لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .docx :
مدیریت و رهبری تحولفریبا مویدنیا
چکیده
تغییر اجتناب ناپذیر است و باید به منظور ایجاد تحولات سازنده و مؤثر در سازمانها، طراحی و مدیریت شود. جهان امروز نیاز فزاینده به آن نوع از رهبری دارد که به ایجاد سازمانهایی که به سمت فعال کردن پتانسیل های خود می پردازند بها دهد و در عین حال به حل بحرانها و شرایط اضطراری محیط کار بیندیشد. در چنین شرایطی سازمانها باید بدانند که برای رسیدن به اقتدار آتی ناچارند اهداف «شدن» را به اهداف «ماندن» ترجیح دهند.به بیان دیگردر عصر حاضر، تحول، بازسازی و نوسازی یکی از ابعاد مهم سلامت سازمانی بوده و بنابراین، مدیریتِ تغییر در سازمانها یکی از مشکلترین وظائف مدیــــران پیشرو است. در همین راستا مقاله حاضر بر آن است که ضمن بیان اهمیت و ضرورت مدیریت تحول در روزگار کنونی، به بیان مختصر عوامل تسهیل کننده تغییر و بهــسازی در سازمانها و راهکارهای غلـــبه بر مقاومتها و موانع موجود بر سر راه ایجاد تحولات و نوآوریهای سازمانی بپردازد.
مقدمهدر عصر حاضر سازمانها به صورت فزاینده ای با محیطهای پویا و در حال تغییر مواجهند و بنابراین، به منظور بقا و پویایی خود مجبورند که خود را با تغییرات محیطی سازگار سازند. به بیان دیگر با توجه به سرعت شتابنده تغییرات و تحولات علمی،تکنولوژیک، اجتماعی،فرهنگی و ... در عصر حاضر ،سازمانهایی موفق و کارآمد محسوب می شوند که علاوه بر هماهنگی با تحولات جامعه امروزی ،بتوانند مسیر تغییرات ودگرگونیها را نیز در آینده پیشبینی کرده و قادر باشند که این تغییرات را در جهت ایجاد تحولات مطلوب برای ساختن آیندهای بهتر هدایت کنند(1) چرا که به گفته تافلر «تنها با بهره گیری خلاقانه از تغییر برای هدایت کردن خود تغییرات است که میتوانیم از آسیب شوک آینده در امان بمانیم وبه آینده ای بهتر و انسانی تر دست یابیم» (تافلر،1373, 500). با وجود این مشاهدات و مطالعات نشان می دهد که بسیاری از سازمانها نه تنها نوآور و خلاق نیستند بلکه حتی در هماهنگی با تحولات و پیشرفتها و تغییرات عصر حاضر نیز ناتوان مانده و اغلب با شیوههای ناکارآمد سنتی اداره می شوند.به عنوان نمونه «اندرو پتیگرو» پژوهشگر انگلیسی که در زمینه تصمیمگیریهای استراتژیک مطالعه کرده است ،از خصوصیات ایستای سازمانها حیرت زده شده است و به این نتیجه رسیده است که به رغم تغییر پیوسته شرایط دنیا ، اغلب سازمانها و شرکتها در 10سال گذشته زندگی میکنند و حدوداً 10 سال از شرایط دنیا عقب هستند(پیترز و واترمن،1372، 27).
مفاهیم تغییر و نوآوریدر تعریف پدیده تغییر گفته شده است تغییر، ایجاد هر چیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد اما نوآوری اتخاذ ایدههایی است که برای سازمان جدید است. بنابراین، تمام نوآوریها منعکسکننده یک تغییرند اما تمام تغییرها نوآوری نیستند (آقایی فیشانی،1377،26). «مورت» که اولین تحقیقات گسترده درمورد فرایند تغییر را انجام داده است واژه تطبیق را به نوآوری ترجیح می دهد و از این رو نوآوری را قابلیت سازمان در جوابگویی به نقشش در جامعه تعریف می کند (شیرازی، 1373، 292). مطابق با تعریف «هنسن» نیز تغییر در سازمان فرایند تحول و دگرگونی است که در رفتارها، ساختارها، خط مشیها، منظورها یا بروندادهای پارهای از واحدهای سازمان رخ میدهد (هنسن، 1370، ص 330). با این حال، با توجه به نزدیکی و مشابهت مفاهیم نوآوری و تغییر در بسیاری از منابع و متون علمی، این دو واژه اغلب مترادف درنظرگرفته شده اند.
