لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
ملی شدن صنعت نفت
«مقدمه»
روز شنبه 27 اوت سال 1859، در نقطهای به نام تیتوسویل واقع در ایالت «پنسیلوانیا»، «ادوین دریک» انقلابی را آغاز کرد که بیش از یک قرن اقتصاد جهانی را تحت تأثیر خود قرار داده است.
دنیای کنونی در همة جنبه های زندگی اعم از کشاورزی، بهداشت، آموزش و پرورش، حمل و نقل، اقتصاد، سیاست، ارتش و امکانات رفاهی و درون خانگی و غیره بر پایه تکنولوژی بنا شده و همه این ها مساوی است با یک کلمه؛ «نفت» و اگر در حال حاضر تکنولوژی را از زندگی حذف کنیم، بازگشت بشر به طور تمام عیار به قرون تاریک تاریخ خواهد بود؛ اعصار قحطی و طاعون و جهل و اوهام و خرافه.
اما نزدیک به یک قرن است که مردم کشور ما با مقولة نفت و مسائل مربوط به آن آشنا شده اند و نقش حیاتی این ماده در حیات اقتصادی کشورها، خصوصاً در چند دهة اخیر به جایی رسیده که باید آن را ماده اساسی زندگی نامید؛ اصولاً هیچ جنبهای از زندگی مادی انسان نیست که «نفت» در آن بطور زیربنایی رخنه نکرده باشد، و همین نقش حیاتی، سیاست کشورهای صاحب نفت را با خطر مواجه کرده و در عرصه بین الملل با مشکلات جدی مواجه کرده است. بدون تردید جنگ ایران و عراق با آغازگری کشور همسایه یا به عبارت بهتر «صدام» بدون تردید بی ارتباط به مسئلة «نفت» نبود. از طرفی دیگر کشور ما با در دست داشتن ذخایر غنی و سرشار نفت و گاز در سطح دنیا و بمراتب اولی تر در خاورمیانه نیاز و عزم راسخی را می طلب تا مردم ما دانش و آگاهی خود را در بارة تاریخ نفت، «این طلای سیاه» بیفزایند. از این رو در این مجال مختصر می کوشم تا شمه ای از تاریخ و اثرات این ماده ارزشمند را در جهت تکمیل آگاهیمان تقدیم دارم. بنابراین می بایست شرحی کوتاه از تاریخچة نفت و تبعات کشف و استخراج این مهم در بحث گنجانده شود تا مسئله برای ما واضح و خالی از ابهام باشد. اما مقاله با عنوان پیشنهادی «مردم از ملی کردن صنعت نفت چی می خواستند و چه شد» را باید عوض کرد چرا که مردم آن زمان این کار را نکردند و فقط شخص مصدق و دکتر حسین فاطمی به عنوان طراحان این ایده بودند و اصلاً مردم در این پروژه دخیل نبودند چرا که تمام فشار بر این دو شخص بود و باید نام تحقیق را گذاشت «مصدق از ملی شدن صنعت نفت چی می خواستند و چه شد» ؟ حالا ادامه ماجرا...
تاریخچه نفت در ایران
اصلی ترین مادة انرژی زا در حال حاضر «نفت» است: اگر در عالم خیال «نفت» را از چرخة حیات تکنولوژی حذف کنیم چه باقی می ماند مطمئناً؛ هواپیماها بازمیایستند؟ حرکت قطارها متوقف می شود. اتومبیل های سبک و سنگین دیگر قادر به حرکت نخواهد بود و کشتیها که همه روزه دهها تن بار و هزاران مسافر را حمل می کنند، تبدیل به قطعات چوبی و آهن قراضه می شوند و همة کارخانجات تولید ماشین آلات بسته می شوند، تکنولوژی رشته های متنوع داروسازی و پزشکی با خطر جدیدی موجه می شود و ژنراتورهای مولد برق و نیروی هسته ای و هیدرولیک شدیداً صدمه می بیند و همة اینها مساوی با درهم پیچیده شدن طومار تمدن فعلی بشر.
طبق آخرین تحقیقات زمین شناسی و معدن شناسی، حدود 677 میلیارد بشکه نفت در سطح جهان شناسائی شده و 5/54 درصد از تمام این ذخائر در حوزة کوچک خلیج فارس یعنی در چهار کشور؛ ایران، عراق، عربستان و کویت نیمی از ذخائر ثابت شدخ جهان قرار دارد. عربستان با داشتن 160 میلیارد بشکه و ایران با 100 میلیارد بشکه به ترتیب در مقام اول و دوم می باشند.
عملیات حفاری انگلیسی ها پس از تلاشهای انصافاً طاقت فرسا، بالاخره در سال 1908 در مسجد سلیمان به نفت رسید. اما بهره برداری تا سال 1913 به تأخیر افتاد: عمل لوله کشی از چاهها تا جزیرة ابادان و تأسیس پالایشگاه آبادان حدود پنج سال وقت گرفت. بهرحال در سال 1913 مقدار کمی نفت استخراج شد و از اوائل سال 1914 نفت ایران به مقدار تجارتی مورد بهرهبرداری واقع شد.
