لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 41 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
تعریف انسان ؟(انسان چیست)
پرآوازه است که تعریف انسان ازتعریف سایرموضوعات به مراتب پیچیده تراست زیراتمام موضوعات دیگر حول مدار انسان می چرخد ونهایتا در خدمت او در می آید.
اگر بخواهیم نظر شیخ نجم الدین وحتی اغلب عرفا را درباره انسان در یک جمله خلاصه کنیم باید گفت که انسان «یک موجود عشق ورز است.هم عاشق خالق است وهم معشوق او در عین حال حامل امانت عشق.»
اهمیت شناخت خود:
امیرالمومنین علی (ع)در موارد زیادی به اهمیت خود شناسی اشاره کرده است وهمگان را به آن می خواند وفردی را زیان کار می داند که در شناخت خود کوتاهی کرده است و از خود غفلت می کند:«والمغبون من غبن نفسه»«زیان کار واقعی کسی است که خویشتن را زیان رساند.»
وی در جای دیگر فرموده است :«بی تردید در برابر خداوند منفورترین مردمان بنده ای است که خدایش به حال خود او را نهاده است وبدین سبب از حفظ تعادل بیرون افتاده است وبی راهنما حرکت می کند.»
عالم واهمیت خود شناسی:
یکی از اساسی ترین وحساس ترین ساحت های وجودی انسان قلب است .انسان عالم وخود یافته باید شناخت ویژه به این عضو حساس داشته باشد والا نه به شناخت خود دست خواهد یافت ونه با دیگران رابطه ایجاد خواهد کرد.
انسان وروابط
انسان موجودی است که در نهاد او انگیزه وغریزه ایجاد رابطه با دیگران نهاده شده است. اساسا ایجاد رابطه با دیگران پایه ومایه اسقرار بشری است.
شناخت ساحت های سه گانه
امیر المومنین شناخت ساحت های سه گانه انسان را جزو وظایف کسی می داند که در راه خود شناسی گام برداشته است.نتیجه ی این رابطه متقابل ایجاد تعادل در زندگی است که شخص خود شناس می تواند از آن برخوردار شود.
رابطه انسان با خود
نزدیکترین رابطه ی انسان با خود او است ودراین رابطه باید گفت که فاعل شناس موجود شناخته شده دراین حوزه هر دو یکی است یعنی انسان وقتی به خود می نگرد شناختی از خود به دست می آورد.
بنابراین در این رابطه تمام ساخته های موجود انسان مورد توجه قرار می گیرد وانسان تصویری مناسب از تمام آنها حاصل می کند.
رابطه با خدا وخود :
کسی که موفق می شود با خود رابطه ای درست ایجاد کند زمینه را برای رشد وتعالی خود فراهم کرده .امید پیمایش مسیرهای دیگر را پیدا می کند .چنین شخصی می تواند از این رابطه به نحو شایسته استفاده کند وخود را لغزیدن در دامن کارهای خلاف درامان نگه دارد.بلکه ازاین طریق می تواند به پیوستگی با خدا دست یابد .این امر در صورتی محقق می شود که از نظر تئوریک با تناقض مواجه نشود وخدا را موجودی شخصی بداند والا با یک مفهوم کلی نمی توان رابطه برقرار کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
اسلام
اسلام دینی یکتاپرستانه و یکی از دینهای ابراهیمی جهان است.[۱] پیرو این دین را مسلمان میگویند. آنها بر این باورند که خدا مستقیماً بر بسیاری از پیامبران وحی فرستاده و محمد آخرین آنها است.[۲] این دین هم اکنون از نظر تعداد رسمی پیروان در مکان دوم و پس از دین مسیحیت جای دارد.
