لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
طراحی و استقرار سیستم مدیریت کیفیت
اولین گام برای رسیدن به کلاس جهانی تولید
سید محمدحسین حسینی راویز(
h_raviz@yahoo.com
امروزه دغدغه مشترک بسیاری از سازمانهای تولیدی و خدماتی، رسیدن به کلاس جهانی و برخورداری از مزایای رقابتی آن است. صاحبنظران علم مدیریت با درک زیرکانة این نیاز، به طرح دیدگاهها و تکنیکهای نوین مدیریتی پرداختهاند تا بدینوسیله، به ارتقا و بعضاً نجات سازمانها اهتمام ورزند. اما برای استفاده از این روشها باید مراحل صحیح و منطقی اجرای آنها را شناخت و بسترهای مناسب را برای ایجاد آنها فراهم کرد و به اصطلاح، بیگدار به آب نزد. در غیر اینصورت، سازمان به نوعی خستگی و بیاعتقادی نسبت به این دیدگاهها و تکنیکها دچار خواهد شد.
تجربة نگارنده در ارایة خدمات مشاورة استقرار سیستمهای مدیریت کیفیت در سازمانهای تولیدی و خدماتی کشورمان، بیانگر این موضوع است که سازمانهای پیشرو، سازمانهایی هستند که قبل از هرگونه حرکتی برای کاربرد تکنیکها و دیدگاههای نوین مدیریتی، به ضرورت وجود سیستمهایی به منظور ایجاد دادههای عملکرد و به تصویر کشیدن وضعیت فعلی سازمان پی بردهاند و آن را ایجاد کردهاند.
در این مقاله، با بهرهگیری از تجربیات اجرایی نگارنده، به تعریف و تبیین بسترها و پیشنیازهای مورد نیاز برای رسیدن به سطح کلاس جهانی و همچنین تبیین مراحل اجرایی چنین سیستمهایی در قالب استانداردهای بینالمللی مدیریت پرداخته میشود.
مقدمه
در زمانة ما، قرارگیری در کلاس جهانی تولید، صرفاً با عرق جبین و کد یمین به دست نمیآید؛ بلکه این امر محصول ارتقای کیفیت مدیریت در سازمان است. نظام باورها و ارزشهایی که در قرن بیستم شکلدهندة الگوی مدیریت در سازمانها بود، اکنون دیگر کارآمد و کافی نیست و برای اینکه سازمانها در بازارهای امروزی بتوانند قابلیت رقابتپذیری خود را حفظ کنند، به الگوهای مدیریتی جدیدی نیاز دارند؛ چراکه چنین بازارهایی، هر روز جهانیتر، پیچیدهتر و تخصصیتر میشوند و در عین پویایی، جهتگیری آنها به سمت بهبود کیفیت و خشنودسازی مشتری است. [5]
تاکنون، فلسفهها و متدلوژیهای متعدد مدیریتی از قبیل تولید ناب (Lean Manufacturing)، Six Sigma، 5S، TQM، TPM و غیره، در سطح بینالمللی معرفی گردیده است که هر یک از آنها به نوبه خود میتواند پاسخگوی نیاز سازمانها باشد و بهعنوان ابزاری توانمند برای رسیدن به کلاس جهانی تولید، سازمانها را یاری دهد.
اما سؤال مهم این است که نقطة آغازین این حرکت چیست؟ آیا سازمانها میتوانند مستقیماً و به یکباره به سمت استفاده از فلسفهها و متدلوژیهای پیشرفتة مدیریت گام بردارند؟ یا اینکه این امر نیازمند بسترها و پیشنیازهایی است؟
تجربة بسیاری از سازمانهای موفق نشان میدهد که قبل از هرگونه حرکتی در این مسیر، وجود سیستمهای پایه به منظور ایجاد دادههای عملکرد و به تصویر کشیدن وضعیت فعلی سازمان ضروری است. استقرار این سیستمهای پایه، گام اول و پیشنیاز درک و بهکارگیری فلسفهها و متدلوژیهای پیشرفتة مدیریت دنیا به حساب میآیند.
دستیابی به کلاس جهانی تولید (WCM) و ارتباط آن با سیستم مدیریت کیفیت
سه عاملِ "رقبای سرسخت"، "مشتریان هوشمند" و "تکنولوژیهای نو"، سازمانها را بر آن میدارد تا بیدرنگ خود را به سطح کلاس جهانی برسانند. عمدة تکنیکها و فلسفههای مطرح، با حذف اتلافات و گلوگاهها در زنجیرة تأمین و همچنین بهبود مداوم سه پارامتر زمان تحویل، کیفیت و هزینه، سازمانها را به این سمت سوق میدهد.
واضح است که برای بهبود این سه پارامتر، باید سیستمهایی را بهمنظور جمعآوری و پردازش دادهها و نیز تعیین و ارتقای وضعیت موجود سازمان بهکار بگیریم. در این میان، استقرار سیستم مدیریت کیفیت یک روش نظاممند بینالمللی است و در صورتی که به شکلی مؤثر، مستقر شود و به کار گرفته شود، توانایی شفاف کردن وضعیت عملکرد سازمان را دارد.
