لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
آفتاب اشعهای الکترومغناطیسی است که از خورشید ساطع میشود. این اشعه دارای طول موجهای مختلفی بین 28/0 تا 3 میکرون میباشد. طیف نور خورشید بطور وسیعی به سه قسمت ماوراءبنفش، قابل رویت و مادون قرمز تقسیم شده است. طول موج قسمت ماوراء بنفش 28/0 تا 4/0 میکرون، قسمت قابل رویت 4/0 تا 7/0 میکرون و طول موج اشعه مادون قرمز بلندتر از 76/0 میکرون میباشد.
وقتی اشعه خورشید وارد آتمسفر میشود از شدت آن کاسته شده و طیفهای آن به نسبت طول موجی که دارند در آتمسفر جذب، منعکس یا پراکنده میگردند. بیشتر اشعه ماوراءبنفش و تمام اشعههائی که دارای طول موجی کمتر از 28/0 میکرون هستند بوسیله اوزون و قسمت قابل ملاحظهای از اشعه مادون قرمز بوسیله بخار آب و اکسید کربن جذب میگردند.
ذرات موجود در هوا باعث انعکاس نور خورشید میشوند، ولی چون این انعکاس تغییری در نور نمیدهد نور خورشید همچنان سفید به زمین میرسد. وقتی آفتاب به مولکولها و ذراتی که اندازه آنها مساوی یا کوچکتر از طول موج اشعه هستند میتابد، منعکس شده و به اطراف پراکنده میشود. این اشعه پراکنده شده باعث بوجود آمدن روشنائی در نقاطی که تابش مستقیم آفتاب وجود ندارد، میگردد.
وقتی ذرات و ملکولهای موجود در هوا اشعههای با طول موج کوتاهتر را که مربوط به نور آبی و بنفش هستند به اطراف پراکنده نمایند آسمان آبی بنظر میرسد. ااما وقتی در آتمسفر ذرات بزرگتری از گرد و غبار وجود داشته باشد، بیشتر اشعههائی با طول موج بلندتر که مربوط به نورهای زرد و قرمز هستند در هوا پراکنده شده و در نتیجه آسمان رنگ سفیدتری بخود میگیرد.
مقدار انرژی خورشیدی که در طول سال به هر نقطه از سطح زمین میرسد به شدت و دوام تابش آفتاب در آن نقطه بستگی دارد و میزان گرما و سرمای سطح زمین عامل اصلی تعیینکننده درجه حرارت هوای بالای آنست.
هوا عبور دهنده کلیه طیفهای نور خورشید بوده و در اثر دریافت اشعه خورشید دمای آن بطور مستقیم افزوده نمیگردد. اما لایههای هوا بوسیله تماس با سطح زمین که در اثر دریافت اشعه خورشید گرم شدهاند گرم میشوند، و سپس لایههای گرم شده هوا، گرمای خود را بوسیله جابجائی به لایههای دیگر منتقل مینمایند. جریان هوا و باد نیز باعث تماس بیشتر تودههای عظیم هوا با سطح زمین شده و بدین طریق باعث گرمی هوا میشوند. در شب و زمستان که سطح زمین سردتر از هوای بالای آنست عکس این عمل صورت میگیرد و هوا در اثر تماس با سطح زمین گرمای خود را از دست داده و سرد میشود. بنابراین میزان تغییرات روزانه و سالانه درجه حرارت هوا به تغییرات درجه و حرارت سطح مورد تماس آن بستگی دارد.
ارتفاع از سطح دریا نیز تعیینکننده درجه حرارت هوا میباشد و در یک عرض جغرافیائی مشخص مناطقی که در ارتفاع بیشتری قرار دارند سردتر از مناطق پائینتر هستند.
1- رطوبت مطلق (Absolote Humidity)
رطوبت مطلق بیانکننده وزن بخار آب موجود در هر متر مکعب از هوا بوده و واحد آن گرم در مترمکعب است.
2- رطوبت مخصوص (Specific Humidity)
رطوبت مخصوص عبارتست از وزن بخار آب موجود در هر کیلوگرم از هوا و بشکل گرم در کیلوگرم نشان داده میشود.
3- فشار بخار (Vapour Pressure)
فشار بخار عبارتست از فشاری که در اثر بخار آب در هوا بوجود میآید و برحسب میلیمتر جیوه اندازهگیری میشود.
4- رطوبت نسبی (Relative Humidity)
رطوبت نسبی عبارتست از نسبت وزن بخار آب موجود در یک حجم مشخص از هوا در یک درجه حرارت به حداکثر مقدار بخار آبی که آن حجم از هوا در همان درجه حرارت میتواند در خود نگه دارد.
بر روی هر نیمکره زمین کمربندها و نقاط مختلفی با فشارهای جوی متفاوت (کم و زیاد) هستند که بعضی از آنها در تمام طول سال و بعضی دیگر فقط در مدتی از سال وجود دارند. در مناطق نیمه استوائی هر نیمکره یعنی بین عرضهای جغرافیائی 20 تا یک کمربند با فشار زیاد وجود دارد.
بطور کلی در هر نیمکره زمین سه سیستم کلی باد وجود دارد: بادهای تجارتی، بادهای غربی و قطبی، و بادهای موسمی. علاوه بر این سه سیستم بادهای دیگری از قبیل بادهای محلی که در مناطق کوهستانی و درهها جریان دارند و نسیم شب و روز که در سواحل دریا میوزد نیز وجود دارند.
بادهای تجارتی
مرکزیت این بادها در مناطق نیمه استوائی دو نیمکره که دارای فشار هوای زیاد هستند میباشد. این دو مرکز در منطقه استوا بهم نزدیک شده و در آنجا کمربند فشار کم را تشکیل میدهند در روی اقیانوسها جهت حرکت این دو جریان هوا در نیمکره شمالی بطرف جنوب غربی و در نیمکره جنوبی بطرف شمال غربی است. جهت حرکت این دو باد معمولاً ثابت بوده و دما و رطوبت آنها بستگی به مناطقی که از روی آن عبور میکنند دارد.
