لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 59 صفحه
قسمتی از متن .doc :
الشبهی نیشابوری
ابوبکر محمد بن جعفر الشبهی، یکی از عرفای بزرگ و نام آور قرن چهارم، زمان نوح بن منصور سامانی بود که در مقامات عرفان به پایگاه مهمی نایل آمد. او را از جوانمردان مشایخ نوشته اند، با ابوعثمان حیری نسبت دارد و در سال 360 در نیشابور فوت کرده است.
درباره او گفته اند: جوان مردی نیکوخلق و گشاده روست نسبت به مردمان، در بخشیدن و دادن هرقدر که او را میسر است انجام می دهد. از گفته های اوست:
بده تا بگیری. نگه مدار تا نرود. میازار تا به آزار نیفتی.
یکی او را گفت یا شیخ خواهم که آنچه دارم بذل درویشان کنم و به گوشه ای به عبادت نشینم تا از رنج دنیا آسوده گردم.
شیخ گفت: هرگز چنین مکن که عبادت ان است که تحصیل روزی کنی و رنج کشی. اگر قسمی از آن را انفاق کنی ثواب آن بیشتر باشد تا گوشه نشینی و به ظاهر عبادت کنی، خوی اهل عبادت را با مراوده با خلایق به هم جمع باید نمود. والله اعلم به بواطن امور که این واقعیتی است در اسلام که لارهبانیت فی الاسلام. این عارف که عده ای از طرق او به حق پیوستند در نیشابور به جوار حق شتافت.
(نامه دانشوران ناصری ـ ج 7 ص 259)
ابوالعباس باوَردی
از عرفای قرن چهارم هجری و مورد قبول اهل حال بود. باوَرد از اقمار ابیورد بوده. اما ابوالعباس نشو و نمایش در نیشابور بوده و در این شهر به ارشاد خلایق می پرداخت. مصاحبت شبلی و شیخ ابوبکر طمستانی را دریافته است از کلمات اوست:
در پی روزی چنان رو که خلق را از تو بخشی در دل پدید نیاید که با رنجیدن خلق آن روزی در دل تو سم قاتل خواهد بود. از او پرسیدند که عیش دنیا که را میسر است. گفت: آن کس را که قناعت ملکه باشد و ذلت طمع بر خود نپسندد. ناگفته مبارکه طمستانی اهل طمستان فارس بود که مدتی در نیشابور مجلس درس و بحث داشت و در سال 340 در نیشابور مدفون شد که برای هر دو از پیشگاه ذات احدیت طلب مغفرت می کنم.
(مشاهیر به نقل از نفحات الانس جامی ـ و نامه دانشوران ناصری ج 5)
ابوالوفاء بوزجانی (احتمالاً بوژانی)
ابوالوفا محمد بن یحیی بن اسماعیل بوزجانی که از بزرگترین مفاخر علمی ایران و از بزرگترین ریاضی دانان و منجمان اسلامی است. در روز چهارشنبه اول ماه رمضان سال 328 هـ . ق (10 ژوئن 940 م) در بوزجان متولد گردید و عمویش ابوعمر و مغازلی و دائی اش ابوعبدالله محمد غنبسه استاد علم هندسه و عدد او بودند.
کلیه مورخین محل زندگی عمو و دایی و محل تحصیل ابوالوفاء را نیشابور نوشته اند که در 20 سالگی به بغداد هم مهاجرت کرده است. بوزجانی از مشهورترین منجمان و مهندسین عصر خود بوده است. ابن ندیم شرح حال وی را آورده است. ابن خلکان در کتاب وفیات الاعیان او را از مشاهیر هندسه ذکر کرده و نوشته است که او در این علم استخراجات غریبه ای داشته. ابوالوفاء با ابوریحان بیرونی معاصر بوده و ابوالوفاء کثیرالتألیف و مترجم چیره ای نیز بوده است.
