لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عنوان مقاله: تفاوت کارهای گروهی و فردی
نویسنده: سودابه رشیدی
منبع: چهارمین کنفرانس توسعه منابع انسانی؛ تهران؛ تیر ماه 1387
چکیده
گروهها شالوده بسیاری از بهبودهای عملکرد سازمان هستند. امروزه وجود گروهها جنبه اجتنابناپذیر زندگی به حساب میآید و سازمانهای مولد با وجود گروههای کاری است که میتوانند به حیات خود تداوم بخشند. این تحقیق بر آن است تا مهمترین ویژگیهای مرتبط با اثربخشی گروههای کاری را مشخص کند. اثربخشی گروه کاری نتیجه ترکیب عملکرد گروه کاری و میزان رضایت اعضا از عضویت در گروه است. برای این منظور، سابقه و تجربیات فعالیتهای گروهی دانشجویان رشته مدیریت ورودی سال 1385 دانشگاه شاهد مورد بررسی قرار گرفت. برای به دست آوردن نقطه نظرات ایشان، پرسشنامهای بر اساس مدل تحقیق طراحی و بین آنها توزیع شد. تعداد کل پاسخدهندگان به پرسشنامه، 45 نفر بودند که از این میان 36 نفر زن (80%) و 9 نفر مرد (20%) بودند. اگرچه یافتههای تحقیق شش فرضیه از 16 فرضیه فرعی مطرح شده توسط مدل دوبرین (2004) را تأیید کرد، در این میان تنها عامل «تبعیت اعضاء از فرایندهای گروه» است که ارتباط معنیداری هم با جنبه عملکردی و هم با جنبه رضایت اعضا در اثربخشی گروه دارد.
واژههای کلیدی: اثربخشی گروه کاری، عملکرد کاری گروه، رضایت اعضای گروه، گروههای کاری دانشجویی
مقدمه
امروزه محیطهای کاری، تغییر و تحول و انطباق با آن را ارج مینهد. سازمانها در تلاش خود برای بهرهوری بیشتر، کیفیت جامع، رضایت مشتری و بهبود کیفیت زندگی کاری شکلهای جدید متنوعی انتخاب میکنند. آنها در جستجوی مزایای اندازه کوچکتر، ساختارهای تختتر، عملیات منعطفتر و البته راههای جدید و خلاق استفاده از گروهها بعنوان شالوده بسیاری از بهبودهای عملکرد سازمان هستند ]10[. از این رو، وجود گروهها جنبه اجتنابناپذیر زندگی امروزی است و سازمانهای مولد با وجود گروههای کاری میتوانند به حیات خود تداوم بخشند ]2[.
اما گروههای کاری همیشه نتایج مثبت به همراه ندارند و بعضاً نتیجه کار گروه میتواند کمتر از مجموع تلاشهای انفرادی اعضای گروه باشد. بنابراین لازم است مشخص شود که ویژگیهای مرتبط با اثربخشی گروههای کاری کدام است؟ و آیا ویژگیهای مرتبط با عملکرد بالای کاری از ویژگیهای مرتبط با افزایش رضایت اعضاء متفاوت است؟ یافتههای این تحقیق میتواند ما را در شناسایی مهمترین ویژگیهای مرتبط با اثربخشی گروه کاری یاری رساند.