بادهای غربی
مرکز این بادها نیز در مناطق نیمه استوائی است اما حرکت آنها در جهت مناطق فشار کم اقیانوس منجمد شمالی میباشد. در طول منطقه قطبی این بادها و بادهای قطبی بهم نزدیک شده و بدلیل اختلاف زیادی که در درجه حرارت این دو توده هوا وجود دارد جبهههای جلوئی این دو سیستم همیشه طوفانی است.
بادهای قطبی
این بادها در اثر پراکنده شدن تودههای هوای سرد از مناطق فشار زیاد قطبی و اقیانوس منجمد شمالی بوجود میآیند. جهت اصلی این بادها در نیکره شمالی بطرف جنوبغربی و در نیمکره جنوبی بطرف شمال غربی است.
بادهای موسمی
اختلاف میانگین درجه حرارت سالانه هوای روی سطح زمین و دریا باعث بوجود آمدن بادهای زمستانی در روی خشکی و بادهای تابستانی در روی دریا میشود که بنام بادهای موسمی معروفاند.
نسیمهای دریا و خشکی
در مناطق ساحلی در روز هوای روی خشکی گرمتر از هوای روی دریا میشود. این اختلاف دما باعث میگردد که هوای روی خشکی که گرمتر است بالا رفته و هوای روی دریا بطرف خشکی آمده و جای آن را بگیرد. این عمل باعث بوجود آمدن نسیم در سواحل میشود.
جریان هوا در شب که هوای روی دریا گرمتر از هوای روی خشکی است بطور عکس انجام گرفته و هوا از روی خشکی بطرف دریا جریان پیدا میکند.
بادهای محلی
در مناطق کوهستانی اختلاف درجه حرارت باعث بوجود آمدن بادهای محلی میشود. در روز هوائی که در مجاورت سطح کوهها قرار دارد گرمتر از هوائی که در جو آزاد است شده و به طرف بالا حرکت مینماید. در شب عکس این عمل اتفاق میافتد.
بدین ترتیب در مناطق کوهستانی بزرگ و درهها بادهای شدیدی بوجود میآیند. جهت این بادها در روز از پائین به بالا و در شب از بالا به پائین است.
هرچه هوا گرمتر باشد مقدار رطوبتی که میتواند در خود نگاه دارد بیشتر میشود. بنابراین اگر مقدار مشخصی از هوا با درصد مشخصی از رطوبتنسبی بمرور سرد شود رطوبت نسبی آن افزایش یافته و در یک درجه حرارت که به آن نقطه شبنم میگویند رطوبت نسبی هوا به 100% میرسد. اگر این هوا باز هم سردتر شده و دمای آن به پائین نقطه شبنم برسد دیگر قادر به نگهداری تمام رطوبت موجود در خود نبوده و مقدار بخار آب اضافی بشکل قطرات آب بر روی سطوحی که دمای آنها از نقطه شبنم کمتر است تشکیل میگردد. در زمستانها در صورتیکه بدلیل سردی هوای خارج، دمای سطح داخلی شیشه پنجره اطاقها پائینتر از نقطه شبنم هوای داخل باشد، تشکیل قطرات آب بر روی سطوح پنجرهها قابل مشاهده است.
این پدیده دلیل عمده بوجود آمدن بارندگی است.
در حالت طبیعی دمای درونی بدن 37 و دمای پوست 32 درجه سانتیگراد است. چنانچه بدن در محیطی که گرمتر از پوست است قرار گیرد شروع به جذب گرما مینماید و بعکس اگر در محیطی سردتر از پوست بدن واقع شود گرمای خود را به تدریج از دست خواهد داد.
رطوبت نسبی به تنهائی مشخصکننده وضعیت هوا از نظر ظرفیت تبخیر نبوده و همواره باید درجه حرارت هوا را در رابطه با آن مورد توجه قرار داد.
در دمای 20 تا 25 درجه سانتیگراد میزان رطوبت هوا تقریباً تأثیری بر انسان نداشته و رطوبت نسبی بین 30 تا 85 درصد عملاً غیرقابل احساس است. در چنین وضعیت گرمائی تنها وقتی هوا تقریباً اشباع شده است رطوبت زیاد و تر بودن آن احساس میشود. در دمای بیش از 25 درجه سانتیگراد تأثیر رطوبت هوا بر انسان بمرور قابل توجه میشود، بخصوص تأثیر آن بر رطوبت و دمای پوست و در درجه حرارتهای بالاتر بر میزان عرق و تبخیر آن.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 71
تابش آفتاب:
« آفتاب » پرتویی الکترومغناطیسی است که از خورشید ساطع می شود. طیف نور خورشید، به طور گسترده به سه قسمت فرابنقش، قابل رویت و فروقرمز تقسیم می شود.
دمای هوا:
مقدار انرژی خورشیدی تابیده شده به هر نقطه از سطح زمین در طول سال، به شدت و دوام تابش آفتاب در آن منطقه بستگی دارد و میزان گرما و سرمای سطح زمین، عامل اصلی تعیین کننده ی درجه حرارت هوای بالای آن است.
سطح دریاها بسیار کندتر از سطخ زمین در اثر تابش آفتاب گرم می شود و به همین دلیل اختلاف زیادی بین درجه حرارت سطح خشکی و سطح دریا وجود دارد.
رطوبت هوا:
منظور از رطوبت هوا، مقدار آبی است که به صورت بخار در هوا وجود دارد. بخار آب از طریق تبخیر آب سطح اقیانوس ها و دریاها، همچنین سطوح مرطوبی چون گیاهان وارد هوا می شود. این بخار به وسیله ی جریان هوا و باد به بقیه ی قسمت های سطح زمین منتقل می شود.حداقل میزان رطوبت هوا در نواحی خط استوا است که با حرکت به طرف قطبین کاهش می یابد. مقدار رطوبت موجود در هوا را به روش های مختلفی چون رطوبت مطلق، رطوبت مخصوص فشار بخار و رطوبت نسبی می توان اندازه گیری و بیان کرد.