در 5 سال اول بهره برداری از نفت جنوب، انگلیسی ها برخلاف قرارداد «دارسی» و حقوق و عرف بازرگانی، وجهی به ایران نپرداختند و فقط از سال 1919 بود که شروع به پرداخت سهم ناچیز به ایران کردند.
انگلیسی ها از سال 1914 تا سال ملی شدن صنعت نفت یعنی سال 1950 طی 36 سال مجموع مقدار 000/992/275/2 بشکه نفت از خوزستان استخراج کردند و متقابلاً بابت حق الامتیاز جمعاً مبلغ 8/112 میلیون لیره به ایران می پرداختند که این مبلغ به نرخ آن زمان 2/451 میلیون دلار می شود. در دورة کنسرسیوم و مابعد تا آغاز انقلاب یعنی از 1955 تا پایان سال 1977(1356 هـ . ش) در مجموع 7/23 میلیارد بشکه نفت از منابع ایران استخراج شده و در مقابل کلاً 1/97 میلیارد دلار به ایران پرداخت شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 3 صفحه
قسمتی از متن .doc :
چالشهای صنعت چاپ
شرکت ماشینآلات چاپ شینو هارای ژاپن یکی از شرکتهای معروف در صنعت چاپ است. تولیدات جدید این شرکت از تکمیلترین و جدیدترین ساختههای این کمپانی است که به زودی وارد بازار ایران میشود. بدنه و شاسی یک تکهای که در این دستگاه به کار رفته از آلیاژی مخصوص ساخته میشود و باعث طول عمر بیشتر و کیفیت چاپ بالا خواهد بود.
درباره قابلیت و ساختار این دو چاپگر میتوان گفت که مجهز به سیستم کنترل از راه دور و سلیندر زنیک به صورت محوری و جانبی است. اتوماتیک بودن شست و شوی سلیندر و لاستیک چاپ، سیستم کج گیر گیرههای سلیندر زنیک تحویل خودکار ورقهای چاپ نشده و از ویژگیهای دیگر این چاپگرهاست.یکی از مشکلات چاپ، ناصاف بودن یا نامنظم بودن ورقهاست. چاپگرها به طور خودکار ورقهای ناصاف و نامنظم را پیدا کرده و از ورود آنها به دستگاه جلوگیری میکنند. نماینده شرکت درباره این مورد گفت: حذف ورقهای ناصاف و نامنظم به طور خودکار و تجهیز دستگاه به سیستم هوای ضد الکتریسیته ساکن برای تغذیه روان ورقها از ویژگیهای منحصر چاپگرهاست.درواقع در این دستگاهها سعی شده تا موانعی که در حین کار باعث کاهش سرعت عملکرد و کاهش راندمان کار میشوند، به حداقل رسیده و در بسیاری موارد با تعبیه سیستمهای خاص موانع حذف شوند. ویژگی چاپگرهای شینوهارا تقریباً یکسان است، اما بعضی ویژگیها نیز اختصاص به هر دستگاه دارد.
از جمله ویژگیهای shinohara ۷۵ سرعت عملکردی معادل ۱۵ هزار sph، ظرافت چاپ تا ۶/۰ میلیمتر، نداشتن زانویی ۹۰درجه، دو نوع خشککن شامل خشککن دمنده و مادون قرمز و برش اتوماتیک و دقیق ورقههاست که کار چاپ را به بهترین شکل انجام میدهند.توان این دستگاه shinohora۷۵)) از جهت جاگیری ورق و حجم چاپ هر ورق برای چاپ یک رو معادل ۷۵۰×۵۷۵ میلیمتر و برای چاپ دو رو حداکثر اندازه ورق قابل جاگیری معادل ۷۵۰× ۵۸۵ میلیمتر است که هر بار ۷۴۰×۵۶۵میلی متر آن چاپ میخورد. گذشته از این چاپ چهار رنگ قابلیت بسیار بالایی را داراست. shinohara۵۲ ویژگیهای منحصر به خود را دارد که میتوان به سرعت عملکردی برابر ۱۵هزار sphو قابلیت چاپ از۴تا ۶رنگ اشاره کرد.چاپگر shinohara۵۲ مجهز به سیستم خشککن ur (ماوراء بنفش) علاوه بر سیستم دمنده و مادون قرمز است که این ویژگی کار خشککن ورقهای چاپ شده را تسریع کرده و کیفیت کارها چند برابر میشود .درباره حجم پذیرش کاغذ و نوع ورقهای چاپی باید بگویم shinohara۵۲ قابلیت چاپ روی ورقهای پلاستیکی را نیز دارد و برای استفاده در چاپ نمونههای تبلیغاتی را منحصر به فرد میکند. از جهت تغذیه ورق، حداکثر اندازه ورق قابل جاگیری در دستگاه برای چاپ یک رو برابر ۵۲۰×۳۷۰میلی متر است که فضای مفید چاپ هر ورق برابر با ۵۱۰×۳۶۰میلی متر است. حداکثر اندازه ورق قابل جاگیری در دستگاه برای چاپ دو رو برابر ۵۲۰×۳۷۰ میلی متر و فضای مفید چاپ هر ورق ۵۱۰× ۳۶۰ میلیمتر است. اگر چه قیمت خرید چاپگرها بالا میباشد، اما قابلیتهای منحصر به فرد چاپگرها توجیه مناسبی برای قیمت بالای آنهاست.
