لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
سازه های موثر بر بروز رفتارهای فحلی در گاو
مقدمه:
بی حرکت ایستادن و اجازه سواری دادن به گاو نر و یا یک گاو دیگر، اصلی ترین و مطمئن ترین نشانه فحلی، و بهترین شاخص است که نشان می دهد ماده گاو یا تلیسه، در گامه پیش از تخمک ریزی قرار دارد و آماده پذیرش جنسی است.شدت و طول دوره بروز رفتارهای فحلی در خلال چرخه فحلی، بین گاوهای مختلف، بسیار متغییر است.تعداد جفتگیری موفقیت آمیز با گاو نر، می تواند تا 20 بار نیز برسد. "برهم کنش اجتماعی"، سازه های مدیریتی، نوع ساختمانهای نگهداری و امکانات آن ،محیط فیزیکی، تغذیه،سن، وضعیت فیزیولوژیکی ، سازه های ژنتیکی، و بود یا نبود گاو نر در گله، بر بروز رفتارهای فحلی تاثیر می گذارند. هدف این مقاله،بررسی جنبه های مهمتر این سازه ها ، بررفتارفحلی در گاواست.برهم کنش های اجتماعی
بر هم کنش های اجتماعی، از جمله "چیرگی اجتماعی"(Social dominance)چیره بودن بر دیگر افراد گله بر بروز رفتارهای فحلی، تاثیر می گذارند. در تلیسه هایی که به شکل گروهی نگهداری می شوند، برخی از تلیسه های فحل، سواری می گیرند. گاو های درشت جثه چیره، ممکن است از سواری گرفتن گاوهای زیردست(Subordinate)با جثه کوچک، جلوگیری کنند، هر چند که در برخی پژوهش ها، رابطه ای بین درجه اجتماعی(Social Rank) و بسامد سواری از نظر تعداد سواری داده شده و تعداد سواری گرفته شده، مشاهده نشده است. بر هم کنش های اجتماعی، بر زمان بندی بروز رفتار فحلی در گله و احتمالا بر ساز و کارهای فیزیولوژیک موثر بر فحلی، تاثیر می گذارند. در شرایطی که فحلی در گاوهای گله همزمان شده بود، درجه اجتماعی گاوهای چیره، اثر بسیار شدیدی بر طول دوره فحلی و نیز تعداد گاوهایی داشت که در هر زمان معین، فحل بودند. زمانی که اقدام به همزمان سازی فحلی در گله می شود، ماده گاوها، تمایل به تشکیل گروه هایی دارند که انها را "گروه فعال جنسی"(Sexuall Active Group)می نامند. جابجایی گاو ها در این گروه ها، اغلب بسیار زیاد است و اعضای گروه، پیوسته، تغییر می کنند. عملکرد جنسی گاوهای نری که پیش از جفتگیری با ماده گاو ، سواری گرفتن و یا سواری دادن دیگر گاوها را مشاهده کرده اند، افزایش می یابد. با همزمان کردن فحلی، تعداد گاوهایی که در تشکیل " گروه جنسی فعال " شرکت می کنند، افزایش می یابد. همزمان شدن فحلی ماده گاوها، به طور طبیعی نیز اتفاق می افتد و بین گاوهای جوان تر، شایع تر است. پدیده همزمان شدن فحلی در طبیعت نیز نشان می دهد، گاوهای فحل به گونه ای بر فحلی دیگر گاوهای فحل در گله، اثر می گذارند. متراکم شدن بروز فحلی، بین گاوهای اصطبل های جاور نیز رخ میدهد، به ویژه اگر امکان تماس حسی وجود داشته باشد. در گروه های جنسی فعال، ماده گاوها، گاوهای ماده ویژه ای را به عنوان شریک جنسی،(Sexual partner) بر می گزینند و این تمایل، در گاوهای مسن تر بیشتر دیده می شود. ماده گاوها ، جذابیت جنسی کمتری برای دیگر گاوهای گروه دارند اما بندرت به سوی آنها می روند و یا در زمان فحلی تمایل به سواری گرفتن دارند. برخی گاوها، درست بر عکس این رفتار را نشان می دهند. سازه های مدیریتی
تشخیص فحلی، یکی از مهمترین نگرانی های گاوداریهایی است که علاقه مند به بکارگیری تلقیح مصنوعی هستند. دقت و کارایی مشاهدات مستقیم، به بسامد مشاهدات، طول دوره هر مشاهده، و زمان بندی دوره های مشاهده، بستگی دارد. برای افزایش کارآیی تشخیص فحلی، می توان از روش همزمان سازی فحلی، بهره گرفت. بسامد بروز فحلی و طول دوره فحلی، کاملا متغییر بوده است و از این نظر، بین گاوهایی که فحلی طبیعی داشتند و آنهایی که با پروستاگلاندین همزمان شده بودند، تفاوتی دیده نشده است. در گاوهای کوهان دار در مکزیک، طول میانگین دوره فحلی در حالت طبیعی و در گاوهای همزمان شده با پروستاگلاندین به ترتیب، 3/15 و 3/13 ساعت و در تلیسه ها 7/21 و 8/19 ساعت بود. کارایی تشخیص فحلی در روش PRID و ایمپلاتست پروژسترون تقریبا برابر با 70 درصد ولی برای روش پروستاگلاندین، 44 درصد بود. مطالعه گاوهای اروپایی نشان داده است که تراکم دام درواحد سطح موجب افزایش بسامد و برهم کنش های جنسی بین ماده گاوها می شود. گاوهایی که در اصطبل نگهداری می شوند نسبت به آنهایی که در مراتع هستند، در هر دوره فحلی، سواری بیشتری می دهند. در مرتع ، زمان بیشتری صرف چرا می شود و از این رو، زمان کمتری برای بروز برهمکنش های رفتاری وجود دارد. نوع مواد بستر نیز می تواند بر بسامد رفتاری فحلی اثر داشته باشد. سطوح لغزنده، تاثیر نامطلوبی بر بروز فحلی دارند. سواری گرفتن گاوهای فحل روی سطوح چوبی بیشتر از سطوحی است که با کاه پوشیده شده اند(به ویژه، برای گاوهای مسن تر) و برای سطوح سیمانی بیشتر از خاکی است.