لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
رنگ
اگر نور سفید ( نور خورشید ) را به وسیله منشور مثلث القاعده تجزیه کنیم، نواری از یک سلسله رنگهای پیوسته از قرمز، نارنجی، زرد، سبز و آبی گرفته تا بنفش به وجود می آید. اگر این اشعه رنگین به وسیله یک عدسی جمع شود، از تجمع آنها مجدداً نور سفید حاصل می گردد. این تجزیه طیف نور بعد از باران به اسم قوس قزح ( رنگین کمان ) دیده می شود.
وقتی نور سفید به یک جسم رنگی می تابد، شیء مزبور قسمتی از آن را جذب و نور را منعکس می کند. هر جسمی بر حسب رنگ خود، نور همرنگ خویش را منعکس می کند. مثلاً یک جسم قرمز، نور قرمز را منعکس می کند و سایر نورها را به خود می گیرد. هر گاه جسمی تمام طول موجها را جذب کند به رنگ سیاه دیده خواهد شد و اگر همه آنها را منعکس نماید، سفید به نظر خواهد آمد.
خواص رنگ:
رنگها دارای خواص زیر می باشند:
۱- شدت رنگ: که مربوط به پر رنگی و کم رنگی آن است. رنگهای اصلی دارای بالاترین شدت رنگ یا درخشندگی می باشند.
۲- ارزش رنگ: روشنی یا تاریکی رنگهای مختلف را ارزش رنگ می گویند. رنگهای تاریکتر و شفافتر از نظر بصری سنگینی و وزن بیشتری از رنگهای روشن تر و خفه تر دارند. رنگهای تیره به نظر کوچکتر از رنگهای روشن می آیند.
۳- ته رنگ (Hue ) هیو: هیو اسامی رنگهای مختلف مثل قرمز یا آبی یا سبز است.
رنگهای سرد و گرم
شاید صحبت از گرمی و سردی رنگ عجیب به نظر برسد اما تجربه علمی نشان داده است که در یک اتاق سبز یا آبی (سبز و آبی جزو رنگهای سرد هستند ) احساس سرما به انسان دست می دهد. در حالی که اتاقی به رنگ قرمز یا نارنجی حس گرما را در انسان بیدار می کند. در تجربه مذکور، افرادی که در اتاق سبز آبی بوده اند در حرارت 15 درجه احساس سرما کرده اند، حال آنکه ساکنان اتاق نارنجی، قرمز در حرارت 11 تا 13 درجه سانتی گراد احساس سرما نکرده اند. در حقیقت رنگهای سرد، گردش خون را کند می کنند و رنگهای گرم باعث سرعت جریان آن می گردند. برای نمایش اجسام نزدیک از رنگهای گرم و برای نمایش اجسام دور از رنگهای سرد استفاده می شود. رنگهای گرم مانند انواع زرد، قرمز و نارنجی و رنگهای سرد مانند انواع آبی، سبز و بنفش.
رنگ مایه (تونالیته)
غرض از تونالیته یا رنگ مایه درجات مختلفی از رنگ می باشد که با نور منعکس شده از ماده رنگی رابطه دارند. درجات مختلف رنگ را یک بار به وسیله ترکیب با سفید و نیز به وسیله رقیق کردن رنگ با آب می توان به دست آورد.
رنگهای اصلی و فرعی
رنگ اصلی، رنگی است که آن را از ترکیب رنگهای دیگر نتوان به دست آورد. بر اساس تئوری کلاسیک رنگ، رنگهای اصلی عبارتند از: زرد، قرمز، آبی. از حیث نظری، با استفاده از این سه رنگ و افزودن سفید، تمام رنگهای طیف را می توانیم به دست آوریم. رنگهای اصلی در نهایت درخشندگی و اشباع می باشند. رنگهایی که مستقیماً از ترکیب رنگهای اصلی به دست می آیند به رنگهای فرعی موسومند و عبارتند از: نارنجی که از ترکیب قرمز و زرد، بنفش که از ترکیب قرمز و آبی،سبز که از ترکیب آبی و زرد به وجود می آیند.
