لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
تاریخچه رنسانس
واژه رنسانس یک لغت فرانسوی به معنی تولد دوباره است. دوره رنسانس یا مکتب کلاسیک حدود 1300-520 میلادی"از اواخر سده سیزدهم میلادی" ، قرون وسطی (یا سده های میانه ) پایان می پذیرد و عصر نوزایی آغاز می شود در این عصر اندیشه و هنر جان تازه ای گرفت ، اروپا از رکود قرون وسطی به در آمد . به عبارتی می توان گفت در عصر نوزایی دستاوردهای نمدنباستانی یونان و روم ، مجدداً مطرح و حتی تقلید قرار می گیرد . دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در ایتالیای قرن پانزدهم و شانزدهم بوجود آوردند. این احیای فرهنگی به رنسانس (یعنی «نوزایی») مشهور شده است. دانشمندان، شعرا و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل رم و یونان با دیدگانی تازه تر به جهان می نگریستند. نقاشها به مطالعه آناتومی (علم تشریح) پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوه واقعگرایانه ای نقاشی می کردند. فرمانروایان ساختمانها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بزودی در سراسر اروپا گسترش یافت.
با وجود اختلافی که در مورد تعیین زمان دقیق آغاز رنسانس وجود دارد، اما در تاریخ هنر بدیهی است که تحولات در عرصه ادبیات و هنر یک تا دو قرن پیش از رنسانس صنعتی و علمی رخ داده و تحولات چشمگیری در این عرصه به وقوع پیوسته است؛ به طوری که رنسانس یا تولد دوباره در هنر پیش از صنعت و فلسفه به وقوع پیوسته است.با وجود اینکه در تاریخ هنر، آغاز رنسانس به اموری همچون سال فتح قسطنطنیه در سال 1453 به وسیله سلطان محمد فاتح و تشکیل حکومت عثمانی به جای دولت بیزانس، یا پایان یافتن بیماری طاعون و اموری از این قبیل نسبت داده شده است؛ اما در نزد مورخان هنر این امر یقینی است که رنسانس هنری از ایتالیا آغاز شده، بدین ترتیب که هنرمندان ایتالیایی بر خلاف دیگر کشورهای اروپایی حاضر نشده بودند به سبک گوتیک در معماری تن دهند و حتی این مفهوم را به صورت طعن و استهزا برای این سبک به کار میبردند و علیه سبک گوتیک عصیان نموده و به سوی سبک جدید حرکت کردند. البته عدهای از معماران دوره رنسانس مانند برونلسکی (1) که در معماری دوره رنسانس تأثیرگذار بود و به عنوان پدر و بنیانگذار معماری رنسانس تلقی میشد؛ هنوز تحت تأثیر سبک گوتیک بوده و خود را از سیطره این شیوه رها نکرده و سبک او شیوهای ترکیبی و آمیخته از عناصر گوتیک و رنسانس محسوب میگشت؛ اما به هر ترتیب، دوره سبک گوتیک به پایان رسیده بود و در معماری، افرادی همانند برونلسکی و برامانته (2) از جمله مؤثرترین معماران سبک جدید بودند. این گروه از معماران تلاش میکردند تا شیوههای کلاسیک معماری روم و یونان را که در تاریخ هنر از شکوه و عظمت هنری برخوردار بود، با پارهای از خلاقیتها و ابداعات، بار دیگر احیا کنند. به همین دلیل، برامانته میکوشید گنبد بنای ساختمان پانتئون را، که یکی از آثار برجسته معماری کلاسیک قلمداد میشود، بار دیگر بازآفرینی نماید. لازم به ذکر است که از جهت اصطلاحشناسی و ریشهشناسی لغوی، منظور از کلمه رنسانس (3) یا تولد دوباره، در میان موافقان با آن در دوره رنسانس، به معنای بازگشت به سوی سنتهای