لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 77
تنوع سیمای روستاها
نگاهی گذرا به سیمای روستاهای ایران گویای تنوع بسیار در میان آنهاست. در جایی روستا بافت به هم پیچیدهای از خانههائی است که به صورت پلکانی بر دامنه شیب کوه قرار گرفتهاند. این نوع روستاها را اغلب در مناطق کوهستانی میبینیم. در جای دیگر خانههای روستا در دل کوهها کنده شده و خطوط ارتباطی دشوار و پیچیدهای آنها را به یکدیگر مربوط میسازد، چون روستای کندوان در آذربایجان و میمند در کرمان... در جای دیگر، روستا قلعة دفاعی مستحکم برج و بارو داری است که خانهها در درون آن به هم تنیده شدهاند. این نوع روستاها را در نواحی مرکزی ایران و در میان دشتها مشاهده میکنیم؛ در ناحیهای دیگر از ایران، روستا مجموعهای از خانههای منفرد است که در میان کشتزارها پراکنده شدهاند. نمونه این روستاها در نواحی ساحلی دریای خزر به وفور مشاهده میشود.
سقف و بام ساختمانهای روستاها نیز در هر یک از نواحی ایران با ناحیة دیگر آن متفاوت است؛ در جائی بامهای خانهها یا گنبدی است و یا گهوارهای (طاق آهنگ)، ساخته شده از خشت و گل و پوشیده شده از اندود کاهگل، چون نواحی مرکزی و دشتی و حاشیههای کویر. در جائی دیگر سقفها تیر پوش، مستوی و پوشیده از کاهگل است مثل اکثر جاهای ایران که تنوع مصالح امکان اجرای هر نوع فنی را فراهم میکند؛ و در جای دیگر سقفها شیبدار، تخته پوش، سفال پوش، گالیپوش کولش پوش و غیره است. این نوع خانهها را اکثراً در نقاط جنگلی و پرباران مثل نواحی جنگلهای شمال و غرب ایران میبینیم.
دیوارها و جداکنندههای ساختمانهای روستاهای نواحی گوناگون ایران نیز از تنوع خاصی برخوردارند؛ در جائی دیوارها خشتی و قطور با ملات گل است، در جائی دیوارها سنگی هستند با ملات یا بدون ملات و خشکه چین؛ در جائی دیوارها را شبکهای از تیرهای نازک تشکیل میدهند و بین آنها با ِگل پر میشود؛ در جائی دیگر دیوارها از تیرهای قطور روی هم سوار شده تشکیل میگردند.
در طرح و شکل کلی خانهها و واحدهای ساختمانی روستاهای نواحی متفاوت ایران نیز با چنین تنوعی رو در رو هستیم؛ در جائی ساختار باز حاکم است و خانهها عیان و در دید عام و در جائی دیگر ساختار بسته به کل روستا سایه انداخته و خانهها در درون چهار دیواری حیاطها محصور هستند و همه چیز از نظرها پنهان است. در جائی طرح کلی خانه بسیار ساده است و از دو یا سه اتاق مستطیلی تشکیل شده که به هم تکیه دادهاند؛ در جای دیگر فضاهای خانه به گرد یک حیاط مرکزی حلقه زده و احیاناً در دو طبقه قرار گرفتهاند؛ در جائی دیگر محوطه خانه بیشتر به قطعهای از بیابان میماند که احیاناً با دیواری کوتاه و چینهای محصور شده و فضاهای خانه ظاهراً بطور نامنظم و جدا از هم در بخشهائی از این محوطه سر برافراشتهاند.
همین مرور بسیار ساده و گذرا بیانگر تنوع بسیار در معماری روستائی سرزمین ایران است. ولی سؤال بنیادی در اینجاست که علت این همه تنوع چیست؟ اگر بدون آن که در دام جبرگرائی (یا به قول فرنگیها دترمینیسم) بیفتیم، مثل جبر جغرافیایی، جبر اقتصادی، جبر دفاعی و امنیتی، بتوانیم با مطالعه مصادیق آنها به علت این تنوعات پی ببریم، احتمالاً خواهیم توانست به احکام و اصول لازم برای اقدامات عمرانی صحیح، در روستا در عصر حاضر، دست پیدا کنیم. بنابراین تلاش ما این است که رابطة علت و معلولی را در کالبد روستا و خانهها و فضاهای تشکیل دهندة آن بشناسیم و نه این که نمونههای متعدد و گوناگون از روستاها را گردهم آوریم. این قبیل تحقیقات را تحت عنوان گونهشناسی استانهای مختلف بعضاً دیگران انجام دادهاند و علیالاصول میباید برای تمامی سرزمین ایران انجام شود.
