انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

دلایل افول نگارگری در دوره ی زندیه وقاجاریه 13 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

دانشگاه علم و هنر

دانشکده هنر و معماری اردکان

مربوط به درس :

هنر و تمدن اسلامی

موضوع تحقیق:

نگارگری عهد زند و قاجار

هدف از انجام تحقیق:

دلایل افول نگارگری در دوره ی زندیه وقاجاریه

نام استاد:

جناب آقای اشعاری

اعضای گروه:

آمنه بهادریان

مهسا زاهدی

پریسیما هوشیانی

زمستان 87

چکیده:

آغاز سبک نگارگری قاجار را باید در دوران افشار و زند پیگیر بود اما به دلیل کوتاه بودن این دوران و تسلط اشوب و بلوا بر اوضاع آثار چندانی بر جای نمانده است. از کتب تصویر شده این دوران می توان به «تاریخ جهانگشای جوینی » اشاره کرد . از استادان دوره افشاریه می توان به محمد علی بیگ ، داوود نقاش ، محمد رضا هندی و هادی نقلش اشاره کرد .

محققان ایرانی پیوستگی شیوه نگارگری اواخر دوره صفوی را به سبک قاجار محرز دانسته اند. نخست ، تاثیر پذیری از شیوه های اروپایی است که از اواخر سده یازدهم هجری قمری آغاز شده بود و توسط فرزندان و نوادگان همان هنرمندان استمرار یافت ، مانند تداوم شیوه نگارگری محمد زمان توسط پسرش محمد علی.

نگارگری سبک قاجار شامل شیوه دیوار نگاره های دوره صفویه و نقاشی کلاسیک اروپا است ، به ترتیبی که در آغاز مایه ایرانی آن بیشتر و در میانه به طور مساوی از نقاشی ایرانی و اروپایی میه می گیرد و در پایان دوره به تدریج به نفوذ سبک اروپایی در نگارگری ایرانی افزوده می شود تا جایی که به کپی برداری از آثاراستادان رنسانس می پردازند . از دوره آقا محمد خان قاجار آثار درخوری به جا نمانده اما در مقابل تعداد فراوانی تابلوی رنگ روغن از دوره سلطنت فتحعلیشاه و محمد شاه به جا مانده است.

بسیاری از این نگاره ها با موضوهایی نظیر رقاصه ها و مجالس بزم و رزم برای قهوه خانه ها و مجموعه های شخصی ساخته می شدند و چهره های شاهزادگان و موضوهای تاریخی برای کاخهای شخصی . نگارگر پرده شاهزاده قجری و خدمه تمام ویژگیهای نقاشیهای اوایل سده سیزدهم هجری را در خود جای داده است بیان ازاد کوها و حالت های برگ درختان در دور دست و فزای تعریف نشده دشت معرف عمق در تصویر است. سایه روشن کاری روی چهره و دست ها نشان از آگاهی هنرمند به هجم پردازی است. با وجود این نگاره مرکب از سطوحی است که از رنگهای درخشان ، نوارهای تزئینی الماس ، مروارید ، زمرد و کمربند یاقوت نشان ، ابزوبند و هاشیه های زینتی تشکی شده است . اگر چه این پرده جذابیت خاص خود را دارا هستند، حالت روبرو نمای اندامها چیزی را فراتر از صورت ظاهر آنها نمایان نمی سازد.

تاثیر عکاسی بر نگارگری دوره قاجار امری بلا منازع است. در نگاره هایی که خانزاد اسماعیل از ناصرالدین شاه ترسیم کرده است، شاه با همان کتی نشان داده است که در عکسی از همان دوره دیده می شود. در این نگاره نقو ش زینتی لباس به همان ظرافت نقوش قالی به تصویر در آمده اند . این گونه واقع نمایی با نگاه مستقیم خالی از فروتنی شاه که تا قبل از دوره قاجار ، در نگارگری امری غیر قابل تصور بود، همسو شده است اگر چه چهره شاه چیزی بیش از صورت ظاهر وی را آشکار نمی سازد ، اما چهره اش انسانی است نه یک چهره آرمانی .

شیوه نگارگری در این دوران در آغاز مشابهت زیادی به رنگ و روغن های دوران زند دارد. بیشترین اختلاف نقاشیهای قاجار و زند در رنگهای این تصاویر است . رنگهای قالب نقاشیهای رنگ و روغن دوران زندیه سبز و رنگهای هماهنگ با آن بود که در تصاویر رنگ و روغن قاجاری به سرخ های مختلف مبدل شد.

