لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
مدیر اسلامی کیست و مدیریت اسلامی چیست؟
منظور از مدیریت اسلامی این است که مدیران شیوه اسلامی را در مدیریت، پیشه خود کنند و در هدفهای خود عدالت اجتماعی را مدنظر داشته باشند و مقصود نهایی آنها کسب رضایت خداوند باشد و خدمت به خلق را نوعی عبادت بدانند و زندگی و معیشت افراد در راستای این مدیریت تامین شود.
«صنفان اذا صلحا صلحت الامه و اذا فسدا فسدت الامه، قیل من هم یا رسول الله؟ قال العلماء و الروساء.» (قریب به این مضمون: خصال ج ۱ ص ۳۶)
فرمودند: «دو صنف هستند که هر گاه صالح باشند، امت صالح خواهند بود؛ و هر گاه فاسد شوند، امت فاسد خواهند شد، سئوال شد: یا رسول الله اینها چه کسانی هستند؟ فرمودند: علماء و امیران جامعه.»
دو دسته نقش اول را در فساد یا اصلاح جامعه ایفا، میکنند؛ کسانی که رهبری فکری مردم را بر عهده دارند؛ و کسانی که مسئولیت اوضاع اجتماعی و مسایل اجرایی را پذیرا شده اند.
مدیران می توانند با مسلح شدن به فرهنگ قرآنی و با مصمم شدن به پیاده کرده این فرهنگ در جامعه شرایط اساسی اصلاح مدیران را فراهم نمایند به عبارت دیگر، مدیران میتوانند با تمسک به قرآن به درک عمیقی از قرآن برسند و فرهنگ قرآنی را در جامعه پیاده سازند و این میسر نمی شود مگر اینکه مدیر اسلامی «مرور مکرر به قرآن» یعنی انس عمیق با قرآن، و « رجوع مکرر به قرآن» یعنی مرجعیت قرار دادن قرآن در حوزه نظر و صحنه عمل داشته باشد.
در این نوشتار سعی شده است که به صفات و ویژگی های مدیران اسلامی پرداخته شود.
● مدیریت اسلامی
منظور از مدیریت اسلامی این است که مدیران شیوه اسلامی را در مدیریت، پیشه خود کنند و در هدفهای خود عدالت اجتماعی را مدنظر داشته باشند و مقصود نهایی آنها کسب رضایت خداوند باشد و خدمت به خلق را نوعی عبادت بدانند و زندگی و معیشت افراد در راستای این مدیریت تامین شود.
هدف نهایی در مدیریت اسلامی "تقرب الی الله" است. مدیر اسلامی، هم برای خدا کار می کند و هم خلق را به سوی او رهنمون می سازد، اگر مدیریت دینی و معنوی مردم را بر عهده داشته باشد هدفش رشد معنویت جامعه است و اگر مدیریتش در جهت سیاسی و اجتماعی باشد هدفش رشد سیاسی و اجتماعی خواهد بود و اگر مدیریتش در جهت اقتصادی باشد هدفش، رشد و شکوفایی اقتصادی است. خلاصه اینکه هدف در مدیریت اسلامی رشد معنوی، مادی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه است، آن هم در جهت رضایت خداوند.
● صفات و شرایط یک مدیر اسلامی
۱) کاردان و آگاه باشد.
۲) نظم و انضباط در مدیریت خود داشته باشد.
۳) تعهد به نظام جمهوری اسلامی و مقام ولایت امر داشته باشد و هر چه این تعهد همراه با عشق باشد اهلیت مدیر را بالاتر می برد و او را برای پست مدیریت شایسته تر می گرداند.
۴) اصالت خانوادگی داشته باشد یعنی از خانواده ای اصیل و صالح باشد، دارای حجب و حیا باشد و در فعالیتهای اسلامی پیشگام باشد.
۵) قدرت و توان مدیریت بر حسب نوع مدیریت خویش داشته باشد (هم توانایی فکری و هم توانایی جسمی)
۶) سعه صدر داشته باشد که در این صورت توان انتقادپذیری را خواهد داشت و موفقیت بیشتری را کسب خواهد کرد.
۷) با مردم مهربان و نسبت به زیردستان دلسوز باشد.
۸) شجاع باشد یعنی به موقع سخن خود را بگوید و به موقع عمل کند و به موقع دستور دهد و از هیچ قدرتی خوف و ترس به خود راه ندهد. در این صورت است که پیروزیهای بزرگی نصیب ملت خویش خواهد ساخت و تحولی سازنده به وجود خواهد آورد.
