لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
بعثت رسول خدا(ص) :
چهل سال از عمر رسول خدا(ص)گذشته بود که به طور آشکار فرشته وحى به آن
حضرت نازل شد و آن بزرگوار به نبوت مبعوث گردید.
کیفیت نزول وحى :
پیش از این گفتیم رسول خدا(ص)هر چه به چهل سالگى نزدیک مىشد به تنهایى و
خلوت با خود بیشتر علاقهمند مىگردید و بدین منظور سالى چند بار به غار
«حرا»مىرفت و در آن مکان خلوت به عبادت مشغول مىشد و روزها را روزه
مىگرفت و به اعتکاف مىگذرانید و بدین ترتیب صفاى روحى بیشترى پیدا کرده و
آمادگى زیادترى براى فرا گرفتن وحى الهى ومبارزه با شرک و بت پرستى و اعمال
زشت دیگر مردم آن زمان پیدا مىکرد.و بر طبق نقل علماى شیعه و روایات
صحیح،بیست و هفت روز از ماه رجب گذشته بود ورسول خدا(ص)در غار«حرا»به
عبادت مشغول بود،در آن روز که به گفته جمعى روز دوشنبهبود حضرت خوابیده بود
و اتفاقا على(ع)و جعفر برادرش نیز براى دیدن محمد(ص)و یا بهمنظور شرکت در
اعتکاف آن حضرت به غار آمده بودند و دو طرف آن حضرت خوابیده بودند.
رسول خدا(ص)دو فرشته را در خواب دید که وارد غار شدند و یکى در بالاى سر آن
حضرت نشست و دیگرى پایین پاى اوـآنکه بالاى سرش نشست نامش جبرئیلو آن که
پایین پاى آنحضرت نشست نامش میکاییل بودـمیکائیل رو به جبرئیل کرده گفت:
به سوى کدام یک از اینها فرستاده شدهایم؟
جبرئیلـ به سوى آنکه در وسط خوابیده!
در این وقت رسول خدا(ص)وحشت زده از خواب پرید و چنانکه در خواب دیده بود در
بیدارى هم دو فرشته را مشاهده فرمود.
پیش از این محمد(ص)بارها فرشتگان را در خواب دیده بود و در بیدارى نیز صداى
آنها رامىشنید که با او سخن مىگفتند و بلکه همان طور که قبل از این اشاره کردیم از
دوران کودکى خداى تعالى فرشتگانى براى حفاظت و تربیت او در خلوت و جلوت
مأمور کرده بود که با او بودند.
ولى این نخستین بار بود که آشکارا فرشته الهى را پیش روى خود مىدید.
گفتهاند:در این وقت جبرئیل ورقهاى از دیبا به دست او داد و گفت:«اقرء»یعنى بخوان.
فرمود:چه بخوانم!من که نمىتوانم بخوانم!
براى بار دوم و سوم همین سخنان تکرار شد و براى بار چهارم جبرئیل گفت:
«اقرء باسم ربک الذى خلق،خلق الإنسان من علق،اقرء و ربک الأکرم،الذى علم بالقلم،علم الإنسان ما لم یعلم» .
[بخوان به نام پروردگارت که(جهان را)آفرید،(خدایى که)انسان را از خون بسته
آفرید،بخوان و خداى تو مهتر است،خدایى که(نوشتن را به وسیله)قلم بیاموخت.]
جبرئیل خواست از جا برخیزد و برود،محمد(ص)جامهاش را گرفت و فرمود:
نامت چیست؟گفت:جبرئیل.