رنگهای مکمل و متضاد
دو رنگ مکمل دو رنگی هستند که تمام رنگهای طیف را در خود داشته باشند . مثلاً رنگهای قرمز و سبز دو رنگ مکمل یکدیگرند . زیرا رنگ سبز ترکیبی از زرد و آبی است و قبلاً گفتیم که زرد و آبی و قرمز رنگهای اصلی هستند که از ترکیب آنها می توانیم تمام رنگهای طیف را به دست بیاوریم. بنابراین، رنگ مکل هر رنگ اصلی عبارت است از ترکیب دو رنگ اصلی دیگر. هر دو زوج رنگ مکل با یکدیگر متضاد نیز می باشند. یعنی در کنار یکدیگر اختلاف شدیدی را به چشم می آورند. به طور مثال در یک فضای وسیع سبز رنگ چند لکه کوچک قرمز به راحتی به چشم می خورد و خود را نمایان می سازد و با درخشندگی، تضاد خود را با زمینه سبز نشان می دهد و تعادل لازم را در چشم برقرار می کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
حقوق عمومی و حقوق خصوصی
حقوق عمومی قواعدی است که بر روابط دولت و ماموران او با مردم حکومت می کند و سازمانهای دولتی را منظم می سازد . حقوق خصوصی مجموعه قواعدی که حاکم بر روابط افراد است مانند : روابط تجاری و خانوادگی و تعهدات اشخاص در برابر یکدیگر . تمیز بین حقوق عمومی و خصوصی پیشینه بسیار طولانی دارد و در میان رومیان نیز رواج داشته است و بر اساس دخالت روز افزون دولت میان ارتباط مردم مفهوم حقوق خصوصی مورد نقد قرار گرفته است و تمیز بین حقوق خصوصی و حقوق عمومی را بسیار مشکل و دشوار ساخته است . پارهای از اندیشمندان تعریفهای جهت بهتر مشخص شدن حریم حقوق عمومی و خصوصی قرار داده اند که عبارتد از :
قواعد حقوق عمومی امری است
یعنی اشخاص ، حتی با توافق یبن خود نیز نمی توان از آنها سرپیچی کنند در حالی که قواعد حقوق خصوصی بر مبنای احترام به اراده افراد استوار است . در این میان بساری از قواعد خصوصی به خاطر حفظ نظم عمومی به صورت قواعد امری در آمده است مانند رابطه زن و شوهر که یک رابطه کاملا خصوصی است که دولت به ناچار جهت حفظ حریم افراد و نظم عمومی یکسری قواعد خاص را در نظر گرفته است .
هدف قواعد حقوق عمومی حمایت از منافع جامه است
یعنی هدف حقوق خصوصی تامین نفع اشخاص است . اما باید در نظر داشت که در هر حقوقی کم پیش نفع عموم مورد نظر است .البته در این میان تعریفی در باره حقوق عمومی وجود دارد که بیان میکند حقوق عمومی قواعدی است که بر سازمانهای دولتی و عمومی حاکم است که به این تعریف اشکالاتی مطرح است .
حقوق عمومی و اعمال حق حاکمیت
هدف اشخاص در فعالیتهای که می کنند سود جوئی و حفظ منافع خصوصی خودشان است . در حالی که منظور از اعمال اداری حمایت از حقوق عمومی و اجرای حاکمیت است . درست است که سازمانهای دولتی توسط افراد اداره میشود ولی چون سود به طور مستقیم برای افراد ندارد ، هنگام انجام وظیفه تنها اجرای درست قوانین و نفع عموم را می بینند . هنگامی که افراد حقوق عمومی به کارهای خصوصی می پردازند و هدفشان اعمال حاکمیت ملی نیست ،روابطشان با مردم تابع حقوق خصوصی است . پس ، میتوان در تعریف حقوق عمومی گفت " قواعد حاکم بر تشکیلات دولت و روابط سازمانهای وابسته آن با مردم است ، تا جائی که این سازمانها در مقام اعمال حق حاکمیت و اجرای اقتدار عمومی هستند "
شعبه های حقوق خصوصی