۹) مردمی باشد یعنی دردها و گرفتاریها و مشکلات و نیازهای مردم را بشناسد، با آنان در جهت زدودن گرفتاریها و رفع نیازها همراهی و همدلی کند.
۱۰) علاوه بر موارد فوق مدیر باید دارای هوش و خلاقیت لازم در امور، سعی و تلاش در کار و تصمیم گیری، قدرت ابداع و ابتکار باشد و صفاتی دیگر از جمله بردباری، حلم، وقار، جذابیت، دافعیت و اعتماد به نفس را دارا باشد.
● ویژگی های اخلاقی مدیر اسلامی
۱) ارتباط با خدا:
اخلاق مدیر اسلامی باید در مسیر تقرب به خدا قرار گیرد که در این صورت هدف مدیریت اسلامی خدمت به خلق خدا خواهد بود که عمده ترین راه تقرب به خدا انجام فریضه دینی نماز است که نقش محوری در مدیریت دارد و بهترین وسیله ای است که یک مدیر را از لغزشگاهها حفظ خواهد کرد و به مدیریت در کاهش فساد، و اداره جامعه کمک خواهد نمود.
۲) نگرش اسلامی:
یعنی مدیر، مدیریت را امانتی سنگین بداند که از طرف مردم به او واگذار شده است که در این صورت هیچ گاه به بیت المال تعدی و تجاوز نخواهد نمود.
۳) مشورت خواستن از مردم:
یک مدیر باید بدون مشورت کردن، تصمیم نگیرد اما در این خصوص باید به این نکته توجه داشته باشد که با افراد جاهل، دروغگو، بخیل، ترسو، حریص، منافق و دورو، تنبل و ناتوان و کسی که رازنگه دار نیست مشورت نداشته باشد.
۴) امر به معروف و نهی از منکر :
یک مدیر اسلامی باید نیروهای خود را به نیکها و شایستگیها امر و از بدیها و ناشایستگیها نهی کند. که بقا و حیات اسلام و تشکیلات اسلامی که او مدیر آن است بستگی به این دو فریضه دارد.
۵) مردم دار باشد:
یعنی اخلاق اجتماعی داشته باشد. حضرت علی (ع) در این مورد می فرمایند: «با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش. در نگاه هایت و در نیم نگاه و خیره شدن به مردم، به تساوی رفتار کن،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
مقدمه
سپاس و ستایش خدای یکتایی را سزد که جهان ، جملگی به اراده او هست گردید و به هنر بی نظیر او به زینت های بسیار آراسته گشت . نقاش زبر دست ، طبیعت را بر دو زمره زن و مرد بیافرید تا در کار زار زندگی یار و غمخوار همدگر باشند و در پیمودن راه کمال مکمل یکدیگر . خانه خاموش قلب این دو را به اتش مهر و محبت میان هم روشن و نورانی ساخت و انس و الفت این دو مایه بقاء نسل و تداوم حیات گردید .
زن و مرد هر از یک گوهر افریده شدند و در نظام هستی هر دو یک مسیر را می پویند و یک مقصد را می جویند . لیک برای انکه راه پر فراز و نشیب را کاروانیان اسان تر طی کنند و امور سفر به نحوی موثرتر انجام پذیرد ، هر کدام به گونه ای بار مسئوولیت را به دوش کشیده و هر کدام وظایفی معین را عهده دار گشته اند . دستهای مهربان افرینش نیز تن و روان این دو را به گونه ای تراشیده که در این مسیر مقدر برای انجام وظایف خود به نیکی مهیا باشند و همپا و همدل یکدیگر به سوی شاهد مقصود پیش بروند .
بر این اساس زن و مرد در عین حال که از آفرینشی یکسان برخوردارند و فضیلت و شرافت آنها در نظام هستی و نزد خداوند برابر است ، هر کدام مختصات روحی و جسمی ویژه ای نیز برای خود یافته اند که انها را برای ایفاء نقش خود در طبیعت تواناتر می سازد .
