لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
موضوع:
کودکان و این دنیای موبایل زده
کودکان و این دنیای موبایل زده
خوب یا بد تلفن های همراه برای کودکان و نوجوانان
هر روز بر تعداد کودکانی که از تلفن همراه استفاده می کنند ، افزوده می شود . این که این روزها یک سوم بچه های11 تا 14 ساله تلفن همراه دارند ، این که مدارس با معضلی به نام تلفن همراه درگیر شده اند ، این که امواج این تلفن ها بر سلامتی کودکان مان تاثیرات سو ء دارند و بسیاری موارد دیگر. همه و همه نشان هایی هستند برای من. تو و هر پدر و مادر دیگری که این فناوری را حساب شده تر و با دقت بیشتری در اختیار فرزندمان قرار دهیم . درست است که نمی توان وجود آن را انکار کرد و یا ممنوعیت کامل استفاده راصادر کرد. اما باید به دنبال راهی برای آموزش شیوه های صحیح استفاده از تلفن همراه به کودکان بود.
ساندویچ همراه
اگر تا همین چند سال پیش در کیف مدرسه ی دانش آموزان مداد و دفتر و کتاب پیدا می شد. حالا باید گوشی تلفن همراه را نیز یک پای ثابت این کیف ها دانست. بسیاری از نوجوانان و کودکان امروزی چنان به این فناوری وابسته شده اند که می گویند بدون این وسیله نمی توانند زندگی کنند .
در این میان برخی از پدر و مادرها نیز وجود آن را در کنار فرزندشان باعث دلگرمی خود بیان می کنند و این که به کمک آن، به راحتی می توانند از سلامتی یا احیاناً بروز اتفاق برای وی آگاه شوند. این وسیله در کنار مزایای با ارزشش، معایبی هم دارد که باعث شده است بسیاری از مدارس کشور آمریکا قوانین سفت و سختی برای آن وضع کنند. به عنوان مثال چندی پیش قانون منع آوردن تلفن همراه به یکی از مدارس منهتن در آمریکا باعث بروز آشوبی در بین شاگردان و والدین آن ها شد. عده ای از این دانش آموزان که می خواستند به هر نحوی گوشی خود را همراه داشته باشند آن را درون ساندویچ با ظرف ناهار خود پنهان می کردند. اما با وجود تمامی این مسایل و اعتراضات، مدیر مدرسه حاضر به حذف این قانون نشد به اعتقاد وی تلفن های همراه عامل مهمی برای پرت شدن حواس ، تقلب، بی بندو باری و پخش عکس ها و کلیپ های غیراخلاقی هستند.
این معضل مدارس ایران را نیز به طرز چشمگیری درگیر کرده است. پای صحبت مدیران و معاونان این مدارس که بنشینی، شکایت هایی را از این فناوری خواهی شنید. اکثر دست اندرکاران معتقدند برای رفع این مشکل باید قانونی جامع وضع شود که در برگیرنده تمامی جنبه های مثبت و منفی این فناوری باشد.
گرچه هنوز بحث هایی راجع به استفاده یا عدم استفاده از آن ها در مدارس وجود دارد. اما مطمئنا تحریم و یا قدغن کردن کامل آن به معنی نادیده گرفتن برخی از مزایای آموزشی آن در کلاس درس نیز هست. البته در کنار این جنبه مثبت باید در نظر داشت که برخی از موارد غیراخلاقی استفاده از این فن آوری نیز قطعا پذیرفتنی نیست.
وجود این وسیله در کلاس درس مزایایی دارد که می تواند به نفع شاگرد و معلم باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
آینده کار وشغل در دنیای مدرن چه می شود؟
در حالیکه کشورهای جهان سوم و از جمله ایران از بحران بیکاری رنج می برند شاید نوشتن درباره آینده کار و تحول آن در جوامع صنعتی پیشرفته کمی نامربوط بنظر آید اما ممکن است قرابتهایی حداقل در آینده نه چندان دور در این زمینه بتوان یافت.
