لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
رستم پسر زال
نبرد رستم و اسفندیار
رستم نام آورترین چهرهٔ اسطورهای در شاهنامه و به تبع آن برترین چهرهٔ اسطورهای ایران است. او فرزند زال و رودابه وتبار پدری رستم به گرشاسپ (پهلوان اسطورهای و چهرهٔ برتر اوستا) میرسیده. رستم به دست شغاد (برادرش) کشته شد.
رستم در شاهنامه
رستم در شاهنامه هر کاری میکند ولی با این همه ما او را به عنوان انسان میشناسیم چه که او هم واله میشود، گناه میکند. برخی معتقدند رستم زاییده خامهٔ توانای فردوسی آن رستم سکزی راستین نیست. ایرانی است در بردارندهٔ قهرمانیهای نیایش گرشاسپ و تواناییهای چامهای فردوسی و نیاز مردم ایران به چنین استورهٔ زنده و دیرپایی.
مهمترین حوادث و اقدامات رستم که در شاهنامه به نظم آمده عبارت است از:
کشتن پیل سپید
نجات دادن کیکاووس و سایر پهلوانان در بند دیو سپید درمازندران با گذشتن از هفت خوان
نجات کاووس از بند شاه هاماوران
بیرون راندن افراسیاب از ایران که در غیبت کاوس به ایران تاخته و آن را مسخر ساخته بود
جنگ با سهراب
پرورش سیاوش پسر کاووس
خونخواهی سیاوش و تاختن به توران
نجات بیژن پسر گیو از چاه افراسیاب.
کشتن اسفندیار
پرورش بهمن پسر اسفندیار
رستم در دیگر منظومههای حماسی
کارهای دیگر رستم بنا به سایر منظومههای حماسی
فتح دژ سپندکوه
جنگ با برزو
جنگ با جهانگیر پسر خود
هفتخوان رستم
هفت خوان در شاهنامهٔ فردوسی هفت مرحلهٔ دشواری بودند که رستم برای رسیدن به کیکاووس که اسیر بود مجبور به طی آنها شد.
داستان
کیکاووس در دژی کوهستانی اسیر است. رستم به نجاتش میرود و در راه از هفت بلا جان سالم به در میبرد.
خوان اول: بیشه شیر
رستم شب و روز میرفت وراه دو روزه را در یک روز میپیمود تا به دشتی رسید پر از «گور»کمند انداخت،گوری گرفت،آتشی افروخت و شکار را بریان ساخت وخورد.«رخش»را یله کردو خود شمشیر زیر سر نهاد و بخفت،پاسی ازشب گذشته،شیری«یلی» خفته و اسبی آشفته دید نخست قصد کشتن اسب کرد رخش چنان بر سر شیر کوفت که نقش زمین گردید .رستم از خواب برخاست،شیری مرده دید ورخش را مورد نوازش قرار داد وسحرگاهان به ادامهٔ راه پرداخت.
خوان دوم: بیابان بی آب
رستم در این خوان به همراه رخش در بیابان بی آب و بسیار گرم گرفتار شد.
بیابان بی آب و گرمای سخت
کزو مرغ گشتی به تن لخت لخت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 63
چکیده:
موضوع پژوهش حاضر،و بررسی و مقایسه میزان اضطراب کلی دانش آموزان دختر و پسر محروم از پدر که مادرشان ازدواج مجدد کرده اند و آنهایی که مادرشان بعد از فوت پدر ازدواج مجدد نکرده اند وهمچنین دانش آموزان دخترو پسر دارای هر دو والد اصلی، می باشد که این افراد در پایه سوم راهنماییو در محدوده سن16-14سال قرار گرفته اند و نمونه گیری بصورت تصادفی از کلیه مدارس راهنمایی دخترانه و پسرانه شهر تهران در سال تحصیلی84-83 انجام گرفته است 0
بررسی و مقایسه به وسیله اجرای آزمون اضطراب آر0بی0کتل صورت گر فته است وهمچنین پرسشنامه ای به منظورتفکیک دانش آموزان محروم از پدرکه مادرشان ازدواج مجدد کرده اندودانش آموزان محروم از پدرکه مادرشان ازدواج مجدد نکرده اند همچنین بررسی نظارت آنها دراین امر تهی هشده واز دانش آموزان خواسته شد که پس از اتمام پاسخگویی به آزمون به سوالات این پرسشنامه جواب دهند.
