لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
پیشگفتار
به طور خلاصه پیشرفت تاریخی ایران به حکم ضرورت پیآمدهائی را به دنبال داشته است. رویدادهای تاریخی ایران ثابت می کنند که دگرگونیهای اجتماعی این کشور، هیچگونه ارتباطی با چهرهیهای تاریخی یا ویژگیهای از نوع سنتها و آئینهای مرسوم مردم، آنگونه که هم اکنون ایدئولوگهای گروههای دست راستی حاکم مدعی آنند، نداشته، بلکه بر پایة قانونمندی کلی پیشرفت اجتماعی جوامع بشری انجام گرفته است. ایران هم مانند همه کشورهای دیگر جهان به دنبال دگرگونیهای پیوسته شکلهای اجتماعی - اقتصادی، ضمن حفظ ویژگیهائی که معلول شرایط واقعی محیط در این کشور بورده، از لحاظ تاریخی پیرفت کرده است.
این قانونمندی کلی اکنون هم در روند رویدادهای ایران انطباق پذیر است. ایدئولوگهای بورژوازی ملی ایران ادعا می کنند که در نتیجه اصلاحات 15 ساله اخیر ، طبقات و تضادهای طبقاتی رفته رفته از میان می روند و تمام ساکنان ایران از امکانات مساوی برخوردار خواهند شد، و اینکه روشهای حکومتی ایران با دهقانان و کارگران تضادی ندارد و گویا کشور به سوی سرمایهداری پیش نمیرود، بلکه دارای رژیم ویژه ایرانی با کلیه خصوصیات ملیش خواهد شد و غیره اما عملا این ادعاها با واقعیتها، از زمین تا آسمان فاصله داردند، مثلا یکی از ادعاها اینست که سرشت ملی ایرانیان همیشه با رژیم سلطنتی سازگار بوده و خواهد بود.
به راستی ماهیت اصلاحات ایران امروز چیزی جز استواری روابط سرمایهداری، نه تنها در زمینه صنایع بلکه در رشته های کشاورزی، نیست. بورژرازی ملی هم اکنون از لحاظ ایدئولوژی و سیاست خارجی به سوی گروههای دست راستی حاکم گرایش یافته است.
اصلاحات ارضی به منظور پیشرفت روابط سرمایه داری در اقتصاد کشاورزی ، به گونهایکه مالکان بزرگ ، شرکتهای بزرگ سرمایهداری داخلی و خارجی و اربابان توانگر روستاها، سودهای کلان ببرند ، انجام گرفت.
تا اندازهای پیشرفت سریع صنایع کشور در اثر در آمد سرشار از منابع نفتی انجام می گیرد. قسمتی از این درآمدها برای ایجاد تأسیسات صنعتی که در گذشته نزدیک بسیار ناچیز و در سطح پائین بودند، به کار می رود. از آنجا که دولت درآمدهای کلانی از نفت به دست میآورد و ضمنا سرمایههای خصوصی در ایران ناتوانند، نفوذ ژرف سرمایههای دولتی در اقتصاد ایران چشم گیر اس. اما طرح گروههای دست راستی حاکم چنان است که در آینده، تأسیسات دولتی را به چهرههای خصوصی واگذارند. یکی از ویژگیهای پیشرفت صنعتی ایران کشاندن سرمایههای خارجی به سوی صنایع این کشور است، البته سرمایهگذاری خارجیان در ایران با بهرهکشی فوقالعاده این سرمایهها از ایران همراه می باشد.
پیشرفت روابط بورژوازی در ایران، اصلاحات فرهنگی، بهداشتی و حتی آزادی زنان را ایجاب می کند. چنین اقدامهائی گامی به جلو در راه محو آثار فئودالی است، اما این اصلاحات سرشت محدود کنندهای دارند.