ریشهٔ واژه
اسلام در زبان عربی از ریشه (س-ل-م) که به معنای «تسلیم صلحآمیز؛ تسلیم شدن؛ اطاعت؛ صلح» است مشتق گردیدهاست. از دیگر مشتقات سه حرف (س-ل-م) میتوان موارد زیر را نام برد:
سلام به معنای «صلح» که همچنین به عنوان درود هم است. [نیاز به ذکر منبع]
السلام (آرامش) یکی از ۹۹ نام خدا در قرآن. [نیاز به ذکر منبع]
مسلمان، کسی که از اسلام تبعیت میکند؛ کسی خود را به خداوند تسلیم میکند.
باورها
اسلام برای هر فردی با شهادتین آغاز میشود. شهادتین به زبان آوردن دو جملهٔ «لا اله الا الله» و «محمد رسول الله» است که به ترتیب به معنای هیچ خدایی جز الله وجود ندارد و محمد پیامبر اللهاست است. فردی که تصمیم به ایمان آوردن به اسلام را دارد باید این دو جمله را بر زبان آورده و آنها را باور کند.
مسلمانان بر این باورند که خدا پیام خود را از راه وحی بر محمد و پیامبران دیگر از قبیل آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی فرو فرستاد. همه مسلمانان بر این باورند که محمد آخرین پیامبر خدا و مکمل همهٔ آنها است. در نتیجه سخنان او و کتابش تا روز قیامت برای بشریت وجود دارند. مسلمانان بر این باورند که بخشهایی از کتابهای تورات و انجیل فراموش شدهاند، اشتباه تفسیر یا نوشته شدهاند یا توسط دنبالهروان آنها تحریف گشتهاند در نتیجه پیام اصلی آنها از بین رفتهاست. آنها با باور به این مساله، معتقدند که قرآن به عنوان آخرین کتاب وحی شده به انسانها برای تصحیح آن کتابها نازل شدهاست.[نیاز به ذکر منبع]
باور مسلمانان بر آن است که دین خدا در اصل از آدم تا محمد یکی بوده و این اصول در قرآن گردآمده اند. متون اسلامی این طور بیان میکنند که یهودیت و مسیحیت مشتقاتی از تعالیم ابراهیم بوده و در نتیجه جزو دینهای ابراهیمی به شمار میآیند. قرآن، از یهودیان و مسیحیان (و گاهی اوقات دیگر معتقدان) به صورت «اهل کتاب» یاد میکند. [۳]
باورهای بنیادین در دین اسلام
توحید، معاد، نبوت از اصولی است که بین همهٔ مسلمانان مشترک است. بعضی از زیرشاخههای اسلام به خصوص شیعیان به جز این سه اصل، دو اصل عدل و امامت را نیز جزء اصول میدانند. البته به این دو اصل اصول مذهب گفته میشود.
نام خدا
الله نام ویژه خدای یکتا در قرآن و نوشتارهای عربی-اسلامی است. با این حال فارسیزبانان معمولاً از واژه خدا استفاده میکنند. واژه الله پیش از ظهور اسلام نیز در عربستان وجود داشتهاست و نام خدای بزرگ و آفریدگار جهان بوده که بتها به عنوان رابط و واسطهٔ او در ادارهٔ جهان به وی کمک میکردهاند. اعراب پیش از اسلام ازاینرو جهت نزدیکی و ارتباط با الله به عبادت بتها میپرداختند و آنها را در اداره جهان میانجی فیض میدانستند.
نامگذاری پیروان
پیروان اسلام را در فارسی مسلمان میخوانند و در نوشتارهای عربی «مسلم». به اضافه اینکه در آموزه های اسلامی بنا بر سخنان خداوند در قرآن کتاب مقدس مسلمانان، ادیانی که تمام پیامبران الهی آن را ترویج کردهاند یک دین است و همه آنها تحت عنوان اسلام خوانده میشوند؛ پس پیروان دیگر پیامبران الهی تا زمانی که آیین آنها توسط پیامبر بعدی نسخ نشده بود، مسلمان محسوب میشوند.
مذهبها و زیرشاخه ها
مسلمانان به دو مذهب عمده شیعه و سنی تقسیم میشوند. هر یک از این دو فرقه دارای انشعاباتی هستند .به عنوان مثال صوفی گری در میان شیعه و سنی وجود دارد.