جبرئیل رفت و رسول خدا(ص)از جا برخاست و این آیاتى را که شنیده بود تکرار
کرد،دید دردلش نقش بسته و دیگر از هیجانى که به وى دست داده بود نتوانست در
غار بماند از آنجا بیرون آمد و به سوى مکه به راه افتاد،افکار عجیبى او را گرفته و
منظره دیدار فرشته او رابه هیجان و وجد آورده بود.در روایات آمده که به هر سنگو
درختى که عبور مىکرد،با زبان فصیح به او سلام کرده و تهنیت مىگفتند و در تواریخ
است که رسول خدا(ص)فرمود:همین که به وسط کوه رسیدم آوازى از بالاى سر
شنیدم که مىگفت:اى محمد تو پیغمبر خدایى و من جبرئیلم،چون سرم را بلند کردم
جبرئیل را در صورت مردى دیدم که هر دو پاى خود را جفتکرده و در طرف افق
ایستاده و به من مىگوید:اى محمد تو رسول خدایى و من جبرئیلم،در
این وقت ایستادم و بى آنکه قدمى بردارم بدو نظر مىکردم و به هر سوى آسمان که
مىنگریستم او را به همان قیافه و شکل مىدیدم!
مدتى در این حال بودم تا آنکه جبرئیل از نظرم پنهان شد،و در این مدت خدیجه از
دورى من نگران شده بود و کسى را به دنبالم فرستاده بود،و چون مرا دیدار نکرده
بودند به خانه خدیجه بازگشتند.
بازگشت رسول خدا(ص)به خانه و سخنان خدیجه
پیغمبر بزرگوار الهى به خانه بازگشت و به خاطر آنچه دیده و شنیده بود دگرگونى
زیادى درحال آن حضرت پدیدار گشته بود.خدیجه که چشمش به رسول خدا(ص)افتاد
بى تابانه پیش آمد و گفت:اى محمد کجا بودى؟که من کسانى را به دنبال تو فرستادم
ولى دیدارت نکردند؟
پیغمبر خدا آنچه را دیده و شنیده بود به خدیجه گفت و خدیجه با شنیدن سخنان همسر
بزرگوار چهرهاش شکفته گردید و گویا سالها بود در انتظار و آرزوى شنیدن این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
بشارتهای انبیای الهی دربارة آمدن رسول خدا
از جملة این بشارتها آیة 14 و 15 از کتاب یهودا است که می گوید : « لکن خنوخ « ادریس » که هفتم از آدم بود دربارة همین اشخاص خبر داده گفت اینک خداوند با ده هزار از مقدّسین خود آمد تا بر همه داوری نماید و جمیع بی دینان را ملزم سازد و بر همة کارهای بی دینی که ایشان کردند و بر تمامی سخنان زشت که گناهکاران بی دین به خلاف او گفتند ... » که ده هزار مقدس فقط با رسول خدا ( ص ) تطبیق می کند که در داستان فتح مکه با او بودند . و در فصل چهاردهم انجیل یوحنا : 16 ، 17 ، 25 ، 26 چنین است : « اگر مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید ، و من از پدر خواهم خواست و او دیگری را که فارقلیط است به شما خواهد داد که همیشه با شما خواهد بود ، خلاصة حقیقتی که جهان آن را نتواند پذیرفت زیرا که آن را نمی بیند و نمی شناسد ، اما شما آن را می شناسید زیرا که با شما می ماند و در شما خواهد بود . اینها را به شما گفتم مادام که با شما بودم ، اما فارقلیط روح مقدس که او را پدر به اسم من می فرستد ، او همه چیز را به شما تعلیم دهد و هر آنچه گفتم به یاد آورد . »بر طبق تحقیق کلمة « فارقلیط » که ترجمة عربی « پریکلیتوس » است به معنای « احمد » است و مترجمین اناجیل از روی عمد یا اشتباه آن را به « تسلی دهنده » ترجمه کرده اند . (1)
تاریخ ولادت
در بسیاری از تواریخ ولادت آن حضرت را در عام الفیل – یعنی همان سالی که ابرهه با پیلان جنگی برای ویران ساختن شهر مکه آمد – نقل کرده اند که تازه سؤال می شود عام الفیل چه سالی بوده ؟ قول قطعی و مسلّمی در این باره ذکر نشده است . و البته مشهور میان علمای شیعه رضوان الله علیهم آن است که آن حضرت در شب جمعه هفدهم ربیع الاول به دنیا آمده است . (1)
