لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
اثبات معاد از طریق توحید
این چند تعبیر در قرآن آمده است. در خلقت، باطل در کار نیست، حق است، این آسمان و زمین به حق آفریده شدهاند نه به باطل. ما که خلق کننده هستیم در خلق عالم لاعب یعنی بازی کنند نبودهایم. «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون» ۳ (باز کلمه «عبث» آمده است) شما خیال کردهاید که مرجوع نمیشوید پس عبث آفریده شدهاید؟ این چند کلمه همه در مورد قیامت آمده، یعنی قرآن این طور میگوید که اگر قیامتی نباشد معنایش این است که هستی بر باطل است، هستی بازیچه است، هستی بیهودگی است. اما در اینجا کلمه «لاعب» آمده است: «و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما لا عبین» .
اینجا باید مطلبی را توضیح بدهیم. به چه میگویند «بازی»؟ این کلمه «لعب» باید روشن بشود تا بعد مطلب آیه قرآن روشن بشود. بچه - یا بزرگ که معمولا بازی بیشتر کار کودک است - در میآید مشغول بازی میشود. کاری را شروع میکند. مثلا میآید اتاقک میسازد، شتر یا اسب درست میکند. بازیاش که تمام میشود خرابش میکند میرود. باز دفعه دیگر همان را درست میکند. شما اگر درست در کار این بچه دقت کنید که چه هدفی در این کارش نهفته است، هیچ هدفی، هیچ حکمتی در کار خود آن بچه پیدا نمیکنید; یعنی اثری واقعا بر آن مترتب باشد، هرگز اثری بر آن مترتب نیست. فرض کنید میروند فوتبال بازی میکنند. چندین بار توپ از این طرف میرود آن طرف و از آن طرف میرود این طرف، به این دروازه وارد میشود، به آن دروازه وارد میشود. شما از نظر نفس کار در نظر بگیرید، به روح آن بچه کار نداشته باشید، به خود کار توجه کنید.
حالا این توپ به این دروازه برود یا به آن دروازه، چه اثری بر این کار مترتب است؟ هیچ. البته هر لعبی - اگر دقت کنید - لعب نسبی استیعنی از نظر آن کار بازیچه است، ولی این بچه چرا این کار را میکند؟ او در عالم خیال خودش به هدفی میرسد. فقط از نظر خیال این بچه (یا بزرگ) بازی نیست; یعنی از این راه قوه خیال او به هدف و مقصد خیالی خودش میرسد.
مثال دیگری عرض میکنم. فلاسفه بحثی دارند در باب لعب و لهو و این جور چیزها. اغلب ما عادتهایی داریم که نوعی عبث و لعب است. یک کسی عادتش این است که انگشتانش را میشکند، دیگری عادتش این است که با تسبیح بازی کند، یکی با انگشترش بازی میکند، یکی با محاسنش بازی میکند. اگر از کسی که این بازی را میکند بپرسید این کار را برای چه میکنی؟ میگوید هیچ چیز. راست است، خود این کار برای «هیچ چیز» صورت میگیرد یعنی در این کار «هیچ چیز» است. اما نیرویی در این هست که میخواهد خودش را به جایی برساند، یعنی قوه خیال و واهمه او با همین «هیچ چیز» تفنیی میکند، ولی خود کار «هیچ چیز» است. حالا میآییم سراغ کار حکیمانه. کارهایی که ما انجام میدهیم که اینها را «حکیمانه» تلقی میکنیم بعد میبینید همین کارهای حکیمانه ما از یک نظر حکیمانه است و از یک نظر همه کارهایی حکیمانه دنیا لعب است (انما الحیوة الدنیا لعب و لهو) ۴
چطور؟ کار حکیمانه چگونه است؟ مثلا میآییم در زمینی خانهای میسازیم دارای هال، مهمانخانه، آشپزخانه، حمام و ... هر که از ما بپرسد این کار را برای چه میکنی، دیگر نمیگوییم «هیچ چیز» ، میگوییم معلوم است، میخواهم زندگی کنم، انسان که میخواهد زندگی کند جا لازم دارد. چرا این طور میسازی؟ آدم مهمان برایش میآید، مهمانخانه میخواهد، حمام میخواهد، ... اینجا این کار شکل حکیمانه به خودش میگیرد، یعنی روی یک نقشه عقلانی و روی اثر و فایدهای که بر این کار برای آن شخص مترتب است صورت میگیرد. اینجا دیگر «خیال» این کار را نکرده، «عقل» این کار را کرده است و چون هدف درستی از این کار دارد، ما این کار را «حکیمانه» میگوییم. باز هم این کار حکیمانه نسبتبه «کننده» حکیمانه است، از نظر کسی که این کار را میکند و از نظر انتساب این کار به شخصی که این کار را انجام میدهد حکیمانه است، ولی از نظر مجموع آجرها و سنگها و کچها و آهنهایی که در این خانه به کار رفته چطور؟ یعنی اگر ما خودمان را مجزا کنیم و توجهی به اینها بکنیم، برای اینها چه کار حکیمانهای صورت گرفته؟ از نظر این آجرها که قبلا خاک بود و هنوز در کوره نرفته بود و به صورت آجر در نیامده بود و امروز به صورت آجر در آمده و جرم این دیوار را تشکیل میدهد چگونه است؟ یعنی اگر او به جای ما باشد و اگر او شاعر به ذات خودش باشد، برای او فرق نمیکند، باز برای او کاری است لعب; یعنی از نظر طبیعت و ذات آن اشیاء لعب است.
از نظر کننده، این کار حکیمانه است نه از نظر خود آن کار. به تعبیر دیگر ما با این کار خودمان این در و دیوار را به کمال خودشان سوق ندادهایم، اینها را در خدمت منفعتخودمان قرار دادهایم. اگر کار ما کار درستی باشد، یعنی اگر ما در نظام عالم حق داشته باشیم - که چنین حقی هم داریم - که این اشیاء را در خدمتخودمان قرار بدهیم از نظر خودمان به سوی کمالی حرکت کردهایم و کار حکیمانه انجام دادهایم اما این اشیاء را به سوی کمال خودشان سوق ندادهایم.
مثال دیگر ذکر میکنیم درست در جهت عکس این مثال: پدر و مادری با یکدیگر زندگی میکنند، عمل زناشویی انجام میدهند و بچهای پیدا میشود. اینجا قضیه بر عکس است. از نظر اینها که یک لذت موقت و آنی نصیبشان شده چیز دیگری است. ولی نتیجهای به دست آمده که اینها در واقع آن را انجام نمیدهند بلکه مسخرند برای انجام دادن آن; یعنی این کار مقدمه پیدایش یک موجود است، زمینه پیدایش یک موجود را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
اثبات معاد از طریق توحید
این چند تعبیر در قرآن آمده است. در خلقت، باطل در کار نیست، حق است، این آسمان و زمین به حق آفریده شدهاند نه به باطل. ما که خلق کننده هستیم در خلق عالم لاعب یعنی بازی کنند نبودهایم. «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون» ۳ (باز کلمه «عبث» آمده است) شما خیال کردهاید که مرجوع نمیشوید پس عبث آفریده شدهاید؟ این چند کلمه همه در مورد قیامت آمده، یعنی قرآن این طور میگوید که اگر قیامتی نباشد معنایش این است که هستی بر باطل است، هستی بازیچه است، هستی بیهودگی است. اما در اینجا کلمه «لاعب» آمده است: «و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما لا عبین» .
اینجا باید مطلبی را توضیح بدهیم. به چه میگویند «بازی»؟ این کلمه «لعب» باید روشن بشود تا بعد مطلب آیه قرآن روشن بشود. بچه - یا بزرگ که معمولا بازی بیشتر کار کودک است - در میآید مشغول بازی میشود. کاری را شروع میکند. مثلا میآید اتاقک میسازد، شتر یا اسب درست میکند. بازیاش که تمام میشود خرابش میکند میرود. باز دفعه دیگر همان را درست میکند. شما اگر درست در کار این بچه دقت کنید که چه هدفی در این کارش نهفته است، هیچ هدفی، هیچ حکمتی در کار خود آن بچه پیدا نمیکنید; یعنی اثری واقعا بر آن مترتب باشد، هرگز اثری بر آن مترتب نیست. فرض کنید میروند فوتبال بازی میکنند. چندین بار توپ از این طرف میرود آن طرف و از آن طرف میرود این طرف، به این دروازه وارد میشود، به آن دروازه وارد میشود. شما از نظر نفس کار در نظر بگیرید، به روح آن بچه کار نداشته باشید، به خود کار توجه کنید.