وضعیت عملکرد سازمان نیز در قالب شاخصهای متعددی از قبیل میزان ضایعات، دوبارهکاریها، زمان تحویل، هزینههای کیفیت، تعداد پیمانکاران تکمنبعی، زمان تدارک کالا، میزان نفرساعت آموزش هر فرد در سال، هزینة نگهداری و تعمیرات گردش موجودی، PPM، OEE و غیره مشخص میشود.
تعریف استاندارد سیستم مدیریت کیفیت
به منظور درک عمیق و صحیح استاندارد سیستم مدیریت کیفیت، باید ابتدا چهار عنصر مجزای آن را تعریف کنیم:
استاندارد: پیروی از یک الگو که منجر به نظم، قانون، قائده، اصل، ضابطه، اطمینان، ارتباطات بهتر، کاهش تنوع و امثال آن میشود. [7]
سیستم: مجموعه عواملی که برای رسیدن به یک هدف مشترک با هم در تعامل هستند. [6]
مدیریت: برنامهریزی؛ سازماندهی، کنترل و رهبری. [6]
کیفیت: خرسندی و خشنودی مشتری. [6]
بر این اساس، سیستم مدیریت کیفیت را میتوان به این شکل تعریف کرد:
"پیروی از یک الگو به منظور برنامهریزی، سازماندهی، کنترل و رهبری مجموعة عواملی که برای رسیدن به خشنودی مشتری با هم در تعامل هستند."
سازمان بینالمللی استاندارد (ISO) با هدف ایجاد زبان مشترک سیستم مدیریت در سطح جهانی، به تدوین استانداردهای سیستم مدیریت کیفیت مبادرت کرده است برخی از این استانداردها عبارتند از:
ISO9001:2000
ISO/TS16949:2002
ISO/TS29000:2003
اهمیت استانداردهای مدیریت کیفیت
در باب اهمیت این استانداردها، نکتة قابل توجه این است که در متن کلیة استانداردهای بینالمللی مدیریت کیفیت، از آن به عنوان یک تصمیم استراتژیک سازمان نام برده شده است و در مقدمه این استانداردها این جمله آمده است:
“The adoption of a Quality Management System should be a strategic decision of an organization”
بدین معنی که پذیرش سیستم مدیریت کیفیت باید یک تصمیم راهبردی یک سازمان باشد.
همچنین، در تأکید بر اهمیت این گونه سیستمها، پرفسور ادوارد دمینگ آمریکایی میگوید: "در آینده، سازمانها دو دستهاند؛ سازمانهایی که سیستمهای بهبود کیفی را به کار گرفته و گوی سبقت را از رقبا ربودهاند و سازمانهایی که بهدلیل عدم استفاده از این سیستمها نابود شدهاند."
برخی از مزایای استقرار سیستم مدیریت کیفیت
بر اساس الزامات استانداردهای سیستم مدیریت کیفیت، سازمانها باید سیستمهایی را به منظور سنجش میزان رضایت مشتری، بهبود مداوم، شناسایی و تأمین منابع، تعیین اهداف و برنامه دستیابی به آن و غیره، طراحی و اجرا کنند؛ اجرای این سیستمها مزایایی را برای سازمان به ارمغان خواهد آورد؛ از جمله:
تمرکز بر مشتریان با هدف وفادار کردن آنان؛
ایجاد نظم و یکپارچگی در فعالیتهای داخلی سازمان و در نتیجه حذف اتلافات و گلوگاههای احتمالی؛
به تصویر کشیدن وضعیت جاری سازمان و تعریف اهداف بر پایة آن؛
ارتقای اعتبار سازمان در سطح ملی و بینالمللی؛
نظارت نظاممند بر پیمانکاران؛
به کارگیری دیدگاه فرآیندی به جای وظیفهمداری.
مراحل 19گانة استقرار سیستم مدیریت کیفیت در سازمانها
همواره این سؤال برای مدیران صنایع مختلف مطرح است که مراحل استقرار این سیستمهای مدیریت کیفیت در یک سازمان چیست؟ تجربة کاری نویسنده نشان میدهد که میتوان مراحل 19گانهای را برای این امر در نظر گرفت:
1- تعیین مشاور و بستر سازی فرهنگی
از آنجا که سیستمهای مدیریت کیفیت پایة فرهنگی سازمان را شکل میدهند، نقش مشاور در طراحی و استقرار سیستم بسیار حائز اهمیت است؛ چرا که خشت اول گر نهد معمار کج .....
مشاور پس از مطالعة دقیق سازمان، آشنایی کامل با فرهنگ داخلی و شناسایی نقاط ضعف و قوت سازمان، باید به طراحی سیستم بپردازد. وی تمرکز خود را به تغییر تدریجی فرهنگ سازمان و جهت دادن آن به سمت خواستههای استاندارد با توجه به الزامات مشتریان، مدیریت و دیگر طرفهای ذینفع سازمان، معطوف میکند.
2- تهیة برنامة زمانبندی استقرار سیستم
مشاور پس از شناخت سازمان، باید برنامهای مشخص برای طراحی و استقرار سیستم تهیه کند و در آن، کل مسیر حرکت را مشخص کند. این برنامه به مدیر ارشد سازمان کمک میکند تا ضمن همزبانی با مشاور، از هدایت صحیح پروژه اطمینان یابد.