نگارگری قاجار:

نگارگری سبک قاجار شامل شیوهءدیوار نگاره های دورهء صفویه و نقاشی کلاسیک ارو پاست ودر پایان دوره بر نفوذ سبک ارو پایی افزوده می شود تاجایی که به کپیه برداری از آثار استادان رنسانس می پردازند.

چهرهء انسان در تصاویر این دوران نسبتا تخت است که با کمی سایه در زیرگردن وروی گونه ها دیده می شود . تمام چهره ها شبیه بهم با چشمان درشت خمار ابروهای کمانی چهره سه رخ بیضی موهای بلند چین چین و مواج با دستان ظریف حنا بسته با کمر باریک است.

در هنگام پادشاهی ناصرالدین شاه بسیاری از نقاشان به ارو پا فرستاده شدند که میرزا علی اکبر خان نقاش باشی ملقب به مزین الدوله به پاریس فرستاده شد و پس از بازگشت به ایران به تدریس نقاشی وموسیقی پرداخت که کمال الملک در مکتب او به شاگردی پرداخت.

محمود خان شریف ملک الشعرای در بار فتحعلی شاه بود که در فقه و تفسیر و عروض و تاریخ و ریاضیات و حکمت کاملترین دانشمند عصر خود بود.



خرید و دانلود  دلایل افول نگارگری در دوره ی زندیه وقاجاریه 13 ص


درویکردهای هرمنوتیکی به هنر اسلامی 19 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

دانشگاه علم و هنر

دانشکده هنر و معماری اردکان

مربوط به درس :

هنر و تمدن اسلامی

موضوع تحقیق:

رویکردهای هرمنوتیکی به هنر اسلامی

نام استاد:

جناب آقای اشعاری

دانشجو:

مریم محمدی پورمقدم

بهار88

رویکردهای هرمنوتیکی به هنر اسلامی

The Hermeneutic Approaches to Islamic Art

چکیده:

رویکردهای هرمنوتیکی به هنر اسلامی را می‌توان بر دو گونه دانست: در یکی کوشش بر این است که «هنر اسلامی» هنری شمرده شود که با استفاده از نمودگارها و تمثیلها و استعاره‌ها و رمزها درصدد بیان اندیشه‌ای معنوی یا دینی است که از حقیقت اسلام برمی‌آید؛ و در دیگری کوشش بر این است که «هنر» اساساً به گونه‌ای تأویل شود که یا مغایر با «شرع»، احکام اسلام، نباشد یا راهی شمرده شود به سوی شناخت خداوند و ستایش آفرینش او، و بنابراین، «هنر» وسیله‌ای باشد برای تهذیب اخلاقی یا معرفت به نفس. از این دو کوشش، کوشش نخست جدیدتر و البته مسبوق به کوشش دوم است. با این همه، در کوشش نخست گاهی فراموش می‌شود که متفکران قرنهای نخست هجری بدون قائل شدن به طبیعتی هرمنوتیکی برای هنر نمی‌توانستند در برابر مخالفت شریعت‌گرایان با «هنر» به‌طور عام، یا گاهی به‌طور خاص، مشروعیتی برای «هنر» کسب کنند. در این مقاله می‌کوشم که از هر رویکرد دیدگاه دوتن از برجستگان آن را بیازمایم.

واژگان کلیدی: هنر، هنر اسلامی، هرمنوتیک، تأویل، هنر و دین، هنر و تأویل، بورکهارت، نصر، عطار، غزالی