رطوبت مطلق:
رطوبت مطلق عبارت است از وزن بخار آب موجود در هر متر مکعب از هوا و واحد آن گرم در متر مکعب است.
فشار بخار:
فشار بخار عبارت است از فشاری که در اثر بخار آب در هوا به وجود می آید و بر حسب میلی متر جیوه ا ندازه گیری می شود.
رطوبت نسبی:
رطوبت نسبی عبارت است از نسبت وزن بخار آب موجود در حجم مشخصی از هوا در یک درجه حرارت به حداکثر مقدار بخار آبی که آن حجم از هوا در همان درجه حرارت می تواند در خود نگه دارد.
سیستم های باد:
به طور کلی، در هر نیم کره ی زمین سه سیستم کلی باد وجود دارد: بادهای تجا ری، بادهای غربی و قطبی، و بادهای موسمی، علاوه بر این سه سیستم، بادهای دیگری نیز وجود دارد که یکی از آنها بادهای محلی است که در مناطق کوهستانی و دره ها جریان دارد؛ همچنین نسیم شب و روز که در سواحل دریا می ورزد.
بادهای تجاری:
مرکز این بادها در مناطق نیمه استوایی دو نیم کره ای است که دارای هوای پر فشار هستند این دو مرکز در منطقه ی استوا به هم نزدیک شده، در آنجا کمربند کم فشار را تشکیل می دهند. بر روی اقیانوس ها، جهت حرکت این دو جریان هوا در نیم کره ی شمالی به سمت جنوب غربی و در نیم کره ی جنوبی به سمت شمال غربی است. جهت حرکت این دو باد معمولاً ثابت است و دما و رطوبت آنها به مناطقی که از روی آن عبور می کنند بستگی دارد.
رطوبت و دمای هر دو جریان، بر روی اقیانوس ها یکسان است و در نتیجه در اثر برخورد با یکدیگر، تغییر زیادی به وجود نمی آورند. سرعت این بادها بین 15 تا 35 کیلومتر در ساعت است که گاهی به 45 کیلومتر در ساعت نیز می رسد. ولی در منطقه ی اقیانوس هند و منطقه ی جنوب غربی اقیانوس آرام، جهت این بادها در اثر برخورد با بادهای موسمی در تابستان در هر نیم کره تغییر می کند.
بادهای قطبی:
این بادها در اثر پراکنده شدن توده های هوا سرد از مناطق پر فشار قطبی و اقیانوس منجمد شمالی به وجود می آیند. جهت اصلی این بادها در نیم کره ی شمالی، به سمت جنوب غربی و در نیم کره ی جنوبی به سمت شمال غربی است.
بادهای موسمی:
اختلاف میانگین درجه حرارت سالانه ی هوا سطح زمین و دریا باعث ایجاد بادهای زمستانی بر روی خشکی و بادهای تابستانی بر روی دریا می شود که به «بادهای موسمی» معروف اند.
بارندگی:
در مبحث رطوبت هوا به این نکته اشاره شد که هر چه هوا گرم تر باشد، مقدار رطوبت بیشتری را می تواند در خود نگه دارد. بنابراین اگر مقدار مشخصی از هوا با درصد مشخصی از رطوبت به تدریج سرد شود، رطوبت نسبی آن افزایش می یابد و در درجه حرارتی که به آن «نقطه شبنم» می گویند. رطوبت نسبی هوا به 100 درصد می رسد. اگر این هوا باز هم سردتر شود و دمای آن به پایین نقطه ی شبنم برسد. نمی تواند تمام رطوبت موجود در خود را نگه دارد. از این رو، مقدار بخار آب اضافی به صورت قطرات آب بر روی سطوحی که دمای آنها از نقطه ی شبنم کمتر است می شود.
منطقه ی آسایش:
مطالب فوق نشان می دهد که احساس انسان نسبت به محیط اطرافش را نمی توان تنها از طریق بررسی یک از عنماصر اقلیمی مانند درجه حرارت، رطوبت نسبی یا جریان هوا بیان کرد؛ زیرا ترکیب این عناصر بر انسان تاثیر می گذارد و با آسایش فیزیکی او ارتباط دارد. برای مثال، اگر سرعت هوا را ثابت فرض کنیم و تابش آفتاب را نادیده بگیریم (یعنی به فرض آنکه افراد در سایه و در فضای داخلی قرار داشته باشند، بیشتر افراد در دمای 21 الی 26 درجه ی سانتی گراد و رطوببت نسبی 30 تا 60 درصد از نظر فیزیکی راحت هستند. حال اگر شرایط هوای داخل این اتاق را تغییر دهیم، یعنی رطوبت آن افزایش و دمای آن کاهش یابد، این افراد به تدریج احساس ناراحتی می کنند.
بنابراین، نسبت درجه حرارت و رطوبت نسبی هوا در ایجاد احساس آسایش انسان تاثیر دارد. البته واکنش بدن در برابر شرایط اقلیمی پدیده ای تجربی است و در فرهنگ ها و مناطق جغرافیایی مختلف، متفاوت است. به طور مثال، در آلمان دمای 5/69 درجه ی فارنهایت (8/20 درجه ی سانتیگراد) و رطوبت نسبی 50 درصد مطلوب است. در حالی که بریتانیا، دمای 58 اتا 70 درجه ی فارنهایت (4/14 – 1/21 درجه سانتی گراد) و در آمریکا، دمای 69 تا 80 درجه ی فارنهایت (8/20- 7/26 درجه ی سانتی گراد) ترجیح داده می شود. همین طور که در مناطق استوایی دمای 74 تا 85 درجه ی فارنهایت (3/23- 4/29 درجه سانتی گراد) و ر طوبت نسبی 30 تا 70 درصد مطلوب است.
