لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .docx :
مدیریت نام تجاریدکتر اوژن کریمی- دکتر غلامحسین خورشیدی- محمد احمدی
چکیدهدر این مقاله به منظور ارائه راهکار برای موفقیت مدیران بازاریابی در دستیابی به اهداف نام تجاری(Brand) و همچنین اثربخشی تلاشهایی (از قبیل موضعیابی، تبلیغات و ...) که در جهت ارتقای ارزش برند. (نام تجاری) صورت میگیرد، مفهوم مدیریت نام تجاری در مؤسسات تولیدی را مطرح کردهایم. مدیریت نام تجاری در مجموع تلاش دارد تا با هدفگذاری، برنامهریزی، اجرا و کنترل، برای نام تجاری ایجاد ارزش کند و سپس در جهت حفظ و ارتقای ارزش آن بکوشد. در این مقاله، با دیدگاه بلندمدت و راهبردی به ارائه شیوة مدیریت نام تجاری پرداختهایم.در ابتدا معیارهایی را برای تعریف ارزشهای هستهای نام تجاری و چگونگی خلق یک نام تجاری منسجم ارائه کردهایم و سپس با بیان معیارهایی که مصرفکنندگان با آن نام تجاری را ارزیابی میکنند، لزوم انجام تحقیقات بازار را خاطر نشان ساختهایم. در این تحقیقات، صفاتی را که مورد توجه مصرفکنندگان در مورد هر کدام از معیارها است، شناسایی میکنیم و با استفاده از این صفات و درجهبندی آنها توسط مصرفکنندگان، ارزیابی ذهنی ایشان را از نام تجاری شناسایی کرده و با استفاده از چارچوبی که بر این معیارها استوار است، راهبردهایی متناسب با موقعیتهای مختلف هر نام تجاری ارائه کردهایم. با انتخاب یک راهبرد و اجرای آن نوبت به ارزیابی و ارائه بازخورد برای کنترل و اصلاح میرسد. معیارهایی را برای این کار ارائه کردهایم که میتوانند در ارزیابی عملکرد نام تجاری ما را یاری دهند.
مقدمهمشکلاتی که امروزه مدیران بازاریابی را به خود مشغول کرده، عبارت است از آنکه تلاش آنها برای خلق و نگهداری برند فاقد برنامهریزیهای لازم بوده، به دلیل عدم شناخت ویژگیهای نام تجاری (brand) و عدم شناخت روشهای صحیح مدیریت نام تجاری نمیتوانند به صورت اثربخشی، محصول را با نام تجاری پیوند بزنند. اغلب مدیران بازاریابی و یا مدیران برند، مفاهیم بازاریابی را از قبیل شناخت نیازهای مشتری ، موضعیابی ، فعالیتهای ترفیعی و تبلیغی بهخوبی میدانند و تجربه فراوانی در اجرای آنها دارند، اما در مجموع آنچه آنها را در بازاریابی محصولات و خدمات دچار مشکل میکند، آن است که نمیتوانند مفاهیم بازاریابی را در راه ارتقای ارزش نام تجاری به کار گیرند. اینها همه از آنجا ناشی میشود که آنها شناخت درستی از نام تجاری به عنوان یکی از مهمترین دارائیهای نامشهود شرکت ندارند و برداشت آنها از دارایی صرفاً شامل چیزهایی است که درنظر میآید وقابل لمس است.همانگونه که علم مدیریت سازمان میتواند مدیران موسسات تولیدی را با استفاده از ابزارهای مدیریتی نظیر هدفگذاری ، برنامهریزی، هماهنگی، بسیج منابع و امکانات وکنترل یاری دهد تا به اهداف سازمان دست یابد. علم مدیریت برند نیز مدیران را قادر میسازد تا برنامهریزی صحیحی در راستای دستیابی به اهداف نام تجاری بکنند، بهگونهای که بدون بههدردادن منابع میزان دستیابی به اهداف بیشینه شود.از آنجا که یکی از مهمترین عواملی که میتواند جایگاه برند را در ذهن مصرفکننده ارتقا بخشد، تبلیغات است، در این مقاله با تاکید بر کارکردهای تبلیغات در ایجاد، حفظ و ارتقای ارزشهای برند به چگونگی مدیریت برند در مؤسسات تولیدی خواهیم پرداخت.
مدیریت نام تجارییک نام تجاری در صورتی موفق می شود که مدیران برند درک درستی از دارائیهایی که آن را تشکیل میدهند، داشته باشند. از جمله مهمترین دارائیهای نام تجاری میتوان به این موارد اشاره کرد :*ارزشی که مشتری برای نام تجاری قائل میشود؛*سرمایهگذاری مدیریت نام تجاری بهگونهای که با حفاظت از ویژگیهای نام تجاری، هم ارزش آن را حفظ کند و هم وفاداری مشتریان را از دست ندهد.در این راستا باید در مدیریت نام تجاری به ترتیب تمام چارچوبهایی را که در مدیریت یک سازمان به کار میبریم رعایت کرد. همانگونه که مدیریت سازمان ابتدا با بیان مأموریت خود مشخص میکند که سازمان چه رسالتی را میخواهد به انجام برساند و سپس اهداف مجموعه را بر اساس آن بیانیه مأموریت تعریف میکند و با تدوین استراتژی سعی در دستیابی به اهداف سازمان دارد، در اینجا نیز، برای نام تجاری یک بیانیه یا گزاره مأموریت بیان کرده، سپس اهداف را براساس آن تعریف میکنیم. در نهایت از روی آن استراتژیهایی را تدوین کرده، با استفاده از بازخور، کنترل میکنیم که تا چه حد به اهداف خود دست یافتهایم.در زیر چگونگی فرآیند و الزامات مدیریت نام تجاری را بنابر چارچوب فوق تشریح خواهیم کرد.
