لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 51 صفحه
قسمتی از متن .doc :
« تشیع چیست »
معنای تشیع :
قبل از ورود در این بحث و بیان حقیقت تشیّع ، نخست لازم است معناى "تشیّع " را از نظر لغت و اصطلاح بدانیم . "تشیّع " از نظر لغوى از ماده "شیع " گرفته شده که به معناى متابعت و پیروى است . بنابراین ، تشیّع که مصدر ثلاثى مزید فیه و از باب تفعّل و تاى آن تاى مطاوعه مى باشد، به معناى "قبول پیروى و اطاعت " است .
اما اصطلاحاً به مکتب و مذهبى گفته مى شود که پیروى از اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را در جمیع ابعاد اسلام ، اعم از اعتقادى ، سیاسى ، فرهنگى ، اقتصادى ، مسائل عبادى و حتّى در زندگى فردى و اجتماعى ، واجب و لازم مى داند .مراد از پیروى اهل بیت علیهم السّلام این نیست که در مکتب تشیّع ، قرآن و سنّت عمل نمى شود، بلکه مراد آن است که قرآن و سنّت ، باید از طریق اهل بیت علیهم السّلام به دست آورده شده ، وانگهى به آن دو عمل شود .
اما در رابطه با قرآن کریم ، همه مى دانند که "قرآن " کتابى است مشتمل بر ناسخ و منسوخ ، عام و خاص ، مطلق و مقید، مجمل و مبیّن ، محکم و متشابه ، نصّ و ظاهر و مواردى از این قبیل که فهم آن براى عموم مردم آسان نبوده بلکه فهم قرآن براى عموم مردم بسیار مشکل است و اگر فقط قرآن باشد و بس ، هیچ حکمى از احکام الهى از آن به طور کامل استخراج نخواهد شد؛ زیرا نه تنها نیاز به تاءویل و تفسیر دارد، بلکه قرآن ، کتابى است مشتمل بر یک سلسله کلیّات که به عنوان اصل و قاعده ، باید از آن استفاده شود. و تطبیق آن اصول و قواعد بر موارد جزئى و بیان مصادیق ، کار انسان عادى نیست ، بلکه طبق نصّ خود قرآن کریم : (إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ کَرِیمٌ# فِى کِتَبٍ مَّکْنُونٍ# لا یَمَسُّهُ إِلا الْمُطَهَّرُونَ).(12)"که آن قرآن کریمى است که در کتاب محفوظى جاى دارد و جز پاکان نمى توانند به آن دست زنند [ دست یابند]".تنها کسانى مى توانند این کتاب آسمانى را فهمیده و بیان کنند که از انجاس و ارجاس و ناپاکیهاى باطنى و ظاهرى ، پاک و مطهر باشند.
البته بعضى از مفسرین گفته اند که اینجا خبر به معناى نهى است و مراد از آیه ، حرمت مس قرآن براى محدث و جنب مى باشد. و بعضى هم مراد از "مطهرون " را "ملائکه " گفته اند که هر دو نظر بلاوجه است ؛ چون اگر "لا" را ناهیه یا حتى نافیه بگیریم و بخواهیم از آیه مبارکه استفاده حرمت مس براى محدث و جنب بنمائیم باید اوّلاً : کلمه "مطهرون " را به معناى "متطهرون " و از باب تفعّل بدانیم .و ثانیاً : "فى کتاب مکنون " را به معناى همین کتاب موجود بگیریم ، در حالى که اولاً: اصل ، ظهور هر کلمه در معناى خودش مى باشد و ثانیاً: خداوند در جاى دیگر مى فرماید: (بَلْ هُوَ قُرْءَانٌ مَّجِیدٌ# فِى لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ).(13)"بلکه این قرآن همان قرآن مجیدى است که در لوح محفوظ بوده است ". و به قرینه این آیه ، آیه قبل را نیز چنین معنا مى کنیم : "این قرآن همان قرآن کریم است که در کتاب مکنون و مستور، از دید مردم عادى مى باشد و مصون از اشتباه و تحریف بوده است که نمى دانند این قرآن را مگر کسانى که مطهر و پاکند" .و اگر مراد از مطهرون "ملائکه " باشد، آن وقت باید فهم و درک قرآن را منحصر به آنان کرده و حتّى قایل شویم که پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله هم قرآن را نمى فهمیده و این مطلبى است که التزام به آن مشکل بلکه نادرست و غلط است .