غروب صنعت چاپ
بیتردید میتوان ادعا کرد که نبض فرهنگ هر جامعه در چاپ و نشر آن میتپد و اصولاً سطح و میزان کارهای چاپی در یک جامعه از شاخصهای مهم توسعهیافتگی و پویایی فکر و فرهنگ جامعه به شمار میرود. صنعت چاپ، صنعت عظیم و با اهمیتی است که در اغلب کشورهای صنعتی و توسعه یافته جهان در پنج صنعت نخست جای گرفته است. اما در کشور ما صنعت چاپ در جایگاه درخور ارزش قرار ندارد و بعد از صنعت نساجی دومین صنفی است که دچار بحران شده و سیر نزولی را با سرعت بالا طی میکند . لذا با توجه به اینکه بعضی از کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس و همسایه شمال غربی در ایجاد شهرکهای بزرگ چاپ برای ورود به بازار بزرگ منطقه و بازار ایران سرمایهگذاری عظیمی کردهاند بدین دلیل ایجاب می نماید تا نسبت به تشکیل مناطق ویژه چاپ، تغییر در مقررات و چگونگی این صنعت فرهنگی، مشارکت در خصوصیسازی چاپخانههای دولتی، لغو اخذ مجوزهای غیرضروری دولتی برای احداث واحدهای چاپی و همچنین کنترل مجوزهای جدید اقدام اساسی کنیم. امیدوارم وزیر محترم ارشاد که خود فرد فرهنگی و دلسوز است، راهکارهایی را برای مهار این بحران اتخاذ کند و در همین رابطه قولهایی را هم به انجمنهای مرتبط با این صنعت داده است. احمد علی عزیزی یکی از مدیران چاپ و نشر که چهل سالی است عهده دار چنین وظیفه ای است و در صنعت چاپ اعتباری کسب کرده است، بخشی از معضلات آن را بر میشمارد و بر حل آن اهتمام میورزد. یکی از مشکلات امروزی صنعت چاپ شاید مفهوم آن است که نسبت به گذشته تغییر کرده است شما چه تعریفی از چاپخانه و چاپ دارید؟ چه اندازه با این تعبیر موافقید؟
ـ صنعت چاپ یک کار فرهنگی و در واقع ماشینی است که دستاندرکار خلق آثار هنرمندانی مثل نویسندگان، نقاشان و دیگر اهالی فرهنگ است و همیشه باید دارای خطوط انسانی و به دور از هر گونه تخلف باشد. چون مستقیماً با فرهنگ در ارتباط است. شاید انتشار کیفی یک اثر کمک زیادی در ارتقاء فرهنگ داشته باشد. در طی چند قرن اخیر چاپ به مدرسه، دانش آموز و دانشجو معنای دیگری داد. با این همه صنعت چاپ در سالهای کنونی رو به افول است.
آیا وزارت ارشاد کمکهایی به این صنعت کرده است؟
مواد اولیه ـ کاغذ ، مقوا ... در بازار کم است که باید ارشاد رسیدگی کند. از همه مهمتر اینکه وزارت ارشاد با این کار ضربه مهلکی به صنعت چاپ وارد آورده و آن هم ارائه مجوزهای بی ضابطه برای تاسیس چاپخانه است که به نظر من این قدر نیاز نبود. تعداد چاپخانهها تا چند سال پیش حدود ۲۶۰ واحد بود که اکنون به حدود ۱۲۶۰واحد رسیده است. این مجوزهای بی رویه آسیبهای جدی به این صنف وارد کرده است. وجود چاپخانههای متعدد نشان داده است که در سطح تهران کشش ندارد چون به تناسب آن ما بازار نداریم، اکثر ماشینآلات چاپ در روز ۲ الی ۳ ساعت بیشتر کار نمیکنند خیلی ضعیف عمل میشود و همین باعث مرگ این صنعت شده است. زمانی ما ۳ شیفت کار میکردیم اصلاً چنین اوضاعی را ما تجربه نکردیم و متاسفانه هر روز هم وضعیت بدتر میشود. متاسفانه هیچ کمکی از طرف آقایان نمیشود، پس وظیفه وزارت ارشاد چیست؟ شما تحقیق کنید که تعداد زیادی از چاپخانهها ورشکسته شدند. کسانی که سالها برای این صنعت فرهنگی زحمت کشیدهاند، با بیبرنامگی از بین رفتهاند. این افراد همه آدمهای فرهنگی و با آبرو بودند که الان به خاطر بدهکاری سنگین در زندانها به سر میبرند واقعاً چه کسی پاسخگوی این افراد و در کل این صنعت است ؟ به نظر با صدور جواز ایجاد شغل میشود؟ سیاست دولت ایجاد شغل است.