حالا این توپ به این دروازه برود یا به آن دروازه، چه اثری بر این کار مترتب است؟ هیچ. البته هر لعبی - اگر دقت کنید - لعب نسبی استیعنی از نظر آن کار بازیچه است، ولی این بچه چرا این کار را میکند؟ او در عالم خیال خودش به هدفی میرسد. فقط از نظر خیال این بچه (یا بزرگ) بازی نیست; یعنی از این راه قوه خیال او به هدف و مقصد خیالی خودش میرسد.
مثال دیگری عرض میکنم. فلاسفه بحثی دارند در باب لعب و لهو و این جور چیزها. اغلب ما عادتهایی داریم که نوعی عبث و لعب است. یک کسی عادتش این است که انگشتانش را میشکند، دیگری عادتش این است که با تسبیح بازی کند، یکی با انگشترش بازی میکند، یکی با محاسنش بازی میکند. اگر از کسی که این بازی را میکند بپرسید این کار را برای چه میکنی؟ میگوید هیچ چیز. راست است، خود این کار برای «هیچ چیز» صورت میگیرد یعنی در این کار «هیچ چیز» است. اما نیرویی در این هست که میخواهد خودش را به جایی برساند، یعنی قوه خیال و واهمه او با همین «هیچ چیز» تفنیی میکند، ولی خود کار «هیچ چیز» است. حالا میآییم سراغ کار حکیمانه. کارهایی که ما انجام میدهیم که اینها را «حکیمانه» تلقی میکنیم بعد میبینید همین کارهای حکیمانه ما از یک نظر حکیمانه است و از یک نظر همه کارهایی حکیمانه دنیا لعب است (انما الحیوة الدنیا لعب و لهو) ۴
چطور؟ کار حکیمانه چگونه است؟ مثلا میآییم در زمینی خانهای میسازیم دارای هال، مهمانخانه، آشپزخانه، حمام و ... هر که از ما بپرسد این کار را برای چه میکنی، دیگر نمیگوییم «هیچ چیز» ، میگوییم معلوم است، میخواهم زندگی کنم، انسان که میخواهد زندگی کند جا لازم دارد. چرا این طور میسازی؟ آدم مهمان برایش میآید، مهمانخانه میخواهد، حمام میخواهد، ... اینجا این کار شکل حکیمانه به خودش میگیرد، یعنی روی یک نقشه عقلانی و روی اثر و فایدهای که بر این کار برای آن شخص مترتب است صورت میگیرد. اینجا دیگر «خیال» این کار را نکرده، «عقل» این کار را کرده است و چون هدف درستی از این کار دارد، ما این کار را «حکیمانه» میگوییم. باز هم این کار حکیمانه نسبتبه «کننده» حکیمانه است، از نظر کسی که این کار را میکند و از نظر انتساب این کار به شخصی که این کار را انجام میدهد حکیمانه است، ولی از نظر مجموع آجرها و سنگها و کچها و آهنهایی که در این خانه به کار رفته چطور؟ یعنی اگر ما خودمان را مجزا کنیم و توجهی به اینها بکنیم، برای اینها چه کار حکیمانهای صورت گرفته؟ از نظر این آجرها که قبلا خاک بود و هنوز در کوره نرفته بود و به صورت آجر در نیامده بود و امروز به صورت آجر در آمده و جرم این دیوار را تشکیل میدهد چگونه است؟ یعنی اگر او به جای ما باشد و اگر او شاعر به ذات خودش باشد، برای او فرق نمیکند، باز برای او کاری است لعب; یعنی از نظر طبیعت و ذات آن اشیاء لعب است.
