لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .Doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .Doc :
واژه های جدید چگونه ایجاد می شوند؟
یکی از طرق جالب پرداختن به مسایل تکواژشناسی پاسخگویی به این پرسش است که ،واژه های جدید چگونه به وجود می آیند؟با آزمودن فرایند ایجاد واژه های جدید،باید بتوانیم اصول عام و بنیادی سازی را کشف کنیم.
ابداع واژه های جدید
واژه های جدید و بی سابقه پیوسته وارد زبان می شوند.این،اغلب هنگامی رخ می دهد که سخنگویان واژه های جدیدی را کشف یا(ابداع) می کنند تا اشیاء نوپدیدی را نام نهند که بر اثر تحولات صنعتی ساخته می شوند.برای مثال،واژه های ابداع شده ای همچون radar ، laser ، kleenex و xerox افزوده های جدید به زبان انگلیسی هستند.
واژه های radar و laser واژه های اختصاری هستند:هر یک از حروف این واژه ها،نخستین(یا دومین)حرف یک واژة کامل دیگر است.برای مثال واژة laser از تسلسل واژه های radio detecting and raning برگرفته شده است،.و واژة laser اختصاری است از:
light amplification (by) stimulated emission (of) radiation . ذکر این مطلب مهم است که هر چند این قبیل واژه ها در اصل به عنوان واژه های اختصاری ایجاد می شوند،سخنگویان بزودی منشأ ایجاد آنها را به فراموشی می سپارند،در نتیجه واژه های اختصاری به واژه های مستقل جدید تبدیل می شوند.
فرایند ایجاد واژها ی اختصاری نوعی فرایند مخفف سازی یا کوتاه سازی واژه است که در حال حاضر به گونة فزاینده در جامعة آمریکا(شاید در سطح جهان ) به منزلة یکی از طرق واژه سازی مورد استفاده قرار می گیرند در بسیاری از آمریکاییها،صورتهای مخففی همچون TV ،در اثر سبکهای غیر رسمی،زمانی جایگزین وارژه های بلندی مانند TELEVISION شده است-این صورت مخفف واژة نو بنیادی است که هم اکنون به کارگرفته می شود.
انواع کارتهای شناساییID خوانده می شود،بیماریهای مقاربتی را VD می نامند،و هرچند زمانی به شوخی صورت مخفف Oj را برای ایجاد دلالت بر آب پرتغال به کار می برند،اکنون کاربرد آن در سطحی گسترده آغاز شده است.صورتهای مخففی همچون prof به جای professor ، math به عوض mathematic ، gas برای نمایاندن gasoline هم اکنون کاربرد عام دارند(این کوتاه سازیها را گاه قیچی کردن نامند،زیرا بدین طریق واژه قیچی شده و کوتاه می شوند).
بحث مربوط به واژه های ابداع شده بی اشاره به واژة OK ،که شاید معروفترین واژة زبان انگلیسی در سطح جهان باشد و تقریباً به یک واژة بین المللی تبدیل شده است،کامل نخواهد شد.در مورد توجیه منشأ این واژه دهها نظر ارائه شده است.بر اساس یک نظر،ok مخفف Old kinderhook است که نام یکی از سازمانهای حزب دمکرات است،یعنی باشگاهی که در انتخابات 1840 از رئیس جمهور ون برن پشتیبانی کرد(kinderhook محل تولد ون برن در ایالت نیویورک است).مطابق نظری دیگر،ok مخفف all korrect یعنی نگارش طنزآلود oll correct است.ثابت شده است که واژة OK در انگلیسی آمریکایی در سالهای 1830 به کار برده شده است،و نظر داده می شود که ممکن است با صورت مخفف دیگر،یعنی D.K. که به جای don,t know به کار برده می شود،در ارتباط باشد.در هر صورت،در مورد همة نظرها تردید وجود دارد و نکتة مهم این است که واژه هایی مثل OK و TV واژه های کامل به نظر می رسند،نه صورتهای مخفف.این که در سبکهای غیر رسمی صورت نوشتاری آنها به گونة okey ,teevee نگاشته میشود،خود گواه برکاربردشان به منزلة واژه های کامل است.
