لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
دربارهی عباس یمینی شریف
:: یار مهربان کودکانعباس یمینى شریف، یار مهربان، یار مهربان کودکان ایران، خود کودکى بود از این سرزمین که در سال ١٢٩٨ شمسى در محله پامنار تهران زاده شد. اگرچه او هفتاد سال در این شهر زندگى کرد، جوان شد، به میانسالى رسید و در هنگامهى سپید مویى از این جهان رفت، اما همواره در پى کشف معناى کودکى بود. یمینى شریف شاعر کودکان بود، براى کودکان داستان مىنوشت، آموزگار و مربى کودکان بود، اما بیش از همه اینها، یمینى شریف یکى از کاشفان و سازندگان فرهنگ کودکى مدرن در این سرزمین بود.
یمینى شریف از کودکان پس از انقلاب مشروطه بود که روزگار همراهىاش کرده بود که هم انقلابیون کهنه کار و دلشکستهى بازمانده از حکومت قانون را ببیند و هم در ستیز سنت و نو، با جوانههاى فرهنگ نو رشد کند. روزهاى کودکى او تنها بین کهنه و نو نمانده بود، بلکه او اگر شهر سنتى را با بازارها، گذرها، خانهها، هشتىها، اندرونىها و بیرونىها با مسجدها و منارهها و گنبدها و سقاخانههاى آن حس مىکرد، طبیعت زیبا را در ده دربند و کوهپایههاى البرز را هم به جان دوست داشت و به درختان چنار و گردو و رود و جوى و آوازهاى پرندگان و نسیم کوهستانى و دوستى با جانوران نیز عشق مىورزید. یمینى شریف از آن اندک کودکان بود، که در این دوره فرهنگ در خانوادهاش جان داشت و نیروبخش بود. آواهاى لالایى که آرامبخش گریههایاش بود، خیلى زود به شعرهاى حافظ و سعدى و مولوى بدل شد. یمینى شریف با حافظهاى توانا که در وجودش بود، این شعرها را به دل مىسپرد و ترانههاى روز را هم بر آنها افزون مىکرد. بخت با او یار بود که در همسایگى با فرخى یزدى شاعر برجسته دوران مى زیست. همنشینى شاعر فردا با این شاعر برجسته به او نکتههایى فراوان آموخت و آموختنىتر از همه آن تجربهى نابى بود که در روزها و فصلهاى خوش سال فرخى یزدى در ده دربند به کار مىبست. در آن روزها او آوازهخوانى را به کار مىگرفت تا شعرهایاش را براى مردمى که به دربند براى گردش و آسایش مىآمدند، بخواند. چون آوازهخوان بىسواد بود، فرخى یزدی، شاعر فردا را که میزعباس صدایاش مىزد، فرا مىخواند تا شعرهایاش را به آهستگى براى آوازهخوان بخواند تا او هم با آوایى رسا که در کوه مىپیچید، مردم را به شور بیاورد. یمینى شریف از کلاس پنجم دبستان با بهرهگیرى از آنچه در خانه و مدرسه و مکتب و مسجد اندوخته بود، شعر گفتن را آغاز کرد. در سالهاى ١٣١٧-١٣١٨ با هدف گزیدن پیشه آموزگارى وارد دانشسراى مقدماتى تهران شد. در آنجا بود که دانست در کشورهاى دیگر براى کودکان کتابهاى زیادى منتشر مىشود. این آغاز آشنایى یمینى شریف با فرهنگ کودکى مدرن بود. یمینى شریف با خواندن و لذتبردن از آن آثار به این باور رسید که باید کتابها، نشریهها و شعرهاى ویژهاى براى کودکان و نوجوانان به زبان ساده و روان درباره زندگى روزانه و در خور درک و توان آنان نوشته شود. بنابراین تصمیم گرفت کتابهاى کودکان را از زبانهاى دیگر به زبان فارسى برگرداند. از این زمان بود که او سرودن شعر کودک را