لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
امامت علم نسبت به عمل آنکه دیده دل او بیناست و عمل وی از روی بصیرت است، مرحله آغازین عمل او "علم" میباشد؛ علم به این که عمل وی به سود اوست یا به زیان او. اگر به سود او بود بدان اقدام نموده یا آن را ادامه میدهد و چنانچه به زیان وی بود آن را انجام نداده یا متوقف میکند: "فالناظر بالقلب، العامل بالبصر، یکون مبتدا عمله ان یعلم أعمله علیه أم له، فان کان له مضی فیه، و ان کان علیه وقف عنه"1 براین اساس، آنکه بدون علم دست به کاری میزند مانند کسی است که بیراهه یا کژراهه را طی میکند که دوری وی از راه راست، جز بر دور شدن او از هدفش نخواهد افزود؛ و در مقابل، آنکه عالمانه به انجام کاری میپردازد نظیر شخصی است که صراط مستقیم را میپیماید: "فان العامل بغیر علم کالسائر علی غیر طریق فلایزیده بعده عن الطریق الواضح الاّ بعدا من حاجته، والعامل بالعلم کالسائر علی الطریق الواضح"2 عالمی که در مرحله عمل، از راهنمایی علم خود مدد نگیرد و به غیر علم خویش عمل نماید، مانند جاهل سرگردانی است که از بیماری جهل خود بهبود نمییابد زیرا بین شخصی که به دستور راهبر خویش ترتیب اثر نمیدهد و بین کسی که فاقد راهنماست، از نظر نتیجه، تفاوتی متصوّر نیست؛ گمراهی اولی، سلب هدایت به انتفاء محمول است و ضلالت دومی سالبه به انتفاء موضوع: "ان العالم العامل بغیر علمه کالجاهل الحائر الذی لایستفیق من جهله"3 توصیف علم به "نور" که در برخی از سخنان حضرت امیرالمؤمنین (علیه افضل صلوات المصلین) آمده است، تعبیر لطیف و دقیقی از امامت علم نسبت به عمل میباشد. ویژگی نور آن است که به ذات خود روشن است و علاوه بر آن، روشنگر غیر خویش میباشد و هر چیز دیگر در شعاع آن دیده میشود. بدین سان، "عالم" آن انسانِ بهرهمند از نور است که در پرتو آن، هم راه خود را از بیراهه تشخیص میدهد و به روشنی طی میکند
* امام علی(ع): "مَوَدَّةُ الجُهّالِ مُتَغَیِّرَةُ الاَحْوالِ وَ شَیکةُ الاِنْتِقالِ" (غرر الحکم، ج2، ص764، ح122) دوستی با نادان، هر آن و ساعتی به یک رنگ است و از بین رفتنش نزدیک است. و هم راه دیگران را از کجراهه تمیز داده در برابر آنها روشن میسازد، و جامعه نسبت به او چونان مأموم نسبت به امام خویش است که از نور علم وی استمداد مینماید: "لکلّ مأمومٍ اماما یقتدی به و یستضیء بنور علمه"4 و به همین دلیل است که حضرت امیر(ع) کسی را برای تصدّی امر ولایت مسلمین و زعامت امّت اسلامی شایسته میداند که آگاهترین مردم به احکام و حکم الهی بوده و از قویترین نورافکن در راهنوردی و رهبری برخوردار باشد: "ان أحق الناس بهذا الامر أقواهم علیه و أعلمهم بأمر اللّه فیه"5 معیار یک جامعه پیشرو و متمدن آن است که در پیشاپیش خود از چنین پیشوایی برخوردار و در پس او از چنان پیروانی بهرهمند باشد و ملاک یک جمعیت ایستا و جاهلی آن است که در آن به جای آنکه عالم قدر بیند و در صدر نشیند، لگام بر دهان، شاهد اکرام جاهلان باشد؛ دانا به خاطر اظهار علم خویش مسبوب و مردم از نور علم او محجوب و نادان به جهل خویش محبوب گردد: "عالمها ملجم و جاهلها مکرم"6 حضرت علی(ع) مردم را سه گروه میداند. نخست: عالمان ربّانی که هم ارتباط آنها با ربّ العالمین قوی است و هم نسبت به تربیت دیگران اهتمام میورزند یعنی نوری که آنها را احاطه کرده و آنان در صحبت یا کسوت آن قرار دارند، هم راهنمای خود آنهاست و هم راهبر دیگران. دوم: علم آموزانی