الف : اختلاط حقوق عمومی و خصوصی : نفوذ حقوق خصوصی و عمومی تشخیص این دو شعبه را دشوار ساخته است . اساس و مادر حقوق خصوصی حقوق مدنی است و در این صورت اگر گفته شود که حقوق مدنی یا تجارت از رشته های حقوق خصوصی است ، یا آئین دادرسی و حقوق جزا در زمره قواعد عمومی به شمار ما اید ،مقصود این نیست که تمامی احکام این رشته هاجنبه خصوصی یا عمومی دارد .در این طبقه بندی باید موضوع اصلی را به دور از حواشی مورد برسی قرار داد . ب ": حقوق مدنی : اصطلاح حقوق مدنی از رومیان گرفته شده است و رفته رفته معنای اصلی خود را از دست داده و معنای حقوق خصوصی در مقابل حقوق عمومی به کار رفت . با این ترتیب ،حقوق مدنی در آغاز شامل تمام رشته های خصوصی بوده است ، ولی بتدریج در روابط تحولاتی به وجود آمده است . برای مثال بر اساس تجربه معلوم شد که رایطه بین کار گر و کارفرما به تنهای در حقوق مدنی کامل نیست و باید دولت در ان دخالت و نظارت داشته یاشد.بنا بر این حقوق مدنی را نباید یکی از رشته های حقوق خصوصی دانست زیرا مبنای حقوق خصوصی سایر شعبه ها است . حقوق مدنی رابطه افراد را فقط از ان لحاظ که عضو جامعه هستند تنظیم می کند . مسایل حقوق مدنی را میتوان به قسمت های زیر تقسیم کرد : 1-اشخاص و خانواده 2-مالکیت 3-قرار دادها ومسئولیت مدنی 4-ارث ج:حقوق تجارت (حقوق هوائی ودریائی ) که بر روابط بازرگانان و اعمال تجاری حکومت میکند .ولی باید دانست که این رشته نیز در مرحله نخست ناظر به روابط اشخاص و دادو ستدها و سودجوئیها است در مرحله دوم در زمره حقوق خصوصی مطرح می شود.حقوق تجارت سه بخش عمده دارد که عبارتند از : 1-تاجر و شرکتهای بازرگانی 2-اسناد ومعاملات تجاری 3-ورشکستگی
شعبه های حقوق عمومی
الف:حقوق اساسی حقوق اساسی پایه و مبنای حقوق عمومی است . زیرا در آن ساختمان حقوقی دولت و رابطه سازمانهای آن با یکدیگر مطرح میشود . در این قسمت شکل حکومت و قوای سازنده آن و طرز شرکت افراد در ایجاد قوای سه گانه و حقوق و آزادیهای آنان در مقابل دولت مورد گفتگو قرار می گیرد . منبع اصلی حقوق اساسی کنونی ما قانون اساسی جمهوری اسلامی است که در همه پرسی 24 آبان 1358 در 175 اصل به تصویب ملت رسید . در سال 1368 این قانون مورد تجدید نظر قرار گرفت و به ویزه قوه مجریه به سوی تمرکز هدایت شده .ریس جمخهور دارای آزادی عمل بیشتری شد و شامل وظایف نخست وزیر هم شده . ب:حقوق اداری این رشته از حقوق درباره اشخاص حقوق اداری و تشکیلات و وظایف وزارتخانه ها و ادارات دولتی و شهرداریها و تقسیمهای کشوری و روابط این سازمانها با مردم گفتگو می کند و به همین جهت با حقوق اساسی رابطه بسیار نزدیک دارد . از مسائل مهم حقوق اداری ،بررسی سازمان و شیوه رسیدگی و رویه های "دیوان عدالت اداری " است . ج:حقوق مالیه قواعد مربوط به وضع مالیاتها و عوارضی که ماموران دولت می توانند از افراد مطالبه کنند و همچنین مقرارت ناظر به بودجه و وظایف دیوان محاسبات را " حقوق مالیه " می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
نگاهداری هویج در سردخانه
مقدمه
هدف و دامنه کاربرد
شرایط چیدن و درجهبندی
بستهبندی هویج
پائین آوردن درجه حرارت
درجه حرارت مطلوب
رطوبت نسبی
گردش هوا
مدت نگاهداری
بسمه تعالی
پیشگفتار
استاندارد نگاهداری هویج در سردخانه که بوسیله کمیسیون فنی بررسی و کنترل روشهای نگهداری تهیه و تدوین شده در بیست و سومین جلسه کمیته ملی مواد خوراکی و فرآوردههای کشاورزی مورخ 35/9/27 تصویب گردید . پس از تائید شورای عالی استاندارد و باستناد ماده یک ( قانون مواد الحاقی به قانون تاسیس موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران مصوب آذرماه 1349) بعنوان استاندارد رسمی ایران منتشر میگردد .