بیانیه ماموریتسازمان یا موسسه تولیدی در گام اول با تعیین ارزشهای هستهای نام تجاری ، مبنایی را برای تمام اقدامات و فعالیتهای مدیران و بهخصوص مدیران بازاریابی مشخص میسازد. لازم به یادآوری است که در بیانیه مأموریت باید افقی بلندمدت را در نظر داشت و از همین آغاز با طرزتفکری استراتژیک به مدیریت نام تجاری مبادرت ورزید. در حالی که ممکن است مدیریت نام تجاری تحت فشار مدیران عالی سازمان مجبور به کسب نتایج کوتاه مدت شود ( مثلاً افزایش سهم بازار در یک سال آینده) واین انتظار نه تنها باعث تقویت نام تجاری نمیشود بلکه آنرا رو به نابودی میبرد. این از جمله انتظاراتی است که در مورد تبلیغات هم وجود دارد و میتواند در عوض تثبیت، به تخریب نام تجاری منجر شود. هدف : پس از اینکه بیانیه ارزشهای هستهای نام تجاری را اعلام کردیم ، لازم است که برای برند هدف یا اهدافی تعیین شود که هم در راستای بیانیه ارزشهای هستهای آن است و هم مبنایی اجراییتر نسبت به بیانیه خواهد داشت. با تعریف بیانیه و اهداف نام تجاری است که مدیر برند میتواند تعبیر شخصی خود را با دیدگاه عموم مقایسه کند و ابزاری برای کنترل داشتهباشد و از جانب دیگر حتی با تعویض آژانس تبلیغاتی (به خصوص در مواقعی که هدف احیای مجدد برند است) بازهم از مسیر دستیابی به هدف منحرف نخواهد شد.تحلیل عوامل داخلی: از آنجا که بسیاری از نامهای تجاری که شکست خوردهاند فقط تحت تأثیر عوامل خارجی نبوده و عوامل داخلی نیز بر آن تأثیر دارند، از جمله مهمترین عوامل درونی که میتوانند بر دستیابی به هدف نام تجاری تأثیر بگذارند (جدای از عوامل سازمانی و سایر عوامل مدیریتی) نگرش و دیدگاه اعضای تیم است که روی نام تجاری کار میکنند. لازم است بررسی شود که آیا همه اعضای تیم دیدگاهی سازگار با ارزشهای هستهای نام تجاری دارند. از این رو لازم است که یک گروه مستقل، دیدگاه اعضا را درباره ارزشها بررسی کنند. به روشنی پیدا است که بیانیه ارزشها و اهداف نام تجاری باید سرلوحه تمامی اعضای گروه قرار گیرد.تحلیل عوامل خارجی: از آنجا که مشتریان از مهمترین عوامل خارجی هستند که حتی بیانیه ارزشها و اهداف نام تجاری در راستای نیاز آنها و توجه به الزامات بازار هدف تنظیم شدهاست، باید با تحقیقات بازار گسترده، ارزشهای مشتریان و نیازهای آنان را به صورتی دقیق شناسایی و تجزیه و تحلیل کرد تا هم از ارزشهای بازار هدف آگاهی یابیم و هم اطمینان یابیم که استراتژیهای گذشته توانستهاند به خوبی ارزشهای نام تجاری را به مصرفکنندگان انتقال دهند.
/
تدوین، ارزیابی و انتخاب استراتژی: در گام بعد، مدیریت نام تجاری در موسسه تولیدی با ترکیب کردن توانائیها ، شایستگیها و مهارتهای اعضای تیم برند و عوامل خارجی اثرگذار بر آن ، به تدوین استراتژیهایی که در چارچوب بیانیه ارزشها و اهداف نام تجاری هستند، خواهد پرداخت. دی ای چرناتونی(DE Chernatony) مک ویلیام (MC William) به منظور تدوین استراتژی برند روشی را ارائه کردهاند که با استفاده از آن میتوان به تدوین وانتخاب استراتژی متناسب با شرایط و مقتضیات مبادرت ورزید. البته پیش از بهکارگیری این روش لازم است که با انجام تحقیقات بازار به ارزیابی جایگاه نام تجاری در ذهن مصرفکنندگان پرداخت و سپس بنابر شرایط اقتضائی نام تجاری در هر کدام از مؤلفهها و جایگاه آن در ماتریس تعریف شده، استراتژی مناسب را تدوین کرد.
تدوین راهبرد نام تجاریپیش از هر چیز لازم است بدانیم که نام تجاری پدیدهای است کلنگر و نباید ارزشهای نام تجاری را به صورت جداگانه تحلیل کرد بلکه باید این اجزا را مرتبط با هم نگریست و در جهت خلق نام تجاری باید تمامی اجزای ارزشی آن نام تجاری را با هم منسجم کرد بهگونهای که بین آنها همافزایی ایجاد شود تا نام تجاری قدرتمندی را بنا کنند . با تکیه بر راهکارهای زیر میتوان تشخیص داد که چگونه باید اجزای مختلف نام تجاری را با هم پیوند زد و با خلق یک نام تجاری قدرتمند، میتوان موضع بهینهای را در ذهن مصرفکنندگان و بازار هدف ایجاد کرد. برای موضعیابی نام تجاری از پیوند سه مؤلفه تشکیلدهندة نام تجاری بهره میبریم:مولفه کارکردی : محصول یا خدمت چه کاری را انجام میدهد؟مولفه روانشناختی : کدامیک از نیازهای انگیزشی، موقعیتی یا نقش توسط محصول یا خدمت برآورده میشود؟مولفه ارزیابی کننده : نحوه ارزیابی مصرفکننده از نام تجاری چگونه است؟ (نام تجاری چگونه ارزیابی می شود؟)