که میکوشند در سایه تحصیل نور علم، راه نجات را شناخته و بپیمایند. سوم: پشههای سرگردان و درهم غلتان که به پیروی هر بانگی و با وزش هر بادی به سَمتی متمایل میگردند، کسانی که از فروغ علم بیبهرهاند و به پایگاه مستحکم و استواری پناه نیاوردهاند: "الناس ثلاثة: فعالم ربانی و متعلم علی سبیل نجاة و همج رعاع، أتباع کل ناعق، یمیلون مع کل ریح، لم یستضیئوا بنور العلم و لم یلجئوا الی رکن وثیق"7 پارسایان که علم را به عنوان یک حقیقت نوری شناختهاند، از نشانههای آنان آزمندی در کسب نور و دانش است: "فمن علامة أحدهم أنکتری له... حرصا فی علم"8 و جان آنها چندان تشنه علم است که هرگز از آن سیراب نخواهد شد: "منهومان لایشبعان: طالب علم و طالب دنیا"9 و تودههای انسانی عموما و کارگزاران دستگاه حکومت علوی(ع) خصوصا، به امر آن حضرت، موظف به محاسبه، مذاکره و اکثار مدارسه با این گروهاند: "جالس العلماء تسعد"10 "جالس العلماء تزدد علما"11 "ذاکر العالم"12 "أکثر مدارسة العلماء و مناقشة الحکماء"13 تا جامعه اسلامی به یک مدرسه بزرگ و دانشگاه عظیم مبدل و از این رهگذر سعادت همگان تضمین گردد و گوهر درخشنده دانش همواره روشنی بخش صحنه سیاست اسلامی باشد.
2ـ دانش سودمند و زیانبار در برخی از نیایشهای رسول اکرم(ص) و سخنان امیرالمؤمنین(ع) تعبیر علم نافع و علم غیر نافع به چشم میخورد؛ نظیر: "أعوذ بک من علم لاینفع"14 پروردگارا از دانشی که سودی ندارد به تو پناه میبرم. "لا خیر فی علم لاینفع"15 در علمی که سودمند نباشد خیری نیست. "وقفوا أسماعهم علی العلم النافع لهم"16 پارسایان گوش جان خود را به دانشی که برایشان سودمند است سپردهاند. "ربّ عالم قد قتله جهله و علمه معه لاینفعه"17 چه بسا عالمی که کشته جهل خویش است و علمی که با اوست برای وی سودمند نیست. معیار تشخیص علم نافع از علم غیر نافع در کلمات نورانی حضرت علی(ع) چنین بیان شده است: "العلم علمان: مطبوع و مسموع، و لاینفع المسموع إذا لمیکن المطبوع"18 علم مطبوع همان علم فطری به فجور و تقوی است؛ علمی که همزاد انسان است و آدمی با سرمایه این دانش به جهان قدم نهاده است و همسفر ابدی او خواهد بود لذا از آن به "علم میزبان" تعبیر میشود: "و نفس و ما سوّیها فألهمها فجورها و تقویها"19 علم مسموع همان علم فکری است که انسان در بدأ تولد فاقد آن است و سالیانی در حوزه یا دانشگاه از کتاب و کتیبه آن را کسب میکند: "والله أخرجکم من بطون أمّهاتکم لاتعلمون شیئا"20 و در هنگام رحلت از دنیا یا پیش از آن، آموختههای اکتسابی خود را به دست نسیان میسپارد: "ومنکم من یردّ الی أرذل العمر لکیلا یعلم من بعد علم شیئا"21 "ومنکم من یردّ الی أرذل العمر لکیلا یعلم بعد علم شیئا"22 لذا از آن به عنوان "علم میهمان" یاد میشود. طبق بیان حضرت علی(ع) علم فطری، علم نافع است و نیز هر دانش کسبی که به علم فطری بازگردد و با آن هماهنگ باشد و زمینه شکوفایی آن را فراهم کند علم نافع خواهد بود وگرنه سودی نخواهد داشت. * امام علی(ع): "صُحْبَةُ الاَحْمَقِ عَذابُ الرُّوحِ" (غرر الحکم، ج1، ص455، ح31) همنشینی با نادان روح را رنج میدهد. و چون علم فطری با عمل همراه بلکه عین عمل است، علم نافع دانشی خواهد بود که عین عمل باشد یا دست کم به عمل بنشیند تا انسان در پرتو آن راه کمال را ببیند و با پیمودن آن به هدف نایل گردد. و چون اثر علم آن است که امام عمل باشد، و این اثر تنها بر علم نافع مترتب است، لذا علم غیرنافع "جهل" شمرده شده است، زیرا مهمترین ثمر علم را که امامت عمل است فاقد میباشد: "العلم مقرون بالعمل، فمن علم عمل، و العلم یهتف بالعمل، فان أجابه و الاّ ارتحل عنه"23 یعنی علم قرین عمل است، از این رو هر کس عالم باشد به علم خود عمل کند، و علم عمل را به دنبال خود فرا میخواند، اگر عمل بدان پاسخ مثبت داد و فراخوان علم را اجابت نمود، میماند وگرنه از صحنه جان آدمی کوچ میکند. و روشن است که با رحلت علم از صحیفه نفس انسانی، جهل که عدم ملکه علم است، دامنگیر آدمی خواهد بود. در مقابل، آنکه به دانش خویش عمل کند، علم به آنچه تاکنون بدان جاهل بود نیز به او اعطا و همواره بر علوم وی افزوده خواهد شد: "من عمل بما علم کفی علم ما لم یعلم"24 "من عمل بما علم رزقه الله علم ما لم یعلم أو علّمه الله"25 "من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم"26 اکنون معلوم میشود که انسان چگونه میتواند بر دانش خویش بیافزاید یا خدای ناکرده علم خود را به جهل مبدّل سازد: "لاتجعلوا علمکم جهلاً و یقینکم شکا، اذا علمتم فاعلموا و اذا تیقنتم فأقدموا"27 علم خود را به جهل و یقین خویش را به شک تبدیل نکنید، هنگامی که عالم شدید، به علم خود عمل کنید و زمانی که یقین برایتان حاصل شد، (براساس آن) اقدام کنید. "ربّ عالم قد قتله جهله و علمه معه لاینفعه"28 علم غیر نافع، علاوه بر آنکه برای شخص عالم، سودمند نیست، به حال دیگران نیز نفعی نداشته بلکه برای جاهلان زیانبار نیز هست زیرا سبب میشود آنها از تعلم امتناع ورزند: "اذا ضیّع العالم علمه استنکف الجاهل ان یتعلم"29 "انما زهّد الناس فی طلب العلم کثرة ما یرون من قلة من عمل بما علم"30 یعنی تنها چیزی که مردم را نسبت به فراگیری علم بیرغبت کرده است، این است که بسیار میبینند که عالم عامل و کسی که به آنچه میداند عمل نماید اندک است. لذا حضرت امیر(ع) فرمود: در علم غیر نافع هیچ خیری نیست (نه برای خود عالم و نه برای دیگران): هر که را دوست میدارید در راه خداوند بزرگ و برای او دوست بدارید و هر کس را دشمن میدارید در راه خداوند بزرگ و برای او دشمن بدارید. ثمرات و برکات وافر این علم سبب شد که امیرالمؤمنین(ع) دانش را بدان منحصر نماید40 و واجد آن را عالم و فاقد آن را جاهل شمارد هرچند از دیگر علوم بهره فراوان داشته باشد:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
سانترفیوژ چیست و چگونه عمل می کند؟
سانترفیوز دستگاه استوانه ای شکلی است که درست مثل توربین هواپیما پره هایی در وسط آن وجود دارد این پره ها در هر دقیقه بیش از یک صد هزار گردش دارند در نتیجه این چرخش اورانیوم سنگین روی دیواره آخری سانترفیوژ قرار می گیرد و اورانیوم 235 در کنار آن می نشیند باید هزاران سانترفیوژ در کنار هم قرار بگیرند تا ما بتوانیم اورانیوم را غنی کنیم یعنی با یک یا چند سانترفیوژ نمی توان اورانیوم را غنی کرد
مواد و نانوتکنولوژی(کامپوزیتها )
متن تحلیل یکی از کاربردهای عمدة کامپوزیتها، ساخت تجهیزات مقاوم در برابر خوردگی میباشد. در این میان لولههای انتقال سیال، بزرگترین بخش تجهیزات مقاوم در برابر خوردگی را به خود اختصاص میدهد. متن زیر برگرفته از سایت اینترنتی www.smithfiberglass.com در معرفی تکنولوژی لولههای کامپوزیتی میباشد:
خوردگی مواد، سالیانه میلیونها دلار هزینه در سراسر جهان بر جای میگذارد. زیانهای حاصل از خوردگی بهطور میانگین 4 درصد تولید ناخالص ملی یک کشور را به هدر میدهد.
