لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
مقدمه
انسان و کامپیوتر
انسان ها از کامپیوترها باهوش ترند. چرا چنین گفته میشود؟
کامپیوترها هرگز قادر به این کار به طور مطلوب نیستند. شاید بهتر است بگوییم آنهاموجودات منطقی ای هستند و تنها اعمال منطقی را به خوبی انجام می دهند.
هدف هوش مصنوعی را می توان در این جمله خلاصه کرد که می خواهد در نهایت به کامپیوترهایی دست یابد که اغلب در فیلم های سینمایی مشاهده می شود، ماشینهای بسیار توانمند تر از انسان – هدفی که بسیار از دنیای واقعی به دوراست . دنیایی که اغلب به خاطراشتباهات فاحش کامپیوترها هزینههای بسیار زیادی را متحمل می شود .
اگر به درون مغز نگاه کنیم ، به هیچ صورت چنین ساختاری را مشاهده نخواهیم کرد. بررسی اولیه ما چیزی جزمجموعه ای گره خورده از مادهای خاکستری رنگ نشان نمی دهد. بررسی بیشتر و روشن می کند که مغز از اجزایی ریز تشکیل شده است . لیکن این اجزاء به شیوهای بی نهایت پیچیده، مرتب شدهاند و هز جزء به هزاران جزء دیگر متصل است. شاید این تفاوت در شیوه ساختار ، علت اصلی اختلاف بین مغز و کامپیوتر است. کامپیوترها طوری طراحی شده اند که یک عمل را بعد از عمل دیگر باسرعت بسیار زیاد انجام دهند . لیکن مغز ما با تعداد اجزای بیشتر اما با سرعتی بسیار کمتر کار میکند . در حالی که سرعت عملیات در کامپیوترها به میلیونها محاسبه در ثانیه بالغ می شود، سرعت عملیات در مغز تقریباً بیشتر از ده بار در ثانیه نمیباشد. لیکن مغز در یک لحظه با تعداد زیادی اجزاء به طور هم زمان کار می کند، کاری که از عهده کامپیوتر بر نمیآید . کامپیوتر ماشینی سریع اما پیاپی کار است در حالی که مغز شدیداً ساختاری موازی دارد. کامپیوترها می توانند عملیاتی را که با ساختار آنها سازگاری دارند به خوبی انجام دهند. برای مثال شمارش و جمعکردن اعمالی پیاپی است که یکی بعد از دیگری انجام می شود . لیکن دیدن و شنیدن، اعمالی شدیداً موازیاند که در آنها دادههای متضاد و متفاوت هر کدام باعث اثرات و ظهور خاطرات متفاوتی در مغز می شوند وتنها از طریق ترکیب مجموعه این عوامل متعدد است که مغز میتواند چنین اعمال شگفتی را انجام دهد .
نتیجهای که می توان گرفت این است که مسائل مورد نظر ما شدیداً خاصیت موازی دارند. این مسائل نیازمند پردازش حجم زیادی از اطلاعات متفاوت هستند که باید در تقابل با یکدیگر به حل مسأله بیانجامد.
سرعت عامل مهمی نیست . آنچه مهم است موازی بودن است و مغز به خوبی برای این کار مهیا شده است . شیوه برخورد روش محاسباتی شبکههای عصبی، تسخیر اصول راهبردی است که زیر بنای فرآیند مغز برای پاسخگویی به این سؤالات و به کارگیری آنها در سیستمهای کامپیوتری است .
در مدلسازی سیستمهای اصلی مغز، باید راه کاری را بیابیم که بیشتر با ساختار موازی مغز سازگاری داشته باشد نه با ساختار پیدرپی
به هر صورت ساختار طبیعتاً موازی سیستم های شبکه های عصبی آن ها را مناسب به کارگیری در ماشین های موازی می کند. که می تواند مزایای بیش تری از نظر سرعت و قابلیت اطمینان داشته باشد.
شاید یکی از بارزترین ویژگیهای مغز توان فراگیری آن باشد. مغز میتواند به خود آموزش دهد . یادگیری از طریق مثال همان شیوهای است که توسط آن اطفال زبان را فرا میگیرند . نوشتن، خوردن و آشامیدن را می آموزند و مجموعه معیارها و نکات اخلاقی را کسب می کنند . چنین تحولی درسیستمهای کامپیوتری متعارف مشاهده نمی شود . کامپیوترها معمولاً از برنامههای از پیش نوشته شدهای پیروی می کنند ک قدم به قدم دستورات مشخصی را در کلیه مراحل عملیاتی به آن ها می دهند هر مرحله از کار بایدبه وضوح شرح داده شود.
ساختار مغز
میدانیم که مغز تقریباً دارای 1010 وحد پایه به نام نرون است و هر نرون تقریباً به 104 نرون دیگر اتصال دارد.
نرون عنصر اصلی مغز است و به تنهایی مانند یک واحد پردازش منطقی عمل می کند . نرونها دو نوع هستند . نرونهای داخلی مغز که در فاصلههای حدود 100 میکرون به یکدیگر متصل اند و نرونهای خارجی که قسمتهای مختلف مغز را به یکدیگر و مغز را به ماهیچهها و اعضای حسی را به مغز متصل میکنند . نحوه عملیات نرون بسیار پیچیده است و هنوز در سطح میکروسکوپی چندان شناخته شده نیست، هر نرون بسیار پیچیده است و هنوز در سطح میکروسکوپی چندان شناخته شده نیست ، هر چند قوانین پایه آن نسبتاً روشن است .هر نرون ورودیهای متعددی را پذیراست که با یکدیگر به طریقی جمع میشوند . اگر در یک لحظه ورودیهای فعال نرون به حد کفایت برسد نرون نیز فعال شده و آتش میکند . در غیر این صورت نرون به صورت غیر فعال وآرام باقی می ماند. نمایشی از ویژگی های عمده نرون بدنه نرون سوما نامیده می شود . به سوما رشتههای نامنظم طولانی متصل است که به آنها دندریت میگویند . قطر این رشتهها اغلب از یک میکرون نازکتر است و اشکال شاخهای پیچیدهای دارند.
دندریتها نقش اتصالاتی را دارند که ورودی ها را به نرون ها می رساند . این سلول ها می توانند عملیاتی پیچیدهتر از عملیات جمع ساده را بر ورودی های خود انجام دهند، لیکن عمل جمع ساده را میتوان به عنوان تقریب قابل قبولی از عملیات واقعی نرون به حساب آورد.