سپس با پیوند زدن و انسجام این سه مولفه، نام تجاری بنا میشود. (شکل1)این تعریف از نام تجاری از طرز تفکر مصرفکننده نشأت میگیرد، زیرا مصرفکننده هرکدام از این مولفهها را به صورت جدا از هم نگاه نمیکند. بهعنوان مثال، یک نوشیدنی در تبلیغات چنین توصیف میشود که این نام تجاری از نظر کارکردی، سرشار از انرژی است. ادراک مصرفکننده از نام تجاری باعث میشود او فکر کند استفاده از آن باعث سلامت در زندگی میشود. بنابراین، در این حالت مؤلفه کارکردی نام تجاری با دیدگاه روانشناختی ارزیابی میشود. تا اینجا میتوان گفت که به خوبی یک نام تجاری منسجم از دو مولفه خلق میشود که مولفه کارکردی و روانشناختی آن در تعامل با هم عمل میکنند. این دقیقاً همان مفهوم پیوندزدن مولفههای ارزشی نام تجاری است که چیزی فراتر از آن است که نام تجاری فقط در برگیرندة دو مولفه مذکور باشد.(Reynolds,1995 )گاهی نیز ممکن است نام تجاری با بیش از یک معیار کارکردی یا روانشناختی ارزیابی شود. به عنوان مثال در مورد خمیر دندان که دارای مولفههای کارکردی یا روانشناختی ارزیابی بیشتری است، نام تجاری «کلگیت» بدین صورت عمل کرد که هم بر رفع بوی بد دهان توسط محصول تأکید کرد (که یک مولفه روانشناختی است و بر چیزی تأکید دارد که برای فرد اثرات اجتماعی نامطلوبی دارد) و هم بر عدم لزوم مراجعه به دندانپزشک تمرکز کرد. از این رو از واژه "محافظت" استفاده کرد تا ضمن توجه به مولفه کارکردی و تأکید بر مولفه روانشناختی (ترس از ایجاد بوی بد دهان) بر پیوندزدن این دو مفهوم در یک چارچوب منسجم "محافظت" اشاره کند.امکان آن وجود دارد که در یک طبقه از محصول چند رقیب نام تجاری خود را به صورت منسجمی توصیف و تبلیغ کنند و بنابراین به هر دوی این مولفهها توجه میکند. در این حالت باید به گونهای عمل کنید که در مورد نام تجاری شما ارزیابی بهتری صورت گیرد و این کاری نیست جز پیوندزدن مولفه سوم با این دو مولفه, بنابراین کلگیت برای اینکه به مصرفکننده در مورد ویژگی "محافظتکنندگی" محصول خود اطمینان بدهد ، از واژه " دوستداشتنی " استفاده کرده است. بدینگونه با استفاده از یک بیانیه دو کلمهای شامل دوستداشتنی و محافظتکنندگی هم به مولفههای کارکردی و روانشناختی توجه کرده و هم به گونهای معطوف به فرایند ارزیابیکردن نام تجاری توسط مصرفکننده اشاره کرده است. از نتایج این گونه ترکیب کردن بیانیه، آن است که علاوه بر موضعیابی درست برای محصول، مدیران و اعضای تیم را در کسب یک دیدگاه کلینگر یاری میدهد. حال برای اینکه بتوان بهتر بر ذهن مصرفکننده اثر گذاشت و منابع را به خوبی برای این اثرگذاری بهکار گرفت، شناخت ابعادی که نام تجاری را در ذهن مصرفکننده تعریف میکنند، ضروری بهنظر میرسد.
ابعاد نام تجاریوقتی مردم یک نام تجاری را انتخاب میکنند، فقط به یک ویژگی آن توجه نمیکنند بلکه خصیصههای چندگانهای را وابسته به نوع محصول و میزان درگیری ذهنی خود در نظر میگیرند و با توجه به آنها تصمیم به انتخاب میگیرند. بهعلاوه، آنها نمیتوانند فوراً تمامی آن صفات را در ذهن بیاورند و آنها را ارزیابی کنند بلکه فقط تعدادی از ویژگیهای اصلی آن را در نظر میآورند و به ترتیب قرار گرفتن گزینهها (نامهای تجاری ) آنها را با توجه به بعضی از ویژگیهای اصلی ارزیابی میکنند. (ساترلند، قربانلو،1993) ترتیب قرار گرفتن گزینهها (نامهای تجاری)، همان ترتیبی است که در ذهن تولید میشود واین ترتیب میتواند در تصمیم نهایی تاثیر بگذارد. حال برای آنکه احتمال خرید محصول بیشتر شود وگزینة نام تجاری خاصی از رتبه بهتری در هنگام تولید گزینهها برخوردار شود، لازم است که با استفاده از تبلیغ میزان برتری یابندگی آن نام تجاری را افزایش دهیم. یعنی با بهکار بردن تبلیغ بتوانیم احتمال این را که نام تجاری زودتر از سایر گزینهها به ذهن مصرفکننده خطور کند، افزایش دهیم. (ساترلند، قربانلو،1993) ویژگیهایی را که گفتیم، در مورد محصول متفاوت از ویژگیهای خدمات هستند. گاروین (GARVIN) نشان داده است که در مورد محصول ابعاد زیر در ذهن مصرفکننده از اهمیت بیشتری برخوردارند: *عملکرد : مثل بالاترین سرعت خودرو؛* ویژگیها : مثل اینکه خودرو دارای ضبط استریو باشد یا صندلی راحتی داشته باشد؛* قابلیت اعتماد: هر موقع که خودرو را روشن میکنید ، با مشکل روبرو نشوید؛* تطابق با ویژگیهای ادعا شده: اگر ادعا کردیم که بنزین کم مصرف میکند، همیشه همین طور باشد؛* با دوام بودن؛* قابلیت تعمیر؛* زیبایی؛* معروفیت.ویژگیهایی که از نظر مصرفکنندگان در مورد خدمات مهم هستند عبارتند از:* ویژگیهای قابل لمس: مثل امکانات فیزیکی، ابزارها و ظاهر کارکنانی که خدمت را ارائه میکنند؛* قابلیت اعتماد؛* مسئولیت پذیری؛* اطمینان بخشیدن به مشتری؛* داشتن درک متقابل واحترام به مشتری.