تفاوت میان زن و مرد در اجتماع نیز از همین ویژگی های روحی و جسمی ایشان نشأت می گیرد . زن و مرد در اجتماعی نقش های گوناگونی را می توانند بر عهده گیرند ، لیک حضور آنها در پست های مختلف به توانایی و قابلیت های ذاتی این دو وابسته است . توانایی های جسمی ، ذهنی و عاطفی هر کدام موجب می شود که در برخی جایگاه های اجتماعی و برخی مشاغل حضور بیشتر و موفق تری داشته باشند و در برخی دیگر حضوری کم رنگ تر و کم جلوه تر . از جمله حساس ترین و مهم ترین جایگاه های اجتماعی که نابرابری حضور زن و مرد در ان به گونه ای چشمگیر خود نمای می کند پست های مدیریتی است .
بحث نابرابری حضور این دو و سنگین تر بودن کفه ترازو به نفع مردان در پست های مدیریتی آن چنان واضح و مبرهن است که نگارنده نیازی به ارائه امار و ارقام برای اثبات ان نمی بیند . شاید بسیاری از ما ان گاه که واژه مدیریت را بشنویم بی درنگ مردی میانسال با موهای جو گندمی و عینک ظریف و کت و شلوار اتو کشیده را در ذهن بیاوریم که خونسرد و متین به نظر می رسد و آرام و شمرده صحبت می کند و ... شاید ان گاه که برای ملاقات با یک مدیر در اتاق انتظار به سر می بریم هیچ کدام این تصور را نداشته باشیم که لحظاتی دیگر با یک خانم روبرو خواهیم شد . گویا ذهن ما عادت کرده تنها مردان را به عنوان مدیر در بخش های مختلف سازمانی بشناسد و مرد بودن مدیرها برای ذهن ما به نوعی شرطی شده است .
آنچه در این نوشتار سعی داریم بدان بپردازیم دلایل موثر در این نابرابری است . اینکه چه عواملی سبب می شود تا خانمها که نیمی از جامعه بشری را تشکیل می دهند سهمی بسیار کمتر از 50 % در جایگاه های مدیریتی را به خود اختصاص دهند و در ادامه نیز اشاره ای خواهیم داشت که این عدم مساوات میان خانمها و آقایان در مدیریت چه پیامدهای مثبت و منفی را در پی دارد .
چند جمله راجع به مدیریت
نخست به این مهم باید بپردازیم که در این نوشتار منظور از مدیریت چیست؟ مدیریت در لغت به معنای گردانندگی است و انچه امروزه از این واژه مستفاد می گردد پیش بردن عوامل در راستای مورد نظر می باشد .
به عبارت کلی تر مدیریت یعنی توانایی رسیدن به هدف . آمال و ارزوهای انسان نامتناهی است . لیک منابع و امکاناتی که در جعان در اختیار اوست محدود می باشد . مدیریت به انسان این توانایی را می دهد که به خواسته ها و تمنیات خود در چارچوبی معقول جامة عمل بپوشاند . مدیر فردی است که با بهره گرفتن از امکانات محدود اهداف عالی خود را محقق می سازد .
هر کدام از ما در زندگی شخصی و خصوصی برای خود مدیرانی هستیم و ماحصل زندگی ما نتیجه مدیریت ماست .
انچه موضوع بحث ماست مدیریت در سطح کلان جامعه است . جوامع بشری به حسب نیازهای خود سازمان ها ، ارگان ها و نهادهای دولتی و خصوصی کوچک و بزرگ را بنیان نهاده اند و برای تامین حقوق مختلف خود به انها متکی هستند .
اهداف یک جامعه و خواسته های کلی مردم از طریق این نهادها و سازمان ها پیگیری و محقق می شود . نقش این سازمان ها در پیشبرد جوامع حساس و تعیین کننده است . به دیگر سخن سرنوشت یک جامعه در دست افرادی است که در سطوح
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
مدیر اسلامی کیست و مدیریت اسلامی چیست؟
منظور از مدیریت اسلامی این است که مدیران شیوه اسلامی را در مدیریت، پیشه خود کنند و در هدفهای خود عدالت اجتماعی را مدنظر داشته باشند و مقصود نهایی آنها کسب رضایت خداوند باشد و خدمت به خلق را نوعی عبادت بدانند و زندگی و معیشت افراد در راستای این مدیریت تامین شود.
«صنفان اذا صلحا صلحت الامه و اذا فسدا فسدت الامه، قیل من هم یا رسول الله؟ قال العلماء و الروساء.» (قریب به این مضمون: خصال ج ۱ ص ۳۶)
فرمودند: «دو صنف هستند که هر گاه صالح باشند، امت صالح خواهند بود؛ و هر گاه فاسد شوند، امت فاسد خواهند شد، سئوال شد: یا رسول الله اینها چه کسانی هستند؟ فرمودند: علماء و امیران جامعه.»