واژه های kleenex , xerox نمایانگر شیوة دیگری برای ابداع واژه هایی است که قبلاً وجود نداشته اند.در این شیوه نام تجاری کالای بخصوصی برای نامیدن کالاهای مشابه به کار می رود.مثلاً واژة kleenex نام دستمال کاغذی بخصوص است که تا کنون کلاً به مفهوم دستمال کاغذی به کار برده می شود.یا واژة xerox (زیراکس) نام شرکتی است که دستگاه فتوکپی معروفی را تولید می کند، و به رغم خواست خود این شرکت،اصطلاح زیراکس ارتباط نام تجاری خود را از دست داده است و کلاً برای مشخص کردن فرایند فتوکپی گرفتن اطلاق می شود( مثلاً در I xeroxed a letter ) حتی در گفتار بی قید ممکن است صحبت از خریدن زیراکس آی بی ام (IBM xerox ) نیز بشود.
واژه های جدید ممکن است با به کارگیری انواع فرایندهای امتزاجی نیز تولید شوند:برای مثال motel (برگرفته از motor hotel )،selectric (امتزاجی از select ,electric )،brunch (امتزاجی از lnch,breakfast )،reaganomics (امتزاجی ازeconomics,reagon ).
ترکیب و ترکیب سازی
در زبان انگلیسی(به گونة بسیاری از سایر زبانها) می توان با تمسک به فرایند معروف به ترکیب و ترکیب سازی،از واژه های موجود در زبان واژه های جدیدی پدید آورد.در این فرایند واژه سازی،به گونه ای که در جدول 2-1 نشان داده شده است،واژه های منفرد را می توان به یکدیگر پیوست و واژة مرکب ایجاد کرد.برای مثال،اسم ape با اسم man به صورت اسم مرکب ape-man به کار می رود،صفت sick با اسم room ترکیب شده و اسم مرکب sickroom را پدید آورده است،از ترکیب صفت red و صفت hot صفت مرکب red-hot به وجود آمده است.نمونه های دیگری از ترکیبهای زبان انگلیسی در جدول 2-1 ارائه شده است(برگرفته ای از سلکیرک 1982 ).برای مثال،راست ترین عنصر(هسته) ترکیب hig chair نیز یک اسم می باشد.راست ترین عضو ترکیب over do یک فعل است(فعل do )،در نتیجه کل این ترکیب یک فعل می باشد.
شمار عناصر واژه های ترکیبی،به گونه ای که مثالهای bathroom towel - rack و community center finance committee نشان می دهند،محدود به دو نیست.در واقع،فرایند ترکیب سازی در زبان انگلیسی از محدودیتی برخوردار نمی باشد:مثلاً می توان از واژه های مثل sailboat آغاز کرد و بسادگی ترکیب sailboat rigging را درست کرد و از آن نیز ترکیبهای sailboat rigging design ، sailboat rigging design training ، institude ، rigging design training sailboat ، و غیره را به وجود آورد.
تعجب آور این که واژه های مرکب به سه صورت نوشته می شوند:به صورت واژه ای که بین واژه های تشکیل دهنده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بنام خدا
زیبایی شناسی در آثار سلطان محمد ، هنرمند نقاشٍ مکتب تبریز 2
نوشته ی دکتر حبیب الله آیت اللهی
از دانشگاه شاهد
چکیده :
سلطان محمد ، هنرمند نقاش مکتب تبریز 2 ، یکی از برجسته ترین نگارگران ایرانی ست که می تواند ، از دیدگاه های مختلف ، با کمال الدین بهزاد ، هنرمند شاخص مکتب هرات ، برابری و همسنگی نماید . اگر بهزاد در مسیر تحول هنر خود ، مانند جنید سلطانی تبریزی ، خود را با رنگ های هماهنگ و گرم ، با ترکیب بندی های استوارو قطریِ نامتعادل ، با فشرده کردن فضا در محدوده ی نگاره های خود، خویشتن را بر جهان هنر تحمیل می کند ؛ سلطان محمد نیز ، به نوبه ی خود، با بهره گیری از رنگ های متضاد و مکمل ، با ترکیب بندی های محوری قطری و عمودی و نیز با محور قرار دادن نقطه ی دید بیننده در اثر ، و با پیوند دادن فضای بی مرز بیرونی به فضای نگاره های درونی ، خویشتن را بر تارک هنر نگارگری ایرانی مستقر می سازد . همان اندازه که بهزاد در بستن فضای نگاره و پوند دادن آن با فضای بیننده ، بیننده را در اثر خویش محبوس می سازد ، سلطان محمد بر خلاف ، به باز نگاه داشتن فضای بیرونی و حذف مرزها و ارتباط دادن آن بوسیله ی منظره ها و عناصر ترکیبگر نگاره ها ، بیننده را در یک فضای روحانی و عرفانی بدون مرز غوطه ور می سازد. او فضا، حرکت ، زمان و شکل را با ذوب کردن رنگها در یکدیگر به هم پیوند می دهد . او بی شک هنرمند بزرگ و عارفی ست که آن اندازه که شایستگی مقام و مرتبت اوست ، به جهانیان شناسانده نشده است .