از نظر کننده، این کار حکیمانه است نه از نظر خود آن کار. به تعبیر دیگر ما با این کار خودمان این در و دیوار را به کمال خودشان سوق ندادهایم، اینها را در خدمت منفعتخودمان قرار دادهایم. اگر کار ما کار درستی باشد، یعنی اگر ما در نظام عالم حق داشته باشیم - که چنین حقی هم داریم - که این اشیاء را در خدمتخودمان قرار بدهیم از نظر خودمان به سوی کمالی حرکت کردهایم و کار حکیمانه انجام دادهایم اما این اشیاء را به سوی کمال خودشان سوق ندادهایم.
مثال دیگر ذکر میکنیم درست در جهت عکس این مثال: پدر و مادری با یکدیگر زندگی میکنند، عمل زناشویی انجام میدهند و بچهای پیدا میشود. اینجا قضیه بر عکس است. از نظر اینها که یک لذت موقت و آنی نصیبشان شده چیز دیگری است. ولی نتیجهای به دست آمده که اینها در واقع آن را انجام نمیدهند بلکه مسخرند برای انجام دادن آن; یعنی این کار مقدمه پیدایش یک موجود است، زمینه پیدایش یک موجود را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 122 صفحه
قسمتی از متن .doc :
شناخت خدا از طریق برهان
هارون یحیی
درباره نویسنده
تحت اسم مستعار هارون یحیی، مؤلف کتابهای بیشماری را در خصوص مسائل سیاسی، مذهبی و اعتقادی به چاپ رسانده است. بخش عمده ای از آثار او به نقطه نظر ماده گرایان و تاثیر آن در تاریخ جهان و سیاست مربوط می شود. (اسم مستعار، برگرفته از اسامی ”هارون“ { آرون } و ” یحیی“ {یوهان} است که به احترام یاد دو پیامبری که بر علیه کفر جنگیدند، گذاشته شده است.)
آثار او عبارتند از: ” دست پنهان“ در بوسنی، حقه قتل و عام با حریق، پشت صحنه تروریسم، کارت برنده کردها در اسرائیل، ترفند ملی برای ترکیه، پاسخ دروس اخلاقی قرآن، ضدیت داروین با ترکها، بند 1 ، بند 2 ، مصیبتهایی که داروین بر بشریت وارد کرد، حقه تکامل، ملل از بین رفته، موسی پیامبر، عصر طلایی، هنر خدا در رنگها، شکوه همه جا است، حقایق زندگی در این دنیا، اعترافات تکامل گرایان، اشتباه فاحش تکامل گرایان 1 ، اشتباه فاحش تکامل گرایان 2 ، جادوی شیطانی داروین، مذهب داروین گرایان، هدایت به سوی دانش از طریق قرآن، منشاء اصلی حیات، خود آگاهی سلول، خلقت گیتی، معجزات قرآن، طرح طبیعت، فداکاری و گونه های هوشمندانه در حیوانات، جهان آخرت از ازل بوده است، فرزندان داروین دروغ می گفتند! پایان داروین گرایی، تفکرعمیق، عدم زمان و واقعیت سرنوشت، هرگز بهانه بی اطلاعی نداشته باشید، اسرار دی.ان.ای (DNA)، معجزه اتم، معجزه نهفته در سلول، معجزه نهفته در سیستم ایمنی بدن، معجزه نهفته در چشم، معجزه خلقت در گیاهان، معجزه در عنکبوت، معجزه در مورچه، معجزه در پشه، معجزه در زنبور عسل، معجزه دانه، معجزه در موریانه، معجزه بدن انسان و معجزه در خلقت بشر.
از کتابچه های او می توان به اسرار اتم، شکست تئوری تکامل: واقعیت خلقت، شکست ماده گرایی، پایان ماده گرایی، اشتباه فاحش تکامل گرایان 1 ، اشتباه فاحش تکامل گرایان 2 ، شکست فرضیه میکروبیولوژی تکامل گرایان، واقعیت خلقت، شکست تئوری تکامل در پاسخ به 20 سؤال و بزرگترین حقه در تاریخ زیست شناسی، داروین گرایی اشاره کرد.