پس باید مراد از "مطهرون " اعم از ملائکه و غیر آنان که عبارت از افراد مطهرند باشد، بلکه اساساً مطهرون ملائکه را شامل نمى شود؛ زیرا قرآن کتابى است که براى انسانها نازل شده وملائکه فقط آورنده آن هستند نه مبین آن .راغب ، در کتاب مفردات ، در مادّه "طهر" آیه را چنین معنا مى کند: "لا یمسّه الاّ المطهرون اى انّه لا یبلغ حقائق معرفته الاّ من طهّر نفسه و تنقّى من دَرَنِ الفساد".(14)"به حقایق معرفت قرآن پى نمى برد، مگر کسى که نفسش را پاک نموده و آلودگیهاى فساد را از آن زدوده است " .و به نصّ قرآن کریم تنها کسانى که در میان امت اسلامى متصف به وصف "مطهر" شده اند، اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله هستند؛ زیرا خداى متعال درباره آنان مى فرماید:(... إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ اءَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا)؛(15) "خداوند اراده فرموده است که تنها از شما اهل بیت ، رجس و پلیدى را دور نموده و شما را پاک و مُطَهّر بگرداند" .با گذاشتن آیه دوم در کنار آیه اول ، متوجه خواهیم شد که مراد از مطهّرون در آیه قبل اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مى باشند که خود آن حضرت نیز جزو آنان محسوب مى گردد. و چون قرآن را فقط اینها مى دانند و بس ، پس باید در فهم معناى قرآن و استنباط احکام خدا از آن ، به آنان مراجعه شود .
و اما نسبت به سنّت پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله پر واضح است که سنت را باید از اهل بیت علیهم السّلام گرفت ؛ زیرا معناى لغوى سنّت ، طریقه و روش است و روش اکثر مردم به طور کامل براى غیر اهل بیت او روشن و واضح نخواهد بود؛ چوناوّلاً: همانطور که گفته اند: "اهل البیت ادرى بما فى البیت ؛ اهل خانه آگاهترند از آنچه در خانه مى گذرد".ثانیاً : از روایات و ادله اى که بعداً خواهد آمد، استفاده مى شود که پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله رجوع به اهل بیت علیهم السّلام در فهم دین وروش خویش را واجب و لازم دانسته است ؛ زیرا آنان را بعد از خود، راهنما و هادى امت اسلامى معرفى فرموده است .ثالثاً : همانطورى که درک قرآن کریم براى مردم عادى مشکل است ، درک و فهم سنّت نیز براى آنان مشکل خواهد بود. و از این جهت است که نیاز به "مبین " پیدا مى شود و مبین سنّت مثل مبین قرآن باید مطهر از ارجاس و پلیدیها باشد. و به نص قرآن کریم تنها کسانى که از ارجاس و پلیدیها پاک هستند، اهل بیت علیهم السّلام مى باشند .
چه کسانى اهل بیت پیامبر (ص ) مى باشند ؟
باید دید که اهل بیت ، به چه کسانى گفته مى شود و در این آیه مبارکه چه کسانى از آن اراده شده است ؟از نظر لغت ، اهل بیت به عشیره و اقرباى انسان اطلاق مى شود، ولى مسلّماً مراد از آیه ، جمیع اقرباى پیامبر نیست ؛ زیرا در بین آنان حتى افراد مشرک مثل ابولهب ها وجود داشتند که یقیناً آیه مبارکه شامل آنان نخواهد شد، پس باید براى شناختن اهل بیت ؛ یعنى کسانى که در این آیه