دو دسته نقش اول را در فساد یا اصلاح جامعه ایفا، میکنند؛ کسانی که رهبری فکری مردم را بر عهده دارند؛ و کسانی که مسئولیت اوضاع اجتماعی و مسایل اجرایی را پذیرا شده اند.
مدیران می توانند با مسلح شدن به فرهنگ قرآنی و با مصمم شدن به پیاده کرده این فرهنگ در جامعه شرایط اساسی اصلاح مدیران را فراهم نمایند به عبارت دیگر، مدیران میتوانند با تمسک به قرآن به درک عمیقی از قرآن برسند و فرهنگ قرآنی را در جامعه پیاده سازند و این میسر نمی شود مگر اینکه مدیر اسلامی «مرور مکرر به قرآن» یعنی انس عمیق با قرآن، و « رجوع مکرر به قرآن» یعنی مرجعیت قرار دادن قرآن در حوزه نظر و صحنه عمل داشته باشد.
در این نوشتار سعی شده است که به صفات و ویژگی های مدیران اسلامی پرداخته شود.
● مدیریت اسلامی
منظور از مدیریت اسلامی این است که مدیران شیوه اسلامی را در مدیریت، پیشه خود کنند و در هدفهای خود عدالت اجتماعی را مدنظر داشته باشند و مقصود نهایی آنها کسب رضایت خداوند باشد و خدمت به خلق را نوعی عبادت بدانند و زندگی و معیشت افراد در راستای این مدیریت تامین شود.
هدف نهایی در مدیریت اسلامی "تقرب الی الله" است. مدیر اسلامی، هم برای خدا کار می کند و هم خلق را به سوی او رهنمون می سازد، اگر مدیریت دینی و معنوی مردم را بر عهده داشته باشد هدفش رشد معنویت جامعه است و اگر مدیریتش در جهت سیاسی و اجتماعی باشد هدفش رشد سیاسی و اجتماعی خواهد بود و اگر مدیریتش در جهت اقتصادی باشد هدفش، رشد و شکوفایی اقتصادی است. خلاصه اینکه هدف در مدیریت اسلامی رشد معنوی، مادی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه است، آن هم در جهت رضایت خداوند.
● صفات و شرایط یک مدیر اسلامی
۱) کاردان و آگاه باشد.
۲) نظم و انضباط در مدیریت خود داشته باشد.
۳) تعهد به نظام جمهوری اسلامی و مقام ولایت امر داشته باشد و هر چه این تعهد همراه با عشق باشد اهلیت مدیر را بالاتر می برد و او را برای پست مدیریت شایسته تر می گرداند.
۴) اصالت خانوادگی داشته باشد یعنی از خانواده ای اصیل و صالح باشد، دارای حجب و حیا باشد و در فعالیتهای اسلامی پیشگام باشد.
۵) قدرت و توان مدیریت بر حسب نوع مدیریت خویش داشته باشد (هم توانایی فکری و هم توانایی جسمی)
۶) سعه صدر داشته باشد که در این صورت توان انتقادپذیری را خواهد داشت و موفقیت بیشتری را کسب خواهد کرد.
۷) با مردم مهربان و نسبت به زیردستان دلسوز باشد.
۸) شجاع باشد یعنی به موقع سخن خود را بگوید و به موقع عمل کند و به موقع دستور دهد و از هیچ قدرتی خوف و ترس به خود راه ندهد. در این صورت است که پیروزیهای بزرگی نصیب ملت خویش خواهد ساخت و تحولی سازنده به وجود خواهد آورد.
۹) مردمی باشد یعنی دردها و گرفتاریها و مشکلات و نیازهای مردم را بشناسد، با آنان در جهت زدودن گرفتاریها و رفع نیازها همراهی و همدلی کند.
۱۰) علاوه بر موارد فوق مدیر باید دارای هوش و خلاقیت لازم در امور، سعی و تلاش در کار و تصمیم گیری، قدرت ابداع و ابتکار باشد و صفاتی دیگر از جمله بردباری، حلم، وقار، جذابیت، دافعیت و اعتماد به نفس را دارا باشد.