شب ولادت
معمولاً مقارن ظهور پیغمبران الهی و ولادت آنها حوادث مهم و شگفت انگیزی اتفاق می افتد که بدانها «ارهاصات » می گویند . از جمله ابن هشام از حسان بن ثابت – شاعر معروف اسلام – نقل می کند که وی گفته : به خدا سوگند من پسری نورس در سنّ هفت یا هشت سالگی بودم و آنچه می شنیدم بخوبی درک می کردم که دیدم مردی از یهود بالای قلعه ای از قلعه های مدینه فریاد می زد : ای یهودیان !و چون یهودیان پای دیوار قلعه جمع شدند و از او پرسیدند : چه می گویی ؟ گفت : بدانید آن ستاره ای که با طلوع آن احمد به دنیا خواهد آمد ، دیشب طلوع کرد !نقل کرده اند که در آن شب ایوان کسری ، که با سنگ و گچ ساخته شده بود و سالها روی ساختمان آن زحمت کشیده بودند و هیچ کلنگی در آن کارگر نبود شکافت و چهارده کنگره آن فرو ریخت .(1)
دوران شیرخوارگی
عبدالمطلب از ولادت نوزاد جدید بسیار خرسند گردید و او را برداشته به درون کعبه آورد و مراسم شکرگزاری را بجای آورد . سپس درصدد برآمد تا دایه ای برای شیردادن وی فراهم کند . بدین منظور چندی آن حضرت را به ثویبه – که آزاد کردة ابولهب بود – سپردند . او نیز نوزادی به نام مسروح داشت که رسول خدا ( ص ) را از شیر وی شیر داد و پیش از آن نیز حمزه عموی رسول خدا را شیر داده بود و از این رو حمزه برادر رضاعی آن حضرت نیز محسوب می شد . به هر صورت دوران شیر دادن ثویبه بدان حضرت چند روزی بیشتر طول نکشید و سپس حلیمة سعدیه دختر ابوذؤیب که کنیه اش « امّ کبشه » و از قبیله بنی سعد بود آن حضرت را شیر داد و به دایگی او مشغول گردید . در کتاب شریف نهج البلاغه در خطبة قاصعه امیرالمؤمنین ( ع ) فرموده است : « از روزی که پیغمبر ( ص ) از شیر گرفته شد خدای تعالی بزرگترین فرشتة خود را همنشین او گردانید که در شب و روز او را به سوی راه بزرگواری و اخلاقهای نیکوی جهان وادار کند و ببرد ... » موّرخین عموماً نوشته اند که رسول خدا تا سنّ پنج سالگی در میان قبیلة بنی سعد زندگی کرد و سپس حلیمه آن حضرت را به نزد مادرش آمنه بازگرداند و به وی سپرد . رسول خدا ( ص ) تا پایان عمر گاهی از آن زمان یاد می کرد ، و از حلیمه و فرزندانش قدردانی می نمود . بدین ترتیب پیامبر گرامی اسلام تحت سرپرستی و کفالت جدش عبدالمطلب درآمد . (1)
ازدواج با خدیجه
خدیجه ( س ) دختر خویلد بود و از طرف پدر با رسول خدا ( ص ) عموزاده و نسب هر دو به قصّی بن کلاب می رسید . خدیجه از نظر نسب از خانواده های اصیل و اشراف مکه بود . از این رو وقتی بزرگ شد خواستگاران زیادی داشت . بنا به نقل اهل تاریخ سرانجام او را به عقد عتیق بن عائد مخزومی در آوردند ، ولی چند سالی از این ازدواج نگذشته بود که عتیق از دنیا رفت و سپس شوهر دیگری کرد که او را ابوهاله بن منذر اسدی می گفتند . خدیجه از شوهر دوم دختری پیدا کرد که نامش را هند گذارد و بدین جهت خدیجه را امّ هند می نامیدند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
به نام خدا
مقدمه:
فرآیند کنترل Frank (1986):
فرآیند کنترل Frank یک گروه از افرادی را در برمی گیرد که به منظور توسعه تکنولوژی فرآیند و دست یابی به کارآیی مطلوب در فرآیند خشک کردن با کوره اختصاص یافته اند. سایر بخشهای این فرآیند شامل اتومایسون (یا استفاده از ماشین) می شود که دارای کاربردهای صنعتی هستند.