از آثار دیگر نویسنده در رابطه با مسائل قرآنی نیز، تفکر جاودانی درباره حقیقت؟، ایثار در راه خدا، ترک معاشرت با بی خردان، بهشت، تئوری تکامل، ارزشهای اخلاقی قرآن، دانش قرآن، مهاجرت بخاطر خدا، توضیح ویژگیهای افراد ریاکار در قرآن، اسرار افراد ریاکار، اسامی خدا، انتقال پیام و بحث در قرآن، مفهوم اساسی در قرآن، پاسخهای قرآن، جهنم،پپپ تجدید حیات پس از مرگ، تلاش مریدان، شیطان دشمن قسم خورده، مذهب افراد گمراه، تکبر شیطان، عبادت در قرآن، اهمیت وجدان در قرآن، هرگز روز جزا را فراموش نکنید، قضاوتهای نامحترمانه درباره قرآن، ویژگیهای انسان بی خرد، اهمیت صبر در قرآن، اطلاعات کلی از قرآن، فهم سریع ایمان 1-2-3 ، استدلال پیش پا افتاده بی ایمانی، ایمان کامل، قبل از اینکه پشیمان شوید، مراد دهندگان ما چنین می گویند، نجات برای اهل ایمان، ترس از خدا، کابوس بی اعتقادی، عیسی پیامبر باز خواهد گشت، زیبایی های حیات در قرآن، تحسین زیبایی های خدا 1-2-3-4 ، شرارت با عنوان ” ریشخند“، رمز آزمایش، خرد صحیح مطابق با قرآن، نزاع با مذهب بی مذهبان، مکتب یوسف، اتحاد با خردمندان، افتراها بر ضد مسلمانان در طول تاریخ، اهمیت استفاده از کلمات نیکو، چرا خودتان را فریب می دهید؟، اسلام: مذهب سهولت، اشتیاق و حرارت در قرآن، نیکی را در همه چیز پیدا کنید، چگونه بی خردان قرآن را تفسیر می کنند؟، برخی از اسرار قرآن، شهامت مؤمنان، امید در قرآن، عدالت و شکیبایی در قرآن.
کتابهای نشر کلمه خوب
جهت استحضار خواننده
دلیل اینکه چرا یک فصل به شکست تئوری تکامل اختصاص داده شده، به این خاطر است که این فرضیه اساس فلسفه های ضد مذهبی را در بر می گیرد. از آنجایی که داروین گرایی واقعیت خلقت و همینطور خدا را انکار می کند، لذا این طرز تفکر در طول 140 سال اخیر سبب شده است که مردمان بیشماری اعتقاداتشان را از دست داده و به شبهه و گمان روی آورند. بنابراین برای اینکه ثابت کنیم این فرضیه حقه ای بیش نیست، وظیفه خیلی مهمی را به عهده ما وامی گذارد که شدیداً با مذهب در ارتباط می باشد. لذا لازم است که این وظیفه مهم به سمع و نظر همه افراد برسد. برخی از خوانندگان ممکن است فقط فرصت خواندن یکی از کتابهای ما را داشته باشند. از اینرو به نظر ما لازم است که فصلی را خلاصه در ارتباط با این موضوع اختصاص دهیم.
در تمام کتابهای مؤلف، موضوعات در رابطه با مسائل ایمانی در شناخت آیه های قرآن مورد بحث و تفحص قرار گرفته و از افراد دعوت بعمل آمده است تا کلمات الهی را فراگرفته و آنها را در زندگانی خود بکار برند. تمام موضوعاتی که مربوط به آیه های قرآن می باشد طوری شرح داده شده اند که هیچگونه سؤال یا ظنی را در ذهن خواننده بر جای نمیگذارد. با سبک اصیل، واضح و سلیسی که در این کتابها بکار برده شده است، همه رده های سنی جامعه و گروههای اجتماعی را براحتی قادر به درک این کتابها می کند. این شرح شفاف و مؤثر سبب می شود تا کتابها را در نشستی ساده بتوان تعبیر کرد. حتی کسانیکه شدیداً معنویت را رد می کنند، تحت تاثیر واقعیتهایی که در این کتاب نقل شده است قرار گرفته و قادر به تکذیب حقایق محتوی آن نیستند.
این کتاب و تمام کتابهای دیگر نویسنده را می توان بصورت انفرادی خوانده و یا در گروه های جمعی راجع به آن صحبت کرد. خوانندگانی که تمایل به بهره وری از این کتابها را دارند، چنانچه بتوانند بحث را از طریقی که مطالب و تجربیات خود را از کتاب به دیگران انعکاس دهند، سودمند می باشد.