این ارقام، تعیین کننده ی شرایط هوایی است که انسان در آن شرایط از نظر فیزیکی راحت است. این منطقه، مشخص کننده ی وضعیت هایی است که فرد در آن احساس آسایش می کند. البته به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
اصول معماری ایرانی
هنر و معماری ایران از دیرباز دارای چند اصل بوده که به خوبی در نمونههای این هنر نمایان شده است. این اصول چنین هستند:
مردمواری، پرهیز از بیهودگی، نیارش، خوبسندگی و درونگرایی.
مردمواری: مردمواری به معنای رعایت تناسب میان اندامهای ساختمانی با اندامهای انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمانسازی است.
پرهیز از بیهودگی: در معماری ایران تلاش میشده کار بیهوده در ساختمانسازی نکنند و از اسراف پرهیز میکردند.
نیارش: واژه نیازش در معماری گذشته ایران بسیار بکار میرفته است. نیارش به دانش ایستایی، فن ساختمان و ساختمانیه (مصالح)شناسی گفته میشده است.
خودبسندگی: معماران ایرانی تلاش میکردند ساختمانیه مورد نیاز خود را از نزدیکترین مکانها بدست آورند و چنان ساختمان میکردند که نیازمند به ساختمانیه جاهای دیگر نباشد و خودبسنده باشند.
درونگرایی: اصولاً در ساماندهی اندامها گوناگون ساختمان به ویژه خانههای سنتی، باورهای مردم، بسیار کارساز بوده است. یکی از باورهای مردم ایران، ارزش نهادن به زندگی شخصی و حرمت آن و نیز عزت نفس ایرانیان بوده که این امر به گونهای معماری ایران را درونگرا ساخته است.
معماری پیش از پارسی
تا پیش از کوچ آریاییان به ایران، تیرهها و ملتهایی نه چندان شناخته شده در ایران زندگی میکردند که معماری پیشرفتهای داشتند.
تپه زاغه: یکی از مراکز اولیه استقرار کشاورزی در ایران است. این مکان در دشت قزوین قرار دارد و آثار مهمی از اواخر هزاره هشتم تا اواسط هزاره پنجم پیش از میلاد در آن بدست آمده است.
شیوه معماری پارسی
شیوه پارسی، نخستین شیوه معماری ایران است که روزگار هخامنشیان تا حمله اسکندر به ایرنان، یعنی از سده ششم پیش از میلاد تا سده چهان را دربر میگیرد.
یکی از ویژگیهای ایرانیان کهن و هنرمندان آنها، باور به تقلید درست بوده که آن را بهتر از نوآوری میدانستند. تقلید یا برداشتی که منطق داشته باشد و با شرایط زندگی سازگار باشد. آریاییها چون مردمی کشاورز بودند و در سرزمینی آباد و خرم زیسته بودند، خوبی آشتی جو و سازگار داشتند. به گمان فراوان آریاییها هنگام کوچ و گذر از کنار درچه ارومیه، در برخورد با معماران ارارتویی، از آن الگو گرفته و آن را برساو کردهاند (برساو کردن برابر الگو گرفتن از نگارههای طبیعت و دگرگون کردن آنها به ریختهای ناب هندسی است). مردم ایران از هزاران سال پیش، از چنین شیوه معماری پیروی میکردهاند، چنانکه مردم ابیانه و افوشته (در نطنز) هم که نامی از ارارتو نشنیدهاند چنین کردهاند.
نمونههای این الگوبرداری هم در معماری و هم نیارش شیوه پارسی یافت میشود که دو نمونه از آنها «تالار ستوندار» و «کلاوه»ها بوده است.
نیایشگاه ارارتویان دارای تالاری با آسمانه تخت چوبی بود و چون دهانه آن بزرگ بود، ستونهایی چوبی در میان تالار هم زده میشد. همین روش را آریاییها در شوش پی گرفتند. البته آنها ستونها را از سنگ و دیوارهای گرداگرد تالار را از خشت میساختند که ستبرای (قطر) برخی دیوارها تا پنج گز میرسید. با بکار بردن خشت و پوشش دو پوسته تلاش میکردند جلوی ورود گرما به درون را بگیرند. بدین گونه از معماری ارارتویی الگوبرداری میشد، در حالی که ساختمایهای که سازگار با آب و هوای سرد قفقاز بود، در شوش دگرگون شده بود.
ساخت تالار ستوندار با پوشش دو پوسته تیر پوش، پس از اسلام نیز دنبال شد. نمونههایی از آن در مسجد جامع ابیانه، مسجد گزاوشت و مسجد میدان در بناب یافت میشود.
کلاوههای ارارتویی به گونهای دیگر در معماری پارسی ساخته شد. نمونه این الگوبرداری، ساختمان کعبه زرتشت در نقش رستم است که ساختمانی چهار گوشه سنگی که درگاه آن بلندتر از کف زمین است.
نیارش
در معماری پارسی، آسمانه تخت با تیر و ستون اجزاء اصلی ساختمان بوده است. از چوب به سادگی میشد برای پوشش دهانههایی از 5/2 تا 5/3 گز بهرهگیری کرد، ولی در معماری تخت جمشید، دهانه میان دو ستون را تا حدود 6 گز (40/6 متر) رساندهاند و این بزرگترین دهانه چوب پوش در جهان آنروز بود. چنین چوبی در خور این دهانه در ایران یافت نمیشد. از این رو آنها چوبهای درخت کنار را از جبل عامل لبنان از راه شوش به تخت جمشید رساندهاند و آنرا بکار بردهاند. نیز پارسیان اتاقهایی میساختند که دو ستون در میان آنها بود و دو تیر چوبی را بر روی هم با کنف میبستند و روی ستونها میگذاشتند. بدین گونه به توانایی باربری تیر میافزودند. در تخت جمشید، تالار هدیش خشیارشا را با بیست ستون ساختهاند که فاصله زیر سری آنها نزدیک به سه گز و دهانه میان دو ستون چهار گز میباشد.