ـ ببینید، شغلی که بازار کار در آن تعبیه نشده است چه فایدهای دارد، جنس داریم اما مشتری نداریم. این جنس آنقدر میماند تا خراب شود، از بین رود و یا فرسوده شود، مانند ماشینهای چاپ که کار نمی کنند و فرسوده میشوند و کارگرها هم از بیکاری خسته شدهاند. در واقع حتماً دولت باید به این کار فرهنگی توجه کند تا از این بحران خارج شویم. قدرت و اختیار اتحادیه هم محدود است ما از اتحادیه گلهمند هستیم، ولی از جاهای دیگر دستش را بسته اند. الان قیمتهای ما قیمتهای سال ۶۳-۶۲ است اما کار و هزینههای امروز را میپردازیم. قیمتها از سال ۶۲ دست نخورده این همه گرفتاری در صنعت چاپ وجود دارد، مالیات هم مزید بر علت شده است. ناشران از مالیات معاف هستند، سهمیه کاغذ میگیرند، فیلم زینگ میگیرند و از دیگر امکانات دولت استفاده میکنند، اما ما هیچ کمکی نمیگیریم باید مالیات سنگین هم بپردازیم. موقعی که کار نمیکنیم چگونه مالیات پرداخت کنیم. خود وزارتخانه هم می داند و هیچ کاری نمیکند، سالهای پیش کار خوب بود، مالیاتها را هم سر وقت میدادیم.
الان که کار نیست چرا کمکی نمیکنند که حداقل مالیات را کم بگیرند نمیگویم که نگیرند، کم بگیرند. در سال یک بند کاغذ هم به این صنف نمیدهند در صورتی که کلیه کاغذهایی که در بازار آزاد فروخته میشود همه از سهمیه و حواله ناشران است که میفروشند. بندی ۵/۵ دولتی و بندی ۵/ ۱۶که در بازار آزاد میفروشند از کجا آمده است؟ چاپخانه داران که چنین تسهیلاتی ندارند، پس بر عهده ناشران است. به فرض تیراژ ۱۰۰۰۰جلدی حواله کاغذ میگیرند. اگر همه را منتشر کنند، دیگر کاغذی اضافه باقی نمیماند که در بازار آزاد فروخته شود. از سوی دیگر، با همه اینها مالیات هم پرداخت نمیکنند. سال پیش یک میلیون و هشتصد هزار تومان مالیات پرداخت کردیم امسال به رقم ۴ میلیون رسیده است. شما هر روز صبح در ظهیرالاسلام مشاهده می کنید که چه حواله های کاغذی میآید، آن هم حوالههای سنگین، خوب این حوالهها از کجا توزیع میشود، خود آقایان میدانند که چطوری این حوالهها دست به دست میشود. این همه کاغذ دولتی مازاد است آن وقت ما باید دنبال کاغذ آزاد با قیمت بالا باشیم.
شما چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
به نظرم باید همان امکاناتی که به ناشران میدهند را به ما هم بدهند وگرنه این صنف از بین می رود. آقایان بیایند و با افراد با تجربه که سالهاست چاپخانه دارند و با مشکلات آشنا هستند، مشورت کنند و مشکلات را از بین ببرند. * یکی دیگر از مشکلات چاپ قیمتهای متفاوت آن است. آیا اتحادیه قیمت واحدی را تعیین نمیکند. به چه دلیل هر چاپخانه یک قیمت برای خود دارد؟ واقعاً فاجعه است. مقصر اصلی صاحبان چاپخانهها هستند. در این صنف هیچ اتحادیهای وجود ندارد. کاری را که من ۱۰۰۰ تومان میپذیرم چاپخانه دیگر با ۷۰۰ تومان منتشر میکند. چاپخانه دیگر با ۵۰۰ تومان کار را میپذیرد. آنچه که همه ما را درگیر میکند، نقشی است که مشتری ایفا میکند. در چاپ مشتری تعیینکننده است و من صاحب چاپ به جهت آنکه با مشکلات بیکاری دست و پنجه نرم نکنم، مجبورم که تحت برخی از شرایط نامساعد به این بازی تن دهم. در واقع مشتری تعیینکننده است. جای تاسف است که مشتری قیمت را تعیین کند و این یعنی نابودی یک صنف. بنابراین هیچ امیدی به بهبود صنعت چاپ وجود ندارد. در واقع در ۲ سال پیش که این سیر نزولی شدت پیدا کرد، ما اعتراض کردیم و از متولیان امر کمک خواستیم اما گوش شنوا نبود امیدواریم حالا مجله گسترش صنعت که به فکر صنعت چاپ افتاده، حرفها و اعتراض ما را به مسئولان مربوطه برساند. مجله صنعت چاپ که تنها به فکر آگهی است و اصلا ًکاری به مشکلات ما ندارد و دنبال پول است. به نظر شما ورود ماشینهای ریسوگراف و وارد کردن آن چه لطماتی به صنعت چاپ زده است؟ اشتباه بزرگی که انجام شد این بود که اجازه وارد کردن به این دستگاهها داده شد، چون بیرویه بود. ولی اگر همان ریسوگرافها را در قالب چاپخانه واگذار میکردند، خوب بود، چون چاپخانه پاسخگو بود، اما متاسفانه با اشتباه اول، اشتباه دوم را هم مرتکب شدند. این دستگاهها را بدون مجوز به افراد واگذار کردند. در بازار چاپ و در پیشخوان هر مغازه یک ریسوگراف گذاشتند و به سرعت کار میکنند، کاری را که برای ما ۲ تومان قیمت تمام شده آن است آنها با ۳ ریال انجام میدهند، این هم یکی دیگر از دلایل فقدان برنامه در این صنف بود تا لطمه دیگری را به این صنعت وارد کنند، چون دستگاه ریسوگراف هر کاری و یا هر چیزی را چاپ میکند. چون اگر یک چاپخانه کوچکتر خلافی را انجام دهد امور صنفی و غیره جریمه سنگینی را منظور میکنند، ولی ریسوگراف از این جرایم مستثنی است چون در کنار خیابان امکان کنترل نیست و در آخر اینکه وارد شدن هر یک ریسوگراف یعنی خارج شدن یک دستگاه ماشین و به همین ترتیب یعنی نابودی صنعت چاپ. به چه دلیل در رابطه با وارد کردن ماشینآلات وضعیت چندان مناسب نیست چرا؟ هم اکنون ماشینآلاتی وارد نمیشود چون بازاری نیست. اول بازار باید رونق داشته باشد بعد واردات ماشین. طبق اطلاعاتی که بنده دارم نسبت به ۳ الی ۴ سال پیش ماشینی وارد نمیشود در ضمن ماشینها همگی دست دوم است که به نظرم ارشاد باید مانع این مسئله شود چون همین ماشینهای فرسوده و از کارافتاده را آنها به ما میفروشند و جز دردسر و مشکلات چیز دیگری ندارد. ولی ارشاد به این موضوع توجهی نمیکند و همچنان به واردات اصرار دارد و مسبب کارهای بدون کیفیت میشود. ماشین نو تا چند سال کار میکند و کار تمیز به دست مشتری میدهد. در واقع ماشینآلات دست دوم هم به نوعی به چاپ ضربه وارد میکند واقعاً حیف است که دلار و یورو را بدهیم و کالای دست دوم وارد کنیم. تفاوت چاپ در ایران با کشورهای پیشرفته در چیست؟ کشورهای خارج دارای تکنولوژی جدیدتری در صنعت چاپ هستند که در کشور ما هم تعدادی از این ماشینآلات جدید موجود است، ولی مهمترین فرق این است که کارگران آنها از قبل آموزشهای لازم را در شرکت میبینند و دوره تکمیلی را میگذرانند و به صورت حرفهای وارد بازار کار میشوند ولی در کشور ما از روی بیکاری رو به هر کاری میآورند. دیگر اینکه در خارج، مدارس و دانشگاههایی است که صنعت چاپ تدریس میشود و به عنوان یک رشته تحصیلی به آن نگاه میکنند و تمام کسانی که فارغ التحصیل میشوند میتوانند برای صنعت چاپشان موثر و مفید واقع شوند. امیدوارم که ما هم بتوانیم به صورت پایهای این رشته را در مدارس، هنرستانها و دانشگاهها به صورت عملی تدریس کنیم تا بعد از طی این دورهها مانند خارج افراد این رشته را وارد بازار کار کنیم آن وقت مشاهده خواهید کرد که این صنعت فرهنگی با چه رشد چشمگیری به حرکت درخواهد آمد. به امید آن روز.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
ملی شدن صنعت نفت
«مقدمه»
روز شنبه 27 اوت سال 1859، در نقطهای به نام تیتوسویل واقع در ایالت «پنسیلوانیا»، «ادوین دریک» انقلابی را آغاز کرد که بیش از یک قرن اقتصاد جهانی را تحت تأثیر خود قرار داده است.
دنیای کنونی در همة جنبه های زندگی اعم از کشاورزی، بهداشت، آموزش و پرورش، حمل و نقل، اقتصاد، سیاست، ارتش و امکانات رفاهی و درون خانگی و غیره بر پایه تکنولوژی بنا شده و همه این ها مساوی است با یک کلمه؛ «نفت» و اگر در حال حاضر تکنولوژی را از زندگی حذف کنیم، بازگشت بشر به طور تمام عیار به قرون تاریک تاریخ خواهد بود؛ اعصار قحطی و طاعون و جهل و اوهام و خرافه.