گروهها و عملکرد کاری
از گروههای کاری تعاریف بسیاری شده است ]5[ ]8[ ]11[. میتوان گروه را بر اساس ادراکات افراد تعریف کرد؛ یعنی، اگر افراد خود را در گروه ببینند، در اینصورت گروهی وجود خواهد داشت ]3[. یا گروه را میتوان از نظر ساختار مدنظر قرار داد. مکدیوید و هراری (1968) گروه را چنین تعریف کردهاند: «نظامی سازمان یافته از دو فرد یا بیشتر که با یکدیگر در تعامل باشند تا نظام بتواند عمل کند، استانداردی نیز برای نقش روابط میان اعضاء وجود داشته باشد؛ و از هنجارهایی تبعیت کند که عملکرد گروه و هر یک از اعضای آن را تنظیم نماید.» گروه را میتوان با توجه به مفهوم انگیزش به «مجموعهای از افراد تلقی کرد که موجودیت جمعی آنها برای افراد مغتنم باشد» تعریف کرد ]4[. سرانجام اینکه گروه را میتوان تعامل میان-فردی تلقی کرد، یعنی میزان ارتباطات و تعامل افراد با یکدیگر طی زمان ]7[. با ترکیب این رویکردهای مختلف در تعاریف گروه، میتوان آن را مجموعهای از افراد دانست که هدف یا مقصد مشترک و احساس تعلق به گروه دارند و سعی میکنند در یکدیگر تغییر ایجاد کنند ]1[.
گروههای کاری از اهمیت زیادی برخوردارند. به همین دلیل یکی از اهداف اولیه مطالعه رفتار سازمانی کمک به فهم ارزش و اهمیت گروه و داشتن ارتباط مؤثر در آن است. دلایل اهمیت گروه و داشتن ارتباط مؤثر در آن عبارت است از ]1[:
الف) اغلب ساعات کاری کارکنان و مدیران در گروه میگذرد. مردم نیاز به اجتماعی بودن و روابط اجتماعی دارند و انسانها نیاز به جمع شدن دور هم و کمک به یکدیگر دارند. گروههای کاری، گروههای اجتماعی، گروههای تحصیلی و گروههای خانوادگی قسمت مهمی از اوقات ارتباطی انسان را به خود اختصاص میدهند.
ب) ضرورت آشنایی با نحوه تصمیمگیری و حل مسائل توسط گروه. حتی در گروههای اجتماعی نیز مسائلی بوجود میآید که به تصمیمگیری و حل آن مسأله توسط اعضای گروه نیاز دارد. اگر انسان از طریق حل این مسائل به نحوه تصمیمگیری و حل مسائل سازمانی توسط اعضای گروه آشنا شود، مهارتهای وی در تصمیمگیری افزایش خواهد یافت و بعلاوه از عضویت در گروه و کار گروهی لذت خواهد برد.
ج) کاهش اضطراب و عدم اطمینان به کار کردن با دیگران. آموختن اصول ارتباطات گروهی و به کار بستن توصیههای آن برای پیشرفت کیفیت ارتباطات میتواند موجب کاهش اضطراب و عدماطمینان و حتی حذف احساس آنها در هنگام کار کردن با گروه شود.
د) فهم بهتر ارتباطی. عضویت در گروه موجب تحقیق پیرامون ارتباطات و پاسخ و حل سئوال ارتباطی در ضمیر شخص خواهد شد.
هـ) کمک مؤثر به گروهها از طریق مشارکت. افراد آموزش دیده در ارتباطات گروهی از فرصت ممتازی برای پیشرفت و بهبود بسیاری از موقعیتهای گروههایی که در آنها عضویت دارند برخوردارند.
بطور خلاصه مطالعات انجام شده، سه مزیت برای کار گروهی نسبت به کار فردی برمیشمارند که عبارتند از ]2[:
1. قضاوت گروهی بهتر از قضاوت شخصی افراد متوسط است.
2. درصورتی که حل مسأله نیازمند تقسیم کار و تبادل اطلاعات باشد، گروهها موفقتر از افراد عمل میکنند.
3. گروهها به دلیل تمایل به گرفتن تصمیمهای مخاطرهآمیز، میتوانند خلاقتر و نوآورتر از افراد باشند ]11[.
اما گروهها میتوانند مسألهآفرین نیز باشند. مطالعات نشان میدهد افراد ممکن است به دو دلیل در گروه به همان خوبی که بطور فردی کاری را انجام میدهند تلاش نکنند و در نتیجه پدیده «کمکاری» شکل گیرد. این دلایل عبارتند از:
1. سهم آنان در کار گروهی کمتر به چشم میخورد.