● ویژگی های اخلاقی مدیر اسلامی
۱) ارتباط با خدا:
اخلاق مدیر اسلامی باید در مسیر تقرب به خدا قرار گیرد که در این صورت هدف مدیریت اسلامی خدمت به خلق خدا خواهد بود که عمده ترین راه تقرب به خدا انجام فریضه دینی نماز است که نقش محوری در مدیریت دارد و بهترین وسیله ای است که یک مدیر را از لغزشگاهها حفظ خواهد کرد و به مدیریت در کاهش فساد، و اداره جامعه کمک خواهد نمود.
۲) نگرش اسلامی:
یعنی مدیر، مدیریت را امانتی سنگین بداند که از طرف مردم به او واگذار شده است که در این صورت هیچ گاه به بیت المال تعدی و تجاوز نخواهد نمود.
۳) مشورت خواستن از مردم:
یک مدیر باید بدون مشورت کردن، تصمیم نگیرد اما در این خصوص باید به این نکته توجه داشته باشد که با افراد جاهل، دروغگو، بخیل، ترسو، حریص، منافق و دورو، تنبل و ناتوان و کسی که رازنگه دار نیست مشورت نداشته باشد.
۴) امر به معروف و نهی از منکر :
یک مدیر اسلامی باید نیروهای خود را به نیکها و شایستگیها امر و از بدیها و ناشایستگیها نهی کند. که بقا و حیات اسلام و تشکیلات اسلامی که او مدیر آن است بستگی به این دو فریضه دارد.
۵) مردم دار باشد:
یعنی اخلاق اجتماعی داشته باشد. حضرت علی (ع) در این مورد می فرمایند: «با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش. در نگاه هایت و در نیم نگاه و خیره شدن به مردم، به تساوی رفتار کن،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
مقدمه
کاملاً روشن است که سرنوشت هر سازمان را مدیران آن سازمان تعیین میکنند. درهر سازمان، هر چند امکانات فراوان و کارکنان لایق و کاردانی وجودد داشته باشد، ولی بدون رهبری و مدیریت علاوه بر اینکه از استعدادها و سرمایهها استفاده صحیح نمیشود. چه بسا امکانات و استعدادها تبدیل به نیروی مخرب سازمان میگردد.
یک مدیر کاردان میتواند سرمایههای اندک سازمان را افزایش دهد، استعدادهای خفته را بیدار سازد و همه افراد را در یک جهت مشخص هدایت نماید. در چنین سازمانی همه افراد راه و مقصد خود را به خوبی میشناسند و برای رسیدن به هدف، به دنبال رهبر و مدیر خود میشتابند.
روش گزینش مدیران: گزینش مدیران، مسئولان و سرپرستان از مشکلترین و حساسترین کارهای هر کارفرماست، کوچکترین اشتباه در گزینش مدیران، بزرگترین اشتباه در حق سازمان است که حداقل نتیجه آن، از هم پاشیدگی تدریجی سازمان خواهدبود. لذا درمرحله گزینشافراد برای احراز پستها، مسئولیتها باید دقت ویژهای داشته، افراد را به روشی صحیح انتخاب کنید. اگر در این مرحله موفق شوید بیشترین وقت خود را به جای اینکه صرف جابجایی مدیران و رفع افسردگی و خیانت برکنارشدگان نمایید، صرف توسعه سازمان و بیرون راندن رقیبان از میدان خواهید نمود.
اصول گزینش مدیر: الف) در امور کارگزاران ژرف بنگرید: برترین مدیر اولین قدم در گزینش را مطالعه و تحقیق کامل درباره منتخبین میداند. قبل از انتخاب افراد برای واگذاری مسئولیتها، در مورد منتخبین خود تحقیق کامل نمایید، چرا که وقتی پستی را واگذار میکنید، در واقع سرمایهها و اختیارات آن شغل را نیز واگذار نمایید، پس خوب بیندیشید که سرمایهها و اختیارات را به چه کسی میسپارد. اگر در مرحله گزینش، زمان بیشتری را صرف تحقیق و مطالعه در مورد منتخبین خود بنمایید، در آینده هرگز وقت و زمانی را برای رفع گرفتاریهای ناشی از گزینش اشتباه صرف نخواهید کرد.
بر مبنای ارزیابی درست به کارشان گمارید:
مدیران را قبل از انتخاب از جهات مختلف ارزیابی کنید چون مقام مدیریت در واقع مقام رهبری نیروها و سرمایههای سازمان است.