کلاسیک هنر روم و یونان بود. در واقع، مخالفان سبک گوتیک معتقد بودند که میخواهند بار دیگر به سوی مولفههای هنری روم و یونان بازگردند و آن عناصر را احیا کنند. یکی از نکات مهم در تاریخ هنر این است که همواره در طول تاریخ، تقابلی میان سبک کلاسیک و مدرسی با سبکهای مخالف کلاسیک به چشم میخورد و پیوسته عصیان و مخالفت در برابر سنتهای کلاسیک و تعلیمی وجود داشته است. هر گاه ابداع، خلاقیت، نوآوری و رها شدن از سنتهای تعلیمی و کلاسیک به اوج خود میرسید، دوباره بازگشت به سوی سنتهای کلاسیک تکرار میشد و عدهای از هنرمندان جنبش هنری را به سوی مولفههای تعلیمی و مدرسی معطوف مینمودند. همان طور که هر از گاهی، عصیان در برابر سبک تعلیمی و کلاسیک شکل میگرفت و پارهای از سبکهای هنری در مخالفت با چارچوبهای کلاسیک به وجود میآمد.از این رو، پس از رنسانس که بازگشت به عناصر و ویژگیهای کلاسیک هنر رخ داد، بار دیگر در قرن شانزدهم، سبکهایی همچون منریسم، باروک و روکوکو از اصول کلاسیک عدول کردند و یا دوباره پس از جریانات هنری قرن شانزدهم و هفدهم، بار دیگر عدهای از هنرمندان طبل نوکلاسیک را کوبیدند و رمانتیسم و رئالیسم دگر باره از جنبش نوکلاسیک فراروی نمودند و به سوی در خدمت گرفتن عناصری جدید در هنر گام برداشتند. از دیدگاه هنرمندان رنسانس، هنر روم و یونان رشد یافته و ایدهآل تلقی میگشت و با توجه به سبکهای پیش از رنسانس همچون گوتیک، بازگشت به سوی هنر یونان و روم، در واقع بازگشت به سبک کلاسیک و مدرسهای بود و به منزله نوعی رشدیافتگی و نوزایی تلقی میشد. همان طور که نخستین فیلسوفان عصر رنسانس در قرن شانزدهم، هدف خود را از رنسانس یا تولد دوباره این گونه تفسیر مینمودند که میخواهند به فلسفه یونان و اندیشههای افلاطون و ارسطو بازگردند و تفسیر دوبارهای از آثار آن فیلسوفان ارائه دهند. فیلسوفان عصر رنسانس معتقد بودند که برخلاف عصر نوزایی، در عصر قرون وسطا، نسبت به اندیشههای فیلسوفان یونان بدفهمی و تفسیر نادرست وجود داشت و تلاش مینمودند تا تفسیر و قرائت صحیحی از فلسفه یونان ارائه دهند. در واقع، چه در عرصه هنر و چه در عرصه فلسفه، یونان و روم به منزله آرمان و ایدهآل قلمداد میشد و هنرمندان و فیلسوفان اولیه، هرچند به تدریج به سوی ابداع و خلاقیت پیش رفتند و از سنتهای یونانی و رومی فاصله گرفتند، اما در آغاز جنبش رنسانس، خود را وفادار به سنت کلاسیک یونان و روم نشان میدادند؛ همان طور که در قرن هجدهم نیز وقتی که سبک باروک مطرح شد، هنرمندان نوکلاسیک در مخالفت با سبک باروک، بار دیگر به سوی مولفههای کلاسیک گرایش پیدا نمودند.همانطور که بیان شد، در بسیاری از دورههای تاریخ هنر، هر از گاهی، آن گاه که از اصول کلاسیک و مدرسی عدول میشد، عدهای از هنرمندان در برابر جریانات انحرافی و یا التقاطی برخاسته و سبک کلاسیک را مطرح مینمودند. هنرمندان دوره رنسانس در عرصه نقاشی، مجسمهسازی و معماری، به دو دوره رنسانس آغازین یا اولیه و رنسانس پیشرفته یا مترقی تقسیم میشوند. دوره آغازین رنسانس به ابتدای قرن چهاردهم تا دهه دوم قرن پانزده تعلق دارد (1420 – 1300) و دوره دوم رنسانس متعلق به قرن چهاردهم تا پایان این قرن یعنی در سالهای 1500 – 1420 میباشد.