دانشمندان اروپائی تحقیقات زیادی درباره ابوالوفاء بوزجانی و آثار او انجام داده اند. دزدان علم در اروپا همچون تیکوبراهه محاسبات ابوالوفاء را که در ششصد سال قبل از وی بوده به نام خود ثبت نموده است. از آثار ابوالوفاء باید از این کتابها یاد کرد:
1ـ المنازل فی الحساب 2ـ تفسیر کتاب دیوفنطس در جبر
3ـ تفسیر کتاب ابرخس در جبر 4ـ مجسطی
(مشاهیر نیشابور ـ ص 396)
ابن منصور صرام نیشابوری
ابن منصور صرام، از علمای بزرگ نیشابور و از مفسران شیعه امامیه در قرن چهارم هجری است و در // و الالقاب آمده است که وی صاحب تفسیری بر قرآن مجید است به نام تفسیر ابن منصور صرام.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 458)
ثعالبی ، ابومنصور
ابومنصور عمیدالملک بن محمد بن اسماعیل فراء نیشابوری متولد 350 هجری قمری در نیشابور.
ثعالبی از ادبا و نویسندگان و ائمه لغت و از بزرگان ایران در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هـ . ق است. تألیفات زیادی به زبانهای فارسی و عربی دارد. وی در هر دو شیوة نثر مصنوع و مرسل، استاد بود. ثعالبی خیاط بود و از پوست روباه هم استفاده می کرد بدین جهت به ثعالبی مشهور گشت و میری در حیوه الحیوان می نویسد: ابن منصور عبدالملک ثعالبی نیشابوری علامه و ادیبی به نام بود و او را پیشوای مؤلفان و امام مصنفان نام برده اند و یتیمه الدهر از بهترین آثار اوست از آن جهت یتیمه الدهر گویند که سرایندگان آنها مردند و خود آنها بوسیله شعرشان باقی ماندند.
ثعالبی کتاب تتمه الیتیمه را در ایام سلطنت مسعود غزنوی (427 تا 429) نوشت که در حقیقت ادامه کتاب یتیمه است. کتاب لطایف المعارف او توسط دو تن از نویسندگان مصری (ابراهیم اَبیاری ، حسن کامل صِرفی) با تحقیقات سودمند تصحیح و چاپ شده است و این کتاب توسط آستان قدس رضوی به وسیله دکتر علی اکبر شهابی خراسانی ترجمه و منتشر شده است. در این کتاب نام 86 کتاب وی که این محققین هفت کتاب بر آن افزوده اند آورده شده است که احتمال دارد بعضی از این کتابها دارای چند اسم بوده است.
در 73 سال عمر 93 کتاب یعنی بیشتر از سالهای عمرش به نامش آمده است. در کتاب لطائف المعارف آمده است که:
1ـ نخستین کسی که بالای مجلس را ویژه مهمان کرد که بود؟ و مهمان یعنی چه؟ پاسخ: بهرام گور (مه یعنی بزرگ، مان یعنی خانه ام، پس مهمان یعنی بزرگ خانه ام.)
2ـ نخستین ظلمی که در امت محمد (ص) پیدا شد چه بود؟ پاسخ: در زمان عثمان که مأموران جلو او راه افتادند و گفتند: دور شوید از سر راه.
3ـ نخستین کسی که در اسلام با درهم غش دار سکة زد که بود؟ پاسخ: عبیدالله بن زیاد هنگام فرار از بصره.
4ـ خیط باطل (نخ بیهوده) لقب که بود؟ پاسخ: لقب مروان بن حَکَم که مردم این لقب را بخاطر قد دراز و باریک به او داده بودند.
5ـ کدام پیغمبر، پسر پیغمبر پسر پیغمبر پسر پیغمبر بود؟ پاسخ: یوسف ین یعقوب بن اسحق بن ابراهیم بود.
6ـ شریفترین مردان از نظر نسب و شریفترین زن از این نظر که بود؟ پاسخ: حسن و حسین (ع) و زهرا (س)
7ـ این شخص کیست؟ علی بن عبد مناف بن شیبه عمرو بن مغیره بن زیده. پاسخ: علی (ع) چون نام پدرش عبد مناف، عبدالمطلب نامش شیبه و هاشم نامش عمرو و عبدمناف نامش مغیره و قصی نامش زید بود.