لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
آموزشکده فنی و حرفه ای پسران محمود آباد
رشته کامپیوتر
اخلاق مسلمان
مؤلف :
علی طاهری
استاد مربوطه :
استاد کاوه
ارائه به درس :
اخلاق اسلامی
86 – 85
فهرست مطالب :
آداب مهمانى و ضیافت 4
مهمان، برکتخانه
موارد مهمانى
مهماننوازى
پرهیز از اسراف و ریا
آداب مهمانى
مهمان یا دردسر؟
سلمان و مسلمانى
مهمان ناخوانده
سلام و مصافحه 10
مفهوم سلام
ادب و آداب سلام
دست دادن
شیوه مصافحه
ادب 13
ادب چیست؟
ادب از که آموزیم؟
از ادب پیامبر(ص)
نقدپذیرى 16
نقد و تذکر
شیوه صحیح نقد
نقدپذیرى
مقدمه
دوست داریم زندگىهایمان، سرشار از صمیمیت و خونگرمى و صفا باشد. حریم انسانها و حرمت همگان، محفوظ بماند و معاشرتهایمان نشاتگرفته از «فرهنگ قرآنى» و تعالیم مکتب باشد. و این، یعنى «زندگى مکتبى». پایدارى و استحکام رابطههاى مردمى، در سایه رعایت نکاتى است کهبرگرفته از «حقوق متقابل» افراد جامعه باشد. در اینکه «چگونه باید زیست» و چه سان با دیگران باید رابطه داشت، نکتهاىاست که در بحث «آداب معاشرت» مىگنجد. بر خلاف فرهنگ غربى، روح و محتواى فرهنگ دینى ما بر پایه «ارتباط»،«صمیمیت»، «تعاون»، «همدردى» و «عاطفه» استوار است. جلوههاى این فرهنگبالنده نیز در دستورالعملهاى اخلاقى اسلام دیده مىشود. «زندگى مکتبى»، در سایه شناخت این رهنمودها و به کار بستن آنها درصحنههاى مختلف زندگى است، نه با شعار و ادعا. به هر میزان که معیشت ومعاشرت ما با اینگونه هدایتهاى دینى در مقوله رفتار، هماهنگ باشد، به هماناندازه زندگیهایمان «مکتبى» است. مسلمان باید بهگونهاى در چارچوب اصول وسنن فرهنگ دینى خودش زندگى کند که با شهامت و افتخار، بتواند «امضاى دین»را پاى همه رفتارش بگذارد و زندگیش «برچسب اسلام» داشته باشد و الگوىاسلامى را بر زندگى خویش در خانه و جامعه، سایهافکن سازد. «آداب برخورد»، «دید و بازدید»، «رفت و آمد»هاى خانوادگى و دوستانه،نحوه «گفتار» و «رفتار» با اقشار مختلف، «دوستى» و حد و حدود آن، مراعات«حقوق دیگران»، «ادب و سپاس و احترام»، از جلوههاى بارز اخلاق معاشرتاست. اینگونه رابطههاى اجتماعى، با عنوانهاى مختلف و در شرایط گوناگونانجام مىگیرد. گاهى به صورت «صلهرحم» است; در ارتباط با اقوام و بستگان.گاهى نام «عیادت» به خود مىگیرد; در مورد بیماران. گاهى نسبتبه برادران وخواهران دینى، عنوان «زیارت» مىیابد، گاهى با همسایگان است، گاهى بامستمندان. گاهى هم بر محور اطعام است و گاهى به شکل مسافرتهاى دور ونزدیک و بردن هدیه و آوردن «سوغات سفر». گاهى هم براى شرکت در مجلس عقدو عروسى یا مشارکت در مراسم سوگ و تسلیتگویى است. به هر حال، همه اینها نوعى «رابطه» و «معاشرت» است و نشاندهنده منشانسانى و فرهنگ اخلاقى هر فرد. اسلام نیز در این بارهها بسیار سخن گفته و رهنمودداده است که در این کتاب، گوشهاى از معارف و آموزشهاى دین در این زمینهها رامرور مىکنیم. باشد که «فرهنگ خودى» و «هویت دینى» را پاس بداریم و با افتخار وسربلندى و رها از سلطه فرهنگى بیگانه و با تکیه بر رهاورد مکتب و وحى، زندگى وروابط خویش را بر پایه ارزشهاى برگرفته از قرآن و اهل بیت (علیهمالسلام)،سامان بخشیم و براى نسلهاى آینده هم «ادب و اخلاق» را میراث بگذاریم.
آداب مهمانى و ضیافت
از برجستهترین خصلتهاى نیکمردان و آزادگان، کرم و سخاوتاست. و همین آزادگى از تعلقات و خوى بذل و بخشش است کهدیگران را اسیر محبت و احسان مىکند. «ضیافت» و داشتن دستى باز و سفرهاى گشوده و عطایى پیوسته ومهماندارى و مهماننوازى، از نشانهها و جلوههاى این روحیه فتوت وجوانمردى است. معاشرتها، دید و بازدیدها و رفت و آمدها، گاهى به صورت«مهمانى» است. از این رو آشنایى با آداب ضیافت و رسوم دینى مهمانى،در محدوده «اخلاق» معاشرت مىگنجد. این موضوع، دو جنبه و دوطرف دارد: یکى کسى که مهمان مىکند، دیگرى آن که مهمان مىشود.و هر کدام را آداب و روش و حد و حدودى است، قابل بحث.
مهمان، برکتخانه
بعضى، از مهمان گریزانند. برخى هم مهماندوستند. هر کدام همنشاندهنده خصلت درونى افراد است. حضرت على(ع) را اندوهگیندیدند. پرسیدند: یا على! سبب اندوه شما چیست؟ فرمود: «یک هفتهاست که مهمانى برایم نیامده است!...» (1) . این کجا؟ و آن که آمدن مهمان را نزول بلا مىشمارد و کوه غم بردلش مىافتد و عزا مىگیرد، کجا؟ برکتخانه، در آمد و شد مهماناست. مهمان رحمت الهى است و پذیرایى از مهمان، توفیقى ارجمنداست که نصیب هر کس نمىشود. مهمان حبیب خداست. درضربالمثلهاى ایرانى است که: «مهمان، روزى خود را مىآورد.» (2) البته اینضربالمثل، از احادیث اسلامى گرفته شده و ریشهاى دینى دارد. ازحضرت رسول(ص) روایت است که: «الضیف ینزل برزقه ...»; (3) مهمان،روزى خود را نازل مىکند. البته اضافه بر این، گناهان صاحبخانه ومیزبان را هم مىزداید و این برکتى شگفت است. باز هم در این زمینهحدیثى از امام صادق(ع) بشنویم که به یکى از یارانش به نام «حسین بننعیم» فرمود: - آیا برادران دینىات را دوست دارى؟ - آرى. - آیا به تهیدستان آنان سود مىرسانى؟ - آرى. - سزاوار است که دوستداران خدا را دوستبدارى. به خداسوگند، نفع تو به هیچ یک از آنان نمىرسد، مگر آنکه دوستشان بدارى.راستى، آیا آنان را به خانه خودت دعوت مىکنى؟ - آرى. هرگز غذا نمىخورم مگر آنکه پیش من دو سه نفر یا کمتر وبیشتر از برادران هستند. حضرت فرمود: - آگاه باش که فضیلت آنان بر تو، بیش از برترى تو بر آنان است! (راوى که با شنیدن این سخن به تعجب آمده بود، پرسید- فدایتشوم! من به آنان طعام مىدهم، مرکب خویش را دراختیارشان مىگذارم، با این حال آنان برتر از منند؟