معماری
معماری آسانترین هنری است که در آن می توان از تجدید حیاط مضمونهای کلاسیک در دوره رنسانس و انطباق آنها با نیازهای عصر پیروی کرد . در عهد رنسانس تئوریهای معماری به طرز بی سابقه ای مورد بحث قرار گرفت . معماری که مبتنی بر قواعد منطقی ، محاسبه و تکنیک است .
شهر در قرون وسطی با دیوارهای دفاعی احاطه می شد و کلیسای جامع در مرکز شهر به طور نمادین قرار داشت . شهر مطلوب دوره رنسانس از تنوع فوق العاده ای برخوردار بود : کلیسا ، خانه های مجلل ، بیمارستانها و مراکز آموزشی در حاشیه خیابانهای عریض و میدانها به ردیف کنار هم قرار می گرفت . البته به جزء در مورد بخش کوچکی از پیاچترا و کریمونا در ایتالیا ، این نوع شهر هرگز وجود خارجی پیدا نکرد . اگر چه شهرهای آرمانی رنسانس هرگز به طور کامل ساخته نشدند اما معماران ، ساختمانهای متعدد طبق ایده آل رنسانس بنا کردند .
معماری از دو اصل اساسی متابعت می کرد :
1- عناصر صوری برگرفته از عهد باستان را بکار می برد و از قواعد پرسپکتیو پیروی می کرد . عناصر صوری که معماران بکار گرفتند مانند : ستونها ، ستونهای تزئینی ، سرستونها ، پیشانیها و طاقها از روی نمونه های عهد باستان و نوشته های ویترو ویوس طراحی می شدند . از این عناصر بهره می گرفتند تا دیوارها و فضا هاتی باز به سهولت در معرض دید قرار بگیرند و نوعی حس پرسپکتیو در داخل ساختمانها به وجود آید . این ساختمانها از حس وحدتی که در ساختارهای کلاسیک وجود داشت بی بهره بودند و در پایان قرن پانزدهم ، برامانته و میکلانژ حس وحدت بیشتری را وارد معماری رنسانس کردند .
2- عناصر کلاسیک بسیار متفارت با معماری گوتیک به نظر می رسید . نویسندگان رنسانس ساختمانهای گوتیک قرون وسطی را غیر طبیعی می دانستند . آنها در این عصر نوعی شیوه ساخت رومی را به کار می گرفتند . دیوارها در قرون وسطی جای خود را به پنجره های بزرگ با شیشه منقوش داده بودند و بار دیگر به سطوح یکپارچه مبدل شدند . با نمایی از مرر رنگی و با شکلی ساده و بی پیرایه . آنها ساختمانهای خود را طبق اصول رانهای نظری بنا کردند . تفاوتهای فراوانی که ساختمانهای رنسانس را از بناهای قرون وسطی متمایز می کرد بیشتر جنبه تزئینی آن بود و به ساختار مربوط نمی شد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
«معماری ایران درطی تاریخ طولانی خود
دارای ویژگی اصالت طرح و سادگی
توأم با آرایش پرمایه بوده است»
هنر دوران ساسانی
شیوه هنر اشکانی با همان ویژگی بارز از روبرو و سهرخ سازی به دوره ساسانی منتقل شد و هنرمندان ساسانی بهآن شکل و خصوصیت مطبوع و دلپذیر دادند که جهانگیر شد. گریشمن: « هنر ساسانی معرف یک تجدد و احیای ناگهانی خود معجونی از هنر ایرانی استکه متجاوز از هزار سال برآن گذشته است.
هنر ساسانی آخرین جلوه هنر شرقی قدیم و قدمت آن به چهار هزار سال میرسد. ساسانیان در هنر سنتگرا بوده، معماری و اصولا هنر ایران در زمان ساسانیان نسبت به گذشته تغییر کرده و در بنا از مصالح کم دوام ساخته شده، استفاده میشده. به همین دلیل اکثر ابنیه ساسانی بمرور زمان از بین رفته و آثار باقیمانده از طاق کسری ( ایوان مدائن) بناهای فیروزآباد، ساختمانهای مهم شهر شاپور نزدیک کازرون، قصرشیرین، نقش برجستههای نقش رستم و طاق بستان. بهطور مثال همین طاق بستان کنگرههایش شبیه کنگرههای تختجمشید است یا قصر ماشیتا در بحرالمیت که اقتباس از زمان هخامنشی در شوش است. آثار هنر ایرانیان عهد ساسانی در دو حاشیه نمایان است. یکی برروی صخرهها و دیگر قلمزنی برروی بشقابها که در موزههای جهان بیشتر در لنینگراد پراکندهاند. دیگر هنرها عبارتند از مجسمههای گرد. کندهکاریها، کچکاریها، پارچهها، نقاشی و دیگر آثار کوچک. وارث این هنر دوره اسلامی است که با دستهای توانای هنرمندان ایرانی جهانگیر شد.