برخی پژوهشگران، نشان داده اند که سطوح بتونی، به میزان زیادی بسامد سواری دادن و طول دوره فحلی را نسبت به سطوح خاکی، کاهش می دهند.زمانی که مشکلات سم در گله شایع تر باشد، تفاوت بین سطوح بتونی و خاکی از نظر بسامد سواری، به مراتب بیشتر است. سروصدای بلند از دیگر سازه هایی است که فعالیت سواری دادن را کاهش می ده، به ویژه اگر صدا نا منظم و غیر عادی باشد. سقف های کوتاه ساختمان، عمق زیاد گل ولای، در انتظار زمان شیردوشی و تغذیه (شرطی است) بودن نیز بسامد سواری دادن را کاهش می دهند.سازه های محیطی
سازه های محیطی، بر فعالیت های جنسی و بازدهی تولید مثل گاو، تاثیر می گذارند. حتی "فاز ماه"(Lunar phase) می تواند بر فعالیت فحلی تاثیر داشته باشد. در اواخر پاییز و اوایل زمستان رفتار فحلی، در مقایسه با تابستان، کمتر، و چرخه های فحلی نا منظم و تعداد روزهای باز در ماه های زمستان بیشتر گزارش شده است. تداوم دمای محیطی بالا، موجب کوتاه شدن دوره فحلی و کاهش شدت فحلی در گاوهای شیری می شود. انتقال گاوهای اروپایی به نواحی نیمه گرمسیری و گرمسیری موجب کوتاه شدن طول دوره فحلی شد که ناشی از تاثیر تغییرات تغذیه ای، آب و هوا، و انگل ها بر تولید مثل است. در حالی که نزادهای کوهان دار، در ماههای گرم سال، رفتارهای فحلی بیشتری را نشان می دهند، در گاوهای اروپایی، هوای سرد(اگر زیاد شدید نباشد) تاثیر مهاری کمتری بر بروز فحلی دارد تا هوای گرم. در ماههای تابستان، طول دوره فحلی ماده گاوهای هولشتن(لا ضریب چاقی لاغری6/2)، در محیط کاملا خنک(16 ساعت) بیشتر از محیط نسبتا خنک(5/11 ساعت) بود. برخی گزارش ها حاکی از این هستند که فحلی، هنگام شفق و در ساعت های روشنایی، اغاز می شوود در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
اصلاح نژاد دام علم و هنر تثبت ژنهای موثر در تولید اقتصادی دام میباشد. اصلاح نژاد با انتخاب دامها و طیور برتر از لحاظ فنوتیپ و با کمک روشهای آمیزشی مناسب، دام و طیور برتر راایجاد میکند. اصلاح نژاد یک علم کاربردی بوده و در بخشهای تخصصی با کاربرد دانش ژنتیک، دانش آمار و رایانه افق جدیدی پیدا کرده است.
چکیده:
مدلهای استفاده شده در ژنتیک کمی عمدتا اثر تجمعی ژنهایی را که عهده دار ایجاد تنوع در صفات می باشند مورد توجه قرار می دهند و فرض اصلی در این مبحث، تفکیک همزمان بسیاری از ژنهای کوچک اثر می باشد. این موضوع مورد تردید است که همه ژنهای مؤثر بر صفات کمی اثرات جزئی داشته باشند و ممکن است برخی از این ژنها سهم عمده ای در تنوع صفات به خود اختصاص داده باشند. متخصصین ژنتیک مولکولی قادر به تعیین ژنوتیپ آنها با استفاده از تکنیک های مولکولی بوده و قادرند بطور مستقیم نشان دهند که چگونه تنوع فنوتیپی از تنوع ژنتیکی موجود در ژنوم موجود ناشی می شود امروزه تکنیک های مولکولی و ژنتیک کمی بصورت مکمل یکدیگر استفاده می گردند. دو دیدگاه عمده برای تعیین ژنوتیپ در ژنتیک وجود دارد که عبارتند از: 1- استفاده از نشانگرهای غیر مستقیم، که در این روش تعیین ژنوتیپ با استفاده از نشانگرهایی که بر روی قطعه کروموزومی خاصی است صورت میگیرد. 2- دیدگاه ژنهای کاندیدا است که در این روش با توجه به اطلاعات موجود، خود ژن کنترل کننده صفت که پروتئین خاصی را کد می کند مورد بررسی قرار می گیرد که در واقع این ژنها به عنوان مارکرهای مستقیم صفات بیولوژیکی و فیزیولوژیکی بکار گرفته می شوند. این مقاله سعی دارد در یک نگرش اجمالی برخی از ژنهای کاندیدا برای کنترل صفات مهم اقتصادی یا ژنهای مرتبط با بروز ناهنجاری های ژنتیکی را معرفی کند.