دیدگاه صاحبنظرانبه طورکلی سازمانهای نوآور سازمانهایی هستند که نسبت به تغییر نیازهای مشتریان، تغییر مهارتهای رقبا، تغییر روحیه افراد جامعه، تغییر شرایط تجارت بین الملل و مقررات دولتی واکنش نشان داده، در شکل و نحوه تولیدات خود تجدیدنظر کرده و خود را متحول می سازند. درهمین رابطه «پیتر دراکر» نوآوری را یکی از اهداف هشتگانه در سازمان می داند (سرمد، 1380، 51)، «فایول» تغییر و نوآوری را یکی از اصول 14 گانه مدیریت معرفی می کند و «الوین تافلر» معتقد است محور موج سوم را خلاقیت و نوآوری تشکیل می دهد (آقایی فیشانی، 1377، ص پیشگفتار).«گاروین» نیز با دیدگاهی کاربردی سازمان همواره یادگیرنده را سازمانی معرفی میکند که در خلق ،اکتساب و انتقال دانش و تعدیل و جایگزینی رفتارش با دانش و بینش جدید مهارت دارد(سلطانی تیرانی،1378،صص117-116). در همین راستا می توان چنین نتیجه گیری کرد که سازمانهای خلاق و نوآور سازمانهایی همواره یادگیرنده هستند و یادگیری مهمترین فرصت برای ایجاد تغییر و تحول و همگام شدن با تغییرات محیطی است (نژاد ایرانی به نقل از کونر، 1992، 90). از سوی دیگر، امروزه برای توجیه اجتناب ناپذیر بودن پدیده تغییر در سازمانها و ضرورت چاره اندیشی در جهت تطبیق سازنده و صحیح با تغییرات از دیدگاه «آبهای ناآرام» استفاده می شود . این دیدگاه سازمان را قابل تشبیه به قایقی می داند که باید از یک رودخانه پرتلاطم بگذرد که جریان آب آن همواره طوفانی است .در این حالت آنچه وضع را بدتر می کند این است که کسانی بر این قایق سوارند که پیش از این با هم همکاری نداشته اند و هیچ کدام پیش از این از این رودخانه عبور نکرده است.در مسیر رودخانه پیچ و خمها و سنگهای درشتی قرار دارد که قایق به طور غیرمنتظره با آنها برخورد می کند،مقصد قایق نیز به درستی مشخص نیست. هر چند وقت یکبار هم تعدادی افراد جدید بر این قایق سوار می شوند و عدهای هم قایق را ترک میکنند(رابینز،403،1376). «لاکت» نیز درباره ضرورت نوآوری و همگامی و هماهنگی با تحولات جدید میگوید «موج دریا تجربه ترسناکی است، اگر در مقابل آن ایستادگی کنید شما را به گوشه ای پرتاب می کند، مع ذالک اگر بر آن سوار شوید می تواند در زمان کوتاهی شما را به جای دوری ببرد .به طور قطع بسیار ساده تر است که منتظر امواج تغییر باشید و بر آنها سوار شوید تا اینکه اصرار ورزید که بیحرکت بمانید و به سویی رانده شوید. مدیریت ساکن و بی تحرک نمیتواند مدت زیادی به طول انجامد(2)، موج یا آن را غرق می کند و یا کشتی این مدیریت در گل فرو رفته باقی میماند(لاکت،1374،ص236).»و بالاخره دیدگاههای بسیاری از نظریه پردازان دیگر مانند تافلر، شون(1971) و برگ کویست (1993) نیز حاکی از آن است که سازمانهای امروزی نمی توانند روند و سرعت تغییرات را متوقف سازند بلکه تنها میتوانند تردیدها، نوسانات و بی ثباتیها را به فرصتهایی برای آموختن ،تطابق و همخوانی مطلوب تبدیل کنند(سنجری،1379, 42).
سطوح ایجاد تغییر در انسانهابه طور کلی تغییرات در رفتار انسان در چهار سطح زیر طبقه بندی میشوند:1-تغییرات در معرفت،2- تغییرات در نگرش یا گرایش، 3 - تغییرات در رفتار و4-تغییرات در رفتار گروهی. رابطه زمانی و دشواری هر یک از این چهار مورد در شکل شماره یک نشان داده شده است:آسانترین نوع تغییر ،ایجاد تغییر دردانش و معرفت است.تغییر در نگرش بعد از آن قرارمی گیرد.نگرش از اینکه جهات عاطفی مثبت یا منفی پیدا می کند، ساختی متفاوت با ساخت دانش و معرفت دارد. تغییر در رفتار فردی به طور قابل ملاحظه ای دشوارتر و زمان گیرتر از دو تغییر پیشین است، لکن ایجاد تغییر در عملکرد گروهی یا سازمانی ازآنجایی که به تغییر در عادات،آداب و سنتها مربوط است، دشوارترین وزمانگیرترین تغییرات است. با وجود این، هر چند در سازمانها از بین سطوح تغییر،سطوح آخر یعنی تغییرات در رفتار فردی و گروهی اهمیت بیشتری دارند اما لازمه تغییرات اساسی در رفتار فردی و گروهی ایجاد تغییرات در دانشها و به ویژه نگرشهای افراد است.
/
از سوی دیگر، در نوشته ها و تحقیقات مدیریت برای ایجاد تحول و نوآوری و نهادی کردن آن در سازمانها نیز به سه دیدگاه اشاره شده است .اول دیدگاهی که نوآوری را بیشتر یک امر روان شناختی و مربوط به میزان هوش و استعدادهای فردی تلقی کرده و بنابراین، در سازمان استفاده از امکانات آموزشی و سیستم پاداش و تقویت کننده های مثبت را برای پرورش استعدادها و خلاقیتهای افراد باهوش و با استعداد توصیه می کند.دوم دیدگاه اجتماعی که خلاقیت و نوآوری سازمانی را بیشتر امری جامعه شناختی و مربوط به فراهم آمدن محیط و زمینه مناسب برای بروز استعدادها می داند.این نگرش غنی سازی امکانات و زمینه های لازم در سازمان را برای ایجاد و استمرار خلاقیتها و نوآوریها توصیه می کند و اما دیدگاه سوم دیدگاه سیستمی است که ایجاد نوآوریها و استمرار و فراگیری آنها در سازمان را یک امر سازمانی یعنی فراتر از عوامل فردی و فراهم آوردن صرف امکانات و زمینه های لازم تلقی می کند به این معنی که فراهم آمدن مجموعه و سیستمی از عوامل در سطح فردی و گروهی همراه با ساختارها،کارکردها و نقشهای مرتبط با آنها و نیز ارزشها و باورهای خاص سازمانی را لازم می داند تا بهوسیله آنها بتوان خلاقیتها، نوآوریها و تحولات پویا و سازنده را در سازمان به صورت مستمر و فراگیر در آورده و آنها را به عنوان پیش فرضی اساسی برای بقا و رشد سازمانی نهادینه کرد(سلطانی تیرانی،1378، 11) .