خوردگی یک پدیدة شیمیایی است که در اثر آن نواقصی در خواص فیزیکی و مکانیکی ماده ایجاد شده و سبب میگردد تا قطعه مورد نظر به مرور زمان کارایی خود را از دست بدهد. مثال بارز خوردگی، زنگزدگی فلزات در محیطهای نمناک و مرطوب است.
عمدهترین ضعف فلزات جهت استفاده در محیطهای نمناک، اسیدی، نفتی و غیره، بروز خوردگی در آنهاست و از آنجاییکه اغلب لولههای صنعتی از مواد فلزی همچون آهن و فولاد ساخته میشود، احتمال ظهور پدیدة خوردگی در آنها بالا میباشد. از طرفی رشد روزافزون صنایع مختلف همچون نفت، گاز، پتروشیمی و غیره در مناطق مرطوب و محیطهای خورندة جنوب کشور ما تقاضای فراوانی را برای تولید لولههای مقاوم به خوردگی جهت انتقال سیال پدید آورده است.
استفاده ا زکامپوزیتها
یکی از بهترین و موثرترین راههای مقابله با پدیده خوردگی استفاده ازلولههای کامپوزیتی به جای مشابه فلزی آنها میباشد. سه خاصیت مهم کامپوزیتها، آنها را به عنوان بهترین جایگزین نمونههای فلزی و بتنی معرفی کرده است. این خواص عبارتند از :
1- سبکی وزن
2- مقاومت در برابر خوردگی
3- خواص مکانیکی عالی
علاوه بر خواص فوق، لولههای کامپوزیتی از مزایای دیگری نسبت به نمونههای فلزی برخوردارند که زمینهساز استفاده روزافزون از آنها شده است:
- عمر خدماتی بالا
- تعمیر و نگهداری کم
- به صرفه بودن از نظر هزینه نصب اولیه
وزن اندک قطعات کامپوزیتی از مزایای مهم استفاده از مواد مرکب است که در مورد لولهها بهدلیل نیاز حیاتی به حمل و نقل و نصب آسان آنها بسیار حائز اهمیت است.
برای درک این مطلب کافی است بدانیم که یک لوله کامپوزیتی در مقایسه با نمونة فلزی خود تنها 20 درصد وزن آن را دارد.
مواد استفاده درساخت لولههای کامپوزیتی:
هر قطعه کامپوزیت، حداقل از دو نوع ماده متفاوت ساخته میشود. مادة نخست الیاف تقویتکننده، که نقش اصلی استحکام دادن به لوله را بر عهده دارند و دیگری رزین زمینه که به عنوان نگهدارنده الیاف مورد استفاده واقع میگردد.
الیافی که عموماً در ساخت لولههای کامپوزیت به کار میروند، الیاف شیشه (fiber glass) هستند. قیمت اندک و مقاومت عالی این الیاف در برابر مواد خورندة مختلف، فایبرگلاس را به عنوان بهترین انتخاب در مقابل سایر الیاف تقویتکننده معرفی کرده است. لولههای ساخته شده از الیاف شیشه نسبت به انواع محیطهای خورنده مقاوم میباشد.
رزینهایی که به طور متداول در ساخت لولههای کامپوزیت به کار میروند، اپوکسی، وینیلاستر و پلیاستر ایزوفتالیک میباشند. تمام رزینهای فوق طی فرآیندهای پخت لوله، مقاومت لازم در برابر دما، فشار و خوردگی را بهدست میآورند.
مقاومت در برابر خوردگی یک لوله کامپوزیتی، علاوه بر جنس الیاف و نوع رزین مورد استفاده، به موارد دیگری همچون نوع فرآیندهای تولید و بهینهسازی بعد از شکلدهی اولیه نیز بستگی دارد. بطور مثال پس از تولید یک لوله، نوع و ضخامت مادهای که جهت محافظت بیشتر در سطوح داخلی لوله روکش میشود، تأثیر زیادی بر نحوه عملکرد و عمر لوله دارد.
اغلب جهت جلوگیری از فساد ناشی از تابش اشعه ماوراء بنفش خورشید و مواد شیمیایی موجود در خاک و هوا، جدار خارجی لولهها نیز به مواد محافظ آغشته میشود. فشار قابل تحمل لولهها نیز بسته به ضخامت لوله، نوع رزین مورد مصرف و فرآیند ساخت استفاده شده، از 7 تا 270 آتمسفر متغیر است.