در زمینه سیاست خارجی ایران نوین، طبعا گرایشهای متضادی وجود دارد . ایران از یکسو در سازمان کشورهای ن فت خیز که از منافع ملی کشورهای اوپک دفاع می کند و علیه کمپانی های نفتی جهان به مبارزه می پردازد، شرکت دارد، سیاست همکاری اقتصادی و فنی را با دولت شوروی و کشورهای سوسیالیستی دیگر دنبال می کند، این کشور رسما نسبت به تخلیه سرزمینهای عربی از ارتش اسرائیل نظر می دهد از پیشنهاد دولتهای سوسیالیستی مبنی بر خلع سلاح و غیره در سازمان ملل متحد ظاهرا پشتیبانی می کند. از سوی دیگر درآمد کلان نفت را که چند بار در اثر افزایش قیمت نفت بیشتر شد، برای خرید مقدار زیادی اسحله گرانبها و بی مصرف از دولتهای امپریالیستی به کار می برد.
سیاست ایران در منطقه خلیج فارس و اقیانوس هند عملا به سود دولتهای امپریالیستی در این منطقه است. در اینجا ایران، پس از تخلیه این منطقه به وسیله ارتش بریتانیا، نقش حفظ «امنیت» راههای صدور نفت از منطقه خلیج فارس را به جای انگلستان به دست می گیرد، و حتی به جنبشهای آزادی ملی این منطقه(مداخله نظامی ایران در ظفار) حمله می کند. در اینجا باید از عضویت ایران در سازمان سنتو، پیمان دوجانبه نظامی ایران و امریکا که به سال 1959 منعقد شد، حضور مستشاران بیشمار نظامی امریکا در ایران و حتی کشاندن سرمایه های خارجی در شرایطی که سود کلانی از ایران می برند، یاد کرد.
اصلاحاتی که در ایران انجام می گیرد، از جمله شرکت کارگران در سود کارخانهها و فروش سهام کارخانهها به «کارگران و دهقانان» و قشرهای دیگر مردم، همه به منظور پیشگیری از پیکارهای طبقاتی است. اما با وجود صدور این قوانین همراه با تبلیغات گستردهای که به منظور گمراهی تودهها انجام می گیرند، پیکار طبقاتی از جمله جنبشهای اعتصابی کارگران از همان نخستین سالهای انجام اصلاحات آرام آرام آغاز شد و در سالهای اخیر به اوج رسیدهاند. قشرهای دموکراتیک مردم ایران یعنی کارگران، روشنفکران، عناصر میهن پرست طبقات دیگر، برای آزادی کامل کشور از بند انحصارهای امپریالیستی و به منظور به چنگ آوردن حقوق دموکراتیک و آزادی ، دارند به پا می خیزند.
آغاز انقلاب و اعلام مشروطیت
جنبش انقلابی تودهای در ایران بیدرنگ به دنبال انقلاب 1905 روسیه آغاز گردید. بهانه مستقیم این جنبش رویدادهای تهران بودند: به فرمان حاکم شهر تهران 17 بازرگان دستگیر و به چوب بسته شدند، گویا آنها امریه حاکم را درباره کاهش بهای قند اجرا نکرده بودند. این سرکوبی همراه با اخبار سوء استفادهها و تعدیات حاکم کرمان، بیدادگریهای مأموران شاهزاده شعاع السلطنه و الی فارس و والیان و حکام استانهای دیگر کشور،خشم همگانی را در تهران برانگیخت . در دسامبر 1905 به نشانه اعتراض به رفتارهای دولت تمام بازارها، دکانها و کارگاههای صنعتی پایتخت بسته شدند. قسمتی از روحانیان متنفذ به پیشوائی مجتهدان ، سید محمد طباطبائی و سید عبدالله بهبهانی از شهر تهران بیرون رفتند و در شاه عبدالعظیم به بست نشستند. این تظاهرات و بست نشینی در شیراز، مشهد و شهرهای دیگر ایران هم انجام گرفت تظاهر کنندگان خواهان برکناری عینالدوله مرتجع از مقام صدرات، انفصال نوز بلژیکی از کار و برقراری «عدالت خانه» برای رسیدگی به دادخواهیهای مردم بر پایه داد و