واژه های کلیدی : کمال الدین بهزاد ، سلطان محمد ، ذره گرایی ، ترکیب بندی استوار و نا متعادل ، نقطه ـ محور
مقدمه :
سلطان محمد ، هنرمند نقاشٍ مکتب تبریز 2 ، از هنرمندان ایرانی ست که شاخص ترین نقاش مکتب تبریز 2 می باشد . و علاوه بر ابداع های متعددی که در نقاشی ایرانٍ عهد صفویان ایجاد کرده است تأثیر بسیار زیادی را هم بر هنرمندان همعصر خود در مکتب تبریز و حتی در مکتب اصفهان و مکتب شیراز 2 نیز آزموده است . در تاریخ تولد او اختلاف ست . برخی او را متولد سال 870 و برخی 880 هجری قمری نوشته اند ، بنابرین در ربع چهارم سده ی نهم هجری متولد شده و در نیمه ی اول سده ی دهم ( نیمه ی نخست سده ی پانزدهم مسیحی) به اوج شهرت و اقتدار هنری رسیده است .
از همکاران و معاصران او در تبریز ، می توان آقامیرک ، میر خلیل منصور ، سید میرزا علی (پسر سلطان محمد ) ، محمدی ، (که برخی او را نیز فرزند سلطان محمد دانسته اند) ، میر سید علی ، و مظفر علی از شاگردانش را می توان نام برد. ازین میان ، محمدی بیشتر به طراحی علاقه مند ست و صحنه های زندگی روستائی را طراحی می نماید. طراحی های او از یک واقعی گرایی ویژه برخوردارست . آقا میرک و میر خلیل مصور تأثیرات زیادی از سلطان محمد برگرفته اند . بعضی از تاریخ هنر نویسان سلطان محمد و آقامیرک را در یک ردیف دانسته اند (1) ؛ شاید این اشتباه از آنجا ناشی شده باشد که این دو هنرمند ارتباط های هنری و دوستانه ی بسیار زیادی با هم داشته اند .