بویژه اینکه در برنامه ریزی توسعه در ایران هدف اصلی برنامه چهارم تغییر ساخت اقتصادی و حرکت به طرف اقتصاد دانش محور است. حال باید دید اگر این امر تحقق یابد تاثیرات این نوع ساخت اقتصادی بر بازار کار چیست؟ بدون شک می توان گفت که رشد فرد گرایی بر تمام حوزه های زندگی از جمله کار و عوامل آن در بازار کار تاثیر گذاشته است. در دهه 1960 در اوج پیشرفت اقتصاد جهانی کسانی پیش بینی می کردند که جامعه صنعتی روزی به جامعه ای فراغتی تبدیل شود. تعداد ساعات کار بتدریج کاهش می یافت در حالیکه بهره وری حتی افزایش هم می یافت. اما دیگر آن نوع پیش بینی ها محلی از اعراب ندارد. کار در زندگی مردم اهمیت بیشتری یافته است. حتی با توجه به اینکه نسبت زنان در نیروی کار حتی در بعضی از کشورها از مردان هم پیشی گرفته است. در این میان آینده کار هم تغییرات زیادی کرده است. شاید این مساله امری عادی بنظر رسد که بسیاری هستند که در دنیای جدید از کار و شغل خود احساس نارضایتی می کنند. اما اگر به عمق نارضایتی ها نگاه شود می توان دید که اتقاقاتی در دینای شغل در حال وقوع است؟ علت اصلی عدم رضایت مردم از کارشان چیست ؟ چه تغییراتی در شغل و کار رخ داده است واثر این تغییرات بر آدمیان چیست؟بیشتر کسانی که کارهای سطح بالایی داشته اند و با شرکتهای بزرگ کار می کردند و همه نوع امکانات در اختیار داشتند از نظم سلسله مراتبی سازمان یعنی مرتب به جلسات اداری رفتن و گزارش های بودجه ای خواندن و شنیدن دستورات مافوق و بررسی شکایت ها و گله های کارمندان خسته شدند و همه را رها کرده اند. در حال حاضر خانه دیگر مفهوم سنتی خود را از دست داده است و محل کار هم شده است. آنها نیز خانه هایشان را پایگاه کار و کامپیوترهاشان را ابزار کرده اند. حالا خلاق تر ، مولد ترو سرحال تر شده اند. اما آیا همه می توانند این کار را کنند یا تنها طبقات متوسط و جوانان این کار را می کنند؟
براد لی استاد جامعه شناسی دانشگاه بریستول که روی طرحی بنام کار و نیروی جوان کار می کند می گوید ما جوانان زیادی را مصاحبه کرده ایم که می خواهند کارشان را عوض کنند. جوانی که در یک روزنامه محلی کار می کرد آرزو داشت رمان نویس شود. این چشم اندازها در افق نظر آدم ها کم نیستند. آدم های زیادی هستند که می خواهند کارشان را عوض کنند. این باعث می شود که آنها به کارهای موقت تن دهند و چند شغل عوض کنند و کارهای موقتی زیادی داشته باشند.
مساله از اینجا ناشی می شود که شما هر روز به سر کارتان که می روید در پایان روز این احساس را دارید که چه بیهوده آن روز را سر کرده اید. این احساس بدی است. این احساسی است مشترک در تمام دنیای مدرن و حتی سایر کشورها . این احساس که در کار شما چیزی نبوده که شما را خوشحال کند عدم رضایت شغلی می دهد.
نولان استاد اقتصاد در دانشگاه لیدز نظر دیگری دارد. او می گوید اگر به تحرکات نیروی کار نگاه کنید تعداد کسانی که شغل های مدیریتی گرفته اند و کسانی که به دستمزدهای بالا رسیده اند رو به افزایش بوده است. او می گوید در بریتانیا همان نحوه قدیمی کار یعنی کار در سازمان و شرکت هنوز طرفدار دارد و روبه افزایش است.
او می گوید آمارها نشان می دهند که تعداد کسانی که در شرکتها کار دائمی دارند روبه افزایش است ؛ تعداد کسانی که چند کار می کنند رو به کاهش است؛ تعداد کسانی که از کار های دائمی خارج می شوند رو به کاهش است؛ تعداد کسانی که کارهای آزاد می گیرند رو به کاهش است. همه اینها نشان می دهد که اتفاقی چندان مهمی نیفتاده است.
اما داستان اینطور نیست و این حرف مخالفان زیادی دارد. در امریکا تعداد کسانی که در جوانی چند شغل عوض کرده اند روبه افزایش است. موارد زیادی بوده است که مثلا فرد در 30 سالگی 7 تا 8 شغل طول دوران کارش عوض کرده است.
