لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
تأثیر تاریخ در پرورش شخصیت:
خلاصه:
نقش اجتماع و محیط در پرورش شخصیتها، بررسی شرح حال چند شخصیت گمنام درتاریخ ایران: در زمان محاصره یزد توسط تیمرو. لشگرکشی تیمور به دربار مغرب، محاصره کرمان توسط "آغامحمدخان".
پلوتارک نوشتع است: «اسکندر، همیشه نسخهای از ایلیاد هومر- که ارسطو آن را تصحیح کرده بود و آنرا «نسخه صندوق» مینامیدند- همراه خود داشت و آنرا شبها با خنجری زیر بالش خود مینهاد و پیوسته میگفت که این کتاب گنجینة همراه برداشتنی است» و اضافه میکرد که: «این دو چیز در سفرهای جنگ توشه راه من است.»
شاید تاریخ نویسان این مطلب را به حساب خود بگذارند که پیدایش شخصیتی چون اسکندر، بر اثر مطالعة کتاب قدیمترین تاریخ افسانهآمیز دنیا حاصل شده است، اما اگر این حرف درباب اسکندر صحیح باشد، خوشبختانه درباب سایر قهرمانان خوب و بد تاریخ امثال حمرابی و سولون و کرزوس و یعقوب لیث و آتیلا و سزار و چنگیز و اردشیر و نادر هرگز صادق نیست، زیرا این قهرمانان، هنگامی که از کوه به دشت سرازیر شدند و پرچم شهرت در جهان برافروختند، هرگز با تاریخ و تاریخنویسان سروکار نداشتند، این مورخان بودند که بعدها به سراغ آنان رفتند.
علاوه بر آن اگر واقعاً تاریخ میتوانست به این سادگی از همة مردم کورشها و اردشیرها و خواجه نظامالملکها یا افلاطونها و ابنسیناها بوجود آورد و نیاورد پس وای به احوال تاریخ! و اگر تمام مردم عالم میتوانستند با خواندن تاریخ، آسوربانیپالها و چنگیزها و ناپلئونها و آقا محمدخانها و هیتلرها و چرچیلها بشوند و نشدند، پس خوشا به احوال عالم!
اما حقیقت آنست، که این تاریخ نیست که این شخصیتها را بوجود آورده، این اجتماع و محیط است که هر زمانی شخصیتی خاص در خود میپرورد و جواب این سئوال با علم الاجتماع است، متهی باید گفت که تاریخ هرگز از علم الاجتماع جدا نیست. وظیفه تاریخ همیشه این بوده است که اجتماع را بپاید، بدین معنی که «تاریخ عبارت است از تعاقب و بررسی یکایک حوادث اجتماعی برحسب توالی زمانی آنها» منتهی علم الاجتماع وقایع را بررسی میکند ولی کاری به توالی زمانی آنها ندارد، تاریخ تنها ضبط وقایع جامعه را میکند و نتیجهگیری را به جامعهشناس میسپارد.
اما نباید انکار کرد که بهر حال تاریخ در تکوین شخصیت افراد جامعه عاملی بسیار مؤثر است، منتهی همانطورکه گفتیم، محیط و اجتماع اجازه نمیدهد که همه خوانندگان تاریخ، شصیتهائی نظیر شخصیتهای تاریخی شوند. این روزها که تاریخ از نظر طبقات عامه مورد توجه است و بهمین سب تواریخ نظامی و سیاسی کمکم جای خود را به تواریخ اجتماعی میسپارند بایستی کمکم از لابلای سطور تاریک تاریخ گذشتگان، شخصیتهای بزرگی را که درد اجتماع داشتهاند و غم جمع را میخوردند، کشف کرده و به مردم شناساند، تا اگر خواند تاریخ درآنان اثری داشته باشد لااقل اثر نیک داشته باشد.
جامعه شناسان در مورد کتب تاریخ قدیم مخصوصاً تواریخ ایرانی همیشه این ایراد ر ا نیگیرند که تاریخهای قدیم بهمة وقایع اجتماع خصوصاً آنها که مربوط بمردم و طبقات عامه است توجهی نداشتهاند و بدین جهت کمتر میتوان تاریخ اجتماعی ایران را از کتب گذشته بدست آورد و امروز که محققان در فکر تدوین تواریخ اجتماعی دوران گذشته هستند به این مشکل برخوردهاند که جز شرح جنگها و غارتها و بیان احوال سرداران و پیشوایان چیزی در کتب قدیمی نمیبینند و بسیار مشکل است که بتوان از تواریخ قدیم امثال حبیبالسیر یا روضهالصفا کشف کرد در خانه یعقوبلیث چه نوع خوراکهائی مصرف میشده است و مردم طبس گوسفند را در دورة مغول چگونه ذبح میکردهاند و حمامهای نیشابور در عهد طاهریان صبحها مردانه بوده و عصرها زنانه یا حمام مردانه و زنانه اصولاً جدا بوده است و قس علیهذا.
اما این نقص تورایخ بزرگ ما هرگز نفی ارزش وجودی آنها را نمیکند زیرا بهرحال هرچه ما در باب اوضاع و احوال گذشتة خود بخواهیم استنباط کنیم باید از همین تواریخ بدست آوریم و هیچ راه دیگری که بتواند به نحو مطلوب ما را به سر منزل مقصود برساند وجود ندارد.
علاوه برآن نباید فراموش کرد که بهرحال در آن روزگاران مهمترین مسأله اجتماع حفظ بقای حیات و ادامه زندگانی یک شهر و یک ناحیه بوده است و چون شهرها و ولایات و کشورها با هم در زدوخورد بودهاند و روزی نبود که گردسواران مهاجمی در بیرون دروازههای شهری دیده نشود و شبی نبوده که خواب راحت مردم شهرها و دهات با فریاد «بیدارباش- هشیارباش» از درون برجها آشفته نشود.
بنابراین هیچ غیرعادی نیست که ما صفحات و سطور تواریخ گذشته را آکنده از شرح جنگها و حوادث خونین و مملو از کوششهای مردان و رجالی بدانیم که رهبری این جنگها را بعهده داشتهاند. برای بقای قوم خود و پیشبرد مقاصد خود و افزون سرمایةخود و مردم خود به جنگهای متوالی پرداختهاند و نام خود را در سرلوحة آن تئریخ ثبت کردهاند.