ازدوره اشکانیان در معماری رسمی ایران ساختن گنبد متداول گشت. از همان روزگار گنبدها روی چهارطاق گوشه بنا میشد و تفاوت آن با گنبدهای رومی این بود که گنبدهای رومی روی گوشواره بنا میگشت.
معماری دوره ساسانیان
معماری این دوره سرشت اصیلتری دارد. قصر شیرین که خسروپرویز بنا کرد، کموبیش به پیروی از ساختمانهای هخامنشیان ساخته شده است. طاق کسری (ایوان مداین) در نزدیک دجله درشهر تیسفون از آثار شناخته شده این دوره است. این بنا از آجرهای نظامی سفید و بزرگ ساخته شده است. بروی تالار بزرگی که موسوم به ایوان است، هشت تالار کوچک گشوده میشد. طاقها بطور کلی شکلی نیمدایره داشت و طاق بارگاه بشکل هلالی ساخته شده و وسعت شگرف آن دیدة هربینندهای را خیره میسازد. درحالیکه عناصر و خطوط اصلی این بنا از قریحه ایرانی مایه میگیرد، دورنیست که الهامی از معماری رومی درپارهای از قسمتهای آن انعکاس یافته باشد.
واقعه تاریخی ایوان
در واپسین سالهای پادشاهی ساسانیان اوضاع ایران سخت آشفته بود. هرچند روزی یکی از سرداران شورشی می کرد و یا شاهزاده ای دیگر بر تخت می نشست. از دیگر سوی قدرت از اندازه فزون روحانیون بود که در تمامی شئون زندگی مردم داخل شده و زندگی را بر آنان تنگ آورده بودند. این هردو سبب بوجود آمدن نارضایی عمیق از دستگاه حکومتی در میان ایرانیان شده بود که این نارضایی نیز به نوبه ی خود آشفتگی ها در سطوح بالای اداره ی مملکت را افزایش می داد و شورشهای سرداران و شاهزادگان را فزونی می بخشید. ناگفته پیداست که چنین اوضاع آشفته ای در یک امپراتوری بزرگ و ثروتمند تا چه اندازه می تواند برای همسایگان فقیر ولی جنگجوی عرب تحریک کننده و وسوسه انگیز باشد. در طول این سالها بارها و بارها گروههایی از اعراب بادیه نشین که در نزدیکی مرزهای ایران زندگی می کردند به ایران حمله ور شدند ولی ماموران مرزبانی توانستند تهاجم آنان را دفع نمایند. با آغاز خلافت عمر در میان اعراب ، اختلافات و آشفتگی ها در ایران به اوج رسیده بود و همچنین بود وضع طمعکاری اعراب و وسوسه ی حمله ی به ایران در میان سران آنان ؛ تا آنکه سرانجام روزی رسید که عمر به منبر رفت و برای مردم گرسنه ی خود اینچنین خواند :
«ای مردم ! خداوند شما را به زبان رسول خویش گنج خسروان و قیصران وعده داده است. برخیزید و جنگ با فرس را ساز کنید. » با شنیدن اسم فرس همگان خاموش شدند مگر ابو عبید بن مسعود ثقفی که برخاست و بانگ برآورد که من نخستین کس باشم که بر این مهم برآیم ؛ دیگران نیز به او تاسی جستند و مهیای نبرد با ایران شدند. عمر ، ابو عبید را بر آنان امیر گردانید و این لشکر برای جنگ با ایرانیان روانه ی عراق شد. این سپاه دو بار در حدود حیره و کسکر با مرزداران ایران درآویخت و