عوامل تسهیل کننده فرایند نوآوریبا اینکه نتیجه نوآوری وتغییر موفقیتآمیز، تکامل است اما علی رغم اهمیت آن در فرایند رشد وتوسعه تمدن بشری ،تغییر در فعالیتهای انسانی به سادگی صورت نمیگیرد.از آنجایی که شناسایی عوامل تسهیل کننده تحولات سازمانی و همچنین موانع و عوامل مقاومت کننده در برابر آن ، می تواند در هدایت و مدیریت صحیح و اصولی فرایند نوآوریها و تحولات سازمانی توسط مدیریت سازمان موثر باشد،در این بخش به عوامل تسهیل و تقویت کننده نوآوریها و تغییرات سازمانی، از دیدگاههای صاحبنظران مختلف پرداخته می شود. یکی از مهمترین عوامل تسهیل کننده و تقویت توان نوآوری و خلاقیت در سازمانها، ساختار مناسب و تشکیلات متناسب با اهداف مورد نظر است به طوری که از دیدگاه صاحبنظران مختلف ، ساختار سازمانی مناسب پیش فرضی برای موفقیت ونوآوری وتغییر در سازمان است (نژاد ایرانی،1376 ،7). در همین راستا «تامپسون» معتقد است سازمان سلسله مراتبی بوروکراسی ها در مدل وبر، نوآوری یا تغییر را کند میکند.فرضیه او به این گونه بیان می شود که هر چه سازمان کمتر بوروکراتیزه باشد و بیشتر با درگیری مواجه باشد نوآوری (تغییر) در آن بیشتر است.براساس این فرضیه وی پیشنهاد می کند که اگر سازمانهای سلسله مراتبی تمایل به تغییر و نوآوری داشته باشند بایستی از انعطاف ناپذیری خود بکاهند (شیرازی،1373،297). تافلر نیز درباره بوروکراسیهای اداری می نویسد «امروزه تغییرات بسیار سریع به تصمیمهایی همانقدر سریع نیاز دارد اما منازعات قدرت، نظامهای اداری را به طریق رسواکنندهای کند می سازد .رقابت به نوآوری مداوم نیاز دارد درحالی که قدرت اداری خلاقیت را نابود می سازد (تافلر،1370, 306).»در همین رابطه «دفت» نیز یکی از سه ویژگی مهم ساختار سازمانهای موفق را عدم تمرکز ساختاری به منظور تشویق افراد به خلاقیت میداند(دفت،1374, 961) همچنین معتقد است کارکنانی که از تخصصهای ویژه برخوردارند و حرفه ای هستند، نباید درگیر ودار دیوانسالاری گرفتار ومحدود گردند (دفت،1378، 194).اهمیت عامل ساختار سازمانی تا به آن اندازه است که گفته شده در رشته بهبود سازمانی نیز بیشتر سازمانهایی مورد توجه قرار می گیرند که ساختار آنها ارگانیک(پویا و انسانی) است و به اعضای سازمان اجازه مشارکت در فرایندهای تصمیم گیری و نیز استقلال عمل داده می شود به طوری که آنها می توانند ابتکار عمل به خرج داده و نظرها و عقاید و راه حلهای جدیدی را ارائه کنند(دفت،1371،ص532). در مقابل ساختارهای مکانیکی نمیتوانند در برابر تغییرات و تحولات ،سلیقه ها و نیازهای مختلف محیطی از خود انعطاف نشان دهند و خلاقیت و نوآوری در این نوع ساختارها از جایگاه مناسبی برخوردار نیست و این نوع ساختارها در بلند مدت کارایی و اثربخشی خود را از دست میدهند(محمدزاده،1374, 74) .شومیکر و راجرز (1971)، معتقدند که شرایط لازم برای تحقق نوآوری و تغییر موفقیت آمیز عبارتند از اینکه آنها: 1) به نفع به کارگیرنده باشند؛2) موارد استفاده دائمی و یا قابل توجهی داشته باشند؛3) پیچیدگی زیادی نداشته باشند؛4) با نظام ارزشی استفاده کننده های خود مطابقت داشته باشند؛5) توجیه پذیر باشند؛6) نتایج ملموس فراهم آورند .سی کی بارت (1994) نیز برقراری مقررات رسمی برای پاداشها به گونه ای که روند نوآوریها را تقویت کند ،برگزاری دوره های آموزش رسمی به منظورتسهیل واشاعه نوآوریها ،استفاده مؤثرازسیستم های اطلاعاتیمدیریت و به کارگیریو تقویت اهرمهای مدیریت را در ارتقای تغییرات و نوآوریهای سازمانی موثر می داند (آقاییفیشانی،همان،ص290) . اما بطور کلی ،با توجه به آنچه درباره موانع نوآوری و تغییر در سازمانها گفته شده است، به نظر میرسد برای اینکه نوآوری و تغییر را تشویق، موانع آن را کاهش و فرایند تغییر را سهولت بخشیم بایستی ساختار سازمانی را انعطاف پذیر، جو سازمانی را آزاد ، نیاز اعضا را ارضا و رهبری را دموکراتیک کنیم همچنین بایستی مشوقهای مادی و معنوی ،جلب مشارکت و همکاری اعضا در تصمیمگیریها، انسجام گروهی وآزادی بیان را مورد توجه قرار دهیم(شیرازی،همان،ص305).«ریچارد ال دفت» نیز در همین راستا موانع تغییر را به دو دسته سازمانی و شخصی تقسیم و برای رفع آنها هم راه حل هایی ارائه کرده است که در جدول شماره یک نشان داده شده اند (دفت، 1374، 525).