علاوه بر این، معرفی خواندن این کتابها، که صرفاً جهت رضایت پروردگار نوشته شده است، کمک شایانی به مذهب خواهد بود. تمام کتابهای نویسنده متقاعد کننده می باشند. به همین علت آنهایی که تمایل گفتگو راجع به مذهب با دیگران را دارند، یکی از مؤثرترین روشها تشویق آنها به خواندن این کتابها است.
امید است که خواننده وقتی را برای مرور کتابهای دیگری که در صفحات آخر کتاب به آنها اشاره شده است، صرف کرده و از منابع اطلاعات ارزشمندی که در جهت موضوعات اعتقادی بکار رفته است، که خواندن آنها هم خالی از لطف نیست، لذت ببرد.
در این کتابها، همانند برخی کتابهای دیگر، نقطه نظر شخصی نویسنده، توضیحات بر پایه منابع مشکوک، سبکهای غیر ملاحظه کارانه در احترام و تکریم به موضوعات مقدس، ناامیدی، شک بر انگیزی و یا عذرهای بدبینانه ای که باعث انحراف قلبها می شود وجود ندارد.
چاپ اول 2000
کتابهای نشر کلمه خوب، 2000
چاپ هندوستان
توزیع توسط:
الرساله
مرکز اسلامی
بازار غربی نظام الدین، پلاک 1 ، دهلی نو کد پستی 110013
تلفن: 4625454 ، 4611128 ، فاکس: 4697333 ، 4647980
http://www.alrisala.org, e-mail:skhan@vsnl.com
ISBN81-87570-05-9
info@harunyahya.org پست الکترونیکی: www.harunyahya.org شبکه وب سایت:/
فهرست
پیشگفتار 6
بخش اول (1)
حقیقت خلقت در شناخت شواهد علمی
مقدمه 10
از نیستی تا هستی 14
نشانه ها در زمین و آسمانها 30
دانشمندان وجود خدا را تایید کرده اند 64
واقعیتهای علمی و معجزه قرآن 70
قسمت دوم (2)
خطای انکار واقعیت خلقت
حقه تکامل 100
فلسفه هایی که اشتباه انکار خدا را شامل می شوند 131
زیانهای نگرش جامعه در بی اعتقادی نسبت به خدا 139
خانه وعده داده شده: جهان آخرت 144
نگرشی کاملاً متفاوت به ماده 156
نسبیت زمان و نسبیت سرنوشت 192
نتیجه گیری 204
پانویس ها 208
پیشگفتار
اینکه چرا اسم این کتاب بعنوان ” شناخت خدا از طریق برهان“ تلقی شده است، دلیل مهمی دارد. اکثر مردم اظهار می کنند که خدا را می شناسند و به او اعتقاد دارند. با وجود این، آنها، در حقیقت، او را نمی شناسند و خداوند را با وسعت حقیقی اش سنجش نمی کنند. به همین خاطر، انسان احتیاج به ” دلیل و خرد“ دارد.
نکته ای که در اینجا می بایست به آن اشاره کرد این است که وقتی که گفته می شود انسان احتیاج به ” خرد“ دارد تا بتواند به شناخت خدا با وسعت حقیقی اش چنگ بزند، به این معنی نیست که نیاز به ” هوش“ داشته باشد. خرد و هوش دو مقوله کاملاً متفاوت می باشند. هوش ظرفیت مغز است که انسان از لحاظ زیست شناختی آن را دارا می باشد. هوش نه کم می شود و نه زیاد. عقل، با این حال، خصلت منحصر به فرد مؤمنین می باشد. عقل نعمت بزرگی است که از سوی خداوند به مؤمنینی که تقوی پیشه می کنند، اعطا شده است. عقل معیاری است که خداوند آن را به بندگان حقیقی خود داده تا بین حق و باطل را از یکدیگر تشخیص دهند. توانایی انسان برای قضاوت، که همان عقل می باشد، در جهت متناسب با تقوایش افزایش پیدا می کند.