سرانجام اینکه فرض کلی پژوهش مبنی بر معناداربودن تفاوت میزان اضطراب دانش آموزان محروم از پدرکه مادرشان ازدواج مجدد کرده اند وآنهایی که مادرشان ازدواج مجدد نکرده اند تایید نشد0 البته بین میانگین این دو گروه تفاوت وجودداشت بطوریکه میانگین اضطراب گروه اول کمتر ازمیانگین اضطراب گروه دوم بود0 ولی دوفرض دیگر پژوهش مبنی برتفاوت میزان اضطراب دوگروه ذکرشده دربالا بادانش آموزان دارای هردو والدتایید شد0 همچنین مطابق بانتایج پاسخهای دانش آموزان به پرسشنامه دوم اینطور گزارش می شودکهاکثرا" باامرازدواج مجدد مادرمخالف بوده وآنهایی که مادرانشان ازدواج مجدد کرده اند دلیل این امررابیشتراصرار اطرافیان می دانند.
تقدیم به : پدرومادرم، عزیزانی که وجودشان برایم همه مهرووجودم برایشان همه رنج ، آنان که فروغ نگاهشان، گرمی وروشنی رویشان سرمایه های زندگی ام بوده وخواهد بود.
خواهرانم، که محبت هایش را هرگز فراموش نخواهم کرد
تقدیر:
اینک که به لطف ایزدمنان موفق شدم دوره به یادماندنی دانشگاه راپشت سربگذارم برخودلازم می دانم که به رسم ادب
وسنت نیکوی سپاس ازتمام اساتید بزرگواری که توفیق شاگردی درمحضرشان راداشته ام سپاسگزاری نمایم بویژه ازاستاد محترم وعزیزم جناب آقای سعید بهشتی که درانجام این
پژوهش مراازراهنماییهاوحمایتهای بی دریغ خویش بهره مند ساخته اند کمال تشکر و قدردانی رادارم.
فصل اول
بیان مسئله
مقدمه
ازدواج مسئله مهمی است که بسیار سفارش شده است زن ومرد افریده شده اند تا درکنار یکدیگر قرار گرفته وآرامش یابند . زن ومردی که هر کدام تنها زندگی می کنند می توانند باازدواج به افق تازه ای از زندگی دست یافته و بامشارکت یکدیگر بسیاری از مشکلاتشان را که شاید به تنهایی از عهده حل انها بر نمی امد ند را حل کنند وهمچنین از نظر سلامت روانی نیز تامین می شوند.هر چند ممکن است بعضی از ازدواج ها سرانجام خوشایندی نداشته باشد.
و کانون به علت های مختلف از هم بهپاشد ولی در مجموع می توان گفت که در روزگار پر کشمکش امروز ، شاید تنها جای امنی که می توان یافت محیط خانه و زندگی در کنار افراد خانواده است .
در خانواده علاوه بر حضور زن ومرد که بعد ها نقش مادر وپدر را بر عهده می گیرند ، فرزندانی نیز وجود دارند
که تر بیت وپرورش آنها بسیار حائز توجه واهمیت است وپدر ومادردر قبال این امر نقش اساسی برعهده دارند که باید بامشارکت یکدیگر این نقش راایفا کنند . حال اگر هر یک از آنها در انجام وظیفه خود کوتاهی کنند یا اینکه در محیط خانواده حضورنداشته باشد عوارض ناگواری در پی خواهد داشت که دامنگیر همه اعضای خانواده مخصوصاً فرزندان خواهد شد، چرا که فرزنان والدین خود را تنها تکیه گاه خویش دانسته ودرغیاب آنها ممکن است دچارآسیب های جبران ناپذیری شوند.