درآمد

دین و هنر در مرحله‌ای از تاریخ خود چندان با یکدیگر متحدند که تمایز آنها از یکدیگر به آسانی ممکن نیست. اما، با سر بر آوردن ادیان توحیدی و ترک ادیان شرک، پیوند دوبارۀ دین و هنر به مسأله‌ای دشوار تبدیل می‌شود. بخش بزرگی از کوششهای متفکران جهان اسلام معطوف به کسب مشروعیت دوباره برای هنر می‌شود. این کوششها بدون رویکردی هرمنوتیکی به «هنر» با توفیق قرین نمی‌شود. اما موفقیت متفکران مسلمان در به وجود آوردن مشروعیت برای هنر، از رهگذر تلاشهای هرمنوتیکی یا «تأویلی»، تنها به رواج و توسعۀ هنر در جامعۀ اسلامی نمی‌انجامد. در این میان، خود هنر نیز طبیعتی هرمنوتیکی می‌یابد. سرشاری هنر اسلامی از بیانهای نمودگارانه، تمثیلی، استعاری و رمزی همه حاکی از این است که هنر اسلامی نمی‌تواند، یا نمی‌توانسته، بدون استفاده از این صنایع بیانی وجود یابد یا به حیات خود ادامه دهد. بنابراین، هنر اسلامی به دو معنا طبیعتی هرمنوتیکی دارد: (۱) نمی‌تواند بدون کسب مشروعیت از جهان‌بینی مسلط بر زمانه و زمینۀ خود حیاتی خودمختار داشته باشد، بنابراین می‌باید خود را «تأویل» کند؛ (۲) امکانهای تأویلی بسیاری را در خود نهفته دارد که هم می‌تواند بازتابی از تسلیم به جهان‌بینی مسلط زمانه و زمینۀ خود و هم، به صورتی متناقض‌نما، شورشی برضدّ آن باشد. این مقاله می‌‌کوشد، با توجه به این دومعنا، گامی مقدماتی را در تبیین طبیعت هرمنوتیکی هنر اسلامی و رویکردهای هرمنوتیکی به آن بردارد.

نخست، می‌پرسیم چرا می‌باید «هنر» از «دین» طلب مشروعیت کند؟ مگر هنر و دین عناصر مشترکی ندارند؟ پاسخ این پرسش در این گفتۀ مارتین به روشنی بیان می‌شود: «به نظر می‌آید که دین و هنر واجد عناصر مشترکی باشند. هردو به فهم و بیان جهان واقعیت می‌پردازند. نظریه‌پردازان هردو حوزه می‌توانند مدعی شوند که بصیرتها یا شهودهای هنری و دینی فهمی مستقیم و غیرمفهومی از جهان واقعی به دست می‌دهند و متکی به الهام و نبوغ یا دیگر استعدادهای موهوبی‌اند. هردو از صورتها و موضوعات و فعالیتهایی بحث می‌کنند که بیانگر شهودهایی خاص از واقعیت‌اند و این شهودها به‌طور غالب، اما نه همواره، غیراستدلالی‌اند» (Martin 1987, p. 39).

اسلام، در مقام دینی وحیانی، دارای خداشناسی خاصی است. در این خداشناسی نخست می‌باید با توجه به اصل توحید از هر واقعیت دیگری سلب اصالت کرد و تمامی توجه خود را به یک اصل معطوف ساخت، اصلی که در مقام سرچشمه و سرآغاز در ورای هر موجود محسوس قرار می‌گیرد. همین امر اسلام را بر آن می‌دارد که سختگیرانه عادتهای ذهن انسان بدوی را در توجه به جهان محسوس نفی و انکار کند و به او بیاموزد که آنها را فقط «آیات» یا نشانه‌های واقعیتی بزرگتر و پایدارتر ببیند تا بتواند به درکی از کل عالم و روابط حاکم بر آن دست یابد. در تجربۀ تاریخی اسلام، اهل شریعت و اهل هنر و شهود و اندیشه برداشت یکسانی از این خداشناسی قرآنی ندارند. اهل شریعت، اهل ظاهر، می‌کوشند که هرگونه توجه قلبی انسان به امور مادی و محسوس را نفی و از این طریق او را به پرستش خدای یگانه وادارند. خدای اهل شریعت در نزد پاکدین‌ترین آنان به مفهومی یکسره انتزاعی تبدیل می‌شود. اما ارباب معرفت، اهل باطن، می‌کوشند از راه مشاهدۀ ربوبیت به حقیقت دست یابند و خدا را نه به صورت مفهومی صرفاً انتزاعی و غایب و برکنار از جهان بلکه به صورت موجودی حاضر در جهان و آشکار در آن ببینند. آیات خداوند آشکارکنندۀ او نیز هستند و انسان به فهم خداوند نمی‌رسد مگر از رهگذر فهم آیات او. از همین رو، دیدگاههای باطنی در اسلام مشروعیت «زیبایی» جسمانی و مادی را به‌منزلۀ راهی به سوی خدا تأویل می‌کنند.

