لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 49 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ولادت ثامنالحجج(ع)
روز یازدهم ماه ذیقعهده سال 148 هجری در مدینه در خانة امام موسیبنجعفر(ع) فرزندی چشم به جهان گشود که بعد از پدر تاریخساز صحنة ایمان و علم و امامت شد. او را علی نامیدند و در زندگی به رضا معروف گشت.
مادر گرامی او نجمه نام داشت، و در خردمندی و ایمان و تقوی از برجستهترین بانوان بود.
اصولاً امامان پاک ما همگی از نسل برترین پدران بودند و در دامان پاک و پرفضیلت گرامیترین مادران پرورش یافتند.
تعیین و تصریح امامت امامرضا(ع)
امام رضا(ع) در سال 183 هجری، پس از شهادت امام کاظم(ع) در زندان هارون، در سن سیو پنجسالگی بر مسند الهی امامت تکیهزد و عهدهدار پیشوایی امت شد.
امامت آن گرامی همانند سایر ائمة معصومین(ع) به تعیین و تصریح رسول خدا(ص) و با معرفی پدرش امام کاظم(ع) بود.
امام کاظم(ع) پیش از دستگیری و زندان، مشخص کرده بود که هشتمین امام راستین و حجت خدا در زمین پس از او کیست، تا پیروان و حقجویان، در ظلمت نمانند و به کجروی و گمراهی نیفتند.
( مخزومی میگوید: اما موسیبن جعفر(ع) ما را احضار فرمود و گفت: «آیا میدانید چرا شما را طلبیدم؟»
ـ نه؟
ـ خواستم تا گواه باشید که این پسرم ـ اشاره به امام رضا(ع) ـ وصی و جانشین من است...
( یزید بن سلیط میگوید: برای انجام عمره به مکه میرفتیم، در راه با امام کاظم روبرو شدیم، و به آن حضرت عرض کردم: «این محل را میشناسید؟»
فرمود: «آری، تونیز میشناسی؟»
عرض کردم: «آری من و پدرم در همین جا شما و پدرتان امام صادق(ع) را ملاقات کردیم و سایر برادرانتان نیز همراه شما بودند. پدرم به امام صادق عرض کرد: «پدر و مادرم فدایتان، شما همگی امامان پاک ما هستید و هیچ کس از مرگ دور نمیماند، به من چیزی بفرما تا برای دیگران بازگویم که گمراه نشوند».
امام صادق به او فرمود: «ای ابوعماره! اینان فرزندان من هستند، بزرگشان این است ـ و به سوی شما اشاره کرد ـ در او حکم و فهم و سخاوت است، به آنچه مردم نیازمندند علم و آگاهی دارد، و نیز به همة امور دینی و دنیوی که مردم در آن اختلاف کنند داناست؛ اخلاقی نیکو دارد و او دری از درهای خداست...».»
آنگاه به امام کاظم عرض کردم: «پدر و مادرم فدایتان، شما نیز مانند پدرتان مرا آگاه سازید (و امام بعد از خود را معرفی کنید)».
آنگاه به امام کاظم عرض کردم: «پدر و مادرم فدایتان، شما نیز مانند پدرتان مرا آگاه سازید (و امام بعد از خود معرفی کنید)».
امام، پس از توضیحی در مورد امامت که امری الهی است و امام از طرف خدا و پیامبر(ص) تعیین می شود، فرمود: «الامر الی ابنی علی سمی علی و علی؛ پس از من امر امامت به پسرم علی میرسد که همنام امام اول «علیبن ابیطالب» و امام چهارم «علی بن الحسین» است».
در آن هنگام خفقان سنگینی بر جامعة اسلامی حکمفرما بود، و به همین جهت امام کاظم(ع) در پایان کلام خود به یزید بن سلیط فرمود: «ای یزید! آنچه گفتم نزد تو چون امانتی محفوظ بماند و جز برای کسانی که صداقتشان را شناخته باشی بازگو مکن».
یزید بن سلیط میگوید: پس از شهادت امام موسی بن جعفر خدمت امام رضا شرفیاب شدم، پیش از آنکه چیزی بگویم فرمود: «ای یزید! میآیی به عمره برویم؟»
عرض کردم: «پدرم و مادرم فدایتان، اختیار با شماست، اما من خرج سفر ندارم».
فرمود: «مخارج سفرت را من میپردازم».
با آن حضرت به سوی مکه رهسپار شدیم، و به همانجا که امام صادق و امام کاظم(ع) را ملاقات کرده بودم رسیدیم... داستان ملاقات با امام موسی بن جعفر و آنچه شنیده بودم برای آن حضرت شرح دادم...
اخلاق و رفتار امام رضا(ع)
امامان پاک ما در میان مردم و با مردم میزیستند، و عملاً به مردم درس زندگی و پاکی و فضیلت میآموختند. آنان الگو و سرمشق دیگران بودند، و با آنکه مقام رفیع امامت آنان را از مردم ممتاز میساخت، و برگزیزدة خدا و حجت او در زمین بودند در عین حال در جامعه حریمی نمیگرفتند، و خود را از مردم جدا نمیکردند، و به روش