موضوع خشک کردن چوب آلات با استفاده از کوره یکی از مباحث مهمی است که امروزه در این صنعت وجود دارد. به نظر می رسد که در مورد چگونگی خشک کردن چوب آلات تئوریهای متعددی وجود دارد.
طبیعت پیچیده چوب و بسیاری از فاکتورهای دیگر در حذف رطوبت از چوب موثر هستند. در صفحات بعدی روش (FC) مد نظر قرار گرفته است. هدف از این کار این است که اطلاعات لازم در ارتباط با روش (FC) به طور کامل در اختیار اپراتور قرار گیرد.
با وجود بسیاری از روش های موفق، روش FC سالها تحت تحقیقات علمی قرار گرفته است. ساعات بی شماری صرف تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از ارگان های تحقیقات متعدد در کانادا و USA شده است.
اطلاعات کلی
هدف از مباحث علمی در مورد آب، تنشها، حرارت و غیره در این بخش، ارائه مطالب فیزیکی نیست بلکه هدف این است که از آن به عنوان ابزار مفیدی در تجزیه وتحلیل رفتار چوب در خشک کردن استفاده شود.
همانطور که همه آگاهند، چوب یک ماده آلی و متشکل از سلولهایی است که در حالت سبز توانایی نگهداری آب را دارند. و این همان آبی است که سعی در حذف آن می شود در نتیجه چوب آلات به مقدار رطوبت دسترسی پیدا می کنند.
ساختار و خصوصیات چوب
همانطور که در قبل عنوان شد، چوب یک ماده متخلل و آلی است. از آنجایی که چوب مانند یک عایق عمل می کند، خشک کردن آن مشکل می باشد. اگر همه آب را از یک قطعه چوب خارج کنیم، تنهای سلولهای چوب باقی می مانند که فیبر نامیده می شوند.
در نتیجه وزن کلی یک تخته= وزن فیبر+ مقدار آب موجود در تخته. وزن فیبر را می توان از طریق دانسیته (Hcc) تعیین نمود. اگر چه، گونه های مختلف چوبی، دانسیته متفاوت دارند. مقدار دانسیته استاندارد در مقدار رطوبت ویژه (15%) اندازه گیری می شود. اگر درهمین راستا پیش رویم، واضح است که مقدار رطوبت چوب را می توان از طریق وزن آن نیز تعیین کرد.
مثال:
دانسیته چوب کاج خشک شده در آون: g/cc 38/0
یک فوت تخته: cc 737/2359
با توجه به آن فرض می کنیم که وزن یک فوت تخته:
lb9768 = g 7/896 = 38/0 737/2359
با توجه به اینکه تخته ها isdressed در 4/3 اینچ و نه یک اینچ
و تنها 75% آن را شامل می شود: lb 4826/1
- وزن خشک 1000 فوت تخته: lb 1482061
- سپس با توجه به مقدار رطوبت 15% وزن آن برابر: lb 99/1704
خصوصیات آناتومی چوب در مباحث بعدی نشان داده شده است. به طور کلی چوب مجموعه ای از سلولهای بزرگ و کوچک است. سلولهای کوچک، آنهایی هستند که در انتهای رشد در فصل پاییز به وجود می آیند. در فصل بهار، زمانی که درخت شروع به رشد می کند، سلولهای بزرگ به وجود می آیند و پس از آن در اواسط تابستان، کوچکتر می شوند. و زمانی که از تابستان به پاییز نزدیک تر می شویم، اندازه سلولها، کوچکتر می شود. در فصل پاییز سلولها که کاملاً کوچک بوده و قسمت بیرونی درخت را تشکیل می دهند.