مدیریت مقاومت در برابر تغییرمدیریت مقاومت در برابر تغییر همانند مدیریت تعارض سازمانی است.در این حالت مدیران به جای اینکه درصدد حذف و یا غلبه بر مقاومت برآیند،باید آن را به عنوان وسیله ای برای بررسی مجدد قابلیت تغییرات پیشنهادی تلقی کنند. اگر مقاومت در برابر تغییر ،مدیران را وادار به برقراری ارتباط بیشتر با کارکنان ،ارزیابی مجدد تصمیمات مربوط به تغییر و جست جو برای پیدا کردن راههای جدید رسیدن به هدف سازد،آنگاه سازنده خواهد بود. درباره اهمیت نقش مدیران در هدایت فراگرد تغییرات، سافیکیز (فیلسوف نامدار 400سال قبل از میلاد مسیح) گفته است «تغییر چاقویی برنده و تیغی دو دم است که هرگز نمی توان از آن گریخت اما باید این عامل تحول بخش را به دست جراحان کارکشته و توانمند و آگاه سپرد تا با استفاده از آن در فرصتهای مناسب به درمانگری سودمند بپردازند»(سادلر،1380،ص ب مقدمه).
/
اما به عقیده «دیوید نادلر» مشکلات عمده مدیریت تغییر را می توان به چهار دسته تقسیم کرد که عبارتند از :مقاومت،قدرت،کنترل و تجدیدنظر در وظایف. این چهار عامل به گونه ای با یکدیگر مرتبط هستند که تغییر ایجاد شده در هر کدام از آنها بر سایر عوامل تاثیر می گذارد که به شرح مختصر هر یک از این عوامل پرداخته می شود(مورهد/گریفین،1380،ص556):مقاومت: مقاومت کارکنان یکی از عوامل اصلی در برابر اقدام به تغییر در سازمان میباشد و یکی از عوامل اصلی در تقویت این مقاومت نیز ،فرهنگ سازمانی است که معمولاً نتیجه سالها انجام کار به شیوه معینی میباشد.قدرت: در فرایند تغییر ،مرحله انتقال که در طی آن ساختار قدیمی از بین می رود و ساختار جدیدی جایگزین میشود، مملو از عدم اطمینان است ،طبیعی است که در این شرایط کارکنان نسبت به جایگاه خود در نظام جدید حساس باشند و با استفاده از قدرت یا شرکت در فعالیتهای سیاسی وضعیت آینده خود را تحت تاٌثیر قرار دهند.بدیهی است اینگونه رفتارهای کارکنان ممکن است برای موقعیت فعلی آنها و یا برای تغییری که توسط مدیریت طرح ریزی شده است مناسب باشد یا نباشد.کنترل: ممکن است هنگامی که سیستم قدیمی در حال تعطیل شدن و سیستم جدید در حال شکل گیری است ،تغییر و عدم اطمینانهای همراه آن وسایل موجود پرورش اطلاعات و حفظ کنترل مانند سیستم ارتباطات، سیستم ارزیابی عملکرد، ساختارهای پاداش و سایر فرایندهای سازمانی را از اهمیت و تناسب و اثربخشی بیندازد.تجدید نظر در وظائف: بدیهی است که در فرایند ایجاد تغییرات سازمانی،به علت وجود تعامل بین تمامی اجزای سیستم ،مشاغل نیز تحت تاٌثیر قرار میگیرند.بنابراین، بایستی شغلهای جدیدی متناسب با تغییر ایجاد شده و علاوه بر آن وظیفه کارکنان و چگونگی ارتباط آنها با شغلهای جدید تعیین شود.بدیهی است که اگر در فراگرد تغییر و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 32 صفحه
قسمتی از متن .doc :
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد
اصول مدیریت و رهبری ، و بررسی آن در کارکردهای انسانی و در محیطهای صنعتی ، آموزشی و اداری است ؛ و آنچه که در این میان قابل توجه بوده و هست ، عدم توجه ریشه ای به امر مدیریت ، تغییرات مکرر مدیران و مسئولان ، خالی بودن مقوله آموزش و علوم و فنون جدید در بین مدیران ، برخوردهای ناروا و غیر مناسب با زیردستان توسط مدیریتها ، عدم وجود جایگاه مناسب برای فکر و اندیشه و خلاقیت زیر دستان ، اجرای روشهای سنتی اداره و رهبری ، عدم وجود کنترل و دریافت بازخوردهای مفید و در نهایت عدم برنامه ریزی ، سازماندهی و هدایت سازمان و مجموعه های مورد مطالعه می باشد . وقتی قدری به عناوین مواردی که ذکر نمودم ، دقیق شویم ، متوجه خواهیم شد در واقع آنچه که در مجموعه های اجرایی و اداری ما ، کمترین بها را دارد ، همان اصول مدیریت و رهبری است .