1- ژن کاپا کازئین (K-Casein Gene):
ژنهای بخش کازئین شیر به چهار گروه عمده K-Casein (با وزن مولکولی 19800 دالتون و 169 اسید آمینه)، Beta-Casein (با وزن مولکولی 24000 دالتون و 209 اسید آمینه)، as1-Casein (با وزن مولکولی 23000 دالتون و 199 اسید آمینه) و as2-Casein (با وزن مولکولی 25000 دالتون و 207 اسید آمینه) تقسیم می شوند که در گاو، بر روی کروموزوم شمار 6 و در گوسفند و بز بر روی کروموزوم شماره 4 قرار گرفته اند. کاپا کازئین یکی از مهمترین پروتئینهای شیر است و توسط ژنی با پنج اگزون و چهار اینترون کنترل می گردد. مقدار پنیر تولیدی و همچنین مانده گاری شیر در خارج از یخچال بطور مستقیم به خصوصیات کاپا کازئین شیر بستگی دارد. الل B ژن کاپاکازئین که حاصل بروز جهش نقطه ای (T/C) در موقعیت اگزون 4 می باشد موجب بالا رفتن راندمان تولید شیر به پنیر می شود در کاتالوگهای اسپرم ژنوتیپهای BB یا AB بیانگر ژنوتیپ های مطلوب برای تولید شیر مورد استفاده در کارخانجات پنیرسازی می باشد. که موجب کاهش زمان انعقاد شیر و بالارفتن ثبات و استحکام دلمه شدن آن می شود.
2- ژن بتالاکتوگلوبولین (Beta-lactoglobulin):
بتالاکتوگلوبولین پروتئین اصلی بخش آب پنیر شیر نشخوارکنندگان است که دارای وزن مولکولی 18200 دالتون است که در گاو و بز بر روی کروموزوم شماره 11 و در گوسفند بر روی کروموزوم شماره 3 تعیین نقشه شده است. ژن بتالاکتوگلوبولین در گوسفند دارای 9737 جفت باز است و شامل 7 اگزون و 6 اینترون می باشد که اگزون 7 این ژن کاملا غیر فعال است و 6 اگزون اولیه مسئول تولید پروتئین بتالاکتوگلوبولین می باشند. ارتباط چندشکلی های موجود در این ژن با صفات تولیدی به خوبی مورد بررسی قرار گرفته است. ژن آلفا لاکتالبومین یکی دیگر از ژنهای بخش آب پنیر است که در گاو در کروموزوم 5 و در گوسفند در کروموزوم 3 شناسائی شده است و دارای 1400 دالتون وزن مولکولی است.
3- ژن فسفوانول کربوکسی کیناز (PEPCK):
این ژن آنزیمی را تولید می کند که این آنزیم، آنزیم کلیدی مسیر گلوکونئوژنز می باشد یعنی مسیری که از طریق آن از سوبستراهای متنوع غیر کربوهیدراته، گلوکز خالص بدست می آید. این آنزیم با سوبسترا قرار دادن فسفوانول و دکربوکسیلاسیون آن باعث تشکیل اگزالواستات پیروات می شود. بطور کلی دو نوع آنزیم فسفوانول کربوکسی کیناز وجود دارد که به دو دسته میتوکندریایی (PEPCK-M) و سیتوزولی (PEPCK-C) تقسیم می شود ژن کد کننده این آنزیم بعنوان یک ژن کاندیدا برای شناسائی تنوع اللی و ارتباط آن با صفات اقتصادی مرتبط با پرورش طیور شناخته شده است و عمدتا ناحیه پروموتور این ژن جهت تعیین ژنوتیپ بکار می رود. از طرفی ژن PEPCK-M ممکن است ژن پروموتور برای حساسیت یا مقاومت به بیماری مارک (Marek disease) باشد.
4- مجموعه ژنی کالپاین، کالپاستاتین (Calpain/Calpastatin):
تا کنون سه آنزیم از خانواده کالپاینها شناسائی شده که عبارتند از W-Calpain، M-Calpain و Calpastatin. که این آنزیمها نقش مهمی در رشد ماهیچه های اسکلتی و میزان تردی گوشت بعد از ذبح دارند که کالپاستاتین آنزیمی با عملکرد متفاوت در این سیستم می باشد. اکنون بخوبی روشن شده که تجزیه پروتئینهای میوفیبریل ماهیچه که توسط آنزیمهای کالپاین صورت می گیرد عمده ترین عامل تردی گوشت در هنگام جمود نعشی می باشد علاوه بر این به نظر میرسد که کالپاستاتین یک ممانعت کننده ویژه آندوژنوسی وابسته به کلسیم می باشد که از عمل آنزیمهای کالپاین جلوگیری میکند و از این طریق میزان تردی گوشت بعد از کشتار را عهده دار می باشد.
