لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
نقش پیشگیری در سلامت روان
مفهوم سلامت روان علاوه بر فقدان بیماری و اختلال روانی، برخورداری از رفاه و آسایش فیزیکی، روانی- اجتماعی و تسلط نسبی بر استرسهای روزمره زندگی است.آگاهی از نحوه بروز و شکل گیری اختلالات روانی خفیف و شدید و تاثیرات عوامل استرس زا بر سلامت روان و نحوه پیشگیری و مدارا یا مقابله با این عوامل نقش اساسی در جهت تثبیت یا ارتقای سلامت روان انسانها دارد. امروزه با گسترش ارتباطات، حذف نسبی موانع جغرافیایی و پیچیدهتر شدن روابط فردی و اجتماعی به دنبال توسعه شهرنشینی و بروز مکرر و سریع تغییرات در زندگی روزمره انسانها شاهد افزایش نسبی استرس در جوامع انسانی هستند. در عین حال افزایش آگاهی و دانش مردم نسبت به این تغییرات و درک عوارض حاصله جستجوی علمی بیشتری را در جهت کنترل این عوامل و پیشگیری های اساسیتر از بروز اختلال در سلامت روان ضرورت بیشتری پیدا کرده است.
قدم اول در همه مراحل پیشگیری اعم از: پیشگیری از بروز، پیشگیری از تشدید یا تداوم اختلال و پیشگیری از عوارض بعدی هر اختلال در زمینه سلامت روان داشتن اطلاعات علمی در این زمینه است. اگر نیم نگاهی به برخی آمارها در زمینه اختلالات روانپزشکی بیندازیم، این اهمیت واضحتر میگردد و خصوصاً که این آمارها جهانی و مستقل از شرایط اقلیمی و فرهنگی و اجتماعی محدوده کشورها بوده و نتایج آن تکرار و تایید گردیده است. به عنوان نمونه سه تا پنج درصد جمعیت از بیماریهای روانی شدید رنج میبرند، و نیازمند درمان مداوم به صورت بیشتری یا سرپایی توسط روانپزشک میباشند. درصد مبتلایان به افسردگی حدود ده تا پانزده درصد جمعیت در طول عمر افراد جامعه بوده و اختلالات اضطرابی و وسواس و سایر بیماریهایی که موجب افت نسبی عملکرد شخصی و اجتماعی و اختلال در روابط بین فردی و زناشویی میگردند به طور پیوسته یک ششم جمعیت را درگیر می سازند. اختلالات شخصیت، بیماریهای خفیف روانی که ظاهراً مد نظر افراد غیرمتخصص نمیباشند ولی موجب بروز تنش در روابط فردی میشوند نیز به این آمار افزوده میشوند و اگر سایر علتها مثل اعتیاد(در همه ردههای سنی) و عوارض ناشی از آسیبهای اجتماعی همچون طلاق، فقر، بیکاری و قربانیان خشونت و ... را در نظر بگیریم متوجه این واقعیت میشویم که سلامت روان در هر یک از ما به طور مستمر و بالقوه در معرض تهدید بوده و بایستی با راههای پیشگیری از بیماریهای روانی و مقابله با این همه تهدید سلامت و ممانعت از خسارتهای احتمالی اقتصادی، فردی و اجتماعی آنها بیش از پیش آشنا شویم.