فرآیندهای ساخت لولههای کامپوزیت:
عموماً دو روش ساخت لولههای کامپوزیت وجود دارد:
1- روش پیچش الیاف
فرآیند پیچش الیاف فرآیندی است که در آن الیاف از پیش آغشته به رزین میشوند، سپس الیاف خیس به دور استوانهای که تحت چرخش محوری است با زاویه مشخصی پیچیده میشوند. تکرار این عمل شکل لوله را فراهم میآورد. لولههایی که توسط این فرآیند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 51
تعریف آناتومی
آناتمی یعنی تشریح و جز به جز کردن اعضای بدن و یکی از علوم پایه پزشکی است که فراگرفتن آن برای دانشجویان پزشکی الزامی است بعضی از افراد جسم خویش را پس از مرگ به دانشکده های پزشکی اهدا میکنند که بعد از انجام عملیات روی جسد از قبیل قرار دادن جسددر فرمالین و آماده سازی آن برای تشریح در اختیار دانشجویان قرار می گیرد .
تاریخچه آناتومی
انسانها از دیرباز به بررسی وشتریح اعضای بدن می پرداخته اند حتی از قبل از میلاد مسیح در زمان فراعنه مصر افرادی که اجساد را مومیایی می کرده اند از عمل آناتومی اقدام دانسته اند وهمین تشریح و بررسی اعضا پایه گذاری عمل جراحی شده است . در زمان فراعنه مصر جراحی ها هم بدست افرادی که اجساد را مومیایی می کرده اند انجام می شده است ودر ان زمان برای استریل کردن وسایل از حرارتدادن و سرزندان استفاده می شده است البته آن زمان میکروب کشف نشده به 6 فقط پی برده بودند که اگر وسایل حرارت داده نشوند بیمار می میرد چون اجنه به بدن او راه بیمار میکنند وبرای همین وسایل را حرارت می دادند .
غدد درون ریز
هورمون ها توس غددهای خاصی در خون ترشح می شوند این مواد در حقیقت رابطه های شیمیاییهستند که بین فعالیتهای اجزای تشکیل دهنده بدن هماهنگ به وجود می آورند هورمون ها به مقدار بسیار کم ترشح می شوند وبه وسیله خون به اندام هدف خود می رسند و در آنها سبب کاهش یا افزایش شدت یکنوع فعالیت ودر واقع تنظیم ان فعالیت می شوند .اندام هدف شامل مجموعه خاصی از سلولهای حساس به یک هورمون است .
برخی از غده ها یک هورمون و گسترش چند هرمون ترشح می کنند .مقدار ترش هورمون همواره یا به اندازه مشخص باشد افزایش یا کاهش این مقدار باعث ایجاد بیماری می گردد میزان ترشح هورمون ها به راه های قبلی کنترل میشود . علاوه بر اینکه هر غده مقدار هرمون تولیدی خود را به دقت زیر نظر داردمعمولاٌ توس طغده هیپوفیزم کنترل میشود . اینغده نیز به نوبه خود تحت نظارت بخشی از مغز قرار دارد به این ترتیب بعضی از گارمازا هر دو دستگاه عصبی وهورمون با ارتباط و هماهنگی هم دیگر انجام می دهد .
هیپوفیز : رشد و تنظیم فعالیت سایر غده های درون ریز
تیروئید : تنظیم سوخت و ساز مواد در سلولها
غده فوق کلیه : تنظیم عمومی بدن برای مقابله با شرایط دشوار جسمی وروحی .
لوزالمعده : تنظیم مقدار قند خون
تخمدانها در دخترها و بیضه ها در پسرها : فعالیتهای تولید مثل و بروز صفات ثانویه جنسی
ساختمان و عمل اندام تحتانی
به منظور تجزیه و تحلیل صحیح انواع مختلف حرکت ، باید ابتدا به بررسی آناتومی اندام تحتانی بپردازیم . لذا در این قسمت نخست به بررسی اجمالی مبدأ ، انتها و عمل عضلات بزرگ ومهم اندام تحتانی پرداخته و سپس تواناییهای مفاصل ومحدودیتهای آنها را در ایجاد حرکت مورد بررسی قرار می دهیم .
الف – مفصل ران
اکثر عضلاتی که مسئول حرکت دو مفصل ران می باشند ، از لگن مبدأ می گیرند . البته برخی از آنها نیز از ستون فقزات مبدأ می گیرند . بعضی از این عضلات از مفصل زانو هم عبور می نمایند .بدین جهت بهتر است ابتدا با قسمتهای مختلف اسکلت که در شکل ( 80 ) نشان داده شده ، آشنا گردید .
