لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 78
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:
از کودکی پیامبر (ص) تا اتمام غدیر
استاد مربوطه:
دکتر اکبری عزیز
گردآورنده:
قدرت احمدی ترم آخر مهندسی عمران
مردم مدینه ورسول اکرم(ص)
مردم مدینه دو قبیله بودند به نام اوس و خزرج که همیشه با هم جنگ داشتند . یک نفر از آنها به نام اسعد بن زراره مىآید به مکه براى اینکه از قریش استمداد کند . وارد مى شود بر یکى از مردم قریش .
کعبه از قدیم معبد بود گو اینکه در آن زمان بتخانه بود و رسم طواف که از زمان حضرت ابراهیم معمول بود هنوز ادامه داشت. هرکس که مىآمد , یک طوافى هم دور کعبه مى کرد . این شخص وقتى خواست برود به زیارت کعبه و طواف بکند , میزبانش به او گفت : ( مواظب باش ! مردى در میان ما پیدا شده , ساحر و جادوگرى که گاهى در مسجد الحرام پیدا مى شود و سخنان دلرباى عجیبى دارد . یک وقت سخنان او به گوش تو نرسد که تو را بى اختیار مى کند . سحرى در سخنان او هست. اتفاقا او موقعى مى رود براى طواف که رسول اکرم در کنار کعبه در حجر اسماعیل نشسته بودند و با خودشان قرآن مى خواندند . در گوش این شخص پنبه کرده بودند که یکوقت چیزى نشنود . مشغول طواف کردن بود که قیافه شخصى خیلى او را جذب کرد . ( رسول اکرم سیماى عجیبى داشتند ). گفت نکند این همان آدمى باشد که اینها مى گویند ؟ یک وقت با خودش فکر کرد که عجب دیوانگى است که من گوشهایم را پنبه کرده ام . من آدمم , حرفهاى او را مى شنوم , پنبه را از گوشش انداخت بیرون .
آیات قرآن را شنید . تمایل پیدا کرد . این امر منشأ آشنایى مردم مدینه با رسول اکرم ( ص ) شد . بعد آمد صحبتهایى کرد و بعدها ملاقاتهاى محرمانه اى با حضرت رسول کردند تا اینکه عده اى از اینها به مکه آمدند و قرار شد در موسم حج در یکى از شبهاى تشریق یعنى شب دوازدهم وقتى که همه خواب هستند بیایند در منا , در عقبه وسطى , در یکى از گردنه هاى آنجا , رسول اکرم ( ص ) هم بیایند آنجا و حرفهایشان را بزنند . در آنجا رسول اکرم فرمود من شما را دعوتمى کنم به خداى یگانه و . . . و شما اگر حاضرید ایمان بیاورید , من به شهر شما خواهم آمد . آنها هم قبول کردند و مسلمان شدند , که جریانش مفصل است . زمینه اینکه رسول اکرم ( ص ) از مکه به مدینه منتقل بشوند فراهم شد . این اولین حادثهبود . بعد حضرت رسول ( ص ) مصعب بن عمیر را فرستادند به مدینه و او در آنجا به مردم قرآن تعلیم داد . اینهایى که ابتدا آمده بودند , عده اندکى بودند , به وسیله این مبلغ بزرگوار عده زیاد دیگرى مسلمان شدند و تقریبا جو مدینه مساعد شد . قریش هم روز بروز بر سختگیرى خود مى افزودند , و در نهایت امر تصمیم گرفتند که دیگر کار رسول اکرم را یکسره کنند . در ( دارالندوه ( تشکیل جلسه دادند , که این آیه قرآن یکسره اشاره به آنهاست .
ولادت و دوران کودکى
ولادت پیغمبر اکرم به اتفاق شیعه و سنى در ماه ربیع الاول است , گو اینکه اهل تسنن بیشتر روز دوازدهم را گفته اند و شیعه بیشتر روز هفدهم را , به استثناى شیخ کلینى صاحب کتاب کافى که ایشان هم روز دوازدهم را روز ولادت مى دانند . رسول خدا در چه فصلى از سال متولد شده است ؟ در فصل بهار . در السیرة الحلبیة مى نویسد : ولد فى فصل الربیع در فصل ربیع به دنیا آمد . بعضى از دانشمندان امروز حساب کرده اند تا ببینند روز ولادت رسول اکرم با چه روزى از ایام ماههاى شمسى منطبق مى شود , به این نتیجه رسیده اند که دوازدهم ربیع آن سال مطابق مى شود با بیستم آوریل , و بیستم آوریل مطابق است با سى و یکم فروردین . و قهرا هفدهم ربیع مطابق مى شود با پنجم اردیبهشت . پس قدر مسلم این است که رسول اکرم در فصل بهار به دنیا آمده است حال یا سى و یکم فروردین یا پنجم اردیبهشت . در چه روزى از ایام هفته به دنیا آمده است ؟ شیعه معتقد است که در روز جمعه به دنیا آمده اند , اهل تسنن بیشتر گفته اند در روز دوشنبه