اما نزدیک به یک قرن است که مردم کشور ما با مقولة نفت و مسائل مربوط به آن آشنا شده اند و نقش حیاتی این ماده در حیات اقتصادی کشورها، خصوصاً در چند دهة اخیر به جایی رسیده که باید آن را ماده اساسی زندگی نامید؛ اصولاً هیچ جنبهای از زندگی مادی انسان نیست که «نفت» در آن بطور زیربنایی رخنه نکرده باشد، و همین نقش حیاتی، سیاست کشورهای صاحب نفت را با خطر مواجه کرده و در عرصه بین الملل با مشکلات جدی مواجه کرده است. بدون تردید جنگ ایران و عراق با آغازگری کشور همسایه یا به عبارت بهتر «صدام» بدون تردید بی ارتباط به مسئلة «نفت» نبود. از طرفی دیگر کشور ما با در دست داشتن ذخایر غنی و سرشار نفت و گاز در سطح دنیا و بمراتب اولی تر در خاورمیانه نیاز و عزم راسخی را می طلب تا مردم ما دانش و آگاهی خود را در بارة تاریخ نفت، «این طلای سیاه» بیفزایند. از این رو در این مجال مختصر می کوشم تا شمه ای از تاریخ و اثرات این ماده ارزشمند را در جهت تکمیل آگاهیمان تقدیم دارم. بنابراین می بایست شرحی کوتاه از تاریخچة نفت و تبعات کشف و استخراج این مهم در بحث گنجانده شود تا مسئله برای ما واضح و خالی از ابهام باشد. اما مقاله با عنوان پیشنهادی «مردم از ملی کردن صنعت نفت چی می خواستند و چه شد» را باید عوض کرد چرا که مردم آن زمان این کار را نکردند و فقط شخص مصدق و دکتر حسین فاطمی به عنوان طراحان این ایده بودند و اصلاً مردم در این پروژه دخیل نبودند چرا که تمام فشار بر این دو شخص بود و باید نام تحقیق را گذاشت «مصدق از ملی شدن صنعت نفت چی می خواستند و چه شد» ؟ حالا ادامه ماجرا...
تاریخچه نفت در ایران
اصلی ترین مادة انرژی زا در حال حاضر «نفت» است: اگر در عالم خیال «نفت» را از چرخة حیات تکنولوژی حذف کنیم چه باقی می ماند مطمئناً؛ هواپیماها بازمیایستند؟ حرکت قطارها متوقف می شود. اتومبیل های سبک و سنگین دیگر قادر به حرکت نخواهد بود و کشتیها که همه روزه دهها تن بار و هزاران مسافر را حمل می کنند، تبدیل به قطعات چوبی و آهن قراضه می شوند و همة کارخانجات تولید ماشین آلات بسته می شوند، تکنولوژی رشته های متنوع داروسازی و پزشکی با خطر جدیدی موجه می شود و ژنراتورهای مولد برق و نیروی هسته ای و هیدرولیک شدیداً صدمه می بیند و همة اینها مساوی با درهم پیچیده شدن طومار تمدن فعلی بشر.
طبق آخرین تحقیقات زمین شناسی و معدن شناسی، حدود 677 میلیارد بشکه نفت در سطح جهان شناسائی شده و 5/54 درصد از تمام این ذخائر در حوزة کوچک خلیج فارس یعنی در چهار کشور؛ ایران، عراق، عربستان و کویت نیمی از ذخائر ثابت شدخ جهان قرار دارد. عربستان با داشتن 160 میلیارد بشکه و ایران با 100 میلیارد بشکه به ترتیب در مقام اول و دوم می باشند.
عملیات حفاری انگلیسی ها پس از تلاشهای انصافاً طاقت فرسا، بالاخره در سال 1908 در مسجد سلیمان به نفت رسید. اما بهره برداری تا سال 1913 به تأخیر افتاد: عمل لوله کشی از چاهها تا جزیرة ابادان و تأسیس پالایشگاه آبادان حدود پنج سال وقت گرفت. بهرحال در سال 1913 مقدار کمی نفت استخراج شد و از اوائل سال 1914 نفت ایران به مقدار تجارتی مورد بهرهبرداری واقع شد.
در 5 سال اول بهره برداری از نفت جنوب، انگلیسی ها برخلاف قرارداد «دارسی» و حقوق و عرف بازرگانی، وجهی به ایران نپرداختند و فقط از سال 1919 بود که شروع به پرداخت سهم ناچیز به ایران کردند.