5- مجموعه ژنی هورمون رشد، گیرنده هورمون رشد (GH/GHR):
ژن هورمون رشد دارای 5 اگزون و 4 اینترون می باشد که کد کننده پروتئینی با 191-190 اسید آمینه می باشد که از غده هیپوفیز قدامی ترشح می شود این هورمون نقش کلیدی در فرایندهای متابولیکی مانند رشد، تولید مثل، پیری، پاسخهای ایمنی، بلوغ، اشتها، چربی لاشه و اسپرماتوژنز دارد بررسی جهشهای موجود در نواحی مختلف این ژن همواره مورد توجه بسیاری از متخصصان اصلاح نژاد می باشد. ارتباط چندشکلیهای این ژن با خصوصیات تولید شیر بطور وسیعی مورد بررسی قرار گرفته است. ژن گیرنده هورمون رشد دارای 10 اگزون و 9 اینترون می باشد که دایمر شدن آن با هورمون رشد، برای انتقال پیام هورمون رشد به داخل سلول لازم می باشد. ارتباط ژن گیرنده هورمون رشد با فنوتیپ کوتولگی و همچنین با خصوصیات تولید شیر و وزن از شیرگیری و وزن کشتار در سطح وسیعی بررسی شده است.
6- ژن لپتین (Leptin gene):
لپتین از واژه Leptus به معنی لاغری گرفته شده است این هورمون در نتیجه جهش ایجاد شده در سطح ژن مسئول چاقی تولید میشود منبع اصلی ترشح لپتین سلولهای آدیپوسیت بافتهای چربی بخصوص آدیپوز سفید می باشد. اعتقاد بر این است که این هورمون عمده ترین کنترل کننده اشتها، متابولیسم انرژی، بلوغ،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
سازه های موثر بر بروز رفتارهای فحلی در گاو
مقدمه:
بی حرکت ایستادن و اجازه سواری دادن به گاو نر و یا یک گاو دیگر، اصلی ترین و مطمئن ترین نشانه فحلی، و بهترین شاخص است که نشان می دهد ماده گاو یا تلیسه، در گامه پیش از تخمک ریزی قرار دارد و آماده پذیرش جنسی است.شدت و طول دوره بروز رفتارهای فحلی در خلال چرخه فحلی، بین گاوهای مختلف، بسیار متغییر است.تعداد جفتگیری موفقیت آمیز با گاو نر، می تواند تا 20 بار نیز برسد. "برهم کنش اجتماعی"، سازه های مدیریتی، نوع ساختمانهای نگهداری و امکانات آن ،محیط فیزیکی، تغذیه،سن، وضعیت فیزیولوژیکی ، سازه های ژنتیکی، و بود یا نبود گاو نر در گله، بر بروز رفتارهای فحلی تاثیر می گذارند. هدف این مقاله،بررسی جنبه های مهمتر این سازه ها ، بررفتارفحلی در گاواست.برهم کنش های اجتماعی
بر هم کنش های اجتماعی، از جمله "چیرگی اجتماعی"(Social dominance)چیره بودن بر دیگر افراد گله بر بروز رفتارهای فحلی، تاثیر می گذارند. در تلیسه هایی که به شکل گروهی نگهداری می شوند، برخی از تلیسه های فحل، سواری می گیرند. گاو های درشت جثه چیره، ممکن است از سواری گرفتن گاوهای زیردست(Subordinate)با جثه کوچک، جلوگیری کنند، هر چند که در برخی پژوهش ها، رابطه ای بین درجه اجتماعی(Social Rank) و بسامد سواری از نظر تعداد سواری داده شده و تعداد سواری گرفته شده، مشاهده نشده است. بر هم کنش های اجتماعی، بر زمان بندی بروز رفتار فحلی در گله و احتمالا بر ساز و کارهای فیزیولوژیک موثر بر فحلی، تاثیر می گذارند. در شرایطی که فحلی در گاوهای گله همزمان شده بود، درجه اجتماعی گاوهای چیره، اثر بسیار شدیدی بر طول دوره فحلی و نیز تعداد گاوهایی داشت که در هر زمان معین، فحل بودند. زمانی که اقدام به همزمان سازی فحلی در گله می شود، ماده گاوها، تمایل به تشکیل گروه هایی دارند که انها را "گروه فعال جنسی"(Sexuall Active Group)می نامند. جابجایی گاو ها در این گروه ها، اغلب بسیار زیاد است و اعضای گروه، پیوسته، تغییر می کنند. عملکرد جنسی گاوهای نری که پیش از جفتگیری با ماده گاو ، سواری گرفتن و یا سواری دادن دیگر گاوها را مشاهده کرده اند، افزایش می یابد. با همزمان کردن فحلی، تعداد گاوهایی که در تشکیل " گروه جنسی فعال " شرکت می کنند، افزایش می یابد. همزمان شدن فحلی ماده گاوها، به طور طبیعی نیز اتفاق می افتد و بین گاوهای جوان تر، شایع تر است. پدیده همزمان شدن فحلی در طبیعت نیز نشان می دهد، گاوهای فحل به گونه ای بر فحلی دیگر گاوهای فحل در گله، اثر می گذارند. متراکم شدن بروز فحلی، بین گاوهای اصطبل های جاور نیز رخ میدهد، به ویژه اگر امکان تماس حسی وجود داشته باشد. در گروه های جنسی فعال، ماده گاوها، گاوهای ماده ویژه ای را به عنوان شریک جنسی،(Sexual partner) بر می گزینند و این تمایل، در گاوهای مسن تر بیشتر دیده می شود. ماده گاوها ، جذابیت جنسی کمتری برای دیگر گاوهای گروه دارند اما بندرت به سوی آنها می روند و یا در زمان فحلی تمایل به سواری گرفتن دارند. برخی گاوها، درست بر عکس این رفتار را نشان می دهند. سازه های مدیریتی