بیماریهای مرگبار مدیریت !
با استفاده از سخنرانی پروفسور ادواردز دمینگ
در جهان امروز ، مدیریت و بویژه مدیریت کشورها و موسسات بزرگ ، چه می کند ، چه راهی در پیش دارد ، به کجا می رود و به کجا باید برود ؟ می توان این پرسش را از یک دیدگاه مشخص تر بدین گونه مطرح کرد : در شرکت ها و واحدها و موسسات مختلف که به اقتضای نوع کار و فعالیت خود تاثیر مهم و تعیین کننده ای در سرنوشت ملت ها دارند ، مدیریت در چه اوضاع و شرایطی به سر می برد ، و هریک از گونه های مختلف آن در میسر خود چه نقشی را ایفاء میکند ؟
این یک مبحث طولانی و پردامنه است که در دنیای امروز ، اعم از شرق و غرب جهان و کشورهای پیشرفته و در حال توسعه و توسعه نیافته ، بحث های گسترده و عمیق و دقیقی را برانگیخته است. مخصوصاً این مسائل از آنجا توجیه انگیزتر می شود و بررسی های بیشتری را الزامی می کند که هریک از انواع مدیریت هایی که در جهان امروز اعمال می شود ، یک سلسله نقاط مثبت و منفی را ، به طور توام ، در کنار خود دارد . بدین معنی که هرکدام از روشهای مدیریت رایج در جهان ، همانطور که از امتیازات و خصوصیات مثبت و سازنده برخوردار است ، از نقاط ضعف و اشکالات و موانعی هم که موجب اخلال در کار می شود ، برکنار نمانده است.
اما به طور کلی ، موانع و مشکلاتی را که در مدیریت های مختلف جهانی نقش ویرانگر و حتی مرگباری دارند ، می توان در چند گروه مشخص دسته بندی کرد و برای مداوای آنها راه حلهای منطقی و قابل قبولی یافت. در این ضمیمه ، همین مبحث مورد بررسی قرار گرفته است. مطلب را از ماهنامه صنعت بهتر انتخاب کرده ایم.
لزوم تجدید نظر در سیستم های مدیریت
هنگامی که راجعه به انواع سیستم های مدیریت رایج در جهان بحث می شود ن مسائل مختلفی خودنمایی می کند که هریک از دیدگاه خاصی قابل بررسی است. شاید بعضی تصور کنند که امروزه در بسیاری از کشورها و یا حداقل در هریک از کشورهای پیشرفته و صنعتی ، نوعی از انواع سیستم های مدیریت را به صورتی قاطع و تردید ناپذیر انتخاب کرده اند و با خیال آسوده در حال اجرای آن هستند و دیگر هیچ مشکلی از این بابت ندارند.
اما این ، تصور درستی نیست. چرا که هم اکنون در هر گوشه دنیا پیرامون مدیریت و اصول و مسائل آن و نیز دربارة موارد و مصادیق مختلف آن تجزیه و تحلیل ها و بحث و بررسی هایی پیگیر و دامنه داری مطرح است . زیرا در اغلب کشورهای پیشرفته نیز این حقیقت آشکار شده است که : در دنیای دائماً رو به تحول ما ، که هر روز در زمینه های مختلف دگرگونی های بزرگی پدید می آید و همه چیز در آن رو به تکامل می رود ، لازم است که در سیستم های مدیریت نیز تجدید نظر شود و با توجه به مقتضیات جهانی و نیازهای داخلی هر کشور ، در انواع مدیریت های رایج بازسازی و نوسازی صورت گیرد. قصد این کشورها نیز آن است که با توجه به شرایط و امکانات منطقه ای و آداب و رسوم و روحیات و خلف و خوی مردم ، روشی از روشهای مدیریت را انتخاب و تثبیت کنند که با توانایی های بالقوه و بالفعل آنها بیشتر سازگاری و تناسب داشته باشد.
مسائل کلی و بنیادی
چنانکه گفته شد ، در این باره بحث های طولانی و فراوانی مطرح است . اما آنچه بیش از هر مساله ای مورد توجه و تحقیق قرار گرفته ، بررسی و بازشناسی مسائلی است که در تمامی انواع روش های مدیریت ، در هر نقطة جهان ، به عنوان مسائل کلی و بنیادی وجود دارد. مسائلی که در تمام کشورهای جهان ، صرفنظر از اختلاف شرایط و امکانات ، به مثابه اصول اولیه و مبانی اساسی وجود دارد و به طور یکسان در همه جای دنیا می تواند و باید رعایت و اجرا شود.