در این دیاگرام، انواع مختلفی از سلولها وجود دارد. سلولهای بزرگتر، بیشترین مقدار آب آزاد را نگه می دارند. آب آزاد راحت تر خارج می گردد. بر طبق یک قاعده کلی، زمانی که چوب به نقطه اشیاع فیبر که تقریباً مقدار رطوبت 27% است، می رسد، آب آزاد خارج می شود در نقطه اشیاع فیبر (27%) تنها آب آغشتگی در چوب وجود دارد. آب آغشتگی در دیواره های سلولی وجود دارد. برای اینکه درک کنیم که آب آغشتگی چگونه از چوب خارج می شود لازم است که بعضی مطالب زیست شناسی را بدانیم. سئوالی که باید از خودمان بپرسیم این است که سلولها چگونه آب را جذب یا وضع می کنند؟
در زیر 2 سلول که در کنار یکدیگر قرار دارند را می بینیم. سلول A، دارای یک مقدار معین آب [a] و سلول B نیز دارای یک مقدار معین آب [b] است. انتقال آب از سلول A به سلول B توسط مقدار آب موجود در هر یک از سلولها انجام می شود.
اگر مقدار آب A بیشتر از B باشد، آب از سلول A به سمت سلول B حرکت می کند. و اگر مقدار آب A کمتر از B باشد، آب از سلول B به سمت سلول A حرکت می کند. این فرآیند انتقال سلولی نامیده می شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
به نام خدا
آسیبشناسى فرهنگى
یادآورى
اصطلاح آسیبشناسى (1) در همه رشتههاى علوم، اعم از کاربردى (2) و انتزاعى، (3) پایه (4) و غیر پایه، تجربى (5) و طبیعى، (6) انسانى (7) و غیر انسانى، و به ویژه در روانشناسى و تعلیم و تربیت کاربرد خاص خود را دارد. آسیبشناسى در زمینه مسائل روانشناختى، تربیتى و یا فرهنگى اصولا به مطالعه و بررسى دقیق عوامل زمینهساز، پدیدآورنده، و یا ثباتبخش بالینى، روانى، روان - تنى، فیزیولوژیکى، بیولوژیکى، تربیتى و فرهنگى آفات و آسیبهاى موجود در آن زمینهها مىپردازد. چنین مطالعاتى با هدف تکمیل و تامین فرایندهاى سهگانه شناسائى، تشخیص، پیشگیرى و یا درمان صورت مىپذیرد، و برآیند آن پیشنهاد راهحلهاى مناسب براى دفع و یا رفع آفات و آسیبها مىباشد. موارد زیر تا اندازهاى مىتواند ذهن ما را در درک بهتر و برداشت مناسبتر از آسیبشناسى شفافتر سازد.
در آسیبشناسى ریاضى، به عنوان مثال، یک کارشناس و یا متخصص مسائل ریاضى عوامل آسیبرسان و آفتزائى را که موجب افت دانشآموزان در یادگیرى مسائل ریاضى مىشوند مورد مطالعه قرار مىدهد، و به بررسى میزان آسیبرسانى عوامل مزبور و یا آسیبپذیرى دانشآموزان و دانشجویان مىپردازد، و رهیافتهاى عملى مناسبى را جهت قویتیادگیرى و یا اصلاح و ترمیم شیوههاى تبیین مسائل ریاضى ارائه و پیشنهاد مىدهد. در مثال دیگر، یک کارشناس امور کشاورزى، در آسیبشناسى کشاورزى، پیرامون آفات و بیمارىهایى که موجب آسیب آب و خاک و محصولات کشاورزى مىگردد و میزان اثر گذارى آن بیمارىها مطالعه و تحقیق مىکند، و در صدد کشف و تدارک داروها و سموم مؤثر و کارآمد براى دفع آسیبها و آفات برمىآید. نمونه سوم، آسیبشناسى بیولوژیک است که به تحقیق و بررسى پیرامون آسیبهاى زیستشناختى عوامل میکروبزا و آفتساز اختصاص دارد، و در آن شیوههاى گوناگون مبارزه با آفات و آسیبهاى بهداشت زیستى مورد بررسى قرار مىگیرد.