یکی از معیارهایی که توسط سازمان بهداشت جهانی در ارزیابی میزان عوارض ناشی از بیماریها بکار میرود DALY یا Disability Adjusted Life Years است که بر اساس آن سالهای عمر از دست رفته به دلیل ناتوانی ناشی از بیماری محاسبه میشود. طبق آمار WHO در سال 2001 میلادی 33 درصد از عمر از دست رفته به دلیل اختلالات اعصاب و روان بوده و افسردگی اساسی به تنهایی مسئول 12 تا 15 درصد از سالهای سپری شده با ناتوانی بوده که در بین تمامی بیماریهای جسمی و روانی به تنهایی رتبه سوم را داشته است. براساس پیشبینیها در سال 2015 میلادی افسردگی اساسی(MDD) حایز رتبه اول در ناتوانی شغلی و اجتماعی افراد خواهد شد. تاثیر متقابل اختلالات اعصاب و روان مثل افسردگی و اضطراب با سایر بیماریهای طبی مثل فشار خون، دیابت و سرطان کاملاً روشن شده است، به طوری که اکثریت بیماریهای طبی مثل بالا بودن فشار خون، دیابت و روماتیسم و ... تحت عنوان بیماریهای روان- تنی طبقهبندی می شوند. بر این اساس در حال حاضر هم که بر اساس معیار Daly بیماریهایی همچون بیماریهای قلبی و بیماریهای عفونی که فعلاً رتبههای اول و دوم را در ایجاد سالهای همراه ناتوانی در طول عمر انسانها دارند هم تحت تاثیر اختلالات اعصاب و روان و استرسهای روزمره زندگی میباشند. آمار موجود گویای میزان این تاثیرات است به طوری که سی درصد از مبتلایان به فشار خون و صرع، 27 درصد از مبتلایان به انواع سرطان، 44 درصد ازمبتلایان به ایدز و 46 درصد مبتلایان به سل به طور همزمان از افسردگی اساسی رنج میبرند و همین ابتلای توام(که فراتر از اطلاق روان- تنی است) باعث ناامیدی این بیماران نسبت به بهبودی و قطع عمدی درمان و عدم همکاری با پزشکان معالج و مشکلات فراوان در مسیر درمانهای طبی میگردد. طی همین آمار میزان خودکشی در مبتلایان به بیماریهای مزمن طبی حدود ده برابر جمعیت عادی میباشد. گذشته از هزینههای عاطفی دامنگیر خانواده بیماران اعصاب و روان، هزینههای سنگین اقتصادی به دنبال از کار افتادگی این بیماران به جامعه تحمیل میگردد که شامل مبالغ قابل توجهی از سرمایههای ملی در هر جامعه خواهد بود.
با توجه به تحمیل هزینههای سرسام آور اقتصادی و اجتماعی اختلالات روانی بر کل جامعه، لزوم پیشگیری از این اختلالات و ارتقای سلامت روان بهترین راه جلوگیری از اتلاف سرمایههای ملی و حفظ سلامت عمومی افراد جامعه میباشد.
این پیشگیریها بر دو نگرش استوارند.
نگرش اول: افزایش کارآیی و آگاهی عمومی افراد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
نقش پیشگیری در سلامت روان
مفهوم سلامت روان علاوه بر فقدان بیماری و اختلال روانی، برخورداری از رفاه و آسایش فیزیکی، روانی- اجتماعی و تسلط نسبی بر استرسهای روزمره زندگی است.آگاهی از نحوه بروز و شکل گیری اختلالات روانی خفیف و شدید و تاثیرات عوامل استرس زا بر سلامت روان و نحوه پیشگیری و مدارا یا مقابله با این عوامل نقش اساسی در جهت تثبیت یا ارتقای سلامت روان انسانها دارد. امروزه با گسترش ارتباطات، حذف نسبی موانع جغرافیایی و پیچیدهتر شدن روابط فردی و اجتماعی به دنبال توسعه شهرنشینی و بروز مکرر و سریع تغییرات در زندگی روزمره انسانها شاهد افزایش نسبی استرس در جوامع انسانی هستند. در عین حال افزایش آگاهی و دانش مردم نسبت به این تغییرات و درک عوارض حاصله جستجوی علمی بیشتری را در جهت کنترل این عوامل و پیشگیری های اساسیتر از بروز اختلال در سلامت روان ضرورت بیشتری پیدا کرده است.
قدم اول در همه مراحل پیشگیری اعم از: پیشگیری از بروز، پیشگیری از تشدید یا تداوم اختلال و پیشگیری از عوارض بعدی هر اختلال در زمینه سلامت روان داشتن اطلاعات علمی در این زمینه است. اگر نیم نگاهی به برخی آمارها در زمینه اختلالات روانپزشکی بیندازیم، این اهمیت واضحتر میگردد و خصوصاً که این آمارها جهانی و مستقل از شرایط اقلیمی و فرهنگی و اجتماعی محدوده کشورها بوده و نتایج آن تکرار و تایید گردیده است. به عنوان نمونه سه تا پنج درصد جمعیت از بیماریهای روانی شدید رنج میبرند، و نیازمند درمان مداوم به صورت بیشتری یا سرپایی توسط روانپزشک میباشند. درصد مبتلایان به افسردگی حدود ده تا پانزده درصد جمعیت در طول عمر افراد جامعه بوده و اختلالات اضطرابی و وسواس و سایر بیماریهایی که موجب افت نسبی عملکرد شخصی و اجتماعی و اختلال در روابط بین فردی و زناشویی میگردند به طور پیوسته یک ششم جمعیت را درگیر می سازند. اختلالات شخصیت، بیماریهای خفیف روانی که ظاهراً مد نظر افراد غیرمتخصص نمیباشند ولی موجب بروز تنش در روابط فردی میشوند نیز به این آمار افزوده میشوند و اگر سایر علتها مثل اعتیاد(در همه ردههای سنی) و عوارض ناشی از آسیبهای اجتماعی همچون طلاق، فقر، بیکاری و قربانیان خشونت و ... را در نظر بگیریم متوجه این واقعیت میشویم که سلامت روان در هر یک از ما به طور مستمر و بالقوه در معرض تهدید بوده و بایستی با راههای پیشگیری از بیماریهای روانی و مقابله با این همه تهدید سلامت و ممانعت از خسارتهای احتمالی اقتصادی، فردی و اجتماعی آنها بیش از پیش آشنا شویم.