ملاکهای ارزیابی برای گزینش مدیران
1- امانتداری
امانتداری و درستکاری شخص را همراه با داشتن تخصص اولویت قرار دهد زیرا درستکاری بدون تخصص منجربه شکست میشود و تخصص بدون امانتداری خیانت را درپیدارد که هر کدام از این دو ضربه بر پیکر سازمان است . یک مدیر موفق باید تخصص تنظیم کارها و مهارت لازم را در هدایت نیروها برای رسیدن به هدف داشته باشد و علاوه بر آن در امانتداری و درستکاری نیز برتر از سایری باشد تا دیگران نیز هرگز به فکر خیانت و سوء استفاده شغلی نباشند.
2- شجاعت
شجاعت مدیر را در گفتن حقایق تلخ، در رویارویی با مشکلات و مواجه شدن با افرادی که ممکن است او را تهدید هم بنماید باید آزمود یک مدیر باید شجاعت ریسک در بعضی امور را داشته باشد و از شکست نهراسد. مدیری که از شکست میهراسد چگونه میتواند کارکنان خود را به نوآوری و خلاقیت تشویق نماید. مگر نه این است که مخترعان بزرگ جهان پس از چندین شکست و ناکامی به پیروزی بزرگ دست یافتهاند.
3- بردباری و پشتکار
همیشه کارها را کسانی با موفقیت به پایان میرسانند و در زندگی به پیروزی میرسند که پشتکار دارند افراد مایوس و ناامید را از خود برانید. این افراد همیشه از سختی کار، نبود ابزار و بیلیاقتی دیگران سخن میگویند. این گروه چون بردبار نیستند و پشتکار ندارند عوامل شکست را در دیگران جستجو میکنند و با منفیگویی خود را به دیگران نیز ناامیدی منتقل میکنند باید این گروه هر چه سریعتر برکنار شوند و به جای آنها افرادی را برگزید که در فرهنگ لغات آنها کار ناممکن وجود ندارد.
4- وارستگی از قید مادیات و جاه طلبی
افرادی که عاشق زندگی مرفه و مجلل هستند از هر فرصتی پلی میسازند برای رسیدن به اهداف مادی این گونه افراد با رشوه گرفتن، جعل اسناد و بدنام کردن موجب دردسر شما و سایرین میشوند برای رهایی از این مشکل افرادی را برگزیدند که به وضع مادی خود قانع بوده و حس جاه طلبیشان را به روشی نیکو کنترل کرده باشند.
5- نجابت
افرادی که ارزشهای اخلاقی را نادیده میگیرند و هیچ ترسی از رسوا شدن و بدنام بودن در میان جمع ندارند به محض رسیدن به موقعیت بهتر بیشتر از گذشته با انجام اعمال غیر اخلاقی آبروی سازمان را زیر سوال میبرند پس باید افرادی را برگزید که ازنجابت بیشتری برخوردار باشند.
ج- ازگزینش بر اساس انگیزههای شخصی بپرهیزید
در گزینش مدیر رابطه بازی نکنید و با سفارش دوستان و خویشان هیچ گاه افراد را منصوب ننمایید. این عمل شما را در آینده مجبور میکند به خاطر حفظ دوستی از خطاهای آنان چشم پوشی کنید و ایرادهای آنان را نبینید که این عمل موفقیت آمیز نخواهد بود.
د- از گزینش بر اساس خودخواهی بپرهیزید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
سپاس و ستایش خدای یکتایی را سزد که جهان ، جملگی به اراده او هست گردید و به هنر بی نظیر او به زینت های بسیار آراسته گشت . نقاش زبر دست ، طبیعت را بر دو زمره زن و مرد بیافرید تا در کار زار زندگی یار و غمخوار همدگر باشند و در پیمودن راه کمال مکمل یکدیگر . خانه خاموش قلب این دو را به اتش مهر و محبت میان هم روشن و نورانی ساخت و انس و الفت این دو مایه بقاء نسل و تداوم حیات گردید .
زن و مرد هر از یک گوهر افریده شدند و در نظام هستی هر دو یک مسیر را می پویند و یک مقصد را می جویند . لیک برای انکه راه پر فراز و نشیب را کاروانیان اسان تر طی کنند و امور سفر به نحوی موثرتر انجام پذیرد ، هر کدام به گونه ای بار مسئوولیت را به دوش کشیده و هر کدام وظایفی معین را عهده دار گشته اند . دستهای مهربان افرینش نیز تن و روان این دو را به گونه ای تراشیده که در این مسیر مقدر برای انجام وظایف خود به نیکی مهیا باشند و همپا و همدل یکدیگر به سوی شاهد مقصود پیش بروند .