جوانان بیشتر به این واقعیت پی برده اند که نمی توان یک کار برای همه عمر داشت.
البته ممکن است که این آمارهای متفاوت تصویر مختلطی از اوضاع بدست دهد. اما چه می شود کرد پدیده ای جدید در سازمانهای ادرای و سازمان کار در جریان است.
چه چیزی آدمها را از کارهایشان می رماند؟ بسیاری معتقدند که ظهور فردگرایی و پدیده انتخاب باعث می شود که بشر از بسیاری مزایای کاری در شغل های دائمی دست بکشند تا آن حق را لمس کنند.جان گری استاد فلسفه مدرسه اقتصادی لندن می گوید بلی ظهور این حس که آدمها به دنبال حرفه های مختلف هستند به این دلیل است که این کار کنترل انتخاب شغل را بدست آدم ها می دهد.شغل در سازمان کار سنتی مزیت های زیادی دارد اما معایب آنها این است که فرد در سازمان بورکراتیک گم می شود و قدرت خلاقیت خود را از دست می دهد. هر چه فرد گرایی افزایش یابد این حس در آدمیان بیشتر پدید می آید که از این دام بورکراسی درآید.ریچار سنت استاد جامعه شناسی می گوید که طبیعت نیروی کار و و دوره کار در امریکا کوتاه مدت تر شده است. متوسط عمر شرکتها به 6 سال سقوط کرده است. رقابت های گروهی در شرکتها مانند ماکروسافت جای سلسله مراتب سازمانی را گرفته است. و رقابت شدید تولید و کارایی را افزایش داده است. در شرکتهایی ماند ماکروسافت گروه های کاری تشکیل می شوند و روی این طرح کار می کنند و در نهایت یک گروه برنده می شود. تمام محصولاتی که از این شرکت می بینید اینطور بدست امده است. سازمان کار تغییر کرده است. این درست بر خلاف آنچیزی است که ماکس وبر در آغاز قرن می گفت که مدرنتیته در چنگال بوراکراسی گرفتار می شود. البته آسیب شناسی این مساله هم این است که بسیار سخت است که در سازمانی کار کرد که آینده ای در آن نداشته باشید. و یا عضو گروه کاری حرفه ای باشید اما بعد از مدتها کار نتیجه کارتان دود شود چون کسی دیگری طرح بهتری داده است.همچنین اگر به گردش کار در شرکت گوگل نگاه کنید دیگر آن نظم سازمانی وبری را نمی بینید چون دیگر نمی شود کارائی سازمانی را با شیوه های قدیمی افزایش داد و کارکنان حرفه ای را با انگیزه ها ی مختلف جز با طرح های جدید نمی توان در سازمان نگاه داشت.سنت می گوید اگر ساخت بازار کار را در سه دهه گذشته نظر کنیم می توان گفت که سازمان تجارت در حال سقوط است. متوسط عمر شرکتهای امریکایی به 6 سال نزول کرده است. یکی از دلایل این سقوط شاید این باشد که هم شرکتها و هم کارگران در حال باز نگری مجدد از خود هستند. او می گوید این تغییری مهم است چون انسانها با این وجود این تغییرات در کار و حرفه دیگر نمی توانند هویت کاری داشته باشند:
بطور مثال به وضعیت زنان نگاه کنید آنها وقتی کار خود را برای نگهداری بچه ترک می کنند در هنگام برگشت چه می کشند. اگر در بخش خدمات باشند باید به بخش های پایین تر بروند؛ اگر پرستار باشند از این بیمارستان به بیمارستان دیگر منتقل می شوند؛ اگر معلم باشند هم همینطور ؛ اگر منشی باشند شرکتها در حال باز نگری و ترکیب و تغییر هستند و ممکن است کار سابق را نداشته باشند. دیگر حافظه سازمانی در این اوضاع وجود ندارد. البته در میان مردان هم بویژه طبقات پایین وضع همین است. تغییرات در سازمان ها و شرکتها اوضاع کارهای دائمی را برای آنها برهم می زند و نابودی حافظه سازمانی به نوعی بحران هویت کاری یا حرفه ای می انجامد . از منظر دیگری هم اگر نگاه کنیم بویژه در کارهای حرفه ای و مدیریتی اقتصاد اطلاعاتی ستمی برابر ستم بیکاری را بر دوش صاحبان این حرفه ها گذاشته است. وقت آنان می گویند ما وقت نداریم به این معنی است که آنها