یکی از معیارهایی که توسط سازمان بهداشت جهانی در ارزیابی میزان عوارض ناشی از بیماریها بکار میرود DALY یا Disability Adjusted Life Years است که بر اساس آن سالهای عمر از دست رفته به دلیل ناتوانی ناشی از بیماری محاسبه میشود. طبق آمار WHO در سال 2001 میلادی 33 درصد از عمر از دست رفته به دلیل اختلالات اعصاب و روان بوده و افسردگی اساسی به تنهایی مسئول 12 تا 15 درصد از سالهای سپری شده با ناتوانی بوده که در بین تمامی بیماریهای جسمی و روانی به تنهایی رتبه سوم را داشته است. براساس پیشبینیها در سال 2015 میلادی افسردگی اساسی(MDD) حایز رتبه اول در ناتوانی شغلی و اجتماعی افراد خواهد شد. تاثیر متقابل اختلالات اعصاب و روان مثل افسردگی و اضطراب با سایر بیماریهای طبی مثل فشار خون، دیابت و سرطان کاملاً روشن شده است، به طوری که اکثریت بیماریهای طبی مثل بالا بودن فشار خون، دیابت و روماتیسم و ... تحت عنوان بیماریهای روان- تنی طبقهبندی می شوند. بر این اساس در حال حاضر هم که بر اساس معیار Daly بیماریهایی همچون بیماریهای قلبی و بیماریهای عفونی که فعلاً رتبههای اول و دوم را در ایجاد سالهای همراه ناتوانی در طول عمر انسانها دارند هم تحت تاثیر اختلالات اعصاب و روان و استرسهای روزمره زندگی میباشند. آمار موجود گویای میزان این تاثیرات است به طوری که سی درصد از مبتلایان به فشار خون و صرع، 27 درصد از مبتلایان به انواع سرطان، 44 درصد ازمبتلایان به ایدز و 46 درصد مبتلایان به سل به طور همزمان از افسردگی اساسی رنج میبرند و همین ابتلای توام(که فراتر از اطلاق روان- تنی است) باعث ناامیدی این بیماران نسبت به بهبودی و قطع عمدی درمان و عدم همکاری با پزشکان معالج و مشکلات فراوان در مسیر درمانهای طبی میگردد. طی همین آمار میزان خودکشی در مبتلایان به بیماریهای مزمن طبی حدود ده برابر جمعیت عادی میباشد. گذشته از هزینههای عاطفی دامنگیر خانواده بیماران اعصاب و روان، هزینههای سنگین اقتصادی به دنبال از کار افتادگی این بیماران به جامعه تحمیل میگردد که شامل مبالغ قابل توجهی از سرمایههای ملی در هر جامعه خواهد بود.
با توجه به تحمیل هزینههای سرسام آور اقتصادی و اجتماعی اختلالات روانی بر کل جامعه، لزوم پیشگیری از این اختلالات و ارتقای سلامت روان بهترین راه جلوگیری از اتلاف سرمایههای ملی و حفظ سلامت عمومی افراد جامعه میباشد.
این پیشگیریها بر دو نگرش استوارند.