انگلیسی ها از سال 1914 تا سال ملی شدن صنعت نفت یعنی سال 1950 طی 36 سال مجموع مقدار 000/992/275/2 بشکه نفت از خوزستان استخراج کردند و متقابلاً بابت حق الامتیاز جمعاً مبلغ 8/112 میلیون لیره به ایران می پرداختند که این مبلغ به نرخ آن زمان 2/451 میلیون دلار می شود. در دورة کنسرسیوم و مابعد تا آغاز انقلاب یعنی از 1955 تا پایان سال 1977(1356 هـ . ش) در مجموع 7/23 میلیارد بشکه نفت از منابع ایران استخراج شده و در مقابل کلاً 1/97 میلیارد دلار به ایران پرداخت شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نگاهی تاریخی به ملی شدن صنعت نفت
در آغاز سده بیستم، «آنتوان کتابچی»، بانی و دلال قراردادی شد که پیامدهای آن، هم در عرصه بین الملل و هم در امور داخلی ایران، تغییرات شگرف و بنیادینی به وجود آورد
در آغاز سده بیستم، «آنتوان کتابچی»، بانی و دلال قراردادی شد که پیامدهای آن، هم در عرصه بین الملل و هم در امور داخلی ایران، تغییرات شگرف و بنیادینی به وجود آورد. وی که بوی نفت به مشامش خورده بود، در این باره با یک سرمایه دار خطر پذیر انگلیسی به نام «ویلیام ناکس دارسی» مذاکره کرد. دارسی از سرمایه داران بنامی بود که در تجهیز عوامل تولید و کسب سود، کارنامه درخشانی داشت. کتابچی با استناد به مطالعات یک زمین شناس فرانسوی، وجود منابع سرشار نفت در ایران را به دارسی وعده داد. به این ترتیب، نمایندهٔ دارسی راهی ایران شد تا برای دستیابی به این منابع سرشار، امتیاز نامه ای دریافت کند. در سال ۱۲۸۰ دارسی با پرداخت رشوه هایی که کتابچی دلال آن بود و با توشیح ملوکانه مظفرالدین شاه، حق انحصاری اکتشاف، استخراج و بهره برداری، حمل و نقل، فروش نفت و فرآورده های نفتی و تمام عملیات مربوط به منابع نفت ایران را به مدت ۶۰ سال، به دست آورد. مخالف خوانی روس ها نیز مانع از عقد چنین قراردادی میان دارسی و مظفرالدین شاه نشد. آنها تنها توانستند پنج ایالت شمالی را از محدوده امتیاز خارج کنند. در قبال آن، ایران ۲۰ هزار لیره به صورت نقد و۲۰ هزار لیره به صورت سهام دریافت کرد. طبق قرارداد باید ۱۶ درصد از منافع خالص سالانه تمام شرکت هاییکه به موجب این امتیاز تشکیل می شدند، به ایران تعلق می گرفت.
دارسی برای تأمین هزینه های عملیات اکتشافی، از نیروی دریایی انگلستان استمداد طلبید و سرانجام با همکاری و سرمایه شرکت « نفت برمه»، در حالی که بودجه و صبر و شکیبایی آنها به سر آمده بود، به منابع سرشار نفت دست یافت. در پنجم خرداد ۱۲۸۷ فوران نفت از چاهی در مسجد سلیمان اسباب دگرگونی اوضاع ایران و خاورمیانه را فراهم آورد. جالب این که نزدیک به پنجاه سال پیش از آن در شرایطی مشابه، اولین چاه نفت در آمریکا فوران کرده بود. یک سال پیش از کشف نفت، نهضت مشروطه به سرانجام رسیده و با تشکیل مجلس شورای ملی، اوضاع حکومت و روند تصمیم گیری، شکل دیگری یافته بود. این تحولات، زمینه ساز تغییراتی بودکه در سال ۱۳۲۹ به ملی شدن صنعت نفت انجامید.
خبر کشف نفت در ایران به سرعت در سراسر جهان پیچید. دوسال بعد، شرکت نفت انگلیس و ایران، با سرمایه یک میلیون پوند، برای بهره برداری از منابع نفت درایران تأسیس شد و دیگر محدودیت منابع مالی، مانعی برای تولید و اکتشاف در ایران به شمار نمی رفت. صف های طولانی و چندپشته جلوی بانک هایی که سهام شرکت نفت انگلیس و ایران را به فروش می رساندند، رونق بازار نفت را نوید می داد.
باتشکیل شرکت جدید، نقش دارسی در حد یکی از مدیران و سهام داران شرکت تنزل یافت. این شرکت به سرعت رشد کرد. طولی نکشید که اولین پالایشگاه خاورمیانه در آبادان احداث شد و در تاریخ یکم دی ۱۲۹۱ اولین محموله نفتی از آبادان راهی بازار جهانی شد. نیروی دریایی انگلستان که از دیرباز، با نیروی دریایی آلمان رقابتی آشکار و نهان داشت، برنامه بلند پروازانهٔ تغییر سوخت کشتی ها از زغال سنگ به نفت را در سر می پروراند. به یکباره احساس نیاز به دستیابی به منابع نفت چنان قوت گرفت که درسال ۱۲۹۲، چرچیل در پارلمان حضور یافت و با نطقی، به تعبیر نشریه « تایمز لندن» عالمانه، در باب منافع ملی نفتی انگلستان هشدار داد: «اگر نتوانیم به نفت دسترسی یابیم، نخواهیم توانست غله، پنبه و هزار ویک کالای ضروری دیگر را به دست آوریم». این گونه تفکرات روز به روز قوت گرفت. چرچیل در جایگاه رئیس ستاد نیروی دریایی، دراختیار داشتن سهم عمده ای از «شرکت نفت انگلیس و ایران » و قرارداد بلند مدت خرید نفت با این شرکت را برای حفظ توان و آمادگی رزمی نیروی دریایی، ضرورتی گریز ناپذیر تلقی می کرد و سرانجام، چندماه پیش از آغاز جنگ جهانی اول، موفق شد با پرداخت ۲ میلیون لیره،۵۰ درصد از سهام این شرکت را به خود اختصاص دهد. به این ترتیب، نفت به مؤلفه ای مؤثر در مسائل امنیتی و سیاسی تبدیل شد. در این ایام « شرکت نفت انگلیس و ایران» به سبب ناتوانی در امر بازاریابی و فروش نفت، در وضعیت نامطلوبی قرار گرفته بود. از قرار معلوم، شرکت شل به این شرکت، چشم طمع دوخته بود تا از این وضعیت استفاده و آن را تصاحب کند. اما اقدامات چرچیل سبب شد نه تنها این شرکت مضمحل نشود، بلکه با تقویت آن، بازار مطمئنی برای تأمین نفت مورد نیاز خود به دست آورد. ضمن این که دو نماینده از سوی دولت انگلیس، با حق وتو، در هیئت مدیره این شرکت حضور یافتند تا از نزدیک مراقب منافع نیروی دریایی باشند.