یکی از واضح ترین ویژگیهای یک انسان عاقل، ترس از خدا و توجه به وجدان و ارزیابی هر لحظه از تجربیات خود در مسیر قرآن و رضایت پروردگار در همه احوال است.
حتی اگر انسانی دارای بیشترین میزان عقل و هوش و دانش در دنیا باشد، چنانچه فاقد این ویژگیها و قابلیت درک باشد، انسانی بی خرد بوده و قادر به فهم خیلی از واقعیتها نیست.
ما می توانیم تفاوت بین هوش و خرد را با یک مثال روشن کنیم: دانشمندی ممکن است تحقیقات گسترده ای را در جهت دستگاه عصبی بدن شروع کند. او ممکن است با تخصص ترین فرد جهان در زمینه انتقال بیش از اندازه سیستمهای عصبی در بدن باشد. با این وجود، اگر او فاقد عقل باشد، بیشتر از شخصی که اطلاعات بیشماری را در خصوص فرآیند شکل گیری بین سلولهای عصبی دارد، فراتر نخواهد رفت. به بیان دیگر، او قادر به درک واقعیتهای مهمی که در پشت این اطلاعات نهفته است نمی باشد. با این حال، انسان دارای خرد، حوادث معجزه آسایی را که در دستگاه عصبی اتفاق می افتد و یا مکانیسم کامل با جزئیاتش را دیده و به این موضوع پی می برد که چنین ساختار بی نقصی می بایستی خالق و طراح دانشمندی داشته باشد. چنین شخصی با خود می گوید: ” قدرتی که دستگاه عصبی را با چنین شیوه معجزه آسایی خلق کرده است می بایست بطور یقین خالق تمام موجودات زنده دیگر باشد. پس او قدرت خلق مکان پس از مرگ را نیز خواهد داشت.“
حرکت اصلی این کتاب به این خاطر است که به خوانندگان اجازه دهد تا شاهد وجود خدا با عقل خود باشند. برخی از مردم به وجود خدا اعتقاد ندارند و برخی دیگر می گویند که بخاطر عقل و وجدانشان نیست که وجود خدا را باور ندارند بلکه به آنها تعلیم داده شده است که چنین باور کنند. با این وجود، چونکه آنها از خرد خود استفاده نمی کنند لذا قادر به دسترسی شرایطی که بتوانند از طریق آن به ضرورت حتمی اعتقاد به خدا پی ببرند، نیستند. البته مؤمنین خردمند وجود و خلقت خدا را با فکر و منطق خود دیده و از خدایی که قدرت جاودان دارد می ترسند.
پس از اشاره به علائم آفرینش در قرآن، خداوند اذعان می فرماید که این علائم برای کسانی است که با خرد باشند؛ و یکی از آیات الهی همان رعد و برق است که شما را از صاعقه عذاب می ترساند و به رحمت باران آسمان که زمین را پس از مرگ زنده می کند امیدوار می گرداند در این امر نیز ادله قدرت ایزد برای اهل خرد آشکار است. (سوره الروم، آیه: 24)
قسمت اول (1)
حقیقت خلقت در شناخت شواهد علمی
مقدمه
نگاهی به اطراف و جایی که در آن نشسته اید بیاندازید. متوجه خواهید شد که چیزهایی در اتاق ” وجود دارند “ : دیوارها، مبل و پرده، سقف، صندلی که بر روی آن نشسته اید، کتابی که در دست دارید، لیوان روی میز و خیلی چیزهای دیگر. هیچکدام از اینها خود به خود در اتاق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
قدرت و انواع پرس به طریق زیر می باشد:
1-پرسهای دستی :
در این نوع پرس معمولا از قدرت دست و پای کارگر استفاده می شود.
2- پرسهای مکانیکی :
این پرسها با قدرت موتور به حرکت در می آید و بعضا دارای چرخ طیار و مکانیسم کاهنده سرعت یک مرحله ای یا چند مرحله ای است.
3- پرسهای هیدرولیک :
قدرت در پرسهای هیدرولیک بوسیله فشار روغن و یا فشار آب تامین می شود.
4-پرسهای نیوماتیک :
تامین قدرت توسط هوای فشرده.