در معماری پارسی نوآوریهای شگفتی در ساخت آسمانه تخت بکار برده میشد. برای نمونه در تیرریزی آسمانه برای اینکه تیرچهها در دو دهانه کنار هم، سنگینی بار را بر روی یک تیر باربر نگذارند، راستای چیدن آنها را تغییر میدادند. بدین گونه سر هر تیرچه بالشتکی به پهنای یک تیر باربر پیدا میکرد و این برای گسترش بار تیرچه بهتر بود.
بنیاد شیوه معماری پارسی از همان ساختمانهای ساده که در سرزمینهای غرب و شمال غرب ایران و دیگر جاها بوده و برگرفته شده است، اما پدیده تازهای که با گسترش فرمانروایی پارسها روی میدهد، همکاری هنرمندان مختلف از سرزمینهای گوناگون در کار ساختمانسازی است. روشن است که کشوری به بزرگی ایران دوره هخامنشی با ملتهای گوناگون مختلفی که زیر سلطه داشته، این کار را میبایست انجام دهد. داریوش اول، یکی از پادشاهان این دودمان در کتیبهای بازمانده در شوش این نکته را چنین میآورد:
این کاخ را من در شوش ساختهام، آرایههای آن از راههای دور آورده شد. زمین آن تا جایی کنده شد که به سنگ رسید. هنگامی کندن زمین که گودی آن در برخی جاها چهل ارش و در جاهای دیگر بیست ارش بود به پایان رسید، پیریزی شد و کاخ روی آن ساخته شد. آجرها به دست بابلیها قالبگیری و در آفتاب خشک شد، تیرهای چوب درخت سدر از کوهی بنام لبنان آورده شد و مردم آشور آنها را به بابل آوردند و از بابل، یونانیها و کاریه (کرخه) آنها را به شوش آوردند. چوبهای ]در و پنجره[ از قندهار یا کرمان آورده شدهاند. زر از سارد و باکتریا (بلخ) وارد و در اینجا ساخته شد. سنگ نفیس لاجورد و عقیق از سغدیان وارد و اینجا ساخته شد. نقره و چوب آبنوس از مصر وارد شد. زینت دیوارها از یونان، عاج از حبشه و آراکونیا وارد و اینجا ساخته شد. ستونهای سنگی از دهکدهای بنام آبی رادو در ایلام وارد و اینجا ساخته شدند. سنگ تراشان، یونانیها و ساردیها بودند. زرگرهایی که طلاها را ساختهاند مادیها و مصریها بودند. مردانی که آجرها را ساختند بابلیها بودند و آنهایی که دیوارها را آراستند مادیها و مصریان بودند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
مقدمه:
قبل از هر توضیحی راجع به ارتباط طبیعت و معماری یا همان معماری ارگانیک، بهتر است درباره طبیعت و پتانسیلی که در خود نهفته دارد و چگونگی استفاده از این پتانسیل و... صحبت کنیم و در ادامه به چگونگی تأثیر آن بر معماران و در نهایت در آثارشان برسیم!
« ارتباط با طبیعت ، ضروری ترین شرط برای هنرمند است. هنرمند انسان است ؛ او خود طبیعت است ؛ بخشی از طبیعت است در میان فضای طبیعی.»
پل کله
طبیعت:
طبیعت در همجا وجود دارد و تأثیرگذار است. انسان مدام از طبیعت تقلید می کند؛ ساختن خشت را از درختان فرا گرفته ، از گل های وحشی برای خلق سر ستون ها الهام گرفته اند و امواج دریا نقش مایه را برای خلق جزییات گچ بری و تزِیینات به آنها بخشیده است.طبیعت به وضوح در استعاره هم مرکزیت دارد.
طبیعت ، شاید به مثابه والاترین استعاره ، سر چشمه استعاره های بسیار مهم و در عین حال متفاوت بوده است.
طبیعت با آدامش دریا ، صدای برگ ها، نقش و نگار زمین و حالات فصول ، تأمّل در آرامش ، سختی و والایی را به ما ارزانی می کند.
طبیعت در شعر شاعران، یقیینا در روح شاعرانه ی هر آفرینه ای حضور دارد. طبیعت نام خود را(مثل طبیعی،طبیعت گرا) به هر آنچه «واقعی» می نماید عاریه می دهد؛ طبیعت سرچشمه ی احساسات ، شور و شعف، و رایحه ی فضاوزمان است.
بسیاری از احساساتی که طبیعت بوجود می آورد مثل تغییر ساعات و گذشت زمان، که با تغییر رنگ کوه ها و آسمان ، عبور نور از لابه لای ابرها ، و با سر بر آوردن ماه و غروب خورشید مشخص می شود، نا محسوس هستند ؛ که حضور خود را از طریق مشاهده یا تأثیر عناصر محسوس طبیعت ( مثل کوه ها، دریا،درها،حیوانات و موجودات) بر ما مشهود می سازند. طبیعت به هر دو قلمروی(محسوس ونامحسوس) تعلّق دارد.
طبیعت با همه چیز در تماس است، روح زندگی را در آن ها می دمد و شرایط لازم وجود و رویش موجودات رافراهم می کند. طبیعت دلیل هرگونه «تغییرپذیری»است،و همچنین قابلیت آموزش مفاهیم بصری، فضایی و ساختمان را داراست.
ما نیاز فوق العاده ای به توجه دوباره به عناصر محسوس طبیعت داریم، چرا که می توان به این موضوع امید بست که احساسات شور و هیجان و رایحه هایی که معمار کنجکاو می تواند از طبیعت فراگیرد ، پادزهری را فراهم می آوردکه «از خود بیگانگی» اخیر ،را از معماران و محیط های معماری مبتلا به آن می زداید.