کاربرد اصطلاح آسیبشناسى در علوم انسانى از جمله در تعلیم و تربیت و روانشناسى از اهمیت و موقعیت ویژهاى برخوردار است. در تعلیم و تربیت، آسیبشناسى خانواده، به عنوان نمونه، مسؤولیتشناختبیمارىهاى خانواده (8) را بر عهده دارد. (9) و یا مثلا: در آسیبشناسى زبان (10) بررسىعلل و عوامل اختلال در زبانآموزى و شیوههاى درمان آن مورد توجه آسیبشناسى مىباشد. (11) در روانشناسى، آسیبشناسى روانى (12) در رشد، بیانگر وجود نابهنجارى در رفتار کودک، نوجوان، و جوان است. بررسى و بیان مشکلات و اختلالات دوران نوزادى، خردسالى و کودکى، همچنین مطالعه عوامل زمینهساز و سببساز این اختلالات و میزان شیوع و آثار روانى و یا احیانا روان - تنى آنها، از جمله مباحث و مسائل مورد توجه آسیبشناسى روانى در رشد مىباشد. (13) نظر به اینکه هر کدام و یا هر گروه از اختلالات روانشناختى مزبور علائم و یا تصاویر بالینى مخصوص به خود را دارد، آسیبشناس در تشخیص اختلالات روانى کمتر دچار مشکل مىشود. اکنون با توجه به برداشتها و مفاهیم فوق، بحث از آسیبشناسى فرهنگى را آغاز مىکنیم و کلید واژهها، اهمیت موضوع، پیشینه بحث، شیوهها، و مدلهاى قابل استفاده در این زمنیه را به تصویر مىکشیم.
آسیبشناسى فرهنگى
آسیبشناسى فرهنگى طبعا به بررسى آفات و آسیبهایى مىپردازد که رنگ و لعاب فرهنگى دارند، و عناصر شکل دهنده و سازنده عادات، رفتارها و کنشهاى رایج افراد یک جامعه را تحت تاثیر خود قرار دادهاند. آسیبهایى این چنین، صرف نظر از میزان تخریب و خسارتى که بر مسائل روبنایى فرهنگ یک ملتیا جامعه وارد مىسازند، آنچنان در متن فرهنگ اصیل آن ملتیا جامعه رسوخ مىکنند که از درون هسته مقاومت افراد را در برابر مفاسد و آسیبهاى فرهنگى تضعیف و آسیبپذیر مىگردانند. این قبیل کنشها رفته رفته نهادینه شده، حکم آداب و سنن حاکم بر جامعه را پیدا مىکند، و در نتیجه، به استحاله فرهنگى و سرانجام به شکلگیرى فرهنگى از نوع جدید مىانجامد که با فرهنگ اولیه و اصیل تفاوت بارز دارد.
خطر کم رنگ شدن ارزشهاى والاى فرهنگى و یا حتى خطر نابودى فرهنگ اصیل و بنیادین جوامع اسلامى ممکن است از درون و بطن جامعه متوجه ساختار فرهنگى جامعه شود، همانگونه که مىتواند از پذیرش و یا آمادگى براى پذیرش ارزشهاى وارداتى فرهنگ بیگانه ناشى گردد. به هر حال، بحث از عوامل و عناصر آسیبرسان فرهنگى و یا بحث از ساختار آسیبپذیر فرهنگ به قالب و زمینه آسیبشناسى فرهنگى مربوط مىشود، همان طور که بحث از شیوهها و عوامل مؤثر تهاجم فرهنگى و یا بحث از ریشهها و عوامل زمینهساز رسوخ فرهنگ وارداتى، در آسیبشناسى فرهنگى جاى مىگیرد.
اصطلاح آسیبشناسى
از فرهنگ واژگان انگلیسى، مفاهیم زیر را مىتوان براى اصطلاح آسیبشناسى استخراج نمود:
1- آسیبشناسى، موقعیتى نابهنجار و یا حالتى زیستشناختى را گویند که در آن یک ارگانیزم از عملکرد صحیح و مناسب منع شده است. کاربرد این مفهوم در روانشناسى بالینى و روان درمانى توسعهیافته استبه گونهاى که شامل اختلالاتى مىگردد که براى آنها عناصر و عوامل زیستشناختى مشخص مىتوان یافت. اصطلاح آسیبشناسى روانى بر همین منوال است.
2- آسیبشناسى، مطالعه علمى شرائط فوق (بند 1) را گویند.