حال اگر بخواهیم ارزیابی کنیم که در چه صورت مصرفکنندگان یک نام تجاری را انتخاب میکنند، پاسخ این است که آنان معمولاً با توجه به دو بعد اساسی تصمیم میگیرند که این دو بعد شامل مواردی که در بالا ذکر شد، نیز میشوند:( de Chernatony;1998)* ارزیابی منطقی: در برگیرنده تمامی مواردی است که مشتری انتظار"کارکرد" مطلوبی از محصول دارد . مواردی مثل عملکرد (سرعت بالای خودرو)، قابلیت اعتماد (همیشه به خوبی کار کند) ومزه (مثل کوکاکولا). در حقیقت این ارزیابی در ارتباط با مباحث تصمیمگیری عقلایی است.* ارزیابی احساسی (یا نمایندگی): در برگیرنده تمامی مواردی است که مصرف کننده بنابر ارزیابی احساسی خود یک نام تجاری را انتخاب میکند و ممکن است با معیارهای عقلایی چندان سازگار نباشد.به خوبی پیداست که هرکدام از این ابعاد، بنابر تعریف، از هم مستقل هستند و مصرفکننده به ندرت ممکن است فقط یکی ازاین ابعاد را به کار بگیرد. درواقع مصرفکننده هر نام تجاری را که جزء فهرست انتخاب خود قرار داده براساس هر کدام از این ابعاد درجه بندی می کند. این درجهبندی در واقع تحت تاثیر عوامل مختلفی است که از مهمترین آنها میتوان به عوامل ترفیعی اشاره کرد که به دلیل نقش نیرومندی که تبلیغات در موضعیابی نام تجاری دارد، اثر آن را بر انتخاب یک نام تجاری تجزیه کرده، نحوه تاثیرگذاری آن را بر انتخاب یک برند بررسی میکنیم.در فرایند اثرگذاری بر ذهن مصرفکننده، تبلیغات از برآیند تاثیر بر مؤلفههای زیر و اثر تعاملی که بین این دو مؤلفه ایجاد میشود، احتمال انتخاب یک نام تجاری یا گزینههایی را که به ذهن وی خطور کرده، افزایش میدهد: (ساترلند، قربانلو،1993)1. ترتیب برانگیخته شدن گزینهها یا نامهای تجاری.2. درجهبندی هر کدام از گزینهها یا نامهای تجاری بر اساس دو بعد مذکور.در همین جاست که مصرف کننده تحت تأثیر تبلیغات، ممکن است در هر کدام از مراحل (1) و (2) فوق، احتمال انتخاب بیشتری را برای نام تجاری خاصی قائل شود. در مورد ارتباط مرحلة(1) با نام تجاری پیش از این صحبت شد. اما در مرحلة(2) برای اینکه بتوان احتمال انتخاب یک نام تجاری را توسط مصرفکننده افزایش داد، لازم است با تحقیق بازار صفاتی را که ممکن است به درجهبندی یک برند بر اساس دو بعد ارزیابی منطقی و احساسی منجر شود، شناسایی کنیم. به عبارت سادهتر با انجام تحقیقات میدانی در بازار، پرسشنامهای تهیه کرده، از مصرفکنندگان میخواهیم صفاتی را که در ارتباط با بعد کارکردی یک محصول خاص مورد توجه قرار میدهند، بیان و سپس نام تجاری را براساس هرکدام از این صفات درجهبندی کنند. در مورد ارزیابی احساسی یا نمایندگی نیز به همین طریق عمل میکنیم. پس از آن بنابر صفات مذکور و درجهای که به آن اختصاص دادهاند، جایگاه نام تجاری را از نظر عموم مصرفکنندگان روی ماتریسی شبیه آنچه در شکل(2) آمده، مشخص کنند. تمامی استراتژیهایی را که مدیریت برند در جهت دستیابی به اهداف آن میتواند بهکار گیرد، از همین ماتریس اتخاذ میشود. جایگاه فعلی نام تجاری در ماتریس مبنایی برای تدوین استراتژی نام تجاری در راستای اهداف آن است. علاوهبر این، استراتژی اتخاذ شده میتواند نحوه تخصیص منابع را برای حمایت از نام تجاری تعیین کند.
ماتریس استراتژی های نام تجاریبسته به جایگاه نام تجاری در ماتریس میتوان یکی از استراتژی های زیر را اتخاذ کرد و برای حفظ یا ارتقای ارزش نام تجاری آن را اجرا کرد.
اگر نام تجاری بنابر ارزیابی مصرفکنندگان در هر دو بعد کارکردی و نمایندگی، سطوح بالا را به خود اختصاص داده باشد، در ذهن مصرفکننده در بهترین حالت قرار گرفتهاست. در این حالت لازم است تحقیقات کیفی انجام دهید تا آن سبک زندگی را بشناسید که استفادهکنندگان تمایل دارند نام تجاری شما، سبک زندگی و موقعیت آنان را انعکاس دهد. بنابراین، باید هدف موضعیابی نام تجاریتان را آن سبک زندگی قرار دهید. همچنین آمیخته بازاریابی را به صورتی بهکار برید که نیازهای کارکردی و نمایندگی مصرفکنندگان را برآورده سازد.دراینجا لازم استراتژی خلاقی تدوین کنید که الزامات سبک زندگی مصرفکنندگان را تقویت کند. به عنوان مثال یک طبقه خاص را تعریف کنید که استفادهکنندة نام تجاری شما هستند (مثلاً رولزرویس اتومبیلی که به شما شخصیت میبخشد) (رایز، بهزاد،1381) و یا وجهه اجتماعی او را نشان دهد (مثلاً لباسهای LEVISE برای آدمهای غیر رسمی و راحت) (رایز، بهزاد،1381) و همچنین لحن تبلیغ آن گویای موضع محصول یا نام تجاری باشد. رسانهای هم که این تبلیغات را پخش میکند باید رسانهای خاص باشد. فعالیتهای ترفیعی و تبلیغی شما باید پیوسته و دائمی باشد تا انتخاب مصرفکنندهای را که هماکنون استفادهکننده یا مالک نام تجاری است، تقویت و همچنین نشانههای سمبلیک برند را در ذهن بازار حفظ کند. در مورد کیفیت محصول نیز دقت کنید که باید هر روز آن را بهبود بخشید، یا حداقل آن را در همان حالت حفظ کرد. باید به صورت منظم تحقیقاتی صورت گیرد تا دیدگاه مصرفکنندگان نسبت به عملکرد نام تجاری سنجیده شود، تا هم از عملکرد بازاریابی نام تجاری به مدیریت بازخوردی دادهشود و هم در صورت بروز تغییر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
به نام خدا
کمک اولیه چیست؟ دریا فت یک مراقبت فوری در زمان صدمه یا بیماری ناگهانی توسط خود مصدوم را کمک اولیه گویند بیشتر مصدومین وبیماران ناگهانی نیاز به مراقبت پزشکی ندارند،وبا کمک اولیۀ صحیح بهبودمییابند .کمک اولیه صحیح و به موقع می تواند به معنی اختلاف بین مرگ وزندگی ،بین بهبود سریع یا طولانی مدت بین ناتوانی موقت یا دائم و ماندگارباشد ،مراحل نجات جان یک انسان مانند حلقه های زنجیر به هم متصل می شود کمک اولیه حلقۀ نخست از زنجیرۀ نجات انسان می باشد نیاز به امداد و کمک اولیه تا زمانی که مراقبت پزشکی وجود نداشته باشد ضرورت می یا بد
اصول کمک اولیه
واگذاری مصدوم
آگاهی وشناخت فوریت
بدست آوردن ارزیابی انجام دریافت اطلاعات دربارۀ
آگاه کردن سریع مرکز رضایت و مصدوم کمک اولیه مصدوم (تاریخچه ی نمونه)
فوریتهای پزشکی اعتماد مصدوم
1- آگاهی و شناخت فوریت: شامل شناخت علائم اخطار دهنده فوریتهایی مانند، حملۀ قلبی ،ایست قلبی سکتۀ مغزی و خفگی می باشد.