قوانین
پارهای از قوانین اسلام مابین بیشتر ادیان و ایدئولوژیها (اعم از اینکه خود را الهی بنامند یا زمینی) مشترک است. از جمله این قوانین میتوان به احترام به والدین، یاری به یتیمان،خوش رفتاری با همسر، و ... اشاره نمود. از پیامبر اسلام در مورد خوشرفتاری مردان با زنان روایت شده است که:«کاملترین مؤمنان از حیث ایمان خوش اخلاقترین آنهاست و شایستهترین شما کسانی هستند که با زن خود خوشرفتارترند».
برخی قوانین اسلام دارای ویژگیها، شروط، محدودیتها و تعاریف ویژه خود هستند و انجام آنها مستلزم رعایت آن شروط و ویژگیها است. مانند ازدواجکردن، پرهیز از ظلم و ستم به خود و غیر[نیاز به ذکر منبع]،دستگیری مستمندان عدم خودکشی و... اشاره کرد.
کتاب مقدس
قرآن، کتاب مقدس و آسمانی مسلمان است و به زبان عربی نوشته شدهاست، که طبق مندرجات آن و باور مسلمانان توسط وحی الهی به محمد فروفرستاده شد.
به اعتقاد مسمانان «قرآن وحی نامه اعجازآمیز الهی است، که به زبان عربی واژه به واژه توسط فرشته وحی، جبرئیل، از جانب خداوند و از لوح محفوظ بر قلب و زبان پیامبر اسلام هم اجمالا یکباره و هم کم کم در طول بیست و سه سال نازل شده.»[۶]
این کتاب معتبرترین متن دینی نزد مسلمانان است و مسلمانان آن را «معجزه» و «سند اثبات پیامبری» محمد میدانند. تمام مذاهب اسلامی بر درستی متن آن اتفاق نظر دارند و اختلاف در نحوه خواندن متن، تفسیر و احیانا ترتیب آن است. میزان این اتفاق نظر به حدی است، که شیعیان دوازده امامی ایران و وهابیان عربستان از قرآن با رسم الخط واحدی استفاده میکنند.مسلمانان روی بی خطا بودن کتاب قرآن تاکید دارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
1ـ آیین ها و رسم های دینی
آیین سدره پوشی
برابر با یک روش کهن و پذیرفته شده باستانی، همه جوانان دختر و پسر باید آیین سدره پوشی را انجام دهند تا زرتشتی شناخته شوند. درباره سنی که آیین باید انجام شود، دیدگاه های چندی وجود دارد. برخی انجام آن را هنگامی که جوان به سن بلوغ رسیده و توانایی شناخت خوب از بد را دارد، سفارش می کنند و برخی دیگر انجام آن را پیش از رسیدن به سن بلوغ لازم می دانند. امروز در ایران کودکان را بین سنینی هفت و یازده سدره پوش می کنند.
سدره پوشی به منزله زایش نوین است در دین. این آیین را «نوزاد» و «نوزات» هم می خوانند. نوزاد یعنی دوباره متولد شدن و نوزات یعنی افزوده شدن یک پرستنده دین، «زات» از یسن به چم پرستش است.
اهمیت سدره پوشی از پیوکانی (ازدواج) کمتر نیست. آیین دینی باید در بامداد انجام شود ولی امروز در ایران، به دلایل عملی، پس از نیمروز برگزار می شود.
سدره و کشتی باید به رنگ سفید باشد، و دگمه و فلز در آن کار نرود. سدره از پارچه نخی نازک فراهم شده و نخستین جامه ای است که بدن را می پوشاند.
سدره پیراهنی است گشاد و بی یقه و با آستین های کوتاه و دارای دو کیسه بسیار کوچک است یکی در جلو سینه و نزدیک قلب است که «گریبان» خوانده می شود و دیگری در پشت که «گُرده» نامیده می شود. این ها نمادی «سمبلیک» هستند.
«گُرده» نشانه مسئولیت ها و وظیفه هایی است که هر کس به عهده دارد و باید به درستی انجام دهد، و «گریبان» که «کنسه کرفه» یا کیسه «کارنیک» هم خوانده می شود. یادآور است که همه کردارهای خوب رویهم انباشته شده و آدمی را به خوشبختی می رساند. نزدیک به قلب بودن آن، نشانه ایست که کارهای نیک باید از روی بارو، و با صفا انجام شود. سفیدی و نبودن هیچ چیز خارجی در آن، نشانه پاکی و سادگی اخلاق است. سدره نُه دَرز دارد. دو درز دو طرف که جای دوخت دو بخش جامه (بخش سینه و بخش پشت) به هم است، نشانه یگانگی میان پدر و مادر.نیاکان (پشت آدمی) و فرزندان با یگانگی میان پیران و جوانان است. دو درزی که آستین ها را به پیراهن می دوزد، یادآور کار و کوششی است که باید با هر دو دست و با همه نیرو انجام گیرد. دو درزی که گریبان و گرده را به سدره می چسباند نشانه وظایف و اعمال انسان است. دو درز کوچک در پایین و در کنار دو درزی که پشت و سینه را با هم یکی می کند نشانه همبستگی برتران و کهتران، و چیزداران و بی چیزان است و یادآور آن است که هر کس باید همیشه به یاد کهتران و ضعیفان باشد. سرانجام درزی که در پایین سدره به شکل دایره گرداگر جامه هست، نشانه آن است که ما از سوی اهورامزدا به این جهان آمده ایم و سرانجام به او برمی گردیم. هستی یک مدار بسته و فراگیر است.
کُشتی از پشم بره سفید فراهم آمده و اشاره به آن است که آدمی باید چون بره سودمند، بی گناه و بی آزار باشد. کشتی از هفتاد و دو نخ بافته شده که نماینده 72 بخش گات هاست. هر دوازده نخ به هم بافته شده که نماینده دوازده ماه سال است و شش دسته حاصل از آن، نمادی است از شش امشاسپندان که باید الگوی رفتاری ما باشند. هر دو دسته دوازده نخ در انتهای کشتی با هم جمع شده و در هر انتها، سه منگوله درست می شود که نماینده اندیشه و گفتار و کردار نیک است. بستن کشتی به کمر یادآور اینست که زرتشتی باید همیشه آماده خدمت به مردمان و آفرینش باشد که همان خدمت به خداست. در هنگام بستن کشتی به کمر نماز «یَتااَهو» (گره زدن در هنگام زمزمه جمله دوم نماز «یَتااَهو» انجام می شود) و «اَشِم وُهو» (گره زدن در هنگام زمزمه جمله دوم صورت می گیرد) زمزمه می شود. کشتی سه بار به نشانه اندیشه و گفتار و کردار نیک دور کمر می گردد. در دور دوم، دو گره در جلو ضمن خواندن «یَتااَهو» و در دوره سوم، دو گره در پشت در ضمن خواندن «اَشِم وُهو» بسته می شود. گره ها نشان استواری در پیمان دین است. هر زرتشتی در هنگام بستن کشتی، پیمان خود را با اهورامزدا به یاد آورده و آن را تجدید می کند.
کودکی که می خواهد سدره پوش شود، باید به موبد نشان دهد که نمازهای «سروش باج»، «کشتی»، گواهی پذیرش دین «تندرستی»، «برساد» و به ویژه بخش های «اشم وهو»، «یتااهووئریو»، «کیم نامزدا»، و … را می تواند از حفظ بخواند.