3- آسیبشناسى، بسته به زمینه خاص علمى و یا پزشکى مفهوم خاص خود را دارد. (15) شاید نتوان براى آسیبشناسى، بدون توجه به زمینه خاص علمى، تجربى، پزشکى و یا فرهنگى آن، تفسیرى ارائه کرد. در این صورت، بهترین شیوه توصیف و تبیین آسیبشناسى، تفسیر آن، بر اساس زمینه خاصى است که آسیبشناسى در آن به کار مىرود. و این شیوه، روشنترین وجه ممکن تعریف مىباشد، زیرا هر زمینهاى از علم، بهداشت و درمان، تجربه و فرهنگ داراى عناصر ماهوى خاص خود است که آن را از سایر زمینهها متمایز مىکند.
امروزه، اصطلاح آسیبشناسى به عنوان معادل دقیق واژه انگلیسى خود یعنى (Pathology) به کار مىرود. از اینروى، تامل در این واژه و مشتقات آن خالى از فایده نیست. "Patho" ، به مفهوم بیمارى و آسیب است، " Pathology" یعنى آسیبشناسى، و "Pathological" به معناى وابسته به آسیبشناسى، یا آسیبشناختى و اصطلاح پاتولوژیست، (17) به آن دسته از متخصصین پزشکى گفته مىشود که با نابهنجارىهاى ارگانیک سر و کار دارند. سایر متخصصین از دیگر رشتهها، از اصطلاح پاتولوژیکال (18) استفاده مىکنند. (19) بر اساس تعریف فرهنگ پیشرفته آکسفورد (Pathology) ، مطالعه علمى آسیبها و بیمارىها واختلالات است، اما اصطلاح ( Pathological) بیانگر آن دسته از نابهنجارىها و بیمارىهایى است که دراثر امراض جسمانى یا روانى پدیدار گردیده است. (20)
فرهنگ چیست؟
کلمه فرهنگ هر چند تا حدودى مفهوم روشنى را در اذهان تداعى مىکند، اما، ریشهیابى لغوى این واژه و تفسیر آن مىتواند نقش ویژهاى را در تبیین عناصر، مبانى، زمینهها و محتویات یک فرهنگ ایفا کند. در تعریف مفهوم فرهنگ، سلسله مفاهیم ذیل را مىتوان برشمرد:
1- ادب و تربیت;
2- دانش و معرفت;
3- مجموعه آداب و رسوم;
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
به نام خدا
چکیده:
نظر به آنکه در دهه اخیر بسیاری از مسائل بهینه سازی با استفاده از روش کارآمد برنامه ریزی نیمه معین (SDP)حل می شوند،بر آن دیدیم تا گزارشی از مفاهیم مقدماتی آن را ارائه کنیم.در این مجموعه سعی شده است تا عناوین اصلی مساله برنامه ریزی خطی نیمه معین به بحث گذاشته شود.
در آغاز ساختمان و مفاهیم کلیدی مساله برنامه ریزی خطی(LP) بازنگری شده و سپس مساله برنامه ریزی نیمه معین معرفی شده است.این عمل در ابتدای متن گزارش به دلیل وجوه اشتراک بسیار زیاد این دو مساله خواننده را برای مطالعه برنامه ریزی نیمه معین آماده می کند.همچنین در قسمت ابتدایی متن مروری اجمالی بر روابط موجود میان ماتریس ها،بردارها و فضاهای اقلیدسی شده است.(به راستی از آن جایی که جبر خطی جز لاینفک مفاهیم موجود در علم تحقیق در عملیات است،تسلط بر آن رمز موفقیت در مطالعه این شاخه نوپای ریاضی می باشد ).
پس از معرفی مساله برنامه ریزی نیمه معین با ارائه مثال هایی کاربرد این مساله را در حل مسائل بهینه سازی شرح داده ایم و نیز در قسمتی از آن با بیان مساله برنامه ریزی خطی به عنوان حالت خاصی از مساله برنامه ریزی نیمه معین، عمومیت و سیطره آن بر مساله برنامه ریزی خطی(LP) بیش از پیش برای خواننده مشخص و معین شده است.