یکی از این مسائل کلی و بنیادی که هم اکنون کارشناسان و صاحب نظران جهانی مدیریت توجه و تاکید خاصی بر آن دارند ، بررسی و شناسایی مواردی است که در زبان اهل فن «بیماریهای مرگبار مدیریت » نام گرفته است. عقیدة کارشناسان بر این است که تا زمانی که این بیماری ها مداوا نشده اند ، هرگز نمی توان مدیریت صحیح و سالمی را پی ریزی و اجرا کرد. و از سوی دیگر ، مادامی که این امراض مورد شناسایی و تجزیه و تحلیل قرار نگرفته اند ، راه درمان و سوزاندن ریشه های آنها در پیکر مدیریت ، پیدا نخواهد شد.
نظر یک کارشناس جهانی
یکی از متخصصان و کارشناسان جهانی مدیریت و مسائل آن که در این خصوص قریب نیم قرن مطالعه و تحقیق و تجربه دارد و نظریات و روش های پیشنهادی اش تا کنون ثمرات ارزنده ای در عرصة مدیریت های جهانی به بار آورده ، در این باره می گوید : بسیاری از صاحبنظران ، در این باره با من هم عقیده اند که بیماری های مرگبار مدیریت ، در تمام دنیا اشکال مشابهی دارند ، به یک صورت بر پیکر انواع روشهای مدیریت هجوم می آورند و به یک نحو فساد و فاجعه می آفرینند. از این رو برای مداوای آنها نیز می توان نسخة تقریباً یکسانی نوشت و روش های درمانی مشابهی را پیشنهاد و ارائه کرد.
وی اضافه می کند : نیم قرن تجربه و تحقیق برای من ثابت کرده است که امراض مهلک مدیریت ، اگرچه حوزه و جنبه های مختلف و متعددی پیدا می کنند ، اما سرچشمه مجموع آنها را می توان در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
مقاله:
ارتباط رهبری و سازمان
فهرست:
مقــدمــه
موقعیتهای رهــبــری درکجایافت می شود؟
مقــایســه مــدیــریــت بــارهــبــری
مــدیــران عالــی چه انــدازه زمــان برای رهــبــری اختصاص می دهند؟
مهــارت مــدیــریــت:پیش نیازبرای رهبری
گام های رهبری سازمان
مقــدمــه
بـه نظرمی رسـدبـسیاری ازمدیرانی که د رمسئولیتهای مختلف انجام وظیفه می کنندبه این حقیقت رسیده اندکه حتـی ارائه صحیح اصـول مـدیریت نـیزمی تواندتــسهیلاتی رابرای اثربـخشی وارتقاءآنهافراهم نمـایدوحتی اگرچنین کند آنهابه خیل مدیرانی می پیوندند که به اندازه ای تــرقی کرده اندکه متهم به بی کفایتی شــوند.ازطرفی اصول رهبری تلفیقی بسیارمناسب ازمهارتهائی است که به مدیران محترم امکان رهبری رامی دهدوآنهاراازمدیریت صرف به سوی مدیریت ورهبری سوق میدهد. نویسنده به رهبران توصیه می کند تابرای موفقیت ،پایه ای رهبری خود رابراصول مدیریت استوارنمایند تا بتوانند با اطمینان ازجریا ن مستمرفعالیتهادربسترسازمان -قله هارافتح نمایند.بطورکلی بایدتوجه داشت که اگرمدیریت درقالب مهارت دربرنامه ریزی وسازماندهی وکنترل رابه عنوان اولین گام درپیشبردسازمان به سوی اهداف تعیین شده بدانیم ودستاوردهای حاصله ازتحقیقات رهبری راکه عامل شناخت ویژگیهای رهبری ورفتاررهبری وتئوری های اقتضائی ویاموقعیتی رهبری میشود گام دوم –می توان شناسائی اصول رهبری رادراین روند گام سوم دانست.تاءکیدبراصول رهبری ازآن جهت حائزاهمیت است که روندمذکورباپیوندعناصرحاصله ازتحقیقات رهبری واستفاده ازدستاوردهای علـوم دیگرازجمله روانشناسی ورفتارسازمـانی دستمایه نسبتاءکامـلی راکه هــرمدیربرای رهبری مجموعه ای نیازدارد.فراهم می کند.
پایبندی به تبدیل زیردستان به پیروان ایجاد واشاعه بینش ورسالت درقالب تدوین استراتژیهای بلندمدت استفاده ازتــوشه قدرت منـاسب روشهای اتخاذ تصـمیم و رفتارها ی مربوطه ودرنهایت ایجادنگرش مثبت درسازمان وبه جریان درآوردن آن به صورت نیروی مثبت می تواندبسیارکارسازباشد.