هیچ وقتی ندارند که در آن بتواند کار نکنند درست در مقابل ستمی که به بیکاران می رود آنها هم وقت زیادی دارند که کار نمی کنند. وضع اساتید دانشگاه هم همین طور است . اگرچه آنها کمتر با موانع بورکراسی روبرویند. جامعه مدرن دانشگاهش محیط ”منتشر کن یا بمیر است “(publish or Perish) . رشد کامپیوتر و سرعت گردش اطلاعات باعث شده است که این روند شدیدا افزایش یابد. بجرات می توان گفت که از دوره زمانی مرحله ”مرور تحقیقات گذشته” در هر طرح تحقیقاتی چندین برابر کاسته شده است. این ستمی به محققان است، تا بیشتر منتشر کنند، البته اگر آنها از شغلشان رضایت نداشته باشند. در این شرایط بنظر می رسد که انسان مدرنیته قفس آهنین بورکراسی را شکسته است اما اوضاع بیرون قفس هم چندان پایدار نیست. برادلی که در بریستول بیش از هزار جوان را مصاحبه کرده است چیزهای جالبی می گوید . او معتقد است که اولا جوانان نسبت به مساله بیکاری خوب آگاهی دارند و از آن ترس هم دارند اما نسبت به تغییر کارشان هم بسیار خوش بین هستند. آدمهای زیادی هستند که در 30 و 40 سالگی هستند و همین احساس خوشبینی را دارند. البته ریچارد سنت معتقد است که مهاجران شاید از این شکاف در سازمانها بیشترین استفاده را کنند. مثلا در بریتانیا پاکستانی ها توانستند شغل های موقتی و کوچکی با احداث مغازه های کوچک تسخیر کنند. هندوستانی ها الان تقریبا در کار تکنولوژی نرم افزار خیلی سرامد شده اند و بازاری های خوبی در اروپا دارند. کره ای ها در بخش خدمات امریکا نفوذ کرده اند. چینی ها تقریبا کافه ها و سرویس های خدماتی هتل ها را در بریتانیا در دست دارند.البته تمام اینها رابسیار بستگی به پایگاه طبقاتی آدمها دارد. فرزندان طبقات کارگر معمولا آموزش عالی را طی نکرده اند و دوره ها بیکاری بیشتری را طی کرده اند. طبقات متوسط بیشتر نفوذ و قوم و خویش دارند تا آنها را در یافتن شغل مورد علاقه کمک کنند. بهر حال می توان گفت که اوضاع بسیار تغییر کرده است. تامین شغلی دیگر وجود ندارد. البته خیلی ها معتقدند در سرمایه داری هیچگاه تامین شغلی نبوده است. اما رضایت شغلی هم در سلسله مراتب سازمانی سنتی کم شده است. ماهیت اقتصاد تغییراتی کرده است. بخش های جدید کامپیوتری و اینترنتی به اصطلاح تجارت الکترونیکی به اقتصاد فیزیکی افزوده شده است و سازمان الکترونیکی را ایجاد کرده است. الان بیشتر سازمانها به کارمندان خود وسایل تماس الکرونیکی می دهند و از آنها می خواهند در خانه بمانند و کارها را انجام دهند.رقابت درون سازمانها گروهی شده است.البته می توان گفت که بازار کار در جهان سرمایه داری خیلی انعطاف پذیر شده است. اگر این انعطاف پذیری به طور مثبت بکار رود می تواند نقش موثری در افزایش رضایت شغلی داشته
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
دنیای پس از اسپرانتو
مقدمه
میخانه اگر ساقی صاحبنظری داشت،
میخواری و مستی ره و رسمِ دگری داشت.
بهنظر میرسد که شاعر از "ره و رسم" میخواری موجود راضی نبوده و علت آنرا نبودِ "ساقی صاحبنظر" میداند. تعبیر اسپرانتیستی این شعر، شاید این باشد که نظم زبانی موجود در دنیا، نظمی صحیح و کارآمد نیست، و علت آن، فقدان اسپرانتیستهایی است، که از روشهای درست و کارآ برای ترویج اسپرانتو در دنیا استفادهکنند. و این در حالی است که اهمیت زبان برای انسان – چه در ارتباط او با دیگران و چه در ارتباط او حتی با خودش – بسیار بنیادی و کلیدی است، تا جایی که بهعنوان مثال، بنابر گفتهی لودویگ ویتگِنشتاین (1951-1889)، فیلسوف اتریشی-انگلیسی:
"محدودههای زبان من، مرزهای دنیای من است."