برای حفظ همگامی و هماهنگی با پیشرفتهای ملی و جهانی صنایع و علوم استانداردهای ایران در مواقع لزوم و یا در فواصل معین مورد تجدیدنظر قرار خواهند گرفت و هر گونه پیشنهادی که برای اصلاح یا تکمیل این استانداردها برسد در هنگام تجدیدنظر در کمیسیون فنی مربوط مورد توجه واقع خواهد شد .
بنابراین برای مراجعه به استانداردهای ایران باید همواره از آخرین چاپ و تجدیدنظر آنها استفاده نمود .
در تهیه این استاندارد سعی بر آن بوده است که با توجه به نیازمندیهای خاص ایران حتیالمقدور میان روشهای معمول در این کشور و استاندارد و روشهای متداول در کشورهای دیگر همآهنگی ایجاد شود .
لذا با بررسی امکانات و مهارتهای موجود و اجرای آزمایشهای لازم استاندارد حاضر با استفاده از منابع زیر تهیه گردید .
International standard (ISO) 166-1974
Commodity storage manual. 1975 the refrigeration research foundation. Washington D.C. U.S.A
American society of heating, refrigeration and air –conditioning engineers. Applications 1971
نگاهداری هویج در سردخانه
مقدمه
بطور کلی کیفیت سبزیجات را پس از برداشت از مزرعه نمیتوان بهبود بخشید و هدف از نگاهداری حفظ کیفیت اولیه است .
سبزیجات کیفیت خود را به چند طریق از دست میدهند و فهرست ذیل نمایانگر زیانهائی است که ممکن است در فاصله برداشت از مزرعه و هنگام مصرف به کیفیت آنها وارد آید :
- تغییرات متابولیک که با تنفس گیاه و یا رسیدن آن ارتباط دارد .
- کم شدن رطوبت که در نتیجه آن گیاه پیر و پلاسیده میشود .
- زخمی شدن و آسیبهای مکانیکی
- آفت زدگی
- آسیبهای فیزیولوژیکی
- آسیبهای مربوط به سرما و انجماد
- تغییرات عطر و طعم
- روئیدن و ریشه کردن
بنابراین حفظ کیفیت هویج در فاصله بین برداشت تا مصرف , زمانی میسر است که محصول در شرایط صحیح از مزرعه برداشت شده و بطریق مناسب بستهبندی و حمل و نقل شود و به ترتیبی که در زیر آمده است آنرا نگهداری نمایند .
1 ـ هدف و دامنه کاربرد
هدف از تدوین این استاندارد ارائه نحوه چیدن , بستهبندی , حمل و نقل و نگاهداری هویج میباشد .
این استاندارد در مورد هویج نوع Daucus carota Linnaeus که در فصل زمستان برای نگهداری تولید میشود بکار میرود .
2 ـ شرایط چیدن و درجهبندی
2 ـ 1 ـ هویجهائی باید برای نگهداری انتخاب شوند که دیرتر کشت شدهاند هویج باید موقع جمعآوری زیاده از حد رسیده نباشد پس از برداشت برگهای بالای هویج باید چیده شود بدون آنکه آسیبی به ریشه وارد گردد .
2 ـ 2 ـ در مواقعیکه هویج در هوای بارانی جمعآوری میشود خشک کردن رطوبت حاصله از باران ضروری است لیکن باید دقت شود تا رطوبت خود ریشه کاهش نیابد زیرا این امر اثر نامطلوب در نگاهداری آن خواهد داشت .
2 ـ 3 ـ محصول هویج زمینهائی که از لحاظ ازت قابل جذب بسیار غنی هستند برای مدت طولانی قابل نگاهداری نخواهند بود .
2 ـ 4 ـ هویجی که بمنظور نگاهداری انتخاب میشود باید کامل , سفت , سالم بوده و شروع به تولید تخم نکرده باشد ضمنا منجمد نبوده و اثری از رطوبت روی آن دیده نشود .