2-آگاه کردن سریع مرکز فوریتهای پزشکی یا اورژا نس: تلفن تماس اورژانس در ایران 115 می باشد.
3- بدست آوردن رضایت و اعتماد مصدوم : امدادگر باید قبل از انجام کمک اولیه رضایت و اعتماد مصدوم را بدست بیاورد. اگر مصدوم هوشیار باشد خود او می تواند اجازۀ انجام اقدامات امدادی به امدادگر بدهد.
4- ارزیابی مصدوم : شامل تشخیص مشکلات مصدوم و تعیین اولویتهای امدادی می باشد.
5- انجام کمک اولیه : کمک اولیه می تواند توسط اطرافیان یا تماشا چیان حاضر در صحنۀ حادثه ( در صورت داشتن آگاهی از انجام کمک اولیۀ صحیح ) صورت گیرد.
6- دریافت اطلاعات در مورد مصدوم : در زمان بررسی مصدوم امدادگر می تواند از خود مصدوم در صورت هوشیاری یا شاهدین حادثه در بارۀ چگونگی بروز حادثه سؤال کند.تا بهتر از صدما ت احتمالی مصدوم آگاهی یابد. امدادگر نباید فقط به صدمات آشکار مصدوم اکتفا کند. زیرا ممکن است صدمات غیر قابل مشاهده و خطرناک در مصدوم وجود داشته باشد. بررسی علت و چگونگی صدمه ممکن است کلیدی جهت یافتن وسعت صدمات فیزیکی باشد.
7- واگذاری مصدوم:به معنی سپردن مصدوم به فردی دیگر جهت ادامهً درمان و مراقبت می باشد.
تشخیص فوریتها و انجام کمکهای اولیه: حملۀ قلبی، ایست قلبی ، سکتۀ مغزی ، خفگی
حملۀ قلبی: بر اثر بسته شدن شرایین بزرگ قلب (شرایین کرونر)بعضی از عضلات قلب به طور ناگهانی شروع به مردن می کند.این شرایین وظایف خون رسانی به قلب را داشته و بر اثر تجمع (ته نشین شدن)کلسترول یا لخته خون بسته می شود.
علائم اخطار حملۀ قلبی :1- احساس گیجی در زمان درد و احساس سبکی سر2-رنگ پریدگی 3-تعریق 4- تهوع معمولاً بدون استفراق 5- کوتاه شدن تنفّس.
1-کمک اولیه در حملۀ قلبی: مصدوم را سریع و به آرامی بخوابانید وبه او کمک کنید تا در وضعیتی قرار گیرد که تنفّسش راحت تر باشد. معمولاً تنفّس مصدوم در وضعیّت نیمه نشسته راحت تر است.
2-از شخص دیگری جهت تماس با اورژانس کمک بگیرید.یا اینکه خود امدادگر با اورژانس تماس بگیرد و کمک پزشکی طلب کند. تلفن 115
2-ایست قلبی: بر اثر بسته شدن شریان قلب و نرسیدن اکسیژن به عضلۀ قلب در طی حملۀ قلبی ممکن است جریان آن متوقّف شده باعث ایست قلبی می شود.در این وضعیّّت نه خون جریان دارد و نه نبض وجود خواهد داشت
علائم ایست قلبی:1- مصدوم بیهوش شده قادر به پاسخگویی به تحرّکات کلامی (صدا زدن)و تحرّکات لمسی یا تکان دادن نمی باشد.
2-نبودن نبض و تنفّس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
به نام او
Herpes Simplex Viruses
تهیه و تنظیم:
امیر بحرینی
دانشجوی پزشکی ورودی 1381
استاد محترم:
جناب آقای دکتر کرمی
دی 1383
« Gexital Herpes Simplex»
تعریف هر پس ژنیتال یک عفونت ویروسی منتقله جنسی است که به وسیله بروز یکدفعه و انفجاری تاول های کوچک و دردناک در ناحیه تناسلی، در اطراف رکتوم، یا در نواحی پوست اطراف و نزدیک آنها بوجود می آید.
نام های جایگزین = هر پس ژنتیال-هر پس سیمپلکس- ژنیتال؛ هر پس ویروس 2-HSV
عوامل، شیوع و ریسک فاکتورها
هر پس بوسیله 2 ویروس ایجاد می شود. هر پس سیمپلکس ویروس نوع 1 و هر پس ویروس سمپلکس نوع 2 تحقیقات نشان می دهد که 90 درصد از جمعیت در معرض1HSV- ( هر پس دهانی ) و 25 درصد از جامعه در سنین 45-25 سالی در ایالات متحده در معرض عفونت با HSV-2 (هر پس تناسلی) قرار گرفته اند.
به علاوه، HSV-1 می توان باعث هر پس ژنتیال از طریق انتقال بوسیله Oral Sex بشود بنابراین هر دو زنجیره این ویروس می تواند به وسیله تماس جنسی منتقل شود. عفونت هر پس دهانی اولیه، اگرچه در سنین بچگی رخ میدهد. بنابراین جزو بیماریهای منتقله محسوب نمی شود.
