ذره
تعاریف و نکات مورد نیاز در دینامیک
نیروهای عکس العمل در سطح
قوانین نیوتن
حرکت آسانسور
وزن ظاهری
سطح شیب دار
اندازه حرکت
نیروی اصطکاک
حرکت موجی
حرکت نوسانی ساده
شرایط منبع تولید موج
فرمول کلی پرید در حرکت نوسانی
پرید نوسانات فنر
آونگ ساده
انعکاس موج
تداخل موج
صوت
سرعت انتشار موج در گازها
شدت احساس
تشدید
پدیده دوپلر
تعریف حرکت
حرکت یکی از اساسی ترین و روشنترین پدیده های است که دراطراف خود مشاهده می کنیم حرکت است مانند وزش باد و راه رفتن انسان ...
مبدا زمان
لحظه شروع حرکت یا لحظه t=0 را مبدا زمان مینامیم .
مبدا مکان
وضع متحرک را در هر لحظه می توان نسبت به دستگاه محور های مختصاتی بررسی کرد که مبدا این دستگاه را مبدا مکان می نامیم .
بردار مکان یا بردار وضعیت
برداری است که در هر لحظه مبدا را به محل متحرک وصل می کند .
بردار تغییر مکان یا بردار جابجایی یا تغییرات برداروضعیت
برداری است که مکان اولیه متحرک را مستقیما به مکان ثانوی وصل می کند .
سرعت
در اصطلاح عامیانه سرعت عبارتست از مسافت طی شده در واحد زمان بعنوان مثال اگر اتومبیلی با سرعت ثابت 50 کیلو متر بر ساعت در حرکت باشد در هر ساعت مسافت 50 کلیومتر را می پیماید بدون توجه به اینکه مسیر حرکت چه شکلی دارد
ازدیدگاه برداری سرعت مفهوم دیگری دارد و عبارتست از بردار تغییر مکان در واحد زمان که در بعضی موارد با مسافت طی شده در واحد زمان برابر است ولی الزاما با مسافت طی شده در واحد زمان برابر نیست .
سرعت متوسط
سرعت متوسط برابر است با بردار تغییر مکان در واحد زمان .
زمان/بردار تغییر مکان=سرعت متوسط
تندی
در بعضی از کتابهای مکانیک اصطلاح تندی را بعنوان مسافت طی شده در واحد زمان تعریف کرده اند .