2. افراد ترجیح میدهند دیگران بار اصلی کار را بر دوش بکشند ]9[.
موارد فوق حاکی از این است که رفتار افراد به شدت تحت تأثیر همکاران در گروه کار قرار میگیرد.
با توجه به اینکه تلاشهای گروهی میتواند ابعاد وجودی مثبت و منفی را در افراد بروز و ظهور دهد؛ مدیران امروزی نیاز دارند شناخت خوبی از گروهها و فراگردهای گروهی داشته باشند تا هم از گرفتار شدن در دام آنها اجتناب ورزند و هم بتوانند استعداد وسیع آنها را بکار گیرند.
اثربخشی گروه
موفقیت سازمان بعنوان شبکه پیچیدهای از گروههای متداخل تا حد زیادی به چگونگی عملکرد این گروهها بستگی دارد. گروهها، مانند افراد باید خوب عمل کنند تا سازمان بتواند در بلندمدت پیشرفت کند؛ اما این پرسش مطرح میشود که خوب عمل کردن گروه به چه معنی است؟
گروه اثربخش گروهی است که سطوح عالی عملکردی و رضایت نیروی انسانی را در طی زمان کسب کند. یک گروه اثربخش از جنبه عملکرد کاری به هدفهای عملکردی خود در کوتاهترین زمان ممکن دست مییابد و نتایج کاری عالی ارائه میدهد. در بعد رضایت اعضاء نیز گروه اثربخش آن است که اعضای آن باندازه کافی از کارهای خود و روابط میان فردی رضایت داشته باشند و در نتیجه به طور مستمر با یکدیگر خوب کار کنند ]2[.
مدتهاست که بررسی عوامل مؤثر بر اثربخشی گروه مورد علاقه و توجه محققان قرار گرفته است. از این رو مقالات متعددی را میتوان یافت که هر یک با توجه به گرایش نویسنده برخی از این ویژگیها را مورد مطالعه قرار داده است. اما در بین تحقیقات جامعتر و مشهورتر میتوان به مطالعات کرچ (1962)، بایون (1961) و مکگریگور (1960) اشاره کرد. کرچ (1962) محصول گروه –اهداف تحقق یافته تولیدی و رضایت اعضاء- را تحت تأثیر روش تصمیمگیری و جزئیات عملیات گروه میداند که دربرگیرنده عواملی نظیر شیوه رهبری و انگیزش است. بایون (1961) اغلب تجارب گروهی را نتیجه درگیری میان سه زمینه زندگی گروهی که عبارتند از: افراد و نیازهای آنها، هوش گروهی –احساسات و فضای درون گروه- و فرهنگ گروهی –ساختار و رهبری درون گروه- میداند. تاکمن و جنسن در تشریح مدل بایون رفتار گروهی را که بر محصول گروه –اثربخشی گروه- مؤثر است شامل عوامل زیر میداند: شخصیت اعضاء، عرف، اهداف، وحدت، تصمیمگیری، روابط درونشخصی، رهبری، نقش و اندازه. نهایتاً مکگریگور (1960) گروههای اثربخش و غیراثربخش را بر اساس یازده عامل از هم تمیز داده است. این عوامل عبارتند از: فضا یا جو حاکم بر گروه، درگیری اعضاء در بحثها، توافق بر سر اهداف، گوش دادن فعال، نحوه بروز عدم توافق، شیوه تصمیمگیری، نحوه بیان انتقادات، نحوه بروز احساسات، نحوه عمل، سبک رهبری، بازخور و بازنگری.
با جمعبندی نظرات فوق، میتوان ویژگیهای یک گروه اثربخش را بر اساس مطالعات انجام شده به شرح نمودار 1 دانست؛ این عوامل عبارتند از ]6[:
1. غنی بودن طرح شغل. گروههای کاری اثربخش معمولاً دارای طرح شغلی هستند که از ویژگیهای غنای شغلی برخوردار است. بعنوان مثال، وظیفه مورد نظر به خوبی درک شده است، و اعضای گروه با یکدیگر برای تحقق وظیفه نهایی همکاری میکنند.
