لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
ارتباط فرزندان با یکدیگر درخانواده
در یک خانواده فرزندان باید احساس کنند ، پدر و مادر آنها را به یک اندازه دوست دارند . ولی گاهی برخورد والدین با فرزندان به گونهای است که منجر به تحریک حس حسادت و ایجاد احساس حقارت نسبت به دیگری در کودک میگردد و روابط فرزندان را مغشوش میکند.
«کودک خردسال مخصوصاً از سنین یک تا پنج سالگی ، چون به آن درجه ازمنطق و تکامل فکری نرسیده که متوجه شود نوازد تازه متولد شده به دلیل رفع نیازهایش به مراقبت بیشتری نیاز دارد ، تصور میکند رقیبی است که مهر و محبت والدین را تصاحب کرده و دیگر چیزی برای او نمانده برای همین نسبت به او حسادت میکند . اگر والدین مراقب رفتار خود نباشند و این حسد در او باقی بماند تا بزرگسالی و گاه تا پایان عمر به شکلهای مختلف ظاهر میشود.»
به منظور ایجاد همکاری و دوستی بین فرزندان توصیههایی میشود که از قبل از تولد نوزاد جدید تا زمان کودکی را شامل میشود.
1- قبل از تولد نوزاد جدید :
سن کودک هر اندازه باشد، دنیایش با آمدن کودک جدید زیر و رو میشود. پس تا حد ممکن او را در پذیرفتن نوزاد جدید شرکت دهید. بگذارید صدای ضربان قلب کودک را بشنود، در خرید لباس نوزاد شرکت کند، اتاق نوزاد و وسایل او را تزئین کند.
2- بعد از تولد نوزاد :
بعضی از کارهای نوزاد را که کودک دوست دارد انجام دهد ، به او واگذار کنیم و هر طور که انجام داد به یاد داشته باشیم که او یک کودک است و از او ایراد نگیریم . فقط او را تحسین کنیم . به خاطر نوزاد هرگز او را دعوا نکنیم . او را به خدمتکار نوزاد تبدیل نکنیم . به او بگوییم :«چون کودک بزرگتر و قویتری هستی همیشه این نوزاد به تو نیاز دارد» . حس همکاری او را جلب کنیم. زمانی را فقط به کودک بزرگتراختصاص دهیم.
3- کودکان بزرگتر :
کودک را با خواهر و برادرانش مقایسه نکنیم چون فقط باعث تحریک حس حسادت میشود. بگذارید با یکدیگر احساس راحتی کنند و به همدیگر افتخار کنند. به خاطر داشته باشیم آنها دو فرد جدا و دو شخصیت متفاوتند. محاسن هر کدام را تشویق کنید تا منجر به پیشرفتشان گردد.
«دچار این اشتباه نشوید که هر قانون و امتیازی برای بچّه کوچکتر است ، برای بزرگتر هم همان است . به فرزندان بفهمانید که قوانین و امتیازها براساس سن، جنس و کارهایی که انجام میدهند تعیین میشود. به منظور جلوگیری از برخی ابهامات، در ذهن بچّهها نیازهای متفاوت آنها را، در یک زمان تهیه کنید.
اگر فرزندان یک جنس هستند اصرار نکنید، بچه کوچکتر از بزرگتر تبعیت کند . اجازه دهید هر کدام برنامه خودشان را داشته باشند.
به بدگوئیهای آنها از یکدیگر توجه نکنید و وارد درگیریهای آنها نشوید. به آنها یاد دهید چه طور به حل و رفع اختلافهایشان بپردازند و آنها را برای دوستی و همکاری با هم تحسین کنید.
منابع:
1- روانشناسی کودک پرویزخاکیه
2- بهداشت روانی دکتر شاملو
3- چگونه به کودکم کمک کنم دکتر گاربر
http://tebyan.net/Teb.aspx?nId=24051
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
اثر متقابل فقه و اخلاق در یکدیگر
داود الهامى
نیروى اخلاقى; ضامن اجراى احکام فقهى
بـراى عمل شدن بـه قانون, تـنها اعلان حکم و وجود قوه اجرائیه کافى نیست, بلکه آنچه قانون را در سطح فرد و جامعه در هر شرائط منشإ اثر مى سازد, وجود نیروى اخلاقى و تـعهد فردى و جمعى است و این نوع ضامن اجرا در درون ذات افراد و پیوسته بـا ایشان همراه است.
قوانینى که در دنیا موجـود هستـند, از لحاظ غرض و هدف بـر دو گونه است:
1 - قوانینى که غایت آنها رفع هرج و مرج و حـفظ امنیت جـامعه است.
2 - قوانینى که غایت و غرض آنها, علاوه بـر امنیت جامعه, وصول بشر است به نهایت درجه سعادت.
فقه اسلامى یکى از اینگونه قوانینى است که بـه نام قانون الهى به جامعه بشرى اعطإ شده و عمل بـه این قانون سعادت حقیقى بـشر را از هر لحاظ تإمین مى کند 1.