نگرش اول: افزایش کارآیی و آگاهی عمومی افراد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 119
بسم الله الرحمن الرحیم
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد گچساران
دانشکده فنی و مهندسی
پایان نامة تحصیلی
جهت اخذ درجة کارشناسی در رشتة مهندسی شیمی گرایش صنایع پالایش
موضوع:
تهیه و کاربرد مواد افزودنی در روغنهای روان کننده
استاد راهنما: دکتر خلیل حسام
تهیه و تنظیم: رامین رضائی
شماره دانشجویی: 79298652
زمستان 83
تقدیم به پدر و مادر عزیزم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان
آیا شما فکر میکنید افرادی که مذهبیترند یا اخلاق بهتری دارند یا به مسائل معنوی و عرفانی بیشتر توجه دارند، کمتر بیمار میشوند؟
مثلاً کمتر سکته میکنند یا اگر سرطان بگیرند، بهتر درمان میشوند یا اصولاً طول عمرشان بیشتر از بقیه افراد است؟ فکر میکنید دعا چگونه میتواند در بهبود بیماری موثر باشد؟ آیا به رابطه بین توکل، صله رحم، راستگویی، نماز خواندن و آرامش روانی فکر کردهاید؟
اینها همه سؤالاتی است که موضوع بحث صاحبنظران در نشست علمی سلامت و معنویت را تشکیل میدهد؛ نشستی که سیام تیرماه ۸۶ در سالن اجتماعات پارک نظامی گنجوی در تهران و به همت مرکز تحقیقات فرهنگی شهرداری، برگزار شد.
این نشست علمی دو بخش داشت، یکی بخش مفاهیم که بیشتر به اصول و تعاریف معنوی و دینی میپردازد و دوم بخش بیولوژی که به طور اختصاصی به رابطه سلامت و معنویت و شواهد به دست آمده در اینباره میپردازد. مهمترین موضوعات طرح شده در این نشست را مرور میکنیم.
ابتدای جلسه دکتر بوالهری از اهداف همایش میگوید و در مرحله بعدی، دکتر مؤذن، مشاور شهردار، از اهمیت برگزاری چنین همایشهایی و این که معنویت کاذب را نباید به جای معنویت راستین گرفت؛ معنویتی که در آن به احساسات و تجربههای شخصی بیشتر توجه میشود تا نقش خدا و یک نیروی برتر.
در بخش اول نشست، دکتر سید احمد واعظی، اشاره میکند که سازمان جهانی بهداشت، از سال ۱۹۹۸، حتی قبل از این که اهداف بهداشت برای همه تا سال۲۰۰۰ را بررسی و ارزیابی کند، متوجه شده بود که از این به بعد کارش فقط پیشگیری از بیماریهای عفونی و حتی بیماریهای غیرواگیر نیست.
دکتر واعظی اشاره میکند که مفاهیمی مثل «ارتقای سلامت» تنها به نبود بیماری اکتفا نمیکند؛ بلکه باید تلاش کرد که فرد از وضعیت فعلی خود یک قدم بهتر و بالاتر رود و اصطلاحاً در مسیر بهتر شدن پیش برود و این همان چیزی است که با اتکا به معنویت قابل دسترسی است. به این ترتیب سلامت، رفاه کامل از نظر جسمی، روانی، اجتماعی و همچنین معنوی تعریف شد.
از آنجا که پیش از شروع هر بحثی، لازم است مفاهیم مورد استفاده در آن به خوبی تعریف شود تا بحث به نتیجه برسد، دکتر واعظی در ادامه، به تعریف مفاهیم ۵ گانه مورد استفاده در بحث پرداخت و تعریفی از آنها، یعنی از دین، معنویت، انسانیت، عرفان و اخلاق، ارائه کرد.
● در جستجوی معنویت از یادرفته
چرا انسان به معنویت توجه نشان داد؟ این سؤالی است که سخنران دوم، آقای عباس رمضانی فرانی صحبتش را با آن شروع میکند. به گفته ایشان، موضوعات زیستمحیطی، افزایش مشکلات اجتماعی مثل طلاق و بیماریهای رفتاری مانند ایدز باعث شد که بشر توجه تازهای به انسان معنوی و فلسفی داشته باشد.
موضوع اصلی صحبت او که دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی است، این است که چگونه دین و معنویت میتواند به ارتقای بهداشت روانی کمک کند. یکی از مهمترین تئوریها را در این زمینه، به گفته رمضانی، آلپورت ارائه داده است.