عدم حضور والدین می تواند علل های مختلفی همچون طلاق مرگ آنها سفرهایطولانی و... داشته باشد که واکنش فرزندان در قبال هر کدام متفاوت است . آنها ممکن است از والد تنها انتظار زیادی داشته ودائم نگران باشند که آینده آنها چه خواهدشد . وظیفه والد تنها نیز بسیارمشکل می شود چرا که باید در یک لحظه هم نقش پدر را بازی کندوهم مادرراوتمام مسئلولیت های زندگی را به تنهایی به دوش بکشد.ااو باید تصمیم بگیرد که چگونه ازعهده وظایف خود برآید وکوچکترین تصمیم او در مورد اداره ی زندگی می تواند تاثیرات عمیقی برکل ساختار خانواده مخصوصافرزندا وسلامت روانی آنها داشته باشد. والدتنها ممکن است تصمیم به ازدواج مجدد بگیردتابتواند بامشارکت همسر جدید خود مشکلات رابهتر حل کند . فرزندان در قبال این امر واکنش های متفاوتی خواهند داشت که البته بر اساس سن وجنس آنها متفاوت می باشد .
البته کیفیت تاثیر ازدواج مجدد هنوز بطور مطلق بیان نشده واحتیاج به بررسی وتحقیقات گسترده ای دارد .
باتوجه به میزان وتعداد زیاد خانواده های تک سرپرست و واکنش های اطرافیان و جامعه در قبال این مسئله به نظر می رسد بایستی ابعاد مختلف آن مور د بررسی قرار گیرد تا شاید نتایج این پژوهشها بتواند پشتوانه تصمیم زنان ومردان همسر از دست داده جهت اخذ مناسب ترین تصمیم ها و تامین بهترین شرایط برای خود و فرزندانشان وهمچنین روشن شدن وظا یف ناپدری ونامادری در برابر فرزندان باشد .
مقایسه هوش هیجانی و جرات ورزی در دانش اموزان دختر و پسر نابینا و عادی
چکیده :
پژوهش حاضر، به منظور مقایسه هوش هیجانی و جرأت ورزی در دانش آموزان دختر و پسر نابینا و عادی مقطع متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 85-1384 صورت گرفته است. بدین منظور 180 دانش آموز دختر و پسر ( 120 دانش آموز عادی و 60 دانش آموز نابینا ) به روش نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامههای هوش هیجانی « بار – ان » و جرأت ورزی گمبریل و ریچی پاسخ دادند. یافتههای پژوهش نشان داد که بین هوش هیجانی کلی دانش آموزان دختر و پسر عادی و نابینا تفاوت وجود دارد، به طوری که هوش هیجانی دانش آموزان عادی بیشتر از دانش آموزان نابینا است و نمرات دانش آموزان نابینا در مولفههای خود آگاهی هیجانی، ابراز وجود، خود شکوفایی، استقلال، روابط بین فردی، حل مسأله، انعطافپذیری، تحمل استرس، کنترل تکانه و شادکامی پایین تر از دانش آموزان عادی است.
مقدمه
هوش هیجانی، شکلی از هوش اجتماعی و پیشبینی کننده مناسبی در کارآمدی کلی و کارآمدی در حیطههای خاص نظیر عملکرد شغلی است و توانایی کنترل احساسات و هیجانات خود ودیگران، تمایز میان آنها و استفاده از این اطلاعات برای هدایت تفکر و عمل فرد را در بر میگیرد ( سالووی و مایر [1]، 1990 ). هوش هیجانی با شناخت فرد از خودش و دیگران، ارتباط با دیگران، سازگاری و انطباق با محیط پیرامون که برای موفق شدن در برآوردن خواستهای اجتماعی لازم است، مرتبط است. هوش هیجانی، توانمندی تاکتیکی [2] در عملکرد فردی است (بار – ان، 2000 ). هوش هیجانی تأثیر بسیار زیادی بر شادی و رضایت افراد دارد. کسانی که هوش هیجانی خود را به کار میگیرند و با محیط اطراف خود سازگاری بیشتری دارند، اعتماد به نفس بالایی نشان میدهند و از توانایی خود آگاهند. رابطه مستقیم بین هوش هیجانی و زندگی خوب و سالم نشان میدهد که توجه به هیجان ها، آگاه بودن و آگاه ماندن از آنها و استفاده از انها در راهنمایی کردن رفتار، اهمیت زیادی دارد ( برادبری، گریوز 2005 ).
افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، از توانشهای اجتماعی موثرتری نیز برخوردارند و به واسطه ی آن روابط بین فردی مطلوبی را ایجاد کرده، میتوانند هیجانات خود را درک و ابراز کنند و توانایی درک هیجانهای دیگران را نیز داشته باشند ( سالووی و مایر، 1990 ). با توجه به ا ینکه مهارتهای هیجانی و اجتماعی در ارتباط با دیگران آموخته میشوند و لازمه کسب بسیاری از این مهارتها داشتن قدرت بینایی است، در نتیجه افراد نابینا به واسطه ی نقص بینایی خود، از به دست آودرن چنین تجربیاتی محروم هستند. این تجربیات میتوانند تأثیر زیادی بر بالیدگی هیجانی و تعامل اجتماعی افراد نابینا داشته باشند ( قمرانی و جعفری، 1383 ).
فصل اول
کلیات
بیان مسئله :
هوش هیجانی، شکلی از هوش اجتماعی در حیطههای خاص نظیر عملکرد شغلی ایت و توانایی کنترل احساسات و هیجانات خود و دگیران، تمایز میان آنها و استفاده از این اطلاعات برای هدایت تفکر و عمل فرد را در بر میگیرد معلولیت بینایی میتواند عامل مؤثری در هوش هیجانی باشد، به طوری که دانش آموزان نابینا، دارای هوش هیجانی پایین تری نسبت به همسالان عادی خود هستند. قابل توجه است که معلولیت بینایی، برخی از مؤلفههای هوش هیجانی را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهد، به طوری که دانش آموزان نابینا در مؤلفههای خودآگاهی هیجانی ابراز وجود، خود شکوفایی، استقلال، روابط بین فردی، حل مسأله، انعطافپذیری، تحمل استرس، کنترل تکانه و شادکامی نمرات پایین تری نسبت به دانش آموزان عادی کسب کردند.
دراین تحقیق نشان خواهیم داد که معلولیت بینایی به طور یکسان دختران و پسران را تحت تأثیر قرار نمی دهد و برخلاف عدم تفاوت در دانش آموزان عادی، هوش هیجانی دختران نابینا، کمتر از پسران است همچنین دانش آموزان عادی نسبت به دانش آموزان نابینا از میزان جرأت ورزی بالاتری برخوردار بودند.
اهمیت و ضرورت تحقیق:
با توجه به اهمیت هوش هیجانی در سازگاری فردی و اجتماعی، به نظر میرسد افرادی که دچار نارسایی بینایی میباشند، مشکلاتی در ارتباط با سازگاری فردی و اجتماعی داشته باشند. چنین مشکلاتی ممکن است بر هوش هیجانی و مؤلفههای آن در افراد نابینا مؤثر باشند و موجب تفاوت هوش هیجانی در افراد نابینا و بینا گردند. به طور کلی مسأله ای اساسی پژوهش حاضر این است که آیا افراد نابینا و عادی از نظر هوش هیجانی و جرأت ورزی متفاوت هستند ؟ و آیا بین هوش هیجانی و جرأت ورزی رابطه وجود دارد ؟
اهداف نظری و عملی تحقیق:
مفهوم هوش هیجانی، توانمندی تاکتیکی در عملکرد فردی است ( بار – ان، 2000 ). هوش هیجانی تأثیر بسیار زیادی بر شادی و رضایت افراد دارد.
کسانی که هوش هیجانی خود را به کار میگیرند و با محیط اطراف خود سازگاری بیشتری دارند، اعتماد به نفس بالایی نشان میدهند و از توانایی خود آگاهند. رابطه مستقیم بین هوش هیجانی و زندگی خوب و سالم نشان میدهد که توجه به هیجان ها، آگاه بودن و آگاه ماندن از آنها و استفاده از انها در راهنمایی کردن رفتار، اهمیت زیادی دارد ( برادبری[3]، گریوز[4] 2005 ).
کسانی که قادر نیستند از مهارتهای هوش هیجانی خود استفاده کنند، به احتمال زیاد، برای مدیریت روحیه و خلق خود از روشهای دیگری که کمتر اثر بخشی دارند، بهره میگیرند. احتمال دارد که آنها دو برابر بیشتر از دیگران مضطرب، افسرده یا معتاد شوند و حتی افکار خودکشی به سرشان بزند ( برادبری، گریوز 2005، ترجمه گنجی 1384 ).