تشخیص فحلی، یکی از مهمترین نگرانی های گاوداریهایی است که علاقه مند به بکارگیری تلقیح مصنوعی هستند. دقت و کارایی مشاهدات مستقیم، به بسامد مشاهدات، طول دوره هر مشاهده، و زمان بندی دوره های مشاهده، بستگی دارد. برای افزایش کارآیی تشخیص فحلی، می توان از روش همزمان سازی فحلی، بهره گرفت. بسامد بروز فحلی و طول دوره فحلی، کاملا متغییر بوده است و از این نظر، بین گاوهایی که فحلی طبیعی داشتند و آنهایی که با پروستاگلاندین همزمان شده بودند، تفاوتی دیده نشده است. در گاوهای کوهان دار در مکزیک، طول میانگین دوره فحلی در حالت طبیعی و در گاوهای همزمان شده با پروستاگلاندین به ترتیب، 3/15 و 3/13 ساعت و در تلیسه ها 7/21 و 8/19 ساعت بود. کارایی تشخیص فحلی در روش PRID و ایمپلاتست پروژسترون تقریبا برابر با 70 درصد ولی برای روش پروستاگلاندین، 44 درصد بود. مطالعه گاوهای اروپایی نشان داده است که تراکم دام درواحد سطح موجب افزایش بسامد و برهم کنش های جنسی بین ماده گاوها می شود. گاوهایی که در اصطبل نگهداری می شوند نسبت به آنهایی که در مراتع هستند، در هر دوره فحلی، سواری بیشتری می دهند. در مرتع ، زمان بیشتری صرف چرا می شود و از این رو، زمان کمتری برای بروز برهمکنش های رفتاری وجود دارد. نوع مواد بستر نیز می تواند بر بسامد رفتاری فحلی اثر داشته باشد. سطوح لغزنده، تاثیر نامطلوبی بر بروز فحلی دارند. سواری گرفتن گاوهای فحل روی سطوح چوبی بیشتر از سطوحی است که با کاه پوشیده شده اند(به ویژه، برای گاوهای مسن تر) و برای سطوح سیمانی بیشتر از خاکی است.برخی پژوهشگران، نشان داده اند که سطوح بتونی، به میزان زیادی بسامد سواری دادن و طول دوره فحلی را نسبت به سطوح خاکی، کاهش می دهند.زمانی که مشکلات سم در گله شایع تر باشد، تفاوت بین سطوح بتونی و خاکی از نظر بسامد سواری، به مراتب بیشتر است. سروصدای بلند از دیگر سازه هایی است که فعالیت سواری دادن را کاهش می ده، به ویژه اگر صدا نا منظم و غیر عادی باشد. سقف های کوتاه ساختمان، عمق زیاد گل ولای، در انتظار زمان شیردوشی و تغذیه (شرطی است) بودن نیز بسامد سواری دادن را کاهش می دهند.سازه های محیطی
سازه های محیطی، بر فعالیت های جنسی و بازدهی تولید مثل گاو، تاثیر می گذارند. حتی "فاز ماه"(Lunar phase) می تواند بر فعالیت فحلی تاثیر داشته باشد. در اواخر پاییز و اوایل زمستان رفتار فحلی، در مقایسه با تابستان، کمتر، و چرخه های فحلی نا منظم و تعداد روزهای باز در ماه های زمستان بیشتر گزارش شده است. تداوم دمای محیطی بالا، موجب کوتاه شدن دوره فحلی و کاهش شدت فحلی در گاوهای شیری می شود. انتقال گاوهای اروپایی به نواحی نیمه گرمسیری و گرمسیری موجب کوتاه شدن طول دوره فحلی شد که ناشی از تاثیر تغییرات تغذیه ای، آب و هوا، و انگل ها بر تولید مثل است. در حالی که نزادهای کوهان دار، در ماههای گرم سال، رفتارهای فحلی بیشتری را نشان می دهند، در گاوهای اروپایی، هوای سرد(اگر زیاد شدید نباشد) تاثیر مهاری کمتری بر بروز فحلی دارد تا هوای گرم. در ماههای تابستان، طول دوره فحلی ماده گاوهای هولشتن(لا ضریب چاقی لاغری6/2)، در محیط کاملا خنک(16 ساعت) بیشتر از محیط نسبتا خنک(5/11 ساعت) بود. برخی گزارش ها حاکی از این هستند که فحلی، هنگام شفق و در ساعت های روشنایی، اغاز می شوود در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
اصلاح نژاد دام علم و هنر تثبت ژنهای موثر در تولید اقتصادی دام میباشد. اصلاح نژاد با انتخاب دامها و طیور برتر از لحاظ فنوتیپ و با کمک روشهای آمیزشی مناسب، دام و طیور برتر راایجاد میکند. اصلاح نژاد یک علم کاربردی بوده و در بخشهای تخصصی با کاربرد دانش ژنتیک، دانش آمار و رایانه افق جدیدی پیدا کرده است.