پیروز شد و سپس در آنسوی فرات با گروهی از سپاهیان ایران رو در رو گشت. پیل بانی از ایرانیان در این هنگام ابوعبید را به زیر پای پیل گرفت و به هلاکت رساند. دیگر اعراب نیز از بیم گریختند. چون خبر این شکست به عمر در مدینه رسید هراسان شد و سپاهی تازه به سرکردگی «مثنی» روانه ی جنگ کرد. این سپاه توانست شکت پیشین را جبران کند و به سپاهی از ایران به سرداری « مهران مهروبه » فائق آید و تا دجله پیش رود. در این هنگام از جانب ابله و بصره نیز سپاه اعراب پیشرفت هایی کرده بود و در خوزستان و بصره مرزداران ایران را شکست داده بود. در این زمان مثنی خبر یافت که رستم در مداین به تدارک سپاه مشغول است و عمر را از این خبر آگاه ساخت. عمر خود در رأس سپاهی راهی ایران شد. در بین راه مرتباً اعراب بادیه نشین را به جهاد در راه خدا ( و صد البته تا اندازه ای هم در راه ثروت فزون از شمار ایرانیان ) فرا می خواند و آنان نیز به اشتیاق می آمدند. ولی در آخرین لحظات به توصیه یارانش ، عمر از همراهی این لشکر منصرف شد و « سعد وقاص » را امیری داد.
سعد با سپاه عظیمی از همه ی قبایل عرب آهنگ قادسیه کرد. از آن سوی نیز ، رستم به همراه سپاهیان ایران به دفاع می آمد. دو لشکر در قادسیه فرود آمدند و چهار ماه به مذاکره و تبادل سفیران گذراندند. آنگاه رستم نبرد را آغاز کرد ؛ سه روز به سختی نبرد کردند و از هر دو جانب کشته های فراوانی به خاک افتادند تا آنکه در چهارمین روز رستم کشته شد. پیکرش را یافتند که فزون از صد زخم داشت و چون دانستند که سردار سپاه است ، سرش را بریدند و بر نیزه کردند. مرگ رستم ضربه ی سختی به سپاه ایران وارد آورد. بسیاری از سربازان پس از آن حادثه از میدان گریختند و آنان که ماندند به دست اعراب کشته شدند. سپاه ایران در همان روز شکست خورد و اعراب مشغول غارت کردن سپاه و به غنیمت گرفتن دارایی های
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 37
تمدنهای اژه ای
در 3000 تا 1000 ق.م سه فرهنگ وابسته به هم در یونان و جزایر اطراف وجود داشتند که در کل به نام هنر اژه ای معروفند- که نام آنها از نام دریای اژه گرفته شده است.
این سه فرهنگ عبارتند از :
•فرهنگ سیکلادی :
واقع در جزایر بین کرت و یونان که " مینوسی پیشین " هم نام دارد.
•فرهنگ مینوسی :
متعلق به جزیره"کرت" که به عصرمفرغ متاخر بازمیگردد.1800ق.م
•فرهنگ میسنی :
مربوط می شود به سرزمین اصلی یونان.2000 ق.م
تمدن کرت را می توان نخستین تمدن بزرگ مغرب زمین محسوب کرد.
از کاخ های به جای مانده- کنوسوس، فایستوس ومالیا را می توان نام برد.
بزرگترین این کاخها- کنوسوس- می باشد.
کنوسوس ساختمانی سه طبقه و بی نقشه که روی تپه ای کم ارتفاع بنا شده است. این قصر برج و بارو ندارد.