تأثیر دیرینه ی طبیعت:
شاید قوی ترین نوع الهام بخشی طبیعت بر مصنوعات بشری را بتوان در یونان باستان مشاهده کرد.بنابراین در ابتدا به مطالبی پیرامون یونانیان باستان که چگونه از طبیعت الهام گرفتند و در زندگی و هنر و مخصوصا در ساخت و ساز هاشان از این تجربه استفاده کردند، می پردازیم.
یونانیان به طبیعت احترام می گذاشتند. آنان تغییر فصول را از طریق جشن ها و مراسم با زندگی خود در می آمیختند، برای جنگل ها، زمین ، آسمان ، آب ، وباروری الهگان ، به خدایان و نیمه خدایانی اعتقاد داشتند. الهگان الهام بخش، دختران خیالی الهام بخشی که اسم مفرد آنها(یعنیmuse)درشکل گیری واژه Music تأثیر گذاشت، در طبیعت یونان یا در جنگل های متراکم مسکن داشتند.
طبیعت و انسان یکدیگر را مخاطب قرار می دادند. اسطوره شناسی یونان سرشار از اسطوره هایی درباره ی مواجهه ی انسان و طبیعت است:
کوهساران همی ندا سردادند و درختان بلوط نبز که آه و صد افسوس برای آدونیس . او در گذشت وپژواک در پاسخ گریست و ناله سر کرد.آه و صدافسوس برای آدونیس. و نیز برای الهگان عشق و الهام ، که مرگ وی را به سوگ نشستند. (ادیث همیلتون)
عالم دریایی، امواج و دلفین ها، اختاپوس ها و صدف های حلزونی ، فرم های هندسی خود را به تزیینات قصر های کرت و میسن بخشیده اند. بنابه روایت اساطیری ، گل های وحشی و خارها به سر ستون های کورنتین تبدیل شده اند و مارپیچ ، شکل طبیعی تناسب و رویش زندگی ، نقش خود را به سرستون یونیک بخشید.
زیبایی طبیعی معابد یونان در نوع خود بی نظیر بود؛ معابدی در مجاورت چشمه هایی زیر سایه سار درختان ، بر فراز دره هایی پوشیده از درختان زیتون و...
پیشینیان آنها طبیعت را داراری سیرتی دوگانه می دانستند: زمینی و کیهانی
زمینی: شامل هر چیز بود که برای آنها قابل دیدن ،احساس کردن و تجربه کردن بود. آنها ساختمان های خود را در مکان هایی می ساختند که قابل رویت و محسوس بود. یونانیان هر «نشان زیبایی طبیعی» و هر شکل طبیعی منحصر بفردی را احترام می گذاشتند.
کیهانی: شامل جهان فرادست و کیهان بود؛ آنها تلاش می کردند تا آن را در ذهن خود دریافت و با هنر خود بیان کنند.
جلوه اول طبیعت مبتنی بر دریافتی محسوس بود ، و یونانیان باستان با احترام گذاشتن به عوامل محسوس در طبیعت ، دست به ساخت و ساز می زدند. آنها از طبیعت محافظت می کردند و از زمین بکر برای کشاورزی و دیگر امور زندگی بهره می جستند. علاوه بر آن خانه های خود را نیز در امتداد و در هماهنگی با توپوگرافی ، روی تپه ها و کوه های کم ارتفاع و با عنایت به بهینه سازی شیوه های اجتماعی ،اقتصادی، و نیز کاربرد انرژی بر پا کردند. آنها از قانون و طبیعت در استفاده ی حداقل از انرژی و جلو گیری از اتلاف آن پیروی می کردند. آنها با دنبال کردن رد پای بزها و گوسفندان خود مسیر بهینه را برای جاده کشی انتخاب می کردند . آنها نسبت به دید و مناظر سکونتگاه های خود به اماکن مقدس، شرق و غرب بسیار حساس بودند و ساختمان های مهم و محوطه های مقدس را با دقت نظر مکان یابی می کردند.«استقرار آتنی ساختمان» (شیوه ای که یونانیان برای ساخت و ساز در ایالت آتیکا ، که آتن در آنجاست ، به کار می بردند) طریقه ای از احترام گذاشتن به قوانین طبیعی بود،و برقراری ارتباط منطقی با طبیعت و در ضمن مناظر و قداست جهان آتنی را نیز حرمت می نهاد.
تمدن بشری با تلاش انسان برای ارتباط با طبیعت و فهم آن آغاز شد؛طبیعتی که برای او به سادگی دریافتنی نبود . شاید بتوان گفت که کل فرایند پیشرفت و تکامل بشری حاصل معاشقه ی او با طبیعت بوده است؛ تلاشی پیوسته برای ارتباط برقرار کردن با اصول و قوانین آن، و به واسطه ی آن ، ارتباط با انسان های دیگر.
معماری طبیعیمعماری طبیعی نوعی معماری آمیخته با رنگ است که در اوایل قرن بیستم به عرصه ظهور رسید. معمارانی چون فرانک لوید رایت، آنتونی گادی و رادولف استینر که هر کدام با الهام از طبیعت شیوه ای از این معماری را بنیان گذاشتند. این شیوه معماری به معنای تقلید صرف از طبیعت نیست بلکه در آن خواسته های بشر بعنوان موجودی خلاق و زنده در نظر گرفته می شود، به انسان فردیت می بخشد و به سازگاری انسان با طبیعت پیرامون و مشخصه های فرهنگی وی کمک می کند.معماری طبیعی از توجه صرف به ابعاد فرهنگی و اجتماعی پا را فراتر گذاشته و جنبه های فیزیکی، روحی و روانی بشر و ارتباط وی با دنیای پیرامون را مد نظر قرار می دهد و در زمانی که معماری روز شدیداْ وابسته به اقتصاد، تکنیک و مقررات است معماری طبیعی این موارد را با ابعاد زیستی، فرهنگی و روحی بشر گره می زند.اصل و مبدا معماری طبیعی با خلق شیوه های نوین معماری بسیاری از معماران بر آن شدند که با تلفیق تکنیک های ساختمان سازی و الهام از طبیعت زندگی بشر امروز، معماری طبیعی را بنیان گذاری کنند.لوئیس سالیوان (1856_1924): اولین فردی که به تجزیه و تحلیل مفاهیم معماری طبیعی پرداخت. وی در مورد طبیعت تحقیقات بسیاری انجام داد که نتیجه آن اصول نقشه کشی این شیوه معماری بود. او همچنین معمار بنای هندسی (شکل مقابل) است.