چکیده:
مدلهای استفاده شده در ژنتیک کمی عمدتا اثر تجمعی ژنهایی را که عهده دار ایجاد تنوع در صفات می باشند مورد توجه قرار می دهند و فرض اصلی در این مبحث، تفکیک همزمان بسیاری از ژنهای کوچک اثر می باشد. این موضوع مورد تردید است که همه ژنهای مؤثر بر صفات کمی اثرات جزئی داشته باشند و ممکن است برخی از این ژنها سهم عمده ای در تنوع صفات به خود اختصاص داده باشند. متخصصین ژنتیک مولکولی قادر به تعیین ژنوتیپ آنها با استفاده از تکنیک های مولکولی بوده و قادرند بطور مستقیم نشان دهند که چگونه تنوع فنوتیپی از تنوع ژنتیکی موجود در ژنوم موجود ناشی می شود امروزه تکنیک های مولکولی و ژنتیک کمی بصورت مکمل یکدیگر استفاده می گردند. دو دیدگاه عمده برای تعیین ژنوتیپ در ژنتیک وجود دارد که عبارتند از: 1- استفاده از نشانگرهای غیر مستقیم، که در این روش تعیین ژنوتیپ با استفاده از نشانگرهایی که بر روی قطعه کروموزومی خاصی است صورت میگیرد. 2- دیدگاه ژنهای کاندیدا است که در این روش با توجه به اطلاعات موجود، خود ژن کنترل کننده صفت که پروتئین خاصی را کد می کند مورد بررسی قرار می گیرد که در واقع این ژنها به عنوان مارکرهای مستقیم صفات بیولوژیکی و فیزیولوژیکی بکار گرفته می شوند. این مقاله سعی دارد در یک نگرش اجمالی برخی از ژنهای کاندیدا برای کنترل صفات مهم اقتصادی یا ژنهای مرتبط با بروز ناهنجاری های ژنتیکی را معرفی کند.
1- ژن کاپا کازئین (K-Casein Gene):
ژنهای بخش کازئین شیر به چهار گروه عمده K-Casein (با وزن مولکولی 19800 دالتون و 169 اسید آمینه)، Beta-Casein (با وزن مولکولی 24000 دالتون و 209 اسید آمینه)، as1-Casein (با وزن مولکولی 23000 دالتون و 199 اسید آمینه) و as2-Casein (با وزن مولکولی 25000 دالتون و 207 اسید آمینه) تقسیم می شوند که در گاو، بر روی کروموزوم شمار 6 و در گوسفند و بز بر روی کروموزوم شماره 4 قرار گرفته اند. کاپا کازئین یکی از مهمترین پروتئینهای شیر است و توسط ژنی با پنج اگزون و چهار اینترون کنترل می گردد. مقدار پنیر تولیدی و همچنین مانده گاری شیر در خارج از یخچال بطور مستقیم به خصوصیات کاپا کازئین شیر بستگی دارد. الل B ژن کاپاکازئین که حاصل بروز جهش نقطه ای (T/C) در موقعیت اگزون 4 می باشد موجب بالا رفتن راندمان تولید شیر به پنیر می شود در کاتالوگهای اسپرم ژنوتیپهای BB یا AB بیانگر ژنوتیپ های مطلوب برای تولید شیر مورد استفاده در کارخانجات پنیرسازی می باشد. که موجب کاهش زمان انعقاد شیر و بالارفتن ثبات و استحکام دلمه شدن آن می شود.
2- ژن بتالاکتوگلوبولین (Beta-lactoglobulin):
بتالاکتوگلوبولین پروتئین اصلی بخش آب پنیر شیر نشخوارکنندگان است که دارای وزن مولکولی 18200 دالتون است که در گاو و بز بر روی کروموزوم شماره 11 و در گوسفند بر روی کروموزوم شماره 3 تعیین نقشه شده است. ژن بتالاکتوگلوبولین در گوسفند دارای 9737 جفت باز است و شامل 7 اگزون و 6 اینترون می باشد که اگزون 7 این ژن کاملا غیر فعال است و 6 اگزون اولیه مسئول تولید پروتئین بتالاکتوگلوبولین می باشند. ارتباط چندشکلی های موجود در این ژن با صفات تولیدی به خوبی مورد بررسی قرار گرفته است. ژن آلفا لاکتالبومین یکی دیگر از ژنهای بخش آب پنیر است که در گاو در کروموزوم 5 و در گوسفند در کروموزوم 3 شناسائی شده است و دارای 1400 دالتون وزن مولکولی است.