2 ـ 5 ـ هر گاه هویج را از مزرعهای که دارای گل عمیق است برداشت نمایند نباید گل را از آن جدا نمود شستن هویج قبل از انبار نمودن در امر نگاهداری اثر معکوس خواهد داشت لیکن شستن پس از خاتمه مدت نگاهداری اشکالی ندارد .
3 ـ بستهبندی هویج
3 ـ 1 ـ هویج را میتوان در جعبه یا کیسه بستهبندی نمود و یا بطور غله در انبار نگاهداری کرد . هویج هر گاه بطور غله انبار شود ارتفاع انبوه هویج تابع رقم , سفتی هویج , کیفیت محموله و شرایط تهویه انبار محل نگهداری خواهد بود . حداکثر ارتفاع در مورد کیسه 3 متر و در مورد غله 1/75 متر میباشد .
3 ـ 2 ـ هویج نباید با میوه و سبزیجاتیکه از خود اتیلن پس میدهند در یک جا بستهبندی شود .
4 ـ پائین آوردن درجه حرارت
هویج در اسرع وقت پس از برداشت باید سرد شود و تا درجه حرارتی که قرار است در آن درجه نگاهداری شود پائین آورده شود .
5 ـ درجه حرارت مطلوب
درجه حرارت مناسب نگاهداری هویج صفر تا حداکثر 5+ درجه سانتیگراد میباشد بهترین درجه حرارت صفر تا 1+ درجه سانتیگراد میباشد .
6 ـ رطوبت نسبی
هویج از سبزیهائی است که به رطوبت نسبی بالا نیازمند است و بخصوص در درجات حرارت صفر تا 1+ درجه سانتیگراد رطوبت نسبی هویج باید 95 درصد و بالاتر باشد در پارهای موارد برای حفظ درجه حرارت از هوای سرد خارج (1+ تا 5+ درجه سانتیگراد )
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تربیت بدنى و تعلیم و تربیت
از اهداف اولیهٔ تعلیم و تربیت، پرورش فرد بهعنوان یک انسان هدفدار و مستقل و خودگردان است. تربیت بدنى با تأکیدى که بر پرورش جسمی، ذهنی، هیجانى و برازندگى اجتماعى دارد، در صورت آموزش صحیح و اصولى نقش شایان توجهى را در فرآیند تعلیم و تربیت ایفا خواهد کرد. امروزه مسؤولیت خطیر بر دوش آنانى است که اوقات بیشترى را با جوانان سپرى مىکنند. اینان اگر تجارب عرضه شدهٔ زندگى جوانان را رضایتبخش، موفق و پرباز سازند تعلیم و تربیت به سر منزل مقصور خواهد رسید.
براى تشریح کامل نقش تربیت بدنى در فرآیند تعلیم و تربیت، باید قدرت تربیت بدنى در سه حوزهٔ تربیتى (شناختی، احساسى و روانى حرکتی) مورد بحث قرار مىگیرد.
حوزهٔ شناختی
قلمرو احساسی
حوزهٔ روانی حرکتی
فلسفهٔ تربیت در ورزش
فلسفه، راهنماى تصمیمگیرى است، و ارزش این قلمرو از تجارب انسانى را روشن خواهد کرد. فلسفه باید چگونگى هدایت ورزش براى کمک به بشر را در بر گیرد. و همچنین باید در تعیین متغیرهاى ورزش تربیتى و ورزش خازج از قلمرو رسمی، ورزش مدارس، کالجها و سایر مؤسسات تربیتى کمک کند. فلسفه باید به شناخت تاریخ ورزش و آثار مختلف آن در طول سالها کمک کند و نشان دهد چگونه از مقررات سوءاستفاده شده و آنها براى انسان زیانبار گشتهاند. یک فلسفه همچنین راه رسیدن به اجراى برتر در قلمرو قهرمانى را نشان مىدهد.
اصول
اصل اول
اصل دوم
اصل سوم
اصل چهارم
اصل اول. بازآموزى قهرمانان براى نیل به یادگیرى شناختی، روانى حرکتى و عاطفى.