الف- عوامل مؤثر در شکلگیری کالبد روسوتا
به راستی این همه تنوع را کدام مجموعة از عوامل به وجود آورده است؟ آیا در شکل کلی مسکن و در معماری کالبد روستا، همه عوامل دخالت دارند؟ آیا نظریه جبرگرایان صحیح است و عواملی هستند که در معماری روستا نقش قطعی و تعیین کننده دارند؟ و بسیاری آیاهای دیگر. در ابتدای امر سعی میکنیم با یک بررسی جامع، نظری و گذرا پاسخی اولیه برای این نوع سؤالات داشته باشیم و سپس با توجه به مصادیق به ذکر جزئیات بپردازیم.
قبلاً از الگو صحبت کردیم و میدانیم که هر منطقهای در ارتباط با کلیة عوامل مشترکی که جامعه با آنها روبروست و به آنها عمل میکند، دارای الگوی خاص خودش میباشد. در گام اول باید بدانیم که یک جامعه روستائی در کدام مرحله از زندگی خود به سر میبرد، آیا انسان و دام، بدون هیچ نوع حایلی، هنوز در زیر یک سقف هستند و یا مرحله تفاوتگذاری شروع شده و حایلی (مثل چپر، دیوار نئی، دیوار کوتاه سنگی و غیره) بین آنهاست و لذا بدانیم که آیا کارکرد هر فضا مشخص گردیده است؟ آیا جامعه روستائی از این مراحل پا فراتر گذاشته و انسان و دام در مکانهای جدا از هم هستند و هر بخشی از مسکن کارکرد مشخصی را پیدا کرده است و آیا بعضی از بخشهای مسکن و حتی فضاهای کالبد روستا کارکردهای چند منظوره دارند؟ آیا ساختمانهائی که دارای مشخصههای مذهبی و یا اجتماعی و یا هر دو میباشند، به دلیل داشتن ارزش نمادین خاص، در مقایسه با خانههای معمولی، با شکل کلی الگو متفاوت میباشد یا نه؟ این تفاوتها در کجاست، آیا در ابعاد است؟ در تزئینات است؟ یا در طریقه و شیوه معماری خاص است؟ آیا فضاهای عمومی روستا در رابطه با جنس و سن و کاربری و غیره از یکدیگر متمایز هستند؟ آیا مکان اجتماع زنانه، مکان اجتماع مردانه، مکان اجتماع کودکان و بازیهای آنها و غیره مشخص شدهاند؟ آیا مکان بازارهای هفتگی مشخص است و همیشه جای ثابتی دارد؟ و باز هم بسیاری آیاهای دیگر که پاسخ به آنها و طبقهبندی آنها منجر به کشف قانونمندیهای معماری روستائی میگردد.
برای آشنایی با عواملی که دارای نقش مهم در به وجود آمدن شکل کلی معماری روستایی هستند، لازم است با نظریههای مختلفی آشنا شویم که دربارة شکل کلی و معماری سکونتی و عللی به وجود آمدن آن ارائه شده است، تا موضوع روشنتر شود و شاید بتوان از این راه به نتایجی رسید. در ابتدای راه باید خاطر نشان کرد که یک بنا نشاندهندة کنشهای متقابل عوامل متعدد و رابطة پیچیدة آنهاست و اگر تنها یک عامل در به وجود آمدن شکل کلی مسکن و مجتمعهای مسکونی مهم تلقی شود و برای آن نقش بنیادی و جبری قائل گردیم (که بیشتر نظریههای ارائه شده در این قالب است)، همانطور که قبلاً نیز گفتهایم، در دام جبرگرائی گرفتار شده و راه به خطا رفتهایم. اکثر معماران و نیز آنهایی که به مطالعات