لگن یا پلویس اسم کلی حلقهای استخوانی است که از دو استخوان بی نام ( Hip ) و استخوان خاجی ( Sacrum ) تشکیل شده است . استخوان خاجی ( ساکروم ) در واقع از پنج مهره تشکیل شده که در افراد بالغ به یکدیگر جوش خورده ، استخوانی گوه ای شکل را می سازد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 51
تعریف آناتومی
آناتمی یعنی تشریح و جز به جز کردن اعضای بدن و یکی از علوم پایه پزشکی است که فراگرفتن آن برای دانشجویان پزشکی الزامی است بعضی از افراد جسم خویش را پس از مرگ به دانشکده های پزشکی اهدا میکنند که بعد از انجام عملیات روی جسد از قبیل قرار دادن جسددر فرمالین و آماده سازی آن برای تشریح در اختیار دانشجویان قرار می گیرد .
تاریخچه آناتومی
انسانها از دیرباز به بررسی وشتریح اعضای بدن می پرداخته اند حتی از قبل از میلاد مسیح در زمان فراعنه مصر افرادی که اجساد را مومیایی می کرده اند از عمل آناتومی اقدام دانسته اند وهمین تشریح و بررسی اعضا پایه گذاری عمل جراحی شده است . در زمان فراعنه مصر جراحی ها هم بدست افرادی که اجساد را مومیایی می کرده اند انجام می شده است ودر ان زمان برای استریل کردن وسایل از حرارتدادن و سرزندان استفاده می شده است البته آن زمان میکروب کشف نشده به 6 فقط پی برده بودند که اگر وسایل حرارت داده نشوند بیمار می میرد چون اجنه به بدن او راه بیمار میکنند وبرای همین وسایل را حرارت می دادند .
غدد درون ریز
هورمون ها توس غددهای خاصی در خون ترشح می شوند این مواد در حقیقت رابطه های شیمیاییهستند که بین فعالیتهای اجزای تشکیل دهنده بدن هماهنگ به وجود می آورند هورمون ها به مقدار بسیار کم ترشح می شوند وبه وسیله خون به اندام هدف خود می رسند و در آنها سبب کاهش یا افزایش شدت یکنوع فعالیت ودر واقع تنظیم ان فعالیت می شوند .اندام هدف شامل مجموعه خاصی از سلولهای حساس به یک هورمون است .
برخی از غده ها یک هورمون و گسترش چند هرمون ترشح می کنند .مقدار ترش هورمون همواره یا به اندازه مشخص باشد افزایش یا کاهش این مقدار باعث ایجاد بیماری می گردد میزان ترشح هورمون ها به راه های قبلی کنترل میشود . علاوه بر اینکه هر غده مقدار هرمون تولیدی خود را به دقت زیر نظر داردمعمولاٌ توس طغده هیپوفیزم کنترل میشود . اینغده نیز به نوبه خود تحت نظارت بخشی از مغز قرار دارد به این ترتیب بعضی از گارمازا هر دو دستگاه عصبی وهورمون با ارتباط و هماهنگی هم دیگر انجام می دهد .
هیپوفیز : رشد و تنظیم فعالیت سایر غده های درون ریز
تیروئید : تنظیم سوخت و ساز مواد در سلولها
غده فوق کلیه : تنظیم عمومی بدن برای مقابله با شرایط دشوار جسمی وروحی .
لوزالمعده : تنظیم مقدار قند خون
تخمدانها در دخترها و بیضه ها در پسرها : فعالیتهای تولید مثل و بروز صفات ثانویه جنسی
ساختمان و عمل اندام تحتانی
به منظور تجزیه و تحلیل صحیح انواع مختلف حرکت ، باید ابتدا به بررسی آناتومی اندام تحتانی بپردازیم . لذا در این قسمت نخست به بررسی اجمالی مبدأ ، انتها و عمل عضلات بزرگ ومهم اندام تحتانی پرداخته و سپس تواناییهای مفاصل ومحدودیتهای آنها را در ایجاد حرکت مورد بررسی قرار می دهیم .
الف – مفصل ران
اکثر عضلاتی که مسئول حرکت دو مفصل ران می باشند ، از لگن مبدأ می گیرند . البته برخی از آنها نیز از ستون فقزات مبدأ می گیرند . بعضی از این عضلات از مفصل زانو هم عبور می نمایند .بدین جهت بهتر است ابتدا با قسمتهای مختلف اسکلت که در شکل ( 80 ) نشان داده شده ، آشنا گردید .