معماری ارگانیکبینش معماری ارگانیک ریشه در فلسفه رمانتیک دارد.رمانتیسم یک جنبش فلسفی هنری و ادبی در اواخر قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی در شمال غربی اروپا بودکه به سایر نقاط اروپا و آمریکا سرایت کرد. این جنبش واکنشی در مقابل خرد گرایی عقل مدرن بود. رمانتیک ها همانند پیروان تفکر کلاسیک به ذهن انسان اعتقاد داشتند. ولی رمانتیک ها به آن بخش از ذهنتوجه داشتند که بیشتر در باره احساس وعواطف بود.درصورتی که برای فلاسفه کلاسیک عقل و منطق اهمیت داشت.نکته حائز اهمیت این که اکثر فلاسفه رمانتیک شاعر بودند و به تجلیل از طبیعت عواطف وتخیل می پرداختنددر حالی که اکثر فلاسفه کلاسیک ریاضیدان بودند. برای نطریه پردازان قرن نوزدهم آمریکا که به دنبال زیبایی مدرن بودند طبیعت تنها فلسفه صحیح تلقی می شدهنرمند می بایست ترکیبی می ساخت که به موازات طبیعت باشد و پروسه حیات و رشد و توسعه را به صورتی انتزاعی نشان دهد.رالف والدو امرسون نویسنده شاعر و کشیش آمریکایی هنرمندان را تشویق می کرد که از طبیعت الهام بگیرند.وی هنرمندان را برای یافتن رابطه بین فرم و عملکرد در طبیعت هدایت می کرد او می نویسد :طبیعت سیستمی از فرم ها و روش های به وجود آوردن را خلق می کند که مستقیما قابل تطبیق در هنر است. همچنین ویوله لودوک معمار معروف فرانسوی معماران را ترغیب می کرد که قوانین طبیعی خلقت را به کار گیرند همانند مجسمه سازان قرون وسطی که گیاهان و حیوانات را مطالعه می کردند تا بفهمند که چگونه فرم های آنها یک عملکردی را نشان می دهند و یا خود را با خصوصیات ارگانیسم تطبیق می دهند.معماری ارگانیک در آمریکا در قرن ۱۹ توسط فرانک فرنس و لویی سالیوان شکل گرفت.اوج شکوفایی این نظریه را می توان در نیمه اول قرن بیستم درنوشتارها وطرح های فرانک لوید رایت مشاهده کرد. به اعتقاد فرانک فرنس بر اساس نظریه ارگانیک همه فرمها طبیعی پویا هستند.نیروها وفشارهایی که در ساختار یک حیوان دخیل هستند کشش ماهیچه ها و مفاصل هنگامی که موجود حرکت می کند طرح رشد و گسترش که در فرم گیاهان و صدف ها دیده می شود تصویری از یک شکل زنده است.اگر یک کار هنری بخواهد بیان کننده باشد باید به صورت ارگانیک ساخته شود.اجزا آن نمی توانند به صورت بخش های مجزا باشند بلکه آنها باید در یک سیستم پویا و شکل پذیر در یکدیگر ادغام شده باشند بیان در معماری باید در حل کردن نیروهای فیزیکی که در یک کالبد ارگانیک عمل می کند صورت می گیرد. سالیوان از پایه گذاران مکتب شیکاگو ومعماری مدرن درآمریکا بود وی اعتقاد بسیار زیادی به فرم های طبیعی و سبک ارگانیک داشت.سالیوان به روشی معتقد بود که مشابه پروسه به وجود آوردن در طبیعت بود.او برای اولین بار اصطلاح فرم تابع عملکرد را بیان نمود.یعنی سالیوان فرم تابع عملکرد را در پروسه رشد و حرکت طبیعی می دید.سالیوان در مورد مصالح می گفت :سنگ و ملات در ساختمان ارگانیک زنده می شود.موضوعی که فرانک لوید رایت شاگرد وی بهتر از هر معمار معاصر دیگری آن را در ساختمان هایش نشان داده است. رایت اگر چه با تکنولوژی مدرن مخالفتی نداشت ولی وی آن را به عنوان غایت و هدف تلقی نمی نمود.به اعتقاد رایت تکنولوژی وسیله ای است برای رسیدن به یک معماری والاترکه از نظر وی همانا معماری ارگانیک بود.رایت در ۲۰ مه ۱۹۵۳ در تلیسین معماری ارگانیک را در نه عبارت ذیل تعریف کرد:۱- طبیعت: فقط شامل محیط خارج مانند ابرها درختان و حیوانات نمی شود بلکه شامل داخل بنا و اجزا و مصالح آن می باشد.۲- ارگانیک: به معنای همگونی و تلفیق اجزا نسبت به کل وکل نسبت به اجزا است.۳- شکل تابع عملکرد:عملکرد صرف صحیح نمی باشد بلکه تلفیق فرم و عملکرد و استفاده از ابداع وقدرت تفکر انسان در رابطه با عملکرد ضروری است.فرم و عملکرد یکی هستند.۴- لطافت:تفکر و تخیل انسان باید مصالح وسازه سخت ساختمان را به صورت فرم های دلپذیر و انسانی شکل دهد.همان گونه که پوشش درخت و گل بوته ها شاخه های آنها را تکمیل می کند.مکانیک ساختمان باید در اختیار انسان باشد و نه بالعکس.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
آشنایی با معماری جهان
عنوان:
مجموعه شهر پکن
استاد:
مهندس قلیچخانی