برای شرح مستند این روند هرمنوتیکی در تجربۀ تاریخی شکل‌گیری مفهوم «هنر» در جهان اسلام، نخست به رویکردهای هرمنوتیکی معاصر توجه می‌کنم و رویکرد هرمنوتیکی دو تن از مورخان و نظریه‌پردازان برجستۀ معاصر «هنر اسلامی» را گزارش می‌کنم: تیتوس بورکهارت و سید حسین نصر. در این دو رویکرد توجهی وجود دارد به «معنا»ی اساساً دینی هنر اسلامی و بازتاب اصول اعتقادی اسلام در این هنر. بدین ترتیب، این مورخان و نظریه‌پردازان به تعریفی از اسلام و هنر قائل‌اند که ترکیب «هنر اسلامی» را معنادار می‌سازد. در بخش دوم توجه می‌کنم به رویکردی که به تخاصم مشهور هنر و دین در جامعۀ اسلامی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه رفع این تخاصم و بخشیدن مشروعیت به هنرهای سکولار در جامعه‌ای دینی ممکن شده است، چرا که در جامعه‌ای که بر آن احکام شرع و حلال و حرام آن رایج باشد، «هنر» نمی‌تواند وجود یابد مگر اینکه بتواند از «دنیوی‌ترین» تعابیری که در جامعۀ دینی نکوهیده می‌شود نیکوترین تأویل ممکن را به دست دهد. در این بخش گزارشی به دست می‌دهم از تحقیق پدیدارشناسانۀ نصرالله پورجوادی در خصوص عطار و نظریۀ او دربارۀ رابطۀ شعر و شرع. و سرانجام، گزارشی به دست خواهم داد از دیدگاههای غزالی دربارۀ هنر و معنا و ارزش آن.

۱. هنر اسلامی و رویکردهای هرمنوتیکی معاصر به آن

«هنر اسلامی» عنوانی است که هنرشناسان و مورخان اروپایی برای طبقه‌بندی و تمایز آثار هنری به وجود آمده در تمدن اسلامی از دیگر آثار به وجود آمده در تمدنهای دیگر داده‌اند. «هنر اسلامی»، همچون بسیاری از شاخه‌های دیگر دین و تمدن و فرهنگ و تاریخ کشورهای اسلامی و نیز ادیان و فرهنگهای دیگر، از قرن نوزدهم میلادی مورد توجه محققان خاورشناس اروپایی قرار گرفت و در دهه‌های اخیر با رشد نهضتهای سیاسی و فرهنگی در جهان اسلام برای خود مسلمانان نیز به موضوعی درخور برای کسب خودآگاهی فرهنگی و دینی و سپس تثبیت هویت ملی و دینی تبدیل شد. در چرایی توجه اروپاییان به تمدن و فرهنگ و تاریخ و دین و هنر جوامع دیگر و طبقه‌بندی و توصیف و نظریه‌پردازی و کاوش در میراثهای آنها سخن بسیار گفته شده است، و در اینجا نیازی به تکرار یا نقد و بررسی آنها نیست، اما بایسته است یادآور شویم که نظریه‌های مربوط به «دین» و «هنر» و «زیباشناسی» و «هرمنوتیک»، در مقام رشته‌هایی مستقل و متمایز از یکدیگر، و تابع قواعد علم سکولار، به قرن هجدهم میلادی باز می‌گردد و مرهون ظهور روشنگری اروپایی است. این علوم همچنین ادامۀ سنت «انسان‌گرایی» اروپایی است که به عصر رنسانس بازمی‌گردد و برای علم مرزهای دینی و قومی و زبانی را به رسمیت نمی‌شناسد و به ارزشهای جهانی و کلی بشری باور دارد. بنابراین، پرداختن به تحقیقاتی دربارۀ «هنر اسلامی» یا هر «هنر دینی» یا «مقدس» دیگری، صرف نظر از اینکه این تحقیقات چه اغراض و مقاصدی را می‌تواند به‌طور ثانوی در پی داشته باشد، ریشه در مبانی انسان‌گرایانۀ دانشهای عصر جدید دارد. بدین طریق، هرگونه نگاه ما به گذشته، چه «بازسازانه» و چه «واسازانه»، بی‌ هیچ شرمندگی یا پنهانکاری، مقید و متکی به یافته‌ها و برساخته‌های نظریه‌پردازیهای جدید اروپایی است.