هنر اژه ای
کاخ کنوسوس ( 1500 – 1600 پیش از میلاد ) بزرگ ترین کاخ در دوره ی مینوسی پسین که دارای ساختمانی بی نقشه بود . زمین حیاط بزرگ مستطیل شکلی که تمام واحدهای کاخ گرداگرد آن ساخته شده اند ، در زمان کاخ کهن تسطیح شده بود و شیوه ی حلقه زدن ساختمان ها به دور آن حکایت از این دارد که نقشه اش پیشاپیش تهیه نشده بود بلکه چندین هسته ی مرکزی ساختمانی ، همراه با هم رشد می کرده اند و حیاط مزبور نیز نقش عامل سازمان دهنده ی اصلی را ایفا می کرده است . دومین عامل سازمان دهنده ، دو دالان دراز بوده اند . یک دالان شمالی-جنوبی در ضلع غربی حیاط ، اتاق های اداری و تشریفات را از انبارها که محل ذخیره سازی شراب ، غلات ، روغن و عسل در خمره های بزرگ بودند ، جدا می کرده است . در ضلع شرقی حیاط ، یک دالان شرقی-غربی ، تالارهای مخصوص شاه و ملکه و تالارهای پذیرایی ( جنوب ) را از اتاق های کارگران و پیش خدمت ها ( شمال ) جدا می کند . در کوشه ی شمال غربی کل مجتمع ساختمان ، " میدان " یا " محوطه ی تئاتر " با پله ها ( صندلی پله ای ؟ ) در دو طرف – نخستین نسل تئاتر یونان در دوره های بعد – دیده می شود . در زیر کاخ ، شبکه ی کارآمدی برای فاضل آب از لوله های سفالی ساخته شده است و به همین علت ، احتمال زیاد می رود که کنوسوس یکی از بهداشتی ترین شهرهای جهان تا پیش از سده ی بیستم بوده باشد . این کاخ سه اشکوب با پله کان های ذاخلی داشت که به گرد روشنایی و هواکش های آن ساخته شده بودند . از ویژگی های مشخص کننده ی ستونهای مینوسی ، که در آغاز از چوب ساخته شده بودند ولی بعدها با سنگ بازسازی شدند ( به اعتقاد امروزیان با تناسب های نادرست و بزرگ تر ) ، سرستون های پیازی شکل و بالشتکی و شیوه ی مخروطی شدن تنه ی ستون در سمت قاعده و پهن تر شدنش در رأس بود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 60
مقدمه:
ایرانی نمیترسد ز دشمن نیک میدانی
نبازد رنگ خود را پیش دشمن مرد ایرانی
بدان ای فرد خون آشام این است حکمت کارم
مرا ننگ است دشمن زرد بیند رنگ رخسارم
گرامی میهنم ای خاک ایران نماد هستی ومهد دلیران
هزاران یادگار از روزگاران
هنوز آن گام سر بازان جانباز خروش راد مردان سر افراز
به گوش آید ز ابر وباد و باران ز تندرهای قلب کوه کوهساران
همی آید به گوشم این نداها توان بخشد به جانم این صداها
منم در ساحل و ماتم گرفته وجودم را سراسر غم گرفته
تو ایرانی ودریایی پر از جوش منم آن مرغ بوتیمار خاموش
به چشمم ناید از مهرت دمی خواب
که می ترسم زدریا کم شود آب
که آن فر و شکوهت تیره گردد دو چشمانم از این غم تیره گردد
هنر ایران در گذر تاریخ
سیر تکاملی هنر ایرانی را در ریشه حوادث تاریخی این کشور می توان یافت. بنظر می رسد که آب و هوای متفاوت ایران اثر خود را بر ساکنان اولیه این سرزمین در پیدایش هنرهای گوناگون در دوره های تاریخی گوناگون داشته است. کوهها , صحراها و پدیده طبیعی ایران هستند که از میان آنها دسته های هنری گوناگون زمانهای قدیم به پا خواسته اند فلات ایران باقیمانده کوهای قدیمی محل سکنای آریانهای اولیه به قدمت ده هزار سال پیشین بوده است.
خانه ها قدمتی بین 6 تا 8 هزار سال دارند. بقایای این آثار در دو دامنه کوه ایران با سلسله جبال البرز و زاگرس قرار دارند حفاری های باستان شناسان در این دو منطقه , آثار هنری بسیار مهمی مشتمل بر نقاشی های غارنشینان , لوازم خانه و ابزار فلزی , سفالی ابزار جنگی می باشد.