*****
درک آثار سلطان محمد ، شاید به آسانیِ درک آثار کمال الدین بهزاد نباشد ، هر چند که سلطان محمد در مواردی از بهزاد نیز متأثر شده است ( بنابر نوشته ی برخی از نویسندگان و تاریخ هنر نویسان چون شیلا کنبای) ؛ باید توجه داشت که سلطان محمد در زمان خود و در محیط هنری خود به اندازه کافی از شهرت و از اقتدار هنری برخوردار بوده است که بتواند تأثیر گذار باشد تا ثیر پذیر ؛ ولی در حقیقت او، اگر او از کسی متأثر شده باشد ، از جنید سلطانی تبریزی (مشهور به جنید بغدادی ، شاید به این دلیل که او بنیان گذار مکتب بغداد می باشد ) ست . جنید ، نه تنها بر سلطان محمد تأثیر گذاشته است بلکه بهزاد نیز از او متأثر شده است . در برخی از آثار دوره اول شکوفایی بهزاد ، ما تأثیر های جنید سلطانی را بخوبی مشاهده می کنیم ( صحنه ی آمدن همایون به درِ کاخ همای با صحنه ی فرار یوسف از زلیخا از دیدگاه رنگ وعناصر تزیینی مقایسه گردد). در نگاره ی » رفتن همایون به درکاخ همای » ، تزیینات هندسی دیوار درونی کاخ به رنگ لاجورد و با طرحی مشبک و در هم تنیده می باشد . ما این گونه آذینگری را در آثار بهزاد هم می بینیم. از سوی دیگر ، ترکیب بندی این کار همانند » فرار یوسف از زلیخا » (اثر جاودانه ی بهزاد) ، از یک ترکیب بندی بر اساس اصل » عدم تعادل پایدار » ، که در سده های هفدهم و هیجدهم ، در ایتالیا و سپس در سایر کشورهای اروپا بوسیله ی جریان کاتولک-درباری » باروک » مطرح گردید، مشاهده می شود . چون این آثار اغلب بدون امضاء هستند ، بعضی از کارشناسان آنها را به جنید و بعض دیگر به بهزاد نسبت داده اند ازین بررسی یک پرسش و یک » ادعا » مطرح می گردد ؛ پرسش این ست که آیا این نگاره از جنید سلطانی ست و بهزاد در دیگر کارهایش از اوتقلید کرده است و یا اصولاً این اثر از بهزاد ست؟ و آن ادعا چنین ست : تا پیش از سده ی شانزدهم مسیحی در هنرهای خاور و باختر چنین اصلی در هنر بیان نشده بود . و جریان باروک آنرا در سده ی هفدهم مطرح می سازد، در حالیکه بهزاد ، یک سده پیش از آن به شایستگی ازین اصل در آثار خود استفاده می کند .
در مورد تأثیر پذیری سلطان محمد از جنید نمونه های چندان در خور توجهی در دست نداریم و این تنها نظریه یی بیش نیست. از سوی دیگز، نگاره های سلطان محمد ، اغلب پر از تصویرهای انسانی ست و ترکیب بندی هایش بسیار فشرده است و عناصر ترکیب آنچنان به هم پیوسته اند که گویی در چینش آنها در صفحه ی ترکیب، سلطان محمد از آنها به مثابه ی » ذرات » در زیبایی شناسی » ذره گرایی » استفاده کرده است .
گروهی دیگر را نیز عقیده بر این ست که با آمدن کمال الدین بهزاد در تبریز ، سلطان محمد برای چند زمانی شاگردی او کرده است . این عقیده نیز چندان پایه های استواری ندارد زیرا درین هنگام سلطان محمد استادی شناخته شده بوده و خود شاگردانی تربیت می کرده است .در باره ی تأثیر پذیری سلطان محمد از بهزاد ، شاید بتوان نمونه هایی چند ارائه کرد که می توان چنین توجیه کرد که سلطان محمد آنها را به منظور شناخت بیشتر و بهتر بهزاد ساخته است، ولی در هر حال، بازهم شاکله ها و ویژگی های سلطان محمد درین گونه آثار برتری دارند.
*****
آنچه که در نگارگری ایرانی سده های هشتم تا دهم در خور توجه و اهمیت ست ویژگی های نگره یی مکاتب مختلف ست ؛ برای مثال : در مکتب شیراز 1 اغلب ترکیب بندی ها یا به صورت افقی و در میان صفحه قرار گرفته اند و نوشته ها در بالا و پایین صفحه اند و تقریباٌ به هیچ وجه وارد ترکیب بندی اثر نمی شوند (بر خلاف آثار مکتب هرات) . درین گونه آثار ، نگاره حدود یک سوم صفحه را در بر می گیرد ؛ یا ، ترکیب بندی در مربع ضلع کوچکتر صفحه ی ترکیب انجام می گیرد و اغلب در پایین صفحه و به ندرت در وسط صفحه است ؛ در همه ی این آثار هماهنگی رنگی بر تضاد رنگی رجحان می یابد و توجه به طراحی بیشتر از توجه به رنگامیزی ست ؛ به تناسبات کمتر از طراحی اهمیت داده می شود و تعادل در همه ی نگارها به گونه یی ست