گردآورندگان:
میلاد کریمی ـ حامد محرمعلیان ـ مهدی معروفی
بهار 85
شهر ممنوعه بیجینگ
در مرکز بجینگ پایتخت چین مجموعه معماریهای باستانی درخشان و سحرآمیزی به نام شهر ممنوعه چشمنوازی میکند. اثری که د رجهان نیز صاحب شهرت است. شهر ممنوعه درمعماریهای خاندان باستانی چین یک مروارید است و در جهان پردامنهترین و کاملترین مجموعه معماریهای چوبی باستانی است. سال ۱۹۸۷ شهر ممنوعه بیجینگ در " فهرست میراث جهانی "ثبت شد. شهر ممنوعه در سال ۱۴۰۶ میلادی با دستور " جو دی " دومین امپراتور سلسله مینگ ظرف ۱۴ سال ساخته شد. تا سال ۱۹۱۱ میلادی نابودی سلسله چینگ ظرف ۵۰۰ سال جمعا۲۴ امپراتور در این شهر ممنوعه اقامت و امور کشور را سر و سامان میدادند به لحاظ دامنه وسیع ، زیبایی سبک ،درخشش معماری ، جلال و شکوه تزیینات در جهان اثری نادر است. مساحت شهر ممنوعه بیجینگ ۷۲۰ هزار متر مربع ، طول آن از جنوب تا شمال یک هزار متر و عرض آن از شرق تا غر ب ۸۰۰ متر است. در اطراف دیوار ۱۰ متری و در خارج از شهر رود حفاظتی به عرض ۵۰ متر دیده میشود. شهر ممنوعه به طور جدی طبق نظام تشریفاتی سلسلههای فئودالی و استاندارد سیاسی و روحیه اصول اخلاقی ساخته شده است. طرح کلی، دامنه ،شیوه معماری، رنگ و تزیینات همه نمایانگر امتیازات خاندان و درجه بندی است.
سه قصر این ممنوعه یعنی قصر تای حه،قصر جون حه و قصر بایو حه که توجه گردشگران را بیشتر جلب میکند، محل اعمال قدرت امپراتوری امپرتوران و بر پایی مراسم پرشکوه است. قصر تای حه ،مرکز تمامی شهر ممنوعه و تخت سلطنت طلایی رنگ امپراتور در این قصر دیده میشود.
این قصر نیز مجللترین معماری در شهر ممنوعه محسوب میشود. در شمال میدان به مساحت۳۰ هزار متر مربع، این قصر در سکوی مرمری سفید رنگ به بلندای ۸ متر ساخته شده است. ارتفاع آن۴۰ متر است که به لحاظ ارتفاع، بلندترین معماری شهر ممنوعه است. در فرهنگ چین، اژدها نماینده قدرت امپراتوری است و امپراتور "پسر آسمانی " اژدهای حقیقی" نامیده میشود. در درون قصر تای حه در بالا و پایین حدود ۱۳ هزار شکل اژدها تزیین شده است. قصرها و اتاقها در این شهر ممنوعه بسیار زیاد است. میگویند جمعا ۵/۹۹۹۹ اتاق در آن وجود دارد. به اعتقاد پیشنیان ، اقامتگاه امپراتوران آسمانی دارای ۱۰ هزار اتاق است و امپراتورانی که پسر امپراتور آسمانی دانسته میشدند باید خویشتندار بوده و نمیتوانستند از شمار اتاقهای امپراتور آسمانی تجاوز کنند از این رو شمار اتاقهای شهر ممنوعه نیم اتاقها یعنی کمتر ازشمار اتاقهای کاخ آسمانی است.
مجموعه معماریهای شهر ممنوعه تمرکز تبلور درایت مردم چین است. از ساختار مجموعه معماریها تا تزیینات هر اتاق و هر دیوار سرشار از اندیشههای عجیب و غریب است مثلا سکوی سفید رنگ قصر تای حه، این قصر را پر جلالتر کرده و در ضمن قصر ضد رطوبت است . در تاسیسات زهکشی در این سکو از مجسمه سازی سر حیوان (نوعی از اژدها) استفاده شده است به گونهای که در سه طبقه این سکو جمعا بیش از یک هزار مجسمه سر این نوع حیوان ساخته شده است وهنگام زهکشی در بارش باران همانند فوران اب از دهان اژدها میباشد. شهر ممنوعه مجموعه معماریهای چوبی است و در پیشگیری از آتش سوزی موثر بوده است. در شهر ممنوعه چهار ردیف اتاق وجود دارد از بیرون اتاق به نظر میرسد اما در درون ان تماما سنگ است این دیوار برای پیشگیری از آتش سوزی است. در میان حیاط این شهر جمعا ۳۰۸ ظرف مسی بزرگ برای ذخیره آب دیده میشود که سالانه برای پیشگیری از آتش سوزی بکار میرود و در زمستان افراد مخصوصی زیر این ظرفها اتش را روشن میکردند تا ابهای داخل آن یخ نبندد. طبق یاد داشت تاریخی، در سلسله مینگ ۱۰۰ هزار صنعتگر و یک میلیون خدمتکار در ساخت بزرگترین و کاملترین مجموعه معماریهای موجود باستانی شرکت کردند مصالح ساختمانی از مناطق سراسرکشور حتی استان یونن در فاصله چند هزار کیلومتری جمع آوری شده است . اشیا و کشفیات گرانمایه درشهر ممنوعه حفظ شده و شمار آن جمعا به یک میلیون میرسد و یک ششم شمار کل کشفیات چین را شامل میشود. در دهه ۸۰ قرن گذشته دولت چین بیش از یکصد انبار زیر زمینی ساخته که اکثر گنجینههای شهر ممنوعه در این کاخ زیر زمینی نگهداری شده است.