کوههای زاگرس مرکز عشایر گوناگون بوده است. بدون شک بیشتر عناصر فلزی هزاره دوم که امروزه مشهود هستند در نواحی لرستان بوده است مقادیر متنابهی از این آثار در موزه فرهنگی باستانی لرستان در معرض دید قرار دارد دیگر منطقه کوهستانی ایران که در تاریخ هنر ایران بسیار مهم می باشد و آثار هنری بسیار مهمی در دامنه آن پیدا شده ؛ سلسله جبال البرز می باشد. دامنه شمالی این رشته کوه , مازندران و گیلان , محل سکنای نژادهای قدیم ایران می باشد.
ظروف فلزی اولیه از جنس مارلیک در تپه ای به همین نام در رودبار در منطقه گیلان , متعلق به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح می باشد. این ظروف که از طلا و نقره و فلز ساخته و آراسته شده اند , معرف نژادی هستند که باستان شناسان اعتقاد دارند که با گروه هند و اروپایی – مستقر در فلات ایران , امپراطوری قدرتمند مادها را در اول هزار قبل از میلاد پایه گذاری کردند.
در کناره انتهایی صحرای ایران نزدیک کاشان – در ناحیه ای بنام سیالک , ردپای اولیه ساکن در نواحی مرکزی ایران پیدا شده است سیالکها وسایل خود را از سنگ می ساختند و به تدریج از سنگ تیز استفاده کردند. ذوق هنری این مردم در کنده کاری های روی استخوان که برای اولین بار انجام شده , نمایان است.
در ابتدای اولین هزاره قبل از مسیح , تفاوت زیادی بین تمدن شمال غربی مثل قفقاز و نواحی شرقی آناتولی وجود داشت این دوره فرهنگی بعنوان تمدن اورارتو شناخته می شود. تحقیقات باستان شناسی در این زمینه , در نواحی مانند آذربایجان , اصفهان , شیراز و حومه تهران , شامل قلعه ها و استحکامات این تمدن , و آثار هنری ارزشمندی می باشد. یکی از قدیمی ترین آثار , اورارتو ؛ باقیمانده قلعه بسطام در اطراف دریاچه اورمیه در غرب آذربایجان شامل اتاقها , سرلاب ها , برج نگهبانی , و مغازه ها و سایر قسمتها می باشد. دو آسیاب آبی نیز که با آب رودخانه نزدیک کار می کردند , کشف شده است.
در حفاری های این قلعه تاریخی کردبندهایی , حلقه های شیشه ای , مهرهای سفالی , و وسایل سفالی و جنگ افزارهای از سنگ های ریز سمبل ساکنین شمال غربی ایران بدست آمده است. مهمترین اثر کشف شده در این قلعه ؛ کتیبه بارست خط هیروگلیف است ,که نشان می دهد تمدن اورارتو دارای حروف نوشتاری ویژه ای بوده اند.
نکته جالبی که در مطالعه هنر ایرانی بنظر می رسد این است که , هنر ایران مستقل از مکان و زمان پیدایش منعکس کننده روحیه و تمایلات ایرانی ها می باشد نکته دیگری که بنظر می رسد, تنوع آثار هنری است این امر نشان می دهد ایرانیان باستان , در مناطق مختلف مهارت های بالایی داشته اند.
معماری در زمانهای مختلف از ابتدای عصر امپراطوری مادها از شکوه و عظمت بالایی برخوردار بوده و رو به پیشرفت گذاشت. در اواخر این مرحله تاریخی , معماری دوره اسلامی با تجهیزات و سلیقه ای به شیوه ساسانیان , از چنان جلوه ای برخوردار بود که در دنیا کم نظیر می باشد. در همان زمان هنرمندان مسلمان ایرانی , طاق ها , دست نوشته های تزئینی و طرحهای رنگی بسیار متنوع باشکوهی در مناطق مذهبی ساخته و ایجاد کردند. پیشرفت سایر هنرها مانند کارهای فلزی , منسوجات , کارهای شیشه ای , نقاشی , سفالگری و سایر اثار هنری – ملی ایران , مدت زمانی به طول انجامید. گاهی اتفاقات تاریخی , جنگ , پیروزی , هجوم بیگانگان , انزوال و فرمانروایی پادشاهان , اتفاقات طبیعی , خشکسالی , قحطی و زلزله اثر خود را بر سیر و پیشرفت آثار هنری بجای گذاشت.