آیاشرایط لازم برای مدیریت رادارید؟
برای رهبری لازم نیست تلفیقی خاص ازویژگیهای شخصیت راداشت.زیرا روانشناسان ومتخصصین علم مدیریتی نتوانسته اند تئوری خاصی ارائه دهند که گویای این مسئله باشد ورهبـری راحاصل تلفیق درست ازویژگیهای شخصی بدانند.دراین رابطه البتــه متخـصصین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
تعریف رهبری از جوان مسلمان :
تعریف شما از یک جوان مسلمان و خصوصیات او چیست؟چگونه یک جوان می تواند مسیر زندگی را طی کرده و به اهدافش برسد؟ :
من اساساَ در بین این خصوصیات مهمی که جوانان دارند ، سه خصوصیت را بارز می بینم ؛ که اگر آنها مشخص بشود و اگر آنها به سمت درستی هدایت بشود به نظر می اید که می توان به این سوال پاسخ داد آن سه خصوصیت عبارتند از :انرژی ، امید ،ابتکار.اینها سه خصوصیت برجسته جوان استاگر رسانه ها بتوانند این سه خصوصیت عمده را درست هدایت کنند ، من خیال می کنم که می شود یک جوان راه اسلامی را پیدا کند چون اسلام هم چیزی که از ما م خواهد این است که ما استعدادهای خودمان را به فعلیت برسانیم. البته در قران یک نکته بسیار اساسی هست و آن توجه دادن به تقواست تقوا یعنی مراقب خود بودن.تقوا یعنی یک انسان بداند که دارد چه کار می کند و هر حرکت خودش را با اراده و فکر و تصمیم انتخاب نماید ؛مثل انسانی که بر یک اسب رهوار سوار است دهانه اسب در دستش است و می داند کجا می خواهد برود تقوا این است،آدمی که تقوا ندارد حرکات و تصمیم ها و آینده اش در اختیار خودش نیست ؛ بنا براین اگر بتوانیم از ان سه خصوصیت با تقوا کار بکشیم و درست هدایت بشود خیلی خوب می شود جوانان در شکلی که اسلام می پسندد ، زندگی کنند .
هجوم به هویت نسل جوان مسلمان ، پدیده ای استعماری واستمراری
- موضوع اصلی بحث چگونگی تولید اندیشه دینی مطابق مقتضیات زمان و بر اساس نیازهای جوانان -به ویژه دانشجویان وبه طور خاص دانشجویان ایرانی درغرب -- درآن سال های هجوم افکار سکولار و ضد دینی است . از نکات جالب توجه ، جواب هایی است که هر کدام از متفکران شناخته شده مطرح می کنند. اما به این سوال باید عنایت داشت که چهار متفکراین نشست چه کسانی اند؟ چهار صاحب رای مسلمانی که د و تن آنان به د یار باقی شتافته اند؛ یکی در مرگی مشکوک در خارج و دیگری به تیر تروریست های گروه نفاق یعنی گروهک فرقان در داخل . گرد هم آمدن این چهارنفر نیز در زیر یک سقف، در آن زمان و برای هم ا ند یشی ، ازمنظر روابط وتاثیر متقابل صاحب نظران مسلمان اهمیت ویژه دارد.
2- موضوع جلسه نیز هنوز از اهمیت وحساسیت بسزایی برخودار است به ویژه که اینک در عصر حکومت اسلامی - درقالب جمهوری اسلامی - زندگی می کنیم وبه طور طبیعی مسائل تازه وچند وجهی به اقتضای پیشرفت دانش ، گسترش اطلاع رسانی نوین وارتباطات زود هنگام و لحظه ای مطرح است و نسل جوان، تشنه ومنتظر است تا به پرسش ها و ابهام ها یش پاسخ دقیق ،عالمانه و منطقی داده شود.
3-اولین نفر از آن چهارنفرمرحوم دکتر علی شریعتی است که با همان ملاحت کلام وزبان عاطفی وگفتار دلسوزانه ، ضمن تشریح موقعیت و وضعیت اندیشه دینی ، ازاین که جوانان درتنگنای افکار غیر دینی و ضد دینی قرارگرفته اند و امکان پاسخگویی ندارند ، اظهار نگرانی می کند. ا و معتقد است در این باره باید فکرعاجل شود و تولید اندیشه دینی مناسب مقتضیات زمان ومکان، ازضرورتهای غیرقابل تاخیراست . وی می گوید که جوانان مهمترین سرمایه جامعه اند که اگر از دست بروند، هیچ چیز دیگری برای فردا باقی نمی ماند.
4- پس ازوی، رهبر کنونی انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای ، ضمن تشکر از سخنان حساب شد ه و دلسوزانه دکترشریعتی ، به نگرانی وی پیرامون ازدست رفتن جوانان درپی هجوم مکاتب فکری وارداتی اشاره وبه تفسیر راهکارهای درمان آن می پردازند. جالب است بدا نیم، ایشان آن روز در باب رویکرد جوانان به اندیشه های دینی برنکاتی انگشت می گذارند و امید وارانه به نسل جوان کشورمی نگرند که با آن چه امروز به عنوان رهبر یک حکومت توصیه می کنند ، منطبق است. بیانات سا ل 1355 وبیانات امروزایشان درباره لزوم اعتماد به جوانان این مرز و بوم ، نشانگر شناختی عمیق از این قشر است که باور دارد برای برون رفت آنان ازخود باختگی وبی هویتی، باید اتکا به نفس ملی را در آنها تقویت کرد . سخنان ایشان ضمن این که دغدغه هجوم افکارغیربومی وغیردینی به جوانان را باز می گوید، در عین حال به رویکرد جوانان بسیاری اشاره دارد که در آن سال ها به د ین و منابع دینی، متفکران دینی ، مراکز و اماکن د ینی رجوع دارند، به قرآن و نماز روی آورده اند و با اشتیاق و توجه در پی فراگیری معارف اسلامی اند .
