لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 57 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست
مقدمه
پیشینه تاریخی حقوق
فصل اول- معرفی اصل جبران کامل
مبحث اول قواعد حاکم بر جبران
بند اول- قاعده منفی
بند دوم قاعده مثبت
بند سوم اصل جبران کامل و جمع غرامات
الف- تعدد مسئولان
یک پرداختهای بیمه
بیمه اشخاص
بیمه خسارت
الف- کمکهای رایگان و جبران خسارت از سوی اشخاص ثالث
ب- خصلت مبلغ مقطوع بیمه شده
د- مبلغ بیمه شده
مبحث دوم گستره اصل جبران کامل
بند اول اصل جبران کامل از لحاظ خسارت
بند دوم گستره اصل جبران کامل از لحاظ جبران
مبحث سوم عوامل ایجاد اصل جبران کامل
بند اول- جدایی حقوق کیفری از ترمیمی
بند دوم- تغییر نظام جبران
رخدادهای اجتماعی و اقتصادی
دگرگونی در مبانی مسئولیت مدنی
تحول در مفهوم زیان و گسترش شیوههای جبران
فصل دوم- نقد و بررسی اصل جبران کامل
فصل سوم جایگاه اصل جبران کامل در حقوق ایران
گفتار اول: به اجرا گذاردن اصل جبران کامل
بند نخست اختیارات گسترده دادرسان ماهوی
جایگاه اصلی
با توجه به نیازهای زندگی که امروز و پیچیدگی روابط اجتماعی که خود ناشی از پیشرفت علوم و فنون و تحولات اقتصادی جوامع میباشد مسئولیت مدنی در کلیه شئون روابط اجمتاعی نقش موثری را ایفا مینماید. در صورتی که هر روز و شاید هر لحظه جرایم، حوادث و یا فراتراز آن روابط عادی اقتصادی مردم مثل خرید و فروش، هم میتواند منشا بسیاری از آسیبهای اجتماعی و اقتصادی باشد و افرادی را دچار زیان مادی و معنوی سازد. و نیاز به جبران این زیان استفاده از قوانین مسئولیت مدنی را ضرورتی انکار ناپذیر میسازد. در واقع گستره این قانون را به مثابه چتر حمایتی میداند که بزرگی آن فراتر از محدوده اجتماعات کوچک و بلکه به وسعت جهانی است که ما در آن زندگی میکنیم بنابراین نیاز به آن و جبران ضرر اشکال و بسترهای گوناگونی که دارد با شناخت و درک صحیح این قوانین و احتیاجات جامعه بشری میتوان به مفهوم والای عدالت دست یافت و آن را در متن زندگی مردم مشاهده نمود.
نگاهی به تاریخچه زیان و جبران آن
حقوق در جوامع بدوی چهرهای تنبیهی و خشن با مجازاتهای سخت و غیر قابل انعطاف داشت و بیش از جبران زیان زیاندیده نظر به تنبیه مقصر و یا مجرم و از طریق ارعاب جامعه داشت در دوران سلطه خانواده پدر یا رئیس خانواده بر همه افراد تابع خود و فرزندانش سلطه بی چون و چرا داشته و حق مرگ و حیات آنان را در دست خود داشت و اختیار تادیب و تنبیه هر فردی را که میخواست داشت و هیچ یک از افراد استقلال مالی نداشتند و در واقع حکومت با سلطه پدر بر خانواده بود و اگر فردی از یک قبیله به فردی از قبیله دیگر تعدی میکرد تعدی او تجاوز به قبیله محسوب و مورد انتقامجویی و جنگهای قبیلهای واقع میشد. در این جوامع کسی که مرتکب جرم شدیدی میشد از خانواده اخراج و یا از داراییهای خانواده محروم میشد.
پس از این دوره کم کم حکومت و دولتها در جوامع بشری شکل گرفتند و در دولتها مقررات کیفری وضع کردند و در این مقررات دولتها بیشتر طرفدار کیفرهای مالی بودند زیرا قسمتی از مالی که به عنوان کیفر مجرم اخذ میشد متعلق به دولت بود مخصوصا این مجازات ها در یونان رونق داشت پس در این دوره غرامت زیاندیده به صورت محدود و ناقص مورد توجه بوده است ولی در حکومت مصر به عکس مجازاتهای بسیار سنگین مدنظر بوده و متعدیان و تخلف کنندگان را سخت میزدند و در جرایم شدید آنها را به قتل میرساندند.
در دوره قانونی قدیمیترین قانونی که به دست بشر وضع شده و تاکنون به دست آمده «قانون حمورابی» است که در حدود دو هزار و پانصد سال پیش از میلاد وضع شده و مشتمل بر دویست و پنجاه ماده است. در قانون حمورابی و در بسیاری از قوانین قدیم متهم مورد آزمون اردالی قرار میگرفت و کیفر بر حسب طبقه مجنی علیه انجام میگرفت و مبنای تعیین آن در مورد همه طبقات یکسان نبود و به زیان وارده به قربانیان توجهی نمیگردید. مثلا اگر کسی از کاخهای سلطنتی یا از خزانه نذورات معابد سرقت میکرد کیفر وی قتل بوده و یا ممکن بود با رد تا سی برابر مال ربوده شده از کشته شدن نجات یابد. در حالیکه سرقت در سایر مجازاتش فقط رد ده برابر مال دزدیده شده بود و یا اگر کسی در ضمن نزاع دیگری را میزد و او را مجروح میساخت و قسم یاد میکرد که عمدا چنین کاری را انجام نداده است تنها حقالزحمه طبیب بر عهده او بود و هر گاه آسیب دیده از آن جراحت میمرد در صورت آزاد بودن مجنی علیه یک مین نقره و در صورت برده بودن ثلث مین نقره بر عهده مجرم بود.
در قانون الواح دوازده گانه که چند قرن قبل از میلاد تدوین شده بود و در جرایم عمومی و خصوصی پیش بینی میگردید از ویژگیهای این قانون اعلام تساوی عمومی و نفی اردالی بود. و در مورد لطمات و صدمات جسمانی و کیفری معین داشت و در صورتی که مجنی علیه توافق میکرد مجازات تبدیل به غرامت و جریمه نقدی میشد. در قانون الواح دوازده گانه رم چنین میگوید: امروزه قاضی میتواند تا سی و نه ضربه مجازات بدنی حکم دهد و جرم علیه مالکیت فقط