لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
احساس گرسنگی
تعریف احساس : در سطح زیست شناختی (Biological) همه اطلاعاتی را که درباره جهان اطراف خود بدست میآوریم؛ در نتیجه برخورد محرکها بر دستگاههای حسی و تحریک کردن گیرندگان ، سلولهای عصبی (Neurons) و سلولهای مغزی حاصل میشود. در سطح روان شناختی (Psychological) احساسها تجربههایی هستند که توسط محرکهای ساده ایجاد میشوند.
مقدمه
دروازههای شناخت جهان توسط موجود زنده چه سیستمهایی هستند؟
انواع سیستمهای حسی کدام هستند؟
سیستمهای حسی از چه ویژگیهایی برخوردار هستند؟
سیستمهای حسی (چه از نوع عمومی و چه از نوع اختصاصی) به جهت فراهم اوردن اماکن شناخت دنیای اطراف مان بحق به عنوان "دروازههای شناخت" معرفی شده اند. در واقع هر نوع اطلاعاتی که از وضعیت درون و بیرون بدنمان بدست میآوریم ریشه در کارکردهای سیستم حسی دارد. آنها به لحاظ کارکرد که دارند به سخت افزارهای کامپیوتری تشبیه شدهاند اطلاعات را دریافت (Apprehension) و جهت پردازش (Processing) به مغز ارسال میکنند.کل سیستم حسی بدن را میتوان به دو دسته کلی حسهای عمومی (General Sense) و حسهای اختصاصی (Specificity Sense) تقسیم بندی کرد (شکل یک). هر یک از این دو دسته خود شامل ساختارهای خاصی هستند در هر ثانیه میلیونها داده را از درون و بیرون بدن جمع آوری میکند تا در تصمیم گیریها بکار روند.
ساختار سیستم حسی عمومی
سیستم حسی عمومی دستهای از گیرندههای حسی هستند که در تمام سطح بدن پخش هستند و به همین خاطر گیرندههای عمومی نیز نامیده میشوند. دستهای از این گیرندهها در سطح پوست قرار دارد و باعث آگاهی موجود زنده از وقایعی میشود که در اطراف پوستش میگذرد. حسهای پوستی مانند شامل حس درد (گیرندههای آزاد عصبی) ، حس حرارت (گیرندههای رافینی و کروز) و حس لمس (گیرندههای میسنر ، مرکل و انتهای موها) میشود. از طرف دیگر دسته دوم حسهای عمومی در زیر پوست (عمق بدن) قرار دارند و باعث آگاهی ما زا وضعیت تاندونها (گیرندههای تاندونی) ، عضلات (دوکهای عضلانی) ، فشارها (گیرندههای رافینی) ، مفاصل و رباط و دردهای عمقی میشوند.
ساختار سیستم حسی اختصاصی
سیستم حسی اختصاصی با این ویژگی میشود که در نقطه معینی از بدن یعنی سر قرار دارند. این حسها بویژه حس بینایی از مهمترین سیستمهای حسی هستند. آنها همچنین در شاخصترین و بهترین و بالاترین بخش بدن قرار دارند. (تصور کنید از چشمهایمان روی انگشتان پایمان قرار داشت؛ چه وضعیت وخیمی بوجود میآمد.)هر یک از این حسها کار مخصوص به خود را دارا میباشند. بینایی (مهمترین حس) باعث دیدن رنگها ، اشیا و جهان اطراف مان میشود، با گوش صداهای مختلف را که ممکن است دور یا نزدیک باشند در فرکانس معینی میشنویم، سیستم پویایی امکان پوییدن هر چیزی را فراهم میکند که خود با حس دیگری یعنی چشایی (که مزه مواد خوراکی را فراهم میآورد) تا تعادل گستردهای دارد و باعث انتخاب موادی برای خوردن میشود که با سلامتی رابطه مستقیم دارد. همچنین حس تعادلی (دهلیزی) ویژگیهای مشترک سیستم حسی )
حساسیت
یکی از جنبههای بارز سیستم حسی این است که از حساسیت (Sensitivity) فوق العادهای در تشخیص وجود یا تغییر اشیا و رویدادها برخوردار هستند. هر یک از سیستمهای حسی به حداقلی از محرک برای تحریک شدن نیازمند هستند مانند بینایی که نوری با انرژی 100 کونتوم میتواند آن را تحریک کند. این حداقل محرک لازم برای تحریک آستانه مطلق (Absolute Threshold) نام دارد.