بدنه(ساختمان پرس) :
معمولا به دو گونه است:
1- ریخته گری شده
2- جوشکاری شده
معمولا پرسهای کوچک بطریق ریخته گری و بدنه پرسهای بزرگ هم از طریق ریخته گری و یا از طریق جوشکاری است.
بدنه ریخته شده دارای سختی زیاد ولی قیمت گران است و بر عکس بدنه های جوشکاری ارزانترند.
بدنه جوشکاری شده از فولادهای غلطک زده شده ساخته شده بعلت استقامت بیشتر در برابر بارهای ضربه ای مقاومتر است.
سرعت پرس :
سرعت پرس برای قالبهای برش بین 40 تا 800 ضربه در دقیقه است.
در مورد قالبهای کشش و فورج به علت احتیاج بیشتر به زمان شکل گیری بین 5 تا 100 ضربه در دقیقه است.
تناژ پرس :
(عبارت است از مقدار نیرویی که ضربه زدن پرس قادر به اعمال آن به قطعه کار می باشد.)
در حقیقت ضربه زدن پرس نیروی بیشتری از مقدار تناژ اسمی را به کار وارد می سازد که این نیروی اضافی در اصل عامل ایمنی در بدنه پرس و مکانیسم محرک آن می باشد.
اضافه بار وارده به پرس موجب آسیب قطعات می شود
چنانچه اضافه بار موجب شکستن واقعی پرس نشود لااقل بر روی میزان فرسودگی تاثیر دارد.
تناژ پرس هیدرولیک =سطوح پیستون * فشار روغن موجود در سیلندر
تناژ پرسهای هیدرولیک بین 50 تا 50000 تن یا بیشتر در تغییر است.
نکته : تناژ در پرسهای هیدرولیکی بزرگتر از بقیه پرسها است.
تناژ محاسبه شده :
معمولا تناژی است که ضربه زدن تنها در نزدیکی انتهای مسیر خود قادر به اعمال به کار می باشد.
از اینرو تناژ در پرسهای مکانیکی ثابت می باشد و نمی توان آنرا تغییر داد زیرا وقتی ضربه زدن در نزدیکی انتهای مسیر خود نباشد خیلی کم است و این امر به علت گشتاور اضافی است که به میل لنگ در وضیعت افقی مثل وقتی که ضربه زن در نیمه
راست خود است وارد می شود.
اکثر سازندگان پرس منحنی هایی را منتشر می سازند که تناژ ممکن هر پرس را به ازاء هر اینچ مسیر ضربه زن نشان می دهد.
مسیر ضربه زدن( مسیر عمل) :
مسیر عمل پرس مسافتی است که ضربه زن از با لاترین وضعیت تا پایین ترین وضعیتش حرکت می کند.
برای محرکهای میل لنگی و خارج از مرکز، مسیر ضربه زن مقداری ثابت است و تنها با تعویض میل لنگ یا محور خارج از مرکز این طول تغییر می کند.
بر عکس در پرسهای هیدرولیک این مسیر قابل تغییر می باشد.این عامل همراه با تناژ متغیر در پرسهای هیدرولیک این نوع پرسها را برای کارهای آزمایش مناسب می سازد.
ارتفاع دهانه :
ارتفاع عمل یک پرس عبارتند از فاصله ایکه ضربه زن در پایین ترین وضغیت خود با بستر پرس دارد.
در اندازه گیری ارتفاع عمل ، بایستی ضربه زن را در بالاترین حد ممکن خود تنظیم کرد در نتیجه ارتفاع عمل را می توان بزرگترین فاصله باز پرس در حالت پایین بودن ضربه زن دانست.
ارتفاع عمل قالب بایستی از ارتفاع عمل پرس کمتر.یا با آن مساوی باشد.
تعداد ضربات در هر دقیقه :
شکل بیشترین تعدادش ضربه در دقیقه را دارا می باشند.
پرسهای یک و دو دنده ای کمترین تعداد ضربه را دارا می باشند.
در پرسها با توجه به اندازه و هدف عملیاتی آنها تعداد ضربات بین 5 تا 500 در تغییر است.
فضای قالب :
فضای قالب سطحی است که برای سوار کردن قالب بر روی پرس در دسترس می باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8