در ادامه به معرفی مساله دوگان مساله برنامه ریزی خطی نیمه معین و روابط میان جواب های این دو مساله به تفصیل پرداخته ایم .نکته جالب در این بخش شباهت های بسیار زیاد این روابط با قضایای ضعیف و قوی دوگانی مطرح شده در مسئله برنامه ریزی خطی می باشد.
در پایان گزارش به بررسی مساله ای جالب و خواندنی در نظریه گراف اقدام شده است که شاید این مثال بار دیگر ارتباط تنگاتنگ شاخه های متفاوت ریاضی با یکدیگر را به اثبات برساند.
به دلیل آن که مساله برنامه ریزی برنامه ریزی نیمه معین را نمی توان به وسیله روش هایی مشابه روش سیمپلکس حل کرد و بیشتر از روش های نقطه درونی در حل آن استفاده می شود که همانا برای مطالعه آن ها نیاز به دانستن مطالبی فراتر از سرفصل های ارائه شده در دوره کارشناسی ریاضی است،از ذکر آن ها در این گزارش خودداری شده است .در قسمت پایانی متن منابع استفاده شده در این پروژه که عموما مقالاتی مرتبط از سایت های دانشگاه های معتبر جهان می باشد ،ذکر شده اند.
امید است مطالب این گزارش بتواند تا حدی بازگوی کاربردهای بی شمار مساله برنامه ریزی نیمه معین باشند .
در پایان از زحمات بی دریغ دکتر محمدرضا پیغامی که نصایح و رهنمود های ایشان ما را به داشتن شهودی هر چه بهتر از دنیای ریاضیات کاربردی سوق می دهد،کمال تشکر را داریم.
شهریار میرزاده روزبه ابرازی رضا دل ریش
فهرست مطالب
1 مقدمه 4
2 مروری کوتاه بر برنامه ریزی خطی 4
3 نکاتی پیرامون ماتریس ها و مخروط های نیمه معین 6
4 برنامه ریزی نیمه معین 8
5 دوگان مسئله SDP 11
6 خواص کلیدی مسائل برنامه ریزی خطی که به برنامه ریزی نیمه معین گسترش نمی یابند 16
7 SDP در بهینه سازی تر کیبیاتی 16
1 . 7 بیان SDP Relaxation از مسئله برش یالی ماکسیمم 16
منابع و مراجع 19
1-مقدمه:
برنامه ریزی نیمه معین (SDP) جذاب ترین تحول برنامه ریزی ریاضی در دهه90میلادی محسوب می شود . SDP در موضوعات گوناگون از جمله بهینه سازی مقید محدب سنتی ، نظریه کنترل و بهینه سازی ترکیبیاتی کاربرد دارد. به دلیل آنکه SDP قابل حل به وسیله روش نقطه درونی می باشد ، بیشتر این موارد کاربرد ، در عمل نیز همانند تئوری کارا هستند.
2-مروری کوتاه بر برنامه ریزی خطی:
مسئله LPرا در حالت استاندارد در نظر بگیرید:
LP : minimize c.x
s.t. ai.x = bi , i=1,…,m
xR.
که در اینجا x یک بردار nمتغیره است و نماد« c.x »حاکی از ضرب داخلی "" می باشد . همچنین │ RnRn+ و Rn+ فضای اقلیدسی نا منفی نامیده می شود.در حقیقت Rn+ یک مخروط بسته محدب است ، زمانی به یک مجموعه مانند K یک مخروط بسته محدب می گوییم که شرایط زیر را داشته باشد :
اگر x و y بهK تعلق داشته باشد آنگاه نیز به K تعلق داشته باشد که در آن و اسکالر های نا منفی هستند.
R+ :
K یک مجموعه بسته باشد.
این تعریف را می توانیم اینگونه بیان کنیم :
" منیمم کردن تابع خطی« c.x » بطوری که x درm معادله ai.x = bi (i=1,…,m) صدق کند و x متعلق به مخروط بسته محدب Rn+ باشد "
دوگان یک مسئله LP را به صورت زیر نشان می دهیم :
LD : maximize