۱.۱ رویکرد هرمنوتیکی تیتوس بورکهارت به هنر اسلامی

از جمله نکته‌هایی که مورد توجه اندکی از محققان قرار گرفته است، اما به شایستگی بررسی شده است، جنبه‌های فکری و نمودگارانه و معنوی هنر اسلامی بوده است. «هنر اسلامی» در ژرفکاویهای این محققان معانی عمیقی در خود نهفته داشته است و این محققان کوشیده‌اند به تبیین یا شرح معانی رمزی و نمودگارهای هنر و عرفان اسلامی



خرید و دانلود  درویکردهای هرمنوتیکی به هنر اسلامی 19 ص


خوشنویسی دوره صفویه 11 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

دانشگاه علم و هنر

دانشکده هنر و معماری اردکان

مربوط به درس :

هنر در تمدن 2

موضوع تحقیق:

خوشنویسی در دوره صفویه

نام استاد:

جناب آقای اشعاری

دانشجویان:

محیا درویش نژاد

مریم هارونی

بهار88

مقدمه :

بعد از اسلام در ایران هفت نوع خط معروف وجود داشته که اگر هنرمند خوشنویسی قادر بود این هفت خط را کامل بنویسد سمت استادی داشت و او را در حد کمال و «هفت خط» می‌نامیدند.

خطهای هفت گانة اسلامی که در ایران متداول بوده و هست به ترتیب قدمت عبارت‌اند از: خط کوفی، خط محقّق و ریحان، خط ثلث، خط نسخ، خط تعلیق و دیوانی، خط نستعلیق و خط شکسته نستعلیق که رقعه را نیز باید به این جمع اضافه نمود. هر کدام از این خطها مشتقات و گونه‌های مختلف دارد.

تاریخ خط فارسی را با تاریخ تحول خط عربی همزمان می دانند زیرا با ظهور دین اسلام و گسترش آن در ایران خط عربی کوفی جایگزین خط پهلوی شد.

خط کوفی در ابتدا بدون نقطه و اعراب بود اما در سال 69 هجری قمری ابوالاسود دولی از شاگردان حضرت علی (ع) براین خط اعراب نهاد و دیگری به نام نصر بن عاصم نقطه گذاری کرد.

در اصفهان تا قرن دوم هجری خط همان خط پهلوی بود که از عهد ساسانیان رایج بود و تا سال 132 هجری قمری تغییری در خط معمول این شهر پیدا نشد.

با روی کار آمدن عباسیان و قدرت یافتن ابومسلم، برای اولین بار خط اسلامی در شهر اصفهان متداول شد و به تدریج مکاتیب عمومی از خط پهلوی به خط اسلامی تبدیل شد.

قرن پنجم و ششم زمان رواج خط کوفی در اصفهان است. از قرن هفتم هجری استقبال از این خط به شدت کاهش یافت. اما متروک نشد.

آخرین نمونه این نوع خط در کتیبه دور گنبد امامزاده جعفر است که تاریخ آن 725 هجری قمری است.

از اوائل قرن پنجم رواج خط نستعلیق که خط تحریری خاص ایرانی بود شروع شد و در قرن ششم و هفتم رواج کامل یافت بطوری که اکثر کتب فارسی و برخی از کتب عربی با این خط نوشته می شد.

چکیده :

دوره صفویان از درخشان ترین ادوار ترقی و تکامل خطوط مختلف ایرانی بویژه ثلث، (نسخ) و (نستعلیق) است.

در این زمان بیشتر شاهان و شاهزادگان و رجال و امراء صفویه خود خوشنویس بوده اند و خطاطان و اساتید خوشنویس از احترامی ویژه برخوردار شدند و مکتب خط و خطاطی در این شهر دائر شد و این شهر در حدود 4 قرن مهد بزرگترین خطاطان و خوشنویسان شد.

خط نستعلیق در دوران صفویه به آنچنان جایگاهی رسید که نه تنها در ایران و افغانستان (که در آن هنگام جزئی از ایران بود) بلکه در ممالک مجاور و دور دست همچون هندوستان و عثمانی و مصر و عربستان نیز طرفدارانی پیدا کرد و اساتید بزرگی مانند میر معزکاشی نستعلیق نویس بزرگ دوران شاه عباس اول به هند سفر کرد و این خط را در آن کشور رواج داد.

دوران صفویه زمان رونق خط ثلث نیز هست.

در ادامه مقاله بیشتر با رشد این هنر در دوره صفویه آشنا می شویم .

خوشنویسی در دوره صفویه

دوران حکومت صفویه در ایران و اصفهان زمان اوج شکوفایی هنر در سطوح مختلف بوده است. از جمله خوشنویسی به علت علاقة سلاطین این دوره به هنر خوشنویسی و گرامی‌ داشتن هنرمندان آن، بسیاری از خوشنویسان مشهور از سراسر کشور راهی اصفهان شدند تا در دستگاه صفویه ارج و قربی بیابند، همانند علیرضا عباسی و عمادالحسنی و عبدالمجید درویش طالقانی و سیداحمد نیریزی و دیگران.