آلپورت اعتقاد دارد تنها زمانی مذهب میتواند به ارتقای سلامت روان کمک کند که «درونی» شده باشد. یعنی تنها برای رفع نیازها و حاجتها به یک نیروی ماورایی متوسل نشده باشیم، بلکه اعتقاد به مسائل معنوی و باورهای دینی، در عمق جانمان وجود داشته باشد.
رمضانی به تحقیقات متعددی اشاره میکند که نشان داده بود چگونه افراد معتقد به باورهای مذهبی و معنوی، سلامت روانی بالاتری دارند. مثلاً تحقیقات نشان داده افراد مذهبی بهتر میتوانند با تنش و استرس مقابله کنند و با شرایط استرسزا کنار بیایند و سازگاری به دست آورند. همچنین تحقیقات نشان داده این افراد بهتر میتوانند هیجانهایی مثل خشم را در خود کنترل کنند.
عزت نفس این افراد هم بهتر است و مهارتهای اجتماعی قویتری دارند. حتی اثر معنویت در درمان برخی بیماریهای رفتاری مانند اعتیاد هم بررسی شده است. نمونه مهم آن هم گروههای NA هستند که آیینهای معنوی و طراحی مراتب رشد درونی، به آنها کمک میکند نه تنها درمان اعتیادشان موفقیتآمیزتر باشد، که از لحاظ معنوی هم رشد کنند.
● یک متر برای اندازهگیری دینداری
سخنران بعدی، دکتر علیاصغر نژادفرید است که قصد دارد حاصل مطالعات خود را در زمینه «ابزارهای اندازهگیری دینداری و معنویت» به حاضران در جلسه ارائه کند. البته شاید این موضوع در ظاهر چندان مربوط نرسد، اما وقتی اهمیت اندازهگیری را در مطالعات علمی بدانیم، به ارتباط این بحث با سایر مفاهیم ارائه شده در نشست، اعتراف خواهیم کرد.
از آنجا که هر نوع ادعای علمی باید شواهد معتبر کمّی و قابلاندازهگیری داشته باشد تا بتوان درستی و غلطی آن را سنجید، اگر بخواهیم بررسی کنیم که آیا معنویت در سلامت (یا هر فاکتور دیگری) موثر است، اول باید یک واحد اندازهگیری برای سنجش میزان معنویت فرد در دست داشته باشیم. به این ترتیب خواهیم توانست افراد را از نظر میزان معنویتشان باهم بسنجیم و مقایسه کنیم.
دکتر نژادفرید، به فعالیتهای انجام شده در زمینه طراحی آزمونهایی که بتواند میزان دینداری و معنویت افراد را با نتایج عددی بسنجد، اشاره کرد؛ مثل کاری که آقای مسعود آذربایجانی، از روحانیون انجام داده بودند و آزمونی با عنوان «جهتگیریهای مذهبی با تکیه بر اسلام» طراحی کرده بودند.
● تضرع یا افسردگی؟
در بخش دوم، موضوعات کاربردیتری مطرح شد. موضوعاتی از قبیل این که چگونه دین میتواند فاکتورهای مربوط به سلامت را تغییر دهد و دید جدیدی در این باره بدهد. اولین سخنران این بخش، دکتر اصفهانی است که ضمن باز کردن این بحث، اشاره میکند که بدون توجه به بعد معنوی انسان، نمیتوان جسم، روان و همین طور شخصیت اجتماعی او را شناخت و برای سلامت آن کاری کرد.
دکتر اصفهانی با یک مثال جالب، سعی میکند دید تازهتری به رابطه معنویت و سلامت به وجودآورد: آیا کسی که نیمه شب از خواب بیدار شده، گریه و تضرع میکند و به درگاه خدا مناجات میکند، افسردگی دارد و بیمار است؟ از دیدگاه اسلام این فرد در عین سلامت روانی است، اما اگر بدون توجه به بعد معنوی قضیه او را ارزیابی کنیم، قطعاً رأی به افسرده بودن او میدهیم یا حداقل در مورد او گیج خواهیم شد و نمیتوانیم اظهارنظری کنیم.
سخنران بعدی، دکتر محمد کامران درخشان است که از انستیتو روانپزشکی تهران دعوت شده است. ایشان خلاصهای از مهمترین تحقیقات انجامشده در زمینه تاثیر معنویت بر سیستم ایمنی را برای ارائه در این نشست، گردآوری کرده.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
اثرات مثبت ورزش بر روح و روان
1- پیشگیری از افسردگی و بالا بردن روحیه ی عمومی فرد
در حین انجام فعالیت بدنی، تولید یک ماده ی شیمیایی از بدن به نام "سروتونین" بیشتر می شود.