بر این اساس زن و مرد در عین حال که از آفرینشی یکسان برخوردارند و فضیلت و شرافت آنها در نظام هستی و نزد خداوند برابر است ، هر کدام مختصات روحی و جسمی ویژه ای نیز برای خود یافته اند که انها را برای ایفاء نقش خود در طبیعت تواناتر می سازد .
تفاوت میان زن و مرد در اجتماع نیز از همین ویژگی های روحی و جسمی ایشان نشأت می گیرد . زن و مرد در اجتماعی نقش های گوناگونی را می توانند بر عهده گیرند ، لیک حضور آنها در پست های مختلف به توانایی و قابلیت های ذاتی این دو وابسته است . توانایی های جسمی ، ذهنی و عاطفی هر کدام موجب می شود که در برخی جایگاه های اجتماعی و برخی مشاغل حضور بیشتر و موفق تری داشته باشند و در برخی دیگر حضوری کم رنگ تر و کم جلوه تر . از جمله حساس ترین و مهم ترین جایگاه های اجتماعی که نابرابری حضور زن و مرد در ان به گونه ای چشمگیر خود نمای می کند پست های مدیریتی است .
بحث نابرابری حضور این دو و سنگین تر بودن کفه ترازو به نفع مردان در پست های مدیریتی آن چنان واضح و مبرهن است که نگارنده نیازی به ارائه امار و ارقام برای اثبات ان نمی بیند . شاید بسیاری از ما ان گاه که واژه مدیریت را بشنویم بی درنگ مردی میانسال با موهای جو گندمی و عینک ظریف و کت و شلوار اتو کشیده را در ذهن بیاوریم که خونسرد و متین به نظر می رسد و آرام و شمرده صحبت می کند و ... شاید ان گاه که برای ملاقات با یک مدیر در اتاق انتظار به سر می بریم هیچ کدام این تصور را نداشته باشیم که لحظاتی دیگر با یک خانم روبرو خواهیم شد . گویا ذهن ما عادت کرده تنها مردان را به عنوان مدیر در بخش های مختلف سازمانی بشناسد و مرد بودن مدیرها برای ذهن ما به نوعی شرطی شده است .
آنچه در این نوشتار سعی داریم بدان بپردازیم دلایل موثر در این نابرابری است . اینکه چه عواملی سبب می شود تا خانمها که نیمی از جامعه بشری را تشکیل می دهند سهمی بسیار کمتر از 50 % در جایگاه های مدیریتی را به خود اختصاص دهند و در ادامه نیز اشاره ای خواهیم داشت که این عدم مساوات میان خانمها و آقایان در مدیریت چه پیامدهای مثبت و منفی را در پی دارد .
چند جمله راجع به مدیریت
نخست به این مهم باید بپردازیم که در این نوشتار منظور از مدیریت چیست؟ مدیریت در لغت به معنای گردانندگی است و انچه امروزه از این واژه مستفاد می گردد پیش بردن عوامل در راستای مورد نظر می باشد .
به عبارت کلی تر مدیریت یعنی توانایی رسیدن به هدف . آمال و ارزوهای انسان نامتناهی است . لیک منابع و امکاناتی که در جعان در اختیار اوست محدود می باشد . مدیریت به انسان این توانایی را می دهد که به خواسته ها و تمنیات خود در چارچوبی معقول جامة عمل بپوشاند . مدیر فردی است که با بهره گرفتن از امکانات محدود اهداف عالی خود را محقق می سازد .
هر کدام از ما در زندگی شخصی و خصوصی برای خود مدیرانی هستیم و ماحصل زندگی ما نتیجه مدیریت ماست .
انچه موضوع بحث ماست مدیریت در سطح کلان جامعه است . جوامع بشری به حسب نیازهای خود سازمان ها ، ارگان ها و نهادهای دولتی و خصوصی کوچک و بزرگ را بنیان نهاده اند و برای تامین حقوق مختلف خود به انها متکی هستند .
اهداف یک جامعه و خواسته های کلی مردم از طریق این نهادها و سازمان ها پیگیری و محقق می شود . نقش این سازمان ها در پیشبرد جوامع حساس و