3- ژن فسفوانول کربوکسی کیناز (PEPCK):
این ژن آنزیمی را تولید می کند که این آنزیم، آنزیم کلیدی مسیر گلوکونئوژنز می باشد یعنی مسیری که از طریق آن از سوبستراهای متنوع غیر کربوهیدراته، گلوکز خالص بدست می آید. این آنزیم با سوبسترا قرار دادن فسفوانول و دکربوکسیلاسیون آن باعث تشکیل اگزالواستات پیروات می شود. بطور کلی دو نوع آنزیم فسفوانول کربوکسی کیناز وجود دارد که به دو دسته میتوکندریایی (PEPCK-M) و سیتوزولی (PEPCK-C) تقسیم می شود ژن کد کننده این آنزیم بعنوان یک ژن کاندیدا برای شناسائی تنوع اللی و ارتباط آن با صفات اقتصادی مرتبط با پرورش طیور شناخته شده است و عمدتا ناحیه پروموتور این ژن جهت تعیین ژنوتیپ بکار می رود. از طرفی ژن PEPCK-M ممکن است ژن پروموتور برای حساسیت یا مقاومت به بیماری مارک (Marek disease) باشد.
4- مجموعه ژنی کالپاین، کالپاستاتین (Calpain/Calpastatin):
تا کنون سه آنزیم از خانواده کالپاینها شناسائی شده که عبارتند از W-Calpain، M-Calpain و Calpastatin. که این آنزیمها نقش مهمی در رشد ماهیچه های اسکلتی و میزان تردی گوشت بعد از ذبح دارند که کالپاستاتین آنزیمی با عملکرد متفاوت در این سیستم می باشد. اکنون بخوبی روشن شده که تجزیه پروتئینهای میوفیبریل ماهیچه که توسط آنزیمهای کالپاین صورت می گیرد عمده ترین عامل تردی گوشت در هنگام جمود نعشی می باشد علاوه بر این به نظر میرسد که کالپاستاتین یک ممانعت کننده ویژه آندوژنوسی وابسته به کلسیم می باشد که از عمل آنزیمهای کالپاین جلوگیری میکند و از این طریق میزان تردی گوشت بعد از کشتار را عهده دار می باشد.
5- مجموعه ژنی هورمون رشد، گیرنده هورمون رشد (GH/GHR):
ژن هورمون رشد دارای 5 اگزون و 4 اینترون می باشد که کد کننده پروتئینی با 191-190 اسید آمینه می باشد که از غده هیپوفیز قدامی ترشح می شود این هورمون نقش کلیدی در فرایندهای متابولیکی مانند رشد، تولید مثل، پیری، پاسخهای ایمنی، بلوغ، اشتها، چربی لاشه و اسپرماتوژنز دارد بررسی جهشهای موجود در نواحی مختلف این ژن همواره مورد توجه بسیاری از متخصصان اصلاح نژاد می باشد. ارتباط چندشکلیهای این ژن با خصوصیات تولید شیر بطور وسیعی مورد بررسی قرار گرفته است. ژن گیرنده هورمون رشد دارای 10 اگزون و 9 اینترون می باشد که دایمر شدن آن با هورمون رشد، برای انتقال پیام هورمون رشد به داخل سلول لازم می باشد. ارتباط ژن گیرنده هورمون رشد با فنوتیپ کوتولگی و همچنین با خصوصیات تولید شیر و وزن از شیرگیری و وزن کشتار در سطح وسیعی بررسی شده است.
6- ژن لپتین (Leptin gene):
لپتین از واژه Leptus به معنی لاغری گرفته شده است این هورمون در نتیجه جهش ایجاد شده در سطح ژن مسئول چاقی تولید میشود منبع اصلی ترشح لپتین سلولهای آدیپوسیت بافتهای چربی بخصوص آدیپوز سفید می باشد. اعتقاد بر این است که این هورمون عمده ترین کنترل کننده اشتها، متابولیسم انرژی، بلوغ،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
بسمه تعالی
آموزشگاه علمی و تخصی چمران ناجا
مولفههای فرهنگ سازمانی موثر بر توسعه نظم
نمودار 16-3- شیوههای آشنا شدن با فرهنگ سازمانی
رسمی یا غیر رسمی؟ امکان دارد افراد تازخ استخدام را مستقیما در مشاغل خود بگمارند، بدون این که هیچ کوششی در راه تفکیک نمودن آنان از کسانی که سابقه خدمت چند ساله در آن کار داشتهاند به عمل آید. نمونههای آن آشنا کردن افراد به صورت غیر رسمی با فرهنگ سازمانی است که این کار به هنگام انجام وظیفه صورت میگیرد و به عضو تازه وارد توجه زیادی نمیشود. برعکس، گاهی امکان دارد که فرایند آشنا ساختن فرد یا به اصطلاح جلسه معارفه به صورت رسمی انجام شود، هر قدر برنامه مربوط به معارفه یا آشنا ساختن فرد با فرهنگ سازمان رسمیتر باشد، مدیریت در اجرای برنامه نقش بیشتری خواهد داشت و احتمال آن بیشتر است که فرد تازه استخدام شده آنچه را که مورد نظر مدیریت است بیاموزد یا آن را تجربه کند. برعکس، هر قدر این برنامه غیر رسمیتر باشد، موفقیت آن درگرو این است که فرد تازه استخدام شده، مسیر معارفه وشیوه آشنا شدن با فرهنگ سازمان را درستتر انتخاب کند.