درجریان جنگ اول، این شرکت توانست بدون وقفه جدی به تولید خود ادامه دهد؛ به گونه ای که تولید آن، از روزانه ۱۶۰۰ بشکه در سال ۱۹۱۲ به ۱۸۰۰۰ بشکه در سال ۱۹۱۸ افزایش یافت و تا اواخر سال ۱۹۱۶ یک پنجم از نیاز نیروی دریایی انگلیس را تأمین کرد. به این ترتیب، شرکتی که در پانزده سال نخست تأسیس خود همواره با خطر ورشکستگی دست و پنجه نرم می کرد، با شراکت نیروی دریایی انگلستان، رونق گرفت و سود سرشاری به دست آورد. نمی روید تا امتیاز را لغو کنید. هنوز تشریفات خرید ۵۱ درصد از سهم شرکت سهامی نفت انگلیس و ایران به پایان نرسیده بود که جنگ جهانی اول آغاز شد. نیروی دریایی انگلیس، بخش عمده ای از نفت مورد نیاز خود را از این شرکت و با قیمتی پایین تر از قیمت نفت در بازار جهان، خریداری می کرد. همین موضوع یکی از زمینه های اختلاف میان دولت ایران و شرکت بود.
در آغاز قرن چهاردهم شمسی، تحولات بی شماری در ایران روی داده بود. با کودتای رضاخان، سلسله قاجار منقرض شد و در سال ۱۳۰۴ رضاخان تاج شاهی به سر نهاد. در این ایام، اهمیت اقتصادی و سیاسی نفت برای مردم و زمامداران آشکار شده بود و نشانه هایی از بهبود اوضاع اقتصادی در بخش های مختلف به چشم می خورد که متأثر از تزریق درآمدهای نفتی بود. میزان تولید نفت همواره سیر صعودی داشت، اما درآمدهای نفتی پرنوسان بود. برای نمونه، درآمد نفتی در سال ۱۳۰۶ نزدیک به ۴/۱ میلیون لیره بود، اما در سال بعد به ۵/۰ میلیون لیره کاهش یافت. این مسئله خشم رضا شاه را برانگیخته بود ومردم نیز بر این باور بودند که توطئه ای از سوی دولت انگلیس در کار است.کسی باور نمی کرد که این نوسان ها ممکن است ناشی از تغییر ناگهانی قیمت نفت و فرآورده های نفتی باشد. به موجب امتیاز نامه دارسی، شرکت می بایست ۱۶ درصد از منافع خالص خود و تمامی شرکت های تابعه را به دولت ایران پرداخت کند. اما از قرار معلوم، شرکت به بهانه های مختلف و با حساب سازی های غیر قابل بررسی، از پرداخت بخشی ازآن طفره می رفت. در سال ۱۳۱۰ به یکباره درآمد ایران به کمتر از یک چهارم سال قبل کاهش یافت. رضاخان که خلق و خوی منحصر به فردش زبانزد عام و خاص بود، تاب نیاورد و به کابینه دستور داد، برای رفع سوء تفاهم ها، با شرکت وارد مذاکره شود.
تیمورتاش، وزیر مقتدر دربار، این وظیفه را به دوش گرفت. رضاخان که مذاکرات طولانی را برنمی تابید، یک روز به هیئت دولت آمد و پرونده را داخل بخاری انداخت و با خشم و غضب فریاد زد: « نمی روید تا امتیاز را لغو کنید» به این ترتیب، در آذر ۱۳۱۱ امتیاز دارسی طبق دستور به طور یک جانبه لغو شد. حسن تقی زاده در نامه ای به «جاکس»، مدیر شرکت، الغای امتیاز دارسی را به طور رسمی اعلام کرد. اما رضاخان خیلی زود فهمید (به او فهمانده شد؟) که به شیوه های رضاخانی، نمی توان هر مشکلی را حل کرد.