در تعلیم و تربیت، یادگیرى شناختی، روانى حرکتى و عاطفى براى قهرمانان اهداف باارزشى هستند. ثابت شده که یادگیرى شناختى مثلاً آگاهى از قوانین، قوانین نقل و انتقال، راهبردهاى بازی، مسائل مربوط به اقتصاد، سیاست، و همبستگىهایى که بین ورزش و جامعه وجود دارد، قابل توسعه است. مسلم است که یادگیرى روانى حرکتى در قالب مهارتها، با شرکت در رقابتهاى ورزشى قابل حصول هستند. لکن ورزشى که نقش آن در تغییرات رفتارى مورد تردید است، موجب کمال یادگیرىهاى عاطفى نمىشود. بنابراین براى اینکه ورزش بهعنوان وسیلهاى براى یادگیرى رفتار اجتماعى بهکار رود، باید اصلاحاتى در آن صورت گیرد. برنامههاى ورزشى و قهرمانى اگر بهدرستى تدوین شوند محیطى اجتماعى بهوجود مىآید که در آن نُرمهاى اجتماعى توسط شرکتکنندگان شکل درونى پیدا مىکند و رفتار اجتماعى آنان نیز به شیوههاى مثبت از طریق یک وضعیت اجتماعى شکل مىگیرد.
ورزش و قهرمانی، محور برنامههاى تربیت بدنى در مدارس و دانشگاهها است. در بین قشر جوان از تمام سنین، نژادها، رنگها و قومها طرفداران زیادى دارد. در یک لحظه جامعه با مشکلات اجتماعى زیادى روبرو مىشود از جمله ارتباط بین سیاه و سفید، نیاز به تلاش جمعى براى نیل به اهداف یک جامعهٔ آزاد و ضرورت رقابت سازنده و نه مخرب براى نیل به اهداف شخصی. بنابراین برنامههاى قهرمانى با یک فرآیند بازپرورى مىتواند در ایجاد رفتارهاى اجتماعى مطلوب در میان قشر جوان مؤثر باشد. پس، علاوه بر اهداف شناختى روانى حرکتی، برنامههاى قهرمانى باید نقش بسیار مهمى در برنامههاى تربیتى داشته باشند.
اصل دوم. برنامههاى قهرمانى باید داراى ماهیت تکاملى باشند.
جریان رشد و تکامل حرکتى و جسمانى روند فزایندهاى را از زمان کودکى تا بلوغ طى مىکند. به عبارت دیگر این مقولات داراى الگوى تکاملى هستند (عضلات بزرگ زودتر از عضلات ظریف رشد مىکنند).
هر حکمى که از جنبهٔ جسمانى درست باشد، از جنبههاى ذهنى و هیجانى نیز درست خواهد بود. اینها از حیث ماهیت تکاملى هستند. بنابراین از آنجا که شدت رقابتهاى قهرمانى به میزان رشد و تکامل شخصى ارتباط دارد، پس این فرآیند نیز باید داراى یک جریان فزاینده باشد، یعنى رقابتهاى ورزشى و قهرمانى در دوران کودکى از شدت کم و بهتدریج با رشد و بلوغ کودک از شدت بیشترى برخوردار مىشوند.
هنگامى شدت رقابت قهرمانى بالا مىرود که عناصر موجود به تجربهاى منجر شود که در اثر آن، در ورزشکار انگیزش اضافى براى برترى و تعالى بهوجود آید. در مواقعى که همه چیز در خدمت رقابت است؛ مثلاً حضور تماشاگران، سازماندهى بازىهاى آموزشگاهى در سایر مراکز اجتماعی، وجود جایزه، حضور نویسندگان ورزشى در صحنهٔ رقابتها و برگزارى بازىهاى نهایى براى قهرمانی، شدت رقابتها افزایش مىیابد.
ارتباط دادن عناصر تشدیدکنندهٔ رقابتها با سطح تکاملى شرکتکنندگان، موجب بهبود فرآیند تکاملى خواهد شد. در یک برنامهٔ تکاملى قهرمانى چهار سطح براى شدت رقابت وجود دارد. این سطوح چهارگانه در طول سالهاى تحصیلى باید متناسب با توانایى دانشآموز و الگوى مدیریتى و تربیتى مدرسه تنظیم شوند:
سطوح چهارگانهٔ رقابت عبارتند از:
۱. اولین سطح تکاملى فقدان رقابتهاى قهرمانى سازمانیافته و داراى چارچوب.