با کمال تأسف، حسادت، دشمنی و سعایت بعضی از خوشنویسان نزدیک شاه عباس، باعث شهادت و کشتن بزرگترین نستعلیق نویس ایران زمین که شهرت جهانی دارد گردید، ولی عاقبت شاه عباس از این عمل ناپسند خود پشیمانگردید اما پشیمانی سودی نداشت.

ثلث نویسان و نسخ نویسان معروف اصفهانی که آثار ارزنده و زیبایی از خود به یادگار گذاشته‌اند عبارت‌اند از:

محمدرضا امامی اصفهانی: او به نام امام و پیشوای زمان خود شهرت داشته و دارای عمر طولانی بوده و همزمان با شاه عباس اوّل و شاه صفی و شاه عباس دوم و شاه سلیمان زندگی می‌کرده و کتیبه‌هایی به خط ثلث و نسخ و نستعلیق در هر دوره به یادگار گذاشته است. تعداد کتیبه‌ها به خط محمدرضا امامی در بناهای تاریخی اصفهان بیست و نه عدد می‌باشد

که بین سالهای 1038 تا 1081 هجری، رقم زده است.

محمدمحسن، فرزند محمدرضا امامی: نامبرده کتیبه‌های زیادی در بناهای تاریخی اصفهان دارد. محمدمحسن امامی اگرچه نستعلیق و نسخ را خوش می‌نوشته اما تخصّص او در خط



خرید و دانلود  خوشنویسی دوره صفویه 11 ص


تاریخ هنر چین 21 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

دانشگاه جامع علمی کاربردی

واحد12

موضوع:

تاریخ هنر چین

استاد :

سرکار خانم عبدالهیان

گردآورنده:

مهرزاد محمدی

سال تحصیلی :

زمستان 1386

فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه 1

صنایع دوره سنگی 4

هنر رسمی و عصر مفرغ 10

نقشه 21

مقدمه:

چین، در سرتاسر تاریخ طولانی ثبت شده‌اش، توانسته است مرزهایش را تقریباً بدون آنکه خود به تهاجمی دست زند حفظ کند. این امر مسلم که هر ادبیات و هم هنرها در چین در طی چندین هزاره وابستگی متقابل بسیار چشم‌گیری داشته‌اند، خود مؤید این نظر است که فرهنگ چین نیز به همین اندازه عاری از گسست بوده است. با این همه، فرهنگ چینی که تجلی آن را در هنرها و هنرهای کاربردی می‌یابیم، سنتی ناب و خالص نبوده است.

کنجکاوی و علاقه به نقش‌مایه‌های خارجی که از همسایگان شرقی و غربی وام گرفته می‌شده به استادی در فن و گنجینه‌ای غنی از سبک‌های مختلف شکل داده است، اما عشق به سنت، حفظ تجانس را تضمین کرده است. هرگاه نقش‌مایه‌ها و سبک‌ها جذب سنت چینی شده‌اند، در طی قرون، هم سو با علاقه به کهن‌گرایی که در بخش اعظم هنر چینی جاری است بارها از نو سربرداشته‌اند. همین علاقه ما را به این دیدگاه سوق می‌دهد که چین فرهنگ هنری کی پارچه و خود بسنده‌ای دارد.

یکی از پرنفوذترین واردات پذیرش آیین بودایی و در قرن دوم ق‌م بود که فرهنگ دینی و فلسفی جدیدی را با هنر و شمایل‌نگاری ملازم آن به چین آورد. در پی آن، سبک‌های جدید نقاشی فیگور و پیکره‌سازی، و نیز الگوهای جدید در طراحی معابد، اثاث و تزیینات آن‌ها لازم افتاد؛ جذب این‌ها قرن‌ها به طول انجامید.

بخش اعظم هنر بودایی از سنت‌های آسیای مرکزی الهام می‌گرفت که خود ریشه در الگوی اصلی در شمال هند داشتند. در چین، شمایل‌نگاری بودایی نقشی مهم در پیکره‌سازی و نقاشی داشته است. پیکره‌های بزرگ مقایس پیش از این، قالب هنری بومی مهمی نبودند، اما در قرون پنجم و ششم دیگر نقش برجسته‌های باابهت و پیکرهای سنگی بی‌تکیه‌گاه برای غار. معبدها و بناها چوبی ساخته می‌شد. در سده‌های میانه، و بعدتر، سبک‌های هنری تبتی، مغولی و گورکانیان هند در چین در دوره‌های محبوبیت و نفوذ یافتند، اما تأثیر آن‌ها در کل چندان گسترده نبود.