از اینجـاست که اهمیت ((قانون دینى)) بـر ((قانون مدنى)) بـه خوبى آشکار مى گردد در واقع, ((حکم)) در دین بـه صورت ((وظیفه)) درمىآید و در ((قانون)) بـه صـورت ((مقـررات)) اجـرإ مى شـود و معلوم اسـت که رعایت مقرراتـى که قانون تـعـیین مى کند بـا اداى وظیفه اى که دین تـکلیف مى کند, چه اندازه متـفاوت است و از همین تفاوت اختلاف فاحشى نیز در تـإمین سعادت جوامع پـدیدار مى گردد.
این است که دادستان اسبق دیوان کشور ایالات متحده آمریکا نظر به همین مزیت است که پـیروان این شریعت اطاعت از دستـورات دینى را یک نوع فریضه وجـدانى و واجـب دینى مى شناسند و احکام آن را بـه دیده قداست و احترام مى نگرند در صورتى که قوانین وضعى و نظامات بشرى در نظر مردم هیچگونه قداست و روحانیتى ندارند و چه بـسا که بـسـیارى از احـکام و مقررات آن را بـه عنوان بـارى گران تـلقى مى کنند و به هر وسیله و از هر راه که میسر باشد, از زیربـار آن مى گریزند ولى شریعت آسمانى اسلام, در نظر پیروان آن, پرتو اراده و مظهر رضاى خالق است و از این جهت تخلف از احکام آن بـه عقیده مسلمانان, گناهى بزرگ و مستوجب کیفر است چنانکه دکتر
((عبدالفتاح عبدالباقى)) که یکى از اعلام حقوق و رجال قانون عصر حاضر مى باشد, به همین مناسبت مى گوید:
((در قوانین وضعى سزاى جرم همراه جـرم است الا این که این سزا همیشه سزاى دنیوى اسـت زیرا واضع قانون وضعى; طبـعا مالک آخـرت نیست و نتیجه اینگونه کیفر دادن این است که هرکس بتواند خود را به گریزگاه قانون برساند, مجرم محسوب نمى شود)) 2.
و نیز دکتر ((محمد یوسف موسى)) در کتاب ((الفقه الاسلامى)) پـس از نقل این بیان مى افزاید:
((اما قانون آسمانى, که عالیترین نمونه آن فقه اسلامى است, در خـصـوص سـزاى اعمال راه و رسـمى دیگر دارد زیرا هم در این دنیا پـاداش و کیفر مى دهد و هم در آخرت. و جزاى اخروى همیشه بـزرگتر از جزاى دنیوى است و بـه همین جهت شخص معتـقد همیشه وجود پـلیس سرى را در نهاد خـود احـساس مى کند که خـود را از اطاعت اوامر و نواهى او ناگزیر مى بـیند هرچـند که در این دنیا فـرار از کیفـر براى او میسر باشد...)) 3.
از این جـاسـت که دادسـتـان دیوان کشـور ایالات متـحـده آمریکا ((رابـرت هوگوت جکسون)) در مقام مقایسه میان احکام دینى اسلام و حقوق مدنى آمریکا, مى گوید:
((قانون در آمریکا فقط یک تماس محدودى بـا اجراى وظایف اخلاقى دارد, در حـقیقت یک شخـص آمریکائى در همان حـال که ممکن است یک فرد مطیع قانون بـاشد, ممکن است یک فرد پست و فاسدى هم, از حیث اخـلاق بـاشد. ولى بـرعکس آن, در قوانین اسلامى, سرچـشمه و منبـع قانون اراده خدا اسـت اراده اى که بـه رسـول او محـمد(ص)مکشوف و عیان گردیده اسـت این قانون و این اراده الهى, تـمام مومنان را جـامعه واحـدى مى شناسـد, در اینجـا مذهب, نیروى صحـیح و سـالم, التـصـادق دهنده جـماعـت مى بـاشـد نه ملیت و حـدود جـغرافیایى.
در اینجا خود دولت هم مطیع و فرمانبر دار قرآن است... به نظر مومن, این جهان دهلیزى است به جهان دیگر که جهان بـهتر بـاشد و قرآن قواعد و قوانین و طرز سـلوک افراد را نسـبـت بـه یکدیگر و نسبت به اجتـماع آنها معین مى کند تـا آن تـحول سالم را, از این عالم بـه عـالم دیگر, تـإمین نماید. غیر ممکن اسـت تـئوریها و نظریات سیاسى و یا قضایى را از تـعلیمات پـیامبـر تـفکیک نمود, تعلیماتى که طرز رفتار را نسبت به اصول مذهبى و طرز زندگى شخصى و اجتـماعى و سیاسى همه را تـعیین مى کند. این تـعلیمات بـیشتـر وظیفه و تکلیف براى انسان تـعیین مى کند تـا حقوق. یعنى تـعهدات اخلاقى که فرد ملزم به اجراى آن مى بـاشد, بـیشتر مطمع نظر است و هیچ مقامى هم, در روى زمین نمى تـواند فرد را از انجـام آن معاف بدارد و اگر از اطاعت سرپیچى کند, حیات آینده خود را به مخاطره انداخته است)) 4.