لگن یا پلویس اسم کلی حلقهای استخوانی است که از دو استخوان بی نام ( Hip ) و استخوان خاجی ( Sacrum ) تشکیل شده است . استخوان خاجی ( ساکروم ) در واقع از پنج مهره تشکیل شده که در افراد بالغ به یکدیگر جوش خورده ، استخوانی گوه ای شکل را می سازد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
مقدمه
موضوع ابلیس نزد ما امری مبتذل و پیش پا افتاده شده که اعتنایی به آن نداریم ، جز اینکه روزی چند بار اورا لغت کرده و از شرش به خدا پناه میبریم و بعضی افکار پریشان خود را به این جهت که از ناحیه او است تقبیح میکنیم . و لیکن باید دانست که این موضوع ، موضوعی است بسیار قابل تامل و شایان دقت و بحث .
چرا در شناختن این دشمن خانگی و درونی خود بی اعتناییم ؟ دشمنی که از روز پیدایش بشر تا روزی که حیاط زندگی اش برچیده می شود بلکه حتی پس از مردنش هم دست از گریبان او بر نمیدارد و تا در عذاب جاودانه دوزخش نیندازد آرام نمیگیرد .
آیات 10-25 سوره اعراف ابتدای خلقت انسان و صورت بندی او و ماجرای آن روز آدم و سجده ملائکه و سرپیچی ابلیس و قریب خوردن آدم و همسرش و خروجشان از بهشت و سایر اموری را که خداوند برای آن دو مقدر کرده بود بیان میفرماید .
« ثم قلنا للملائکه اسجدوا لادم » بیانگر دو حقیقت است :
حقیقت اول اینکه سجده ملائکه برای جمیع بنی آدم و در حقیقت خضوع برای عالم بشریت بوده ، و اگر حضرت آدم (ع) قبله گاه سجده ملائکه شده از جهت خصوصیت شخصیتش نبوده بلکه از این باب بوده که آدم (ع) نمونه کامل انسانیت بوده ، و در حقیقت از طرف تمام افراد انسان به منزله نماینده بوده است ، همچنانکه خانه کعبه از جهت اینکه حکایت از مقام ربوبی پروردگار می کند قبله گاه مردم قرار گرفته است .
حقیقت دوم آنکه خلقت آدم در حقیقت خلقت جمیع فرزندان نوع بشر بوده است .
« فسجدوا الا ابلیس لم یکن من الساجدین »
در این جمله و همچنین در آیه « فسجد الملائکه کلهم اجمعون » خدای تعالی خبری دهد از سجده کردن تمامی فرشتگان مگر ابلیس . و علت سجده نکردن وی را این دانسته که او از جنس فرشتگان نبوده، بلکه از طایفه جن بوده است .
یعنی اگر ابلیس از جنس فرشتگان میبود چنین عصیانی را مرتکب نمیشد . از آیه 30 سوره بقره نیز این استفاده می شود که او و همه فرشتگان در مقامی قرار داشتند که میتوان آن را مقام « قدس » نامید، و امر به سجده هم متوجه این مقام بوده نه به یک یک افرادی که در این مقام قرار داشته اند، ابلیس قبل از تمردش فرقی با ملائکه نداشته ، و پس از تمرد حسابش از آنان جدا شده ، ملائکه به آنچه مقام و منزلت شان اقتضا میکرد، باقی ماندند و خضوع بندگی را از دست ندادند و لیکن ابلیس بدبخت از آن مقام ساقط گردید ، همچنانکه فرموده : « کان من الجن ففسق عن امر ربه = چون از جنس جن بود نسبت به امر پروردگارش فسق ورزید » و « فسق » به معنای بیرون شدن خرما از پوسته است ، ابلیس همه با این تمردش در حقیقت از پوست خود بیرون گشت و زندگانیی را اختیار کرد که جز خروج از کرامت الهی و اطاعت بندگی چیزی دیگر نبود . مقصود از اینکه ابلیس عمل تمرد را انجام داد به این معنی بود که وی در برابر حقیقت انسانیت خاضع نشد و جمله « فما یکون لک ان تتکبر فیها » این بیان را تایید می کند : برای اینکه ظاهر آن این که آن مقام ، مقامی است که ذاتاً قابل تکبر نیست ، و ممکن نیست بتوان از آن سرپیچی کرد و لذا تکبر ابلیس نسبت به این مقام همان و بیرون شدنش از آن و هبوطش به درجه پایین تر همان .