رشد لایه‌بندی در جامعة چین تنوع بیشتر در سبک‌های هنری و تنوع بیشتر در مواد و مصالح کار را اقتضا می‌کرد. از همان مراحل اولیه، مهارت در تزیینات سطح، چه باکنده‌کاری روی سنگ یا ریخته‌گری فلزات، در چین به وجود آمد. نقش‌مایه‌های به کار رفته به صورت تزیینات نقش شده بر سفالینه‌ها تا به امروز باقی مانده‌اند.

از دورة زمامداری دودمان‌ هان، نقاشی و خوشنویسی معتبرترین شاخه‌ها هنر بیانی بوده‌اند. این هنرها، که اهل قلم نیز دستی در آن‌ها داشتند، با فلسفة زندگی آنان عجین است. خوشنویسی، که از دیرباز یکی از قالب‌های جدی هنر تلقی می‌شده است. بیان‌گر قدرت شخصیت خطاط است و بنابراین چیزی فراتر از کلمات نوشته شده را بیان می‌دارد.



خرید و دانلود  تاریخ هنر چین 21 ص


تاثیر ادیان بر هنر چین 13 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

دانشگاه علم و هنر

دانشکده هنر و معماری اردکان

مربوط به درس :

هنر و تمدن

موضوع تحقیق:

تاثیر ادیان بر هنر چین

نام استاد:

جناب آقای اشعاری

دانشجو:

مینا کاغذگران

بهار88

چکیده

رابطه ی دین و هنر

دین، از جهت ماهیت درونی و باطنی، حقیقتی آرمانی و متعالی است که ذاتا مطلوب بشر است و هر انسانی، بالطبع در آرزوی دستیابی به آن است. این حقیقت که - به «کمال مطلق» تعبیر شده است-، بر تمام زندگی انسانی که در جستجوی کمال است، تأثیر می گذارد و او را در یک نظام عقیدتی و رفتاری که مجموعه ای از هست ها و نیست ها و بایدها و نبایدها و بهترین ابزار و راه برای دست یافتن به آن کمال مطلق است، قرار می دهد.(2)

امروزه، هم تأثیرات ادیان الهی و هم غیر الهی در هنر، مورد بحث قرار می گیرد؛ چرا که از دیدگاه پژوهشگران معاصر، دین، مجموعه ای از اصول ثابت، احساسات و حرکات جمعی است که فرد را عمیقا تحت تأثیر قرار می دهند و در کارهای روزمره ی او، مخصوصا خلق اثر هنری، جلوه گر می شوند.(3)

شافتس بری (Shafts Bury) در تعریف هنر و زیبایی شناسی آن می گوید: «زیبایی، فقط به وسیله ی روح، شناخته می شود و خداوند، زیبای اصلی است».(4) فیخته (Fikhteh)، به نوعی، حرف او را تأیید نموده، می گوید: «هنر، ظهور و بروز روح زیباست و مقصدش تعلیم و تربیت. مقصود از هنر، تربیت متوازن سراسر وجود انسان است».(5) اما هگل (Hegel)، هنر را «تحقق همانندی تصور زیبایی با حقیقت زیبایی» می داند که «در کنار دین و فلسفه، راهی برای درک و بیان عمیق ترین مسائل انسانی و عالی ترین حقایق روح است.»(6) در این میان، لئو تولستوی، در تعریفی زیبا از هنر می گوید: «برای این که هنر را دقیقا تعریف کنیم، پیش از همه، لازم است که به آن، همچون یک وسیله ی کسب لذت ننگریم؛ بلکه هنر را یکی از ملزومات حیات بشری بشناسیم».(7) پیداست که همه ی این تعاریف، تعریف «هنر متعهد به آسمان» یا «هنر متعالی» است.

با مد نظر قرار دادن تعاریف بالا، می توان هنر را «شکلی نو و دل پذیر و نمودی پرجاذبه از حقیقتی اصیل و ماهیتی آرمانی» دانست که ریشه در فطرت پاک انسان دارد و او را از «آنچه هست» به سوی «آنچه باید باشد»، راهنمایی می کند. به عبارتی، می توان چنین نتیجه گرفت که هنر متعالی، مانند دین، سعی دارد تا با توجه دادن انسان به فطرت پاک و الهی خود، همان اهداف دین (یعنی تقویت و تصحیح رابطه ی انسان با: خدا، خود، همنوعان و جهان هستی) را محقق سازد.