در حالیکه HSV-1 مسئول بروز 5 تا 10 درصد هر پس تناسلی می باشد. HSV-2 حاصل اصلی هر پس تناسلی محسوب می شود. HSV-2 از طریق ترشحات تناسلی و دهانی منتقل می شود.
برآورد همانند 86 میلیون نفر درجهان هر پس تناسلی داشته باشد.
از آنجا که ویروس از طریق ترشحات تناسلی و دهانی منتقل می شود، جاهای رایج در عفونت در مردان شامل ساقه و سر آلت تناسلی و اسکلروتوم و سمت داخلی ران و مقعد می باشد.
لب ها، واژن، گردن رحم و مقعد و قسمت داخلی ران در زمان نیز رایج است. دهان می تواند در هر دو جنس مشترک باشد.
تحقیقات نشان می دهد که ویروس هر پس می تواند در غیاب علائم کلینیکی نیز منتقل شود. بنابر این یک شریک جنسی بودن هر پس تناسلی مشخص می تواند بیماری را منتقل بکند.
در حقیقت، هر پس بدون علامت می تواند به نسبت بیشتری نسبت به حالت فعال آن بیماری را منتقل کند.
شکایات مختلفی در ارتباط با عفونت هر پس وجود دارد. ویروس هر پس تناسلی در زنان بطور مشخص محسوس مشخص باشد و یکی از احتمالات سرطان گردن رحم محسوب می شود.
البته هنگامی که HSV همراه با HPV همراه باشد خطر به مراتب بیشتر میشود.
در زنان حامله، حضور HSV1 و HSV2 همراه با یکدیگر در دستگاه تناسلی و کانال جنینی یک تهدید برای جنین محسوب می شود. عفونتهای متعاقب در جنین تازه متولد شده می تواند در عامل مننژیت هر پس، هر پتیک ویرمیا، عفونت های پوستی مزمن و حتی مرگ باشد.
عفونت هر پس در افرادی که نقص سیستم ایمنی دارند به شکل مختلفی بروز پیدا می کند. افراد مبتلا به ایدز- تحت درمان به شیمی درمانی – رادیو تراپی- دریافت کننده دوز بالای کورتون و کورتیزون این افراد ممکن است در عفونت های ارگان های مختلف رنج ببرند مانند:
هر پتیک کراتیت: عفونت هر پسی چشم که منجر به اسکار در قرنیه و حتی کوری می شود.
عفونت درمداوم غشای موکوسی و پوست بینی ، دهان و گلو.
هر پتیک از وفاژیت: عفونت مری
هر پتیک هپاتیت: عفونت کبد
آسفالیت: یکسری عفونت مغز است. که اگر درمان نشود، حدوداً 60 درصد تا 80درصد از افرادی که مبتلا هستند در طی مدت کوتاهی و در کما یا مرگ میشوند.
افرادی که بهبودی یابند معمولاً از آسیب دیدگی رنج می برند که در محدوده آسیب دیدگی عصبی ملایم تا فلج اندامها متفاوت است.
نومونیت: عفونت ریه ها که بوسیله ذات الریه تهدید کننده حیات ایجاد میشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
به نام خدا
نقش خونخواهان عثمان در قتل وی
مقدمه :
بزرگترین مشکل خلافت امام علی (ع) که منشأ دیگر مصائب شد « نسبت دادن قتل عثمان به آن حضرت بود » . دشمنان اسلام که وجود نورانی علی (ع) را مانع رسیدن به اهداف شومشان می دیدند با استفاده از بی خبری و جهل مردم شخصیت بی نظیر وی را در لایه هایی از تهمت و افترا و ناسزا پنهان کردند . آنان که تا دیروز تحت عنوان کفر از نسبت دادن هر گونه تهمت و افترا به پیامبر (ص) کوتاهی نکرده بودند ، امروزه تحت عنوان اسلام ، علی (ع) را از همه سو به تهمت و ناسزا گرفتند؛ زیرا این حقیقت را دریافته بودند که اگر مردم حلاوت و شیرینی حکومت عدل علی (ع) را بچشند هرگز از یاری وی دست بر نخواهند داشت . و اگر چنین شد مجالی برای ستمکاری و اخاذی و حکومت آنان بر مسلمانان باقی نخواهد ماند . لذا با تمام قوا اعم از سیاسی ، نظامی و تبلیغی وارد کارزار شدند و با فریب و نیرنگ ، بعضی از صحابه سست اعتقاد پیامبر و مسلمانان ناآگاه را نیز به استخدام در آوردند تا چهره تابناک علی (ع) را مغشوش کنند . از این رو ناجوانمردانه با ترفندی حسابشده قتل عثمان را به علی (ع) ندادند که وی شیوه حکمرانی پیامبر که حدود یک ربع قرن فراموش شده بود و همه آرزوی آن را داشتند به مسلمانان ارائه دهد . با این تهمت و اثرات سوء آن جامعه بشری را حکومت عدل پیامبر تا ظهور امام زمان (ع) بی بهره ماند . راستی چه کسانی عثمان را کشتند که اثرات سوء آن همچون چنگالهای دمتشان تار و پود حکومت علی (ع) را در هم درید و اجتماع مسلمانان را به تشتت ، تفرقه و دشمنی مبدل ساخت؟ به نظر نگارنده با استناد به منابع آن دوره ، خوانخواهان عثمان قاتلان حقیقی او بودند؛ آنان که برای رسین به اهداف شومشان به هیچ اصلی پایبند نبودند و خون و آبروی هیچ کس را محترم نمی شمردند ،وقتی که دریافتند از حیات عثمان بهره ای نصیبشان نخواهد شد ، بلکه با قیام مسلمانان ، ادامه خلافت او آنان را از اهدافشان دور خواهد کرد با ترفندی که خاص این دودمان بود ، نقشه قتل او را طراحی کردند و از همه عجیبتر بعد از قتل وی علی (ع) را که مدافع وی بود قاتل عثمان معرفی کردند و اینها همه ناشی از جهالت و بی خبری مسلمانان از مسائلی بود که پیرامونشان می گذشت .