آیت الله خامنه ای ، آن روز به عنوان یک روحانی و عالم متفکر دینی که در مبارزه و تبلیغ اسلام اجتماعی نیز پیشرو است،از این که د ر چند سال اخیر- منظورسال های قبل از انقلاب - نسل جوان چنین توجهی به معارف دینی پیدا کرده که یافته های مطالعاتی اش به دیگران و خود وی ، آ موزه های جدید وجدی می دهد، نسبت به آینده اظهار امیدواری می کنند . گرچه در همین حال معتقدند که باید به موضوع پیشنهادی دکتر شریعتی توسط اندیشمندان مسلمان جواب مناسب داده شود. جوابی که لزوما باید تولید اندیشه های نو،اما برگرفته از منابع اصیل دینی باشد.
5- نفرسوم ، دکتر فخرالدین حجازی است. فردی که در سالیان سیاه ا ستبدا د شاهنشاهی و نظام وابسته پهلوی برای احیای ا ند یشه دینی تلاش بسیاری کرد و یکی از سر پل های ارتباط و اتصال جوانان با اسلام انقلابی و اجتماعی بود. حجازی برنکته ای بسیار حساس و دقیق انگشت می گذارد که آن عنایت خاص به معنویت اسلامی است .اوپای می فشارد که معارف دینی بدون معنویت درونی خویش معنایش را از دست می دهد واز این که در برخی محافل و گروه ها، و افرادی در داخل و خارج کشور سعی دارند اصول و مبانی دین را از معنویت تخلیه وبه تمام آن جنبه مادی بدهند ، اظهار نگرانی می کند.
6- آخرین نفر این نشست ، متفکر بزرگ ، شهید آیت الله مرتضی مطهری است . وی با همان نکته سنجی ها و دقت نظرهای ویژه خویش ، ضمن این که برروزآمد بودن پاسخ به نیازها تاکید می کند، به نکاتی مانند "دشمن" و "رقیب" در بحثهای پیشین سایر سخن وران اشاره وبه کالبد شکافی آن بحث می پردازد. اوسپس بر یکی از اصلی ترین دغدغه های دوران زندگی عالمانه خویش انگشت می نهد ودر باره تفکر التقاطی هشدار می دهد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
رهبری وهدایت کلاس
مدرسه هوشمند
تعریف مفهومی : مدرسه هوشمند مدرسه ای است که جهت ایجاد محیط یاددهی - یادگیری و بهبود نظام مدیریتی مدرسه و تربیت دانش آموزان پژوهنده طراحی شده است .تعریف : مدرسه هوشمند مدرسه فیزیکی است که کنترل و مدیریت آن مبتنی بر فناوری رایانه و شبکه می باشد و محتوای اکثر دروس آن الکترونیکی و سیستم ارزشیابی و نظارت آن هوشمند است .? اهداف :- رشدهمه جانبه دانش آموزان ( ذهنی . جسمی . عاطفی و روانی )- ارتقاء تواناییها و قابلیتهای فردی - تربیت نیروی انسانی متفکر و آشنا به فناوری - افزایش مشارکت مردمی
? راهبردها و خط مشی ها :- تاکید بر مهارتهای فکر کردن - تدریس ارزشها و زبان از طریق آموزش - فراهم نمودن محیط یاد دهی - یادگیری - فراهم کردن انواع شیوه های آموزشی برا یاستعدادهای مختلف- آگاهی دادن به اولیاء در مورد آنچه در مدرسه واقع شده است .- فراهم کردن فرصتهای همکاری افراد جامعه با مدرسه? ارکان مدرسه هوشمند :*محیط یاددهی - یادگیری *این محیط چهار حوزه را تحت پوشش خود قرار می دهد :الف - برنامه درسی ب - روش تدریس ج - ارزیابی د - محتوا * مدیریت : منابع و فرآیندهای مورد نیاز محیط یاددهی - یادگیری را پشتیبانی و حمایت می کند.*مسئولیتهای افراد و مهارتهای مورد نیاز : در این مدرسه نقش مدیر. معلم .دانش آموز و والدین تغییر خواهد کرد و با توانیی ها و دانش خود نقش مؤثری در مدرسه خواهند داشت .*فناوری : ایجاد محیط یاددهی - یادگیری . مدیریت و ارتباطات بیرونی راه حل های مبتنی بر فناوری را الزامی می کند.? ویژگیهای ارکان مدرسه هوشمند:محیط یاددهی - یادگیری الف - برنامه درسی اصول حاکم بر برنامه درسی در این مدرسه به شرح ذیل می باشد : * طراحی برای کمک به دانش آموزان برای رشد همه جانبه و متعادل *یکپارچه سازی دانش آموزان برای رشد همه جانبه و متعادل *یکپارچه سازی دانش . مهارتها و ارزشها از طریق برنام? درسی ( باپروژه ای نمودن فعالیتها ی مربوط به محتوا )*نظم و تداوم در آموزش *ایجاد نگرشها ی مناسب در استفاده از فناوری *دسترسی همه دانش آموزان به آموزش مطلوب ? دیدگاه برنامه درسی :*معنی دار بودن : همه دانش آموزان مفاهیم آموزش را درک می کنند تا مقصود از آموزش خود را بدانند .