هنر دینی و هنر غیردینی

آیا تقسیم پذیری هنر، به دینی و غیردینی (غیر متعهد به دین) درست است؟ یا این که اصلا این نوع تقسیم بندی، وجود خارجی ندارد؟ نظرات در این باره مختلف اند. عده ای معتقدند که دین، هنر را محدود کرده و به نوعی آن را در خود، حل نموده است. در عین حال، گروهی دیگر، نظر بر این دارند که هنر را هنگامی می توان هنر نامید که در راه دین، قدم بردارد و تلاش کند تا انسان به هدف دین - که همان رشد و تعالی انسان است-، نزدیک شود. از این دیدگاه، هنر، یک ابزار است و هر هنری که از جنسی جز این باشد، جادو و تزویر و شعبده است.(8)

تیتوس بورکهات (Titus Burkhart)، فریتیوف شووان (Frithjof Schuon) و ارسطو، شخصیت های برجسته ای هستند که از تقسیم بندی هنر به دینی و غیردینی، دفاع می کنند. آنها اعتقاد دارند که هنر، خوب است، به شرطی که احساسات خوب را ترویج کند. هنر نباید راستی و راستگویی را از دست بدهد و گناه و فساد را ترویج کند.(9)

تولستوی که شاید بتوان او را از بارزترین شخصیت های مدافع هنر دینی - اخلاقی دانست، در این زمینه می گوید: «تنوع احساساتی که ناشی از شعور دینی اند، بی پایان است و همه ی این احساسات، تازه اند؛ زیرا شعور دینی، جز نشانی از رابطه ی جدید انسان با جهان در جریان نظام خلقت، چیز دیگری نیست».(10) و در جایی دیگر، ضمن انتقاد از هنر غیردینی می گوید: «احساس لذت جنسی - که فرودست ترین احساسات است و نه تنها در دسترس انسان قرار دارد، بلکه همه ی حیوانات نیز بدان دسترسی دارند-، موضوع اساسی تمام آثار هنری عصر جدید را تشکیل می دهد».(11)

علامه محمدتقی جعفری نیز ضمن تأکید و تأیید بر هنر دینی و انتقاد از هنر غیر دینی، هنری را متعهد می داند که «آنچه هست» را به سود «آن چه باید بشود» تعدیل کند.(12) افرادی که معتقد به دسته بندی هنر به دینی و غیردینی هستند، یک سری ویژگی ها را بر می شمارند و بیان می کنند که همراه بودن هر یک از این خصوصیات، با هنر، باعث دینی شدن آن هنر می گردد. این ویژگی های برشمرده شده، عبارت اند از: کارکرد هنر؛ مکان اثر هنری؛ موضوع و یا شمایل نگاری اثر هنری؛ معنویت و عقاید هنرمند در خلق اثر هنری؛ حمایت یک اجتماع دینی از یک اثر هنری.(13)

در عین حال، نمی توان منکر این شد که در طول تاریخ، برخی از ادیان، بعضی هنرها را از صحنه ی جامعه حذف کرده اند و در قبال آن، به توسعه ی هنرهای دیگر پرداخته اند؛ به گونه ای که هر زمان در یک مرکز دینی، عناصر معتقد به کلام، بر عناصر معتقد به ماده، چیره شده، تصویرشکنی، شمایل شکنی و در نتیجه، عدم رشد هنرهایی مانند نقاشی و مجسمه سازی را سبب شده است. در مقابل، خوش نویسی و تذهیب - که جزو هنرهای تزیینی به حساب می آیند -، درخشش بیشتری یافته اند.(14)

دکتر غلامرضا اعوانی، معتقد است که فهم های ظاهری و سطحی از دین در بعضی از جوامع، موجب شده است تا برخی ادیان، هنر را کنار بگذارند.(15) این بیرون راندن هنر و هنرمندانگی از بستر زندگی افراد، موجب رکود و رخوت در آفرینندگی و زایندگی در اندیشه ی انسان ها می شود(16) که نمونه ی بارز آن، در عصر حاضر را می توان در مکاتب فکری افراط گرایانه ای مانند القاعده و طالبان و... مشاهده نمود.



خرید و دانلود  تاثیر ادیان بر هنر چین 13 ص