آغاز کرد. او در همهجا - خانه، کوچه و خیابان - شعر مىگفت و آنها را روى کاغذ پارههاى جیباش مىنوشت. در سال ١٣٢١ یکى از شعرهاى او در نشریه نونهالان ویژهی کودکان به چاپ رسید. دو سال بعد نخستین شماره مجله بازى کودکان به سردبیرى عباس یمینى شریف و ابراهیم بنى احمد منتشر شد. در سال ١٣٢٤ شعرهاى او به کتابهاى ابتدایى مدرسههاى اراک و سپس کتابهاى کلاسهاى اول و دوم و سوم تمام دبستانهاى ایران راه یافتند. آنگاه مدیر مجلههاى دانشآموز و سازمان جوانان شیر و خورشید سرخ شد که از سوى وزارت فرهنگ وقت منتشر مىشد. از دى ماه ١٣٣٥ تا سال ١٣٥٨ مدیر و مشاور مجله کیهان بچهها بود و شعرهاى او در تهران مصور کوچولوها (١٣٣٦) و چند نشریه دیگر به چاپ مىرسیدند. در سال ١٣٣٢ یمینى شریف براى گذراندن دورهی کارشناسى ارشد آموزش و پرورش در تیچرز کالج کلمبیا به آمریکا رفت و با آموزشهاى نو در آنجا، به این باور رسید که باید شیوه آموزش خواندن و نوشتن در ایران دگرگون شود. در سال ١٣٣٦با همراهى همسرش دبستان روش نو را باز کرد که بعدها به یک مجتمع آموزشى از کودکستان تا پایان دوره راهنمایى گسترش یافت و تا سال ١٣٥٨ به کار ادامه داد. او همزمان، مدیر باشگاه کودکان نیز بود. در سال ١٣٤١ به همراه شمارى از کارشناسان آموزش و پرورش و ادبیات کودکان و کتابداری، شوراى کتاب کودک را بنیان نهاد. او همچنین در پایهگذارى انجمن پژوهشهاى آموزشى پویا نقش بزرگى داشت. یمینى شریف در درازاى نیم سده کار و تلاش، آثار بسیارى در زمینه شعر، قصه و نمایشنامه به نظم و نثر و داستانهاى مصور پدید آورد. ترجمه داستان و مطالب اجتماعی، نگارش کتاب اول ابتدایی، کتاب اول و دوم براى بزرگسالان نوآموز روستایى و شهرى و کارگران، کتابهاى آموزشى براى پدران و مادران در روستاها و مقالههاى آموزشى و اجتماعى در روزنامه کیهان، از کارهاى اوست. عباس یمینى شریف در سالهاى پایانى زندگى به بیمارى دچار شد، اما واقعیت بیمارى خود را با قدرت و نیروى تمام پذیرفت. او با توان اندک خود، به کار براى کودکان ادامه داد و سرانجام آخرین کتاباش به نام شهر ناپدیدان را به پایان رساند که نتوانست شاهد انتشار آن باشد. چندین کتاب او از کانونهاى ادبى و فرهنگى ایران و جهان جایزه گرفتهاند. برخى کارشناسان، مهمترین کار عباس یمینى شریف را نگارش کتاب نیم قرن در باغ شعر کودکان دانستهاند. اما بىگمان مهمترین کار او در زندگی، مشارکت در کشف و پایهگذارى فرهنگ کودکى نو در ایران است. اگر کودکان امروز، بیش از کودکان دیروز از احترام و حقوق خود برخوردارند، این نتیجه کار کسانى چون عباس یمینى شریف است که ارزشهاى کودکى را به جامعه شناساندند. یمینى شریف در واپسین روزهاى زندگى خود، براى سنگ مزار خویش دو بیتى زیر را سرود: من نغمه سراى کودکانم شادست زمهرشان روانم عباس یمینى شریفم گیرید زکودکان نشانم
ما گلهای خندانیم
استاد عباس یمینی شریف در سال های 1333 و 1345 موفق به دریافت جایزهی بهترین کتاب کودکان و در سال 1346 نیز نایل به دریافت جایزهی بینالمللی یونسکو به مناسبت تالیف بهترین کتاب سال در ایران شده است