۲. دومین سطح تکاملى فعالیتهاى داخل مؤسسهاى با تأکید کم بر عناصر مهم رقابتی، همراه همکلاسىها، که اولین قدم در ایجاد رقابت سازمانیافته است.
۳. سومین سطح تکاملى فعالیتهاى فضاى آزاد، مانند مراسم بزرگداشت (در روزهاى بازی)، مراسم روزهاى ورزش و رقابت با مدارس دیگر در محیطهاى اجتماعى که در آنها بر جنبههاى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مدیریت کار و زمان
مقدمه
زمان همیشه به عنوان یک منبع مهم قلمداد شده است. اما ما عادت کردهایم که اتلاف وقت را بیشتر به گردم دیگران بیندازیم و خودمان را در آن مقصر ندانیم. ما از کمبود وقت بیشتر به عنوان پوششی استفاده میکنیم که فقدان برنامهریزی یا دوراندیشی، تأخیرها و فقدان ضربالعجلهای تعیین شده قبلی در کارمان را از نظر دور دارد. اما واقعیت این است که ما در یک دنیای آرمانی زندگی نمیکنیم و بدین ترتیب مجبوریم با زمان و دیگر منابعی که در اختیار داریم به بهترین نتایج دست یابیم.
مدیریت صحیح زمان، عاملی اساسی در موفقیت هر سازمان محسوب می شود چیزی که تاکنون توجه چندانی به آن مبذول نشده است. مدیریت زمان و مدیریت کار، اساساً معطوف به انضباط فردی است. نظامی که انتخاب میکنیم تا ما را در استفاده بهتر از وقتمان یاری رساند، به نوعی ارتباط با این هدف است. عملکرد صحیح هر نظام با عملکرد صحیح کاربران آن سنجیده میشود. هیچ چوب جادویی باعث نمیشود که ما به طور اتفاقی از زمانی که در اختیار داریم به طور صحیح استفاده کنیم. صرفاً کافی است تصمیم بگیریم که اولویتهای ما کدامند و سپس به آنها بپردازیم.
برنامهریزی و الویتبندی اهداف
زمان همانند پول است که ما مقدار مشخصی از آن را در اختیار داریم و برای استفاده بهتر از آن باید برنامه مشخصی، چه در چگونگی مصرف کردن آن و چه درباره تنظیم هزینهها، داشته باشیم.
در محیط کار، شما باید انتظاراتی را برآورده کنید و براساس نتایجی که ارایه میدهید، مورد قضاوت قرار میگیرید. موارد مشخصی وجود دارند که جزء وظایف شغلی شما محسوب میشوند، اما کار شما لزوماً با آنها قیاس نمیشود. مثلاً ممکن است شما در جلسهای حضور پیدا کنید. اما حضور در جلسات، در ارزیابی پایان سال شما ملاحظه نخواهد شد. جملاتی مثل «آفرین کارولین! بودجه را تنظیم کردی، اما امسال در 405 جلسه شرکت نمودهای!» چیزی نیست که دوست داشته باشید از مدیرتان بشنوید.
در هر کاری که به ما محول میشود، وظایف متعدد و متنوعی گنجانده شده است، بعضی از آنها مهماند و عدم انجامشان موجب از دست دادن شغل میگردد. بعضی از آنها هم چندان مهم نیستند، اما باید انجام شوند، چرا که بخشی از رویههای داخلی کار محسوب میشوند. بعضی از آنها نسبتاً بیاهمیتاند و باید توسط دیگران انجام شوند. و در نهایت، بعضی از کارها اصلاً اهمیت ندارند و لزومی به انجام آنها نیست، ما این وظایف را انجام میدهیم، چون نوشتهای که روی میزمان قرار دارد انجام آنها را گوشزد میکند و احساس میکنیم که چارهای جز انجام آنها نداریم.