و این واقعاً باعث تأسف است که محدودهی دنیای اکثریت قاطع انسانهای هزارهی سوم، هنوز مرزهای محدودِ زبانهای قومی – و یا حداکثر ملی - ایشان است!
اهمیت زبان و ویتگنشتاین
گرِگوری بِرگمَن (-1979)، نویسندهی جوان کتاب جدید (2004) The little book of bathroom philosophy که در ایران با نام "کتاب کوچک فلسفه" (با ترجمهی کیوان قبادیان و توسط نشر اختران) منتشر شده است، در این کتابِ موجز فلسفه، هنگامی که به ویتگنشتاین میپردازد، میگوید:
"نفوذ ویتگنشتاین فوقالعاده است، زیرا برای علم فقط یک وظیفهی مشروع قائل بود: توجه به کاربرد زبان بهگونهای که از معضلات فلسفی ناشی از کاربرد نادرست کلمات اجتناب شود."
ویتگِنشتاین، که از شاگردان برتراند راسل (1970-1872) فیلسوف و ریاضیدان انگلیسی بود، بنابر گفتهی بسیاری، اندیشهی فلسفی قرن بیستم را متحول کرد. وی دربارهی اهمیت زبان بسیار صحبت کرده است، ازجمله درمورد رابطهی بین واقعیت و زبان گفته است که:
"همهی واقعیتها به این اعتبار واقعیتاند که میتوانیم دربارهی آنها حرف بزنیم و تصویرشان کنیم." (تناظر سهگانهی واقعیت، اندیشه در ذهن انسان و زبان)
همچنین در مورد قدرت و رسا بودن زبان در تبیین مطالب و مسائل گفته است که:
"هر چیزِ گفتنی را، بهوضوح میتوان بر زبان جاری ساخت."
در نظر ویتگنشتاین – شاید همانطور که سهراب سپهری نیز گفتهاست: "واژه باید خودِ باد، واژه باید خودِ باران باشد." - کلمه خودِ معنی است، چرا که بهزعمِ او:
"اگر راست باشد که کلمات معنی دارند، پس چرا کلمات را دور نمیاندازیم و معنیشان را نگه نمیداریم؟"
لزوم تغییر استراتژی
متولیان و متصدیان امرِ زبان در جهان – که البته خواهناخواه شامل ما اسپرانتودانان نیز میشود – تاکنون موفق به تغییر اساسی این نظمِ اشتباه نشدهاند. علت این امر شاید در غرق شدن ایشان در جزئیات و یا جزءنگریهای افراطی بوده است – که البته شاید وجود و گذراندن آن برای پیشرفت تکنیکی در این زمینه لازم بودهاست. اما اکنون بهنظر میرسد که برای فرار از این ورطه و رکودِ نسبی، احتیاج به یک کلنگری و دگرنگری بنیادی وجود دارد تا فرای پیشرفتهای تکنیکی بهدست آمده، از تاکتیکهای جدیدی بهرهگیری شود. و شاید هنگام آن نیز فرا رسیده باشد تا در استراتژی پیشبرد زبان اسپرانتو هم تجدید نظر کنیم.
ابداعات اولیه و ابداعات ترکیبی
ما در عصری زندگی میکنیم که بهنظر میرسد اکثریت اختراعات و ابداعات اساسی یا اولیه - چه در زمینهی فنآوری و فرآوری و چه در زمینهی دانش و علوم - انجام شده است، چرا که مدتهاست که اکثر نوآوریها و دستآوردها، تنها ترکیب یا آرایهی جدیدی از یافتههای قبلی بودهاست. بنابر این، اختراعات و ابداعات کنونی – و احتمالاً آینده نیز - اکثراً از ادغام و ترکیبِ اختراعات و ابداعات قبلی و نحوهی کاربردِ جدیدی از آنها، بهوجود میآید.
بهعنوان نمونه در زمینهی فنآوری، فردبَرِ سِگوِی (Segway human transporter) که در ابتدای هزارهی سوم میلادی توسط دین کامِن (Dean