فردی یا دسته جمعی؟ راه دیگری که مدیریت میتواند افراد تازه استخدام را با فرهنگ سازمان آشنا سازد. این است که برنامه مزبور را به صورت انفرادی یا به صورت گروهی به اجرا درآورده. اگر مدیریت فرآیند جامعهپذیری را به صورت انفرادی به اجرا در آورد. احتمال کمتری هست که بتواند در رابطه با سازمان دیدگاههای متجانس و همه جانبه یا هماهنگ را به فرد تازه وارد ارائه کند. ولی اگر این برنامه ساختار غیر رسمی داشته باشد، در آن صورت فرآیند جامعهپذیری یا آشنا شدن فرد با فرهنگ سازمان به این صورت در میآید که او به وجوه اختلاف خود با دیگران بیشتر توجه میکند.
دوره زمانی ثابت یا متغیر؟ سومین عامل مهمی که مدیریت باید در نظر بگیرد. این است که آیا مرحله انتقال فرد از خارج به داخل سازمان باید در یک دوره معین زمانی انجانم شود یا در یک دوره متغیر. اگر در این باره یک جدول زمانبندی شده و ثابت وجود داشته باشد (از نظر افراد تازه وارد) پدیده عدم اطمینان تضعیف خواهد شد؛ زیرا فرآیند انتقال به درون سازمان به صورت استاندارد در میآید. گذرانیدن مراحل استاندارد و مشخص، بدان معنی است که وی به صورت کامل مورد قبول سازمان واقع و به عضویت آن پذیرفته شده است. برعکس، وجود جدولهای زمانبندیشده متغیر نمیتوانند پیشاپیش زمان پذیرفته شدن فرد (در سازمان) را اعلام کنند. بیشتر مدیران و متخصصان در قالب جدولهای زمانبندی متغیر، جذب سازمانها میشوند و به عضویت آنها در میآیند.
با راهنما یا بدون راهنما؟ اگر یک عضو سازمان که با نوع کار فرد تازه وارد آشنایی دارد او را هدایت و راهنمایی میکند. فرد تازه استخدام شده با راهنمایی کسی که به عنوان مربی یا الگو عمل میکند به عضویت سازمان درخواهد آمد. ولی اگر در ان سازمان کسی وجود نداشته باشد که وی را هدایت و راهنمایی کند. او باید بدون مربی و الگودر آنجا پذیرفته شود. بسیاری از سازمانها برای پذیرفتن افراد تازه وارد سنتها و روشهای شناخته شدهای دارند و آنهایی که به این گونه میکنند که میخواهند میزان تغییرات را به پایینترین حد برسانند از سوی دیگر، سازمانهای که اعضای خود را بدون الگو و راهنما میپذیرند، میخواهند کارکنانی خلاق و با ابتکار عمل داشته باشند؛ زیرا شیوه پذیرش و به عضویت درآوردن اعضا به صورت روشهای سنتی انجام نمیشود.
تایید یا تکذیب؟ آیا مدیریت سازمان در پی این است که هویت یک تازه وارد را تایید کند یا هویت وی را از او بگیرد؟ برخی از سازمانها میکوشند تا ویژگیهایی را که فرد با خود به سازمان میآورد تایید کنند. در واقع سازمان بدان علت فرد مزبور را انتخاب میکند که دارای چنان ویژگی است. سازمان نمیخواهد در چنین فردی هیچ تغییری بدهد، بنابراین فرآیند گزینش و استخدام بسیار آرام و بیدغدغه انجام میشود و هیچ مسئله یا مشکلی به وجود نخواهد آمد. اگر سازمان درصدد تامین چنین هدفی باشد، در آن صورت جذب نمودن فرد و به عضویت درآوردن وی بر اساس این دیدگاه قرار دارد که سازمان وی را همان گونه که هست میپذیرد. ولی بیشتر سازمانها در پی این هستند که نخست افراد تازه وارد را خرد کنند، هویت آنها را از آنان بگیرند و سپس آنها را به گونهای که باب طبعشان است، بسازند. نخست سازمان داوطلبانی را برمیگزیند که از نظر عملکرد توان بالقوه بالایی دارند. سپس درصدد برمیآید که تا آنها را از ویژگیهای که موردپسندش نیست بزداید و در رفتار آنها تغییرات لازم را بدهد تا آنان را مناسب و شایسته شغل مورد نظر نماید.