برای روشن شدن موضوع ، مااز شورای عمر و چگونگی انتخاب عثمان به خلافت و دخالتهای بنی امیه در امور خلافت و خواسته های مسلمانان از عثمان سرانجام از نقش بنی امیه و طلحه و زبیر در قتل وی و انگیزه آنان از این امر صحبت خواهیم کرد که هشداری است برای نسل حاضر که تحت تأثیر تبلیغات دشمنان انقلاب و اسلام قرار نگیرند و امام راحل و رهبر معظم انقلاب و دیگر مسئولان دلسوز نظام را مورد اتهام و بی مهری قرار ندهند.
شورای انتخابی عمر
یکی از مهمترین عوامل قتل عثمان همانا شورایی بود که عمر در آستانه مرگش برای تعیین خلیفه بعد از خود تشکیل داد . اگر به دقت به اعضای آن بنگریم و حوادثی را که بعد از آن اتفاق افتاده مطالعه نماییم ، در خواهیم یافت که منشأ بسیاری از فتنه های جهان اسلام در این شورا رقم زده شد . راستی چه عواملی موجب شد که عمر برای انتخاب جانشین خود چنین رویه ای را برگزیند و از روش خلیفه اول یعنی انتخاب شخصی به عنوان خلیفه ، یا به روش پیامبر که « به گفته خودشان آن حضرت (ص) کسی را به عنوان جانشین انتخاب نکردند » عمل ننماید و روش دیگری را ابداع کند که شاید عوارض مرگبار آن نیز برای خودش تا حدودی روشن بود .
این عباس نقل می کند که شبی عمر از من خواست که به بیرون مدینه رویم و او بسیار از امر خلافت بعد از خودش نگران بود . من عبدالرحمن ابن عوف ، سعد بن ابی و قاص ، طلحه و زبیر را پیشنهاد کردم که هر یک از آنها را بنا به دلائلی نپذیرفت و آن گاه که عثمان را پیشنهاد نمودم ، گفت : « اگر فرماندار شود بنی ابی معیط و بنی امیه را بر مردم مسلط کند و مال خدا را به آنها بخشد و اگر خلیفه شد البته خواهد کرد . به خدا سوگند که اگر چنان کند عرب بر او بشورد تا او را در خاتمه اش بکشد»
مسلماً عمر بهره ای از علم غیب نداشت که بتواند ازآن طریق آینده را پیش بینی نماید و این سخنان تنها می تواند بیانگر شناخت خلیفه دوم از ویژگیهای عثمان و جامعه اسلامی آن عصر باشد.
آیا تاکنون این سوال را از خود پرسیده اید که چرا عمر در انتخاب خلیفه بعد از خود از روش پیامبر و خلیفه اول پیروی نکرد و روش جدیدی ابداع نمود ؟ به نظر می رسد که خلیفه دوم با این عمل می خواست تئوری را برای انتخاب خلیفه مسلمانان به جهان اسلام ارائه نماید که هم گفته اصحاب سقیفه و اهل جماعت را مبنی بر این که پیامبر جانشینی برای خود برنگزید و هم عمل خلیفه اول را که مستقیماً یک نفر را به جانشینی انتخاب کرد ، توجیه نماید . خلیفه دوم اگر همانند خلیفه اول عمل می کرد ، این سوال برای مسلمانان پیش می آمد که اگر مسأله جانشینی این قدر مهم است که خلیفه اول و دوم نتوانستند از آن چشم پوشی کنند پس پیامبر که صاحب شریعت و آخرین پیامبر بوده نمی توانسته در مورد جانشین بعد از خود سکوت کرده و آن را می پرداختند که بدانند پیامبر برای بعد از خودشان چه تصمیمی گرفته و اگر چنین می کردند بسیاری از حقایق برای ایشان روشن می گشت و عمل مجریان سقیفه و انگیزه های آنها بر مسلمانان آشکار می شد ومورد سرزنش قرار می گرفتند ، ولی با عملی که خلیفه دوم انجام داد باب کلیه اتهامات را بر خود و یارانش بست .
اگر به دقت به توصیه های عمر پیرامون شورا و دقت وی در انتخاب اعضای آن نظر کنیم ،در خواهیم یافت که خلیفه دوم نیز همانند خلیفه اول جانشین خود را مستقیماً انتخاب کرده ، ولی به علل و عواملی که در فوق بدان اشاره نمودیم صراحتاً وی را معرفی نکرد و چنان تدبیری به کار برد که نتیجه ای جز همان که انتظار داشت حاصل نشد .
مورخان سخنان وی رادر مورد انتخاب خلیفه چنین نوشته اند . صهیب سه روز با مردم نماز گزارد و شما این شش نفر را در آن سه روز در خانه ای جمع کنید تا یکی از خودشان را برای خلافت اختیار کنند ، هرگاه پنج نفر متفق شدند و یکی مخالفت کرد او را بکشید و اگر سه نفر اتفاق کردند و سه نفر دیگر آنان مخالفت نمودند ، آن سه نفری که عبدالرحمان در میان ایشان شد اختیار کنید و آن سه نفر را بکشید . »
طبری از حضرت علی (ع) مطالبی را پیرامون شورا نقل می کند که حاکی از انتخاب مسلم عثمان است . وی از قول عمر می گوید : با کسی باشید که عبدالرحمان بن عوف با آنهاست . سعد با پسر عمه خود عبدالرحمان مخالفت نمی کند ، عبدالرحمان خلافت به عثمان می دهد . اگر دو تن دیگر بامن باشند سودم ندهند در صورتی که به یکی از آنها بیشتر امید ندارم .