چنین مشکلاتی ممکن است بر هوش هیجانی و مولفههای آن در افراد نابینا موثر باشند و موجب تفاوت هوش هیجانی در افراد نابینا و بینا گردد.
اهداف تحقیق :
هدف کلی :
1- Salovey & Mayer
2- Tactical Functioning
[3] - Bradberi
[4] - Geriuz
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
بررسی نگرش والدین (پدران و مادران) دانشآموزان پسر مدارس نظام جدید آموزش متوسط در مورد تاثیر راهنمایی و مشاوره تحصیلی در انتخاب رشته تحصیلی آنان در سطح شهرستان فریمان
چکیده : این پژوهش بمنظور بررسی نگرش والدین دانشآموزان پسر مدارس نظام جدید آموش متوسطه در مورد تاثیر راهنمائی و مشاوره تحصیلی در انتخاب رشته تحصیلی میباشد. بدین منظور سه فرضیه زیر مطرح شدند. الف ) از نظر اولیاء تاثیر راهنمایی و مشاوره دانشآموزان با مشاورین تحصیلی در انتخاب رشته تحصیلی تاثیر زیادی دارد. ب ) نظر اولیا دانشآموزان نسبت به فعالیتهائی که مشاورین در زمینه کمک در حل مشکلات تحصیلی نظام جدید به آن مشغولند مثبت است . ج) از نظر اولیا انتخاب و هدایت رشته تحصیلی دانشآموزان متناسب با رغبت و استعداد و توان آنها و مورد تایید اولیا آنان میباشد. روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایشی میباشد. جامعه آماری عبارتست از دانشآموزان پسر اول متوسطه نظام جدید در سطح شهرستان فریمان هستند. بر اساس ضریب اطمینان 5 درصد و با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه تعداد 206 نفر به عنوان نمونه با روش نمونهبرداری طبقهای تصادفی دو مرحلهای انتخاب شدند. به منظور دستیابی به اطلاعات مورد نیاز پرسشنامه ابتدا بر روی 25 نفر بطور آزمایشی اجرا شد، پس از اصطلاحات لازم به تعداد 206 نسخه آماده و در اختیار آنان قرار گرفت . ابزار اندازهگیری عبارت از یک پرسشنامه با دو بخش مستقل که بخش اول اطلاعاتی را در مورد والدین و بخش دوم پرسشنامه اطلاعاتی را در مورد دانشآموزان گردآوری میکند. پس از جمعآوری اطلاعات با استفاده از برنامه کامپیوتری "SPSS" اطلاعات استخراج شد و برای بررسی تاثیر بین متغیر مستقل و وابسته از آزمون مجذور کای و محاسبه نسبت والدینی که نظر آنها مثبت است . استفاده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج پژوهش نشان میدهد که بین دو متغیر راهنمایی و مشاوره دانشآموزان با انتخاب رشته تحصیلی تاثیر زیادی وجود دارد و مشخص شد که در سطح معنیداری 0/0009 نظر اولیا نسبت به تاثیر زیاد فعالیتهای مشاورهای بر انتخاب رشته تحصیلی بیش از 60 درصد است . p>6. همچنین نظر اولیا در خصوص فعالیتهای مشاورین در زمینه کمک در حل مشکلات تحصیلی، تربیتی دانشآموزان مشخص شد که در سطح معنیدار 0/0009 نظر اولیا نسبت به عملکرد مشاورین مثبت باشد. p>6. و رشتههای تحصیلی توصیه شده توسط مشاورین به دانشآموزان متناسب با رغبت و استعداد و توان شاگردان میباشد میتوان نتیجه گرفت که در سطح معنیداری 0/0009 بیش از 60 درصد نظرات اولیا مورد تایید قرار دارند p>6
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
ارتباط، علل، دلایل و راهکارها
نوشتار حاضر در سه بخش، تحت عناوین زیر سامان یافته است:الف) مدخل بحث