جداول تاریخی به شناخت تاریخ اتفاقات هنری کشور , شکل گیری , تحول و توسعه آنها کمک می کند:
5 هزار سال قبل از مسیح ایرانیان که این نسل که زمستانها و تابستانها کوچ می کردند , شروع به ساخت خانه های سفالی کردند ابزارهای سنگی پیشرفت کرده و با افزودن قسمت هایی از جنس استخوان تکمیل شدند , وسایل خانه با رنگ های قرمز و مشکی رنگ شده و در آتش پخته می شدند.
در طی 4000 سال قبل از مسیح ساکنان زاگرس دهکده ها را ساخته و به تدریج بصورت متراکم زندگی کردند و معماری ایجاد شد. ابزارهای جنگی در این مناطق همچنان از سنگ بود ولی در پایان این عصر شمشیر و خنجرهای فلزی , کتیبه ها با دست خط های اولیه ایلاهیس بوجود آمد
3000 سال قبل از میلاد مسیح , سنگ سفید , قیر و انواع دیگر سنگ ها برای ساخت ابزار هنری استفاده می شد. ظروف سالی آبی تیره و زغالی رنگ رواج یافت. سلاحهای فلزی در مناطق مختلف ایران مثل شوش و نهاوند استفاده شد و زیورهای مختلفی از طلا , عقیق و لاجورد ساخته شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 62
عنوان:
نگاهی بر
نقش و تأثیرِ هنر و فرهنگ ممالک گشودهشده
بر شکلگیری معماریاسلامی
استاد:
سرکار خانم دکتر مصطفوی
دانشجو:
الهه شاکراردکانی
زمستان 1387
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه ............................................................................................1
فصل اوّل
مؤلفههای فرهنگی در عربستان پیش از اسلام .................................................
دستاوردهای معماری عربستان در صدر ورود اسلام .........................................
فصل دوّم
سنتهای فرهنگی و هنری ممالک گشودهشده در صدر اسلام ...........................
امویان و هنر آنها .................................................................................
سنت هنری عباسیان ...............................................................................
سرزمینهای غرب اسلامی ......................................................................
معماری امویان اسپانیا ............................................................................
معماری شمال افریقا و اسپانیا ...................................................................
معماری فاطمیان شمال افریقا و اسپانیا ........................................................
فصل سوّم
خصوصیات فضای کالبدی مسجد ...........................................................
گنبد ...............................................................................................
مناره ...............................................................................................
محراب ...........................................................................................
مقصوره ..........................................................................................
صحن ...........................................................................................
ایوان ............................................................................................
یک نکته .......................................................................................
فصل چهارم
جلوهگری نور و ذوق ایرانی ..............................................................
تزئینات کاشیکاری .......................................................................
فصل پنجم
معماری غیر دینی ..........................................................................
مقدمه
وقتی به هنر تعبیر "اسلامی" اطلاق میشود به اقوامی اشاره میکند که زیر نظر حکام مسلمان میزیستهاند و یا در فرهنگها و جوامعی زندگی میکردهاند که به شدت متأثر از ویژگیهای خاص حیات و اندیشه اسلامی بودهاند.
تعبیر اسلامی بر خلاف تعبیر مسیحی نه تنها به یک دین بلکه به یک فرهنگ عمومی هم اطلاق میشود.
اعراب فاتح با سنتهای اندکشمار و آموزههای محدود هنری خود در جهانی رخنه کردند که هم از لحاظ مضامین و قوالب هنری و واژگانعمومی خاص آن بسیار پرمایه و غنی بود.
حال برای فهم و درک هنر اسلامی و اشکالی که پدید آورد و نیز طرز و شیوه آفرینش آنها باید پیش از همه این نکته را روشن کرد که آیا اعراب فاتح این سرزمینها سنت خاصی با خود به ارمغان آوردهاند؟ و این سنتها در مقایسه با سنتهای موجود در تمدنهای آن زمان درچه درجهای از اهمیت قرار دارند؟ آیا دین جدید پدیدآورنده بعضی از نگرهها و اصولی بود که بیان هنری یافتند؟ مسلمانها در سرزمینهای گشودهشده کدام نهضتها و حرکتهای هنری را شکل دادند؟