لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 220
1-1 مقدمه
تحقیق برای افزایش صادرات غیرنفتی که در کشور ما امری الزامیاست. دراین مورد گرچه در مقاطعمختلف زمانی چه قبل و چه بعد از انقلاب تحقیقاتی انجام شده است اما اقدامات مؤثری آنچنانکه باید و شایدهنوز صورت نگرفته است. تجربه کشورهای موفق در امر توسعه اقتصادی نشان داده که تجارت خارجی نقشبسیار مهم و تعیین کنندهای در فرایند توسعه این کشورها ایفا کرده و به طور قطع میتوان گفت که هیچکشورتوسعه یافته و تازه صنعتی شدهای را نمیتوان یافت که بدو توسعه تجارت و تکیه بر صادرات خود به اینامر نایل شده باشد. الگوی توسعه متکی به صادرات امروزه تقریباً در میان اکثر کشورهای در حال توسعه بهصورت مدل غالبی درآمد است و از این رو مشاهده میکنیم که طی 1980 بسیاری از این کشورها بسویخصوصی سازی و کاهش دخالتهای دولت در اقتصاد، مقررات زدایی، آزادسازی تجاری، تلاش در جهتجلب سرمایههای خارجی و به طور کلی در جهت حاکمیت عناصر اقتصاد بازار اهتمام کردهاند. نظریه تجارتبه عنوان متور رشد اقتصادی دارای مخالفین و موافقین زیادی است. پر بیش و سنیگر از جمع مخالفان ایننظریه بویژه در کشورهای درحال توسعه بودهاند و دلیل این امر را تخریب رابطه مبادله تجاری این کشورهامیدانند زیرا این کشورها صادر کننده مواد خام و وارد کننده محصولات نهایی میباشند و قیمت مواد خامنسبت به محصولات نهایی روز به روز در حال کاهش است برخی دیگر از نظریهپردازان اقتصادی همانندریکاردو، هگچر اهلین و کروگمن از موافقین رابطه مثبت بین رشد اقتصادی و تجارت خارجی بوده و دلیل اینامر را عمدتاً در مزیتهای نسبی و فراوانی نسبی عوامل تولید در بین کشورهای مختلف میدانند اما نکته ایناست که به مرور زمان و بویژه پس از جنگ جهانی دوم از تعداد مخالفین کاسته شده و بر تعداد موافقین افزودهشده است به دیگر سخن دیدگاه صاحبنظران در مورد نقش مثبت و مؤثر تجارت خارجی در رشد اقتصادیروز به روز خوشبینانهتر شده و آنرا به یک اصل تبدیل مینمایند.
در سالهای اخیر جهت توسعه اقتصادی کشور واستفاده از تجارت خارجی به عنوان یکی از محورهایاصلی رشد وتوسعه اقتصادی، افزایش ذخایر ارزی، ایجاد زمینههای اشتغال و رونق کسب و کار برای صنایعمختلف و رهایی از اقتصاد تک محصولی نفت، روند پژوهش دراین مورد شتاب بیشتری گرفته است هرمحصولی که صادر میشود در منطقه تولید آن محصول رشد و توسعه اقتصادی ایجاد میشود. جهت افزایشصادرات به فعالیت بازاریابی و تدوین استراتژیهای مؤثر برای ورود به بازارهای جهانی باید بیشتر و بهترپرداخته شود. جوان بودن جمعیت کشور، توسعه صادرات را میتواند به عنوان یکی از استراتژیهای ایجاداشتغال منظور داشت جهت وارد شدن به بازارهای جهانی نیازمند طراحی استراتژی مناسب بازاریابی بینالمللی میباشیم در شروع قرن 21 جهان با دو تحول تغییر اساسی مواجه است.
1- روند جهانی شدن 2- پیشرفت سریع تکنولوژی
بنابراین اتکا به بازارهای داخلی دیگر کافی است گرچه آسانتر است از این پس باید جهانی اندیشید و ملیو بومیعمل نمود پیشرتف ارتباطات و توسعه شبکههای اطلاع رسانی جهانی فعالیتهای بازاریابی را بسیارتخصصی و پیچیده نموده است بازاریابی را به صورت یکی از محورهای اصلی فعالیت بازرگانی و مدیریتیدرآورده است. در بازاریابی جهانی باید به عوامل اصلی محیطی که پیوست در حال تغییر و تحول و تعامل بایکدیگر هستند مانند اقتصاد، تکنولوژی، سیاست، قانون و فرهنگ توجه کافی مبذول داشت و استراتژیبازاریابی برای هر کشور را با توجه به این عوامل طراحی نمودد و به ویژه ارزشهای فرهنگی محیط را برایافزایش فروش در نظر گرفت. فرویپاشی شوروی سابق و حرکت کشور چین به طرف اقتصاد بازار، آزادیکشورهای اروپای شرقی، تشکیل اتحادیه اروپا، رشد و توسعه اقتصادی کشور جنوب شرق آسیا و... همگیفرصتهای نوین بازاریابی را به ارمغان آوردهاند. توسعه GATT (موافقن کلی روی تعرفه گمرکی و تجارت) وسازمان و نهادهای اقتصادی جهانی و منطقهای همکاریهای اقتصادی و بازرگانی، WTO (سازمان تجارتجهانی) تسهیلات و تمهیدات فعالیت بازاریابی و بازرگانی را بوجود آوردهاند به همان نسبت هم با رقابتآزادند مواجه شدن، تمیهدات و محدودیتهایی را بجود آوردهاند و رقابت از قیمت به رقابت بد کیفیت وبستهبندی انتقال یافته است پایان جنگ سرد سیاسی جای خود به جنگ سرد اقتصادی و تبلیغاتی و فعالیتمناسب بازاریابی داده است در قرن 21 شرکتها و کشورهایی برنده خواهند بود که با نوآوری و فعالیتمناسب بازاریابی از طریق طراحی استراتژیهای بازاریابی بتوانند فرصتهای نوین تجاری را کشف نموده و اآنها بهره برداری نمایند و هرچه بیشتر در صحه تجارت و رقابت جهانی وارد شده و فعال باشند و تبوانند سهممناسبی از این بازار را گرتفه و آرنا حفظ نموده و درآینده توسعه بخشند با توجه به نکات فوق و نیز شرایطبوجود آمده در نظام تجارت جهانی تمامیکشورها و بویژه کشورهای درحالت وسعه بر آن شدهاند که بانگرشی جامعه و با توجه به تحولات اقتصاد بینالملل برنامههای توسعه اقتصادی خود را مورد ارزیابی قراردهند بدیهی است جمهوری اسلامیایران نیز به عنوان یک کشور در حال توسعه که تاکنون اقتصاد غیرنفتی آننقش و حضور چندانی دراقتصاد بین الملل نداشته نمیتوانست از این جریان و تحولات جهانی مستثنی باشداز آنجا که حضور ایران در صحنه اقتصاد بین الملل طی چند دهه گذشته عمدتاً به فروش نفت خام و ورود انواعکالاها خلاصه شده است لذا برنامههای توسعه اقتصادی کشور هیچگاه در پیوند ارگانیک و توسعهزا با تجارتخارجی و توسعه صادرات قرار نگرفت به نظر میرسد که دستیابی به هر گونه راه حل در جهت رفع و یاتخفیف مشکل فوق و نیز برقراری ارتباط میان هر یک از بخشهای اقتصادی کشور و ازجملهبخش کشاورزی بااقتصاد بین الملل مستلزم ایجاد سیاستهای مناسب، اعمال دیدگاههای مقتضی و اجرای برنامههای زیربناییو مستمری خواهد بود که براساس بررسیها و پژوهشهای جامع ارائه و تهیه گردیده