2. احساس توانمندی. یک گروه کاری مؤثر گروهی است که اعتقاد داشته باشد بدون نیاز به تأیید اولیه از سوی مافوق میتواند درباره روش حل مسایل مختلف تصمیمگیری کند.
3. وظایف و پاداش به هم وابسته. وابستگی وظیفهای در گروههای اثربخش عبارتست از اینکه یک عضو برای تکمیل کار خود نیازمند همکاری و تکمیل بخشی از کار گروه توسط دیگران است. وابستگی پاداش نیز عبارتست از اینکه اعضای گروه در جهت تحقق هدف مشترکی کار میکنند و حداقل بخشی از پاداشی که دریافت میکنند منوط به تحقق هدف گروهی است.
4. ترکیب و اندازه مناسب. گروهی که از اعضای متفاوت به لحاظ تجربه، دانش و سطح تحصیلات بهره میبرد معمولاً در حل مسائل موفقتر است. همچنین تنوع فرهنگی اعضای گروه میتواند خلاقیت و ارائه راهحلهای مختلف را افزایش دهد. اما باید توجه داشت در صورتی که همه اعضای گروه بتوانند تعاملات با کیفیت بالایی با یکدیگر داشته باشند میتوان از مزیتهای تنوع در گروه استفاده کرد. بنابراین تعامل هم باید تعامل کاری و هم تعامل اجتماعی گروه را در بر داشته باشد. گروهها باید به اندازه کافی بزرگ باشند تا از عهده انجام کار برایند اما وقتی بیش از حد بزرگ میشوند گروه میتواند دچار ابهام در وظیفه و عدم هماهنگی شود. همچنین در گروههای بزرگ، انسجام کمتری نیز به چشم میخورد.
5. پشتیبانی خوب از گروه. یکی از مهمترین ویژگیهای گروههای کاری مؤثر دریافت حمایتهای مناسب از سوی سازمان است. از پشتیبانیهای اساسی میتوان به ارائه اطلاعات مورد نیاز، هدایت اعضای گروه، ارائه امکانات و فنآوریهای مورد نیاز، و قدردانی و ارائه پاداش اشاره کرد.
6. فرایندهای اثربخش در گروه. بسیاری از فرایندهایی (فعالیتها) که در گروه قرار دارند میتواند بر اثربخشی گروه مؤثر باشند. یکی از اینها میتواند اعتقاد و باور گروه به انجام کار باشد. همچنین اثربخشی میتواند هنگامیکه افراد در درون گروه به یکدیگر کمک میکنند و به این ترتیب تعاملات مثبت را افزایش میدهند، افزایش یابد.
7. تبعیت از فرایندها و رویهها. احتمال موفقیت تیمهایی که به پیروی از فرایندها و رویههای کاری اعتماد دارند بیشتر است. تبعیت از چنین فرایندها و رویههایی به خروجی با کیفیت گروه منجر خواهد شد.
8. آشنایی با کار و همکاران. آشنایی عبارتست از دانش خاصی که اعضای گروه نسبت به کار، همکاران و محیط کاریشان دارند. تجربیات مفید از دیگر عواملی است که به افزایش کیفیت کار گروه منجر میشود.
Ref: DuBrin, 2004: 292
نمودار 1: عوامل مؤثر بر اثربخشی گروه کاری (مدل تحقیق)
با توجه به آنچه بیان شد و بر اساس مدل تحقیق (نمودار 1)، سئوال اصلی این تحقیق این است که «آیا ویژگیهای گروههای اثربخش و غیراثربخش با یکدیگر تفاوت معنیداری دارند؟». برای پاسخ به این سئوال، سئوالات فرعی ذیل مطرح میشوند: