لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 42 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
موسیقی دوره کلاسیک
مقدمه
واژه کلاسیک و کلاسیسم معمولاً به یک دوره از موسیقی اطلاق شده ولی در اصل به عنوان دوره خاصی یا کسب مشخصی از موسیقی نیست. بسیاری از مردم اصطلاح موسیقی کلاسیک را برای هرگونه موسیقی که راک اجازه عامیانه (فولکوریک) یا پاپ نباشد به کار می برند. واژه کلاسیک می تواند در اکثر دوره های مختلف تاریخ موسیقی به کار رود و تکرار شود مثلا آوازهای شوبرت نمونه کلاسیک به شمار می رود در حالیکه وی آهنگساز دوره رمانتیک است بنابراین معنی واژه کلاسیک در ارتباط با یک قطعه مشخص یا اصولا مقوله آهنگسازی می تواند کاملاً با معنی آن در رابطه با کسب یک دوره از تاریخ موسیقی متفاوت باشد واژه کلاسیک هنگامی مفهومی بهتر و بیشتر خواهد داشت که در ارتباط با نوع به خصوصی از آثار موسیقایی قرار گیرد.
تاریخ نویسان قرن 19، کلمه کلاسیک را در آلمان به سبک دوره ای که با نسل «کوانتس» و «هانس» و بعداً پسران باخ و معاصرین آنها و در ایتالیا به سبک موسیقی دمینیکو اسکارلاتی اطلاق می کنند. اواخر این دوره را به طور واضح نمی توان معین کرد زیرا جدال بین کلاسیک و رمانتیک تا قرن 19 و 20 (با جریان نئوکلاسیک) ادامه داشت.
ویژگیهای دوره کلاسیک (1820-1750)
شاید یکی از قدمهایی که به سوی موسیقی کلاسیک برداشته شد آزاد شدن اثر موسیقی از قید و بند تقلیدها و نتیجتاً خود اصل موسیقی مدنظر قرار گرفت. پس برای اولین بار در موسیقی این فکر و ایده ظهور کرد که موسیقی در حقیقت به خاطر خودش وجود دارد یعنی موسیقی به خاطر خود هنر موسیقی.
در کلاسیک هر چیز خارق العاده و افراطی کنار گذاشته شد و بیان موسیقایی بیشتر با تاکید بر کمال، تمامیت و اعتبار جهانی با استفاده از عوامل ساده و قابل فهم تثبیت شد.
قرن 18 مصادف بود با جریان روشن فکر و آزادی از بند خرافات که در آن طغیانی علیه روح و روان و اعتقادات مافوق الطبیعه و به نفع اخلاقیات صورت گرفت که افکار فیلسوفی بنام «کانت» که بر پایه نظام و دستگاه مطالب را دسته بندی می کند بسیار در تغییرات این قرن تأثیر گذاشت.
یکی از مهمترین خصوصیات موسیقی قرن 18 «جهان » بودن و به حداقل رسیدن اختلافات کلی گرایی بود در واقع یک زبان مشترک موسیقی بر سرتاسر اروپا حکمفرما بود.
فلاسفه در رهبری و اداره زندگی اجتماعی قرن 18 نقش چندانی نداشتند. طبقه متوسط مورد توجه قرار می گیرد و انسان ساده و طبیعی هسته مرکزی توجه فلسفه و هنر شد.
تغییرات اقتصادی در موسیقی تأثیر گذاشت به همین دلیل کمپانی های اپرایی و سالن های اپرای اکثر دربارهای کوچک تعطیل شدند. ولی موسیقی سازی به خاطر هزینه کم مورد توجه قرار گرفت افراد جامعه حامیان موسیقیدانان شدند.
چاپ و انتشار موسیقی به طور وسیع افزایش یافت و مجله های موسیقایی نیز به چاپ رسید و اولین تاریخ موسیقی و مجموعه مقالات راجع به موسیقی قرون وسطی انتشار یافت.
در دوره کلاسیک آهنگسازان آلمانی قدرت خاصی در ترکیب سبک های موسیقی دیگر کشورها داشتند چنانکه تلمان به خود می بالید که تقریباً قادر است که به هر سبکی موسیقی بنویسد به طور کلی موسیقی آلمان در این دوره زبانی «جهانی» پیدا کرد. «گلوک» آرزو داشت موسیقی قوی بنویسد که با تمام مردم ارتباط برقرار کند و مورد قبول مردم باشد جالب اینکه «هایدن» چنین اظهاری کرده بود که «زبان موسیقایی من در تمام دنیا قابل فهم است».
به طور کلی موسیقی دوره کلاسیک موافق با ساختمانی گویا، فارغ از پیچیدگیها و تزئینات فراوان و ساده کردن هر چه ممکن تمام فرم های موسیقایی است.
نشانه های سبک موسیقی کلاسیک «ویژگیهای موسیقی کلاسیک»
تضاد و تنوع، ریتم، میزان، تمپو
یک اثر کلاسیک دربردارنده حالت های متلاطم و پیوسته دگرگون شونده است. اما موسیقی دوره پایانی باروک حسی یکتا را منتقل می کند. در آثار کلاسیک وجود تم های متضاد در کنار هم در یک موومان یا حتی در یک تم عواملی متضاد به وجود آورنده حالت های متفاوتی می شوند که این موسیقی را از موسیقی قبل خود جدا می سازد و باعث می شود که یک اثر کلاسیک بس متنوع و دارای ساختار منطقی باشد.
اثر کلاسیک از غنای الگوهای ریتمیک برخوردار است ولی یک قطعه باروک دارای الگوهای معدود و دربردارنده حسی از پیوستگی و حرکت مداوم است اما سبک کلاسیک دربردارنده سکوت های نامنتظر، سنکوپ ها و گذرهای فراوان از نت های کشیده به نت های کوتاه است. آنچه در سرتاسر دوره کلاسیک تسلط
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
پیش گفتار :
یکی از بهترین نشانه های خدا در ساختمان بدن انسان دهان ، زبان و دندانهای اوست . از آن جا که بهداشت دهان و دندان ، یکی از مهمترین شاخه های بهداشت عمومی به شمار می آید ، رعایت کامل مسائل بهداشتی در این زمینه برای حفظ سلامت دهان و دندان ها نیازمند آگاهی و توجه دقیق به آموزشهای صحیح بهداشتی می باشد .
عوامل مهم و مؤثر برای به نتیجه رساندن این مطلب عبارتند از : عوامل محیطی ، تغذیه ای صحیح و هم چنین برخورداری از یک فرهنگ غنی بهداشتی که هر کدام به نوبه ی خود نقش بسزایی را ایفا می کنند .
بیشتر افراد جامعه از این مسائل اطلاع کافی ندارند . این نداشتن اطلاع از عوامل مؤثر برای به نتیجه رساندن مسائل بهداشتی با محدودیت های آموزش های صحیح بهداشت دهان و دندان و همچنین کمبود مقالاتی در این زمینه پدید می آید .
مقدمه :
دهان نخستین قسمت لوله ی گوارش است . این قسمت از لبها شروع و به حلق منتهی می شود .
در داخل این حفره دندان ها ، زبان و مجرای خروجی ترشحات غدد کوچک و بزرگ وابسته به حفره های دهان قرار دارند .
دندان ها عضوی سخت و سفید رنگ هستند که در فکّ بالا و پایین حفره های دهان جای گرفته اند .
ارائه ی مشکلات دندانی و نیز راههای پیشگیری و درمان آن از ویژگیهای بارز این اثر است .
رشد و گسترش علوم دندان پزشکی در رشته های تخصصی مختلف با سرعتی شگرف آن چنان پیش می رود که دندان پزشکان و دانشجویان این رشته جهت کسب آگاهی های علمی ملزم به استفاده از تحقیقات و مقالات جدید بوده تا بتوانند گره گشای مشکلات درمانی و بهداشتی در سطحی مطلوب و شایسته باشند.
خلاصه :
دندان در خطر از بین رفتن است و لذا باید با مسواک کردن دندان ها به طور مرتب از پوسیدگی دندان و بیماری های ناشی از آن جلوگیری کرد .
باید از مسواک و خمیر دندان مناسب استفاده شود .
مربّیان بهداشت ، در مدارس موظف اند الگوهای عمل نگهداری از دندان را به دانش آموزان بیاموزند .
سعی کنید با مشاهده ی اولین آثار خراب شدگی دندان به پزشک مراجعه کنید .
فاکتورهای اساسی در ایمنی عبارتند از :
سلامت مخاط دهان و اعمال اجزای تشکیل دهنده بزاق .
سیستم ایمنی دهان
سلامتی دهان به سالم بودن مخاط دهان بستگی دارد که به طور طبیعی مانع نفوذ میکروارگانیسم ها به داخل بدن می شود . این مخاط به تعدادی از ساختمان های تشریحی خاص متصل است که در صورت از بین رفتن قدرت دفاعی دهان ، بخصوص این ساختمانهای تشریحی برای اجسام خارجی و میکروارگانیسم ها نفوذ پذیر می گردند .
مخاط دهان مستقیماً به پوست لبها و همچنین از طریق اروفارنکس به لارنکس و فارنکس متصل است . مجاری غدد بزاقی نیز در دهان باز می شوند و ترشحات این غدد دارای خاصیت باکتریسیدی هستند . به هر حال باید دانست که از میان بافتهای دهان بیش از همه محل اتصال بین لثه و دندانها در معرض خطر است .
میکروارگانیسمهای مختلفی از زمان تولد در دهان جایگزین می شوند که بیشتر آنها بصورت کومنسال هستند ، ولی در صورت تغییر سیستم دفاعی به صورت پاتوژن در می آیند . فاکتورهایی که مسئول حفظ سلامتی دهان هستند عبارتند از :
سالم بودن مخاط دهان ، ترشح بزاق و مایع لثه ای و همچنین وجود عناصر تشکیل دهنده ایمنی هومورال و سلولی .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
ابتذال فراگیر
درد این نسل را باید درک کرد
راه درمان اساسی این است که اول ما درد این نسل را بشناسیم ، درد عقلی و فکری، دردی که نشانه بیداری است یعنی آن چیزی را که احساس می کند و نسل گذشته احساس نمی کرد. مولوی می گوید:
در گذشته درها بروی مردم بسته بود، درها که بسته بود سهل است، پنجره ها هم بسته بود، کسی از بیرون خبر نداشت، در شهر خود که بود از شهر دیگر خبر نداشت، در مملکت خود که بود از مملکت دیگر خبر نداشت، امروز این درها و پنجره ها باز شده، دنیا را می بیند که رو به پیشرفت است، علوم مختلف دنیا را می بیند، قدرتهای سیاسی و نظامی دنیا را می بیند و دموکراسی های دنیا را می بیند، برابریها را می بیند، حرکت ها را می بیند، قیام ها و انقلاب ها را می بیند، جوان است احساسش عالی است و حق هم دارد، می گوید ما چرا باید عقب مانده تر باشیم به قول شاعر:
سخن درست بگویم نمی توانم دید که می خورند حریفان و من نظاره کنم.
دنیا این طور چهار اسبه بطرف استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و عزت و شوکت و حرمت و آزادی می رود و ما همچنان نظاره گری خواب آلوده باشیم، یا از دور تماشا کنیم و خمیازه بکشیم؟نسل قدیم این چیزها را نمی فهمیدند و درک نمی کردند نسل جدید حق دارد بپرسد چرا ژاپن بت پرست و ایران مسلمان که در یکسال و در یک زمان بفکر افتادند که تمدن و صنعت جدید را اقتباس کنند ولی ژاپن رسید به آنجا که با خود غرب رقابت می کند و ایران دراین حد است که می بینیم؟!
ما ولیلی همسفر بودیم اندر راه عشق، او به مطلبها رسید وما هنوز آواره ایم آیا نسل جدید حق دارد این سئوال را بکند یا نه؟
نسل قدیم سنگینی بار تسلط های خارجی را روی دوش خود احساس نمی کرد، ولی نسل جدید احساس می کند؟ آیا این گناه است؟ خیر گناه نیست بلکه خود این احساس یک پیام الهی است، اگر این احساس نبود معلوم میشد ما محکوم به عذاب و بدبختی هستیم، حال که این احساس پیدا شده نشانة این است که خداوند تبارک تعالی میخواهد ما را از این بدبختی نجات دهد.
در قدیم سطح فکر مردم پایین تر بود، کمتر در مردم شک و تردید و سئوال پیدا می شد، حالا بیشتر پیدا میشود، طبیعی است وقتی که سطح فکر کمی بالا آمد سئوالاتی برایش طرح می شود که قبلاَ مطرح نبود.
باید شک و تردیدش را رفع کرد و به سئوالات و احتیاجات فکریش پاسخ گفت.
نمیشود به او گفت بر گرد به حالت عوام، بلکه این خود زمینة مناسبی است برای آشنا شدن مردم با حقایق و معارف اسلامی، با یک جاهل بی سواد که نمیشود حقیقتی را در میان گذاشت.
بنابراین در هدایت و رهبری نسل قدیم که سطح فکرش پایین تر بود ما احتیاج داشتیم به یک طرز خاص بیان و تبلیغ و یکجور کتابها، اما امروز آن طرز بیان و آن نوع کتاب ها پاسخگوی سوالات ذهن نیست، باید و لازم است رفورم و اصلاح عمیقی در این قسمت ها به عمل آید، باید با منطق روز و زبان روز و افکار روز آشنا شد و از همان راه به هدایت و رهبری مردم پرداخت.
نسل قدیم آنقدر سطح فکرش پایین بود که اگر یکنفر در مجلسی ضد و نقیض حرف می زد کسی متوجه نمیشد و به او اعتراض نمیکرد، اما امروزه نوجوانی که تا حدود کلاس 10 و 12 درس خوانده همین که برود پای منبر یک واعظ پنج شش تا و گاهی ده تا ایراد بنظرش میرسد، باید متوجه افکار او بود و نمیشود گفت خفه شو، فضولی نکن.
از ده گفتار استاد شهید مطهری
جامعه در حال گذر از سنت به مدرنیته
می گویند جوامع در حال گذر از سنت به مدرینته اجباراً مراحلی را در زمینه های اقتصادی، سیاسی ، فرهنگی ، اخلاقی،اجتماعی و علمی طی می کنند که با تشبیه این گذر به زایش های مکرر انتظار دردهای فراوان و زحمتهای بسیار را انتظاری دائمی و قابل پیش بینی دانسته و می دانند.
و چه بسیار از این زایمان های دوران گذر،طبیعی ،و فرزندان (مولودهای ) سالم و چه بسیار از آنها غیر طبیعی و با عمل سزارین و یا مولودهای ناسالم و ناقص بوده و خواهند بود.
با این دیدگاه دیگر جای تعجب از مشاهده پدیده های جدید و نو ظهور در زمینه های مختلف باقی نمی ماند. « عجب روزگاری شده ها» دیگر معنای دیگری خواهند داشت و چه بسا کمتر به زبان آیند.
شک در بدیهیات عقلی،اخلاقی،و عرفی تبدیل ناهنجاریهای گذشته به هنجار و بالعکس،طوفانها و زلزله های شدید اقتصادی و اجتماعی، ایجاد طبقه های جدید در اجتماع از نظر اقتصادی و فرهنگی، کاهش لطافتهای روحی و خشک شدن چشمها ناشی از سنگ شدن دلها و …همه مظاهر این زایش های دوران گذار از سنت به مدرنیته هستند. قطعاً نمی توان این حرکت به سمت مدرنیته را سقوط نامید.
جهت صحیح است مشکل تعداد زیاد مولودهای نارس است. اگر جوامع پیشرفته و توسعه یافته طی دوران مشخص بارداری و سیر منظم مراحل تغییر، از سنتها به دوران مدرن وارد گردیدند جوامعی مانند جامعه ما زایمان را تقلید می کنند و نطفه ها درست منعقد نمی گردند و شتابی ناشی از مشاهده زیبایی ها و زرق و برقهای ظاهری جوامع پیشرفته باعث زایمان های زودرس و مصنوعی می گردد.
در اینجا قطعاَ توجه داریم که جوامعی که امروز بنام جوامع توسعه یافته شناخته می شوند در زمینه های دینی و اخلاقی بسیار کژ رفته اند و آنچه که برآیند فشارهای دوران گذارشان در این زمینه ها برایشان آورد، کم ارزشی دین و اخلاق و ارزشمندی منافع فردی و مادی بود که پس از سالها این مولود ناقص تمامی دستاوردهای مثبت آنها را تحت الشعاع خود قرار داده و مورد تهدید جدی قرار داده است.
در عالم معنا چنانچه جوامعی همچون ما، ارزش گوهرهایی را که داریم دریابیم و به آنها افتخار کنیم و دوباره و چند باره به طور عمیق و دقیق در آنها و با تکیه بر آنها بدنبال راه صحیح بگردیم و از تجربیات مثبت دیگر جوامع با چشم باز استفاده کنیم و از انواع خود باختگی ها رهایی یابیم بسیار پیشرفته تر و توسعه یافته تر از جوامعی به این نام هستیم.
روسپی گری و فاحشگی و زنان و دختران خیابانی در جامعه ما ضمن آنکه مشابهت هایی با دیگر جوامع دارند با توجه به خصوصیات ویژه ایرانی، اسلامی، انقلابی جامعه مان باید مورد بررسی قرار گیرند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 42 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه:
بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجویت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ ان جاممعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با ؟ فرهنگ هر چند بعدهای اقتصادی ، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ ، پوک و میان تهی است. «فرهنگ» کلمه ای بسیار رایج و مورد توجه در تمامی جوامع متمدن بوده است. به طوری که با گسترش اجتماعات و پیچیده شدن روابط و افزایش امکانات و ابزار، بحث از فرهنگ بیشتر و ابعاد متعددی به خود می گیرد. اگر تا دو قرن قبل جنبه های خاصی از زندگی اجتماعی و نقش محدودی برای فرهنگ وجود داشت، به تدریج نفوذ و قدرت فرهنگ و نقش آن در ابعاد مختلف جامعه بشری بسیار بیشتر است.
تحولات یک فرد در صحنه های منطقه ای و بین المللی که چهره سیاسی، فرهنگی جهان را تغییر داده این تصور را بر خلاف القائات ، تبلیغات و ادعاهای جریانهای خاصی که محور مسائل و مشکلات و تصادفات در آینده اقتصادی و تکنولوژیکی خواهد بود، شکل می دهد که قدرتهای مادی و صنعتی جهان تمامی امکانات خود را در جهت سلطة فرهنگی خود و نابودی فرهنگهای دیگر قرار می دهند.
نظامهای سلطه و سازمانهای بین الملی تحت کنترل آنان تا کنون نخواسته اند رابطه ای منطقی بین فرهنگ ، استقلال و توسعه برقرار نمایند. زیرا که با ادامة سلطه و حاکمیت آنان و غارت و چپاول کشورهای دیگر منافات و مغایرت دارد. داشتن فرهنگ استقلال و توسعه واقعی و همه جانبه، مانع حضور و دخالت بیگانه خواهد بود.
حال سوال اساسی اینست که چگونه جامعه ای می تواند به این مهم دست یابد؟
و پاسخ اینست که:
جامعه ای که به تعلیم و تربیت خویش بها می دهد و بناهای فرهنگی و اموزشی، به ویژه مدارس آن در شهرها و روستاها، با عنایت به اصول مهندسی آموزشی از بهترین و پر جلوه ترین بناهی موجود باشد و معلمان آن از اقتدار زیادی برخوردار و موفق ترین، پر نشاط ترین و محبوب ترین الگوهای اجتماعی باشند از بیش ترین پیشرفت فرهنگی ، اجتماعی برخوردار بوده ، کم ترین آفت ها و آسیب پذیری های فردی اجتماعی را خواهند داشت و همچنین جامعه ای که وارث معلمان مقتدر باشد به یقین صاحب ارزش های والای فرهنگی و توسعه یافته ترین نهادهای اجتماعی خواهد بود.
هدف از توسعه فرهنگی
وقتی غربیها از توسعه فرهنگی در جهان سوم بحث می کنند بیشتر تعریف و هدف از آن را یک قدم به جلو در بهره برداری از امکانت فرهنگی جامعه ذکر می نمایند و اینکه فرهنگ از اختصاصی بودن و قشری و طبقاتی بودن خارج می شود و به طبقه ویژه و مرفّه و متمکن اختصاص نداشته باشد و در اختیار همگان قرار گیرد چنانچه اگر بحث از توسعه سیاسی باشد معنایش سهیم کردن مردم و مشارکت عموم ر رقم زدن سرنوشت سیاسی خویش است.
اما در اسلام مفهومی بسیار عمیق تر، ظریف تر و گسترده تر دارد. در اسلام مسئله تعالی معنوی انسانها و جامعه ، تهذیب نفس، مبارزه با فساد، رشد فضیلتها و تقوی ، بهره برداری عمومی از تقوی و عدالت اجتماعی، حاکمیت روح اخوت اسلامی و نظم و انضباط و قانون ، رشد بینش و بصیرت دینی و اهی ، حاکمیت ارزشهای دینی و خلاصه بارور شدن و شکوفایی استعدادهای علمی و افزایش خودآگاهی افراد جامعه و بیداری وسیع و همه جانبه ملت از اهداف توسعة فرهنگی است.
بدیهی است اهدافی به این وسعت وعمق هرگز در فرهنگهای بشری مورد توجه قرار نگرفته و قرار نخواهد گرفت. در اینجا توجه به این معنا لازم است که اسلام به ابعاد وجودی انسان عمق و وسعت می دهد و او را در حصار محدود مادیات زندانی نمی نماید و این بدان معنا نیست که با توجه به حیات معقول و معنوی انسانها، از حیات مادی و دنیوی آنها غفلت شود و آنها را به عزلت و گوشه نشینی و گوشه گیری فرا خواند بلکه تحول در حیات و بینش انسانها مقدمه ای است برای تحول در زندگی انسانها، و زندگی آخرت و حیات معقول و الهی انسانها در جهان واپسین تبعی ای است از زندگی معقول و برتر و حسنه انسانها در این جهان (الدنیا مزرعه الاخره) که همه ما از خداوند می خواهیم ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی ااخره حسنه- و اُنَّ الْمُتَّقینَ ذَهَبُواْ بِعاجِلِ الْدُنْیا وآجِلِ الاخِرَهِ.
اصول و مبانی توسعه فرهنگی
اصول و مبانی رشد و توسعه فرهنگی، و بررسی زوایا و ابعاد هر یک از جهات یاد شده خود می تواند موضوع مباحث ظریف ، آموزنده و قابل توجهی قرار گیرد که در این مختصر امکان پرداختن به آنها و تجزیه و تحلیل همه جانبه آنها میسر نیست. منتهی به طور فهرست وار به چند مسئله اشاره می نمائیم و تفصیل آن را به عهده اندیشمندان و فرصتهای دیگر واگذار می کنیم.
الف) رسیدن به بیداری، آگاهی و رشد، افزایش معرفت انسانها و ایجاد تحول در بینش و برداشت و بصیرت فردفرد جامعه نسبت به کلیه زمینه های عالم وجود و درک عمیق و روشن از جهان آفرینش و آفریدگار جهان و اهداف خلقت.
به بیان امام صادق (ع) «وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ کُلُّهُ فی اَرْبَعٍ اَوَّلُها اَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ الثّانی اَنْ تعْرِفَ رَبَّکَ و الثّانی اَنْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِکَ و الثّالِثُ اَنْ تَعْرِفَ ما اَرادَ مِنْکَ وَالرّابِعُ اَنْ تَعْرِفَ ما یُخْرِجُکَ مِنْ دینِکَ
یا به بیان حضرت سیدالشهداء (ع) اَلْمَعْروُفُ بِقَدْرِ الْمَعْرِفَهِ یا به سخن امیر المومنین (ع) اِذا اَرْذَلَ عَبْداً حَطَرَ عَلَیْه الْعِلْمَ یا به سخن امام باقر (ع): اَلْکَمالُ کُلُّ الثَّقَقّْهُ فی الدّین وَ الصَّبْرُ عَلَی التّابِئِهِ وَ تَقْدیرُ الْعیشَهِ
ب) ایمان و اعتقاد به خداوند (خدا خواهی و خداگرایی).
آدمی کاندر طریق معرفت ایمان ندارد
شخص انسان دارد شخصیت انسان ندارد.
ج) ایجاد انگیزه های الهی و معنوی.
د) تقویت پایه ها و بنیادهای اخلاقی و ارزشهای روحی.
ه) هدفداری و هدفگرایی و آخرت خواهی در کارها.
و) اتکال به نیروی لایزال الهی.
ز) شکر گزاری در برابر نعمتها و صرف نعمتها در جهت الهی و در راه تحصیل رضوان ا...
ح) جلوگیری از تضییع عمر و جوانی و استعدادهای خداوندی و ممانعت از تخریب و هدر رفتن سرمایه ها.
ط) استفاده از روشهای مطلوب و تشویق و توبیخ در جهت حداکثر بهره برداری بهینه از نعمتها و الطاف الهی.
ی) آینده نگری.
ک) احیای شخصیت حقیقی انسانها.
ل) ارائه الگوها و اسوه ها والای مکتبی و انسانی در راه هدایت انسانها.
در این رابطه یکی از شاخص ترین الگوها و محورها، ولایت فقیه و نقش و تأثیر سازنده آن در جامعه است. ولایت فقیه محور اصلی در تمرکز نیروها، هدایت و بسیج استعدادها، انسجام و وحدت کلمه در جامعه می باشد. بیداری ملت، رشد و تقویت بنیادهای انقلابی و اسلامی جامعه، احیای شخصیت دینی مردم، احیای تفکر و اندیشه اسلامی ناب محمدی (ص)، رشد و شکوفائی استعدادها، مقابله
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 43
مقدمه:
بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجویت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ ان جاممعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با ؟ فرهنگ هر چند بعدهای اقتصادی ، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ ، پوک و میان تهی است. «فرهنگ» کلمه ای بسیار رایج و مورد توجه در تمامی جوامع متمدن بوده است. به طوری که با گسترش اجتماعات و پیچیده شدن روابط و افزایش امکانات و ابزار، بحث از فرهنگ بیشتر و ابعاد متعددی به خود می گیرد. اگر تا دو قرن قبل جنبه های خاصی از زندگی اجتماعی و نقش محدودی برای فرهنگ وجود داشت، به تدریج نفوذ و قدرت فرهنگ و نقش آن در ابعاد مختلف جامعه بشری بسیار بیشتر است.
تحولات یک فرد در صحنه های منطقه ای و بین المللی که چهره سیاسی، فرهنگی جهان را تغییر داده این تصور را بر خلاف القائات ، تبلیغات و ادعاهای جریانهای خاصی که محور مسائل و مشکلات و تصادفات در آینده اقتصادی و تکنولوژیکی خواهد بود، شکل می دهد که قدرتهای مادی و صنعتی جهان تمامی امکانات خود را در جهت سلطة فرهنگی خود و نابودی فرهنگهای دیگر قرار می دهند.
نظامهای سلطه و سازمانهای بین الملی تحت کنترل آنان تا کنون نخواسته اند رابطه ای منطقی بین فرهنگ ، استقلال و توسعه برقرار نمایند. زیرا که با ادامة سلطه و حاکمیت آنان و غارت و چپاول کشورهای دیگر منافات و مغایرت دارد. داشتن فرهنگ استقلال و توسعه واقعی و همه جانبه، مانع حضور و دخالت بیگانه خواهد بود.
حال سوال اساسی اینست که چگونه جامعه ای می تواند به این مهم دست یابد؟
و پاسخ اینست که:
جامعه ای که به تعلیم و تربیت خویش بها می دهد و بناهای فرهنگی و اموزشی، به ویژه مدارس آن در شهرها و روستاها، با عنایت به اصول مهندسی آموزشی از بهترین و پر جلوه ترین بناهی موجود باشد و معلمان آن از اقتدار زیادی برخوردار و موفق ترین، پر نشاط ترین و محبوب ترین الگوهای اجتماعی باشند از بیش ترین پیشرفت فرهنگی ، اجتماعی برخوردار بوده ، کم ترین آفت ها و آسیب پذیری های فردی اجتماعی را خواهند داشت و همچنین جامعه ای که وارث معلمان مقتدر باشد به یقین صاحب ارزش های والای فرهنگی و توسعه یافته ترین نهادهای اجتماعی خواهد بود.
هدف از توسعه فرهنگی
وقتی غربیها از توسعه فرهنگی در جهان سوم بحث می کنند بیشتر تعریف و هدف از آن را یک قدم به جلو در بهره برداری از امکانت فرهنگی جامعه ذکر می نمایند و اینکه فرهنگ از اختصاصی بودن و قشری و طبقاتی بودن خارج می شود و به طبقه ویژه و مرفّه و متمکن اختصاص نداشته باشد و در اختیار همگان قرار گیرد چنانچه اگر بحث از توسعه سیاسی باشد معنایش سهیم کردن مردم و مشارکت عموم ر رقم زدن سرنوشت سیاسی خویش است.
اما در اسلام مفهومی بسیار عمیق تر، ظریف تر و گسترده تر دارد. در اسلام مسئله تعالی معنوی انسانها و جامعه ، تهذیب نفس، مبارزه با فساد، رشد فضیلتها و تقوی ، بهره برداری عمومی از تقوی و عدالت اجتماعی، حاکمیت روح اخوت اسلامی و نظم و انضباط و قانون ، رشد بینش و بصیرت دینی و اهی ، حاکمیت ارزشهای دینی و خلاصه بارور شدن و شکوفایی استعدادهای علمی و افزایش خودآگاهی افراد جامعه و بیداری وسیع و همه جانبه ملت از اهداف توسعة فرهنگی است.
بدیهی است اهدافی به این وسعت وعمق هرگز در فرهنگهای بشری مورد توجه قرار نگرفته و قرار نخواهد گرفت. در اینجا توجه به این معنا لازم است که اسلام به ابعاد وجودی انسان عمق و وسعت می دهد و او را در حصار محدود مادیات زندانی نمی نماید و این بدان معنا نیست که با توجه به حیات معقول و معنوی انسانها، از حیات مادی و دنیوی آنها غفلت شود و آنها را به عزلت و گوشه نشینی و گوشه گیری فرا خواند بلکه تحول در حیات و بینش انسانها مقدمه ای است برای تحول در زندگی انسانها، و زندگی آخرت و حیات معقول و الهی انسانها در جهان واپسین تبعی ای است از زندگی معقول و برتر و حسنه انسانها در این جهان (الدنیا مزرعه الاخره) که همه ما از خداوند می خواهیم ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی ااخره حسنه- و اُنَّ الْمُتَّقینَ ذَهَبُواْ بِعاجِلِ الْدُنْیا وآجِلِ الاخِرَهِ.
اصول و مبانی توسعه فرهنگی
اصول و مبانی رشد و توسعه فرهنگی، و بررسی زوایا و ابعاد هر یک از جهات یاد شده خود می تواند موضوع مباحث ظریف ، آموزنده و قابل توجهی قرار گیرد که در این مختصر امکان پرداختن به آنها و تجزیه و تحلیل همه جانبه آنها میسر نیست. منتهی به طور فهرست وار به چند مسئله اشاره می نمائیم و تفصیل آن را به عهده اندیشمندان و فرصتهای دیگر واگذار می کنیم.
الف) رسیدن به بیداری، آگاهی و رشد، افزایش معرفت انسانها و ایجاد تحول در بینش و برداشت و بصیرت فردفرد جامعه نسبت به کلیه زمینه های عالم وجود و درک عمیق و روشن از جهان آفرینش و آفریدگار جهان و اهداف خلقت.
به بیان امام صادق (ع) «وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ کُلُّهُ فی اَرْبَعٍ اَوَّلُها اَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ الثّانی اَنْ تعْرِفَ رَبَّکَ و الثّانی اَنْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِکَ و الثّالِثُ اَنْ تَعْرِفَ ما اَرادَ مِنْکَ وَالرّابِعُ اَنْ تَعْرِفَ ما یُخْرِجُکَ مِنْ دینِکَ
یا به بیان حضرت سیدالشهداء (ع) اَلْمَعْروُفُ بِقَدْرِ الْمَعْرِفَهِ یا به سخن امیر المومنین (ع) اِذا اَرْذَلَ عَبْداً حَطَرَ عَلَیْه الْعِلْمَ یا به سخن امام باقر (ع): اَلْکَمالُ کُلُّ الثَّقَقّْهُ فی الدّین وَ الصَّبْرُ عَلَی التّابِئِهِ وَ تَقْدیرُ الْعیشَهِ
ب) ایمان و اعتقاد به خداوند (خدا خواهی و خداگرایی).
آدمی کاندر طریق معرفت ایمان ندارد
شخص انسان دارد شخصیت انسان ندارد.
ج) ایجاد انگیزه های الهی و معنوی.
د) تقویت پایه ها و بنیادهای اخلاقی و ارزشهای روحی.
ه) هدفداری و هدفگرایی و آخرت خواهی در کارها.
و) اتکال به نیروی لایزال الهی.
ز) شکر گزاری در برابر نعمتها و صرف نعمتها در جهت الهی و در راه تحصیل رضوان ا...
ح) جلوگیری از تضییع عمر و جوانی و استعدادهای خداوندی و ممانعت از تخریب و هدر رفتن سرمایه ها.
ط) استفاده از روشهای مطلوب و تشویق و توبیخ در جهت حداکثر بهره برداری بهینه از نعمتها و الطاف الهی.
ی) آینده نگری.
ک) احیای شخصیت حقیقی انسانها.
ل) ارائه الگوها و اسوه ها والای مکتبی و انسانی در راه هدایت انسانها.
در این رابطه یکی از شاخص ترین الگوها و محورها، ولایت فقیه و نقش و تأثیر سازنده آن در جامعه است. ولایت فقیه محور اصلی در تمرکز نیروها، هدایت و بسیج استعدادها، انسجام و وحدت کلمه در جامعه می باشد. بیداری ملت، رشد و تقویت بنیادهای انقلابی و اسلامی جامعه، احیای شخصیت دینی مردم، احیای تفکر و اندیشه اسلامی ناب محمدی (ص)، رشد و شکوفائی استعدادها، مقابله