زمینه سازى براى پذیرش احکام
براى این که قانونگذار, از وضع قانون بـه نتیجه مطلوب بـرسد, تنها دقت در تحسین و تحکیم قانون کافى نیست, بلکه علاوه بر این, لازم اسـت که قانونگذار از طرف کسـانى که قانون بـراى ایشان وضع شده, اطمینان حاصل نماید بـه این معنى که ضامن اجـرائى در داخل قلوب و نفوس ایشان بـگمارد و شک نیسـت که ضامن اجـراى هر قانون ایمان مردم بـه عدالت قانون و خشنودى از مقررات آن است. چنانکه از قرآن و سنت استفاده مى شود, تشریعات اسلامى بیش از هر شریعت و قانون از این مزیت برخوردار است زیرا احکام و تکالیف خود را بر پـایه هاى محکم و ایمان و اعتقاد اشخاص استوار ساخته است و علاوه بـر این, زمینه سازى کلى بـه منظور جلب قبـول و کسب پذیرش مردم, بـراى یکایک احکام بـه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
ارتباط فرزندان با یکدیگر درخانواده
در یک خانواده فرزندان باید احساس کنند ، پدر و مادر آنها را به یک اندازه دوست دارند . ولی گاهی برخورد والدین با فرزندان به گونهای است که منجر به تحریک حس حسادت و ایجاد احساس حقارت نسبت به دیگری در کودک میگردد و روابط فرزندان را مغشوش میکند.
«کودک خردسال مخصوصاً از سنین یک تا پنج سالگی ، چون به آن درجه ازمنطق و تکامل فکری نرسیده که متوجه شود نوازد تازه متولد شده به دلیل رفع نیازهایش به مراقبت بیشتری نیاز دارد ، تصور میکند رقیبی است که مهر و محبت والدین را تصاحب کرده و دیگر چیزی برای او نمانده برای همین نسبت به او حسادت میکند . اگر والدین مراقب رفتار خود نباشند و این حسد در او باقی بماند تا بزرگسالی و گاه تا پایان عمر به شکلهای مختلف ظاهر میشود.»
به منظور ایجاد همکاری و دوستی بین فرزندان توصیههایی میشود که از قبل از تولد نوزاد جدید تا زمان کودکی را شامل میشود.
1- قبل از تولد نوزاد جدید :
سن کودک هر اندازه باشد، دنیایش با آمدن کودک جدید زیر و رو میشود. پس تا حد ممکن او را در پذیرفتن نوزاد جدید شرکت دهید. بگذارید صدای ضربان قلب کودک را بشنود، در خرید لباس نوزاد شرکت کند، اتاق نوزاد و وسایل او را تزئین کند.
2- بعد از تولد نوزاد :
بعضی از کارهای نوزاد را که کودک دوست دارد انجام دهد ، به او واگذار کنیم و هر طور که انجام داد به یاد داشته باشیم که او یک کودک است و از او ایراد نگیریم . فقط او را تحسین کنیم . به خاطر نوزاد هرگز او را دعوا نکنیم . او را به خدمتکار نوزاد تبدیل نکنیم . به او بگوییم :«چون کودک بزرگتر و قویتری هستی همیشه این نوزاد به تو نیاز دارد» . حس همکاری او را جلب کنیم. زمانی را فقط به کودک بزرگتراختصاص دهیم.
3- کودکان بزرگتر :
کودک را با خواهر و برادرانش مقایسه نکنیم چون فقط باعث تحریک حس حسادت میشود. بگذارید با یکدیگر احساس راحتی کنند و به همدیگر افتخار کنند. به خاطر داشته باشیم آنها دو فرد جدا و دو شخصیت متفاوتند. محاسن هر کدام را تشویق کنید تا منجر به پیشرفتشان گردد.
«دچار این اشتباه نشوید که هر قانون و امتیازی برای بچّه کوچکتر است ، برای بزرگتر هم همان است . به فرزندان بفهمانید که قوانین و امتیازها براساس سن، جنس و کارهایی که انجام میدهند تعیین میشود. به منظور جلوگیری از برخی ابهامات، در ذهن بچّهها نیازهای متفاوت آنها را، در یک زمان تهیه کنید.
اگر فرزندان یک جنس هستند اصرار نکنید، بچه کوچکتر از بزرگتر تبعیت کند . اجازه دهید هر کدام برنامه خودشان را داشته باشند.
به بدگوئیهای آنها از یکدیگر توجه نکنید و وارد درگیریهای آنها نشوید. به آنها یاد دهید چه طور به حل و رفع اختلافهایشان بپردازند و آنها را برای دوستی و همکاری با هم تحسین کنید.
منابع:
1- روانشناسی کودک پرویزخاکیه
2- بهداشت روانی دکتر شاملو
3- چگونه به کودکم کمک کنم دکتر گاربر
http://tebyan.net/Teb.aspx?nId=24051