تا این جا بر ما معلوم شد که عمر برای جانشینی خود عثمان را در نظر داشت ، ولی بسادگی نمی توان علت آن را دریافت. اگر به قول طبری که خود تعصب خاصی در مورد خلفا دارد اعتماد نماییم ، عمر خلافت خود را تا حدودی مدیون عثمان می دانست؛ زیرا وی نقش مهمی را به هنگام مرگ ابوبکر و نوشتن وصیت برای او در انتخاب عمر ایفا کرد . طبری از قول واقدی می نویسد : ابوبکر عثمان را در خلوت پیش خواند و گفت بنویس بسم الله الرحمن الرحیم ، این پیمان ابوبکر بن ابی قحافه است برای مسلمانان ، اما بعد گوید: آنگاه ابوبکر از هوش رفت و عثمان چنین نوشت : « اما بعد ، من عمر بن خطاب را خلیفه شما کردم و در نیکخواهی شما کوشیدم » آنگاه ابوبکر به خود آمد و گفت « بخوان چه نوشتی » و چون عثمان بخواند ابوبکر تکبیر به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
به نام خداوند بخشندة مهربان
موضوع تحقیق: تفسیر سورة اخلاص
دبیر مربوطه : سر کار خانم دادرسی
گرد آورنده: عارفه نجفی
کلاس دوم راهنمایی ب
مدرسة راهنمایی فرزانگان
سال تحصیلی 87-86
محتوای سورة اخلاص:
این سوره چنان که از نا مش پیدا است (سورةاخلاص و سورة توحید) از توحید پروردگار و یگانگی او سخن می گوید و در چهار آیة کوتاه چنان توصیفی از یگانگی خداوند کرده که نیاز به اضافه ندارد.
در شان نزول این سوره از امام صادق (ع) چنین نقل شده:( یهود از رسول الله (ص) تقاضا کردند خداوند را برای آنها توصیف کند پیغمبر (ص) سه روز سکوت کرد و پاسخی نگفت تا این سوره نازل شد و پاسخ آنها را بیان کرد ).
در بعضی از روایات آمده : این سؤال کننده (عبدالله بن صوریا) یکی ازسران معروف یهود بود و در بعضی روایات دیگری آمده :( عبدالله بن سلام) چنین سؤالی را در مکه کرد سپس ایمان آورد و ایمان خود را همچنان مکتوم می داشت.
در روایات دیگری آمده است : مشرکان مکه چنین سؤالی را کرده اند. در بعضی از روایات آمده است : سؤال کنندگان گروهی از مسیحیان (نجران) بوده اند. در میان این روایات تضادی وجود ندارد.زیرا ممکن است این سؤال از ناحیه ی همه ی آنها مطرح شده باشد و این خود دلیلی است بر عظمت فوق العادة این سوره که پاسخگوی سؤالات افراد و اقوام مختلف است.
فضیلت تلاوت این سوره :
در فضیلت تلاوت این سوره روایات زیادی در منابع معروف اسلامی آمده است که حاکی از عظمت فوق العادة آن می باشد ازجمله : در حدیثی از پیغمبر اکرم (ص) می خوانیم که فرمود : ایعجز احدکم ان یقرا ثلث القران فی لیله؟:(آیاکسی از شما عاجز است ازاین که یک سوم قرآن را در یک شب بخواند)؟!
یکی از حاضران عرض کرد :ای رسول خدا ! چه کسی توانایی بر این کار را دارد؟!
پیغمبر فرمود : اقروا قل هو الله احد : (سورةقل هو الله احد را بخوانید)
در حدیث دیگری از امام صادق (ع) می خوانیم : (هنگامی که رسول خدا (ص) بر اجازة (سعد بن معاذ) نماز گزارد فرمود :هفتاد هزار ملک که در میان آنها (جبرئیل) نیز بود بر اجازه ی او نماز گزاردند! من از (جبرئیل) پرسیدم : او به خاطر کدام عمل مستحق نماز گزاردن شما شد؟ گفت : به خاطر تلاوت (قل هو الله احد) در حال نشستن و ایستادن و سوار شدن و پیاده شدن و رفت و آمد).
ودر حدیث دیگری از امام صادق (ع) میخوانیم : کسی که یک روزو شب بر اوبگذرد و نماز های پنج گانه رابخواند و در آن (قل هو الله احد)
را نخواند به او گفته میشود : یا عبد الله! لست من المصلین!:(ای بنده ی خدا تو از نماز گزاران نیستی)!
در حدیثی دیگر از پیغمبر اکرم (ص) آمده است که فرموده : ( کسی
کهایمان به خدا و روز قیامت دارد خواندن سورة (قل هو الله احد ) رابعد از هرنماز ترک نکند. چرا که هر کس آن را بخواند خداوند خیر دنیا و آخرت را برای اوجمع می کند و خودش و پدر و مادرش و فرزندانش را می آمرزد.)
از روایت دیگری استفاده می شود :( خواندن این سوره به هنگام ورود به خانه روزی را فراوان می کند و فقر را دور می سازد.)
روایات در فضیلت این سوره بیش از آن است که در این مختصر بگنجد و آنچه نقل کردیم تنها قسمتی از آن است .در این که : چگونه سوره ی (قل هو الله احد) معادل یک سوم قرآن است؟ بعضی گفته اند : به خاطر این که قرآن مشتمل بر (احکام) و (عقائد) و (تاریخ) است و این سوره بخش (عقائد)را به طور فشرده بیان
می کند.
بعضی دیگر گفته اند : قران سه بخش است : ( مبدا) و (معاد) و (آنچه در میان این دو ) قرار دارد و این سوره بخش اول را شرح
می دهد. این سخن قابل قبول است که تقریبا یک سوم قرآن پیرامون توحید بحث می کند و عصارةآن در سورة (توحید) آمده است.
این سخن را با حدیث دیگری درباره ی عظمت این سوره پایان
می دهیم :((از امام علی بن حسین (ع ) درباره ی سوره ی توحید سؤال کردند فرمودند : ان الله عزوجل علم انه یکون فی آخر الزمان اقوام متعمقون فانزل الله تعالی قل هو الله احد و الایات من سوره الحدید الی قوله: ( ؤهو علیم بذات الصدور) فمن رام ورا ذلک فقد هلک:(خداوند متعال می دانست : در آخر الزمان اقوامی می آیند
که در مسائل تعمق و دقت می کنند لذا سوره ی (قل هو الله احد ) و آیات آغاز سوره ی (حدید) تا (علیم بذات الصدور) را (پیرامون مباحث توحید و خداشناسی ) نازل فرمود هر کس بیش از آن را طلب کند هلاک می شود.))
تفسیر سوره :