آیین سدره پوشی وسیله موبدان انجام می گیرد. پیش از آغاز آیین، داوطلب باید همه بدن خود را به خوبی شستشو داده و در آغاز آیین با خواندن نماز کوتاه «پذیرش دین» آمادگی خود را برای پذیرش مسئولیت های دینی به آگاهی حاضرین برساند. پس از آن موبد در حالی که نماز اَهونَوَد (یتااهو ویریو) را می خواند، سدره را به داوطلب می پوشاند. در این مراسم داوطلب و پدر و مادر او و همه کسانی که در آیین حضور دارند نماز یتااهو را با موبد می خوانند. پس از آن داوطلب همراه با موبد نماز «نیرنگ کشتی» را خوانده و موبد کشتی را به کمر داوطلب می بندد. پس از پایان مراسم داوطلب نماز کوتاه «جَسه می اَوَنگَهِه مَزدا» را می خواند، معنی آن این است: «ای اهورامزدا به یاری من آ. من پرستنده یک خدا، اهورامزدا، هستم. من زرتشتی ام و با باور کامل آن دین را می پذیرم. من اندیشه و گفتار و کردار نیک را می ستایم. من دین زرتشتی را که استوارکننده هم آهنگی و آشتی و دورکننده ناهم آهنگی و دشمنی است می پذیرم. دینی که از همه ادیان و روش های زندگی چه آنان که در گذشته بوده و چه آن ها، که در آینده آید بهتر و والاتر است. دینی که زرتشت آورنده آن است.» و خواندن این نماز نشانه آن است که داوطلب رسماً زرتشتی شده و پذیرش مسئولیت کرده است. او پیمان می گذارد که هیچ گاه از «اشا» سر باز نزند، و اندیشه، گفتار و کردار نیک را الگوی رفتاری خود کند. پس از آن موبد نماز تندرستی را برای داوطلب خوانده و دانه های برنج و انار و کشمش و بادام و شیرینی، که همه نمادی از فراوانی، دست فراخی و خوشبختی است روی سر جوان تازه زرتشتی شده می ریزد و خویشاوندان و دوستان او، هدایائی به او می دهند.
بدون دودلی باید گفت و پذیرفت که آیین سدره پوشی، تجسمی از بنیادهای اندیشه ای دین، و پیمانی است که جوان می بندد که نسبت به بنیادها و ارزش های اخلاقی دین پا بر جا و وفادار بماند. آیین سدره پوشی زیباست و به جوان زرتشتی نشان می دهد که در پیمودن راه راستی تنها نیست و دیگر زرتشتیان و اشوان هم، همسفر او هستند.
آیا پوشیدن سدره و کشتی باید اجباری باشد؟
در دین زرتشتی هیچ چیز اجباری نیست. در همه کارها باید با خرد و وجدان رایزنی کرد. باور دارم که هر زرتشتی که در این باره با خرد و وجدان خود مشورت کند، کوشش خواهد کرد تا آن جا که شدنی است سدره و کشتی با خود داشته باشد. «سدره و کشتی» سند ظاهر زرتشتی بودن است، شناسنامه دینی است. همان گونه که «گذرنامه» سند ظاهری وابستگی سیاسی به یک ملت و یا «کارت اقامت» سند ظاهری زیستن در کشور معین است، همان گونه هم «سدره و کشتی» سند ظاهری وابستگی دینی شخص به گروه زرتشتیان است. «سدره و کشتی» نماد استواری در دین است. زرتشتیان، در کشورهای مختلف در همه دنیا اقامت دارند. «گذرنامه» و «کارت اقامت» آن ها با هم تفاوت دارد. بگذارید این «شناسنامه دینی» را حفظ کنیم و یکدیگر را بشناسیم.