رمز گردانی
رمز گردان (Encoding) فرآیندی است که توسط آن اطلاعات دریافت شده توسط سیستم حسی به علایم الکتریکی که برای مغز غیر قابل درک است؛ تبدیل میشوند. در واقع هر یک از سیتم حسی به محرک معینی شامل انرژی نورای ، انرژی مکانیکی و انرژی شیمیایی پاسخ میدهند ولی این انرژیها برای مغز قابل درک نمیباشد و تنها زبان علائم الکتریکی را میداند. بنابراین هر نیرو همان رمزگردانی میباشد. رمزگردانی شامل هم کمیت و هم کیفیت محرک میباشد.
علت احساس گرسنگی چیست؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
احساس درد و گرسنگی
تعریف احساس : در سطح زیست شناختی (Biological) همه اطلاعاتی را که درباره جهان اطراف خود بدست میآوریم؛ در نتیجه برخورد محرکها بر دستگاههای حسی و تحریک کردن گیرندگان ، سلولهای عصبی (Neurons) و سلولهای مغزی حاصل میشود. در سطح روان شناختی (Psychological) احساسها تجربههایی هستند که توسط محرکهای ساده ایجاد میشوند.
مقدمه
دروازههای شناخت جهان توسط موجود زنده چه سیستمهایی هستند؟
انواع سیستمهای حسی کدام هستند؟
سیستمهای حسی از چه ویژگیهایی برخوردار هستند؟
سیستمهای حسی (چه از نوع عمومی و چه از نوع اختصاصی) به جهت فراهم اوردن اماکن شناخت دنیای اطراف مان بحق به عنوان "دروازههای شناخت" معرفی شده اند. در واقع هر نوع اطلاعاتی که از وضعیت درون و بیرون بدنمان بدست میآوریم ریشه در کارکردهای سیستم حسی دارد. آنها به لحاظ کارکرد که دارند به سخت افزارهای کامپیوتری تشبیه شدهاند اطلاعات را دریافت (Apprehension) و جهت پردازش (Processing) به مغز ارسال میکنند.کل سیستم حسی بدن را میتوان به دو دسته کلی حسهای عمومی (General Sense) و حسهای اختصاصی (Specificity Sense) تقسیم بندی کرد (شکل یک). هر یک از این دو دسته خود شامل ساختارهای خاصی هستند در هر ثانیه میلیونها داده را از درون و بیرون بدن جمع آوری میکند تا در تصمیم گیریها بکار روند.
ساختار سیستم حسی عمومی
سیستم حسی عمومی دستهای از گیرندههای حسی هستند که در تمام سطح بدن پخش هستند و به همین خاطر گیرندههای عمومی نیز نامیده میشوند. دستهای از این گیرندهها در سطح پوست قرار دارد و باعث آگاهی موجود زنده از وقایعی میشود که در اطراف پوستش میگذرد. حسهای پوستی مانند شامل حس درد (گیرندههای آزاد عصبی) ، حس حرارت (گیرندههای رافینی و کروز) و حس لمس (گیرندههای میسنر ، مرکل و انتهای موها) میشود. از طرف دیگر دسته دوم حسهای عمومی در زیر پوست (عمق بدن) قرار دارند و باعث آگاهی ما زا وضعیت تاندونها (گیرندههای تاندونی) ، عضلات (دوکهای عضلانی) ، فشارها (گیرندههای رافینی) ، مفاصل و رباط و دردهای عمقی میشوند.
لمس دقیق
حس لمس
لمس غیردقیق
حسهای پوستی (سطحی)
حس درد
گرما
حس حرارت
حسهای عمومی
سرما
حس تاندولی
حس عضلانی
حس ارتعاش
ساختار سیستم حسی
حسهای زیرپوستی (عمقی)
حس فشار
حس مفصلی
حس رباطی
حس درد عمقی
حس بینایی
حس شنوایی
حسهای اختصاصی
حس بویایی
حس چشایی
حس تعادلی (دهلیزی)
شکل یک: ساختار سیستم عصبی
ساختار سیستم حسی اختصاصی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
واحد رودهن
کارشناسی ارشد ناپیوسته روان شناسی
استاد محترم: دکتر نیکخو
کار تحقیقی درس انگیزش و هیجان
دانشجو: زهرا اشتیاقی
به نام خدا
اما پینل 1997 گزارش می کند سایر پژوهشها دریافته اند که رفتار خوردن اغلب حتی با تزریق زیاد گلوکز تأثیر نمی پذیرد.