1) از دلایل انحراف در ارتباطات اجتماعی، فقدان مباحث تئوریک و عدم معرفی الگوهای مناسب و قابل تقلید از سوی نخبگان فکری، فرهنگی، حوزوی و دانشگاهی است. این مقاله در یک نگاه عقلی به تعلیل ارتباطات بین دو جنس مخالف پرداخته و با تقسیم مجموعه عوامل به دو دسته «علت» و «دلیل» نکاتی را در رابطه با هر یک به بحث گذاشته است. در انتها نیز برای پیشگیری از خطرات فراراه و چاره جویی مشکلات و دردهای موجود، نکاتی مطرح گردیده است.2) مجموعه ارتباطات دختران و پسران را می توان در یک دسته بندی دقیق و منطقی، به دو قسم هویت نوعی و صنفی تقسیم نمود:2-1 ) هویت نوعی و صنفی: هویت هر فرد در یک مبنا به سطح هویت شخصی، فکری و روحی قابل تقسیم است و در مبنای دیگر به دو سطح هویت فردی و جمعی تقسیم می شود (1). در این مقاله هویت به دو سطح نوعی و صنفی تقسیم می شود.منظور از هویت انسانی(نوعی) آن خصوصیاتی است که دختر و پسر را به عنوان انسان در بر می گیرد و از سایر حیوانات و موجودات متمایز می کند. اما در هویت صنفی (جنسی) به دنبال بیان ممیزات دختران از پسران هستیم.2-2) زن و مرد در هویت انسانی (نوعی) مشترک اند. وجه ممیز انسان از حیوانات و موجودات دیگر نیز عقل است(2). از نتایج اشتراک دختر و پسر در هویت انسانی آن است که عقلانیت، علم، آگاهی، خلاقیت و نوآوری برای زن و مرد ممکن است. و در این حوزه ها می توانند با هم رقابت کنند و ارتباط داشته باشند.مدعای دیگر این مقاله آن است که هویت جنسی (صنفی) دختر و پسر و زن و مرد متفاوتند. در نتیجه جسم این دو صنف با هم متفاوت است و رعایت نکاتی در شیوه پوشش و لباس برای هر دو لازم و ضروری است، نگاه آنها فرق دارد و.... بحث حجاب دختران نیز با بحث زیبایی آنها و لزوم حفظ زیبایی و عدم سوء استفاده دیگران از آنها و عدم عرضه ارزان زیبایی زنان قابل توجیه است(3).2-3) بحث ارتباط دختر و پسر با ارتباط زن و مرد از جهت منطقی، موارد و مصداقها رابطه عام و خاص مطلق دارد.2-4) مراد از دختر و پسر، ارتباطات دختر و پسر در مقابل والدین و ... یا دختر و پسر خردسال در مقابل هم نیست، بلکه اولا در بحث ارتباط دختر و پسر، جوهره و گلوگاه بحث به هویت جنسی و حوزه افتراقات دختر و پسر باز می گردد و نه هویت انسانی و اشتراکات. ثانیا آنچه در روابط دختر و پسر مسئله ساز و بحرانآفرین است، روابط آنها حین و پس از بلوغ و عصر مجردی و قبل از تاهل و ازدواج است. (نوجوانی و جوانی)2-5) تقسیم هویت به انسانی و جنسی اعتباری است. اگرچه نگارنده معتقد است در حیطه هویت انسانی تعامل و ترابط، بلامانع است اما رعایت حدود و قیودی برای اینکه این ارتباطات از آفتها و آسیبها مصون بماند، ضرورت دارد.ب) علل و دلایل روابط دختر و پسرهر پدیده از سه منظر قابل توجه و بررسی است؛ مقام توصیف، مقام تعلیل و مقام تجویز و توصیه. رابطه دختر و پسر نیز از هر سه منظر یادشده قابل بررسی و مطالعه است. در مقام توصیف میتوان از وضعیت موجود روابط دختر و پسر توصیفات فراوان ارائه داد، که این روابط گاه حتی به صورت نامطلوب وجود دارد.در مقام تعلیل باید چرایی ارتباط دختر و پسرمورد مداقه قرار گیرد. تا بر اساس آن ببینیم که در مقام تجویز چه باید کرد. در این قسمت عوامل موثر بر ارتباط دختر و پسر تعلیل می گردد.مجموعا عواملی که به عنوان «متغیر مستقل» می توانند بر مسئله ارتباط دختر و پسر به عنوان «متغیر وابسطه» تاثیر بگذارند به دو دسته «علت» و «دلیل» قابل تقسیم اند:1) علل روابط دختر و پسر
