لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 113
به نام خدا
تعریف جهانی شدن(محمد نقی زاده)
به طور کلی می توان آن را فرآیندی در نظر گرفت که در آن مرزهای اقتصادی میان کشورها هر روز کمرنگ تر می شود و تحرک روز افزون منابع ، تکنولوژی ، کالا ، خدمات و سرمایه و حتی نیروی انسانی در ماورای مرزها سهل تر انجام می شود و در نتیجه به افزایش تولید و مصرف در کشورها می انجامد.
برخی رویکردهای جهانی شدن
ادغام بیشتر بازارهای جهانی ) کروگمن و رنه بالز(
گسترش بین المللی مناسبات تولیدی (مک ایوان)
وضعیتی که رفاه یک انسان فقط به دولت بستگی ندارد.(لئو وارد)
ادغام وسیعتر و عمیق تر(صندوق بین المللی پول)
بازانسون می گوید :
یکپارچه شدن تجارت از طریق حذف مرزهای تجاری
حرکت شفاف سرمایه
تسریع در مبادله تکنولوژی
افزایش عمومی مصرف گرایی جهانی
بررسی روند جهانی شدن
اولین حرکت ها به اواخر قرن 19 بر می گردد.
بین 1870 تا 1914 دوره طلایی ادغام ها بود و شاهد افزایش تجارت در انگلیس و آلمان بودیم
دلایل :
سیاست های آزادتر دولتی
افزایش مهاجرت. در این مدت 60 میلیون اروپایی به آمریکا مهاجرت کردند.
تسریع در حرکت سرمایه به طور مثال یک سوم از سرمایه انگلیس در کشورهای دیگر سرمایه گذاری شده بود.
اما این روند ادامه نیافت و بازندگان جهانی شدن ،روند را معکوس کردند و بالاخره با شروع جنگ جهانی اول این روند متوقف شد تا بعد از جنگ جهانی دوم که با تشکیل سازمان ملل ، بانک جهانی و... اولین قدم ها در راستای هماهنگ سازی کشورها برداشته شد.
بررسی روند جهانی شدن
تا دهه 1970 روند ادغام و وابستگی اقتصادها به یکدیگر به کندی پیش می رفت به دلیل :
بعد از جنگ جهانی دوم و سیاست های حمایتی جهت از بین بردن تاثیرات مخرب جنگ
ایجاد بلوک شرق و سوسیالیستی
حاکم شدن تفکرات کینزی که سبب پر رنگ شدن مرزهای اقتصادی شد.
جهانی شدن بعد از دهه 70 سرعت زیادی به خود کرفت.
مهمترین دلایل:
انعطاف پذیری نرخ ارز و فروپاشی نظام نرخ ثابت مبادله بر مبنای ارزش پولها در مقابل دلار و طلا (1944)
عقب نشینی دولت ها از سیاست های جایگزینی واردات و کاهش مداخلات در مکانیسم بازار
اتخاذ سیاست های برون نگر
کاهش هزینه های حمل و نقل و تکنولوژی ارتباطات
رفع موانع تجاری مثلا دور اروگوئه 1994
حمایت دولت ها از سرمایه گذاری خارجی
پایان جنگ سرد و سقوط نظام سوسیالیستی
عواملی مانند گرم شدن زمین و... نیازمند به راه های جهانی بود و همکاری تمام کشورها را می طلبد.
ویژگی های جهانی شدن در عصر جدید
ادغام وسیع و عمیق اقتصاد های ملی
افزایش فعالیت و سیال شدن بازارهای سرمایه بین المللی
شفاف شدن تمایز بین فعالیتهای تولیدی و خدماتی که در نتیجه اهمیت اطلاعات و ادغام الکترونیکی افراد و و بنگاه ها و بازارها را افزون کرد.