کاهش سرتونین در بدن با افسردگی مرتبط می باشد و داروهای ضد افسردگی نیز در جهت افزایش این ماده در بدن عمل می کنند. بنابراین در میان افرادی که به طور مرتب ورزش می کنند، به ندرت می توان شخص افسردهای یافت.
از طرفی با ورزش کردن، تولید "اندورفین" و "اپی نفرین" و "سیتوکینها" نیز افزایش می یابد و این مواد به طور طبیعی باعث بالا بردن سطح هوشیاری و روحیه ی عمومی فرد شده و احساس انرژی و شادابی بیشتری برای انجام کارهای روزمره ی زندگی به شخص ورزشکار اعطا می کنند.
در حین انجام فعالیت بدنی، تولید یک ماده ی شیمیایی از بدن به نام سروتونین بیشتر می شود.کاهش سرتونین در بدن با افسردگی مرتبط می باشد و داروهای ضد افسردگی نیز در جهت افزایش این ماده در بدن عمل می کنند.
2- تأثیر در زندگی خانوادگی و اجتماعی و در شغل افراد
مسلماً یک شخص ورزشکار با تنبلی و کسالت بیگانه است و علاوه بر داشتن هیکلی متناسب و خوش فرم از روحیه ی بالا و شادابی نیز برخوردار است و این موفقیت، ارتباطات وی را در زندگی روزمره، چه در خانواده و چه در اجتماع یا محیط کار تضمین می کند.
مسلماً کارفرمایان در استخدام افراد، این معیارهای مهم را در نظر خواهند گرفت. بنابراین یک شخص سالم و تندرست، از موقعیت و پیشرفت شغلی بهتری نسبت به افراد چاق و کم تحرک برخوردار خواهد بود.
3- پیشگیری از ابتلا به آلودگی های اجتماعی
یک فرد سالم و ورزشکار قطعاً به طور ناخودآگاه از سیگار دوری می کند، چون در می یابد با ورزش به اکسیژن بیشتری نیاز دارد، ولی سیگار یا مواد مخدر به وضوح انرژی وی را کم کرده و او را ضعیف تر می کند. بنابراین خود به خود برای پیشرفت در امور ورزشی خویش و برای انجام تمرینات، از این مواد دوری می جوید.
از طرفی، در یک محیط ورزشی سالم، از این گونه افراد و آلودگی ها کمتر می توان اثری یافت و احتمال ابتلای چنین افرادی به آلودگی های اجتماعی بسیار پایین بوده و به دلیل روحیه ی ورزشی از بسیاری ناهنجاری های دیگر اجتماعی، که با خلق و خوی جوانمردی و ورزشکاری همخوانی ندارد، پرهیز می کنند.
ورزشهای امروزی تنها یک فعالیت جسمی ساده نیستند، بلکه قابلیتهای پیچیده ی مغز را در امور مختلف از جمله هماهنگی، چالاکی و سریع بودن، درست عمل کردن و درست تصمیم گرفتن را تقویت می کنند.
4- تقویت عملکرد ذهن در یادگیری و هماهنگی
تعریف ورزش تنها در افزایش فعالیت جسمانی خلاصه نمی شود.
بسیاری از ورزشهای امروزی نظیر پینگ پنگ، اسکیت، اسکی، بسکتبال، شنا و... حرفه ای هستند و نیاز به یاد گیری و حتی مربیان مجرب دارند و کار فکری زیادی را نیز می طلبند.
بنابراین ورزشهای امروزی تنها یک فعالیت جسمی ساده نیستند، بلکه قابلیتهای پیچیده ی مغز را در امور مختلف از جمله هماهنگی، چالاکی و سریع بودن، درست عمل کردن و درست تصمیم گرفتن را تقویت می کنند. به گونه ای که در یک شخص غیر ورزشکار این قابلیت های مغز، خاموش می ماند و به تدریج ذهن تنبل و سست می شود و این گونه افراد، بیشتر تمایل دارند در یک گوشه بنشینند و در فکر فرو روند!
به طور کلی می توان گفت ورزش در کلیه ی اجزای جسم و ذهن بدن و در کلیه ی مراحل زندگی انسان تأثیر غیرقابل انکار و به سزایی دارد.
دکتر هاتف شجاعی