روابط دختر و پسر، در همه موارد متکی به علاقیت و گزینش و به عنوان گزینه مطلوب نیست ، بلکه در بسیاری از موارد علل دیگری باعث ارتباط دختران و پسران می باشد. مثلا اگر د ر خانواده و یا دانشگاه و ... با محدودیت جدی مواجه باشد ، ممکن است از خانه بگریزد و به هر بزه و جرم تن در دهد و به روابط ناسالم در باندها کشانده شوند. این گونه ارتباطات بیش از آنکه دلیل داشته باشند، علت دارند.از جمله نیازهای آدمی نیاز تعلق و محبت است اگر دختر و پسر دانشجویی با حضور در تشکل های دانشجویی دیگران او را نپذیرند و دوست نداشته باشند و این نیاز پاسخ مناسب نیابد (خلا عاطفی را هم به این مورد اضافه کنیم ) ممکن است به جنس مخالف پناه ببرد و از این طریق حتی اگر ناصواب باشد پاسخ بگیرد. اینجاست که این ارتباط روابط دختر و پسر بیشتر علت دارد تا دلیل ، و اینجاست که در آسیب شناسی روابط دختر و پسر حتما باید به این نکته که این ارتباطات از کجا منشا گرفته و خاستگاه آن کجاست و در صورتی که به عللی (مثلا خلاء محبت در خانواده، به رسمیت شناخته نشدن در خانواده، اذیت شدن در کنکور، فقر اقتصادی، سخت گیری پدر و مادر، عقده های روانی ایجاد شده در مدارس، خلاء ارایه الگوی مناسب، کم کاری مشاوران تربیتی و روان شناختی آموزش و پرورش و وزارت علوم، برخوردهای متحجرانه و ناپخته نیروهای مذهبی و ...) دختران به پسران و پسران به ارتباط با دختران پناه می آورند آن علل ریشه یابی شده و رفع شود. در غیر این صورت، تا علت هست معلول نیز وجود خواهد داشت. 2) دلایل روابط دختر و پسر دلایلی همچون تحصیل و دادو ستد های علمی ، نیاز به طرح پرسش و پاسخ ، کمک گرفتن جزوات و منابع درسی ، جهات شغلی و فعالیت های مادی ، همکار شدن دختر و پسر و ... باعث می شود که نتوان به طور کلی به عدم ارتباط کاری و سازمانی یا تحصیل زن و مرد و دختر و پسر حکم داد. البته این مدعا به معنای وجود هر گونه ارتباط لجام گسیخته در محل تحصیل ، دانشگاه و محیط کار نیست. ارتباط دختر و پسر در همه حوزه هاو مصادیقی که به هویت انسانی بر می گردد ، در جهان امروز یک ضرورت است و در دفاع از آن می توان اقامه دلیل نمود. ارتباطی که با آفت زدایی و آسیب شناسی لازم ، حدود و ثغور آن از کارتحصیلی ، به صورت قانونی و حقوق ، مدون و مضبوط شود.اما حداقل دلیل در ارتباط دختر و پسر و ضرورت آن ، رسیدن به نهاد خانواده از مجرای ازدواج است و این ارتباط البته مربوط به حوزه های هویت جنسی است. پس برای آسیب شناسی این روابط در حیطه های هویت جنسی، چند نکته قابل توجه اند:اول: ارتباط دختر و پسر برای ازدواج، در صورتی که شرایط ازدواج فراهم نباشد، از سویی باعث هدر رفتن انرژی دو فرد و مانع تحقق آرمان های بلند یک جوان می شود و از سوی دیگر مساله ساز بوده و ممکن است پس از پاسخ منفی یک طرف برای ازدواج، طرف دیگر دچار بحران روحی و فکری شود.دوم: گر چه ازدواج امری لازم و ضروری است، اما به طی شدن مراحل عادی، شفاف و روشن ( نه ارتباطات مخفیانه و پنهانی) نیاز دارد، در غیر این صورت گاهی دختر و پسر فقط در دامی که از سوی دیگری پهن گردیده می افتد. و ارتباط با جنس مخالف، جز استرس و نگرانی و خطر، چیزی برای او