نظریهی لیپواستاتیک
گرسنگی می تواند با کاهش سطوح گلوکز ایجاد می گردد. این ماده یکی از مواد اصلی غذایی است (موادی که باعث تغذیه و قوت می شود) اما این مواد دو نوع میباشند، لیپیدها یا اسیدهای چربی، و اسیدهای آمینه. برطبق فرضیهی لیپواستاتیک (برای مثال نیسبت 1972)، رفتار خوردن زمانی حاصل می شود که هیپوتالاموس اطلاعاتی را دربارهی پایین بودن سطوح لیپیدها یا چربی دریافت می کند.
این گیرنده ها در کجا قرار دارند که سطح پایین چربی ها یا لیپیدها را مشخص میسازند؟ ریتر و تیلور (1990) دریافتند با قطع شدن عصب واک (عصبی که اطلاعات را از شکم به مغز می رساند) وارد حفرهی شکمی می شود، فقدان اسیدهای چربی بوجود می آید گرسنگی ایجاد می شود. این مساله پیشنهاد می کند گیرنده های حساس به چربی در داخل حفرهی شکمی یا نزدیک به آن وجود دارد.
ارزیابی
محروم ماندن از لیپیدها (محرومیت از سلولهای چربی) باعث گرسنگی می شود، به خصوص زمانیکه با کمبود گلوکز (محرومیت سلولهای گلوکز) همراه باشد. فریدمن، توردف و رامیرز (1986) به موشها دوزهای متعادلی از مواد شیمیایی دادند که هم محرومیت چربی و هم محرومیت گلوکزی را ایجاد می نمود. هنگامی که هر دو مادهی شیمیایی به موشها داده شد، افزایش چشمگیری در غذا خوردن آنها مورد مشاهده قرار گرفت، اما هنگامیکه تنها یک مادهی شیمیایی به کار رفت، اثرات کمتری نشان داده شد. این موضوع پیشنهاد می کند که باید کنترل پیچیده ای بر ایجاد و آغاز رفتار خوردن حاکم باشد.
توقف خوردن
تا اینجا بر همهی دلایلی که رفتار خوردن را بر می انگیزند تمرکز نمودیم. اما چرا ما از خوردن باز می ایستیم؟ فشارهای اجتماعی متعددی برای حجم وعده های غذایی معین وجود دارد اما، فرآیندهای فیزیولوژیک دیگری هم بر این امر دخیل است. دوتش و گنزالز (1980) دریافتند که شکم نیز نقش مهمی ایفا می کند. آنها با استفاده از عمل جراحی در موشها وسیله ای را با قابلیت باد شدن قرار دادند که می توانست از نگهداری غذا در شکم جلوگیری کند. هنگامی که 5 میلی لیتر از محتویات شکم به طور مصنوعی خارج می شد، موشها تقریباً به طور دقیق 5 میلی لیتر از رژیم مایع غذایی را برای جبران آنچه که از دست داده بودند مصرف می کردند.
شواهد قوی دیگری نیز وجود دارد مبنی بر اینکه دستگاه معدی- روده ای نیز در این امر سهیم می باشد. گیرنده های دستگاه معدی- روده ای با آزادسازی پپتیدها به غذاهای بلعیده شده پاسخ می دهند. بسیاری از این پپتیدها علائم سیری را به مغز میفرستند که منجر به توقف خوردن می شود. شواهد مربوطی توسط گیبز، یانگ و اسمیت (1973) گزارش شد. آنها پپتید کوله سیستوکنین را به موشهای گرسنه تزریق نمودند و متوجه شدند که این امر منجر به کاهش خوردن می شود. یافته های مشابهی برای سایر پپتیدهای مختلفی نیز بدست آمد.