موید دیگر این بیان این است که امر به سجده بر آدم نسبت به ابلیس و ملائکه امر واحدی بوده ، و معلوم است که امر به ملائکه امر مولوی نبوده زیرا امر مولوی آن امری است که مامور نسبتش به اطاعت و معصیت و شقاوت درباره ملائکه چنین نیستند ، زیرا معصیت و شقاوت درباره ملائکه تصور ندارد و آنان مخلوق بر اطاعت و مستقر در سعادتند ، پس امر به ابلیس هم امر مولوی نبوده و ابلیس در مقابل ملائکه مخلوق بر معصیت و شقاوت بوده است .
چیزی که هست مادامی که آدم خلق نشده بود و خداوند ملائکه و ابلیس را امر به سجود بر وی نکرده بود ابلیس و ملائکه هر دو در یک رتبه بوده بدن امتیاز از هم هر دو در مقام قرب بودند ، و پس از آنکه آدم آفریده شد این دو فریق از هم جدا شده یکی راه سعادت و دیگری راه شقاوت را پیش گرفت .
« قال ما منعک الا تسجد اذ امرتک . قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین »
مراد از این ایه این است که : ای ابلیس ! چه چیزی باعث شده که سجده نکنی . گفت من از او بهترم آفرینش من از آتش و آفرینش او از خاک می باشد . »
این جواب اولین نافرمانی ابلیس می باشد . در این جواب خدای تعالی ، برای اولین بار ابلیس دچار معصیت شد چون برگشت تمامی معصیتها به دعوای انانیت ( خودخواهی ) و منازعه با کبریای خدای سبحان می باشد ، در حالی که کبریا ، ردایی است که بر اندام کسی جز او شایسته نیست و هیچ مخلوقی را نمی رسد که درمقابل انانیت الهی و آن وجودی که جمیع چهره ها در برابرش خاضع و گردن همه گردن فرازان در پیشگاه مقدسش خمیده و هر صوتی در برابر عظمتش در سینه حبس شده و هر چیزی برایش ذلیل و مسخر است برای خود انانیت قائل شده به ذات خود تکیه زده و « من » بگوید .
اگر ابلیس اسیر نفس خود نمیشد و نظر و فکر خود را محصور در چهار دیواری وجود خود نمیساخت هرگز خود را مستقل به ذات نمی دید ، بلکه معبودی مافوق خود مشاهده میکرد که قیوم او و قیوم هر موجود دیگری است ، و ناچار انانیت و هستی خود را در برابر او به طوری ذلیل میدید که هیچ گونه استقلالی در خود سراغ نمیکرد ، و به ناچار در برابر امر پروردگار خاضع شده نفسش بطوع و رغبت تن به امتثال اوامر او میداد ، و هرگز به این خیال نمی افتاد که او از آدم بهتر است ، بله این طور فکر میکرد که امر به سجده آدم از مصدر عظمت و کبریای خدا و از منبع هر جلال و جمالی صادر شده است و باید بدون درنگ امتثال کرد ، لیکن او اینطور فکر نکرد و حتی این مقدار هم رعایت ادب را نکرد که در جواب پروردگارش بگوید : «بهتری من ، مرا از سجده بر او بازداشت » بلکه با کمال جرات و جسارت گفت : « من از او بهترم » تا بدین وسیله هم انانیت و استقلال خود را اظهار کرده باشد و هم بهتری خود را امری ثابت و غیر قابل زوال ادعا کند ، علاوه بر اینکه به طور رساتری تکبر کرده باشد . از همین جا معلوم می شود که در حقیقت این ملعون به خدای تعالی تکبر ورزیده نه به آدم .
و آدم استدلالی که کرد اگر چه استدلال پوچ و بی مغزی بود ولیکن در اینکه او از آتش و آدم از خاک بوده ، راست گفته است ، و قرآن کریم هم این معنا را تصدیق نموده ، از یک طرف در آیه « کان من الجن ففسق عن امر ربه » فرموده که ابلیس از طایفه جن بوده ، و از طرف دیگر در آیه « خلق الانسان من صلصال کالفخار و خلق الجان من مارج من نار » فرموده که ما انسان را از گل و جن را از آتش آفریدیم . پس از نظر قرآن کریم هم مبدا خلقت ابلیس ، آتش بوده ، ولیکن ادعای دیگرش که « آتش از خاک بهتر است » را تصدیق نفرمود، بلکه در سوره بقره آنجا که برتری آدم را از ملائکه و خلافت او راذکر کرده این ادعا را رد کرده است .و در آیه 76 سوره « ص » در رد ادعایش فرموده ملائکه مامور به سجده بر آب و گل آدم شدند تا شیطان بگوید : « گل از آتش پست تر است » ، بلکه مامور شدند سجده کنند بر آب و گلی که روح خدا