رشد کامپیوتری شدن اقتصاد
فشردگی زمان و مکان
ابعاد جهانی شدن
جهانی شدن دانش و تکنولوژی به علت مسائلی مانند کم شدن هزینه های ارتباطات و تجمیع دانشمندان
تجارت بین المللی
بین المللی شدن تولید
سرمایه گذاری خارجی
نیروی کار : مهاجرت کارگران و نخبگان به سوی کشورهای با تولید بهتر خوب است اما اشکالاتی هم دارذد مثل اینکه اگر چه مهاجرت افراد ممکن است به ماهرشدن آنها بیانجامد اما ممکن است نخبگان هم در این بین رفته و رشد کشور ها کم شود.
لیبرالیزه کردن اقتصاد
کشورهای توسعه یافته و فرایند جهانی شدن
در نقطه ثقل این مسئله کشورهای OECD است و یک سری وظایفی را بر عهده دارد مانند
طراحی سیاستهای ترویج جهانی شدن
ایجاد یک نظام چند جانبه و قانونمند
تهیه قواعد بازی و راه های سیاست گذاری
دعوت از کشورهای غیر عضو در OECD
کشورهای در حال توسعه و فرایند جهانی شدن
جهانی شدن از سال 1980 سرعت بیشتری گرفت زیرا کشور ها متوجه عدم کارایی سیاستهای جایگزینی واردات شدند و به سمت اتخاذ استراتژی های برون نگر رفتند.
برخی کشورها موفق و برخی نا موفق بوده اند.
پیامدهای جهانی شدن
رقابت بیشتر و گرایش به تولید کالاهایی که در آن مزیت نسبی وجود دارد.
تخصصی شدن فعالیتها
آزادی حرکت بیشتر سرمایه
انتقال تکنولوژی در ماورای مرزها
ایجاد فضای رقابتی و افزایش کارایی بنگاه ها
دستمزد بیشتر شرکت های خارجی به کارگران ، ایجاد اشتغال بیشتر ، بودجه تحقیق و توسعه بیشتر و تمایل بیشتر برای صادرات و انتقال تکنولوژی به داخل
تعدیل ساختارها و برتری نیروی کار ماهر
از بین رفتن سیاست های توسعه درون نگر و خودکفایی
کمرنگ شدن نقش دولت ها
حمایت کمتر از اقشار آسیب پذیر و کم شدن یارانه ها
بحران های مالی در صورت عدم نظارت قوی
افزایش نابرابری توزیع
حقوق مالکیت معنوی
جهانی شدن و اثر آن بر توزیع درآمد
بعد از آزاد سازی اقتصادی انتظار می رفت که به دلیل افزایش سرمایه گذاری خارجی رشد اقتصادی بالاتر رفته و جذابیت کشورهای LDC افزایش یافته و باعث دسترسی آنها به Tech مدیریت و بازارهای صادراتی شود. برخی کشورها مثل کره ،تایوان ،هنگ کنگ و سنگاپور موفق بوده اند و توانسته اند فقر را کاهش دهند البته اقتصاددانها می گویند این مساله به خاطر آزادسازی اقتصادی نبوده بلکه به خاطر سیاست برون نگر و جسارت آنها در استفاده از موقعیت های موجود بوده است.تقریبا در تمام کشورهای بلوک شرق و آمریکای جنوبی توزیع در آمد بدتر شده است و حتی در جنوب شرق آسیا هم به نوعی نابرابری داشته ایم.
ادغام در اقتصاد جهانی موجب افزایش درآمد سرانه می شود ولی به دلیل تمرکز منابع به جهت بهره گیری از مقیاس تولید ، توزیع درآمد بهبود چندانی نمی یابد و یا حتی ممکن است در مراحل بدتر هم شود.
نتایج حاصل از کشورهای مختلف در زمینه توزیع در آمد متفاوت است و این تفاوت بستگی به آن دارد که بررسی در کدام مرحله از ادغام صورت می گیرد اگر در مراحل اولیه باشد سطح پایین است اما در مراحل بعد بهبود می یابد.
ضمنا تعریف فقر در کشورهای مختلف متفاوت است.