آیین پیوکانی
پیوکانی، کاری نیک است. بنیادی است که یک زن و یک مرد با به نام «همسر» به هم وابسته می کند تا توانایی شان در سازندگی و پیشرفت آفرینش رسایی یافته، شادی شان افزوده شود، و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
بسم الله الرحمن الرحیم
استادمحترم : آقای دکتر رضا اشرف زاده
نام دانشجو: ایوب گوهری کاهو
دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات
عنوان مقاله: شرح سه قصیده از دیوان خاقانی
سال تحصیلی 87 - 1386
فهرست عناوین
مقدمه ای درباره خاقانی........................................................................................................3
آثارخاقانی.........................................................................................................................4
قصیده اول(درتوحید وموعظه و مدح حضرت خاتم الانبیاء(ص).................................................19-5
قصیده دوم(درمدح پیغمبراکرم محمد مصطفی(ص)...............................................................28-20
قصیده سوم(درحکمت وموعظت وعزلت وقناعت)................................................................39-29
منابع ومآخذ....................................................................................................................40
مقدّمه ای درباره خاقانی:
افضل الدّین بدیل بن علی نجار در سال 520 ه.ق در شهر شروان متولد شد .او تربیت اولیه خودرا
بیشتر مرهون عمّ خویش کافی الدین عمربن عثمان می باشد که وی نیز طبیب و فیلسوف بوده است و
درابتدا چون نمی خواسته است که شغل پدر را درپیش گیرد از او رنجیده خاطر شده ونزد عمویش رفته
است.
« افضل الدّین 25 ساله بود که عمویش وفات یافت و اورا تنها گذاشت ،بعد افضل الدین به نزد استاد
دیگری به نام ابو العلاء گنجوی رفت و ابوالعلاء او را به دربارخاقان منوچهرمی برد و از این زمان
تخلصش را از«حقایقی» به «خاقانی» تغییر میدهد؛خاقانی بادختر ابوالعلاء ازدواج می کند اما طولی
نمی کشد که رابطه او با پدرزنش تیره میشود وپدرزنش راهجو می گوید».
(نقل به اختصارازمقدمهْ خاقانی/ افضل الدین / دیوان/ سجادی/انتشارات زوار/ چاپ هفتم /1382)
مرگ کافی الدین بدترین و تلخ ترین حادثه زندگی خاقانی تا این لحظه است که جانسوزترین قصاید خود
را در ماتم او سروده است علاوه براین قصاید ،«حبسیات» او نیز ازاشعار طراز اول دیوان اوست.
آثار خاقانی
دیوان اشعار که شامل حدود 17000 بیت می باشد.
2- مثنوی تحفة العراقین
مثنوی ختم الغرایب
منشآت خاقانی
خاقانی بنا بر اصح اقوال درسال 595 ه.ق در تبریز وفات یافته ودر مقبرةالشعراء سرخاب مدفون
است .
(همان / به اختصار از مقدمه)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 49
مقدمه
دوره نوجوانی همزمان است با دوره بلوغ ؛ یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی . در دوره بلوغ ، تغییرات گوناگونی در ابعاد شخصیتی نوجوان رخ می دهد که هرکدام به نوعی می تواند بر او اثر بگذارد و حتی گاهی شخصیت او را دگرگون سازد. این نبشتار ، به برخی از این جنبه ها اشاره دارد. اما پیش از ورود به اصل بحث ، توجه به چند نکته لازم است :
1ـ بحران بلوغ: فرایند بلوغ یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی هر فرد است . استانلی هال ، (Stanly Hall ) که به پدر روانشناسی بلوغ معروف است ، این مرحله را « دوران طوفان و فشار » می نامد . نوجوان در این دوره ، تمایلات و خواهش های متضادی دارد . مثلاً با این که می خواهد با دوستان باشد ، به تنهایی نیز علاقمند است . (1)
روسو دوره بلوغ را تولد مجدد می داند . او می گوید : وقتی فرد به دوره بلوغ می رسد مثل این است که فرد دیگری با خصوصیات بدنی و روانی متفاوتی در وی به وجود آمده است. (2)
در هفت سال سوم زندگی که دوران بلوغ و جوانی است ، تحولات سریعی در جسم و جان نوجوان پدیدار می گردد و در مدت کوتاهی اندام و افکارش به کلی تغییر می کند .(3) دوره نوجوانی و بلوغ به سنین بین 12 تا 18 سالگی اطلاق می شود. این دوره یکی از بحرانی ترین دوره هاست. گاهی گذشتن از مرز کودکی و رسیدن به قلمرو بلوغ با نابسامانی های فراوانی همراه است. در این دوره ، نوجوان نه دیگر کودک به حساب می آید و نه هنوز به درستی بالغ گردیده است. وی در مرز بین این دو مرحله (کودکی و بزرگسالی ) قرار می گیرد و با فشارها و انتظارات خاص هر دوره روبه رو می شود ؛ از سویی ، اگر کار کودکانه بکند او را ملامت می کنند که بزرگ شده است و این کار در شأن او نیست و از سوی دیگر ، معمولاً با او مانند بزرگسالان رفتار نمی شود . در زندگی ، نقش کودک و بزرگسال ، هرکدام مشخص است و می دانند چه کاری باید انجام دهند ، ولی نوجوان در وضع روحی مبهم و پیچیده ای به سر می برد ؛ او به درستی نمی دانند چه باید بکند.
2ـ تعریف بلوغ و نوجوانی :
کلمه «بلوغ» یا (Puberty ) ممکن است به چند صورت تعریف شود :
الف ) بلوغ جنسی : بلوغ به این معنا یعنی رسیدن به سن تولید مثل و شهوت جنسی که سنین آن در بین ملل و افراد گوناگون بر حسب نژاد ، مناطق جغرافیایی و آب و هوایی متفاوت است و معمولاً بین سنین 12ـ18 سالگی واقع می شود.
ب ) بلوغ جسمی (فیزیولوژیک) : بلوغ به این معنا همان آخرین حد رشد اندام ها است که زمان آن از یک سو ، به نژاد فرد بستگی دارد و از سوی دیگر ، به قوانین رشد و نمو هریک از اعضا . در این زمینه، تنکرد شناسان (فیزیولوژیست ها ) و روان شناسان به این نتیجه رسیده اند که اندام های انسان تا پنج سال اول زندگی به طور سریع رشد می کند و سپس رشد آن تا سنین 12 ـ 13 سالگی به کندی می گراید ، در دوره نوجوانی سرعت رشد دوباره افزایش می یابد و در فواصل بین 18ـ25 سالگی جسم به حد کمال خود می رسد و رشدش نیز متوقف می گردد . لازم به ذکر است که تمام قسمت های بدن در دوره رشد به یک میزان رشد نمی کند ، بلکه بعضی از اعضا رشد بیشتری دارند، چنانچه مشهور است که « نوجوان شلوارش یک سال زودتر از کتش کوچک می شود . »
ج) بلوغ شرعی : سن تکلیف در کشور های گوناگون براساس اعتقاداتی که دارند فرق می کند ؛ مثلاً اسلام سن 9 سالگی را برای دختران و 15 سال را برای پسران سن بلوغ می داند .(4) البته بعضی از فرق اسلامی در سن بلوغ با شیعه فرق دارند ؛ مثلاً فقه حنفی برای دختر سن 17 سالگی و برای پسر سن 18 و 19 سالگی را سن بلوغ می داند و فقه مالکی بلوغ را وابسته به سن نمی داند .
د) بلوغ عرفی (سن قانونی ) : قوانین مدنی کشورها اغلب دو یا سه سال دیرتر از دستورات شرعی نوجوانان را بالغ و مسئول رفتار خود می داند.
هـ) بلوغ روانی (بلوغ شخصیت): بلوغ روانی دارای جنبه های گوناگونی از قبیل پختگی ، هوش ، درک مفاهیم اخلاقی ، نقطه اوج حافظه ، کمال اراده ، انفعالات و سایر خصوصیات ذهنی است که در صورت هماهنگی ، تعادل فرد را به وجود می آورد و در صورت ناهماهنگی ، موجب رفتار غیر عادی یا بی تعادلی روانی می شود .