توانایی تفکیک بین انواع مختلف وظایفی که انتظار میرود شما انجام دهید، اولین قدم به سوی برنامهریزی و الویتبندی مؤثر است. همین کار در انجام امور خانه هم مصداق دارد. بعضی کارها مانند پختن غذا و شستشوی لباس و ظروف باید حتماً انجام شوند. بعضی از کارهای دیگر را لازم نیست انجام دهید و انجام آنها صرفاً به علاقه و تمایل شما بستگی دارد. (مثل تمیز کردن اتاق زیرشیروانی)
همه با، با وجود آنکه کارهای مختلفی انجام میدهیم، در راستای اهداف سازمان حرکت میکنیم. اساساً تمام اهداف شغلی با اهداف بخشها و اهداف کلی سازمان تناسب دارند. شما باید به طور مشخص از اهداف واحدها و سازمان اطلاع کامل داشته باشید. اهداف را یادداشت کنید، آنها را از نظر مدیرتان بگذرانید و از تأیید او مطمئن شوید.
شناخت تعهدات زمانی
وقتی به سازمانی ملحق میشوید، شرح کاری در اختیار شما قرار میگیرد که حوزههای مورد مسئولیتتان به تفصیل درآن مشخص شده است. شرح کار شما حداقل یک بار در سال باید به روز شود و زمان انجام کارهای خاص نیز باید در آن قید گردد. به عبارت دیگر، اهداف و وظایف فهرستشده در شرح کار شما آن چیزهایی هستند که سازمان در قبال انجامشان به شما حقوق میپردازد. این وظایف باید تعهدات اولیه اشتغال را برآورده سازند. آنها تعهدات زمانی شما را هم شامل میشوند.
اگر شرح وظیفه کاری ندارید، آنچه را که فکر میکنید در حوزه وظایف کاریتان قرار دارد بنویسید. آنها را در اختیار مدیرتان قرار دهید و نظر او را جویا شوید که آیا این وظایف همان تعهدات کاری شما هستند یا خیر. ممکن است به مواردی برخورد کنید که دور از تصورتان باشد!
به همین گونه، اگر مسئول گروهی هستید که فاقد شرح وظیفه است یا لازم است که شرح وظایفش تغییر یابد و به روز شود، از اعضای تیم بخواهید که شرح وظایفش تغییر یاید و به روز شود، از اعضای تیم بخواهید که شرح وظایف مورد نظرشان را بنویسند و در باره مطالب اظهار شده بحث کنید.
اگر شخصی که کارهای مربوط به شغلش را انجام میدهد شرح وظایف شغلی خود را خودش بنویسد، نتیجه بهتر میشود چرا که آنان بهتر از شما به جزئیات این امر واقف هستند.
رضایت از کار و سبک مدیریت
او کارش را دوست داشت. کارش را بلد بود. وقتی شروع به کار میکرد با چنان علاقهای، تمام وجودش را وقف کار میکرد که اغلب، گذر زمان را احساس نمیکرد.
او کارش را دوست داشت. کارش را بلد بود. وقتی شروع به کار میکرد با چنان علاقهای، تمام وجودش را وقف کار میکرد که اغلب، گذر زمان را احساس نمیکرد.
به چیزی به نام «اضافهکار» اعتقادی نداشت، برایش این مهم بود که آن بخش از کار را که امروز به عهده گرفته بود تمام کند یا لااقل به سامانی برساند. اما همیشه مانعی وجود داشت. همیشه اتفاقی غیرمنتظره میافتاد که او را خسته میکرد.
همیشه کسی بود که شوق و عشق او را از بین ببرد و احساس شور و شادی او را تبدیل به خستگی کند و این که «برای امروز دیگر بس است. باید بروم خانه» جمله تکراری و هر روزهای بود که به ذهنش میرسید. آن مانع خستهکننده حضور یک فرد به نام «مدیر» بود که به نظر او اصلاً این عنوان برازندهاش نبود.
طیفی از مدیران با غرور کاذب تسخیر شدهاند. حتی زمانی که نمیدانند چه کنند، نیاز به اعمال قدرت و کنترل دارند. زمانی که برای همه واضح است که در اشتباهند بر درستی و بر حق بودن خود پافشاری میکنند. این افراد معمولاً از کارمندان خود، حمایت چندانی نمیکنند. حتی زمانی که کسی نسبت به شغلش علاقهمند باشد. او را با عناوینی مثل ناهماهنگی با مجموعه کنار میگذارند.