با توجه به تعاریف ارائه شده ، بلوغ دارای معانی متفاوتی است ، اما منظور روانشناسان از آن ، بیشتر تغییرات بدنی ( جسمی و جنسی ) می باشد ؛ آنان مراد خود را از دیگر موارد بلوغ با پسوند می آورند ؛ مثل بلوغ روانی ، بلوغ شرعی و بلوغ عرفی و …
3ـ نوجوانی :
اصطلاح «نوجوانی» (Adolesence ) در مقایسه با کلمه « بلوغ» معنای وسیع تری دارد و دوران مهمی از زندگی انسان را شامل می شود . سنین بین 12 ـ 18 سالگی ، که سنین نوجوانی است ، خود به سه قسم می شود :
الف. اهمیت نوجوانی از دیدگاه دانشمندان : افلاطون این دوره را دوره شراب زدگی روان می داند که احساسات و عواطف بر افکار فرد چیره می شود .
روسو می گوید : نوجوانی تولد ثانوی است . استانلی هال معتقد است ، نوجوانی دوره طوفان و فشار بوده و نوجوانی یک جهش ناگهانی است.
کورت لوین آلمانی هم اعتقاد دارد که کودک و بزرگسال ، هرکدام یک نوبت ، بارکودکی و بزرگسالی را بر دوش می کشند ، ولی نوجوان مجبور است یکجا بار هر دو را بر دوش بکشد ، زیرا متعلق به هردو می باشد. (5)
ب. اهمیت نوجوانی از نظر اسلام : اسلام این موضوع را از دو جنبه مثبت و منفی مد نظر قرار داده است : در جنبه مثبت ، به نظر اسلام ، نوجوانی دوره قوت و توانایی است که در بین دو دوره ضعف و ناتوانی ( کودکی و پیری ) قرار گرفته : « الله الذی خلقکم من ضعف ثم جعل من بعد ضعف قوه ثم جعل من بعد قوه ضعفا و شیبه یخلق ما یشاء و هو العلیم القدیر .» ( روم 54)
اولیای اسلام نیز نوجوانی را یکی از نعمت های پر ارج الهی و از سرمایه های بزرگ سعادت در زندگی بشر شناخته اند :
ـ قال رسول الله صلی الله علیه و آله : « اوصیکم بالشبان خیراً فانهم ارق افنده ان الله بعثنی بشیرا و نذیرا فحالفنی الشبان و خالفنی الشیوخ . » (6)
ـ قال علی علیه السلام : « شیئان لا یعرف فضلهما الا من فقدهما الشباب و العافیه .» (7)
در جنبه منفی ، اولیای الهی از این دوره به دوره جنون و مستی تعبیر کرده اند :
ـ قال رسول الله صلی الله علیه و آله : « الشباب شعبه من الجنون .» (8)
ـ قال علی علیه السلام : « اصناف السکر اربعه : سکر الشباب ، سکرالمال ، سکرالنوم و سکرالملک.»(9)
جنبه های مهم شخصیت جوان
دوره نوجوانی از مهم ترین و حساس ترین دوره های زندگی انسان به شمار می رود ؛ زیرا در این دوران به دنبال یافتن هویت خویش ، در مسیر شکل دادن به شخصیتی متکی به خود گام بر می دارد. سؤالات متعددی نیز در ذهن نوجوان نقش می بندند که چنانچه نتواند پاسخی مناسب برای آن ها بیابد ، چه بسا ممکن است شخصیتی متزلزل و احیاناً دو گانه پیدا کند . بنابر این ، شناخت جنبه های مهم جسمانی ، روانی ، اجتماعی ، عقلانی و اخلاقی نوجوانان این توانایی را به نوجوان و اطرافیان او می دهد تا شیوه صحیح برخورد با تغییرات جسمی ـ روانی به وجود آمده را بدانند و تا حدی از بروز ناسازگاری های خاص این دوران جلوگیری نمایند. این مقاله ، نیم نگاهی به جنبه های مهم شخصیت نوجوانان انداخته است .
ویژگی های مهم نوجوان
1ـ بلوغ یا رشد جسمی
یکی از جنبه های مهم و مؤثر در شخصیت نوجوان بلوغ است . در زمینه تحول بلوغ ، دو جریان فکری وجود دارد :